شبهات مربوط به محرم و جواب دندان شکن به آنها
ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ. فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ
فذهب العباس و وعظهم و حذرهم فلم ينفعهم فرجع إلى أخيه فأخبره فسمع الأطفال ينادون العطش العطش فركب فرسه و أخذ رمحه و القربة و قصد نحو الفرات فأحاط به أربعة آلاف ممن كانوا موكلين بالفرات و رموه بالنبال فكشفهم و قتل منهم على ما روي ثمانين رجلا حتى دخل الماء. فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء ذكر عطش الحسين و أهل بيته فرمى الماء و ملأ القربة و حملها على كتفه الأيمن و توجه نحو الخيمة فقطعوا عليه الطريق و أحاطوا به من كل جانب فحاربهم حتى ضربه نوفل الأزرق على يده اليمنى فقطعها فحمل القربة على كتفه الأيسر فضربه نوفل فقطع يده اليسرى من الزند فحمل القربة بأسنانه فجاءه سهم فأصاب القربة و أريق ماؤها ثم جاءه سهم آخر فأصاب صدره فانقلب عن فرسه و صاح إلى أخيه الحسين أدركني فلما أتاه رآه صريعا فبكى و حمله إلى الخيمة. ثم قالوا و لما قتل العباس
قال الحسين ع الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي (بحارالأنوار ج : 45 : 40-42)
در این مقتل که در کتاب های زیادی نقل شده شرح ماوقع قطع شدن دست ها چنین آمده است: حضرت ابوالفضل وقتی از کنار فرات بیرون آمد، سپاه حدود 25هزار نفر در پهنه میان شریعه و خیمه گاه بصورت فشرده مستقر شده بودند (و حضرت بهتر بود که از قسمت نخلگاه عبور کند هرچند نخلگاه باعث می شد که دشمن آسان تر کمین داشته باشد)، در نخلگاه بقدری تیر به سمت حضرت روانه شد که سپر ایشان همچون خارپشت شده بود. و از آنجایی که مشک بر کتف سمت راست بود معلوم می شود که با یک دست سپر را نگه داشته و با دست دیگر شمشیر می زد. از آنجایی که لشگریان حضرت را دوره کرده بودند توانستند دست راست را از کتف قطع کنند و چون مشک به دست راست نبود بلکه به کتف آویخته بود قاعدتا حضرت فرصتی داشت تا مشک را از کتف راست به کتف چپ منتقل کرده و با دست چپ شمشیر بزند. بعد از اینکه دست چپ هم از کتف قطع می شود، فرصتی هست تا بادندان ها بند مشک را بگیرد که یک تیر به چشم حضرت اصابت می کند و تیر دیگر به مشک و بعد عمود آهنین ....
آیا واقعه کربلا در فصل پاییز و هوای سرد اتفاق افتاده است ؟
قبل از پاسخ به یک نکته اشاره میکنم که شروع فصل سرد عراق و مخصوصا" کربلا در اواسط آذرماه هست و گرمای هوای تابستانی این منطقه تا اواخر آبان ادامه دارد .
موضوع بعد این است که در هیچ منبعی از منابع شیعه به این نکته اشاره نشده که این واقعه عظیم در تابستان رخ داده است . و در آخر اینکه موضوع تشنگی سوای گرمای هوا است و کسی که چند روز جرعه ای آب برای خوردن نداشته باشد مطمئنا" شرایط بسیار سختی خواهد داشت .
اما این واقعه طبق محاسبات صورت گرفته شده در حدود ۲۱ مهر ماه اتفاق افتاده و طبق شرایط جغرافیایی منطقه کربلا ، در این فصل سال هوا بسیار گرم هست .
امام حسین چند همسر داشت و آیا همه آنها در کربلا بودند ؟
۱ـ لیلی دختر ابی مره بن عروه بن مسعود ثقفی، مادر حضرت علی اکبر، شهید کربلا،
2ـ شهربانو(شاه زنان) دختر کسری یزدگرد سوم، پادشاه ایران، مادر امام سجاد(ع)،
3ـ رباب دختر امریء القیس بن عدی، مادر حضرت سکینه و عبدالله رضیع،
4ـ ام اسحاق دختر طلحه بن عبدالله، مادر فاطمه بنت الحسین.
5- قضاعه ، که از او فرزندی به نام جعفر داشت.
اوّلی از قبیلة ثقیف (طایفه ای در طائف)،
دومی ایرانی، سومی از قبیله کلبیه و چهارمی از تیم بود.
در مورد این که شهربانو جزء همسران امام بوده، اختلاف است.
در مورد این که همسران در کربلا بودند، یا نه، برخی از مورخان نوشته اند: تنها رباب در کربلا حضور داشت. او به همراه دیگر زنان و فرزندان به کوفه و سپس به شام به عنوان اسیر برده شد و بعداً به همراه کاروان به مدینه بازگشتند.
وی پس از شهادت امام حسین(ع) وقتی به مدینه آمد، بزرگان مدینه از او خواستگاری و درخواست ازدواج کردند اما در پاسخ آنان فرمود: «بعد از آن که افتخار وصلت با خاندان پیامبر نصیبم شد، با فرد دیگری وصلت نخواهم کرد». در مدینه یک سال عزاداری کرد و در این مدت روزها زیر سقفی نمیرفت و مدام در مظلومیت حسین(ع) میگریست تا جان به جان آفرین تسلیم نمود.
در مورد شهربانو افسانه های نقل شده که صحت ندارد . از جمله این که پس از عاشورا از دست دشمن فرار کرد و چون دشمن در تعقیب او بود ، در بین راه به کوه معروف بی بی شهربانو رسید و کوه شکافته شد و او را در خود جای داد. کسانی که نام یکی از همسران امام را شهربانو و دختر یزدگرد ثبت کرده اند ، اذعان دارند پس ازتولد امام سجاد با فاصله اندکی از دنیا رفت.
تاسوعا و عاشورا به چه معنا است وآیا قبل از شهادت امام حسین (ع)تاسوعا و عاشورا وجود داشت؟
عاشورا از ریشة عشر به معنای ده و دهم و تاسوعا از ریشه تسع به معنای نه و نهم است .
این لفظ فقط بر نهمین و دهمین روز محرم اطلاق شده است.
