مبحث هفتاد و سوم طرح صالحین: حضرت زینب (س)؛ شخصیّت و نقش ایشان در نهضت حسینی
**** فضائل و كرامات حضرت زينب(ع) *****
اگر چه سراسر زندگاني پنجاه چند ساله زينب(ع) دختر بزگوار علي(ع) فضائل و ارزشهاي والاي انساني است در عين حال همانطور كه شيوه سيره نگاران است براي فضائل آن بانوي بزرگ هم فصل جداگانه اي ميگشاييم و از خصلتهاي بزرگي كه بيشتر جنبه انساني و معنوي دارد مطلب را پي ميگيريم.
الف: علم و دانش
بيان سخنان و خطبه هاي عالمانه و همراه با استدلال به آيات قرآن كريم، در بازار كوفه و مجلس عبيدالله زياد و دربار يزيد از سوي زينب(ع) هر يك شاهدي بر توانايي علمي و دانش آن بزرگوار است.
اضافه بر اين زينب مقام بيان روايت و حديث را كه از ويژگيهاي افراد آگاه و بلند مرتبه است دارا بوده و گواه ديگر مقام علمي اوست. مينويسند آن بانوي بزرگوار راوي حديث از مادر خود فاطمه زهرا(ع) بوده و از اسماء بنت عميس حديث روايت كرده است چنانكه محمد بن عمرو عطاء بن سايب فاطمه بنت حسين(ع) جابربن عبدالله انصاري و عباد عامري هم از زينب نقل حديث كرده اند.
از جمله احاديثي هم كه از حضرت زينب(ع) روايت گرديده حديث ام ايمن است كه درباره مصائبي است كه به اهل بيت(ع) وارد خواهد شد.
داستان بيمار شدن امير المومنين، بيان ماجراي فدك براي عبدالله بن عباس، داستان نزول سفره آسماني براي مادر خود فاطمه(ع)، حديث حرام بودن صدقه بر اهل بيت(ع)، سرگذشت ولادت امام حسين(ع) و داستان دعا و شب زنده داري فاطمه زهرا (ص) را نيز از احاديث روايت شده از جانب زينب ميتوان نام برد.
مجلس درس و تفسير قرآن گواه ديگري بر مقام علمي زينب (ص) است در اين باره تاريخ ميدهد كه: يك سال از مدت اقامت علي(ع) و خاندانش در كوفه ميگذشت كه گروهي از بانوان خردمند و بزرگوار كوفه شوهران خود را به حضور علي(ع) فرستادند و پيغام دادند:
ما شنيده ايم زينب نيز مانند مادر بزرگوار خود حضرت فاطمه (ص) داراي قدرت علم و دانش فراواني است، اگر اجازه دهيد و موافقت كنيد، براي بهره برداري از خرمن علم و دانش او به حضور وي مشرف شويم. علي(ع) و زينب(ع) با اين درخواست موافقت كردند و زنهاي كوفه در محفل درس و تفسير قرآن زينب (س) شركت ميجستند.
غير از اين جهات زين العابدين(ع)، امام زمان زينب(ع)، به هنگامي كه آن بانوي بزرگ خطبه پرمحتوي و آتشيني را در بازا كوفه ايراد مينمايند در مورد تاييد مقام علمي زينب(ع) ميفرمايند:
الحمد لله تو دانشمند بدون معلم و خردمند بدون استاد و آموزگار ميباشي!
آري زينب(ع) مانند افراد عادي، كلاس و مكتب اصطلاحي را نديده و از استاد و آموزگاري كه افراد معمولي جامعه را به تعليم و تربيت وا ميدارند استفاده نكرده است، بلكه چند سال اوائل كودكي خود را در كنار معلم بزررگ بشريت حضرت محمد(ص) و مادر دانشمند و بزرگوار خود ميزيسته است و دهها سال با پدر و برادران والامقام خود زندگي كرده و با قرآن و معارف دين انس و الفت داشته است و در عين حال جنگها، درگيريها و حوادث تلخ و شيرين زمان پدر و برادران خود را از نزديك مينگريسته است و به هر حال تمام عمر خويش را در معاشرت و همراهي با بزرگترين دانشمند جهان بشريت سپري نموده است و فهم، دانايي، علم و توانايي و شيوه خطابه و سخنراني را از آنان آموخته است.
