شاکر طهرانی :
آخوند شاکر طهرانی در تهران تولّد یافت و در طول زندگی با علما و شعرا محشور بود. وی از سخن شناسان و آشنایان به معانی، بیان، عروض و قوافی یاد شده است. او در اصفهان سکونت گزید و در همان جا وفات یافت.
محمد بن حسین (شیخ یوسف طهرانی):
از عالمان معقول و منقول بود که کتاب الفصول از آثار اوست. وی این کتاب را در سال ۱۱۰۴ قمری (۱۶۹۳ یا ۱۶۹۴ م) تلخیص کرد و نام نقدالاصول به آن داد.
یوسف بن محمود طهرانی(رازی):
از فقهای حنفی قرن هشتم هجری و شارح کنزالدقایق فی فروع الفقه الحنفی بود. این اثر را در سال ۷۷۳ قمری (۱۳۷۱ یا ۱۳۷۲ م) در قاهره به نگارش در آورد.
نصربن مهدی بن نصربن مهدی (ابوالفتح ونکی):
از علمای سادات زیدی مذهب ونک در قرن پنجم بود. وی از بزرگانی چون ابوالفضل محیی بن حسین علوی زیدی و ابوبکر اسماعیل بن علی خطیب نیشابوری استماع حدیث کرده است.
جلال آل احمد:
جلال آل احمد در 11 آذر 1302 در خانواده اى روحانى در تهران چشم به جهان گشود. پدر او سيد احمد حسينى (متولد 1266 شمسى) تحصيلاتش را در حوزه مروى تهران گذرانده بود و او از روحانيون مبارز دوران استبداد رضاخانى بود. جلال به سال 1322 به قصد تحصيل در بيروت، عازم نجف اشرف شد و سه ماه نزد برادر ماندگار شد. ولى بعد از سه ماه احساس عجيبى به او دست داد و از اين سفر رو گرداند و به تهران بازگشت و در همان سال وارد دانشسراى عالى گرديد و در رشته ادبيات مشغول تحصيل شد. جلال آل احمد علاوه بر شغل معلمى به نويسندگى و روزنامه نگارى نيز مشغول شد. بعد از حادثه خونين 15 خرداد 1342 جلال با آن نظريه معروفش درباره روحانيت و امام(ره) يك خط اصلى ترسيم كرد كه تنها اميد رهايى و بسيج توده ها در دست روحانيت آگاه است و نه در دست روشنفكران. كه اين نظريه با پيروزى شكوهمند انقلاب اسلامى در سال 1357 به رهبرى امام خمينى(ره ) بنيانگذار جمهورى اسلامى ايران به حقيقت پيوست. بعد از اين كه جلال نسبت به روحانيت بويژه نسبت به امام خمينى ((ره )) اظهار علاقه نمود، ساواك به وحشت افتاد و به عناوين مختلف او را مورد تهديد قرار داد و سعى كرد كه جلال را از روحانيت جدا نمايد. در سال 1347 تهديد به مرگ شد. ساواك مى خواست كه جلال را بدون سر و صدا از ميان بردارد و به همين خاطر وى را به اسالم در استان گيلان (ويلاى تابستانى جلال ) تبعيد نمود و سرانجام در يك صحنه ساختگى و مشكوك در روز سه شنبه 18 شهريور ماه 1348 بدون هيچ گونه سابقه بيمارى دارفانى را وداع گفت و توسط خانواده اش در تهران در مسجد فيروزآبادى نزديك حضرت عبدالعظيم به خاك سپرده شد. روزنامه ها با اشاره ساواك مرگ او را عادى جلوه داده و در اثر سكته قلبى قلمداد نمودند.
آیتالله سید محمود طالقانی:
آیتالله سید محمود طالقانی در اواخر حكومت سلسله قاجاریه پا به عرصه گیتی نهاد و پس از پشت سر نهادن دوران حكومت پهلوی اول و دوم، و چند ماه بعد از به ثمر رسیدن پیروزی انقلاب اسلامی ایران چشم از جهان فرو بست. ایشان تحصیلات خود را در علوم دینی در مدارس رضویه و فیضیه تا سال 1317 ادامه داد و بعد از آن در مدرسه سپهسالار به تدریس علوم دین مبادرت ورزید و درسال 1318 به دلیل اعتراض به سیاستهای رضا خانی زندانی شد. ایشان به فعالیتهای فرهنگی و تبلیغی علاقمند بود به طوری كه پس از شهریور 1320 كانون اسلام را تأسیس نمود و به گفتن تفسیر برای عموم مردم پرداخت و گروههای مختلف از جمله دانشجویان در جلسات تفسیر قرآن ایشان شركت میكردند. در جریان كودتای 28 مرداد 1332، آیتالله طالقانی به اتهام پنهان كردن شهید نواب صفوی مجددا به زندان افتاد و پس از ترور حسین علاء، نواب و دوستانش برای مدتی در منزل آیتالله طالقانی پنهان شدند. ایشان در سال 1338 به همراه میرزا خلیل كمره در كنفرانس بیتالمقدس شركت نمود و از طرف آیتالله بروجردی برای رساندن پیام ایشان به شیخ شلتوت راهی مصر شد ودر جریان نهضت ملی نفت مبارزات ارزندهای از خود نشان داد.
و در تهران با روحانیون مدافع نهضت ملی و چهرههایی چون بازرگان همراه نمود و در سال 1340 به جمع بنیانگذاران نهضت آزادی پیوست اما از نظر سیاسی عمیقتر و تندتر از بازرگان و فعالتر و عقیدتیتر بود. سید محمود به دنبال مبارزات و فعالیتهای سیاسی در سال 1341 همراه نهضتیها برای مدتی به زندان رفت و بار دیگر در سال 1342 پس از قیام 15 خرداد و دستگیر و به ده سال زندان محكوم شد كه در سال 1346 به دنبال عفو عمومی از زندان آزاد شد و علما هم عمل رژیم در محكوم نمودن ایشان را به باد انتقاد گرفتند و در واقع حضور آیتالله طالقانی در جمع زندانیان نهضت آزادی موجب گردید تا مراجع تقلید به دفاع از آنان بپردازند و اعلامیههایی صادر نمایند. آیتالله طالقانی مسجد هدایت را كانون تبلیغ و ترویج دین كرده و جلسات پرسش و پاسخ به مدت سی سال به صورت ماهیانه در این مسجد تشكیل میشد و جوانان تحصیلكرده در این جلسات حضور داشتند. آیتالله طالقانی به سخنرانیهای خود در مسجد هدایت ادامه داد و به همین خاطر از طرف ساواك ممنوعالمنبر شد. با این حال گروههای مختلف طرفدار ایشان بودند كه ساواك مریدان آیتالله طالقانی را به پنج دسته تقسیم نموده است:
1ـ سران نهضت آزادی و جبهه ملی
2ـ دانشجویان و دانشآموزان
3ـ مهندسین انجمن اسلامی
4ـ افراد اداری و فرهنگی
5ـ تجار و بازاریان
سید محمود در سال 1350 بار دیگر دستگیر و تبعید و هیجده ماه بعد به تهران بازگشت و بار دیگر در سال 1354 زندانی و در آبان 1357 آزاد شد و پس از پیروزی انقلاب اسلامی ـ حسب اعتماد امام به ایشان ـ به امامت جمعه تهران منصوب شد و سرانجام در 19 شهریور 1358 چشم از جهان فرو بست.
محمد ابن یعقوب کلینی:
سال ولادت مرحوم كلينى معلوم نيست، ولى سال وفاتش را 328 يا 329 هجرى ذكر كردهاند. مكان ولادت او قريهاى است بنام كلين كه لقب آن بزرگوار مشتق از اسم همين قريه است. كلين قريهاى است در 38 كيلومترى جنوب غربى شهررى و از اين قريه فقها و محدثين زيادى برخاستهاند كه از آن جمله محمد بن يعقوب كلينى ثقة الاسلام و دائى او مرحوم علان است. مرحوم كلينى مدتى در كلين به امامت و رهبرى تشيع پرداخت و سپس به بغداد هجرت كرد و در آنجا نيز به تدريس علوم اهل بيت اشتغال داشت. شيخ كلينى اولين كسى است كه اخبار را مبوب (تقسيم بندى) كرده و الكافى وى اولين كتاب از كتب اربعه شيعه است و اين كتاب كه همچنان مؤلفش بسيار عظيم و افتخار آفرين است داراى 15176 حديث مىباشد. تاليف اين كتاب 20 سال طول كشيد و هنگامى كه كلينى در بغداد بوده است كتاب خاتمه يافته، ولى معلوم نيستشروع كتاب كى و در كجا بوده است.