مبحث هفتاد و سوم طرح صالحین: حضرت زینب (س)؛ شخصیّت و نقش ایشان در نهضت حسینی
بنام خدا
در مورد سوال اول مرجله چهارم که دو جمله ماندنی از حضرت زینب را میخواستید، نکته ای به ذهنم رسید که یکی از استادان عارف در مورد این جمله حضرت زینب (س) که در پاسخ به سوال و جسارت یزیدملعون که گفت ،دیدی خداوند با خاندان شما چه کرد، فرمود:
ما رایت الا جمیلا...یاابن مرجانه .یعنی نه تنها جضرت فرمود در این مورد هیچ چیز جز زیبائی ندیدم بلکه تاکید بر معرفی یزید با نام بردن از مادرش بر این بود که مردمی که جمع شده بودند یزید را بشناسند که چون مادرش مرجانه بدکاره بود معلوم نبود پدر او کیست و بر همین اساس او را با کنیه و اسم مادرش معرفی کرد و همین امر زلزله ای در بین حاضرین انداخت و باعث رسوائی آن پلید ستمکار شد.
بنام خدا
در مورد سوال دوم مرحله چهارم شیخ شوشتری فرمود که دو میدان نبرد حضرت زینب(س) در نهضت و واقعه کربلا اینگونه بوده که:
درباره آن بانوی بی نظیر بیشتر راجع به حضور ایشان در کربلا و همراهی برادر بزرگوارشان و همچنین سرپرستی اسرای کربلا و ابلاغ پیام عاشورا سخن گفته شده است. شجاعت حسین (ع) در خواهرش زینب (س) هم بود؛ یا زینب (س) هم در مقام شجاعت قطع نظر از جهت امامت، چیزی کم از حسین (ع) ندارد قوت قلبش به برکت اتصالش به مبداء تعالی راستی محیرالعقول است. شیخ شوشتری میگوید: اگر حسین (ع ) در صحنه کربلا یک میدان داشت، مجلله زینب (س) دو میدان نبرد داشت: میدان نبرد اولش مجلس ابن زیاد، و دومی مجلس یزید پلید. اما تفاوتهایی که از حیث ظهور دارد، نبرد حسین (ع) با لباسی که از پیغمبر به او رسیده بود، عمامه پیغمبر بر سر و جبه او به دوش، نیزه به همراه و شمشیر به دستش سوار بر مرکب رسول خدا (ص) گردید با عزت و شهامت وارد نبرد مشرکین گردید تا شهید شد.
البته زینب(س) از لحظه حرکت قافله به سمت مدینه با توجه به اطلاعاتی که از پدر و مادر و جدش پیامبر اسلام(ص) به او داده شده بود خود را برای این میدانهای نبرد آماده کرده بود اما جضور در صحنه کربلا و مشاهده قربانی شدن و پرپر شدن برادری که عزیزتر از جانش بود و فرزندان و برادران و ..... کاری بر سر زینب آورد که می گویند وقتی کاروان اسرا به مدینه برگشت،عبدالله شوهر بی بی زینب او را نشناخت.
واژه ی زینب یعنی زینت پدر
باید بررسی کرد که چه عواملی می تواند یک شخص را به درجه و جایگاهی برساند که
برای امام و ولی خود (امام علی (ع) که خود مظهر کمال انسانی است) زینت باشد
صبر
ولایت مداری
حیا
علم
ایمان
سخنوری
بررسی :
كنيه آن عليا حضرت «ام كلثوم» است، و اين كه ايشان را «زينب كبري» مي گويند، براي آن است كه فرق باشد بين او و بين كسي از خواهرانش كه به آن نام و كنيه ناميده شده است.
چنان كه ملقبه به «صديقه صغري» شده است، براي فرق بين او و مادرش صديقه كبري فاطمه زهراصلوات الله عليهما. [1] .
زينب عالمه بود
امام سجاد (ع) خطاب به عقيله بني هاشم، زينب كبري (س) مي فرمايند:
«يا عمة انت بحمد الله عالمة غير معلمة، و فهمة غير مفهمة».
عمه جان! تو عالمه اي هستي بدون اينكه معلم داشته باشي، و فهميده اي هستي بي آن كه كسي مطالب را به تو فهمانده باشد [2] .
زينب محدثه بود
از سخنان فاضل دربندي (متوفي به سال 1286 هجري) و جز او از عالمان ديگر - رحمهم الله - ظاهر و هويدا است كه آن خاتون دو سرا حضرت زينب كبري (س) علم منايا و بلايا (مرگ ها و پيشامدهاي سخت) را مي دانسته، و فرمايش امام سجاد (ع) به او:
«يا عمة انت بحمد الله عالمة غير معلمة، و فهمة غير مفهمة»؛ اي خواهر پدرم! خداي را شكر و سپاس، تو دانايي هستي كه كسي به تو نياموخته، و فهميده و درك كننده اي هستي كه كسي به تو نفهمانده است.
دليل و راهنما است به اين كه زينب دختر اميرالمؤمنين (س) محدثه بوده، يعني همه چيز (از جانب خداي تبارك و تعالي) به او الهام مي شده و در دلش آشكار مي گشته است.
