بر مشامم میرسد هر لحظه بوی کربلا
با آب طلا نام حسین قاب کنید
با نام حسین یادی از آب کنید
خواهید که سربلند و جاوید شوید
تا آخر عمر تکیه بر ارباب کنید
عشق یعنی آتش افروخته
عشق یعنی خیمه های سوخته
عشق یعنی حاجی بیت الحرام
دل بریدن ها و حج ناتمام
عشق یعنی غربت نور دو عین
عشق یعنی گریه بر قبر حسین
عشق را گویم فقط در یک کلام
یا اباالفضل و حسین و والسلام
در کلاس عاشقی عباس غوغا میکند
در دل هر عاشقی عباس مآوا میکند
هر کس خواهد رود در مکتب عشق حسین
ثبت نامش را فقط عباس امضا میکند
ای مشک تو لااقل وفاداری کن
من دست ندارم تو مرا یاری کن
من وعده ی آب تو به اصغر دادم
یک جرعه برای او نگهداری کن
ای مشک نگاه کن به بالای سرم
زهرا نشسته آبروداری کن
گل، غنچه ای از سلاله ی حیدر بود
افسوس که مثل غنچه ای پرپر بود
آن ظهر عطشناک چه غوغایی کرد
آن مرد که نام کوچکش اصغر بود
عبدالرّحیم سعیدی راد
ای که به درددل ما دوایی
یقین دارم تو راه کربلایی
چشای تو گریونه و پر از خون
سلام ما را به حسین برسون
ماه محرم که می شه به آه و شور و شینی
گریون برا مصیبت جدت امام حسینی
گاهی میری تو علقمه گاهی تو قتلگاهی
گاهی پریشون غم زینب و بچه هایی
حسین یگانه در دلاوری، حسین کشته ی نابرابری
دین از حسین گشت زنده، همه آزادگان جهان بر او بنده
جهان بی نام حسین جان ندارد
آبروی حسین به کهکشان می ارزد
یک موی حسین بردوجهان می ارزد
گفتم که بگو بهشت را قیمت چیست
گفتا که حسین بیش از آن می ارزد
زینب جان!
شرمنده ایم که بهای حسینی شدن ما
بی حسین شدن تو بود و شرمنده تر آنکه
تو بی حسین شدی و ما
حسینی نشدیم.
ماهم این بین الحرمین رو تجربه نکردیم
.
.
.
.
.
.
دوستان هم دیگه رو دعا کنیم تا Page rank مون بالا بره!!!!
کربلا، بین الحرمین.
من یک بار بین الحرمین رو تجربه کردم. (بین حرم پیامبر و بقیع)
خدایا یعنی میشه روزی بین الحرمین کربلا رو ببینم
ما که از عشق حسین دم می زنیم
کوچه ها را رنگ ماتم می زنیم
پس چرا هر لحظه با رفتار خود
بر دل صاحب زمان (عج) غم می زنیم
جا موندم آقا...
از کاروان عشاق کربلا
السلام علیک یا اباعبدالله الحسین (ع)
سلام آقا امام حسین. می خوام یه کمی باهاتون درددل کنم. اگه منت بگذارید که میدونم میگذارید و به حرفام گوش بدید. چی بگم که خیلی دلم پُره. از دست کسانی که به اسم طلبه و سید بلایی به سرم آوردن که هیچ جوری از بین نمی ره. انقدر ازخودرازی بودن و هنوزم هستن، فقط به خودشون فکر می کنن. میخوان فقط خودشون باشن همه چیز برای اون ها باشه همه در خدمت اون ها باشن. هیچ کس حق حرف زدن هم نداره چه برسه به اعتراض کردن. از همه چیز به نفع خودشون استفاده می کنن از شرع از قانون. فکر نمی کنن قانون و شرع معطل دستور و فرمان اون ها نیست که اجرا کنه. انقدر اذیت شدم که کم مونده کفر بگم همیشه از خدا ممنونم که اگه گذاشت چنین بلایی هم سرم بیاد و حتماًحتماً حکمتی توش بود الآن هوامو داره و نمی زاره ناشکری کنم. نمیزاره حرمت بشکنم. ولی اون ها نه اون موقع نه الآن حرمت سرشون نمیشد هیچ حرمتی. نه حرمت بزرگتر نه حرمت امام و مسجد و نماز و روزه و قرآن هیچی. یادم پارسال محرم چقدر اذیتم کردن که از همه چی سیر شدم چقدر حرص و جوش خوردیم همه مون خانوادم منظورمه. چقدر مراعات کردیم چقدر کوتاه اومدیم ولی فایده ای نداشت که نداشت. به هیچ صراطی مستقیم نبودن حرف حرف خودشون و بود و بس بقیه هرچی میگفتن و هر کاری میکردن اشتباه بود و گناه کبیره باید برن توبه کنن.
