دلم می نویسد در سوگ دو امام
از همه دل بریده ام، دلم اسیر یک نگاست
تموم آرزوی من، زیارت امام رضاست
السلام علیک یا معز المسلمین یا ابا محمد یا حسن ابن علی
سلام مولای خوب و مظلومم. سلام ای برگزیده خدا ورسول. سلام بر تو ای پاکترین مردمان. سلام بر زندگانی غریبانه تو وسلام بر تنهایی و بی یاور بودنت . شنیده ام که در قیامت هر امامی با یاران و اصحابش به بهشت میرود و تنها تو امامی هستی که از همه امامان کمتر یار داری. افسوس ای امام با تدبیرم که تنها دونفر یار داری که در قیامت همراهیت میکنند .
قربان تو و قربان غربتت که حتی سالروز شهادتت در پرده ابهام است . مردم نمیدانند هفت صفر را برایت عزا بگیرند یا 28 صفر را .قربان تو ای کریم اهل بیت که از اخلاق خوش و مهمان نوازیت به مرد غریبه ای که به تو و پدرت لعن و نفرین کرده اورا شیعه ومجذوب خویش کردی. قربان تو که چند بار کل دارایی ات را بخشیدی ولی مردمان ندانستند که چه گوهر تابناکی دارند و رهایت کردند و گذاشتند غریبانه به شهادت برسی و مظلومانه پیکر مطهرت تیرباران شود.
آقای غریبم قربان مرقد خاکیت که دل شیعیان را خنجر میزند. چطور ما باشیم و بگذاریم مرقدت خاکی بماند. ما باشیم و نتوانیم روی مزارت اشک بریزیم وعقده دل وا کنیم . آقا جان قربون تنهاییت که حتی از همسر خود وفا ندیدی. قربان مظلومیتت که روز عزایت هم نمیتوانیم برسرمزارمطهرت سینه زنی کنیم و بوسه بر خاک مرقدت بزنیم.
ولی آقا جان. با افتخار میگوییم که ما شیعیان عشق تورا تا ابد در دل و قلب و جانمان حک و ثبت کرده ایم. درود برتو وبر همه خاندان طاهرینت.
السلام علیک ایها الامام الغریب
سلام برتو ای هشتمین ستاره امامت. سلام برتو که غریبانه به شهادت رسیدی. سلام بر تو که زندگی و مرگ شما توام با خیررساندن به مردمان است. هرچند مردمان درک نکنند.
سلام برتو که زائر خود را در سه مکان به فیض میرسانی .سلام برتو ای امام بسیار مهربان ورئوفم. سلام برشما که راضی به رضای خدا شدی و خدا از شما راضی گشت. سلام مولای خوبم که از فیوضات شما حتی پس از شهادتتان همه ایران و عاشقان ( چه مسلم وغیر مسلم ) بهره ها میبرند.
آنانی که دل برحرمت میسپارند درک میکنند که چه فیوضاتی را کسب کرده اند. شمایی که حوایج بندگان را بدون توجه به دین و مذهبشان برآورده میکنی. آقا جان کاش این فیض نصیبمان میشد حتی برای لحظه ای هم که شده با اشک چشمانم و مژه هایم غبارروبی حرم ومرقدت را می کردم.
آقا جان شیعیانت دل به حرم شما اهل بیت سپرده اند مبادا مارا محروم از کرمتان کنید. آقا جان دستگیرمان در دو دنیا باش .که ما تنها شمارا داریم
السلام علیک یا سلطان عشقــــ♥ علی بن موسی الرضا (ع)
سلام به ارواح پاک شما
خداوندا معرفت حجتت را به ما بشناسان.
خداوندا معرفت و بصیرت معصومین علیهم السلام رو در دل های تمامی شیعیان اهل بیت قرار ده.