همچنين علم و دانش او از علوم لدنية (علومي كه از استاد فرا نگرفته، بلكه از جانب خداي عزوجل) بوده است. [3] .
[2] بحاالانوار، ج 45 ص 64.
[3] زينب کبري، ص 143.
علت شهادت و یا وفات حضرت زینب بانوی صبر اسلام در جواب یکی از کاربران
بررسی منابع و اقوال تاریخی پیرامون شهادت یا وفات حضرت زینب
علت اصلی وفات ام المصائب حضرت زینب(س) کاملا مشخص نیست و در این باره گمانه های مختلفی وجود دارد.حضرت زینب (س) بنابر مشهورترین نظر تاریخی ۱۸ ماه بعد از شهادت امام حسین (ع)،زندگی کرده و در ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری قمری وفات کردند. منابع تاریخی ۲ احتمال برای وفات حضرت زینب(س)بعد از واقعه عاشورا مطرح کرده اند در احتمال اول تاریخ وفات حضرت زینب (س) ۱۵ رجب سال ۶۵ هجری بوده و در احتمال دوم ۱۵ رجب سال ۶۲ هجری که ۱۸ ماه پس از واقعه جانسوز عاشورا است. در منابع تاریخی آمده که احتمال دوم در بین علما مشهورتر است.
خفه شدن در آب، مسمومیت توسط عوامل یزید و وفات به دلیل بیماری ۳ احتمال تاریخی پیرامون نحوه رحلت حضرت زینب (س) است.که احتمال اول،یعنی خفه شدن آن حضرت در آب احتمالا ساختگی است.ولی احتمال شهادت حضرت،توسط عوامل یزید احتمالی دور از ذهن نیست اما دلیل قطعی تاریخی برای این روایت دیده نشده است.احتمال سوم،یعنی بیمار شدن حضرت مهم ترین و قابل قبول ترین سند تاریخی برای وفات ایشان است.در این احتمال حضرت زینب (س) بر اثر بیماری و یا مصائب و سختی هایی که از واقعه عاشورا به آن دچار شدند در سن ۵۶ سالگی در شام وفات و یا به شهادت رسیدند.
محل دفن حضرت زینب (س)
راجع به محل دفن حضرت زینب (س)سه نظر وجود دارد:
۱- مدینه منوره ، کنار قبور خاندان اهل بیت عصمت و طهارت یعنى بقیع ؛
۲- قاهر مصر؛
۳- مقام معروف و مشهور در قریه (راویه) واقع در منطقه غوطه دمشق .
قول اول : ظاهرا هیچ مدرکى به جز حدس و تخمین ندارد، و مبتنى بر این نظریه احتمالى است که چون حضرت زینب (س) پس از حادثه کربلا به مدینه مراجعت کرده است.چنانچه رویداد تازه اى پیش نیامده باشد،به طور طبیعى در مدینه از دنیا رحلت کرده و نیز به طور طبیعى در بقیع آرامگاه خاندان پیغمبر (ص ) دفن شده است.
در مورد قول دوم نیز، که مصر باشد،مدرک درستى در دست نیست.بر این اساس حضرت زینب(س) به علت افشاگری علیه دستگاه بنی امیه، مجبور شد که مدینه را ترک کند، از این رو مصر را انتخاب کرد و در آن جا ساکن شد و همان جا از دنیا رفت، «سیده زینب» در شهر قاهره هم اکنون زیارتگاه مجلل و با شکوهی است.
اما این قبر متعلق به زینب بنت یحیی بن حسن الانور ابن زیدابن حسن ابن علی بن ابیطالب است که به دلیل تشابه اسمی با حضرت زینب (س) عقیله بنی هاشم اشتباه گرفته شده است.
با تضعیف اقوال فوق ، اعتبار قول سوم ثابت مى شود که قبر حضرت زینب (س) را در شام،واقع در هفت کیلومترى جنوب شرقى دمشق،مى داند. در آن جا بارگاه و مرقد بسیار باشکوهى به نام حضرت زینب (س) دختر امیرالمؤ منین (ع) وجود دارد که همواره مزار دوستان اهل بیت و شیعیان و حتى غیر شیعیان بوده است . آنچه از تاریخ به دست مى آید، قدمت بسیار بناى این مزار است که حتى در قرن دوم نیز موجود بوده است،زیرا بانوى بزرگوار؛سیده نفیسه،همسر اسحاق مؤتمن فرزند امام جعفر صادق (ع) به زیارت این مرقد مطهر آمده است.
دلایل عظمت حضرت زینب (س) در کلام مقام معظم رهبری
(ارزش کار به این است که محضا برای خدا باشد)آن کارى هم که زینب کبرى (س) کرد،یک کارِ از همین جنس بود؛ یعنى کارى محضاً براى خداى متعال، در دل خطرها و محنتها و زحمتها؛ یک ابراز وجود معنوى و الهى دین در چهرهى مصمم زینب کبرى (س). خوب است بدانیم و بفهمیم حروف تاریخ گذشتهى بسیار ارجمندى را که تا امروز منشأ برکات فکرى و معرفتى شده است و انشاءاللَّه تا آخر دنیا هم خواهد بود.
