مبحث هفتاد و ششم طرح صالحین: «رمز و راز خوشیها و ناخوشیهای زندگی»
سلام به همه ي دوستان
اگر فرد متمولی و به قول معروف بچه پولداری دیدیم که زندگی اش ربطی به دین نداشت حسرت نخوریم. زیرا آن پول و ثروت نعمت برای او محسوب نمی شود. بدانیم که مالمان برای خودمان نیست بلکه خداوند برای اندک مدتی در دست ما قرار داده تا در جایش مصرف کنیم.
پس نبايد فكر كنيم هركه پولدار است خوشبخت است
يه ضرب المثل قديمي هست گه ميگه پول بهتر است يا ثروت
به نظر من اين ضرب المثل اشتباه است زيرا اگر پول نداشته باشي نمي تواني درس بخواني و به دانشگاه بروي و...
اگر هم كه علم داشته باشي و پول نداشته باشي بازم فايده نداره چون اگه پول نداشته باشي نمي تواني دانشت را ارائه دهي يا مثلا اگر خواستي يك اختراع ثبت كني بايد پول داشته باشي تا بتواني
وسايل براي اختراع را فراهم كني و آنرا به ثبت برساني
در آخر بايد بدانيم نه اونكه پول بدون علم داره خوشبخته نه اونكه دانش بدون پول داره و هركه بامش بيش برفش بيشتر.....؟؟؟؟
بنام خدا
سلام دوست گرامی و کابر محترم alirezaHmzezadh
ضمن تشکر از اینکه نظرتان را بیان کردید و در بحث دوستان شرکت نمودید.بنده با نظر شما مبنی بر اینکه اگر علم و پول را باهم یکی داشته باشه خوبه، تا اندازه ای موافقم و مهم اینه که چگونه از نعمت ها و امانت های خدا استفاده کنیم .اگر به اطرافمان با دقت نگاه کنیم خواهیم دید،بچه پولدارهائیکه با توان مالی و فشار خانواده و با گرفتن انواع معلم های شخصی تحصیل هم می کنند و به مراتب بالای علمی هم میرسند، اما آیا خوشی هم دارند؟ و خوشبخت هستند؟
البته اگر هدف عالی خلقت درک شود و علم و ثروت در راه رسیدن به آن هدف عالی صرف شود،فوق العاده خوب است و ایده آل است.
جا دارد نمونه ای از اینگونه افراد را که کم هم نیستند معرفی نمایم.شهید دکتر پاک نژاد که این روزها سالروز شهادت ایشان هم می باشد از جمله این افراد بود .وی در سالهای قبل از انقلاب مطبی داشت و نه تنها بیماران تهیدست و کم درآمد را مجانی ویزیت می کرد بلکه با تعدادی داروخانه قراردادبسته بود که نسخه های خاصی را که او می گوید رایگان برای مریض ها می پیچیدندو....روحش شاد و راهش پر رهرو باد.ایشان در فاجعه انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی ایران در هفتم تیر ماه سال 1360 بهمراه شهید بهشتی و تعدادی از یاران دیگر به شهادت رسید.
سلام دوست خوبم moradi92
در مورد مطلبی که فرستادید که می گوید:«هروقت دیدید دنیا به شما روی خوش نشان داده بدان کاسه ای زیر نیم کاسه هست » یاد مطلبی از سخنان استاد پناهیان افتادم که بشرح زیر می باشد:
دنیا محل خوشی نیست؛ محل ناخوشی است.
دنیا محل خوشی نیست؛ محل ناخوشی است.خوشی هم در آن هست اما اصل در دنیا بر این است که این خوشی و نا خوشی طوری با هم تلفیق شوند تا أدم زیاد خوش نگذراند. البته وقتی آدم دارد شنا می کند، باید هر چند دستی که می زتد بیابد بالا و یک نفسی بگیرد. “ان مع العسر الیسری”، یعنی آدم بعد از سختی به آسانی می رسد اما بعد از آن دوباره به سختی می افتد . همراه با اسر ، یسر هم هست. اشکالی ندارد که با این سختی ها آسانی هم باشد. اما گویا آسانی فرع است و عسر و سختی اصل است.
با تشکر و احترام