آمین
السلام علیک یا رسول الله صل الله علیه وآله
السلام علیک یا امام حسن مجتبی علیه السلام
السلام علیک یا امام رضا علیه السلام
سلام بر بندگان خدا سلام بر مسلمانان سلام بر شیعیان عاشق ائمه . امید دارم سعادت زیارت پیامبروامامان رادر دنیا برای همه قرار بده ودر آخرت مستحق عنایت وشفاعت آنها بشیم .اگه از هر امامی یه خصلت زیبا بگیریم زیبا نمیشیم ؟بیا روز به روز زیباتر به صفات زیبای الهی بشیم .
مولای من!
تا کی دلتنگی هایم را بر شانه های قاصدک سوار کنم و آن را به سوی مشهدت روانه .
تا کی چشمانم به دنبال کبوتری باشد که نامه ای به پایش بسته ام تا آن را به تو برساند.
پس قسمت من کی می شود؟!
کدامین طلوع خورشید نوید بخش دیدار من وشما را خواهد داد ؟
ضامن آهو!
تا کی چشمانم را به قاب توی اتاق بدوزم که روایتِ داستانِ ضمانتتان است.
کاسه صبرم لبریز شده مولا!
امام رضا ( ع )
کعبهی اهل ولاست صحن و سرای رضا شهر خراسان بُوَد کرب و بلای رضا
در صف محشر خدا مشتری اشک اوست هر که در اینجا کند گریه برای رضا
کیست پناه همه جز پسر فاطمه؟ چیست رضای خدا غیر رضای رضا؟
بر سر دستش برند هدیه برای خدا ریزد اگر دُرّ اشک، دیده به پای رضا
زهر جفا ریخت ریخت، شعله به کانون دل خونِ جگر بود بود، قوت و غذای رضا
نغمه ی قدّوسیان بود به آمین بلند حیف که خاموش شد صوت دعای رضا
یاد کند گر دَمی ز آن جگرِ چاک چاک خون جگر جوشد از خشت طلای رضا
از در باب الجواد می¬شنوم دم به دم یا ابتای پسر، وا ولدای رضا
بوسه به قبرش زدم، تازه ز طوس آمدم باز دلم در وطن کرده هوای رضا
گر برود در جنان یا برود در جحیم بر لبِ میثم بُوَد مدح و ثنای رضا
"غلامرضا سازگار"
خراسان میدهد بوی مدینه خراسان کوه غم دارد به سینه
خراسان را سراسر غم گرفته در و دیوار آن ماتم گرفته
خراسان! کو امام مهربانت؟ چه کردی با گرامی میهمانت؟
خراسان راز دلها با رضا داشت چه شبهایی که ذکر یا رضا داشت
خراسان کربلای دیگر ماست مزار زادهی پیغمبر ماست
خراسان! می دهد خاکت گواهی ز مظلومی، شهیدی، بی گناهی
به دل داغ امامت را نهادند امامت را به غربت زهر دادند
دریغا! میهمان در خانه کشتند چه تنها و چه مظلومانه کشتند
امامِ اِنس و جان را زهر دادند به تهدید و به ظلم و قهر دادند
ز نارِ زهرِ دشمن، نور میسوخت سرا پا همچو نخل طور میسوخت
ز جا برخاست با رنگ پریده غریبانه، عبا بر سر کشیده
گهی بیتاب و گه در تاب میشد همه چون شمع روشن آب میشد
میان حجره ی در بسته می سوخت نمی زد دم ولی پیوسته می سوخت
ز هفده خواهر والا تبارش دریغا کس نبودی در کنارش
به خود پیچید و تنها دست و پا زد جوادش را، جوادش را صدا زد
دلش دریای خون، چشمش به در بود امیدش دیدن روی پسر بود
پدر میگشت قلبش پاره پاره پسر میکرد بر حالش نظاره
پدر چون شمع سوزان آب می شد پسر هم مثل او بیتاب می شد
پدر آهسته چشم خویش میبست پسر میدید و جان می داد از دست
پسر از پردهی دل ناله سر داد پدر هم جان در آغوش پسر داد
"غلامرضا سازگار"