زینب(س)،هم در حرکت به سمت کربلا، همراه امام حسین؛ هم در حادثهى روز عاشورا، آن سختىها و آن محنتها؛هم در حادثهى بعد از شهادت حسینبنعلى(ع)،بىسرپناهى این مجموعهى به جا ماندهى کودک و زن، به عنوان یک ولىّ الهى آنچنان درخشید که نظیر او را نمیشود پیدا کرد؛در طول تاریخ نمیشود نظیرى براى این پیدا کرد. بعد هم در حوادث پىدرپى، در دوران اسارت زینب،در کوفه، در شام، تا این روزها که روز پایان آن حوادث است و شروع یک سرآغاز دیگرى است براى حرکت اسلامى و پیشرفت تفکر اسلامى و پیش بردن جامعهى اسلامى. براى خاطر همین مجاهدت بزرگ،زینب کبرى (س) در نزد خداوند متعال یک مقامى یافته است که براى ما قابل توصیف نیست.
باید این نکته را متذکر شد که امام حسین به حضرت زینب می فرماید مرا در نماز شبت دعا کن واین حاکی از مقام بالای ایشان است
«هرگز اشكهاي شما نايستد و شيونتان آرام نگيرد... ننگ كشتن نواده خاتم پيغمبران و سالار فرستادگان را چگونه مي توانيد بشوييد؟» [1] .
آري اسراي دودمان رسول اكرم صلي الله عليه وآله با تبليغات سوء عمال يزيد به عنوان خارجي به كوفه وارد شدند اما «آنها هرگز به صورت يك جمعيت شكست خورده درنيامدند و دنبال همان هدف حسيني بودند.»[2] زينب عليهاالسلام بانوي خردمند بني هاشم با تكيه به نيروي معنوي و عظمت روحي اش ترسي به خود راه نداد و با كمال شجاعت كوفيان عهدشكن و ابن زياد پليد بي رحم سركش و يزيد مقتدر مستبد تبه كار را رسوا كرد.
[2] بنت الشاطي، بانوي کربلا، ترجمه سيدرضا صدر، تهران، نشر چاپ جديد، ص61، ص167.
باید این نکته را متذکر شد که امام حسین به حضرت زینب می فرماید مرا در نماز شبت دعا کن واین حاکی از مقام بالای ایشان است
با عرض سلام و تشکر از تمامی دوستان؛
نکته بسیار ظریفی بود؛
حضرت زینب (س) جزو معصومین نیست؛ اما تمام معصومین نسبت به ایشان ابراز ارادت نموده اند!
هر چه بیشتر درباره این خانم، صحبت کنیم، بیشتر مات و مبهوت میشویم.
این خانم چه عظمتی دارد! چه مقامی دارد!
به راستی، حضرت زینب که بود؟!!!
واژه ی زینب یعنی زینت پدر
باید بررسی کرد که چه عواملی می تواند یک شخص را به درجه و جایگاهی برساند که
برای امام و ولی خود (امام علی (ع) که خود مظهر کمال انسانی است) زینت باشد
صبر
ولایت مداری
حیا
علم
ایمان
سخنوری
از حیای خانم زینب گفتید! خانمی که اسیر شد، به مجلس نامحرمان و شراب برده شد، کتک خورد، چادرش را کشیدند و خلاصه هر بی احترامی و بی حرمتی به ایشان کردند، اما قدری از حیا و عفت این خانم، کم نشد! زینب مردانه ایستاد در مقابل آن نگاههای هرزه ای که چشم امید داشتند، ناموس اباعبدالله را به کنیزی ببرند!
از سخنوری خانم گفتید! خانمی که وقتی در کوفه خطبه میخواند، همه یاد خطبه های پدرش امیرالمومنین افتادند! خانمی که تنها با دو خطبه، یزید و یزیدیان را رسوا کردند! یزید با اون همه ادعا، تنها راه گریز را در این دید که تمام واقعه کربلا را به گردن ابن زیاد بیندازد! این است اثر سخنان زینب!
**********بخش پنجم سئوال با امتیاز ویژه**********
دوستان عزیزم سلام؛
امیدوارم که تا اینجای مبحث، راضی بوده باشید و توانسته باشیم حتی یک گام به شناخت حضرت زینب نزدیکتر شویم.
سئوالهای این سری و رو با لینک منبعی که میتونید ازش استفاده کنید، مطرح میکنم:
12. میدونید که یکی از اعتقادات اصلی شیعیان بحث "ولایت" است. یعنی اطاعت از امام و نایب امام. درباره ولایت مداری حضرت زینب (س) به اختصار بنویسید.
ولایت مداری حضرت زینب (سلام الله علیها)
13. درباره حجاب و عفت حضرت زینب (س) یک نقل تاریخی بسیار معروفی وجود دارد. آن را بنویسید.
حضرت زینب سلام الله علیها
14. درباره اوضاع کوفه با ورود حضرت زینب (س) چه میدانید؟ خانم زینب (س) چه برخوردی داشتند و در آنجا چه کردند؟
حضرت زینب سلام الله علیها
15. درباره اوضاع شام و کاری که حضرت زینب (س) در آن انجام دادند، بنویسید.