یا امام حسین ازتون میخوام کمکم کنید و برام دعا کنید تا گناهام مثل یرگهای این فصل که میریزن بریزن و کینه ای که به خاطر رفتار این ها تو دلم جاگرفته مثل همون برگها بریزه میخوام نسیمی بفرستید کگه همه گناهامو با همه کینه ها بریزه و ازم دور کنه. یا امام حسین به حق مظلومیت خواهرت زینب به حق بیکسی و غریبی خواهرت کمکم کن در حقم برادری نه سروری کن آقایی کن نجاتم بده. یا امام حسین حالا هم که اومدم حاجت دارم خُب مگه چه اشکالی داره حاجتمو از خدا بعدش از شما بخوام که بهتر از اینه که از بقیه بندگان خدا بخوام شما که خوب می دونید حق با کیه خودتون کمکم کنید تا هرچه زودتر راحت بشم.
همیشه میگم من اون قدر بنده ی خوبی نبودم که خدا بخواد اینطوری امتحانم کنه، اون قدر هم بنده ی بدی نبودم که خدا بخواد اینطوری عذابم بده چه حکمتی داشت فقط خدا میدونه. شما هم که میدونی واسطه من و خدا باش و کمکم کن یا امام حسین.
یک بار سر من و پدر و مادرم منت گذاشتی و ما را دعوت کردی به پابوست. ما می رفتیم کربلا. ما رو اول بردن نجف گفتیم چرا نمی ریم کربلا؟ بعد رفتیم بغداد، کاظمین و سامرا. بعدش هم کربلا. یعنی با یه سفر به اسم کربلا هفت امام رو زیارت کردیم. خیلی خیلی ازت ممنونیم. خیلی خوش گذشت بازهم قسمتمون کن تا بیایم. پدر و مادرم بازهم اومدن ولی من درگیر کسانی بودم که فقط ظاهر آدمیزاد داشتن فقط. خودت کمک کن یا امام حسین.
من چایی هیئت و مسجدو خیلی دوست دارم میگفتم همه نذر می کنن چقدر خرج کنن من نذر می کنم چایی بخورم خودتون قبول کنید چایی هیئت شما یه مزه دیگه ای داره. انشاالله اگه قسمت بشه و حقوق گیر بشم نذری می کنم که بتونم ادا کنم فعلاً فقط قرآن و صلوات نذر می کنم خدا قبول کنه.
حرف و درددل زیاد دارم که خیلی هاشو نمیشه بنویسی خودتونم میدونید دلم خیلی پُره.
یا امام حسین خودم و پدر و مادرم که عزیزترین کسانم هستن و هیچ وقت منون تنها نگذاشتن فدای سرِ مبارکتون، فدای پیکر بی سرتون، فدای شما.
یا امام حسین جایی خوندم برادی به تعداد نیست یوسف پیامبر یازده برادر داشت و امام حسین فقط یک برادر، عباس را داشت. فقط شما می تونید به ما کمک کنید اول خدا بعد هم شما چهارده معصوم (ع). ما فقط دل به کرم و مهربانی و گذشت شما داریم.
این مسابقه هم بهانه ای شد تا درددلمو با شما روی نوشته بیارم. من کلاً مسابقه دوست دارم و جایزش هم هرچی باشه. ولی الآن دل به هیچ کدوم از این جایزه ها نبستم و فقط جایزمو از شما می خوام اونم رهایی از دست این ظالم های بی دین و ایمانه.
یا امام حسین (ع) ادرکنی.
رود را تا به ابد ، تشنه ی مهتاب گذاشت
واژه های متضادی که درکربلا درکنار هم بیانگر یک معناشدند: