مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان
مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان
شما دوستان گرامي جهت شرکت در این بحث ميتوانيد مطالب خود را اعم از مقالات موضوعی، یادداشت ها، شعر، معرفی کتاب و معرفی شخصیت هایی که در این زمینه نقش اساسی رو ایفا میکنند با دلیل و مدرک اشاره کنید، به صورت مختصر و مفید مطرح نمایید.
نکته:
به پست های دست نویس امتیاز بیشتری تعلق خواهد گرفت.
به پست هایی که با فونت بد و لینک دار باشند، حداقل امتیاز داده خواهد شد.
به پست هایی که خلاصه نبوده و کپی باشند، حداقل امتیاز داده خواهد شد.
اختلاف و تفرقه در هر جمع و گروهی باعث سکون، ناکامی و عقب افتادگی می شود به همین دلیل، جوامعی که خواستار پیشرفت و ترقی هستند، می کوشند تا از اختلاف و چنددستگی به دور باشد. در جامعه اسلامی نیز همواره وحدت و همدلی عامل موفقیت، و تفرقه موجب نفوذ و تسلط دشمن بوده است. استعمارگران غربی که برای چپاول ممالک اسلامی همواره با ارزش ها و تعالیم وحدت بخش و ظلم ستیز اسلام مواجه بوده اند، این نکته را مدنظر داشته اند که با ایجاد تفرقه بین مسلمانان و سرگرم کردن آنها به اختلاف های نه چندان مهم، بهتر می توانند به اهداف نامشروعشان برسند. اگرچه تفرقه افکنی همیشه در دستور کار دولتهای غربی علیه جهان اسلام بوده، اما به نظر می رسد که چندی است که آنها در این زمینه فعالتر شده اند.
سؤال اساسی این است که مسلمانان با داشتن خدای واحد، پیامبر و کتاب آسمانی واحد و قبله یکسان چرا و بنا بر چه علل و عواملی تفرقه و اختلاف درمیان آنان رخنه کرده است؟
«در دعوای مذهبی وقتی که دو طرف با تعصب با یکدیگر مشغول بحث و جدل می شوند، بسیاری از حرف های منطقی لگدمال خواهد شد. در آن صورت، حرف های منطقی را هم دیگر کسی نمی شنود.» بنابراین مسلمانان باید از تعصب و افراطی گری در عقاید خود دوری کنند تا مورد سوءاستفاده دشمنان اسلام قرار نگیرند.
مهمترین عوامل تفرقه
1 - خود محوري و پيروي از هوا و هوس
2 - وسوسه و اغواء شيطان
3 - ناداني و جهل متقابل
4 - جدا كردن دين از سياست يا سكولاريزم
5 - دورشدن از اسلام ناب و قرآن
6 - قوم گرايي و ملّي گرايي
مبحث هفتاد و پنجم طرح صالحین: علل تفرقه میان مسلمانان
سلام
مبحث خوبی رو انتخاب کردید انشالله این هفته در این مورد بتونیم گفتگو و پست های جالبی داشته باشیم
با تشکر از شما و همه همراهان تالار صالحین
سید رسول ایمانی 19.20
**مهمترین عوامل اختلاف و تفرقه کشورهایی اسلامی**
1. دوری از اسلام اصیل و قرآن کریم: یکی از علل از بین رفتن مجد و عظمت مسلمین و به وجود آمدن تفرقه و مشکلات گوناگون میان آنها، دوری از اسلام و فرامین قرآن است به تعبیر امام امت (ره): «نقشة قدرت های بزرگ و وابستگان آنها در کشورهای اسلامی این است که قشرهای مسلم را که خدا بین آنها اخوّت ایجاد کرده است و مؤمنان را به نام اخوت یاد فرموده است، از هم جدا کنند.»
2. ملی گرایی یکی دیگر از عوامل عدم توجه به کشورهای اسلامی، بحث ملی گرایی است که این بحث سرانجام به تفرقه و تشتّت می انجامد. پیامبر بزرگوار اسلام مردم عرب، فارس، روم و... را از ملی گرایی به اسلام گرایی، و از اسلام به ایمان و از ایمان به تقوی و مهاجر فی سبیل الله ارتقاء دادند و در نتیجه همة مسلمانان ملل مختلف را متحد ساختند. در حالیکه امروزه استعمار غرب می کوشد تا مسلمانان را به ملی گرایی سوق دهد و البته در این راه موفقیت هایی را نیز بدست آورده است به همین علت است که ما شاهد وحدت کلمة قوی بین کشورهای اسلامی نیستیم.
3. فرقه گرایی فرقه گرایی نیز نقش مؤثری در ایجاد اختلاف بین مسلمین دارد. اینکه در اسلام فرقه های متعددی وجود دارند یک امر طبیعی است.
این امر در طول تایخ اسلام باعث شده تا راه هر نوع مفاهمه و گفتگو بین گروههای مختلف بسته شود. فِرَق متعدّد اسلامی در حال حاضر هیچ اطلاعات درست و دقیقی از وضعیت و اعتقادات هم ندارند و حتی برای محکوم کردن همدیگر، برخی از نکات را گرفته و جداگانه مورد بحث قرار داده و بر علیه هم بکار می برند و از این طریق سعی در اثبات حقانیت خود دارند. امام خمینی (ره) این مطلب را مورد نکوهش قرار داده و می فرمایند: «... اصلاً طرح این معنی (دسته بندیها) از اول درست نبوده. در یک جامعه ای که همه می خواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، این مسائل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم و با هم هستیم، منتهی علمای شما یک دسته فتوی به یک چیز دادند و شما تقلید از علمای خود کردید و شدید (به عنوان مثال) حنفی، یک دسته فتوای شافعی را عمل کردند و یک دسته فتوای حضرت صادق را عمل کردند، اینها شدند شیعه. اینها دلیل اختلاف نیست. ما نباید با هم اختلاف و تضادّ داشته باشیم، ما همه با هم برادریم. برادران شیعه و سنّی باید از هر اختلافی احتراز کنند.»
