راسخون

بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا

mansfa کاربر طلایی2
|
تعداد پست ها : 1216
|
تاریخ عضویت : شهریور 1389 

هر ماه محرم دل ما غمگین است

دردی که رسیده تا ابد سنگین است

هم دجله و هم فرات و هم کرب بلا

از خون شهیدان خدا رنگین است

 

khodaeem1 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 89277
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

ای بابا علی اکبرم

از رو زمین پاشو جوون شرزه شیر

پاشو دوباره دشمنو هدف بگیر

دیگه نفس برام نموند عزیز من

پاشو که از غمت شدم خزونو پیر

نموند رمق دیگه به دست و پام

ز کینشون شکسته شد عصام

پاشو بازم به پیش کوفیا راه برو برام

ای بابا علی اکبرم

بر حال من داره می ناله آسمون

برا پدر چه سخت مردن جوون

داره تنت ز لابلای دست من

میریزه مثل برگای دل خزون

آتیش گرفت دلم ز غصه ها

بگو بیا عمو تو رو خدا

ای بابا علی اکبرم

 

khodaeem1 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 89277
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

ای یاس من بخواب نداری رنگ و بو

ز غصه هات نفس نمونده در گلو

چشات چرا می گرده هر طرف علی

گمون کنم می گردی دنبال عمو

خزون غم گل امید شده

تو علقمه عموت شهید شده

ببین موی سه ساله خواهر از غمش سفید شده

لالایی علی اصغرم 

می فهمم از نوای خس خس صدات

که می سوزه عزیز من ز سر تا پات

ز تشنگی تموم قلبته کباب

الهی که بمیره مادرت برات

میون غم تا سر نهادی تو

به هم زدن بهار شادی تو

دلم می خواست ببینم عاقبت لحظه دومادیتو 

لالایی علی اصغرم

borkhar کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 19319
|
تاریخ عضویت : مرداد 1392 

اگر چه مثل محّرم نمی شوم هرگز
جدا ز روضه و ماتم نمی شوم هرگز
مرا ببخش مرا چون که خوب می دانم
که توبه کردم و آدم نمی شوم هرگز
اسیر جاذبۀ حُسن یوسف یاسم
که محو در گل مریم نمی شوم هرگز
گناه کارم و حتی بدون اذن شما
بدان نصیب جهنم نمی شوم هرگز
به جان عشق قسم غیر چهارده معصوم
به پای هیچ کسی خم نمی شوم هرگز
قسم به قلب سپیدت سیاهپوش کسی
بجز شهید محّرم نمی شوم هرگز
نَمی فُرات بیاور چرا که من قانع
به سلسبیل و به زمزم نمی شوم هرگز
در انتهای غزل من دوباره می خواهم
فقط برای تو باشم نمی شوم هرگز

khodaeem1 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 89277
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

برای تو بسه یه قطره آب

نده با گریه هات منو عذاب

توی خیمه هامون دیگه قحطه آبه

روی صورت تو اشکای ربابه

کاشکی یه کم بارون بباره علی علی علی

رفته عمو که آب بیاره علی علی علی

وا وا وا وا وا واوا

چشاتو روی من علی نبند

به جای گریه هات یه بار بخند 

تشنگی بمیرم از لبات می باره

مادرت عزیزم دیگه شیر نداره

کوفی چرا حیا نداره خدا خدا خدا

شیش ماهه که گناه نداره خدا خدا خدا

واواواواواواواواوا

خدا میدونه که جوون منی

داری رو دست من جوون می کنی

لالایی می خونم با دلی که زاره

طاقت سه شعبه حنجرت نداره

پیش چشای مادر تو علی علی علی

میره رو نیزه ها سر تو علی علی علی

واواواواواواواواواوا

borkhar کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 19319
|
تاریخ عضویت : مرداد 1392 
تا محرّم می‌شود در شهر غوغا می‌شود
هر کجا هر روز و هر شب، عشق، معنا می‌شود
 