البته اين علم و دانايي عرفي زينب(ع) است اما آنطور كه در سيره آن بزرگوار مطالعه ميكنيم وي با اسرار و پيشگويي از آينده هم ارتباط داشته است.
و چنانكه خواهيم ديد ميتوانسته است برخي از حوادث آينده را هم پيش بيني كند.
اما بايد توجه داشت اين رشته از علوم يك نوع الهام و آگاهي فوق العاده است كه اولاً اولياء الهي و مؤمنين وارسته آگاهي و دانايي آن را دارند و ثانيا چنين علمي در كتاب و دفتر و نزد هرگونه استاد و معلمي يافت نمي شود، بلكه اين علم و دانايي فوق العاده از عنايات و افاضات خاص خداوند است و نصيب بندگان خاص پروردگار ميگردد.
فاضل دربندي مينويسد: زينب(ع) آگاهي به وقايع و حوادث آينده را از پدر بزرگوار خود فرا گرفته بود همانطور كه برخي از اصحاب پيغمبر (ص) مانند سلمان و ابوذر و بعضي از ياران علي(ع) مثل رشيد هجري و ميثم تمار به اينگونه اسرار آگاه بودند.
درباره راز رسيدن به اينگونه مقام علمي، پيامبر اسلام فرموده است:
اي ابوذر هر بنده اي در دنيا شيوه زهد و پارسايي را پيش گيرد خداوند جوانه درخت علم و حكمت را در قلب او ميروياند و ميوه آنرا به صورت نطق و سخن در زبان او به جريان ميآورد.
روي اين حساب چه شخص زهدپيشه و پارسايي را نيرومندتر از زينب(س) ميتوان سراغ داشت كه دهها سال از عمر خود را به صورت هجرتها و مبارزهها و آوارگيها در كنار پدر مادر و برادران با محروميت از مزاياي دنيا و زندگي سپري نموده و پاي اداي رسالت الهي خويش تلخي و سختي همه نوع رنجي را بر خود هموار نموده باشد.
آري مقام والاي زينب اينگونه است و راز دست يافتن وي به اسرار و داناييها هم اضافه بر آموزش از پدر، امداد الهي است. در جنبه مقام علمي زينب هم اضافه بر توانايي براي ايراد خطابهها، نكته ظريف و اساسي، آگاهي او به تصميمگيريها و موضعگيريهاي بجا در مناسبتها است، كه خوب ميداند كجا بايد نرم سخن گفت و در كجا بايد برآشفت و حماسه آفريد، در كجا بايد گريه كرد و اشك ريخت و چه وقتي بايد عقل و منطق را بكار گرفت و ديگران را به اشك و گريه واداشت.
ب ) عبادت و پرستش
اگر چه سراسر زندگي زينب كبري(ع) بخاطر هجرت و جهاد در راه خدا و نيز براي همراهي و همگامي با پدر و مادر و برادران در جهت انجام وظيفه و احياي معالم و معارف اسلام سپري گرديده است و بايد همه زندگي آن بانوي بزرگ را غرق در اطاعت و عبادت محسوب داشت، اما اضافه بر اين دخت والاگهر علي(ع) در عبادت به معني خاص يعني نهايت خضوع و كرنش و اظهار كوچكي و تعظيم در برابر ذات مقدس پروردگار عالم هم برترين مقام و امتياز را داشته است.
آري او ميداند كه پيامبر اسلام آنقدر شبها به نماز و نيايش در پيشگاه خداوند ميپرداخت كه پاهاي وي ورم ميكرد، رنگ چهرهاش تغيير مينمود و خداوند بدو وحي ميكرد اي پيامبر ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه خود را در اثر عبادت به رنج و مشقت بيندازي.