به لحاظ آن که حوادث مهم کربلا در روز نهم و دهم ماه محرم الحرام اتفاق افتاد، این دو روز را برجسته تر نموده و به نام تاسوعا و عاشورا یعنی روز نهم و دهم محرم الحرام در فرهنگ مسلمانان به ویژه شیعیان از جایگاه خاصی بهره مند شد.
ابن اثیر در کتاب «نهایه» میگوید: «عاشورا یک اسم اسلامی است» .
همین مطلب را طریحی در «مجمع البحرین» گفته است.
البته پیش از واقعه کربلا ، هم پیامبر اسلام(ص) و هم حضرت علی(ع) شهادت امام حسین(ع) را در کربلا پیشگویی کرده بودند. امام حسین(ع) نیز شهادت خود را پیشگویی کرده، به برخی از پیامبران پیشین نیز شهادت آن حضرت وحی شده بود. پس از آن که حضرت امام در کربلا به شهادت رسید، روز عاشورا میان مردم به روز حزن و اندوه شناخته شد و شیعیان علی(ع) آن روز را روز عزا و عزاداری قرار دادند . از این رو به نام عاشورای حسینی شهرت یافت.
امام صادق(ع) فرمود: و أمّا یوم عاشورا فیوم أصیب فیه الحسین(ع) صریعاً بین أصحابه و أصحابه حوله صرعی عراة؛ عاشورا روزی است که حسین(ع) میان یارانش کشته شد و بر زمین افتاد. یاران او نیز پیرامون او به خاک افتاده و عریان بودند.
روز نهم محرّم، تاسوعای سال 61 هجری امام حسین و یارانش در محاصرة نیروهای دشمن بودند. در این روز دشمن آب را به روی اهل بیت امام حسین(ع) و یاران او بسته بود.
این روز به دلیل این که بر اهل بیت سخت گذشت و شاید یکی از روزهای بسیار سخت و مصیبتبار برای خاندان پیامبر بود،به عنوان تاسوعای حسینی، مورد توجه شیعیان قرار گرفت.
امام صادق(ع) فرمود: «تاسوعا روزی است که حسین(ع) و اصحاب او در کربلا محاصره شدند و سپاه شامیان بر ضد آنان گرد آمد. ابن زیاد و عمر سعد از فراهم آمدن آن همه سوار خوشحال شدند و آن روز، حسین(ع) و یارانش را ناتوان شمردند و یقین کردند دیگر برای او یاوری نخواهد آمد و عراقیان او را پشتیبانی نخواهند کرد».
در مقابل شیعیان، بنی امیه و پیروانشان روز عاشورا را روز جشن و سرور قرار دادند. به تدریج دشمنان درباره عاشورا احادیثی ساختند تا آن روز را با فضیلت نشان بدهند، در حالی که آن روز، روز غم و اندوه و مصیبت است. روزی است که بهترین انسان را کشتند، جگر رسول خدا را پاره کردند و زنان و کودکان پیامبر را به اسارت بردند، آیا این روز میتواند روز مبارکی باشد؟!
امام صادق(ع) در همین باره میفرماید: بنی امیه و همراهان آنان از شامیان، نذر کردند که اگر امام حسین کشته شد و به سپاهیان (بنیامیه) آسیبی نرسید و حکومت در خاندان ابی سفیان تثبیت شد، روز عاشورا را عید قرار دهند و به شکرانه پیروزی خود، روزه بگیرند. این عمل، به صورت روش و سنتی میان مردم تاکنون ادامه دارد، که ریشه آن از خاندان ابوسفیان است. در این روز، مردم روزه میگیرند و با شادی، با خویشان و بستگان خود،رفتار میکنند. از این رو در زیارت عاشورا آمده است:
«اللّهم ان هذا یوم تبرّکت به بنو امیّة وابن آکلة الاکباد».
از جمله روایتی که در متون روایی و تاریخی راه یافته آن است که گفته اند: علت نامگذارى روز دهم محرّم به عاشورا آن است که ده نفر از پیامبران به ده کرامت در این روز مورد گرامیداشت الهى قرار گرفته اند.، در حالی که این سخن صحیح نیست . ابن درید میگوید: «عاشورا یک اسم اسلامی» است و در دوره جاهلیت به این نام معروف نبود. (
شیخ عباس قمی با اشاره به همین حدیث به نقل از نویسنده «شفاء الصدور» میگوید: بنی امیه روز عاشورا را مبارک میدانستند. در این روز برای خود خرید میکردند و خرید را در آن روز سنّت کرده بودند.آنان در این روز مراسم عید بر پا میکردند، آن روز را روزه میگرفتند و در آن روز طلب حوائج را مستحب میدانستند، برای همین درباره روز عاشورا فضایل و مناقبی ساخته اند و حتی دعائی هم درباره آن درست کرده اند که اولش این است: «یا قابل توبة آدم یوم عاشورا، یا رافع ادریس الی السماء یوم عاشورا، یا مسکّن السفینة یوم عاشورا یا غیاث ابراهیم من النار یوم عاشورا». اینها را ساخته اند تا امر مشتبه شود. آنان در سخنرانی های خود میگویند: هر نبیّ وسیله و شرفی دارد و در روز عاشورا این شرف زیاد میشود، مانند خاموش کردن آتش نمرود برای ابراهیم، قرار گرفتن سفینه نوح کوه جودی، غرق ساختن فرعون در دریا و نجات حضرت موسی از دست فرعون، نجات حضرت عیسی از دست یهودیان.
شیخ عباس قمی در ادامه میگوید: شیخ صدوق از میثم تمار نقل کرده امت پیامبر، فرزند پیامبر را میکشند و روز عاشورا که فرزند پیامبر را کشته اند، روز مبارک قرار میدهند! راوی میگوید: به میثم گفتم: چگونه آن روز را روز مبارک قرار میدهند؟ گفت: آنان در فضیلت آن حدیث جعل میکنند و میگویند: روز عاشورا روزی است که خداوند توبه آدم را پذیرفته با اینکه توبه آدم در ذی حجه پذیرفته شده است.آنان میگویند: در عاشورا، یونس از شکم ماهی نجات یافته، در حالی که در ذی قعده از شکم ماهی نجات یافته است. میگویند: روز عاشورا روزی است که کشتی نوح کنار کوه جودی قرار گرفت در حالی که روز هیجدهم ذی حجه قرار گرفت. آنان میگویند: روز عاشورا دریا برای موسی شکافته شد در حالی که در ربیع الاول شکافته شده بود
حضرت امام رضا(ع) میفرماید: «کسی که در روز عاشورا از انجام کارهای مورد نیاز خویش پرهیز نماید، خداوند، حوائج دنیا و آخرت او را برآورده کند و کسی که روز عاشورا را، روز حزن و اندوه و مصیبت و گریه خود قرار دهد، خداوند روز قیامت را، روز شادی و سرور او گرداند و چشمش با دیدن ما در بهشت، روشن گردد/
علت گذاشتن كنيه «اباعبدالله» براي امام حسين(ع)از سنتهاي اجتماعي و خانوادگي عرب، گذاشتن كنيه و لقب براي مولود تازه به دنيا آمده است كه اساساً براي تعظيم و تكريم به كار ميرود.
