يوسف زهرا عليه السلام
سه شنبه 21 دی 1389 8:50 PM
|
|
| گفتند خلايق كه تويى يوسف ثانى چون نيك بديدم، به حقيقت، به از آنى حافظ مقدمه يكى از ويژگىهاى روانى آدمى اين است كه هماره در رويارويى با امر تازه و بديع، حالت دفاعى به خود مىگيرد و كمتر به پذيرش آن گردن مىنهد . اين امر به ويژه آن گاه تشديد مىشود كه پديدهى جديد حالت رمزگونه داشته باشد و اعتقاد به آن، زمينه ساز تحولى بنيادين در باورها، انديشه، منش و روش زندگى او شود . برعكس، در برابر موضوعى كه پيشينه داشته يا در زمانهاى پيش، يك يا چند بار رخ داده است، مقاومت چندانى از خود نشان نمىدهد و به سادگى، آن را مىپذيرد .يكى از شيوههاى چيره شدن بر اين وضعيت، عادى جلوه دادن آن مساله است . يعنى بايد اين نكته را به جامعه تبيين كرد كه موضوع مورد نظر، مسبوق به سابقه بوده و براى ديگران نيز رخ داده است . قرآن كريم نيز همين شيوه را به كار گرفته است . در صدر اسلام، روزه، حكمى جديد و همراه با اندكى مشقتبود; زيرا روزه دار مىبايست از بسيارى از امور مباح چشم بپوشد و از ارتكاب آنها خوددارى كند . شايد برخى مسلمانان در برابر چنين حكم بىسابقهاى، واكنش نشان مىدادند و آن را به سختى مىپذيرفتند . از اين رو، قرآن كريم، ابتدا مسلمانان را از نظر روانى براى پذيرش آن آماده مىكند . خداوند متعال مىفرمايد: يا ايها الذين امنوا كتب عليكم الصيام كما كتب على الذين من قبلكم . (1) اى كسانى كه ايمان آوردهايد! روزه بر شما نوشته شد، همان گونه كه بر پيشينيان شما، نوشته شد . يعنى مپنداريد كه اين تكليف، مسالهاى بىسابقه و فراتر از توانايى شما است . هرگز چنين نيست; زيرا وجوب روزه، حكم متداولى است كه گذشتگان نيز موظف بودهاند آن را انجام دهند . مسايلى مانند اعتقاد به حضرت مهدى (عج) و غيبت و ظهور ايشان نيز به ظاهر بديع و بىسابقه بوده و طول عمر ايشان با هالهاى از رمز و راز و شگفتى همراه است . افزون بر آن، اين باور بر همهى شؤون حيات آدمى تاثيرى بنيادين بر جا مىگذارد . از اين رو، برخى افراد از پذيرش آن سرباز مىزنند و آن را انكار مىكنند . امامان معصوم عليهم السلام در برابر اين انديشه، كوشيدهاند با بيان موارد مشابهى كه در تاريخ گذشته - بويژه تاريخ پيامبران الهى عليهم السلام - رخ داده است، مسالهى غيبت امام عصر (عج) و ديگر مفاهيم مربوط به آن را عادى جلوه دهند، تا مردم به گمان بىسابقه بودن، در آن به ديدهى شك و ترديد ننگرند . براى نمونه، به كلام نورانى حضرت مهدى (عج) به شيخ صدوق مىتوان اشاره كرد . اصل ماجرا را از زبان شيخ صدوق مىشنويم: شبى در عالم رؤيا ديدم كه در مكهام و گرد خانهى خدا طواف مىكنم . در دور هفتم نزد حجرالاسود آمدم و آن را لمس كردم و بوسيدم . در اين هنگام، دعاهايى را كه براى زمان بوسيدن حجرالاسود است، مىخواندم . در اين حال، مولاى خود حضرت مهدى (عج) را ديدم كه بر در خانهى كعبه ايستادهاند . با خاطرى پريشان به حضرت نزديك شدم . حضرت با نگاهى به رخسارهام به فراستخود، راز دلم را دانست . به او سلام كردم . حضرت پس از جواب سلام، فرمود: چرا دربارهى غيبت، كتابى نمىنويسى، تا اندوه دلت را بزدايد؟ عرض كردم: يابن رسول الله! در اين باره كتاب نوشتهام . حضرت پاسخ دادند: منظورمان اين نيست كه همانند گذشته بنويسى . كتابى دربارهى موضوع غيبتبنگار و در آن، غيبتهاى پيامبران عليهما السلام را بيان كن . چون سخن حضرت به پايان رسيد، از ديدگانم پنهان شدند . من از خواب بيدار شدم و تا طلوع پایگاه اطلاع رسانی مهدویت |