پاسخ به:برشی_از_یک_کتاب
سه شنبه 27 تیر 1396 7:48 PM
تظاهر میکنم که ترسیدهام
تظاهر میکنم به بُنبَست رسیدهام
دستم به قلم نمیرود
کلماتم کناره گرفتهاند
و سکوت ... سایهاش سنگین است،
و خلوتی که گاه یادم میرود خانهی خودِ من است
از اعتمادِ کاملِ پَرده به باد بیزارم
از خیانتِ همهمه به خاموشی
از دیو و از شنیدن، از دیوار
برای من
دوست داشتن
آخرین دلیلِ داناییست
اما هوا همیشه آفتابی نیست
عشق همیشه علامتِ رستگاری نیست
و من گاهی اوقات مجبورم
به آرامشِ عمیقِ سنگ حسادت کنم
چقدر خیالش آسوده است
چقدر تحملِ سکوتش طولانیست
چقدر..
نباید کسی بفهمد
دل و دستِ این خستهی خراب
از خوابِ زندگی میلرزد
باید تظاهر کنم حالم خوب است
راحتام، راضیام، رها
راهی نیست
مجبورم
باید به اعتمادِ آسودهی سایه به آفتاب برگردم
#سید_علی_صالحی
مجموعه اشعار - جلد دوم
#نشرنگاه
سهراب سپهری