ائمهي معصومين(ع) هر كدام داراي كنيهها و القاب زيادي هستند كه بازگو كنندهي شخصيت معنوي و الهي آنان است. اباعبدالله كنيه حضرت امام حسين(ع) ميباشد كه بر خلاف معمول، به اعتبار اسامي فرزندان آن امام نيست، بلكه به جهت اوج و شكوه، و عبوديت عاشقانه او است كه با خون خويش ترسيم كرد.
اباعبدالله و اباالائمه و اباالمساكين از كنيههاي ديگر امام حسين(ع) و رشيد، طيّب، وفيّ، زكيّ، سيّد، سعيد، مبارك، التابع لمرضاة الله و الدليل علي ذاتالله، الشهيد بكربلا، السبط الثاني، الامامالثالث و سيدالشهدا لقبهاي آن حضرت است و لقبي كه جدّش او را بدان خطاب ميكرد «سَيّد شَباب أَهل الجنَّة» است.[1]
كنيه «ابا عبدالله» مانند اسم آن حضرت، از سوي خدا و رسول گرامي انتخاب شده است.[2] معمولاً كنيه را به اعتبار اسم فرزند صاحب كنيه ميگذارند، مانند ابالحسن، ابامحمد، ابومسلم و...؛ اما كنيه امام حسين(ع) يك كنيه استثنايي است كه به اعتبار اسامي فرزندان آن حضرت نيست، بلكه به اعتبار جوهرهي شخصيت معنوي و الهي آن امام كه روح عبوديت و بندگي خالص و وقفهناپذير او ميباشد، انتخاب شده است.
در كتاب «ويژگيهاي امام حسين(ع)» آمده است: «حسين سمبل عبادت است همه پيامآوران خدا و امامان نور، خداي خويش را خالصانه و عاشقانه ميپرستيدند؛ اما حسين، عبادت و پرستش ويژهاي داشت. از هنگامي كه نور وجودش در جان مادرش فاطمه(س) پديد آمد تا آن لحظاتي كه سر نورانياش بر فراز نيزهها قرار گرفت، هميشه و همه جا به ستايش و سپاس و تسبيح و تنزيه خدا مشغول بود و تلاوت كتاب خدا از او شنيده ميشد.»[3]
در شب عاشورا كه لشكريان دشمن ميخواستند به خيمههاي حضرت اباعبدالله الحسين(ع) هجوم بياورند و كار را يكسره كنند، امام آن شب را براي عبادت و بندگي خدا مهلت خواست و با راز و نياز، شب را به صبح، و آخرين مرحله حيات خويش را با نيايش خاصه الهي آزين بست. بار مصايب و مشكلات هر چه بر امام سنگيني ميكرد و سوز و گداز غمها، هر چه دلخراشتر ميشد، صبر امام و رضايتمندي حضرت در برابر اراده الهي زيادتر ميگشت و عرضه ميداشت: خدايا راضي به رضاي توام.[4]
نقل شده است كه امام حسين(ع) 25 بار پياده به حج مشرف شد و مناسك حج ابراهيمي را انجام داد و در هر شبانه روز، هزار ركعت نماز به جا ميآورد. روزي از امام سؤال شد كه چه قدر از خدا ترساني؟ امام فرمود: از عذاب آخرت ايمن نيست مگر كسي كه در دنيا از خدا بترسد.[5]
پی نوشت ها:ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. الارشاد، ج 2، ص 27.
[2]. همان.
[3]. ويژگيهاي امام حسين(ع)، شيخ جعفر شوشتري، ص 95، ترجمه و نگارش از علي رضا كرمي، تحقيق و ويرايش از سيد محمد حسيني، نشر حاذق، چاپ دوم، مطبعه امير.
[4]. مقتل الحسين، سيد عبدالرزاق مقرم، ص 283، دارالكتاب بيروت.
[5]. شهيد كربلا، سيد تقي طباطيايي، ص 63، با تصحيح شيخ عباس حاجيان دشتي، ج 1، حسينية عماد زاده اصفهاني، منتهي الآمال، ج 1، ص 210.
منبع: نهضت عاشورا (تحريفها و شبههها)، مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزهي علميه (1381)
امام حسين(عليه السلام) با علم به وقایع کربلا،چرا اهل بیت خود را با خود آوردند؟
تكليف اجتماعي در آيين اسلام، ويژهي مردان نيست، بلكه زنان متعهد و مسلمان نيز در برابر جريان حق و باطل و مسأله ولايت و رهبري، وظيفه دارتد و بايد از رهبري حق، دفاع و پيروي كنند و از حكومت و فسادهاي مسؤولان نالايق انتقاد نمايند و در صحنههاي گوناگون اجتماعي حضوري مؤثر داشته باشند.
در تداوم مسيري كه حضرت زهرا (س) در حمايت از امام معصوم(ع) و افشاگري عليه رويههاي ناسالم زمامداران داشت، زنان ـ به خصوص حضرت زينب(س) ـ نيز در نهضت كربلا دوشادوش امام حسين(ع) مشاركت داشتند.
هر قيام و نهضتي عمدتاً از دو بخش خون و پيام تشكيل ميگردد. مقصود از بخش خون، مبارزات خونين و قيام مسلحانه ميباشد كه مستلزم كشتن و كشته شدن و جانبازي در راه آرمان مقدس است و مقصود از بخش پيام نيز، رساندن و ابلاغ پيام انقلاب و بيان آرمانها و اهداف آن است.