حضرت زینب سلام الله علیها
امیدوارم که این سئوالات و منابع آنها بر شناخت هر چه بیشتر ما از حضرت زینب (س) بیفزاید.
پیشاپیش از توجه و پاسخهای ارزشمند شما، سپاسگزارم.
موفق باشید.
یا علی.
بنام خدا
موضوع ولایت مداری بحث مهمی است که باید ازحضرت زینب(س) و حضرت ابوالفضل العباس(ع) آموخت.زیرا آنها با وجود اینکه برادر و خواهر امام حسین(ع) بودند تا پای جان در خدمت ملی امر خود و امام زمان خود تلاش کردند و الگوئی شدند برای همه ما.حضرت زینب (س) بدون اجازه از امام و ولی خود هیچ کاری انجام نمی دادند و هیچ اقدامی نمی کردند.
مطالب زیر از منبع معرفی شده در ارتباط با ولایت مداری زینب بیان شده است:
ولایت به معنای قرب و نزدیکی است و به حصول دو چیز در کنار هم بدون فاصله گفته میشود، یکی از صفات حضرت زینب(سلام الله علیها) ولایت مداری است. این مساله به اندازهای مورد عنایت و توجه خداوند متعال قرار دارد که هیچ چیز را نمیتوان جایگزین این مساله کرد، امام باقر(علیهالسلام) در تاکید این مساله میفرمایند: «اگر کسی همه شب ها را در نماز و همه روزها را روزه دار باشد، همه اموال خود را انفاق کند و همه سال، حج به جای آورد ولی ولایت ولی الله را نشناسد و اعمال خود را مطابق راهنمایی او انجام ندهد، او را در پیشگاه خدا ثوابی نیست و در شمار مومنان نخواهد بود.»
در کتب و پژوهشهای مختلف پیرامون زندگی حضرت(سلام الله علیها) به جنبههای گوناگون زندگی ایشان پرداختهاند اما با نگاهی گذرا به مساله ولایت مداری ایشان. در این نوشته تا حد امکان از مطالب مربوط به بحث مورد نظر استفاده شده لکن دقت شده است مطالبي كه به جنبههای مهم و ظریف این ویژگی اشاره دارد گزينش شود، همچنین سعی شده است چینش مطالب به ترتیب حوادث تاريخي باشد.
اميد است اين اثر كوچك توشهای باشد برای زینبی شدنمان تا ظهور حضرتش قائم ال محمد(عجل الله تعالی فرجه الشریف).
معنای لغوی و اصطلاحی «ولایت»
واژه «ولایت»، از ماده «ولی» است و «وَلی» بر وزن فلس به حصول دو چیز یا بیشتر در کنار هم و بدون آنکه بین آنها چیزی دیگری فاصله شود گفته می شود به همین جهت برخی آن را به معنای نزدیکی و قرب میدانند. همچنین «ولی» مالک تدبیر است، یعنی کسی که برای تدبیر و اداره جامعه، یتیم یا زن، به آنان نزدیک میشود و به رتق و فتق امورآنان در حیطه ولایت خود مبادرت میورزد.
یکی ازاسمای حسنای خداوند سبحان «ولی» است. قرآن کریم در سوره شوری آیه 9 میفرماید: «...فَاللهُ هُوَاَلوَلیُّ» تنها ولی، خداست.
در تمام موارد استعمال «و ل ی» قرب و نزدیکی با نوعی ارتباط نهفته است و چگونگی این ارتباط به مورد آن بستگی دارد که باید آن را با قراین و شواهد شناخت.
همانطورکه بیان شد اصل ولایت، مخصوص ذات اقدس حضرت حق است که در هر چیز تصرف میکند و کلیه امور را به هر کیفیتی که اراده فرماید تدبیر مینماید زیرا که او مالک حقیقی است. در کنار این مطلب، از آیات و روایات فراوانی استفاده میشود که رسول مکرم اسلام، حضرت محمد(صلیاللهعلیهوآله) نیز بر همگان ولایت دارند و این ولایت از طریق ائمه اطهار(عليهمالسلام) دائما ساری و جاری است مانند سوره احزاب آیه 36 «وَِماکانَ لِِِِمُومِنٍ و لامُومِنَه اِذا قَضیَ اللهُ وَ رَسولُه اَمراً...» هیچ زن و مرد مومنی را در کاری که خدا و رسولش حکم کند اختیاری نیست....
حضرت زینب (سلام الله علیها) و آموختن ولایت مداری از مادر
حضرت زینب(سلام الله علیها) تجلی عرفان است و یکی از ویژگیهای بارز این بانوی گرانقدر عارفه بودن است چرا که تا کسی معرفت نداشته باشد، چگونه میتواند ولایت نور را در سرزمین تاریکی بپذیرد. صفت عارفه با صفت ولایت پذیری همسانی دارد و تا معرفتی نباشد عشق و محبتی نیست و تا عشق نباشد اطاعت پذیری نیست. حضرت میدانستند حقیقت چیست و شناختی همه جانبه نسبت به ولیّ خود داشتند و به خاطر همین شناخت در قلب خویش محبتی داشتند که ایشان را به اطاعت بیچون و چرا وا میداشت.
