رضایت از بازیام در «دندون طلا» را در چشمان میرباقری میدیدم
سه شنبه 19 آبان 1394 6:57 PM
،حامد بهداد با اشاره به اینکه «دندونطلا» اولین همکاریاش با داوود میرباقری بوده، گفت: «من بهمیزان کافی تجربه بازیگری داشتم که به محض اینکه با میرباقری تلاقی کنم بتوانم کارم را بهدرستی انجام دهم. او هم اشراف کاملی به نمایش و به ویژه این مکتب خاص دارد. بنابراین ما خیلی زود همدیگر را یافتیم.» وی ادامه داد: «بههرحال هر بازیگری دوست دارد تواناییهای خودش را در رنگآمیزیهای مختلف به معرض نمایش بگذارد. برای من هم فضا و بستر مناسبی بود که بتوانم این کار را انجام دهم.»
بهداد با بیان اینکه وقتی به صورت حرفهای کار و بازیگری را تماشا میکنید جزئیات مشخص میشود، گفت: «به هر حال دکوپاژ کلاسیک با دکوپاژ آپارتمانی متفاوت است. دکوپاژی که در واقع کلاننگر است با کارگردانی که اصولا بیگ پروداکشن کار کرده و پروژههای بزرگتر، سریالهای عظیم و فاخر و قصههای تاریخی را جمع کرده، لحنش هم باید فاخر باشد یعنی علاوه بر اینکه ادبیات نمایشی باید آرکائیک و فخیم باشد، قیچی زدن و دکوپاژش هم باید آن کلاس را داشته باشد.»
وی ادامه داد: «تو وقتی آن شخصیتها را در آن قیچی و دکوپاژ بازی میکنی، چه این زمان به تاریخ معاصر بازگردد و چه به تاریخ گذشته، باز باید مبتنی بر آن قیچی کار کنی. خاصه اینکه اگر نقش یک مطرب یا بازیگر روحوضی را بازی میکنی ریزهکاریهایی دارد مثل شیشکی بستن، قر دادن، خندیدن، قهقهه زدن، فلفلی خندیدن، متلک انداختن، ورجه وورجه کردن، نیموجب نیموجب جستن، ادای دیگران را در آوردن، فیالبداهه جواب دادن و... شناسههای کار است که هم ادبیات نمایشیاش موجود است و هم شرایطی را فراهم میکند که تو به عنوان بازیگری که این تواناییها و بضاعت نمایش را شناختهای، بتوانی فیالبداهه هم در لابهلای متن کلمات و جملاتی را بیان کنی و این موقعیت و شرایط وقتی برای یک بازیگر فراهم میشود و توسط کارگردان دیده میشود ذوق ایجاد میکند.»
بازیگر نقش «بلبل» در «دندون طلا» اظهار کرد: «همچنین وقتی یک کارگردان با هوشمندی بازیگرانش مواجه میشود سر ذوق میآید و مسائل و دیالوگها و فضای بیشتری را برای بازیگرش فراهم میکند تا بتواند از او نکات بیشتر و توانایی و بضاعت بیشتری را استخراج و دریافت کند.»
وی تصریح کرد: «به هر حال من گمان میکنم که هم برای من و هم برای میرباقری تجربه خیلی خوبی بود و به خوبی میدانم که میرباقری در زمانی که کار مرا میدید رضایت خاطر داشت و من این رضایت را در چشمانش میدیدم و بارها در تشویقهایش این ابراز رضایت را شنیدهام و برای من افتخاری از این بالاتر نیست که کارگردان یک کار به واسطه این رضایت در کارگردانی میزانسنها و نمایشهایش سر ذوق بیاید.»
این بازیگر درخصوص نقشش توضیح داد: «تمام کاراکترهای این مجموعه تقسیم میشوند به دو قطب بین دو کاراکتر، یعنی قطبی مثل قهوهچی که دندون طلا است و قطبی به اسم سیاه یا کاکا چون اصولا موقعیت در پنجاه شصت سال پیش میگذرد. ادبیات، فرم، لحن، لباس و موسیقی تقریبا از یک تجانسی برخوردار است و یکدست است. پس در نتیجه ما هم به صورت کلی تحت تاثیر نمایش و به صورت جزئی نیز تحت تاثیر شخصیت قرار داریم. شخصیت یک پسر جوانی که روی صحنه مطربی بزرگ شده است، پس در نتیجه من باید کاراکتر را در حدی، نه به اندازه سیاه، ولی تا اندازهای اثرش را به خودم تلقین کرده و گرفته باشم.»
بانی فیلم به نقل از آنا