با بررسي قيام مقدس امام حسين(ع) اين دو بخش كاملاً در آن به چشم ميخورد؛ زيرا انقلاب امام حسين(ع) تا عصر عاشورا مظهر بخش اول، يعني بخش خون و شهادت، بود و رهبري و پرچمداري نيز بر عهدهي خود ايشان قرار داشت، و پس از آن، بخش دوم به پرچمداري امام سجاد(ع) و حضرت زينب(س) آغازيد با سخنان آتشين خود، كه پيام انقلاب و شهادت سرخ آن حضرت و يارانش را به آگاهي افكار عمومي رسانيدند و طبل رسوايي حكومت پليد اموي را به صدا درآوردند.
با توجه به تبليغات بسيار گسترده و دامنهداري كه حكومت اموي از زمان معاويه ضد اهلبيت(ع) ـ به ويژه در منطقهي شام ـ به راه انداخته بود، بيشك اگر بازماندگان امام حسين(ع)، يعني زن و بچههاي ايشان، به افشاگري و بيدارسازي نميپرداختند، دشمنان اسلام و مزدوران قدرتهاي وقت، نهضت بزرگ و جاويدان آن حضرت را در طول تاريخ كم ارزش و چهرهي آن را وارونه نشان ميدادند؛ هم چنان كه برخي در تهمتي دربارهي امام حسن(ع) گفتند: «بر اثر ذاتالريه و سل از دنيا رفت»؛ اما تبليغات گستردهي بازماندگان حضرت سيدالشهدا(ع) در دوران اسارت كه كينه توزي سفيهانهي يزيد چنين فرصتي را براي آنان پيش آورده بود، اجازه چنين تحريف و جنايتي را به دشمنان نداد. ضرورت حضور و نقش بازماندگان عاشورا، با بررسي و مطالعه در حكومت امويان بر شام، بيش از پيش روشن ميشود.
دوران سلطهي معاويه در شام :
شام از آن روز كه به تصرف مسلمانان درآمد، تحت سيطرهي فرمانرواياني چون خالد پسر وليد و معاويه پسر ابوسفيان قرار گرفت. مردم اين سرزمين نه سخن پيامبر(ص) را دريافته بودند و نه روش اصحاب او را ميدانستند و نه اسلام را ـ دستكم آنگونه كه در مدينه رواج داشت ـ ميشناختند؛ البته يكصد و سيزده تن از صحابهي پيامبر اكرم(ص) يا در فتح اين سرزمين شركت داشته، يا به تدريج در آنجا سكونت گزيده بودند، ولي بررسي زندگينامه اين افراد نيز روشن ميكند كه جز چند تن، باقي آنها براي مدت كمي محضر پيامبر گرامي اسلام(ص) را درك كرده، و جز يك يا چند حديث، روايت نكردهاند؛ گذشته از آن، بيشتر اين افراد در طول خلافت عمر و عثمان تا آغاز حكومت معاويه، وفات كردند و در زمان قيام امام حسين(ع) تنها يازده تن از آنها زنده و در شام به سر ميبردند؛ مردماني در سنين هفتاد تا هشتاد سال كه گوشهنشيني را بر آميختن با توده ترجيح داده، در عامه مردم نيز نفوذي نداشتند و در نتيجه نسل جوان آن روز، از اسلام حقيقي چيزي نميدانستند و شايد در نظر آنان، اسلام هم حكومتي بود مانند حكومت كساني كه پيش از ورود اسلام بر آن سرزمين فرمان ميراندند، و تجمّل دربار معاويه، حيف و ميل اموال عمومي، ساختن كاخهاي بزرگ و تبعيد و زنداني كردن و كشتن مخالفان براي آنان امري طبيعي بود؛ زيرا چنين نظامي نيم قرن پيش از آن سابقه داشت، و به يقين كساني بودند كه ميپنداشتند آنچه در مدينهي عصر پيامبر گذشته نيز اين چنين بوده است.[1] معاويه حدود 42 سال در شام حكومت كرد و در اين مدت نسبتاً طولاني، مردم شام را به گونهاي پرورش داد كه فاقد بصيرت و آگاهي ديني باشند و در برابر اراده و خواست معاويه بيچون و چرا تسليم شوند.[2] معاويه در طي اين مدت، نه تنها از نظر نظامي و سياسي مردم شام را تحت سلطهي خود قرار داد كه از نظر فكري و مذهبي نيز مردم آن منطقه را كور و كر و گمراه بار آورد تا آنچه او به اسم تعليمات اسلام به آنان عرضه ميكند، بيهيچ اعتراضي بپذيرند.
حكومت پليد بنياميه با تبليغات زهرآگين و كينه توزانهاش، خاندان پاك پيامبر را در نظر مردم شام منفور جلوه داد و در مقابل، بنياميه را خويشان رسول خدا و نزديكترين افراد به او معرفي كرده بود، به طوري كه پس از پيروزي قيام عباسيان و استقرار حكومت ابوالعباس سفّاح، ده تن از امراي شام نزد وي رفتند و همه سوگند خوردند كه ما تا زمان قتل مروان ـ آخرين خليفه اموي ـ نميدانستيم كه رسول خدا(ص) جز بنياميه خويشاوندي داشته باشد كه از او ارث ببرند، تا آن كه شما امير شديد.[3]
بنابراين، جاي شگفتي نيست اگر در مقاتل ميخوانيم، به هنگام آمدن اسيران كربلا به دمشق، مردي در برابر امام زينالعابدين(ع) ايستاد و گفت: سپاس خدايي را كه شما را كشت و نابود ساخت و مردمان را از شرّتان آسوده كرد! حضرت كمي صبر كرد تا شامي هر چه در دل داشت بيرون ريخت؛ سپس با تلاوت آياتي مانند:
إِنَّما يُريدُ الله لِيُذهِبَ عَنكُم الرّجسَ أَهلَالبَيتِ وَ يُطَهّرَكُم تَطهِيرا.[4]
فرمود: اين آيات در حق ما نازل شده است. پس از آن بود كه مرد فهميد آنچه دربارهي اين اسيران شنيده، درست نيست، آنان خارجي نيستند، بلكه فرزندان پيامبر هستند؛ بنابراين از آنچه گفته بود پشيمان شد و توبه كرد.[5]
پي نوشت ها:ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
[1]. قيام امام حسين(ع)، دكتر سيد جعفر شهيدي، ص 185، تهران دفتر نشر فرهنگ اسلامي، سال 1359 ش.
