امیر عاشقان
معرفت گم کرده ره در کوی تو
حسن تصویر الهی روی تو
روی تو از شش جهت سوی خدا
چشم و دست آفرینش سوی تو
گوشۀ چشمی به سوی ما علی!
حسن غیب کبریا شمع دلت
کعبۀ دل خانۀ خشت و گلت
در کنار خانۀ خشت و گلی
وسعت ملک الهی منزلت
ای همه پیدا و ناپیدا علی!
زادگاه توست آغوش حرم
جای پای توست دریای کرم
ظرف هستی روز بذلت شرمگین
بحر، پیش بخششت از قطره کم
قطره گردد در کفت دریا علی!
کیستم من کیستم من کیستم
تا بگویم با ولایت زیستم؟
آنکه من میخواستم تنها تویی
آنکه را تو خواستی من نیستم
باز میخوانم تو را مولا علی
تو مرا یاری و من عارم علی
تو به از گل من کم از خارم علی
هرکه هستی من نمیدانم کهای
هرچه هستم دوستت دارم علی
تا که در دریای خون، پاکم کنی
تیغ عشقت کو که صدچاکم کن؟
دور سلمانت بگردانی مرا
زیر پای قنبرت خاکم کنی
تا گذاری روی خاکم پا علی!
بیتو طاعت نار سوزان است و بس
بیتو تقوا کوه عصیان است و بس
بی تو اجر روزه و حج و جهاد
شعلههای سخت نیران است و بس
بیتو توحید است بیمعنا علی
نور مهرت را به ذاتم دادهاند
از ازل آب حیاتم دادهاند
پیشتر از خلقت این روزگار
چارده فُلک نجاتم دادهاند
با تو بودم آشنا تنها علی!
ظلمتم؛ با یک نگاهم نور کن
سینۀ سیناییم را طور کن
گرچه میباشد سیه پروندهام
«میثمم» با میثمم محشور کن
سرفرازم کن، به زهرا، یا علی
از بیابان بوی گندم مانده است
عشق روی دست مردم مانده است
آسمان بازیچه ی طوفان ماست
ابر نعش آه سرگردان ماست....
باز هم یک روز طوفان می شود
هر چه می خواهد خدا آن می شود
می روم افتان و خیزان تا غدیر
باده ها می نوشم از جوشن کبیر
آب زمزم در دل صحرا خوش است
باده نوشی از کف مولا خوش است
فاش می گویم که مولایم علیست
آفتاب صبح فردایم علیست
هر که در عشق علی گم می شود
مثل گل محبوب مردم می شود
تا علی گفتم زبان آتش گرفت
پیش چشمم آسمان آتش گرفت
آسمان رقصید و بارانی شدیم
موج زد دریا و طوفانی شدیم
بغض چندین ساله ی ما باز شد
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
یا علی گفتیم و دریا خنده کرد
عشق ما را باز هم شرمنده کرد
یا علی گفتیم و گلها وا شدند
مرا غدیر نه برکه، که بیکران دریاست
علی نه فاتح خیبر،که فاتح دلهاست
مرا غدیر نه برکه، که خم جوشان است
علی نه ساقی کوثر،که کوثر عظماست
مرا غدیر نه یک برگ سرد تاریخ است
علی نه شافع محشر، که محشر کبراست
مرا غدیر حریم وصال محبوب است
علی نه همسر زهرا که کیمیای ولاست
مرا غدیر بود پایگاه دانش و دین
علی نه کاتب قرآن که آیت عظماست
مرا غدیر نه یک واژه در دل تاریخ
که جان پناه همه رهروان راه خداست
مرا غدیر نه یک روز اختلاف افکن
که همچو چشمه ی مبعث زلال وحدت زاست
مرا غدیر ندای بلند آزادی است
علی نه حامی بوذر که روح صدق و صفاست
مرا علی نبود خلقتی خدا گونه
چو غالیان نسرایم که مالک دو سراست
اگر نه عالم و عادل مرا نمی شاید
ستایمش که علی عالی و علی اعلاست
بخوان ز سوره انعام علت درجات
علی ز علم و عمل بر جهانیان مولاست
مگوکه مولد او کعبه شد که می گویم
به هر مکان که علی هست کعبه خود آنجاست
هر آن که دم زند از عشق آن ولی والا
علی صفت اگرش نیست، کار غرق خطاست
بخوان تو نامه مولا به مالک اشتر
که طرز فکر علی از خطوط آن پیداست
ببین که در دل آن رادمرد بی همتا
به یاد قسط و عدالت چه محشری بر پاست
بکوش رنگ علی گیری و صفات علی
هزار نکته باریک تر ز مو اینجاست
به سالروز امامت به جشن عید غدیر
که اشک شوق به چشمان عاشقان پیداست
گل (امید) به لب ها نشاندم و گفتم
خوشا دلی که در آن مُهر مهر میر ولاست
مرا لبریز آن مستانگی کن
چنان قمبر غلام خانگی کن
از آن روزی که از جامت چشیدم
رخت را فاش در پیمانه دیدم
جمال حسن تو شد قبله گاهم
نشسته خال رویت در نگاهم
عنایت شما هر روز بیش است
ولی این بینوا محتاج بیش است
علی،ای نقطه ی پرگار عالم
پناه و مرجع اولاد عالم
تو منظور تمام ما صباحی
به طوفان حوادث نا خدایی
خدا داند، خدایی بی نظیری
تو مولا بر همه عالم امیری
شرابم به تو ای سقای توحید
که نور افشان شوم همپای خورشید
سری سبز و زبانی سرخ دارم
قلم باشد به کف چون ذوالفقارم
به نفس ارم به عشق ناب مولا
زنم دم از تولی و تبری
علی سر نهان و اشکار است
خدایی ناز شست کردگار است
علی تسبیح و تکبیر و قیام است
علی هم رکعتین و هم سلام است
علی دست خدا در استین است
علی تنها صراط راستین است
علی عیسی و موسی و شعیب است
علی گنجینه ی اسرار غیب است
علی انجیل و تورات و زبور است
علی سر منشا تکثیر نور است
علی استاد جبریل امین است
که مولایم امیرالمومنین است