حضرت زینب(سلام الله علیها) ز روزگار کودکی آموخته بودند که چگونه ولایت مدار باشند، از مادرشان حضرت زهرا(سلام الله علیها) آموخته بودند که چگونه با قلبی پر از مهر از امام زمانشان دفاع کنند. ایشان مادری را دیده بودند که حرمت خانهشان بعد از رحلت پدر، شکسته شد و بیمهری مردم، زدن مادر و... را نظاره کرده بودند، دختری که سخنان مادر را در مسجد پیامبر شنیدند وآن را در گوش تاریخ ثبت کردند و با عمل خویش حفظ نمودند.
حضرت زینب(سلام الله علیها) دختر پنج ساله، کلام مادر در رابطه با همدلی با خاندان رسالت را این چنین یاد میکنند: «...اٍّنتم عبادُلله نُمیتُ اَمرهُ وَ نهیُهُ و حَملَتُهُ دینِِِهِ وَ وَحیِهِ وَ اُمَناءُ اللهِ عَلی انفُسِکُم وَ بُلَغاوُهُ اِلی اَلاُممِ وَ زَعمتُم حَقٌ لَهُ فیکُم وَعَهدُ قَدََّمَهُ اِلیکُم وَ بَقیهُ اِ ستخلَفَها علیکم کِتابَ اَللهِ اَلناطِقِ وَ اَلقُرآن اَلصادقِ... وَطاعَتُنا نِظاماً لِلمِلةِ وَ اَمامَتَنا اَماناً مِن الفِرقةِ...»
...هان ای بندگان خدا، شما پرچم داران دعوت و هشدار او، حاملان دین و وحی او، امانت داران خدا نسبت به یکدیگر و درون جامعه خود و پیام رسانانش به سوی جامعهها وتمدنها و نسلهای آیندهاید، شما بر این پندارید که بر این ویژگیها آراستهاید و به خاطر آنها شهره آفاق هستید، خدا با شما پیمانی دارد که در دسترس همه شماست و آنچه پیامبر پس از خویش در میان امت به امانت نهاده کتاب گویای خدا و قرآن راستگوست ... همدلی با خاندان رسالت را باعث تداوم نظام دین و دولتها و دلها مقرر فرموده و امامت و پیشوایی ما را به منظور در امان ماندن از پراکندگی و سامان یافتن امور اجتماع قرار داد ....
حضرت زینب(سلام الله علیها) این سخنان را میشنیدند، سخنانی که هم آغوش اشک بود، نه برای مقام و موقعیت همسر خویش، بلکه برای امامی بود که مظلوم قرار گرفته بود.
حضرت زینب(سلام الله علیها) می دیدند که مادر شبانه از خانه بیرون رفته و یک یک خانههای مهاجر و انصار را میگردند و آنان را به یاری امام خویش فرا میخواندند، ولی آنها درپاسخ او میگفتند: ای دختر پیغمبر ما با ابوبکر بیعت کردیم. اگر زبان قاصر تاريخ و زمان گشوده میشد میگفت که حضرت زهرا(سلاماللهعلیها) چگونه حدیث«مَن کُنتُ مَولاه فَهذا علیٌ مولاه» را نشر دادند.
حضرت زینب(سلاماللهعلیها) آموخته بودند ولایت ائمه(علیهمالسلام) ادامه رسالت پیامبر(سلام الله علیها) است، ایشان با قلب خویش آیات الهی را شنیده بودند، آنجا که خداوند میفرمایند: «اَلنبیُّ اَولی بِالمومنین مِن اَنفُسِهم» و از زبان جد مبارک خویش رسول الله شنیده بود که فرمودند: « ابن عَباس وِلایَتُهُم وِلایَتی وِلایَه اَلله» ولایت آنها، ولایت من و ولایت من همان ولایت خداست.
حضرت زینب(سلام الله علیها) در خاندان نبوت و امامت چشم به جهان گشوده و دفاع از ولایت در وجودشان از کودکی نهادینه شده است. اما ایشان از نظر شخصیت اکتسابی نیز بسیار ممتاز بودند، چرا که علم خود را مزین به عمل نمودند و در راه پیشبرد اهداف اسلام قدمهای بزرگی برداشتند، چرا که در احادیث آمده است«ما زَهَّدَ عَبدٌ فِی الدنیا اِلّا اَنبَتَ اللهُ اَلحکمهَ فی قَلبِه وَ اِنطَقَ بِها لِسانه» هر بندهای که در دنیا پارسا شود خداوند درخت علم و حکمت رادر قلبش میرویاند و میوه آن را در زبان او به صورت نطق و علم افشانی به جریان میاندازد.
افراد زيادي هستند كه تحصيل علم كردهاند اما رتبه افراد به عمل است. بدون شک حضرت زینب(سلام الله علیها) این گونه قدم برداشتند و در همه ابعاد اسلامی و انسانی با اعمال نیک حرکت نمودند و با پارسایی دنیا را فدای آخرت نمودند، ایشان در این راستا آنچنان درخشیدند که به مقام عظمای ولایت مداری رسیدند.