[2]. بررسي تاريخ عاشورا، دكتر محمد ابراهيم آيتي، ص 47، چاپ دوم، تهران كتابخانه صدوق، سال 1347 ش.
[3]. شرح نهج البلاغه، ابن ابي الحديد، ج 7، ص 159، مصر، داراحياء الكتب العربيه، 1961 م.
[4]. احزاب، 33، ترجمه: «بيشك خداوند ميخواهد هرگونه پليدي را از شما اهل بيت ببرد و شما را پاك سازد، پاك ساختني.»
[5]. مقتل الحسين(ع)، اخطب خوارزمي، ج 2، ص 61، قم منشورات المفيد، اللهوف في قتلي الطفوف، سيد بن طاووس، ص 74، قم منشورات مكتبة الداوري.
منبع: نهضت عاشورا (تحريفها و شبههها)، مركز مطالعات و پژوهشهاي فرهنگي حوزهي علميه (1381)
خون گریستن آسمان در شهادت امام حسین(ع)
حادثة عاشورا به لحاظ ماهیت، اهداف و آثار، از بزرگترین رخدادهای تاریخ بشریت است؛ چرا که قهرمان حادثه، شخصیتی است چون امام حسین بن علی علیه السلام، که به منظور حفظ کاملترین و آخرین دین الهی، جان خود را فدا کرد.از جمله شواهد عظمت این قیام و شدت فاجعة شهادتِ رهبر آن، رخدادهای شگفتی است که در پی شهادت آن حضرت، در جهان هستی پدید آمد. حتی در یک نگاهِ گذرا به متون تاریخی و روایی شیعی و سنی، میتوان به تعداد زیادی ازگزارشهای این حوادث برخورد کرد که در مجموع حکایت از آن دارند که این حادثه، در میان حوادثِ رخ داده در جامعة بشری، تافتهای است جدابافته، و بدین لحاظ در خور دقت و بررسی ویژه می باشد.
روایاتِ ناقلِ رخدادهای عجیب پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام، علاوه بر منابع روایی اهل سنت، در بسیاری از منابع روایی شیعه نیز به چشم میخورد و تعداد زیادی از آنها از امامان معصومعلیهمالسلام نقل شده است. از جمله این حوادث شگفت وزش بادهای سیاه و سرخ و بارش خاکستر و خون است که روایات متعددی در رابطه با آن نقل شده است:
سید ابنطاووس در توصیف وضعیت پدید آمده پس از شهادت امام حسینعلیهالسلام چنین گفته: «به هنگام شهادت امام حسینعلیهالسلام غباری به شدت سیاه و تاریک ـ که باد سرخی آن را همراهی میکرد ـ برخاست به گونهای که چیزی قابل مشاهده نبود و مردم گمان کردند عذاب بر ایشان نازل شده، و این وضعیت تا ساعتی ادامه داشت سپس وضع به حال طبیعی بازگشت».(1)
به نظر میرسد وزش باد سیاه و سرخ متلازم با بارش خاکستر باشد که در برخی روایات دیده میشود. این معنا در روایت صحیح السند و مشهور شیخ صدوق از ریانبنشبیب از امام رضاعلیهالسلام به چشم میخورد که فرمود: «...هنگامی که جدّم حسینعلیهالسلام کشته شد آسمان خون و خاک سرخ بارید...»(2)
در روایت دیگرِ شیخ صدوق ـ که به صورت مسند از طریق مفضلبنعمر نقل شدهـ آمده که روزی امام حسن علیهالسلام به برادرش امام حسین علیهالسلام نگریسته و گریست و درباره سبب گریهاش چنین فرمود: ... هیچ روزی همچون روز تو نیست ای اباعبدالله! سیهزار نفر در حالی که مدعیاند از امت جدّمان محمد صلی اللهعلیه وآلهـ میباشند و خود را به اسلام نسبت میدهند برای کشتن تو و هتک حریمت و اسارت اهل و فرزندانت و غارت اموالت همدست میشوند و در چنین روزی، بنیامیه سزاوار لعنت (دوری از رحمت خدا) خواهند شد و آسمان خاکستر و خون خواهد بارید و همه چیز ـ حتی وحشیان بیابان و ماهیان دریاهاـ بر تو خواهند گریست.(3)
در دو روایت دیگر که توسط ابنقولویه(4) و ابنعساکر(5) نقل شده، نیز به بارش خاک سرخ از آسمان اشاره شده است.
بارش خون از آسمان پس از شهادت ابیعبداللهعلیهالسلام نیز یکی از شگفتترین رخدادهای تاریخی است. این رخداد به طرق متعدد در منابع شیعه و اهل سنت نقل شده به گونهای که جای تردید در وقوع آن باقی نمیماند. در روایاتی که پیش از این نقل کردیم ضمن پیشگوییهای امام حسنعلیهالسلام دربارة حادثة کربلا، به بارش خون و خاکستر از آسمان اشاره شده بود.(6)
در روایت مسند شیخ طوسی از عماربنابیعمار نیز آمده که: «در روز قتل حسینعلیهالسلام، آسمان خون تازه بارید». (7) در برخی منابع روایی نیز از فردی به نام قرظة بنعبیدالله چنین نقل شده:در نیمة یک روز آسمان باریدن گرفت و چون به دستار سفید رنگی (که به آن باران خورده بود) نگریستم آنرا به رنگ خون یافتم. و شترم به بستر رودخانه رفت که آب بنوشد اما خونین شده بود. و سپس دریافتم که آن روز، حسینعلیهالسلام کشته شده بود.(8)
در روایت ابنقولویه از مردی از اهالی بیتالمقدس نیز آمده که: «تا سه روز بر ما خون تازه میبارید!»،(9) و به گفتة حمادبنسلمه: «در شبهای پس از قتل حسین، بر مردم خون میبارید».(10) در روایت مسند دولابی از ابراهیم نخعی نیز چنین میخوانیم: «هنگامی که امام حسینعلیهالسلام کشته شد، آفاق آسمان سرخ گشت. سپس شکافته شد و خون بارید». (11)
در نقل قاضی نعمان از زنی به نام امسالم نیز آمده که: آنگاه که امام حسینبنعلیعلیهالسلام کشته شد از آسمان، بارانی همچو خون باریدن گرفت به گونهای که خانهها و دیوارها سرخ رنگ شد و این رویداد به بصره و کوفه و شام و خراسان نیز رسید در حدی که ما تردیدی در نزول عذاب نداشتیم.(12)در روایت نَضْرة اَزْدیه نیز میخوانیم: «آنگاه که حسین کشته شد از آسمان خون باریدن گرفت و کوزهها و سبوهایمان پر از خون گشت!»(13)
پی نوشتها:
1. علیبنموسی ابنطاووس، اللهوف فی قتلی الطفوف، ص 75.
