پاسخ به:برشی_از_یک_کتاب
سه شنبه 27 تیر 1396 8:10 PM
“وقتی بچه بودم موش های صحرائی به مزرعمون حمله کردند و تمام محصول هامون را خوردند. مادر بزرگم چند تاشون را انداخت توی یک قفس و بهشون غذا نداد تا از گشنگی شروع کردند هم دیگه را بخورند. دو سه تا موشی که آخر سر موندند را آزاد کرد…
بهش گفتم:
مادر بزرگ چرا آزادشون میکنی؟
گفت:
”این ها دیگه موش خور شدند و هر موشی وارد مزرعه بشه تیکه تیکه اش میکنند!”
حکایتی تلخ از یک جامعه آفت زده.
سهراب سپهری