جلوه های ولایت مداری حضرت زینب(سلام الله علیها)
یادگار یاس و امام حسن مجتبی(علیهالسلام)
حضرت زینب(سلام الله علیها) بعد از پدر، قلب خویش را معطوف ولیّ دیگر، امام حسن(علیهالسلام) نمودند. حضرت زینب(سلام الله علیها)شاهد بودندکه چگونه فرصت طلبان رفتاری ناشایست با امام زمان خود نمودند و به وی خیانت کردند امام بنابر مصالح اسلام به نفع معاویه از خلافت دست کشیدند، زمانی که عده ای از مردم بیمهر عراق به خیمهشان ریختند و مال ایشان را تاراج کرده و جانماز از زیر پای ایشان کشیدند حضرت فرمودند: «مردم عراق! بدانید به من سه خیانت کردیدکه از شما انتقام نکشیدم و شما را به خدا وا گذاردم، پدرم را کشتید، خودم را نیزه زدید وخيمهام را به تاراج بردید.»
براستی چرا ولیّ تنها ماند در حالی که ولایت حق مسلم آن بزرگوار بود و سود و زیان ولایت برای ایشان مطرح نبود. پیروی نکردن از امام، گمراهی آشکار در راه را به دنبال دارد، مردم عراق امام خویش را نشناختند ندانستند که فرزند زهرا(سلام الله علیها) جهان را به نور ایمان روشن خواهند ساخت.
قلبهای سیاه چگونه میتوانستند حاکمیت نور را بپذیرند جز حضرت زینب(سلام الله علیها) که عرفان جزء وجودیشان بود و همتای نفسهای روحانی امام خویش بودند چه کسی را یارای حق بود؟ زبان تاریخ آنقدر شیوا نیست تا جلوههای بارز و روشن حرکت حضرت زینب(سلام الله علیها) را دراین باره بیان کند اما آنچه به طور مختصر در کتب آمده چنین است اين است كه حضرت زینب(سلام الله علیها) برادر مجروح را پرستاری کردند و بعد همراه امام خویش رهسپار مدینه شدند در این سفر هم بزرگان بنیهاشم و هم جوانان شجاع و جنگجویان بدر و نونهالان خاندان علوی بودند تا به مدینه رسیدند حضرت زینب(سلام الله علیها) با برادرشان زندگانی میکردند تا این که به وداع مبتلا گردیدند. حضرت زینب(سلام الله علیها) بعد از شهادت امام، جنازهی ایشان را به خاک سپردند
بعد از رحلت پدر حضرت تابع ولیّ خود امام حسن(علیهالسلام) شدند امامی را که زنی از اهل امام به شهادت رساند. اینجاست که معرفت سخن میگوید، زینب(سلام الله علیها) و جعده هر دو تابع بودند، اما یکی تابع امام خویش و یکی تابع هوای خویش.
پس از شهادت امام حسن مجتبي(عليهالسلام)، امام حسین(علیهالسلام) که تاریخ ساز قلبهاست به مقام والای امامت رسیدند، حال همراهی حضرت زینب(سلام الله علیها) به مرحله ظهور و جلوهی واقعی خویش رسیده است، حال دیگر این حسین(علیهالسلام) است که میخواهد دین خدا را یاری کند، دینی که ارزش ریختنن پاکترین خونها را دارد.
بنام خدا
مطلبی دیگر در مورد ولایت مداری حضرت زینب (س) و پاسخ به سوال 12 بخش پنجم:
قرآن بدون هیچ قید و شرطى در كنار اطاعت مطلق از خداوند، دستور به اطاعت از پیامبر صلى الله علیه وآله و صاحبان امر، یعنى، ائمه اطهارعلیهم السلام مى دهد.« اطیعواالله واطیعواالرسول واولى الامرمنكم» ؛ «از خداوند و رسول و اولی الامر اطاعت كنید.»
زینب علیهاالسلام كه حضور هفت معصوم را درك كرده، در تمامى ابعاد ولایت مدارى (معرفت امام، تسلیم بى چون و چرا بودن، معرفى و شناساندن ولایت، فداكارى در راه آن و) ... سر آمد است. او با چشمان خود مشاهده كرده بود كه چگونه مادرش خود را سپر بلاى امام خویش قرار داد و خطاب به ولى خود گفت:« روحى لروحك الفداء ونفسى لنفسك الوقاء ؛[اى ابالحسن] روحم فداى روح تو و جانم سپر بلاى جان تو باد.» و سرانجام جان خویش را در راه حمایت از على علیه السلام فدا نمود و شهیده راه ولایت گردید. زینب علیهاالسلام به خوبى درس ولایت مدارى را از مادر فرا گرفت و آن را به زیبایى در كربلا به عرصه ظهور رساند.
از یك سو در جهت معرفى و شناساندن ولایت، از طریق نفى اتهامات و یادآورى حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش كرد. از جمله در خطبه شهر كوفه فرمود:« وانى ترحضون قتل سلیل خاتم النبوة ومعدن الرسالة وسید شباب اهل الجنة ؛ لكه ننگ كشتن فرزند آخرین پیامبر و سرچشمه رسالت و آقاى جوانان بهشت را چگونه خواهید شست؟»
و همچنین در مجلس ابن زیاد، شهر شام، و مجلس یزید، ولایت و امامت را به خوبى معرفى نمود.
