علم وقران
چهارشنبه 21 اسفند 1387 10:50 AM
هر چند بحث ما در مورد قرآن و علوم تجربی است، اما ناچاریم بحث را به طور عام که شامل همة مباحث دینی شود (رابطة علم و دین) مطرح کنیم و مطلب را محدود به دین، یا کتاب خاص نکنیم، ولی در پایان به نتیجهای مطابق با رابطة قرآن با علم، دست پیدا خواهیم کرد.
هر چند این یک بحث گسترده است و خود میتواند موضوع یک کتاب، قرار گیرد، ولی ما به طور اختصار، در حدی که بتواند در این بحث راه گشا باشد به آن میپردازیم.
مقدمه، در طول اعصار و قرون متمادی، دانشمندان دینی و عالمان از هم جدا نبودند و گاه یک نفر، فیلسوف، متکلم، شاعر، ادیب، فقیه و پزشک بود؛ پس نتیجة عملی این شیوه، اختلاط علوم و موضوعات آنها و گاهی اظهار نظر هر کدام، به جای دیگر بود.
کم کم با گذشت زمان، علوم و فلسفه، از دین جدا شدند، ولی حوزههای مشترک و مختص هر کدام، معین نشد و رابطة دقیق آنها در هالهای از ابهام، قرار گرفت و این بود که دانشمندان مختلف (فلاسفه، متکلمان، مفسران و دانشمندان علوم تجربی) سعی کردند تا مرزبندی دقیق علوم تجربی، با دین را روشن کنند و در این راه، زحمات فراوان کشیده شد و نظرات گوناگون داده شد و بعضی با دلسوزی و داعیه نجات فلسفه یا دین یا علوم تجربی وارد میدان شدند. ما به طور اختصار نظریات آنها را بررسی خواهیم کرد. در رابطة علم و دین باید دو مبحث از همدیگر مجزا شود:
اول. بحث از اصل ارتباط و نوع ارتباط (بحث نظری)
دوم. بحث از تاثیر و تاثرات علم و دین در یکدیگر (بحث عملی)
و ما اکنون در مقام اول بحث، هستیم و تاثیر و تاثرات علم و دین را، در ادامة همین فصل بررسی میکنیم.
اگر بخواهیم براساس یک تقسیم صحیح (براساس حصر عقلی) سخن برانیم باید این طور گفته شود که:
احتمالاتی که در مورد رابطة علم و دین میتواند گفته شود عبارتند از:
رابطهای ندارند = جدایی مطلق علم و دین
رابطة خصمانه است = تعارض علم و دین
رابطهای دارند
رابطة غیرخصمانه است
پس ما از چهارنوع رابطه بین علم و دین، میتوانیم سخن بگوییم:
الف. تداخل علم و دین (نظریة متکلمان و مفسران قدیمی مسلمان و مسیحی).
ب. تعارض علم و دین (نظریة حاکم در اروپا از اواخر قرون وسطی تاکنون).
ج. جدایی مطلق علم و دین (نظریهای که با کانت شروع شد و هنوز ادامه دارد).
د. سازگاری علم و دین (نظریة مطلوب که به نظر ما صحیح است).