0

برنامه نویس و مهندس

 
gazalsabz
gazalsabz
کاربر نقره ای
تاریخ عضویت : آبان 1389 
تعداد پست ها : 1125
محل سکونت : آذربایجان شرقی

پرنده نرم و زيبا
یک شنبه 12 دی 1389  4:14 PM

پرنده نرم و زيبا

مادر : نمی تواند جای دیگری برود آخر پیدایش می کنی غصه نخور!

گفتم : آخه چطوری؟ اون پرنده ایی زیبا بود که پرواز کرد و رفت.

مادر گفت برادرت گوش به بازیست ، بدل نگیر او عاشق پرنده تو بود نمی دانست پرنده قفس را دوست ندارد و خواهد پرید .

باز هم باید شاد باشی که پنجره بسته بود .

در خیالم صدای پرنده را آهسته شنیدم  که می گفت :

در قفس هستم !

دست دراز کن و مرا بردار

دست دراز کردم و پرنده را برداشتم و به مادر نشان دادم. چه نرم و زیبا بود! آرام در گوش

پرنده زمزمه کردم :

عجب کلکی هستی!!

تشکرات از این پست
دسترسی سریع به انجمن ها