کاربردهای مضاف شیعه -۱
دوشنبه 22 آذر 1395 3:56 PM
چکیده
واژه «شیعه»، که نامی شناخته شده برای پیروان مکتب اهل بیت علیه السلام است، در بستر تاریخ اسلام، کاربردهای متعدد لغوی داشته، و سپس به یک اصطلاح تبدیل شده است. در این نوشتار، بر اساس روش تاریخی، کاربردهای شیعه توصیف و تحلیل، و مفاهیم آن بازشناسی می شود.
بر پایه یافته های این نوشتار، ترکیب «شیعه علی علیه السلام»، مبتنی بر احادیث نبوی و مورد تأیید و تقدیس اهل بیت علیه السلام بوده، و چون در مقایسه با دیگر کاربردهای مضاف، استعمالش فزونی (غلبه) یافته، «الشیعه» (شیعه) آن متبادر و به یک اصطلاح برای آن تبدیل شده است. این اصطلاح افزون بر مفهوم خاص اعتقادی، در برخی مقاطع تاریخی، مفهوم عام داشته، اما با گذشت زمان، به مفهوم اعتقادی مختص گشته است.
در این مفهوم، اصطلاح «شیعه» تمامی پیروان امام علی علیه السلام و فرزندان او را، که پیروی شان بر پایه اعتقاد به امامت منصوص آنان پس از پیامبر علیه السلام بوده، پوشش می داده است. از سوی دیگر، عنوان «مُتَشَیّع» برای کسانی که صرفاً دوستدار اهل بیت علیه السلام بوده اند، کاربرد یافته است.
مقدمه
واژه شیعه (الشیعه)، از دیرباز به عنوان نامی اصیل و شناخته شده برای پیروان مکتب اهل بیت علیه السلام کاربرد یافته و در همین حال، موضوعی برای تحقیق پژوهشگران بوده است؛ چنان که در منابع کهن و نیز در تحقیقات اخیر، به شناخت مفاهیم شیعه اهتمام شده، و دراین باره، از جمله در کتاب تاریخ تشیع در ایران، تألیف رسول جعفریان، و کتاب خاستگاه تشیع و پیدایش فرقه های شیعی در عصر امامان، تألیف علی آقانوری، و مقاله واژه شناسی شیعه و تشیع، از نگارنده (منتظری مقدم، ۱۳۸۲) بررسی هایی شده است.
این واژه در بستر تاریخ اسلام، کاربردهای متعدد و رویاروی داشته است؛ مانند شیعه علی علیه السلام و شیعه آل محمد علیه السلام از یک سو، و شیعه عثمان، شیعه معاویه، شیعه آل ابی سفیان و شیعه بنی العباس از دیگر سوی، که شناخت دقیق چنین مواردی نیازمند بازشناسی تاریخی مفاهیم شیعه است.
بر این اساس، در این نوشتار، که با پرهیز از تکرار یافته های تحقیقات پیشین و با هدف نقد و تکمیل آنها تدوین شده، مسئله اصلی این است: واژه شیعه از نظر لغوی و اصطلاحی و در کاربردهای گوناگون تاریخی، چه مفاهیمی داشته است؟
در این نوشتار، در پاسخ گویی به پرسش مسئله یادشده، کاربردهای واژه شیعه در بستر تاریخ اسلام، توصیف، و تحلیل مفهومی ـ تاریخی و تعاریف ارائه شده برای آن، نقد خواهد شد. بازشناسی مفاهیم شیعه در این نوشتار، شامل این بخش هاست: مفاهیم لغوی، کاربردهای مضاف، کاربرد مفرد؛ به مثابه یک اصطلاح و مفاهیم اصطلاحیِ شیعه. امید است در تداوم این پژوهش در فرصتی دیگر، گونه های شیعه نیز بازشناسی شود.
مفاهیم لغوی شیعه
شیعه در اصل، واژه ای عربی، و اسمی است که به یک شکل بر مذکر و مؤنث، و مفرد و تثنیه و جمع اطلاق می شود؛ اگرچه بر پایه مراتب گوناگون جمع، شِیَع و اَشیاع نیز استعمال می شود (ابن منظور، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۲۵۸). همچنین اگر بخواهند تنها مفرد را قصد کنند شیعی می گویند که جمع آن در فارسی شیعیان است (ابن منظور، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۲۵۸؛ مصاحب، ۱۳۸۰، ج۲، ص۱۵۳۲).