4. تفرقه انگیزی قدرتهای سلطه گر یکی دیگر از عوامل اختلاف و همین طور جدایی بین کشورهای اسلامی، ایجاد و القای تفرقه از سوی قدرتهای سلطهگر است این توطئه بارها از سوی آنان عملی شده است تا جایی که امام خمینی (ره)، مرتباً این موضوع را بیان می نمودند: «برادران اهل سنت در کشورهای اسلامی بدانند که عمّال وابسته به قدرتهای شیطانی بزرگ خیرخواه اسلام و مسلمین نیستند و لازم است مسلمانان از آنان تبرّی کنند و به تبلیغات نفاق افکنانة آنان گوش فرا ندهند.
5. فراموشی ارزشهای اصیل اسلامی: بسیاری از مسلمانان با ارزشهای اصیل اسلامی فاصله بسیار گرفته اند و حاکمان آنها نیز از آنها در این زمینه پیشی گرفته اند که این خود عامل بسیاری از تفرقه ها و جدایی ها است. وحدت اگر بخواهد براساس ارزشهای اسلامی تحقق یابد رکن مؤثر آن ایمان راسخ به این ارزشها است که متأسفانه امروزه در میان مسلمانان کمرنگ شده است.
6. دنیاگرایی بسیاری از حاکمان کشورهای اسلامی به شدت اسیر تمتعات و تمنیات دنیوی شده اند و آنقدر درگیر دنیای خود شده اند که فرصت اندیشیدن به آرمان های دینی از آنها سلب شده است. همینکه دنیای خود را تأمین کنند برای آنها کمال موفقیت است و توان پرداختن به مقولات ارزشی و آرمانی ندارند.
7. وابستگی به دولت ها و قدرتهای استکباری یکی دیگر از موانع وحدت دنیای اسلام را باید در وابستگی حاکمان آن به ابرقدرتها دانست. هنگامی که دولتها از خود اراده ای نداشته باشند و ریز و کلان تصمیمات حکومتی را از خارج به آنها دیکته کنند، انتظار تصمیمات عاقلانه و حکیمانه از آنان انتظاری بیهوده است.
پیامدهای سیاسی تفرقه میان مسلمانان (قسمت اول)
پیروزی باطل بر حق
همان گونه که وحدت نیروهای خودی برای دشمن، شکننده و وحشت آفرین است تفرقه و اختلاف آنان نیز باعث تقویت روحی و شادمانی دشمن میشود. دشمن با بهرهگیری از این نقطه ضعف بیگمان در صدد پیاده کردن نقشههای خود و وارد کردن ضربههای کاری بر پیکر نیروهای اسلام خواهد بود. به عنوان مثال معاویه و سپاه شام که از وحدت نیروهای حضرت علی (علیه السلام) به خشم آمده بودند، پس از شنیدن اختلاف و عصیان برخی از آنان به شادمانی و سرور پرداختند. معاویه پس از اطلاع از گسترش تفرقه و اختلاف بین نیروهای حضرت، بیدرنگ نیروهای مهاجم و غارتگر خود را به مناطق تحت حاکمیت آن حضرت اعزام داشت.
از شگردهایی که در نبرد بسیار کاری و مطلوب است، ایجاد اختلاف میان سپاه دشمن و برهم زدن صفوف به هم پیوسته آنهاست. زیرا در این صورت سپاه دشمن آسیب پذیرتر است و به سادگی میتوان بر آن چیره شد.
برای نمونه میتوان به نقشه نعیم بن مسعود تازه مسلمان اشاره کرد.
آنگاه که گروههای مخالف اسلام با کنار گذاشتن اختلافات خود، برای ریشه کن کردن اسلام متحد شدند و به مدینه هجوم آوردند، یهود مدینه نیز با وجود پیمان نامه با مسلمین، با آنان همدست شد. نعیم خدمت پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)سید و عرض کرد: «ای رسول خدا! من مسلمان شده ام، اما هیچ یک از افراد قبیله ام از این موضوع آگاه نیست. بنابراین برای انجام هر گونه امری در خدمت شما هستم».
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)در جواب فرمودند: «به هر شکل که میتوانی این جمعیت را متفرق کن».
نعیم ابتدا به سوی یهود بنی قریظه رفت و پس از ابراز دوستی و بیان روابط نزدیک گذشته گفت: «وضعیت شما و قریش در نبرد با محمد صلیاللهعلیهوآلهوسلم یکسان نیست. اینجا (مدنیه) وطن و شهر شماست. خانواده و اموال شما در اینجاست. اینها آمدهاند که ضربهای به محمد (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بزنند و اگر نتوانستند، راه خویش میگیرند و به شهر و دیار خود باز میگردند، بعد شما میمانید و مسلمانان».