عشق، شوری در نهاد عاشقان انداخته است
پاسخِ زشتی اگر «الّا جمیلا» می‌شود
 
از ازل دیوانه‌ام، افتاده شوری در سرم
قطره قطره، رود رود این شور، دریا می‌شود
 
ای همه آزادگی، «یا لیتنا کنّا معک»
با تو باشم از دلم غیر از تو مِنها می‌شود
 
یازده ماهی دلم می‌میرد امّا دلخوشم
تا محرّم می‌شود این مرده احیا می‌شود
 
khodaeem1 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 89277
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

سید مهدی میرداماد

واویلا یتیم مجتبی 

خدا کنه که قلب من بگیره تاب

شده هوای خیمه ها پر اضطراب

به پیش چشم من جفای کوفیان

ز لاله برادرم گرفت گلاب

ز بس که موند به زیر دست و پا

میون این زمین پر بلا

گرفت همه فضای کربلا عطر و بوی مجتبی

وا ویلا یتیم مجتبی 

پاشید از هم تموم باغ یاسمن

نبود به اندازت زره گل حسن

داری تو می بری ز قلب من توان

پا تو نکش رو خاک به پیش چشم من

چه خون شده دلم ز دیدنت

چو مادره نفس کشیدنت

شبیه او با زخم سینه و پهلو اینجا دیدمت

واویلا یتیم مجتبی 

برگ و بری گلم نمونده در برت

نمونده جز یه سایه ای ز پیکرت

چی پیش اومد توو این سپاه بی حیا

که این همه بلا اورده بر سرت

تا گفتی از اصالتت مثل

ز غنچه لبات چکید عسل

گمون کنم که یادشون اومد

بغض و کینه جمل

واویلا یتیم مجتبی 

 

khodaeem1 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 89277
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

هوای معرکه تیره شده

چشم ملایکه خیره شده

غربت عمو رو عمه جوون نگاه کن

طاقتم تمومه دستمو رها کن 

افتادی روی خاک صحرا عمو عمو عمو

دارم میام به جای بابا عمو عمو عمو

وا وا وا وا واواوا وا وا واو اوا وا

یتیمت اومده فدابشه

نمیزارم سرت جدا بشه 

حاجتم رو می خوام

از خدا بگیرم

مثل شیش ماهه توو

آغوشت بمیرم

تویی تمامی امیدم عمو عمو عمو

به پای تو جوونمو می دم عمو عمو عمو

واواواواواواواواواوا

بزار منم برات کاری کنم 

مثل عموم علمداری کنم

بین قتلگاهت علقمه به پاشد

مثل دست عباس دست من جدا شد

دارن می بینند همه لشکر عموعمو عمو

گریه نکن این دم آخر عمو عمو عمو

واواواواواواواواواواوا

 

khodaeem1 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 89277
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

عمو حسین خدا نگهدار

طوفانی ام پر از فغان و در خروش

نگو به من که عمه جون زره بپوش

ببین که غرق خونه مصحف خدا

به زیر پای این گروه دین فروش

نمیزارم غریب باشه عمومم

خزون بشه تموومه آرزوم

بزار براش شبیه شیش ماه پاره پاره شه گلوم

عمو حسین خدا نگهدار 

عبد اللهم ببین شدم شبیه یک مرد

مثال حیدرم میون این نبرد 

نگو برو که بعد تو نمی توونم

طاقت بیارم از هجوم داغ ودرد

میشه به پا عمو چه محشری

نمی موونه سری نه پیکری

می میرم از آتیش غیرتم

وقتی نیست یه معجری

عمو حسین خدا نگهدار 

عمو جوونم دیگه نفس نموند برات

شکسته شد ز تیغ کینه شاخه هات

داره میخونه روضه قلب کوچکم

برای غصه های بین قتلگات

به پیکرت ستم لبالبه

روی سینت جا پای مرکبه

همه اینا چه آتیشی روی قلب عمه زینبه

عمو حسین خدا نگهدار 

 

khodaeem1 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 89277
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

بمیره خواهرت برات داداش

که گریه می کنی یواش یواش

قلب خسته تاب چشم تر نداره

از دلت کسی جز من خبر نداره

تموم هستیمو آوردم داداش داداش

غصه نخور من که نمردم داداش داداش

واواواواواواواواواوا

روا شد حاجت دل با دعام

رسیده نوبت دسته گلام

میدمت قسم به اشک چشم مادر

قابلی ندارن هدیه خواهر

میزنی دست رد به سینم داداش داداش

چه جوری اشکاتو ببینم داداش داداش

واوا وا وا وا وا وا 

اگه شهید بشن گلای من

دستای بستمو نمی بینن

بهتره نباشن روزای اسیری

می میرن ببینن روزگار پیری

دردو بلات به جون زینب داداش داداش

فدات دو نوجوون زینب داداش داداش

واواواواواواواواواواوا

 

khodaeem1 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 89277
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

