مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان
ظرفیت حج برای خنثی سازی تفرقه
یكی از گرفتاریهای بزرگ امروز دنیای اسلام، گرفتاری تحمیلی، عمدی و خباثتآور برافروختن آتش اختلافات امت اسلامی و فرقههای مذهبی است.
حضرت آیت الله خامنهای با تأكید بر لزوم توجه به حساسیتها و اقتضائات زمانی برای استفاده از ظرفیت عظیم حج خاطرنشان كردند: دستگاه استكبار و استعمار تجربه زیادی در آتشافروزیهای مذهبی دارد و در شرایط كنونی باید ظرفیت حج در مقابل این توطئه فعال شود.
ایشان همچنین افزودند: تقابل فرقههای مذهبی به شیعه و سنی محدود نخواهد شد و اگر دشمنان اسلام بتوانند این تقابلها را نهادینه كنند، به جان هم انداختن فرقههای درون اهل سنت و شیعه در دستور كار آنان قرار میگیرد.
منبع: پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیت الله خامنه ای
به نظر من یکی از دلایل تفرقه غرب هستش و شاید بشه بگم 90 درصدش از غربه
اول از همه ماهوار ه دوم اینترنت (اینترنت اگه ازش درست استفاده نکنی دنیا و آخرت رو باهم خراب میکنه )سوم نقطه ضعف هایی که خودمون به دشمن میدیم و....
بنا بر آیات قرآن کریم، ریشه اصلی تفرقه دینی، جدایی افکندن و فرق نهادن میان پیامبران و پیروی از دین و شریعت یکی از پیامبران را بهانه مخالفت با دیگر پیامبران قرار دادن است، به گونه ای که پیروان یک دین، آیین خود را متفاوت با دیگر ادیان الهی و جدا از آنها بدانند.
در واقع در بیان صریح قرآن کریم ایمان به خدای یکتا و ایمان به آخرت و انجام دادن عمل صالح، شرط نجات و رستگاری است تا اختلافات عقیدتی میان پیروان ادیان یا اختلافات موجود در عقاید مسلمانان، بهانه ای برای تفرقه انگیزی و متفرق شدن نگردد.
محور تمام مناسک عبادی اسلامی نیز تفرقه زدایی و متمایل ساختن مسلمانان به جمعیت و جماعت است که این خصوصیت در نمازهای جماعت و جمعه و در مراسم حج مشهودتر است.
قرآن کریم در سوره آل عمران، آیه 103 تأکید می کند: «همگی به ریسمان خداوند چنگ بزنید و پراکنده نشوید و نعمت خداوند را به یاد آورید که با یکدیگر دشمن بودید، اما او بین قلب های شما دوستی و الفت ایجاد کرد و با یکدیگر برادر شدید.» بنابراین ازنظر قرآن، وحدت حول محور خدا، اسلام و معنویت، ارزشمند است و باعث ایجاد هویت یگانه برای همه مسلمانان می شود. به همین علت، رهبر انقلاب اسلامی ایران در پیام حج امسال خود به مسلمانان جهان در این زمینه نوشت: «سیاستمداران استعمارگر به خوبی می دانستند که اگر هویت یکپارچه جهان اسلام شکل بگیرد، راه بر سیطره سیاسی و اقتصادی آنان بسته خواهد شد. پس در تلاشی همه سویه و بلندمدت، به اختلافات درمیان مسلمانان دامن زدند و زیر چتر این سیاست خبیثانه، از غفلت توده های مردم و سست عنصری زمامداران سیاسی و فرهنگی، بهره برداری کردند و کار خود را در تسلط بر کشورهای اسلامی پیش بردند.»
در قرآن كريم علل و اسبابي را كه منجر به تفرقه و جدايي ميگردد
1ـ رها كردن صراط مستقيم و رفتن به راههاي شيطان
2ـ به فراموشي سپردن بخشي از دين
3ـ بغي(كينهتوزي و حسد)
4ـ بهره نگرفتن از عقل سليم
5ـ گرايش به دنيا و فراموش كردن آخرت
6ـ دوري از رحمت خدا
7ـ بخل و هواپرستي و خودپسندي و خودرأيي
مسلمانان نبايد بسان امتهاي پيشين اهل تفرقه و جدايي و كشمكش باشند كه خداوند متعال آنان را از اين كار منع فرموده است و كشمكش و تفرقه و جدايي را نوعي كفر دانسته است كه عاملان آن مستحق عذاب ميباشند: «و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البينات و أولئك لهم عذاب عظيم. يوم تبيض وجوه و تسود وجوه فأما الذين اسودت وجوههم أ كفرتم بعد إيمانكم فذوقوا بما كنتم تكفرون»[آلعمران: 106ـ105]؛ بسان كساني نباشيد كه پس از آمدن معجزات روشن برايشان، تفرقه و اختلاف را پيشه ساختند. براي آن گروه عذاب بزرگي مقرر شده است، روزي كه چهرههايي سپيد و چهرههايي سياه ميشود. سپس به كساني كه چهرههايشان سياه شده، گفته ميشود: آيا پس از ايمانتان به كفر گراييديد، پس به خاطر كفري كه مرتكب شدهايد از عذاب خدا بچشيد.
يامبر خدا صلي الله عليه وسلم، مؤمنان را از سقوط در بيماري خطرناك جدايي و تفرقه و نابودي با اين مضمون بر حذر داشته است: «درهاي دنيا بر شما گشوده نميشود، مگر آنكه خداوند تا به روز قيامت ميانتان كينه و دشمني مياندازد»
خداي تعالي فرموده است: «و ما تفرقوا إلا من بعد ما جاءهم العلم بغياً بينهم»[شوري: 14]؛ به تفرقه و جدايي نگراييدند مگر پس از آن كه علم به آنان ارزاني شد [آن هم] از روي حسد در ميان خود.
وحدت از نگاه امیرالمومنین در نهج البلاغه شریف
امیرالمومنین علی (علیه السلام) در عین حالی که با دیگران اختلاف اعتقادی و هم اختلاف علمی دارد و بسا به کارهای آنان اعتراض کرده است اما در مسئله وحدت بین مسلمین و تحکیم آن به قدری اهمیت میداد که در اینجا شئونات شخصی و حق واقعی خودش را قربانی حفظ وحدت اسلام و مسلمین نموده است:
1. ابن ابی الحدید در خطبه 119 نهج البلاغه نقل میکند: ایم الله و لولا مخافه الفرقه بین المسلمین و ان یعود الکفر و یبور الدین لکنا علی غیر ما کنا علیه.
حضرت می فرماید به خدا قسم اگر بیم وقوع تفرقه مسلمین و بازگشت به کفر و تباهی دین نبود ما با آنان طور دیگر بودیم، بخاطر پرهیز از اختلاف از حق مسلم خودم چشم پوشیدم.
2. هنگامی که توطئه جنگ جمل را سردمداران آن فراهم کرد حضرت مجبور شد به سوی بصره حرکت کند و فرمود: فرایت ان الصبر علی ذلک افضل من تفرق کلمه المسلمین و سفک دمائهم و اناس حدیثوا عهد بالاسلام و الذین یخض الوطب یفسده ادنی و هن و یفکه اقل خلق.
دیدم صبر از تفرقه کلمه مسلمین و ریختن خونشان بهتر است مردم تازه مسلمانند دین مانند مشکی که تکان داده میشود و کوچکترین فرد آن را وارونه میکند چه خوب بود طلحه و زیبر چنین آتش افروزی نمی کردند.
3. حضرت در جواب نامه ای که برای ابوموسی اشعری، پیرامون حکمیت دادند چنین نوشته:
و لیس رجل احرص علی جماعه امه محمد- صلی الله علیه و آله و سلم- و الفتها منی ابتغی بذلک حسن الثواب و کرم المآب.
پس بدان در امت اسلام، هیچ کس همانند من وجود ندارد که به وحدت امت محمد و به انس گرفتن آنان به همدیگر، از من دلسوزتر باشد من در این کار پاداش نیک و سرانجام شایسته را از خدا میطلبم و به آنچه پیمان بستم وفا دارم.
اتحاد و الفت امت اسلامی، تا آنجا اهمیّت دارد، که خداوند سبحان، بعد از رحلت پیغمبر اکرم صلی الله علیه وآله نیز مردم را بدون سرپرست و سربخود، رها نمیکند، تا رشته اتحاد و اتفاقی را که در اثر ایثار و فداکاریهای پیغمبر و بهترین رجال مؤمن و متعهد تاریخ، پدید آمده است، سفهاء امت نگسلند و پاره نکنند و به جاهلیّت و توحّش نخستین باز نگردند. ( امیرالمومنین علیه السلام)
وحدت مسلمانان از نگاه مقام معظم رهبری
از موضاعات مهم و داراى اولويّت، مسئلهى اتحاد مسلمانان و گشودن گرههاى فاصلهافكن ميان بخشهاى امّت اسلامى است. حج، مظهر وحدت و يكپارچگى و كانون برادرى و هميارى است. در حج بايد همگان درس تمركز بر مشتركات و رفع اختلافات را فرا بگيرند. دستهاى پليد سياستهاى استعمارى از ديرباز تفرقهافكنى را براى تأمين مقاصد شوم خود در دستور كار داشتهاند، ولى امروز كه به بركت بيدارى اسلامى، ملّتهاى مسلمان دشمنىِ جبههى استكبار و صهيونيسم را بدرستى شناخته و در برابر آن موضع گرفتهاند، سياست تفرقهافكنى ميان مسلمانان شدّت بيشترى يافته است. دشمن مكّار بر آن است كه با افروختن آتش جنگهاى خانگى ميان مسلمانان، انگيزههاى مقاومت و مجاهدت را در آنان به انحراف كشانده، رژيم صهيونيستى و كارگزاران استكبار را كه دشمنان حقيقىاند، در حاشيهى امن قرار دهد. راهاندازى گروههاى تروريستى تكفيرى و امثال آن در كشورهاى منطقهى غربِ آسيا ناشى از اين سياستِ غدّارانه است. اين هشدارى به همهى ما است كه مسئلهى اتّحاد مسلمين را امروز در صدر وظايف ملّى و بينالمللى خود بشماريم.
سلام
به نظر من اصلی ترین علل و عوامل تفرقه منیت ها، خود بینی ها، خودبزرگ بینی هاست. اینکه خودشونو خوی میبینن و همه رو بد.
کی گفته مثلاً ما سفید پوست ها از سیاه پوست ها و سرخ پوست ها بالاتریم. همین تبعیذ نژادی یه نوعی تفرقه ایجاد می کنه. اینکه نژادی از نژاد دیگه بالاتره. مگه همه چی به رنگ پوسته. مگه هر نژادی عالم و دانشمند و پزشک و معلم و ............ نداره. فقط تو عمله که مرتبه واقعی شناخته میشه. خیلی از دکترهای خارجی و البته بی دین تخصص های زیادی دارن که دکتر های مسلمانش ندارن. چرا با هم متحد نمی شن. که یکی به اون یکی دین بده و اون یکی تخصص.
اگه تو یه جامعه همه به فکر خودشون باشن تفرقه ایجاد میشه. تو هر جامعه ای به هر شغلی احتیاج پیدا میشه. اگه کسی برای کس دیگه ای کاری نکنه، مثلاً نانوا نان نپزه، مکانیک ماشین درست نکنه، بنا خونه نسازه، معلم درس نده و .......... سنگ روی سنگ بند نمی شه.هرچی غرور کاذب تو جامعه ای بیشتر باشه تفرقه هم بیشتره.
ادامه دارد ............
ادامه:
بین مسلمان ها الآن زودباوری بیشتر رواج پیدا کرده، همینطور بدبینی. کسی به کسی اعتماد و اطمینان نداره. عواملی که شاید بعضی هاشو خودشونم به وجود آوردن باعث این امر شده. مثلاً فکر کنید تو ایام حج، فقط مسلمان ها اطراف خانه خدا هستن اگه هرکدوم بخواد به روش خودش عبادت کنه به زبون خودش به سبک خودش. همهمه ایجاد میشه. این یه مرضیه که از درون اسلام رو نابود میکنه. برای همین برای خواندن نماز یه زبان واحد داریم و یه قبله واحد. تا اتحادمون حفظ بشه ولی متأسفانه متأسفانه روش هامون فرق داره و گاهی متضاد هم، هم میشه که جای ناراحتی داره. درسته برای رسیدن به هدفی چندین راه وجود داره ولی هر کدوم از راه های در راستای هم هست و متضاد هم نیستن.
بنا بر آیات قرآن کریم، ریشه اصلی تفرقه دینی، جدایی افکندن و فرق نهادن میان پیامبران و پیروی از دین و شریعت یکی از پیامبران را بهانه مخالفت با دیگر پیامبران قرار دادن است، به گونه ای که پیروان یک دین، آیین خود را متفاوت با دیگر ادیان الهی و جدا از آنها بدانند.
سلام
بله به نظر منم درسته. با وجود اینکه بارها تأکید کرده که هر پیامبر تکمیل کننده دین پیامبر قبلی خودش هست. واین هم به خوبی نمایان هست. مثلاً پیامبر خاتم حضرت محمد (ص) طبق روایات بسیاری پیامبر خاتم هستن و بعد از ایشان پیامبری مبعوث نمی شوند. این در معجزه ایشان هم نمایانه. کتاب قرآن که بسیار کامل و جامعی ست کامل تر کتاب پیامبران قبلی. درمورد پیامبران دیگه هم همینطوره. هر پیامبری تکمیل کننده دین پیامبر قبلیش بدوه نه اینکه یه دین جدید بیاره. اینکه میگن موسی به دین خود، عیسی به دین خود کاملاً اشتباهه. حضرت موسی و حضرت عیسی دین جداگانه ای نداشتن. فقط اسمشون فرق داشت و احیاناً روش هاشون. هردو به نیکی امر و از بدی نهی می کردن. و هر دو مردم رو به پرستیدن خداوند دعوت می کردن.
اینکه بعضی ها دقت نمی کنن و فقط از روی ظواهر حرف میزنن باعث بروز این تفرقه و جدایی ها می شوند.