دریای کوچکم شو و من هم پری شوم


آرام لای تاب و تبت بستری شوم


هی موج موج بال وپرم را ببوسی و


از بوسه ات بمیرم و خاکستری شوم


هی اشک می شوی که تنم سبزتر شود


من هم به دور روح تو نیلو فری شوم


انگشتر عقیق سلیمانی ات کجاست


تا من عروس خانه ی پیغمبری شوم


من با تمام حادثه ها دست می دهم


تا معدن طلای تو را مشتری شوم