یابن الزهرا حسین من

روشن کرده یکی نگاه خستمو

گذاشته مرهمی دل شکستمو

خدا رو شکر تو لحظه های آخرم

یه چادر خاکی گرفته دستمو

مقصرم شکسته شد پرت

داره حالا میسوزه حنجرت

پشیمونم ببخش منو آقا جون زهرا مادرت

یابن الزهرا حسین من 

میشم آقا غبار پات منو ببخش

چقد کبود این لبات منو ببخش

تا آخرین دمی که زنده ام

میشم غلام بچه هات منو ببخش 

ز داغ این زمین کربلا

و بیشتر از شرار نیزه ها

نگاه این سه ساله دختر منو میکشه آقا 

یابن الزهرا حسین من 

 

khodaeem1 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 89277
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

وای حسین

صدا صدای تازیونه

روضه طفلی نیمه جوونه 

من برا چی روضه بخونم

یه دختری می خاد روضه بخونه

نزن آخه گنا نداره 

نزن دیگه صدا نداره

بسه ای نامسلمون

ببین میگه بابا نداره

وای حسین

الهی نوکرش بیمره

سه ساله اما مثل پیره

یکی نبود توو بیابون

تا دستای زجر و بگیره

نزن رنگی به رو نداره

نزن آخه عمو نداره

وای حسین 

khodaeem1 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 89277
|
تاریخ عضویت : اسفند 1389 

چشای آسمون میده گواه

رسیده کاروون با سوز و آه

لحظه غروب و آسمون گرفته

زینبت توو خیمه باز زبوون گرفته

کم نشه سایت از سر من حسین حسین

بیا بریم به خاطر من حسین حسین

وا واوا وا وا وا وا 

یه دینا دلهره توو قلبمه

زمین کربلا پر از غمه

مردی که توو دستاش

داره تیر و نیزه

خیره میشه سمتت

قلب من میلرزه

معلومه از نگاه دشمن حسین حسین حسین

تو رو میخان بیگرن از من حسین حسین حسین

وا وا وا وا وا وا وا 

ترسمه که یه روز برادرم

نامحرما بیان دور و برم

وای اگه یه روزی باشه بین گودال

راس تو جدا وو پیکر تو پامال

نزار ببینم اوون روزا رو حسین حسین حسین حسین

سر تو روی نیزه ها رو حسین حسین حسین حسین 

وا وا وا وا وا واوا وا

 

ahmadfarm کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7792
|
تاریخ عضویت : آبان 1390 

دردی به سینه هست که خاکسترم کند

در دستهای محکم تو مضطرم کند

خشکم کند به شعله ی این داغ ماندنم

با ابرهای اشک بیاید ترم کند

آه ای خدا به عمّه چه گویم که لحظه ای

بالم دهد، رها کُنَدم، باورم کند

من می پرم خدا کند او تیغ خویش را

جای عمو حواله ی بال و پرم کند

قیچی زد و برید و مرا تکّه تکّه کرد

اصلاً اراده کرد گلی پرپرم کند

حالا که من به سینه ی زخمش رسیده ام

بگذار، دست های کسی بی سرم کند

ahmadfarm کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7792
|
تاریخ عضویت : آبان 1390 

کشته ی دوست شدن در نظر مردان است

پس بلا بیشترش دور و بر مردان است

یازده ساله ولی شوق بزرگان دارد

در دل کودک اینها جگر مردان است

همه اصحاب حرم طفل غرورش هستند

این پسر بچه ی خیمه، پدر مردان است

بست عمامه؛ همه یاد جمل افتادند

این پسر هرچه که باشد پسر مردان است

نیزه بر دست گرفتن که چنان چیزی نیست

دست بر دست گرفتن هنر مردان است

بگذارید ببینند خودش یک حسن است

حرف در خیمه شدن بر ضرر مردان است