زينب(ع) نمازهاي مادر و نيز پدر را در شبها و گاهي در ميدانهاي جنگ سراغ داشت. نمازها و مناجاتها و نيايشهاي فراوان امام مجتبي(ع) را ديده بود. نمازها و مناجاتهاي سيدالشهدا را در شب عاشورا، صبح عاشورا و ظهر عاشورا در حال جنگ و هجوم دشمن مشاهده كرده بود و هر يك از اينها براي او درس و الگوي عملي مهمي بود.
اعتقاد قلبي زينب(ع) در مرحله نخست و اقتدا و متابعت آن بزرگوار از اجداد گرامياش سبب شده بود (بطوري كه مورخين نوشتهاند) مناجات و شب زنده داري او در تمام عمر ادامه داشته وحتي شب يازدهم محرم با آنهمه مصائب و ضربه هاي روحي كه از ناحيه شهادت برادران و عزيزان بر وجود وي وارد آمده بود -به بيان امام زين العابدين(ع)- زينب(ع) حتي نماز خود را هم ترك نگويد.
امام زين العابدين(ع) كه در سفر كربلا همسفر زينب(س) بوده است ميگويد:
عمه ام زينب(ع) در تمام طول سفر اسارت از كوفه تا شام پيوسته نمازهاي واجب و مستحب خود را انجام مي داد و رنجهاي سفر و مشكلات پرستاري كودكان يتيم و دلداري زنان داغدار، او را از اداي مناجات و تهجد غافل نميكرد.
حتي در بعضي از منزلگاهها ميديدم كه وي در اثر ضعف و گرسنگي به صورت نشسته نمازهاي خود را ميخواند وقتي با نگراني علت آنرا جويا شدم گفت: سهميه غذاي خود را ميان كودكان تقسيم كردهام و از شدت ضعف و فرسودگي توانايي ايستادن ندارم.
فاطمه دختر امام حسين(ع) هم ميگويد: در شب عاشورا هم عمهام پيوسته در محراب عبادت ايستاده بود نماز و نيايش داشت و با خداوند راز و نياز و مناجات ميكرد و پيوسته اشك ميريخت.
كار عبادت و شب زنده داري زينب(ع) قهرمان كربلا به جايي رسيده بود كه حضرت سيد الشهدا(ع) هم از وي ميخواهد: خواهرم! در نماز شب خود مرا از دعا كردن فراموش مكن.
به راز و نياز و به سوز و گداز
تو گويي كه زهرا بود در نماز
او را ام كلثوم كبرى، و صديقه صغرى مىناميدند. از القاب آن حضرت، محدثه، عالمه و فهيمه بود.
**********سئوال با امتیاز ویژه**********
سئوالات ویژه نوبت دوم را اختصاص میدهیم به القاب حضرت زینب (س):
3. چرا به حضرت زینب "ام کلثوم کبری" میگویند؟
4. چرا حضرت زینب را "صدیقه صغری" می نامند؟
5. "محدثه" یعنی چه و چرا حضرت زینب را به این نام خوانده اند؟
6. "عالمه" یعنی چه و چرا حضرت زینب عالمه است؟
7. چرا حضرت زینب را "فهیمه" نامیده اند؟
منتظر حضور سبزتان بر سر سفره بی بی دو عالم، حضرت زینب کبری (س) هستیم.
آن گاه رسول خدا زینب را گرفت و بوسید و فرمود: توصیه میکنم که همه این دختر را احترام کنند، که او مانند خدیجه کبری است.
یعنی همان گونه که فداکاری های خدیجه در پیشبرد اهداف پیامبر و اسلام بسیار ثمربخش بود، ایثار، صبر و استقامت زینب در راه خدا نیز در بقا و جاودانگی اسلام از اهمیت ویژهای برخوردار است.
به نکته بسیار خوبی اشاره کردید.
حضرت خدیجه (س) اولین زنی بود که به پیامبر اسلام، ایمان آورد و تمام ثروت خویش را در راه پیشبُرد اسلام، صرف نمود. در شِعب ابیطالب بسیار سختی کشید و هیچ وقت از یاری پیامبر اسلام، دست بر نداشت. پس این بانوی بزرگوار سهم بسیار زیادی در مکتب و راهی دارند که پیامبر اسلام، شروع کردند.
از این طرف حضرت زینب را ببینید؛ همه از عشق این بانوی بزرگوار به برادرشان امام حسین (ع) نوشته اند؛ از اینکه شرط ازدواج خودشان با عبدالله را این گذاشتند که اگر امام حسین (ع) هر وقت خواستند به مسافرت بروند، ایشان را همراهی کنند. و امثال این نمونه ها، که آدم متحیر و مات میماند..
در مبحث قبلی صالحین، اشاره کردیم که شرایط به گونه ای شد؛ که سیدالشهدا، تنها راه حفظ اسلامی که با سختی به دست آمده و به بار نشسته بود و بسیاری در راه آن به شهادت رسیده بودند، را در قیام علیه یزید دیدند.
در تمامی مراحل سفر، زینب کبری دوشادوش امام حسین (ع) بود. در کربلا، دو جگر گوشه خود را در این راه فدا نمود. بسیاری از مقاتل نوشته اند، که اگر حضرت زینب (س)، هنگامی که سیدالشهدا بر بالین جوانش علی اکبر نشسته بود، خود را باه ایشان نمیرساند و حضرت را دلداری نمیداد، ممکن بود همان جا امام حسین از داغ علی اکبر، جان دهد.
حضرت زینب یک چنین شخصیت محکم و استواری دارد که جان امام زمانش را نجات میدهد. بعد از ظهر عاشورا، باز همین بانوی بزرگوار بود که حافظ جان امام سجاد (ع) شد.
سخن را کوتاه کنم و بعد مفصلتر درباره این بانو، صحبت کنیم.
اگر حضرت خدیجه پشت و پناه محکمی برای پیامبر اسلام بود، حضرت زینب هم چون کوهی محکم و پر قدرت پشت امام حسین (ع) ایستاد و نگذاشت، پرچم کربلا بر زمین بماند و ادامه دهنده راه کربلاییان شد.
**** فضائل و كرامات حضرت زينب(ع) *****
ج ) وصايت و نيابت
مقام والاي وصايت و نيابت از امتيازات و خصلتهاي ويژه حضرت زينب(ع) است و در شعاع اين مقام بلند معنوي و انساني است كه دختر دانشمند امير المومنين(ع) عهدهدار كمسابقهترين ماموريت براي يك زن در طول تاريخ گرديده است.
منظور از مقام وصايت و نيابت حضرت زينب(ع) اين است كه آن بزرگوار بر اساس شواهد تاريخي در بعضي از مواقع عهده دار رسالت مقام امامت گرديده و سمت هدايت و راهنمايي و حتي بيان حلال و حرام را براي ديگران به عهده داشته است.
در اين باره ميخوانيم:
زينب(ع) از جانب امام حسين(ع) نيابت خاص داشت و مردم در احكام حلال و حرام به او مراجعه ميكردند.
احمد بن ابراهيم ميگويد:
در سال 260 هجري به خانه حكيمه دختر امام جواد(ع) وارد شدم و از پشت پرده با وي به گفتگوهاي علمي و ديني پرداختم.
در ضمن گفتگو اين مساله پيش آمد كه آيا ميتوان زن را وصي و نايب قرار داد. حكيمه گفت:
اين كار مانعي ندارد زيرا امام حسين(ع) هم به حسب ظاهر زينب (س) را وصي و جانشين خود قرار داد و احكام و علومي هم كه از سوي امام سجاد(ع) صادر ميگرديد به خاطر اينكه جان او از گزند دشمن محفوظ بماند به زينب(ع) نسبت داده ميشد. به هر حال مقام و استعداد و دانايي زينب(ع) كه وي را عقيله بني هاشم نيز ناميده اند از مقام و استعداد افراد عادي بسيار برتر است. وي مورد عنايت خاص خداوندي بوده و توجه خاص امام معصوم او را در حدي قرار داده است كه ملاحظه ميكنيم كه در موضع گيريهاي بجا، در طوفانها و بحرانهاي فكري و در كوران مصائب كمرشكن پس از شهادت حسين(ع) و عزيزان به خون خفتهاش رسالت پاسداري و كاروانسالاري را با كمال دقت و مهارت به عهده ميگيرد و به نحو شايسته از عهده آن بر ميآيد كه در تاريخ كمتر نظيري براي آن ميتوان يافت.
د) دفاع از جان امام
در چهار مورد زينب(س) اين پاسدار بزرگ ميراث امامت توانسته است از جان امام زين العابدين تنها يادگار حسين بن علي(ع) به عنوان امام چهارم دفاع كند و جان او را از تجاوز دشمن و گردابهاي سهمگين حوادث محفوظ بدارد.
1-در روز عاشورا آنگاه كه سيد الشهدا همه ياران و برادران خود را از دست داده بود و به عنوان تمام حجت و امتحان دشمن درخواست يار و ياور ميكرد زين العابدين(ع) فرزند بيمار حسين(ع) در حالي كه نه جهاد بر او واجب بود و نه توانايي حركت و فعاليت داشت با تن تبدار و افتان و خيزان شمشير برداشت و روانه ميدان جنگ گرديد.
اما زينب با سرعت دنبال او حركت كرد تا او را از رسيدن به ميدان باز دارد و حسين(ع) هم فرياد زد خواهرم او را مهار كن و بازگردان زيرا اگر او كشته شود نسل پيامبر در روي زمين قطع ميگردد.
و زينب(ع) بدين ترتيب جان امام زين العابدين را از قتل و كشته شدن حفظ كرد.
2 - بعد از ظهر عاشورا آنگاه كه دشمنان تبهكار براي غارت اموال و دارايي بازمانده به خيمههاي حسين(ع) هجوم بردند شمر خواست زين العابدين(ع) را از پاي درآورد اما زينب(ع) جلو دويد و فرياد زد:
تا من زنده هستم نميگذارم جان زين العابدين(ع) در خطر افتد. اگر ميخواهيد او را بكشيد اول مرا به قتل برسانيد. دشمن وقتي وضع را چنين ديد از كشتن زين العابدين(ع) جلوگيري كرد.
3 - امام زين العابدين(ع) براي قدامه بن زائده كه از دوستان اهل بيت است شرح ميدهد كه وقتي در كربلا آن حادثه به سر ما آمد و پدرم، برادرانم ، عموهايم و تعدادي از خاندان و ياران ما شهيد شدند، و زنان و دختران ما را براي اسارت به طرف كوفه سوار شترها كردند، ناگهان چشمم به آن بدنهاي غرق به خون و به خاك غلتيده افتاد و چنان منقلب و پريشانحال شدم كه نزديك بود جان خود را از دست بدهم.
عمه ام زينب(س) متوجه وضع من شد و گفت:
اي يادگار جد پدر و بردارانم، ميبينم با جان خود بازي ميكني و نزديك است جان خود را از دست بدهي. نگران نباش و ناله و شيون سر مده، اولاً به خدا سوگند تن دادن به اين مسائل و مشكلات چيزي است كه رسول خدا با جد و پدر و عموي تو پيمان و عهد آن را برقرار كرده است. ثانيا خداوند از جماعت ممتازي از امت كه ستمگران آنان را نميشناسند و نزد فرشتگان آسمانها مقام والايي دارند پيمان گرفته است كه: اين جسدهاي قطعه قطعه را جمع آوري كنند و مدفون سازند و بر قبرهاي پدر تو و ساير شهيدان كربلا علامتهايي قرار دهند كه با مرور زمان هرگز محو و نابود نخواهد شد.
آري زينب(س) كه در بالا در فراز وصايت و نيابت مقام ويژه و ممتاز او را مطرح كرديم با همان نيروي مافوق بشري و درايت معنوي و با قوت قلب و اعتماد به نفس شكوهمندش زين العابدين را دلداري داد و جان او را از خطر مرگ محفوظ داشت
4-آنگاه هم كه عبيدالله بن زياد فرماندار كوفه بر امام زين العابدين(ع) خشمناك شد و دستور داد كه آن حضرت را به قتل برسانند زينب(ع) در حالي كه در چنگ مزدوران حكومت اموي اسير بود زين العابدين(ع) را در آغوش گرفت و با خشم و خروش كوبندهاي فرياد زد.