پس بهتر است، قبل از شروع جنگ، از قریش چند نفر گروگان بگیرید تا مجبور شوند در موقع خطر به حمایت شما اقدام کنند. پس از آن مخفیانه به سمت قریش آمد و گفت: «به من خبر رسیده است که محمد «صلیاللهعلیهوآلهوسلم» با یهود بنی قریظه به توافق رسیده است و آنان از موضعگیری خود علیه مسلمانان سخت پشیمان شدهاند و برای جبران گذشته میخواهند چند نفر از شما را گروگان بگیرند و به مسلمانان بدهند تا آنها را گردن زنند. هوشیار باشید و به آنها گروگان ندهید. روزی که قرار بود یهود حمله خود را از داخل مدینه و مشرکان از بیرون مدینه آغاز کنند، پس از ساعتها انتظار، یهود حمله خود را شروع نکرد، وقتی قریش دلیل تأخیر را جویا شد، یهود، پیشنهاد نعیم را مطرح کرد. سرانجام اتحاد مشرکان و یهودیان تبدیل به اختلاف شدید گشت و یهود دست از یاری آنان برداشت. قریش پس از مدتی با کمبود علوفه، آذوقه، سردی هوا و توفان رو به رو شد و با تحمل
شکستی سخت به خانه های خود بازگشت.
امیر المؤمنین (علیه السلام) چه زیبا این مطلب را گوشزد میفرمایند: «آنها در يارى كردن باطل خود، وحدت دارند، و شما در دفاع از حق متفرّقيد! شما امام خود را در حق نافرمانى كرده و آنها امام خود را در باطل فرمانبردارند!»
«انی و الله لا ظن ان هولاء القوم سیدالون منکم باجتماعهم علی باطلهم و تفرقکم عن حقکم .....».
در نتیجه ایجاد تفرقه و دشمنی میان اقوام و گروههای مختلف جامعه و دامن زدن به اختلافات مذهبی و قومی، از مهمترین اصول بنیادین عملی استکبار جهانی برای اعمال سلطه به کشورهای جهان سوم است.
گاردنر در کنفرانس جهانی تبشیر در دینبورگ، یکی از راههای غلبه مسیحیت بر مسلمانان و زمینه سازی برای تبشیر و جذب به سوی مسیحیت را شکستن اتحاد، همدلی و همکاری صمیمانه میان مسلمانان و ایجاد تفرقه و جدایی میان پیروان دو مذهب شیعه و سنی به ویژه در کشور ایران میداند.
دشمنان و استعمارگران به خوبی دریافتهاند که هیچگاه نمیتوانند بر مسلمانان یک دل و متحد در برابر دشمنان، تسلط پیدا کنند. پس باید این وحدت را به اختلاف تبدیل کنند تا زمینه نفوذ و سلطه را برای خود فراهم کنند.
فرعونهای زمان روی همین اصل بر ملتهای ضعیف، حکومت کرده و همواره آنان را در برابر یکدیگر در حال جنگ و نزاع نگاه میدارند: «إن فرعون علا فی الارض و جعل اهلها شیعا»
توجه به همین معناست که امام سجاد (علیه السلام) ، اختلاف و پراکندگی دشمنان را طلب میفرمایند: «خدایا مشرکان را به یکدیگر مشغول بدار و بدین وسیله آنها را از گرد مسلمانان دور بدار.»
ادامه دارد...
بنام خدا
سلام به همه کاربران عزیز شرکت کننده در این بحث خوب و اساسی و تشکر از شروع کننده این مبحث. آنچه لازم است که در پاسخ به این سوال مهم بیان شود در ابتدا باید ریشه یابی شود و به نظر میرسد بر اساس شواهد و نوشته های تاریخی ریشه اصلی آن برمی گردد به زمان پیامبر اسلام حضرت محمد(ص) و مخالفت هائی که عده ای نادان و ناآگاه و عده ای مغرض با ایشان داشتند و شاید بتوان با جرات گفت که یهودیان آن زمان بدلیل خودخواهی و تکبری که داشتند و خود و قوم خود را برترین قوم میدانستند و برایشان سخت بود که بپذیرند پیامبر خاتم از بین قوم عرب انتخاب شده(با وجودیکه تمامی علائم و نشانه های این پیامبر در کتابهایشان بود) سرمنشاء این اختلاف و تفرقه بوده و هم اکنون هم عوامل همان مغرضان و استعمارگران دنیا که دوران شکوفائی مسلمانان را بر نتافتند و توان مقابله مستقیم هم با مسلمانان در خود نمی بینند بر آن شده اند که از حربه خاص پیر استعمار که میگوید تفرقه بنداز و حکومت کن ، استفاده کنند و بگونه ای مسلمانان را بجان هم بیندازند که آنها به منافع خود برسند.امروزه هم یک تعداد بسیار اندک صیهونیسم وقتی دیدند که انقلاب اسلامی ایران با تمامی قدرت و توان در مقابل زورگویان و ستم گران خواهد ایستاد و دامنه این انقلاب به سرتاسر جهان کشیده شده، با حربه بدست گرفتن حکومت جهانی بر آن شده اند که در مقابل این مردم غیور و از جان گذشته قد علم کنند.ابتدا با تحمیل جنگ نظامی تمامی کشورهای جهان را به مقابله با ایران اسلامی فرستادند اما بعد از مقاومت شهدا و جانبازان و مردم دلیر ایران مواجه شدند و لذا به فکر افتادند که از همان شیوه قدیمی تفرقه بنداز و حکومت کن یعنی از درون با انقلاب ما مبارزه کنند که به یاری خدا و با مقاومت مردم در این نبرد هم چنانچه هوشیار باشیم و توکل خود را به خداوند متعال و پیروی از دستورات قرآن و پیامبر و رهبری معظم همانگونه که داشته ایم ادامه دهیم ،هیچوقت موفق به شکست این انقلاب و این کشور انقلابی نخواهند شد، زیرا این کشور متعلق به امام زمان است اما باید رفتار و کردار و عملکردمان هم بگونه ای باشد که امام زمان (عج) میخواهند.