2. ... انه لما قتل جدّی الحسین صلواتالله علیه مطرت السماء دماً و تراباً احمر... (محمدبنعلیبنبابویه صدوق قمی، عیون اخبار الرضاعلیهالسلام، ج 2، ص 268).
3. محمدبنعلیبنبابویه صدوق قمی، الامالی، ص177ـ178.
4. لما قتل الحسینبنعلیعلیهالسلام أمطرت السماء تراباً أحمرً (جعفربنمحمد جعفربنمحمد ابنقولویه، کامل الزیارات، ص183).
5. وسقط التراب الاحمر (ابنعساکر، تاریخ مدینة دمشق، ترجمة الامام الحسینعلیهالسلام، ص354، ح288).
6. محمدبنعلیبنبابویه صدوق قمی، الامالی، ص178 و 189.
7. محمدبنحسن طوسی، الامالی، ص330، ح106.
8. محمدباقر مجلسی، بحار الانوار، ج45 ص215 ح 38.
9. جعفربنمحمد ابنقولویه، کامل الزیارات، ص160، باب 24، ح2.
10. قاضی نعمان تمیمی مغربی تمیمی مغربی، شرح الاخبار، ج3، ص166.
11. لما قتل الحسین احمرت السماء من اقطارها ثم لمنزل حتی تفطّرت و قطرت دماً (محمد بن احمد دولابی، الذریة الطاهرة النبویة، ص135).
12. قاضی نعمان تمیمی مغربی تمیمی مغربی، شرح الاخبار، ج3، ص166.
13. محمدبنعلی سروی مازندرانی ابنشهرآشوب، مناقب آلابیطالب، ج3، ص212 / دربارة بارش خون از آسمان، به جز منابع پیش گفته، بنگرید به: اسماعیلبنابراهیم بخاری، التاریخ الکبیر، ج4، ص 129ح2202 / عبدالرحمان ابنابیحاتم رازی، الجرح و التعدیل، ج4، ص216 / ابوحاتم محمد ابنحبان، الثقات، ج4، ص329 / یحییبنحسن ابنبطریق، العمدة، ص405 / ابننما، مثیر الاحزان، ص63 و قندوزی، ینابیع المودة، ج3، ص20.
با سلام
لطفا لیست شبهات یا تیتر آن را در پست اول قرار دهید تا راحت تر شبه را پیدا کنیم یا اینکه بدانیم چه سوالاتی مطرح شده و ما سوال دیگری را بیان کنیم !
با تشکر
متن شبهه:
سوم، شبهه حضرت ابوالفضل (علیه السلام) :
آقا ابوالفضل برای رفع تشنگی لشگر حسین به دل دشمن زده و مشکی را از آب رودخانه پر کرده و در مسیر برگشت شخصی آن دستش را که مشک را گرفته بوده قطع می کند. حضرت مشک را با دست دیگرش می گیرد و به راهش ادامه می دهد. دوباره یک از خدا بی خبری آن دست دیگر را هم قطع می کند. حضرت اکنون مشک را با دندانش می گیرد و در آخر چند از خدا بی خبر دیگر وی را به شهادت می رسانند. این وقایع چگونه ممکن است اتفاق بیافتد؟
پاسخ به شبهه:
ماجرای حضرت ابالفضل سلام الله علیه
1. همه اصحاب و بنی هاشم شهید شده بودند که امام تصمیم گرفتند در این آخرین لحظات به کمک برادر دلاورشان کمی آب به خیمه ها برسانند. از این حیث ابوالفضل از راست و امام از چپ به لشگر زدند تا آنها را پخش کنند و در این حال بلند بلند رجز می خواندند تا از سالم بودن هم آگاه شوند و قرار بر این بود تا امام لشگر را مشغول کند و ابالفضل به شط زده و آب بیاورد. در این حین امام و حضرت ابالفضل دلاورانه می جنگیدند. تا ایشان مشک را پر از آب کرد و از شط خارج شد. کنار شط، نخلستان است و بسیاری از لشگریان دشمن(خصوصا تیراندازان) در میان نخل ها موضع گرفتند تا در برگشت به حضرت حمله غافلگیرانه کنند، چنین هم شد.( منتهی الآمال،ج 1/ص 386)
2. گزارش های تاریخی از قطع شدن دست راست و سپس چپ حضرت خبر داده اند که موقعیت قطع دستان هم اکنون در کربلا موقعیتی دارند و برای هر کدام ضریح کوچکی ساخته اند که بدین ترتیب شما می توانید نوع حرکت حضرت ابالفضل را درک کنید. اینکه با تیر یا شمشیر یا نیزه دست ها قطع شده بطور مشخص نیامده اما قطعا با یک تیر نمی توان دست را قطع کرد و به هر صورت که بوده مشک به دست دیگر و سپس به دندان گرفته شده، آیا به هیچ وجه نمی توان به این واقعه تاریخی احتمال وقوع داد؟
3. حضرت ابالفضل هر قدر هم که پر قدرت باشند وقتی فقط چهل نفر (که البته در گزارش تاریخی هزاران نفر آمده) ایشان را محاصره تنگ کنند و هر یک نیزه یا تیر یا شمشیری روانه کنند قطعا دو یا سه تا به هدف اصابت می کند.
4. وقتی مشک به دندان رفت دیگر رجزی خوانده نشد و امام که در طرف چپ لشگر بود متوجه مشکلی برای برادر شد و سعی کرد خود را به علقمه برساند که در این فاصله، عمود آهن و ...
5. نقش حضرت ابالفضل و ذکر دلاوری هایش را از منابع معتبر بخوانید: http://www.hawzah.net/fa/MagArt.html?MagazineArticleID=19747&MagazineNumberID=3699&SubjectID=80169
ادامه این متن را ( یعنی ادامه پاسخ به این شبهه را ) در پستی در ابتدای همین صفحه آورده ام.