در زبان عربی، واژه شیعه از نظر لغوی، دارای دو گونه کاربرد است: مضاف و مفرد. در کاربرد مضاف، واژه شیعه به اسم فردی خاص اضافه می شود و به معنای یاران و پیروان آن فرد است؛ اما در کاربرد مفرد، واژه شیعه همراه با الف و لام (ال) و بدون اضافه شدن به نام کسی، به شکل الشیعه استعمال می شود که به معنای گروه و دسته ای است که بر سر امری گرد هم آیند (مفید، ۱۴۱۴ق- ب، ص۳۵؛ ابن منظور، ۱۴۱۶ق، ج۷، ص۲۵۸).
در قرآن کریم، واژه شیعه چهار بار، یک بار به شکل مفرد، (مریم: ۶۹) و سه بار به شکل مضاف (قصص: ۱۵؛ صافات: ۸۳) به کار رفته است. همچنین در قرآن، در پنج جا واژه شِیَع (جمع) استعمال شده است (حجر: ۱۰؛ انعام: ۶۵ و۱۵۹، قصص: ۴؛ روم: ۳۲).
در ادامه بر پایه تفکیک میان کاربرد مضاف و مفرد شیعه، مهم ترین نمونه ها از کاربردهای مضاف و سپس کاربرد مفرد آن بازشناسی و تحلیل خواهد شد.
کاربردهای مضاف شیعه
الف. شیعه علی علیه السلام و برخی نمونه های دیگر
ترکیب شیعه علی علیه السلام، خود نمونه ای از کاربرد لغوی شیعه به شکل مضاف به نام یک شخص است. در همین نوع کاربرد – چنان که پس از این خواهد آمد - واژه شیعه همراه با نام هایی جز علی علیه السلام، در مواردی همچون شیعه عثمان، شیعه معاویه، شیعه ابی بکر و مانند اینها به کار رفته است. این کاربردها گاهی در دوران صدر اسلام و در گفتار و یا نوشتاری کهن بوده و گاهی نیز از تعبیر گزارشگر و یا نگارنده ای متأخر برگرفته شده است.
در این میان، ترکیب شیعه علی علیه السلام، بی تردید اصیل ترین و کهن ترین نمونه و برگرفته از احادیث نبوی است. در این باره، شایان توجه است که قاضی نعمان (م ۳۶۳ق) با یادکرد از این احادیث؛ مانند شیعه علی هُم الفائِزون (پیروان علی همان رستگارانند)، تأکید کرده که پیامبر اکرم علیه السلام فقط شیعه علی فرموده و از زبان رسول خدا علیه السلام واژه شیعه درباره یاران هیچ صحابی دیگری به کار نرفته است (قاضی نعمان، بی تا، ج۳، ص۴۶۹). بر این اساس، می توان گفت که بیان نبوی، خود خاستگاه استواری برای کاربرد شیعه علی علیه السلام بوده، و در تبدیل شیعه به یک اصطلاح، نقشی تعیین کننده داشته است.
در اشاره به برخی شواهد این امر، باید دانست که چون نزد امّ سلمه، همسر پیامبر علیه السلام، از شیعه علی و شیعه عثمان سخن به میان آمد، گفت: درباره شیعه علی چه می گویید که آنان در سرای آخرت رستگارانند (بلاذری، ۱۴۱۷ق، ج ۲، ص۴۰۵). به احتمال زیاد، سخن امّ سلمه برگرفته از حدیث نبویِ هذا و شیعته هم الفائزون (صدوق، بی تا- ب، ص۱۲) بود. سیوطی، عالم سنّی از جابربن عبدالله انصاری نقل کرده است: نزد پیامبر بودیم که علی وارد شد. پیامبر فرمود: سوگند به کسی که جانم به دست اوست، این شخص و شیعه او در روز قیامت رستگارند.
افزون بر این، وی در تعیین مصداق آیه إِنَّ الَّذینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّه (بینه: ۷) آورده است که با نزول آن، پیامبر علیه السلام به علی علیه السلام فرمود: أنت وشیعتک ... (سیوطی، بی تا، ج۶، ص۳۷۹). همچنین حسکانی نزول آیه یادشده را با هفده طریق از رسول اکرم علیه السلام، درباره علی علیه السلام و شیعه وی دانسته است (حسکانی، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۴۵۹ـ۴۷۳؛ ابن مردویه، ۱۳۸۰، ص۳۴۶؛ ابن عساکر، ۱۴۱۷ق، ج۴۲، ص۳۷۱).
درباره ترکیب شیعه عثمان، که مفهوم آن هم پایه با واژه عثمانیه بوده است، باید دانست که این ترکیب در دوران صدر اسلام به شکل گفتاری، از جمله در روایتی از امام باقر علیه السلام (کلینی، ۱۳۶۷، ج۴، ص۵۱۸) و نوشتاری، از جمله در برخی از نامه های سیاسی (ثقفی کوفی، ۱۳۵۳، ج ۲، ص۳۹۰ و۵۹۴؛ ابن ابی الحدید، ۱۳۸۷ق، ج۱۱، ص۴۴) و نیز در دوران بعد (بلاذری، ۱۴۱۷ق، ج ۳، ص۲۱۴؛ شریف مرتضی، ۱۴۱۴ق، ص۲۱۱) به کار رفته است.
در این حال، پس از شایع شدن کاربرد عثمانیه، استعمال شیعه عثمان به تدریج افول یافت.
گرایش به عثمان و به تبع آن، کاربرد واژگانی چون عثمانیه و شیعه عثمان، در زمان حیات او تجلّی نداشت. این گرایش درواقع، در پی قتل عثمان و در لباس خون خواهی، آشکار، و به رقابت و دشمنی با خلافت امیرمؤمنان علی علیه السلام، و متهم کردن او در قتل عثمان منجر شد. بر همین اساس، گرایش به عثمان گاهی در قالب شیعه معاویه بازتاب یافت. در این باره، باید دانست که معاویه خویشتن را ولیّ دمِ عثمان معرفی می کرد. بر این اساس، گروهی که بعداً عثمانیه نام یافتند، معاویه را خلیفه پس از عثمان دانستند. همچنین حکومت بنی امیه نمادی از غلبه اندیشه عثمانی شد (ثقفی کوفی، ۱۳۵۳، ج ۲، ص۳۷۸؛ ابن حجر، بی تا، ج۷، ص۱۴؛ جعفریان، ۱۳۸۵، ص۲۱و۴۰).
پیشینه کاربرد شیعه معاویه به ماجرای حکمیّت در جنگ صفین بازمی گردد. در ابتدای پیمان نامه حکمیّت در تعیین طرفین پیمان، همراه با بیان نام علی بن ابی طالب و نام معاویه بن ابی سفیان، از پیروان این دو، با تعابیر شیعتهما (منقری، ۱۳۸۲ق، ص۵۰۴؛ دینوری، ۱۳۶۸، ص۱۹۴)، من کان معه من شیعته (منقری، ۱۳۸۲ق، ص۵۱۰) و یا شیعه علی و... شیعه معاویه (ابن اعثم کوفی، ۱۴۱۱ق، ج ۴، ص۲۰۴) یادشده است. این کاربرد نمونه ای آشکار از کاربرد شیعه معاویه رویارو با شیعه علی علیه السلام بود.
در نمونه ای دیگر، ابن عقده شیعی کوفی (۲۵۰ـ۳۳۲ق) خطاب به فردی اصفهانی به نام ابوجعفر، گرایش مذهبی اصفهانیان را تقبیح کرد و آنان را شیعه معاویه خواند. شایان توجه است که در برابر، ابوجعفر با انکار چنین گرایشی، تأکید کرد که اهل اصفهان شیعه علی اند، و علی علیه السلام برای آنان از چشم و خاندانشان عزیز تر است (ذهبی، ۱۴۱۳ق، ج ۲۶، ص۲۰۷).
درباره ترکیب شیعه ابی بکر، به نظر می رسد که این ترکیب در تاریخ صدر اسلام استعمال نشده، و گاهی در متون پس از آن دوران (شریف مرتضی، ۱۴۱۴ق، ص۲۵۸؛ ابن راشد، ۱۴۲۰ق، ص۱۴۲) در نقش عنوانی که بیانگر پیروی از خلیفه نخست بوده، کاربرد یافته است.
منبع: http://www.dinpajoohan.com/article15208.html
از همه دل بریده ام،دلم اسیر یک نگاست،تمام آرزوی من زیارت امام رضـــــــــاست