عوامل تفرقه بین مسلمانان از نظر بنده : زیاده خواهی عده ای متکبر از خدا بی خبر، سست شدن ایمان و اعتقادات مردم عام ، دین فروشی عده ای خاص و..... میباشد.
با احترام
بنام خدا
از نظر حضرت علی(ع) عوامل تفرقه بین مسلمانان عبارتست از:
1-خودمحوری و پیروی از هوای و هوس(خطبه 113 نهج البلاغه)
2- وسوسه و اغواء شیطان(خطبه 192 ).
3- نادانی و جهل متقابل (خطبه اول ).
وحدت کلمه چیست و چرا با این که اسلام این مقدار به آن سفارش کرده باز هم کشورهای اسلامی به آن توجهی ندارند، در حالی که دشمنانی اهداف شومی را علیه مسلمانان دنبال می کنند؟
پاسخ:
منظور از وحدت کلمه طبق تعریف امام امت (ره) آن است که همگان تحت یک کلمة توحید جمع شوند، زیرا می فرمایند: «پیغمبر اسلام می خواست در تمام دنیا وحدت کلمه ایجاد کند. می خواست تمام ممالک دنیا را تحت یک کلمة توحید. قرار بدهد.» بنابراین می توان وحدت کلمة بین مسلمین را این گونه تعریف نمود: ایجاد نوعی یگانگی و همگونی بین منافع و اهداف کسانی که دارای خدایی واحد، پیامبری به نام محمد ـ صلی الله علیه و آله ـ و کتابی بنام قرآن کریم هستند و هدف آنها سعادت بشری و رسیدن به قرب الهی است.
اسلام در مورد مسئله وحدت بین مسلمین تأکید فراوان نموده است. به تعبیر امام (ره) «در قرآن کریم با تعبیرهای مختلف روی قضیة وحدت با تعبیرهای مختلف پافشاری و به مردم گوشزد شده است» اما با این همه متأسفانه کشورهای اسلامی توجه چندانی به آن ندارند و همین امر موجب گشته است تا مسلمانان در مقابل تهاجمات سیاسی، نظامی و فرهنگی دشمنان، شکننده و آسیب پذیر باشند. اما باید دید که علت این امر چیست؟ از مهمترین عوامل اختلاف و تفرقه کشورهایی اسلامی می توان به این امر اشاره نمود:
1. دوری از اسلام اصیل و قرآن کریم: یکی از علل از بین رفتن مجد و عظمت مسلمین و به وجود آمدن تفرقه و مشکلات گوناگون میان آنها، دوری از اسلام و فرامین قرآن است به تعبیر امام امت (ره): «نقشة قدرت های بزرگ و وابستگان آنها در کشورهای اسلامی این است که قشرهای مسلم را که خدا بین آنها اخوّت ایجاد کرده است و مؤمنان را به نام اخوت یاد فرموده است، از هم جدا کنند.»
2. ملی گرایی یکی دیگر از عوامل عدم توجه به کشورهای اسلامی، بحث ملی گرایی است که این بحث سرانجام به تفرقه و تشتّت می انجامد. پیامبر بزرگوار اسلام مردم عرب، فارس، روم و... را از ملی گرایی به اسلام گرایی، و از اسلام به ایمان و از ایمان به تقوی و مهاجر فی سبیل الله ارتقاء دادند و در نتیجه همة مسلمانان ملل مختلف را متحد ساختند. در حالیکه امروزه استعمار غرب می کوشد تا مسلمانان را به ملی گرایی سوق دهد و البته در این راه موفقیت هایی را نیز بدست آورده است به همین علت است که ما شاهد وحدت کلمة قوی بین کشورهای اسلامی نیستیم.
3. فرقه گرایی فرقه گرایی نیز نقش مؤثری در ایجاد اختلاف بین مسلمین دارد. اینکه در اسلام فرقه های متعددی وجود دارند یک امر طبیعی است.
این امر در طول تایخ اسلام باعث شده تا راه هر نوع مفاهمه و گفتگو بین گروههای مختلف بسته شود. فِرَق متعدّد اسلامی در حال حاضر هیچ اطلاعات درست و دقیقی از وضعیت و اعتقادات هم ندارند و حتی برای محکوم کردن همدیگر، برخی از نکات را گرفته و جداگانه مورد بحث قرار داده و بر علیه هم بکار می برند و از این طریق سعی در اثبات حقانیت خود دارند. امام خمینی (ره) این مطلب را مورد نکوهش قرار داده و می فرمایند: «... اصلاً طرح این معنی (دسته بندیها) از اول درست نبوده. در یک جامعه ای که همه می خواهند به اسلام خدمت کنند و برای اسلام باشند، این مسائل نباید طرح شود. ما همه برادر هستیم و با هم هستیم، منتهی علمای شما یک دسته فتوی به یک چیز دادند و شما تقلید از علمای خود کردید و شدید (به عنوان مثال) حنفی، یک دسته فتوای شافعی را عمل کردند و یک دسته فتوای حضرت صادق را عمل کردند، اینها شدند شیعه. اینها دلیل اختلاف نیست. ما نباید با هم اختلاف و تضادّ داشته باشیم، ما همه با هم برادریم. برادران شیعه و سنّی باید از هر اختلافی احتراز کنند.»
4. تفرقه انگیزی قدرتهای سلطه گر یکی دیگر از عوامل اختلاف و همین طور جدایی بین کشورهای اسلامی، ایجاد و القای تفرقه از سوی قدرتهای سلطهگر است این توطئه بارها از سوی آنان عملی شده است تا جایی که امام خمینی (ره)، مرتباً این موضوع را بیان می نمودند: «برادران اهل سنت در کشورهای اسلامی بدانند که عمّال وابسته به قدرتهای شیطانی بزرگ خیرخواه اسلام و مسلمین نیستند و لازم است مسلمانان از آنان تبرّی کنند و به تبلیغات نفاق افکنانة آنان گوش فرا ندهند.»
5. فراموشی ارزشهای اصیل اسلامی: بسیاری از مسلمانان با ارزشهای اصیل اسلامی فاصله بسیار گرفته اند و حاکمان آنها نیز از آنها در این زمینه پیشی گرفته اند که این خود عامل بسیاری از تفرقه ها و جدایی ها است. وحدت اگر بخواهد براساس ارزشهای اسلامی تحقق یابد رکن مؤثر آن ایمان راسخ به این ارزشها است که متأسفانه امروزه در میان مسلمانان کمرنگ شده است.
6. دنیاگرایی بسیاری از حاکمان کشورهای اسلامی به شدت اسیر تمتعات و تمنیات دنیوی شده اند و آنقدر درگیر دنیای خود شده اند که فرصت اندیشیدن به آرمان های دینی از آنها سلب شده است. همینکه دنیای خود را تأمین کنند برای آنها کمال موفقیت است و توان پرداختن به مقولات ارزشی و آرمانی ندارند.
7. وابستگی به دولت ها و قدرتهای استکباری یکی دیگر از موانع وحدت دنیای اسلام را باید در وابستگی حاکمان آن به ابرقدرتها دانست. هنگامی که دولتها از خود اراده ای نداشته باشند و ریز و کلان تصمیمات حکومتی را از خارج به آنها دیکته کنند، انتظار تصمیمات عاقلانه و حکیمانه از آنان انتظاری بیهوده است.
عدم شناخت صحیح و معرفت درست از مباحث اعتقادی مهمترین دلیل انحراف از مسیر صحیح است.
بنا به گفته قرآن کریم
سوره بقره آیه 217 "... و لا یزالون یقاتلونکم حتی یردّوکم عن دینکم ان استطاعوا ..."
یعنی دشمن هیچ گاه دست از جنگ با شما بر نمی دارد تا زمانیکه شما را از راه دینتان جدا کند.
دقت به فعل "لا یزالون" مسئله را بسیار جدی می کند که در معنای استمراری بکار رفته است به این معنی که تا همیشه ی تاریخ دشمن اسلام، دست از مبارزه علیه اسلام بر نمی دارد تا اینکه تمام مسلمانان را از دین منحرف کند.
می شود نتیجه گرفت که تمام کسانی که به تفرقه دانمن می زنند دانسته یا نادانسته عامل دشمن-خاصه یهودیان- هستند
در قرآن كريم علل و اسبابي را كه منجر به تفرقه و جدايي ميگردد به شرح ذيل ملاحظه ميكنيم:
خداي تعالي فرموده است: «و لاتتبعوا السبل فتقرق بكم عن سبيله ذالكم وصّاكم به لعلكم تتقون»[انعام:153]؛ از راههاي ديگر [جز صراط مستقيم] كه موجب تفرقه و پريشاني شما است و شما را از راه خدا جدا ميكند، متابعت نكنيد. اين است سفارش خدا به شما، باشد كه تقوي پيشه سازيد.از مفهوم اين آيه بر ميآيد، كه در پيشروي ما دو راه قرار دارد، يكي راه خدا و ديگري راههاي شيطان كه كوچه و پسكوچههاي بسياري دارد. اگر مردم راه خدا را ترك كنند و راههاي شيطان را در پيش گيرند، دچار تفرقه و جدايي ميشوند.اگر مردم به راه حق (صراط مستقيم) ـ كه همان راه نعمتيافتگان است و روزي پنج نوبت مؤمنان در نماز آن را از خدا ميطلبند ـ بازنيايند، باطل و بيهودهكاري و راههاي شيطاني، آنان را از يكديگر جدا كرده و دچار تفرقه و سردرگمي خواهد كرد. راهحل نهايي مراجعه به «صراط مستقيم» است و بس. براي رسيدن به صراط مستقيم پيروي از سيرة عملي و اخلاقي پيامبر صلي الله عليه وسلم، ضرورتي انكارناپذير دارد.
خداي تعالي فرموده است: «فنسوا حظاً مما ذكروا به فأغرينا بينهم العداوة و البغضاء»[مائده: 14]؛ و از بهرة آنچه كه به آنان داده شده بود، نصيب بزرگي را از دست دادند، پس در ميانشان دشمني و كينه را برافروختيم.اين آيه [كه در بيان احوال بنياسرائيل و اهلكتاب نازل شده است]، اشاره دارد كه به فراموشي سپردن بخشي از دين خدا، به دشمني و تفرقه [ميان دينداران] منجر ميشود.فهم ناقص از اسلام نيز به جدايي و تفرقه ميان مسلمانان ميانجامد: «إن الذين فرقوا دينهم و كانوا شيعاً لست منهم في شيئ»[انعام: 159]؛ آنان كه دين خود را بخش بخش كردند و گروه گروه شدند، تو را با كار آنان كاري (و مسئوليتي) نيست.
خداي تعالي فرموده است: «و ما تفرقوا إلا من بعد ما جاءهم العلم بغياً بينهم»[شوري: 14]؛ به تفرقه و جدايي نگراييدند مگر پس از آن كه علم به آنان ارزاني شد [آن هم] از روي حسد در ميان خود.پيامبر خدا صليالله عليه وسلم، «بغي» را چنين تفسير كردهاند: بيماري ملتهاي پيشين، يعني حسد و كينهتوزي، به طور خزنده در ميان شما پديد ميآيد. بدانيد كه حسد و كينهتوزي همچون تيغ سلماني است، نميگويم موهاي شما را ميتراشد، بلكه تيغي است كه دين شما را ميتراشد.بنابراين بغي، حسد بردن بر نعمتي است كه خداوند به مسلماني ارزاني فرموده است. حسد يكي از ريشههاي تفرقه و جدايي است. پيامبر خدا سوگند ياد كرده است كه ايمان و حسد هرگز در يك قلب جمع شدني نيستند.
مسلمانان همانند يك جسم هستند، چنان كه پيامبر صلي الله عليه وسلم آنان را به يك جسد تشبيه فرموده است. بديهي است اعضاي يك جسد نسبت به همديگر حسد نميورزند، بلكه همديگر را تكميل ميكنند. هيچ عضوي آرزو نميكند كه به جاي عضو ديگر باشد. تا زماني كه مسلمانان از لحاظ تربيتي به اين حالت شيرين و عالي دست نيابند، بيشك دچار تفرقه و جدايي خواهند ماند.
عدم استفادة درست از نعمت عقل يكي از علل و اسباب تفرق و تشتت است. به نسبت ما مسلمانان عقل عبارت است از: وادار كردن نفس به تسليم شدن در برابر كتاب خدا. خداي تعالي فرموده است: «إنّا أنزلناه قرآناً عربياً لعلكم تعقلون»[يوسف: 2]؛ اين قرآن را به زبان عربي فرو فرستاديم باشد كه بينديشيد.به هر اندازه مسلمانان، به فهم و عمل و تلاوت قرآن همت كنند، بر عقلشان افزوده ميشود، و اين امر به افزايش وحدت دلها ميانجامد. بديهي است دور شدن از قرآن و به فراموشي سپردن تعاليم آن يكي از بزرگترين عوامل جدايي ميان امت اسلامي است.
خداي تعالي فرموده است: «حتي إذا فشلتم و تنازعتم في الأمر و عصيتم من بعد ما أراكم ما تحبون منكم من يريد الدنيا و منكم من يريد الآخرة»[آلعمران: 152]؛ تا وقتي كه سستي كرده و در كار [خويش] منازعه كرديد، و نافرماني كرديد بعد از آنكه نماياند به شما آنچه را ميخواستيد. از شما كسي بود كه دنيا را ميخواست و كسي بود كه آخرت را ميخواست.از جمله عوامل تفرقه و جدايي ميان مسلمانان، فراموش كردن آخرت و اقبال به دنيا است. به همين دليل پيامبر خدا صلي الله عليه وسلم، مؤمنان را از سقوط در بيماري خطرناك جدايي و تفرقه و نابودي با اين مضمون بر حذر داشته است: «درهاي دنيا بر شما گشوده نميشود، مگر آنكه خداوند تا به روز قيامت ميانتان كينه و دشمني مياندازد».راه نجات از اين بيماري بازگشت به راه خدا (صراط مستقيم) يعني توحيد دلها بر جهان آخرت، و به عبارتي فراموش نكردن آخرت است
خداي تعالي فرموده است: «و لايزالون مختلفين إلا من رحم ربك»[هود: 118]؛ همواره در اختلاف و كشمكش خواهند بود مگر كسي كه پروردگارت بر او رحم آورد.ريشة جدايي مردم از يكديگر، دوري از رحمت خداست. خداوند كساني را كه مشمول رحمت او ميشوند معرفي كرده است: «و المؤمنون و المؤمنات بعضهم أولياء بعض يأمرون بالمعروف و ينهون عن المنكر و يقيمون الصلاة و يؤتون الزكاة و يطيعون الله و رسوله أولئك سيرحمهم الله»[توبه: 71]؛ مردان و زنان مؤمن ياريگر و كارساز يكديگرند، به كارهاي خوب فرمان ميدهند و از منكرات بازميدارند، و نماز را برپا ميدارند و زكات را ادا مينمايند، و از خدا و رسول او فرمان ميبرند. كساني كه داراي اين صفات هستند، خداوند آنها را مشمول رحمت خويش قرار خواهد داد.
هر كس داراي صفات ذكر شده در آية فوق باشد، مستحق رحمت خداست. و چون مردم لايق دريافت رحمت خدا شوند، دلهايشان به الفت و پيوند ميرسد: «و ألّف بين قلوبهم لو أنفقت ما في الأرض جميعاً ما ألّفت بين قلوبهم و لكن الله ألّف بينهم»[انفال: 63]؛ در دلهايشان انس و الفت انداخيتم؛ اگر هر چه در زمين است خرج ميكردي نميتوانستي در دلهايشان الفت اندازي، اما اين خدا بود كه در ميانشان الفت انداخت.بديهي است، اگر مؤمنان نسبت به يكديگر محبت نداشته باشند، مستحق رحمت خدا نميشوند، و در اين صورت از رسيدن به وحدت و همدلي باز ميمانند. اگر اهل ايمان نسبت به ديگران خيرانديش نباشند و مردم را به خوبيها نخوانند و آنان را از بديها باز ندارند، استحقاق رحمت خدا را از دست ميدهند و به اتحاد و انسجام نميرسند.پيامبر صليالله عليه وسلم فرموده است: «نخستين نقصي كه بر بنياسرائيل وارد شد، اين بود كه هرگاه كسي با كسي روبرو ميشد، ميگفت: اي فلان از خدا بترس، و آنچه را كه ميكني رها كن اين كار روا نيست. فرداي آن روز، آن كس را به همان حالت ميديد، اما اين كار مانع از خورد و خوراك و همنشيني با او نميشد. چون بنياسرائيل دچار اين بيماري و نقص شدند، خداوند نفرت را در دلهايشان رقم زد: «لعن الذين كفروا من بنياسرائيل علي لسان داود و عيسي ابن مريم ذالك بما عصوا و كانوا يعتدون. كانوا لايتناهون عن منكر فعلوه لبئس ما كانوا يفعلون»[مائده: 79ـ 78]؛ كافران بنياسرائيل به زبان داود و عيسي بن مريم لعنت شدند، زيرا خدا را نافرماني كردند و اهل سركشي و تجاوز بودند. آنان از كارهاي زشت كه انجام ميدادند خود را منع نميكردند، چه زشت بود آن چه را انجام ميدادند. آنگاه پيامبر صليالله عليه وسلم فرمودند: به خدا سوگند يا مردم را به خوبي ميخوانيد و از بديها باز ميداريد، دست ستمگر را ميگيريد و او را تسليم حق ميكنيد و از تجاوز به حق او را باز ميداريد، و يا اينكه خداوند نفرت را در دلهاي هر كدام از شما مياندازد، و سپس شما را بسان يهود دچار لعنت ميكند.اگر مسلمانان، نماز را اقامه نكنند، و زكات را ندهند، لايق رحمت خدا نميشوند. اگر آنان از خدا و رسول او فرمان نبرند و دچار معصيت شوند، در اين صورت، رحمت خدا را از دست ميدهند و با از دست دادن رحمت خدا، وحدت و همدلي را نيز از دست خواهند داد. بنابراين بيتوجهي به اين صفات، در حقيقت بيتوجهي به وحدت و همدلي مسلمانان است.
ابوداود و ترمذي به روايت از ابيثعلبه خشني آوردهاند كه از پيامبر خدا صليالله عليه وسلم دربارة آية «عليكم انفسكم»[مائده: 105] پرسيدم. ايشان فرمودند: «مردم را به خوبيها بخوانيد و از بديها بازداريد. اگر ديديد مردم تابع بخل و آز و هوا و هوس هستند، و دنيا را بر آخرت ترجيح ميدهند، و هر كس رأي خود را ميپسندد. در اين صورت خويش را حفظ كن و از حالت چيره شده بر عوام پرهيز كن. زيرا روزگاري را در پيش داريد كه صبر كردن در آن بسان نگه داشتن اخگر در دست است. كسي كه در چنين روزگاري اهل عمل است، ثواب او برابر ثواب پنجاه كس است. گفته شد: يا رسول الله صلي الله عليه وسلم ثواب پنجاه كس از ما، يا از خود آنان؟ فرمود: بلكه ثواب پنجاه كس از شما.اين حديث نبوي اشاره دارد كه بخل و هواپرستي و ترجيح دنيا بر آخرت و خودپسندي، صالحان را به گوشهگيري وا ميدارد و در نهايت كار جمعي مسلمانان كنار گذاشته ميشود، و كارها به نحو بايسته انجام نميگيرد و در نتيجه كار منجر به جدايي و تفرقه ميگردد.
سخن آخر: مسلمانان نبايد بسان امتهاي پيشين اهل تفرقه و جدايي و كشمكش باشند كه خداوند متعال آنان را از اين كار منع فرموده است و كشمكش و تفرقه و جدايي را نوعي كفر دانسته است كه عاملان آن مستحق عذاب ميباشند: «و لا تكونوا كالذين تفرقوا و اختلفوا من بعد ما جاءهم البينات و أولئك لهم عذاب عظيم. يوم تبيض وجوه و تسود وجوه فأما الذين اسودت وجوههم أ كفرتم بعد إيمانكم فذوقوا بما كنتم تكفرون»[آلعمران: 106ـ105]؛ بسان كساني نباشيد كه پس از آمدن معجزات روشن برايشان، تفرقه و اختلاف را پيشه ساختند. براي آن گروه عذاب بزرگي مقرر شده است، روزي كه چهرههايي سپيد و چهرههايي سياه ميشود. سپس به كساني كه چهرههايشان سياه شده، گفته ميشود: آيا پس از ايمانتان به كفر گراييديد، پس به خاطر كفري كه مرتكب شدهايد از عذاب خدا بچشيد.
امروز مهم ترين وظيفه مسلمانان پرهيز از تفرقه و اختلاف است زيرا دشمنان اسلام، تفرقه را به عنوان سم مهلك رشد و بالندگي و گرفتن توان و قدرت امت اسلام، در دستور كار خود قرار داده و در اين راستا سناريوهاي گوناگوني را تنظيم كرده ا ند. در چنين شرايطي هرگونه تفرقه و اختلافي آثار زيان باري را ازقبيل از دست رفتن عزت و اقتدار جهان اسلام و سلطه هر چه بيشتر سياسي ، اقتصادي ، فرهنگي ، نظامي و ... استکبار را براي جهان اسلام به دنبال خواهد داشت ؛ اگر در داخل جهان اسلام اختلاف و تشنج به حد تنازع و تفرق برسد خطرناك است ؛ چنانکه قرآن کريم تصريح دارد : « و لا تنازعوا فتفشلوا و تذهب ريحکم ». البته اختلاف نظر در مسائل فرعي چيز مذمومي نيست . خيلي ها اختلاف نظر دارند و اين نظرات هم در نقادي ها بايد روشن شود و اين نقادي ها هم مقدمه پيشرفت و توسعه است . حضرت علي (ع) ضمن اينكه مباحث كلامي را درباره اينكه خليفه چه كسي بايد باشد در جاي خود و در بعضي خطبهها مطرح ميكردند.
اما در عين حال بر ايجاد وحدت امت اسلامي و حفظ اقتدار امت اسلامي تاکيد داشته و مي فرمودند : « و ايم الله لولا مخافة الفرقة بين المسلمين و ان يعود الكفر و يبور الدين لكنا علي غير ما كنا لهم عليه» در اين جمله ايشان حفظ وحدت مسلمين حضرت حفظ اتحاد اسلامي و خوف از برگشت دوبارهي كفر را يكي از علل سكوت خويش ذكر مي نمايند.[ii] و همچنين در خطبه 127 نهجالبلاغه خطاب به كساني كه به تفرقه جامعه اسلامي مبادرت ميورزند و جامعه را چند پاره ميكنند و قدرت و اقتدار اجتماعي را به هم ميرزند ميفرمايند: «شما شريرترين مردم هستيد، كساني هستيد كه شيطان شما را آلت دست خود قرار داده است و سرگردان هستيد و به زودي دو گروه در ارتباط با من هلاك ميشوند اول دوستاني كه در محبت نسبت به من زيادهروي كرده و دوم دشمناني كه در كينهتوزي به افراط ميروند و به باطل كشيده ميشوند. بهترين مردم نزد من كساني هستند كه راه ميانه را ميروند. پس در اين راه گام برداريد. با اكثريت همراه و همگام باشيد زيرا خداوند با جماعت است. از پراكندگي و تفرقه بپرهيزيد. زيرا كسي كه خود را از مردم جدا سازد طعمه شيطان است. هر كس مردم را به تفرقه فرا ميخواند بكشيد هرچند زير لواي من پناه گرفته باشد.»
و به فرموده مقام معظم رهبري : « علاج اصلي، داروي اصلي براي امروزِ دنياي اسلام، داروي «اتحاد» است؛ بايد با هم متحد بشوند. علما و روشنفكران اسلام بنشينند و منشور وحدت اسلامي را تنظيم كنند؛ منشوري تهيه كنند تا فلان آدم كجفهمِ متعصبِ وابستهي به اين، يا فلان، يا آن فرقهي اسلامي، نتواند آزادانه جماعت كثيري از مسلمانان را متهم به خروج از اسلام كند؛ تكفير كند. تهيهي منشور جزو كارهايي است كه تاريخ، امروز از روشنفكران اسلامي و علماي اسلامي مطالبه ميكند. اگر شما اين كار را نكنيد، نسلهاي بعد از شما مؤاخذه خواهند كرد.
ميبينيد دشمني دشمنان را ! ميبينيد تلاش آنها را براي نابود كردن هويت اسلامي و ايجاد اختلاف بين امت اسلامي! بنشينيد علاج كنيد؛ اصول را بر فروع ترجيح بدهيد. در فروع ممكن است افراد يك مذهب هم با همديگر اتحاد نظر نداشته باشند؛ مانعي ندارد. مشتركات بزرگي وجود دارد؛ گرد اين محور - محور مشتركات - همه مجتمع شوند. مواظب توطئهي دشمن باشند؛ مواظب بازي دشمن باشند. خواص، بين خودشان بحثهاي مذهبي را بكنند، اما به مردم نكشانند؛ دلها را نسبت به يكديگر چركين نكنند؛ دشمنيها را زياد نكنند؛ چه بين فرقههاي اسلامي، چه بين ملتهاي اسلامي، چه بين گروههاي اسلامي در يك ملت.»
بنابراين دنياي اسلام به ويژه روشنفکران و علماي مسلمان بايد به آگاه سازي قشرهاي مختلف همت، و بر لزوم اتحاد و برادري مسلمانان تأکيد جدي داشته و از هرگونه تفرقه اي بپرهيزند .
- بيانات رهبر معظم انقلاب اسلامى در ديدار كارگزاران نظام 17/01/1386
مهمترین عوامل تفرقه
1 - خود محوري و پيروي از هوا و هوس
2 - وسوسه و اغواء شيطان
3 - ناداني و جهل متقابل
4 - جدا كردن دين از سياست يا سكولاريزم
5 - دورشدن از اسلام ناب و قرآن
6 - قوم گرايي و ملّي گرايي
اين دوستمون خيلي بجا كوتاه و درست فرمودند. اين دور شدن از اسلام ناب محمدي است كه باعث ايجاد تفرقه بين مسلمانان و فواصل بزرگ شده است. اين ناداني و جهل است كه باعث بوجود آمدن بدعت هاي مختلف در دين ما و در نتيجه تفرقه شده است. اين قوم گراي و شعار عرب و عجم بوده كه از صدر اسلام تمامي بزرگان با آن جنگيده اند.