از سوى دیگر سر تا پا تسلیم امامت بود؛ چه در دوران امام حسین علیه السلام و چه در دوران امام سجاد علیه السلام حتى در لحظهاى كه خیمه گاه را آتش زدند، یعنى در آغاز امامت امام سجاد علیه السلام نزد آن حضرت آمد و عرض كرد: اى یادگار گذشتگان ... خیمه ها را آتش زدند ما چه كنیم؟ فرمود:«علیكن بالفرار؛ فرار كنید.»
از این مهمتر در چند مورد، زینب علیهاالسلام از جان امام سجاد علیه السلام دفاع كرد و تا پاى جان از او حمایت نمود.
الف- در روز عاشورا؛ هنگامى كه امام حسین علیه السلام براى اتمام حجت، درخواست یارى نمود، فرزند بیمارش امام زین العابدین علیه السلام روانه میدان شد. زینب با سرعت حركت كرد تا او را از رفتن به میدان نبرد باز دارد، امام حسین علیه السلام به خواهرش فرمود: او را باز گردان، اگر او كشته شود نسل پیامبر در روى زمین قطع مىگردد.
ب- بعد از عاشورا در لحظه هجوم دشمنان به خیمه ها شمر تصمیم گرفت امام سجاد علیه السلام را به شهادت برساند، ولى زینب علیهاالسلام فریاد زد: تا من زنده هستم نمى گذارم جان زین العابدین در خطر افتد. اگر مى خواهید او را بكشید، اول مرا بكشید، دشمن با دیدن این وضع، از قتل امام علیه السلام صرف نظر كرد.
ج- زمانى كه ابن زیاد فرمان قتل امام سجاد علیه السلام را صادر كرد، زینب علیهاالسلام آن حضرت را در آغوش كشید و با خشم فریاد زد: اى پسر زیاد! خون ریزى بس است. دست از كشتن خاندان ما بردار. و ادامه داد:« والله لا افارقه فان قتلته فاقتلنى معه؛ به خدا قسم هرگز او را رها نخواهم كرد؛ اگر مى خواهى او را بكشى مرا نیز با او بكش.»
ابن زیاد به زینب نگریست و گفت: شگفتا از این پیوند خویشاوندى، كه دوست دارد من او را با على بن الحسین بكشم. او را واگذارید.
البته ابن زیاد كوچكتر از آن است كه بفهمد این حمایت فقط به خاطر خویشاوندى نیست، بلكه به خاطر دفاع از ولایت و امامت است. اگر فقط مساله فامیلى و خویشاوندى بود، باید زینب علیهاالسلام جان فرزندان خویش را حفظ و آنها را به میدان جنگ اعزام نمى كرد.
بنام خدا
نمونه ای دیگر از ولایت مداری حضرت زینب(س)، البته هرچه در این مورد بگوئیم و بنویسیم باز هم شاید نتوان حق مطلب و پیروی این زن شجاع از امام خود را بیان کنیم.
ولایت مداری حضرت زینب(س)
این مسأله را نباید صرفاً از دیدگاه عاطفی و روابط نسبی توجیه و تحلیل نمود، بلکه اینجا بحث امام و مأموم مطرح است. اینجا زینب (س) خود را فردی می بیند که باید برای حفظ جان امام معصومش خطر را به جان بخرد و از دشمن نهراسد، حتی در کربلا هم وقتی امام سجاد (ع) را در میان خیمه ی آتش گرفته گرفتار می بیند، برای نجات او خود را به آتش می زند.
زینب کبری (س) حتی در اشعار و سوگنامه هایی که از سوز دل بیان می دارد، نه تنها از گفتن جملات سخیف و بی معنا پرهیز می کند، بلکه از روی تعهد الفاظی را به کار می گیرد که به نوعی اهل بیت (ع) به خصوص اباعبدالله را معرفی کرده باشد. حضرت در مقابل رجز خوانی دشمن بر سرهای به نیزه شده با شجاعت نهیب می زند که «وای بر تو! به جای این اراجیف و اباطیل بگو: «من کسی را کشته ام که جبرئیل در گهواره برایش لالایی می گفت، میکائیل و اسرافیل و عزرائیل از جمله خدمتگزاران او بودند ... او کسی است که از کشته شدنش عرش رحمان به سوزه درآمد. وای بر تو! بگو من کشنده احمد، مرتضی،زهرا، مجتبی، ائمه هدی، ملائکه آسمان و جمیع انبیاء و اوصیا هستم.» او مدافعی است که صدای جانسوز کودکان در زیر فشار بلند طناب، گوشش را می آزارد، بیش از همه چیز در ذکر مسئولیت خطیر خود یعنی حفظ جان امام است.
بنام خدا
پاسخ به سوال 13 بخش پنجم،در مورد حجاب و عفاف حضرت زینب(س)
اهل بیت امام حسین (ع) در سفر کربلا ، منادی این متانت و عفاف بودند، هر چند سپاه کوفه به حریم آنان بی حرمتی کردند و در دوران اسارت ، آنان را در مضیقه ی وسایل پوشش قرار دادند، ولی همین که آن آزاد زنان از معترضان سر سخت به این بی حرمتی بودند دلیل دیگری بر اهمیّت و قداست حفظ حجاب و عفاف ، حتّی در بدترین شرایط اجتماعی و مضیقه های تحمیلی است. به چند نمونه اشاره می شود:
ام کلثوم دختر امیر المؤمنین (ع) که زنی با فصاحت و بلیغ و سخنور بود و در مدّت اسارت پیوسته با سخنانش ستم حکام را افشا می کرد ، وقتی کاروان اسرا را به کوفه وارد کردند ، در جمع انبوه حاضران به سخن پرداخت و آنان را به خاطر سستی و کوتاهی در یاری کردن امام حسین(ع) نکوهش کرد، در بدو ورود به کوفه، مردم به تماشای آنان گرد آمده بودند، ام کلثوم بر سر آنان فریاد کشید:
«ای مردم کوفه ! آیا از خدا و رسول شرم نمی کنید از این که به حرم و دودمان پیامبر نگاه می کنید؟»
پس از آنکه اوضاع کوفه در پی سخنرانی های حضرت زینب و ام کلثوم ، بحرانی شد و بیم خطر می رفت، ابن زیاد دستور داد آنان را در یکی از خانه های همسایه مسجد حبس کنند و مأمورانی را هم بر آنان گماشت ، مردم هم که آشفته حال و پریشان جمع شده بودند و عدّه ای می گریستند، حضرت زینب با صدای بلند فریاد زد: جز کنیز یا ام ولد، کسی بر ما وارد نشود، آنان نیز همچون ما اسیر شده اند و رنج اسارت را می شناسند، این کار، هم برای رعایت حریم عصمت و دوری چشم نامحرمان از ذریه پیامبر و دختران امام حسین (ع) بود و هم جلب عواطف آنان که با سختی های اسیران آشنا تر بودند و نسبت به بازماندگان شهدا خوشرفتاری می کردند.
هنگام ورود اهل بیت به شام نیز ، ام کلثوم شمر را طلبید و از او خواست که آنان را از دروازه ای وارد کنند که اجتماع کمتری باشد و سرهای مطهر شهدا را دورتر نگهدارند تا مردم به تماشای آنها پرداخته کمتر به چهره اهل بیت پیامبر (ص) نگاه کنند. شمر به لحاظ بی دینی و خباثت ذاتی دقیقاَ بر عکس خواسته او عمل کرد و اسیران را از دروازه ساعات وارد دمشق کرد.
چنین نکته ای از زبان حضرت سکینه نیز نقل شده است . سهل بن سعد وقتی اسیران را شناخت که از دودمان پیامبرند ، جلو رفت و از یکی از آنان پرسید : تو کیستی، گفت: سکینه دختر امام حسین(ع). پرسید: آیا کاری و حاجتی داری ، من سهل صحابی جدت رسول خدایم . سکینه فرمود: به نیزه داری که این سر را می برد، بگو جلوتر از ما حرکت کند تا مردم به نگاه کردن آن مشغول شوند و به حرم رسول الله چشم ندوزند . سهل بسرعت رفت و چهارصد درهم به نیزه دار داد ، او هم سر مطهر را از زنان دور برد.
نمونه بارزتر این اعتراض به این هتک حرمت و دفاع از حجاب ، در سخنان حضرت زینب (س) بود، آن حضرت در خطابه پر شور و افشاگرانه ای که در کاخ یزید ایراد نمود فرمود:
«ای یزید! آیا پنداشتی همین که ما را همچون اسیران به این شهر و آن شهر کشاندی، برای ما خواری است ؟… ای آزاده ی آزاد شدگان فتح مکه! آیا این از عدالت است که همسران و کنیزان خودت را در پشت پرده ها قرار می دهی ولی دختران رسول خدا را (ص) را به عنوان اسیر، روانه کرده ای، پرده های حرمت آنان را دریده ، چهره هایشان را آشکار ساخته و زیر سلطه دشمنان از شهری به شهری می گردانی، آن گونه که مردم شهرها و آبادی ها و قلعه ها و بیابان ها به آنان می نگرند و دور و نزدیک ، چهره آنان را تماشا می کنند؟»
اینگونه انتقادها از هتک حرمت حکومت یزید نسبت به حریم عفاف و حجاب ، نوعی حمایت از ارزشهای دینی و شؤون مقدسات و حریم حرمتهای الهی است که از زبان اسرای اهل بیت شنیده می شد. زنان پاکدامن و شجاع ایران اسلامی، در تبعیّت از این اسوه ها، هم در صحنه ی مبارزات و راهپیمایی ها و تظاهرات ضدّ طاغوت حضور فعّال داشتند، درسی که از عاشورا آموخته بودند و پیامی که عاشورا به زنان جهان، برای همیشه و همه جا دارد. در انقلاب اسلامی و دفاع مقدّس، مادران و خواهران شهدا، همچنین همسرانِ جوانِ شهیدان ِجبهه، برترین الگوهای ایمان و صبوری و افتخار به شهادت را از مکتب حماسه آفرینان عاشورایی و اهل بیت علیهم السلام گرفتند.