دلم می نویسد در سوگ دو امام
السلام علیک یا امام حسن مجتبی(ع)
حتما تو نیز جنس غمت فرق میکند
آشفتگی زلف خمت فرق میکند
محتاج دستهای کریمانه ات،منم
از بس که شیوه ی کرمت فرق میکند
"بس آتشی ز اخگر الماس ریزه ها..."
این بیت شعر محتشمت فرق میکند
تو "مادری" و بی حرمی ارث مادری ت
معلوم شد چرا حرمت فرق میکند
زهرا)س) جواب سینه زنان تو را دهد
مزد غلامی علمت فرق میکند
آقا میان کوچه چه دیدی که بعد از آن
وقت عبور هر قدمت فرق میکند . .
رسول خدا (ص) فرمودند:
لو کان العقل رجلا لکان الحسن
اگر عقل در مردی مجسم می شد، همانا حسن بود.
فرائد المسطین، ج2، ص 68
شیخ طوسی در کتاب امالی خود, وصیت امام حسن (ع) را به برادرش حسین بن علی (ع) به نقل از ابن عباس چنین آورده است:
این وصیتی است که حسن بن علی به برادرش حسین (ع) نموده است. وصیت او این است:
به یگانگی خدای یکتا گواهی می دهد وبر آستان ربوبیش، آنگونه که سزاست، سر بندگی می ساید. خدای یگانه را در فرمانروائیش شریک و انبازی نیست و هرگز از اهل خیانت یاوری نگرفته و هر چیزی را به اندازه آفریده است. او برای بندگی سزاوارترین و برای سپاسگویی شایسته ترین فرد می باشد. هر کس فرمانبر خدا باشد، راه درست را یافته است و هر کس او را نافرمانی کند به گمراهی افتاده و هر کس به سوی او باز گردد، از گمراهی رسته است.
ای حسین، من ترا درباره بازماندگان و فرزندان و خاندانم سفارش می کنم که اشتباهاتشان را با بزرگ منشی ببخشی و نیکوکارانشان را بپذیری و هم جانشین من و هم پدری مهربان برای آنان باشی. مرا در کنار آرامگاه جدم رسول الله (ص) دفن نما، چرا که من سزاوارترین فرد برای دفن در کنار پیامبر خدا هستم.
البته اگر از اینکار ترا بازداشتند، تو را به خدا و مقامی که در نزد او داری و پیوندی که با رسول الله (ص) داری سوگند می دهم که مبادا به خاطر من حتی به اندازه گنجایش شیشه حجامت، خون ریخته شود، تا آنکه پیامبر خدا را ملاقات کنیم و او را نسبت به رفتاری که مردم با ما نمودند، با خبر سازیم.
سلام، غریب تر از هر غریب!
سلام، مزار بی چراغ، تربت بی زایر، بهشت گمشده!
سلام، آتشفشان صبر، چشمان معصوم، بازوان مظلوم، زبان ستمدیده!
سلام، سینه شعله ور، جگر سوخته، پیکر تیرباران شده!
سلام، امام غریب من!
در مشهد و مدینه خدایا چه محشر است
شال عزا به گردن زهرا(س) و حیدر(ع) است
یا ابن الحسن(عج) بیا که تسلّا دهیم تو را
چون سوگ مجتبی(ع) و رضا(ع) و پَیَمبر(ص) است
وای از خنجری که یک خودی
بر پیکرت وارد کند...
غریب زهرا س......حسن ع.......
کریم طاها ص ........حسن ع.........
.
.
.
ای جانِ جهانیان فدایت «هستی» همه سائل و گدایت
ای تکیه گه گناه کاران دیوار بقیع با صفایت
گریان نبود به روز محشر چشمی که بگرید از برایت
عالم امروز پر از ماتم و رنج و محن است
گرد غم بر سر هر محفل و هر انجمن است
این چه شور است که بر پا شده در ارض و سماء
این چه سوز است که در سینه هر مرد و زن است
بانگ وفریاد به گوش آید از افلاک مگر
رحلت ختم رسولان و عزای حسن است
امروز دلم دوباره غم گرفته....
همه رفتند و من جا ماندم از كاروان عشق......
چرا......
راست است كه مي گويند تا او نخواهد نمي شود.....
اگر چه شهره به شاهن شه خراسان است
ولی امام رضا عشق کل ایران است
کسی که نیست محب رضا مسلمان نیست
که عشق او یکی از شرط های ایمان است
ته گودال فقط پیکر تو مانده و من
همه رفتند فقط مادر تو مانده و من
بوسه خوبست روی گونه نشیند اما
چاره ای نیست فقط حنجر تو مانده و من
تو و عباس که رفتید از آن لحظه به بعد
زخم های بدن دختر تو مانده و من
تو کیستی شریک غم اهل عالمی
در خاک طوس کعبه اولاد آدمی
آن رازها که از همه پوشیده داشتم
تنها در این حرم به تو گفتم تو محرمی