0

📗📘📙غزلیات صائب تبریزی📗📘📙

 
siryahya
siryahya
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : اسفند 1389 
تعداد پست ها : 158652
محل سکونت : ▂▃▄▅▆▇█Tabriz█▇▆▅▄▃▂

غزل شمارهٔ ۶۹۹۳
چهارشنبه 1 اردیبهشت 1395  10:45 PM

با دختر رز دگر نشستی

پیمان خدای را شکستی

دنبال هوای نفس رفتی

سررشته عهد را گسستی

گر توبه ترا شکسته می بود

کی توبه خویش می شکستی؟

بی وزن و سبک چو باد گشتی

از شاخ به شاخ بس که جستی

کردند ترا به آستین دور

چون گرد به هر کجا نشستی

آتش به تو دست یافت آخر

هر چند که چون سپند جستی

موی تو سفید گشت، بنمای

باری که ازین شکوفه بستی

دامان تو روز حشر گیرد

خاری که به زیر پا شکستی

بر شیشه آسمان زنی سنگ

از جام غرور بس که مستی

دور تو به سر رسید صائب

وز جهل، هنوز لای مستی

 
 

ترکی زبان قربون صدقه رفتنه داریم که: گوزلرین گیله‌سین قاداسین آلیم که یعنی درد و بلای مردمک چشات به جونم …!.

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها