دلنوشته های اربعینی شما تقدیم به سر قافله عشق
یه زمانی کسی می رفت کربلا خیلی تو چشم بود ولی الآن کسایی که جا موندن بیشتر تو چشمند
یا اباعبدالله
پایم که جا مانده دلم را می فرستم به زیارت
ارباب...
انگار که قسمت نیست ...
چشمانم کربلایی شوند..
امسال هم دلم راهی حرمت می شود...
در این زمین که پناه تمام عالم بود
فقط برای من روسیاه جا کم بود؟؟؟
اللهم ارزقنا کربـــــــــلا
یا رب شب جمعه کربلا غوغایی است
شش گوشۀ حرم تجلّی زیبایی است
امشب دل هر که هست در کرب و بلا
معلوم شود که رزق او زهرایی است
التماس دعا
عشق منی یا حسین ع
♥•٠·
یه وقتهایی باید گردنتو کج کنی و التماس کنی
و بگی:
حسین جان، منم بیام کربـــلا
♥•٠·
اعــطــای کــبـریـا حب الحسین است
مــدال انــــبــیــا حــب الحسین است
نـــبـــی فــرمود و من خود از حسینم
که اصل مصطفی حب الحسین است
چه حسی دارد دیدن گنبدی از دور؟ نه خیلی دور. همین اندازه که بدانی صد قدم دیگر رسیدهای. از خودت بپرسی این رؤیاست؟ رؤیای ما رسیدن بود و تشنگی روحمان را تنها تماشای همین تصویر سیراب میکرد. حالا از هر کس که بپرسیم اینجا کجاست؟ بیمکثی جواب میدهد: کربلا و ما باورمان میشود رؤیایمان محقق شده است. بالاخره قدمهایمان فاصلهها را پُر کردند تا برسیم به جایی که منارههایش ایستادهاند تا نظارهگر عاشقانی باشند که بعد از قرنها هنوز با نام حسین(ع) دلشان مثل تنگی که موج برمیدارد، میلرزد و اندوه بر جانشان غلیظتر میشود. چه سوگواری عظیمی با خودش دارد این نام و چه غربتی را در یادها زنده میکند. هوای کربلا بوی عزاداری میدهد، بوی اربعینهایی که در تمامشان به اشک نشستیم و بوی خاکی که از گریه بازماندگان کاروان حسین(ع) نمناک شد.
ما رسیدهایم. اینجا کربلاست، انگار آخر دنیا باشد و ما دست شسته باشیم از زندگیهای بیهوده و همین صد قدم فاصله تنها خواستهیمان باشد، مقصد همینجاست. منزلگاه آدمهای بیمدعا، آدمهای عاشق، آدمهای حسینی. تمام آنهایی که جز رسیدن هیچ نمیخواستند و حالا تنها آرزویشان این است که مثل بادی که میپیچد در حرم و غباری که مینشیند بر شانههای خسته عزاداران، در عشق امامشان محو شوند و قسمت کوچکی باشند از سوگواران کربلا.
لیاقت میخواهد زیارت قبر حسین و چه لیاقتی بالاتر از اینکه با پای پیاده بروی به پا بوس اقایت
واقعا با چه مشقتی خیلی ها میروند و ما چطور با تن سالم جا مانده ایم از کاروان