اي پسر زياد خونريزي بس است، دست از كشتن خاندان ما بردار، نمي تواني ببيني كه حتي يك نفر از دودمان ما زنده باشد؟ به خدا هرگز زين العابدين(ع) را رها نخواهم كرد تا اگر ميخواهي او را به قتل برساني خون مرا هم با خون او بريزي.
باري در اينجا هم كه دشمن قصد جان زين العابدين را كرده بود در برابر شجاعت زينب(ع) به زانو در آمد و در حالي كه ريختن خون يك زن را حداقل براي خود ننگ و شرمساري ميدانست گفت:
به راستي كه پيوند خويشاوندي چه ميكند و چگونه زينب از خطر براي برادرزاده خود منقلب و بر آشفته ميشود و بالاخره از كشتن امام زمان زينب(ع) بخاطر فداكاري وي خودداري ميكند.
او را ام كلثوم كبرى، و صديقه صغرى مىناميدند. از القاب آن حضرت، محدثه، عالمه و فهيمه بود.
**********سئوال با امتیاز ویژه**********
سئوالات ویژه نوبت دوم را اختصاص میدهیم به القاب حضرت زینب (س):
3. چرا به حضرت زینب "ام کلثوم کبری" میگویند؟
كلثوم در لغت به معني آنكه در صورت و چهره اش خوشروئي جمع شده باشد كه قطعا اين رو من مطمئنم كه حضرت زينب با اون همه رنج و سختي كه داشتند هيچ وقت خوشرويي و خوش اخلاقي از چهرشان از بين نميرفت
4. چرا حضرت زینب را "صدیقه صغری" می نامند؟
کسی را که رفتار و گفتار او مبتنی بر راستی و درستی باشد، صدیقه می نامند و حضرت زینب، صدیقه صغری بود.
5. "محدثه" یعنی چه و چرا حضرت زینب را به این نام خوانده اند؟
محدثه يعني کسی که به علم حدیث آگاهی دارد
امام صادق (ع) در این مورد فرمود: زیرا ملائکه از آسمان فرود میآمدند و با او سخن میگفتند.
در فرهنگ اسلامى محدثان راستین همواره از حرمت و منزلت ویژه اى برخوردار بوده اند، محدثان و راویان در حفظ و حراست از گنجینه هاى معارف و ارزشهاى دینى و ذخایر گرانمایه مکتب تشیع و رشد و تعالى فرهنگ غنى اسلامى نقش اول را داشته اند و حامل ودایع و امانتهاى گرانقدر الهى و رازدار اسرار آل رسول خدا(ص) بوده اند.
6. "عالمه" یعنی چه و چرا حضرت زینب عالمه است؟
عالمه هم به فرد (مونث) دانشمند اطلاق ميشود كه اين رو هم مطمئنم حضرت رقيه فردي بسيار باهوش و آگاهي بودند
7. چرا حضرت زینب را "فهیمه" نامیده اند؟
چون حضرت زينب فردي دانا و با فهم و شعور بودند
منتظر حضور سبزتان بر سر سفره بی بی دو عالم، حضرت زینب کبری (س) هستیم.
مقتلخوانی برادر میثم مطیعی است از لحظات آخر عمر حضرت علی (ع) و گفتگو با زینب کبری (س) راجع به اسارت اهل بیت
مقتلخوانی برادر میثم مطیعی است از لحظات آخر عمر حضرت علی (ع) و گفتگو با زینب کبری (س) راجع به اسارت اهل بیت
ممنون؛ بسار زیبا بود. اولین بار بود که این مطالب را میشنیدم.
آنقدر نقش حضرت زینب (س) در کنار امام حسین (ع) پررنگ بوده که گاهی از سایر بخشهای زندگی ایشان غافل میشویم.
اللهم عجل وفاتي سريعا
آدم میمونه چی بگه!؟!؟
با سلام مجدد خدمت همراهان مبحث 73 طرح صالحین؛
یک مقاله خوب دیدم، گفتم بذارمش اینجا، شما هم استفاده کنید.
دوستان میتوانند برداشتهای خودشون و خلاصه ای از مقاله را به اختصار بیان کنند.
او را ام كلثوم كبرى، و صديقه صغرى مىناميدند. از القاب آن حضرت، محدثه، عالمه و فهيمه بود.
**********سئوال با امتیاز ویژه**********
سئوالات ویژه نوبت دوم را اختصاص میدهیم به القاب حضرت زینب (س):
3. چرا به حضرت زینب "ام کلثوم کبری" میگویند؟
ام کلثوم : مرکب از ام و کلثوم است . ام به معنای مادر و کلثوم به معنای زنی است که صورت و گونه اش پر گوشت باشد . معنای ام کلثوم ، مادر دختری با صورت گوشتی است .چون نام دختر زینب ام کلثوم بوده لذا زینب را ام کلثوم بزرگ(کبری) نامیدند.والبته کنیه ایشان ام کلثوم بوده و اين كه ايشان را (( زينب كبرى )) مى گويند، براى آن است كه فرق باشد بين او و بين كسى از خواهرانش كه به آن نام و كنيه ناميده شده است .
4. چرا حضرت زینب را "صدیقه صغری" می نامند؟
به زن بسیار راستگو، صدیقه گویند، و چون فاطمه زهرا را صدیقه کبری میخواندند و علی علیه السلام را صدیق اکبر، زینب را صدیقه صغری نامیدهاند.چون (( صديقة )) لقب مبارك مادرش ، زهراى مرضيه (س) است ، و از سويى شباهت هاى بى شمارى ميان مادر و دختر وجود داشت ، لذا حضرت زينب را (( صديقه صغرى )) ملقب كردند.
5. "محدثه" یعنی چه و چرا حضرت زینب را به این نام خوانده اند؟
محدث و محدّثه (به كسر دال و تشديد آن) به معناى «سخن گوينده» است . بدان جهت كه حضرت در رحم مادرش با او صحبت كرده، بدين نام خوانده شده است.
محدث و محدّثة (به فتح دال و تشديد آن) که ظاهرا منظور شما است، به معناى كسى است كه با او سخن گفته مىشود. در روایت امام صادق در تعریف محدث آمده است:
وَ أَمَّا الْمُحَدَّثُ فَهُوَ الَّذِي يَسْمَعُ كَلَامَ الْمَلَكِ وَ لَا يَرَى وَ لَا يَأْتِيهِ فِي الْمَنَام ؛
اما محدث کسی است که سخن فرشته را می شنود اما او را نمی بیند و در خوابش هم نمی آید.
بر اين اساس، حضرت فاطمه بدين خاطر به اين نام خوانده مىشود كه ملائکه با حضرت سخن گفته اند،و از طرفی در بین معصومین و امامان بودند کسانی که اینگونه بودند.ضمنا حضرت زینب مصحف حضرت فاطمه را از بر بودند و در هر فرصتی روایات ایشان را بیان می نمودند و لذا ایشان را محدثه یعنی کسی که احادیث درست را میداند،نامیدد.
6. "عالمه" یعنی چه و چرا حضرت زینب عالمه است؟
عالمه یهنی زن دانا و بدلیل اینکه حضرت زینب در خانواده ای با علم و فضیلت و با تقوا بزرگ شده بود و تربیت شده مکتب وحی بود لذا به ایشان علمه غیر معلمه یعنی دانائی که بدون داشتن معلم و ناخوانده دارای فهم بوده و همه چیز را میداند. سيد عبدالحسين شرف الدين كه از مفاخر اسلام محسوب مي شود درباره ايشان ميگويد:" بزرگوارتر از نظر اخلاق، مثل حضرت زينب ديده نشده است. خشم و غضب بر او چيره نشد واز مقامش كم نكرد. و هيچ عالمي بر حلم و صبرش غالب نگشت. درتيزهوشي و صفاي باطن و قوت دل و اطمينان قلب، آيتي از آيات خدا بود."