با سلام
لطفا لیست شبهات یا تیتر آن را در پست اول قرار دهید تا راحت تر شبه را پیدا کنیم یا اینکه بدانیم چه سوالاتی مطرح شده و ما سوال دیگری را بیان کنیم !
با تشکر
با تشکر از نظر خوب و سازنده شما
اما هدف از لیست نکردن مطالب قصد مطالعه کاربران و مرور همه آنها توسط کاربران است تا خودشان بدانند که چه مطالبی گفته شده و این هم برای یادگیری خوب است
با این وجود در طرحهای آینده تالار لیست فهرستی تمام مطالب ارائه خواهد شد و نیز ان شالله شبهات به طور مفصل در برنامه ای هفتگی بحث خواهد شد
مدیر تالار امام حسین (ع
با سلام
لطفا لیست شبهات یا تیتر آن را در پست اول قرار دهید تا راحت تر شبه را پیدا کنیم یا اینکه بدانیم چه سوالاتی مطرح شده و ما سوال دیگری را بیان کنیم !
با تشکر
با تشکر از نظر خوب و سازنده شما
اما هدف از لیست نکردن مطالب قصد مطالعه کاربران و مرور همه آنها توسط کاربران است تا خودشان بدانند که چه مطالبی گفته شده و این هم برای یادگیری خوب است
با این وجود در طرحهای آینده تالار لیست فهرستی تمام مطالب ارائه خواهد شد و نیز ان شالله شبهات به طور مفصل در برنامه ای هفتگی بحث خواهد شد
مدیر تالار امام حسین (ع
با سلام
من لیست شبهات را با لینک پاسخ به صورت جدول درست کردم اگر اجازه میدهید تا در پستی آن را قرار دهم
لیست شبهات + لینک پاسخ
بروز رسانی شد در تاریخ 30/آبان
|
لینک پاسخ |
سوال |
|
حرکت امام حسین علیه السلام نهضت بود یا شورش ؟ |
|
|
چرا از ابتداي محرم همه لباس سياه مي پوشند و عزاداري مي کنند اما از بعدازظهر عاشورا در حالي که تازه مصيبت شروع شده است مجالس تعطيل مي شود؟ |
|
|
با توجه به اينکه گاهي اوقات در مداحي ها و روضه ها مطالب غيرواقعي در مورد مصيبت هاي شهداي کربلا نقل مي شود و ما گريه مي کنيم،اين گريه کردن ارزش و فايده اي دارد؟ |
|
|
چرا افراد و گروههايي همچون ابن تيميه و وهابيون سوگواري را نوعي بدعت و حرام مي دانند؟ |
|
|
فلسفه و حکمت عزاداري براي ائمه(عليهم السلام) چيست؟ |
|
|
آيا ماجراي عروسي حضرت قاسم (عليه السلام) در كربلا صحت دارد؟ |
|
|
در مداحي ها شنيده مي شود حضرت قاسم(عليه السلام) هنگامي که به ميدان جنگ رفتند پاي ايشان به ركاب اسب نمي رسيد ولي انقدر با اسب بر پيكر مباركشان تاختند كه در هنگام بازگرداندنشان توسط ابا عبدالله ايشان روي اسب بودند ولي پاهايشان روي زمين كشيده ميشد.آيا اين مطلب صحت دارد؟ |
|
|
آيا نحوه شهادت حضرت عباس با اين جزئيات قطع دست و گرفتن مشک به دندان و ... قضيه کنار آب فرات و نياشاميدن و .... در کتب تاريخي قابل استناد و معتبري ذکر شده است ؟ |
|
|
با توجه به کمبود آب در خيمه هاي امام حسين(عليه السلام) و تشنگي آنها،آيا موضوع نوره کشيدن آن حضرت در شب عاشورا صحت دارد؟ |
|
|
برخي از محققين بيان کرده اند که بازگشت اهل حرم عليهم السلام به کربلا در روز اربعين يک انحراف تاريخي در واقعه عاشورا است. لطفا در اين مورد توضيح دهيد. |
|
|
آيا صحت دارد که حضرت زينب ـ سلام الله عليها ـ در وداع با امام حسين ـ عليه السلام ـ زير گلوي امام را بوسيدند؟ |
|
|
حضرت علي اكبر (عليه السلام) در كربلا چند سال داشتند؟ آيا از امام سجاد (ع)بزرگتر بودند؟ |
|
|
چرا امام حسين (عليه السلام)خانواده اش را باخود به كربلا برد؟ |
|
|
کداميک از همسران و فرزندان امام حسين(عليه السلام) در کربلا حضور داشتند؟ |
|
|
سرنوشت حضرت زينب(سلام الله عليها) بعد از واقعه عاشورا چه شد؟ |
|
|
قاتل حضرت عباس(عليه السلام) دقيقا چه کسي بود؟ |
|
|
چند نفر از بني هاشم در عاشورا شهيد شدند؟ |
|
|
چرا قبر حربن يزيد رياحي خارج از کربلاست؟ |
|
|
چرا حضرت عباس ( عليه السلام ) به عنوان امام معرفي نشدند ؟ |
|
|
گفته مي شود امام حسين(عليه السلام) در چندين نوبت همراهان خود را آزمايش کردند تا افراد خالص در کنارشان بمانند،در صورت امکان موارد اين امتحان و آزمايش را بفرماييد؟ |
|
|
اينکه گفته مي شود پس از شهادت امام حسين عليه السلام، بانوان حرم با سر برهنه از خيمه ها بيرون آمدند؛ منظور از برهنگي سر چيست؟ |
|
|
در صورت امکان در مورد نقش زنان در قيام کربلا،توضيحاتي بفرماييد. |
|
|
چگونه مىتوان به زيبايىهاى عاشورا پى برد و اين كلام حضرت زينب ( عليها سلام) را كه فرمودند: «ما رايت الا جميلا» را درك كرد؟ |
|
|
حضرت عباس (ع) از امام حسين (ع) بزرگتر بودند يا کوچکتر؟ |
|
|
مي خواستم بدانم سرنوشت همسران امام حسين (ع) بعد از واقعه کربلا چه شد؟كدام يك از همسران ايشان در كربلا حضور داشتند ؟ |
|
|
در حادثه عاشورا گفته مي شود مواردي وجود داشت که از يک خانواده يك نفر در کنار امام حسين(عليه السلام) بوده و يکنفر ديگر در لشکر دشمن.در صورت امکان اين موارد را معرفي نماييد؟ |
|
|
آيا امام حسين(عليه السلام) دختري به نام رقيه داشتند؟ |
|
|
ابراهيم اشتر چرا در واقعه عاشورا حضور نداشت؟ |
|
|
آيا حضرت ابوالفضل(عليه السلام) با شمر لعين رابطه فاميلي داشتند؟ |
|
|
آيا امام حسين(عليه السلام) با يزيد بن معاويه هرچند دور نسبت فاميلي داشتند؟ |
|
|
چرا از ميان شهداي کربلا،فقط از يک عده خاص مانند ابوالفضل العباس بيشتر ياد مي شود و از ديگران نام چنداني برده نمي شود؟ |
|
|
حضرت علي اكبر عليه السلام و حضرت امام سجاد عليه السلام در روز عاشورا هر يك چند ساله بودند ؟ |
|
|
آيا امام حسين عليه السلام فرزندي به نام عبد الله داشتند كه كنيه ايشان ابا عبدالله است ؟ |
|
|
با توجه به اينکه خداوند در قرآن ميفرمايد:«ولا تلقوا بايديکم الي التهلکة»(بقره،آيه195).چرا امام حسين(عليه السلام) براي شهادت و کشته شدن بيرون شد و خودش و يارانش را به کشتن داد؟ |
|
|
در مورد امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) گفته مي شود که انتقام خون سيد الشهدا (عليه السلام) را خواهد گرفت.اين انتقام از چه کساني و به چه صورت خواهد بود ؟ |
|
|
نحوه شهادت حضرت علي اصغر( عليه السلام ) چگونه بوده است؟چرا امام حسين(عليه السلام) با اينکه مي دانستند کودکش را به شهادت مي رسانند،او را مقابل دشمن برد؟ |
|
|
منظور از حديث« کل يوم عاشورا و کل ارض کربلا» چيست؟ |
|
|
راز جاودانگي عزت و افتخار حسيني در چيست؟ |
|
|
آيا عاشورا را ميتوان " يوم الله الأكبر " ناميد و وصف كرد ؟ |
|
|
آيا اين سخن درست است که طبق رواياتي امام حسين(عليه السلام) يارانش را در عالم ذر انتخاب کرده بودند؟ |
|
|
چرا روز عاشورا باران نباريد؟آيا امام حسين(عليه السلام) نمي توانستند دعا کنند تا باران ببارد؟ |
|
|
آيا اين جمله ى امام حسين (عليه السلام ) "من بيعت خود را از شما برداشتم"، اين معنى را ميدهد كه ديگر تكليف و گناهى متوجه ترك كنندگان نيست؟ (هر چند كه با اين عمل بزرگترين ظلم يعنى از دست دادن مقام شهادت و همراهى امام (عليه السلام ) را به خود كردند) |
|
|
گفته مي شود برخي از دانشمندان روسي قطعهاي از کشتي نوح را يافتهاند که روي آن نوشته بود: يا حسين... يا علي .... يا زهرا.آيا اين ماجرا صحت دارد؟ |
|
|
گفته مي شود وقتي آب رو به روي ياران امام بستند امام حسين (ع) پاي خود را به محلي زدند و به قدرت خداوند از آنجا آب بيرون شد و ياران امام از آن نوشيدند چرا امام اين كار را در روزهاي بعد مخصوصا وقتي فرزندانشان تشنه بودند تكرار نكردند؟ |
|
|
گاهي شنيده مي شود که امام حسين(عليه السلام)بعد از رسيدن به کربلا قصد بازگشت و خودداري از جنگ را داشتند که دشمن مانع شد. آيا اين نقل صحيح است؟ در صورت صحت مسئله قيام عليه انحراف و امر به معروف چه مي شود؟ |
|
|
چرا امام حسين(عليه السلام) حج خود را رها کرده و از مکه خارج شدند؟ |
|
|
علت عدم وجود شرايط مساعد براي ادامه قيام سيدالشهدا(عليه السلام) در مدينه چه بود ؟ |
|
|
به چه دليل امام حسين(عليه السلام) براي ادامه قيامش به دعوت کوفياني که بي وفايي آنها به اين خاندان مسجل بود اعتنا کرد ؟ |
|
|
چگونه افرادي همچون غزالي قيام امام حسين(عليه السلام) را شورش بر ضد حکومت دانسته لذا يزيد را در مقابله با آن داراي حق مي دانند؟ |
|
|
با وجود اينکه امام حسين(عليه السلام) حدود ده سال در زمان معاويه امامت کردند،چرا در همان زمان اقدام به قيام نكرد؟ |
|
|
اوضاع کوفه قبل از قيام امام حسين(عليه السلام) چگونه بود؟ |
|
|
چرا امام حسين(عليه السلام) حاضر به بيعت با يزيد نشد؟ |
|
|
آيا امام حسين(عليه السلام ) صرفاً براي امر به معروف و نهي از منکر قيام کردند يا اصل قيام براي تشکيل حکومت بود؟ |
|
|
دلائل تنها ماندن امام حسين( عليه السلام ) در قيام عاشورا چه بود؟ |
|
|
مهمترين پيام عاشوراء براي امت اسلامي چه بوده؟آيا اين پيام شامل كل جهان نيز مي شود؟ |
|
|
چرا امام حسین علیه السلام در کربلا چاه نزدند ؟ |
|
|
ماجرای حضرت علی اصغر افسانه ای بیش نیست؟ |
|
|
آیا اتفاقاتی که در روز عاشوراء برای حضرت عباس اتفاق افتاد و منجر به شهادت ایشان شد واقعیت دارد؟ |
|
|
آیا واقعه کربلا در فصل پاییز و هوای سرد اتفاق افتاده است ؟ |
|
|
امام حسین چند همسر داشت و آیا همه آنها در کربلا بودند ؟ |
|
|
تاسوعا و عاشورا به چه معنا است وآیا قبل از شهادت امام حسین (ع)تاسوعا و عاشورا وجود داشت؟ |
|
|
علت گذاشتن كنيه «اباعبدالله» براي امام حسين(علیه السلام) |
|
|
امام حسين(عليه السلام) با علم به وقایع کربلا،چرا اهل بیت خود را با خود آوردند؟ |
|
|
خون گریستن آسمان در شهادت امام حسین(علیه السلام) |