بزرگترین مشاعره آنلاین اینترنتی جهان
ملت از راه آزادي به تعليم و تربيت دست مي يابند، نه برعكس.
((جرج برنارد شاو))
تا شدم حلقه به گوش در میخانه ی عشق هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم
می خورد خون دلم مردمک دیده سزاست که چرا دل به جگر گوشه ی مردم دادم
یار مفروش به دنیا که بسی سود نکرد آنکه یوسف به زر ناسره بفروخته بود
گرچه می گفت که زارت بکشم میدیدم که نهانش نظری با من دل سوخته بود
دل داده ام به یاری شوخی کشی نگاری مَرضِیَّةُ السَّجایا مَحمودةُ الخَصائِل
در عین گوشه گیری بودم چو چشم مستت واکنون شدم به مستان چون ابروی تو مائل
پیامبر اکرم صلّى الله علیه و آله فرمودند:
یَقُولُ [عَلِىُّ بنُ مُحَمَّدٍ الهادى علیه السلام] فىدُعائِهِ: یا نُورُ یا بُرهانُ یا مُنیرُ یا مُبینُ یارِبِّ اِکفِنى شَرَّالشُّرُورِ وَ آفاتَ الدُّهُورِ وَ أَسأَلُکَ النَّجاةَ یَومَ یُنفَـخُ فِىالصُّورِ.
(امام هادى علیه السلام) در دعاى خود مىخواند:
اى نور، اى برهان، اى درخشان، اى آشکارکننده، اى پروردگار! مرا از شر شرور و آفات روزگاران بسنده باش و رستگارى روزى را که در صور دمیده شود را از تو مى خواهم.
عیون اخبار الرضا، ج1، ص62، ح 29
میازار موری که دانه کش است که جان دارد وجان شیرین خوش است
درس ادیب اگر بود زمزمه ی محبتی
جمعه به مکتب آورد طفل گریز پای را
روز گار و هرچه در وی هست بس ناپایدار است
ای شب هجران تو پندارم برون از روزگاری