7. چرا حضرت زینب را "فهیمه" نامیده اند؟
فهیمه به معنی دانا و فهمیده است و بعبارتی دیگر به کسی که جوهر زندگانی داشته باشد نیز قهیمه گویند و چون حضرت زینب دارای فهم بالائی بود و در بین خاندان خود بالاتر از همه در فهم و شجاعت و زندگانی شخصی بود به او فهیمه نیز می گفتند.
**********سری سوم سئوالات دارای امتیاز ویژه**********
با سلام و تشکر ویژه از دوستانی که به سئوالات "دارای امتیاز ویژه" به خوبی و درستی پاسخ میدهند.
7. دوستان عزیز، یکی از کارهای فرهنگی گرانقیمتی که حضرت زینب (س) در زمان پدر بزرگوارشان حضرت علی (ع) انجام دادند، این بود که برای زنهای کوفه کلاس تفسیر قرآن تشکیل میدادند. در این زمینه هر چه میدانید، به اختصار بیان نمایید.
8. حضرت زینب در طول عمر با برکت خود، 6 سفر عمده و مهم داشته اند. آنها را نام ببرید.
9. حضرت زینب چند خطبه و در کجا ایراد نموده اند؟
برای جواب دادن به سئوالات 8 و 9، میتوانید از لینک زیر استفاده کنید:
درسهای زینب شناسی
با سپاس فراوان
موفق و سلامت باشید.
زینب کبریٔ (س) پیامبر خون شهدای کربلا و همراه حسین (ع) در نهضت خونین عاشورا . حضرت زینب ، دختر امیرالمومنین و فاطمه ی زهرا (ع) در سال پنجم هجری ، روز 5 جمادی الاولی در مدینه پس از امام حسین (ع) به دنیا آمد . از القاب اوست : عقیله ی بنی هاشم ، عقیله ی طالبیین ، موثقه ، عارفه ، عالمه ، محدثه ، فاضله ، کامله ،عابده آل علی . زینب را مخفف (زین آب)دانسته اند یعنی زینت پدر . در طول نهضت عاشورا ، نقش فداکاریهای عظیم زینب بسیار بود .
سرپرست کاروان اسیران اهل بیت و مراقبت کننده از امام زین العابدین (ع) و افشا گر ستمگری های حکام اموی با خطبه های آتشین بود.زینب هم دختر شهید بود و هم خواهر شهید و هم مادر شهید و هم عمه ی شهید بود.
پس از عاشورا و در سفر اسارت ، در کوفه و دمشق ، خطابه ها ی آتشینی ایراد کرد و رمز بقای حماسه ی کربلا و بیداری مردم گشد . پس از بازگشت به مدینه نیز ، در مجالس ذکری که برای شهدا ی کربلا داشت به سخنوری و افشا گری می پرداخت . وی به )قهرمان صبر)شهرت یافت .
**********سری سوم سئوالات دارای امتیاز ویژه**********
با سلام و تشکر ویژه از دوستانی که به سئوالات "دارای امتیاز ویژه" به خوبی و درستی پاسخ میدهند.
7. دوستان عزیز، یکی از کارهای فرهنگی گرانقیمتی که حضرت زینب (س) در زمان پدر بزرگوارشان حضرت علی (ع) انجام دادند، این بود که برای زنهای کوفه کلاس تفسیر قرآن تشکیل میدادند. در این زمینه هر چه میدانید، به اختصار بیان نمایید.
8. حضرت زینب در طول عمر با برکت خود، 6 سفر عمده و مهم داشته اند. آنها را نام ببرید.
9. حضرت زینب چند خطبه و در کجا ایراد نموده اند؟
برای جواب دادن به سئوالات 8 و 9، میتوانید از لینک زیر استفاده کنید:
درسهای زینب شناسی
با سپاس فراوان
موفق و سلامت باشید.
بنام خدا
با سلام ضمن عرض خسته نباشید پاسخ سوال 8 بشرح زیر است:
- سفرهای آن حضرت :
1- از مدینه به کوفه به همراه پدر
2- از کوفه به مدینه با امام حسن علیه السلام
3- از مدینه تا کربلا با امام حسین علیه السلام
4- ازکربلا تا شام با اسارت
5- ازشام به کربلا و مدینه
6 - از مدینه تا شام یا مصر قبل از وفات