0

طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال

 
AliFanoodi
AliFanoodi
کاربر طلایی1
تاریخ عضویت : شهریور 1391 
تعداد پست ها : 17248
محل سکونت : خراسان جنوبی

پاسخ به:طــریـق بـصــیـرت: خـتـم آنــلایـن قـرآن کـریـم هـمگام با بـصـیرت، مـعـرفت و کمـال
دوشنبه 3 تیر 1392  7:22 PM

ردیف 23

(آيه 141)- در اين آيه به يكى ديگر از نتايج طبيعى شكست جنگ احد اشاره شده است و آن اين كه اين گونه شكستها نقاط ضعف و عيوب جمعيتها را آشكار مى‏سازد و وسيله مؤثرى است براى شستشوى اين عيوب، قرآن مى‏گويد:
 
 «خدا مى‏خواست در اين ميدان جنگ، افراد با ايمان را خالص گرداند و نقاط ضعفشان را به آنها نشان بدهد و كافران را تدريجا نابود سازد» (وَ لِيُمَحِّصَ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا وَ يَمْحَقَ الْكافِرِينَ).
 
 (آيه 142)- در اين آيه قرآن با استفاده از حادثه احد براى تصحيح يك اشتباه فكرى مسلمانان اقدام مى‏كند و مى‏گويد: «آيا شما چنين پنداشتيد كه بدون                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 334
 
 جهاد و استقامت در راه خدا مى‏توانيد در بهشت برين جاى گيريد (شما گمان كرديد داخل شدن در آن سعادت معنوى تنها با انتخاب نام مسلمان و يا عقيده بدون عمل ممكن است؟) در حالى كه هنوز خداوند مجاهدان از شما و صابران را مشخص نساخته است» (أَمْ حَسِبْتُمْ أَنْ تَدْخُلُوا الْجَنَّةَ وَ لَمَّا يَعْلَمِ اللَّهُ الَّذِينَ جاهَدُوا مِنْكُمْ وَ يَعْلَمَ الصَّابِرِينَ).
 
 (آيه 143)- بعد از جنگ بدر و شهادت پرافتخار جمعى از مسلمانان عده‏اى در جلسات مى‏نشستند و پيوسته آرزوى شهادت مى‏كردند كه اى كاش اين افتخار در ميدان بدر نصيب ما نيز شده بود، مطابق معمول در ميان آنها جمعى صادق بودند و عده‏اى متظاهر و دروغگو، اما چيزى طول نكشيد كه جنگ وحشتناك احد پيش آمد، مجاهدان راستين با شهامت جنگيدند و شربت شهادت نوشيدند و به آرزوى خود رسيدند اما جمعى از دروغگويان هنگامى كه آثار شكست را در ارتش اسلام مشاهده كردند از ترس كشته شدن فرار كردند، اين آيه آنها را سرزنش مى‏كند، مى‏گويد: «و شما تمنّاى مرگ (و شهادت در راه خدا) را پيش از آن كه با آن رو برو شويد مى‏كرديد، سپس آن را با چشم خود ديديد در حالى كه به آن نگاه مى‏كرديد» و حاضر نبوديد به آن تن در دهيد، چقدر ميان گفتار و كردار شما فاصله است! (وَ لَقَدْ كُنْتُمْ تَمَنَّوْنَ الْمَوْتَ مِنْ قَبْلِ أَنْ تَلْقَوْهُ فَقَدْ رَأَيْتُمُوهُ وَ أَنْتُمْ تَنْظُرُونَ).
 
 (آيه 144)
 
شأن نزول:
 
اين آيه نيز ناظر به يكى ديگر از حوادث جنگ احد است و آن اين كه: در همان حال كه آتش جنگ ميان مسلمانان و بت‏پرستان به شدت شعله‏ور بود ناگهان صدايى بلند شد و كسى گفت: محمّد را كشتم ... محمّد را كشتم ...!
 
جمعى كه اكثريت را تشكيل مى‏دادند به دست و پا افتاده و از ميدان جنگ به سرعت خارج مى‏شدند، اما در مقابل آنها اقليتى فداكار و پايدار همچون على عليه السّلام و أبو دجانة و طلحة و بعضى ديگر بودند كه بقيه را به استقامت دعوت مى‏كردند.
 
آيه در اين مورد نازل گرديد و دسته اول را سخت نكوهش كرد.
 
                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 335
 
تفسير:
 
فرد پرستى ممنوع- مسأله فرد پرستى يكى از بزرگترين خطراتى است كه مبارزات هدفى را تهديد مى‏كند، وابستگى به شخص معين اگر چه پيامبر خاتم باشد مفهومش پايان يافتن كوشش و تلاش براى پيشرفت، به هنگام از دست رفتن آن شخص است و اين وابستگى يكى از نشانه‏هاى بارز عدم رشد اجتماعى است.
 
قرآن در آيه مورد بحث با صراحت مى‏گويد: «محمّد تنها فرستاده خداست، پيش از او هم فرستادگانى بودند كه از دنيا رفتند آيا اگر او بميرد يا كشته شود بايد شما سير قهقرايى كنيد؟ و به آيين بت پرستى باز گرديد»؟ (وَ ما مُحَمَّدٌ إِلَّا رَسُولٌ قَدْ خَلَتْ مِنْ قَبْلِهِ الرُّسُلُ أَ فَإِنْ ماتَ أَوْ قُتِلَ انْقَلَبْتُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ).
 
سپس مى‏فرمايد: «آنها كه عقب‏گرد كنند و به دوران كفر و بت پرستى باز گردند تنها به خود زيان مى‏رسانند نه به خدا» (وَ مَنْ يَنْقَلِبْ عَلى‏ عَقِبَيْهِ فَلَنْ يَضُرَّ اللَّهَ شَيْئاً).
 
زيرا با اين عمل نه تنها چرخهاى سعادت خود را متوقف مى‏سازند بلكه آنچه را به دست آورده‏اند نيز به سرعت از دست خواهند داد.
 
در پايان آيه به اقليتى كه در جنگ احد على رغم همه مشكلات و انتشار خبر شهادت پيغمبر، دست از جهاد برنداشتند اشاره كرده و كوششهاى آنها را مى‏ستايد و آنها را به عنوان شاكران و كسانى كه از نعمتها در راه خدا استفاده كردند معرفى مى‏كند مى‏گويد: «خداوند اين شاكران را پاداش نيك مى‏دهد» (وَ سَيَجْزِي اللَّهُ الشَّاكِرِينَ).
 
 (آيه 145)- همان طور كه گفتيم شايعه بى‏اساس شهادت پيامبر در احد عده زيادى از مسلمانان را به وحشت افكند تا آنجا كه از ميدان جنگ فرار كردند و حتى بعضى مى‏خواستند از اسلام هم برگردند، در اين آيه مجددا براى تنبيه و بيدارى اين دسته مى‏فرمايد: «مرگ به دست خدا و فرمان اوست و براى هر كس اجلى مقرّر شده است كه نمى‏تواند از آن فرار كند» (وَ ما كانَ لِنَفْسٍ أَنْ تَمُوتَ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ كِتاباً مُؤَجَّلًا).
 
بنابراين اگر پيامبر در اين ميدان شربت شهادت مى‏نوشيد چيزى جز انجام                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 336
 
 يافتن يك سنت الهى نبود.
 
از سوى ديگر فرار از ميدان جنگ نمى‏تواند از فرا رسيدن اجل جلوگيرى كند همان‏طور كه شركت در ميدان جهاد نيز اجل انسان را جلو نمى‏اندازد.
 
در پايان آيه مى‏فرمايد: سعى و كوشش انسان هيچ گاه ضايع نمى‏شود «اگر هدف كسى تنها نتيجه‏هاى مادى و دنيوى باشد (و همانند بعضى از رزمندگان احد تنها به خاطر غنيمت تلاش كند) بالاخره بهره‏اى از آن به دست مى‏آورد اما اگر هدف عاليتر بود، و كوششها در مسير حيات جاويدان و فضايل انسانى به كار افتاد، باز به هدف خود خواهد رسيد» (وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الدُّنْيا نُؤْتِهِ مِنْها وَ مَنْ يُرِدْ ثَوابَ الْآخِرَةِ نُؤْتِهِ مِنْها).
 
بنابراين، حالا كه رسيدن به دنيا يا آخرت هر دو نيازمند به كوشش است، پس چرا انسان سرمايه‏هاى وجودى خود را در مسير دوم كه يك مسير عالى و پايدار است به كار نيندازد؟
 
سپس بار ديگر تأكيد مى‏كند كه «پاداش شاكران را به زودى خواهيم داد» (وَ سَنَجْزِي الشَّاكِرِينَ).
 
 (آيه 146)- مجاهدان پيشين! به دنبال حوادث احد با يادآورى شجاعت و ايمان و استقامت مجاهدان و ياران پيامبران گذشته مسلمانان را به شجاعت و فداكارى و پايدارى تشويق مى‏كند و در ضمن آن دسته‏اى را كه از ميدان احد فرار كردند سرزنش مى‏نمايد و مى‏گويد: «پيامبران بسيارى بودند كه خدا پرستان مبارزى در صف ياران آنها قرار داشتند، آنها هيچ گاه در برابر آنچه (از تلفات سنگين و جراحات سخت) در راه خدا به آنان مى‏رسيد سست نشدند و ناتوان نگرديدند و تن به تسليم ندادند» (وَ كَأَيِّنْ مِنْ نَبِيٍّ قاتَلَ مَعَهُ رِبِّيُّونَ كَثِيرٌ فَما وَهَنُوا لِما أَصابَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ ما ضَعُفُوا وَ مَا اسْتَكانُوا).
 
 «بديهى است خداوند هم، چنين افرادى را دوست دارد كه دست از مقاومت برنمى‏دارند» (وَ اللَّهُ يُحِبُّ الصَّابِرِينَ).
 
 (آيه 147)- آنها به هنگامى كه احيانا بر اثر اشتباهات يا سستى‏ها، يا                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 337
 
 لغزشهايى گرفتار مشكلاتى در برابر دشمن مى‏شدند، به جاى اين كه ميدان را به او بسپارند و يا تسليم شوند و يا فكر ارتداد و بازگشت به كفر در مغز آنها پيدا شود، روى به درگاه خدا مى‏آوردند و «گفتار آنها فقط اين بود كه پروردگارا! گناهان ما را ببخش، و از تندرويهاى ما در كارها صرف نظر كن، قدمهاى ما را استوار بدار، و ما را بر جمعيت كافران پيروز گردان»! (وَ ما كانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَ إِسْرافَنا فِي أَمْرِنا وَ ثَبِّتْ أَقْدامَنا وَ انْصُرْنا عَلَى الْقَوْمِ الْكافِرِينَ).
 
 (آيه 148)- آنها با اين طرز تفكر و عمل به زودى پاداش خود را از خدا مى‏گرفتند «لذا خداوند هم پاداش اين جهان كه فتح و پيروزى بر دشمن بود و هم پاداش نيك آن جهان را به آنها داد» (فَآتاهُمُ اللَّهُ ثَوابَ الدُّنْيا وَ حُسْنَ ثَوابِ الْآخِرَةِ).
 
و در پايان آيه آنها را جزء نيكوكاران شمرده و مى‏فرمايد: «خدا نيكوكاران را دوست دارد» (وَ اللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ).
 
 (آيه 149)- اخطارهاى مكرر! بعد از پايان جنگ احد دشمنان اسلام با يك سلسله تبليغات مسموم كننده در لباس نصيحت و دلسوزى تخم تفرقه در ميان مسلمانان مى‏پاشيدند و آنها را نسبت به اسلام بدبين مى‏كردند در اين آيه به مسلمانان اخطار مى‏كند و از پيروى آنها بر حذر مى‏دارد و مى‏گويد: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد! اگر از كفار پيروى كنيد شما را به عقب بر مى‏گردانند (و پس از پيمودن راه پرافتخار تكامل معنوى و مادى در پرتو تعليمات اسلام) به نقطه اول كه نقطه كفر و فساد بود سقوط مى‏دهند و در اين موقع بزرگترين زيانكارى دامنگير شما خواهد شد» (يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنْ تُطِيعُوا الَّذِينَ كَفَرُوا يَرُدُّوكُمْ عَلى‏ أَعْقابِكُمْ فَتَنْقَلِبُوا خاسِرِينَ).
 
چه زيانى از اين بالاتر كه انسان اسلام را با كفر، و سعادت را با شقاوت، و حقيقت را با باطل معاوضه كند.
 
 (آيه 150)- در اين آيه تأكيد مى‏كند كه «خدا پشتيبان و سر پرست شماست و او بهترين ياوران است» (بَلِ اللَّهُ مَوْلاكُمْ وَ هُوَ خَيْرُ النَّاصِرِينَ).
 
ياورى است كه هرگز مغلوب نمى‏شود و هيچ قدرتى با قدرت او برابرى                        برگزيده تفسير نمونه، ج‏1، ص: 338
 
 ندارد در حالى كه ياوران ديگر ممكن است گرفتار شكست و نابودى شوند.
 
 
هی گنه کرديم و گفتيم خدا مي بخشد...
عذر آورديم و گفتيم خدا مي بخشد...
آخر اين بخشش و اين عفو و کرامت تا کي...!!!
او رحيم است ولي ننگ و خيانت تا کی...!!!
بخششي هست ولي قهر و عذابي هم هست...
آي مردم به خدا روز حسابي هم هست...
زندگي در گذر است...
آدمي رهگذر است....
زندگي يک سفر است....
آدمي همسفر است...
آنچه مي ماند از او راه و رسم سفر است...
 
"رهگذر ميگذرد"
تشکرات از این پست
nezarat_ravabet
دسترسی سریع به انجمن ها