امیر عاشقان
«سحاب رحمت»
علی ای سحاب رحمت همه مظهر خدایی
همه خلق ماسوی را بهخدای رهنمایی
تو چه ممکنالوجودی که تو درخور سجودی
تو چه بحر لطف و جودی تو چه معدن سخایی
تو همای لامکانی به فراز عرش رحمان
که فکندهای به امکان همه سایه خدایی
تو ولی انمایی تو وفی لافتایی
تو وصی مصطفایی تو ولی کبریایی
به خرد ادیب و پیری به فلک مه منیری
به خودت که بینظیری به خدا خدانمایی
دل اگر علی شناسی به خدا خداپرستی
که ره خداپرستی به علی است آشنایی
به جز از علی که داند که زند دم از سلونی
به جز از علی که تاند که کند گرهگشایی
تو به دلبری و قامت صنما کنی قیامت
چو به کشتگان نامت ز کرم زنی صلایی
به نسیم تار زلفت گل و سنبلم چه حاجت
که صبا برد ز خاکت همه بوی مشکسایی
همه شاهدان عالم در هندوی تو گردند
چو به مجمع نکویان تو به شاهدی درآیی
علی ای درخت طوبی و بهار باغ توحید (وحدت)
که ثمر برآید از تو چو شهید کربلایی
شه ملک دین حسینم تو ز راه لطف ما را
مس قلب تیره زر کن به نگاه کیمیایی
تو صبا سلام ما را به شهید نینوا بر
که زنند بند بندم ز غمش چو نی نوایی
عجب از دمم نباشد که بسوزد عالمی را
که به سینه سوز دارم ز غمش شب جدایی
نه چنان بدین مصیبت دل بنده مبتلا شد
که تواند از حدیثش همه عمر خود رهایی
حسن میرخانی
زیباترین برخورد با اقلیت های مذهبی
ـ روزی حضرت علی(ع) با یک مسیحی همسفر بودند. بعد از مسافتی، آن مسیحی گفت که مقصد من فلان شهر است و حضرت علی(ع) نیز فرمودند که مسیر من به کوفه است. پس از طی مسافتی به دو راهی کوفه رسیدند. مرد مسیحی از حضرت جدا شد و به راه خود رفت و مشاهده کرد که حضرت علی(ع) به راه کوفه نرفت و به دنبال او می آید. او با تعجب پرسید مگر شما به کوفه نمی روید؟ حضرت پاسخ دادند: بله من به کوفه می روم، ولی می خواهم شما را تا مسافتی بدرقه کنم؛ زیرا این دستور رسول خدا(ص) است. مرد مسیحی که تحت تأثیر این رفتار قرار گرفته بود، مسلمان شد.
ـ در زمان حکومت حضرت علی(ع) زره آن حضرت گم شد. پس از مدتی آن را نزد مردی مسیحی یافتند. حضرت علی(ع) برای بازپس گرفتن زره با آن مسیحی نزد قاضی رفتند. حضرت فرمودند: این زره متعلق به من است. نه آن را فروخته ام و نه به کسی هدیه داده ام و حالا آنرا پیش این مرد پیدا کرده ام. قاضی گفت: شما ناچارید که برای ادعای خود شاهدی بیاورید. حضرت لبخندی زد و فرمودند: شما درست می گویید، اما من شاهدی ندارم. قاضی به نفع آن مرد مسیحی حکم صادر کرد. آن مرد پس از مدتی، برگشت و در حالی که به شدت تحت تأثیر رفتار حضرت قرار گرفته بود، گفت: این زره متعلق به حضرت علی(ع) است. پس از آن، ایمان آورد و مسلمان شد. او به جمع یاران حضرت پیوست و در جنگ نهروان نیز در رکاب ایشان جنگید.
ـ تعدادی از لشکریان معاویه به یکی از شهرهای تحت قلمرو حکومت حضرت علی(ع) حمله کردند و در طی جنایات خود، به زنی یهودی نیز حمله کردند و زیورآلاتش را به سرقت بردند. آن حضرت به شدت ناراحت شدند و یاران خود را شدیدا ملامت کردند و به شکوه فرمودند: اگر کسی از این حادثه دردناک بمیرد، جای تعجب نیست.
زیباترین رفتار با جوانان
روزی علی(ع) با غلام جوان شان، قنبر به بازار رفتند و دو پیراهن خریدند، یکی را به سه درهم و دیگری را به دو درهم. سپس به قنبر فرمودند: پیراهن سه درهمی را تو بردار. او گفت: مولای من، سزاوار است که شما لباس بهتر را بردارید. حضرت فرمودند: تو جوانی و مثل جوانان دیگر، به زیبایی علاقه داری. از آن گذشته من از خدای خود شرم دارم که لباسم از لباس تو بهتر باشد.
زیباترین رفتار در مقابل دشمنان
ـ در جنگ صفین، برخی از سپاهیان امیرالمؤمنین(ع) به معاویه و لشکریانش ناسزا می گفتند. حضرت از این کارشان ناراحت شدند و فرمودند: من از این بدگویی شما ناخرسندم. شما می توانید به جای فحش دادن، چگونگی کردار و رفتارشان را بیان کنید و شرح دهید. در آن صورت گفتارتان مؤثرتر و موعظه تان رساتر است. به جای ناسزاگویی از خدا بخواهید که شما و آنان را نگه دارد و بین تان صلح و صفا برقرار کند و آنان را از گمراهی نجات دهد و حق را به آنان بشناساند.
ـ حضرت علی(ع) نه تنها با تمام دوستان و دشمنان شان، به عدالت رفتار می کرد، حتی با قاتل خود نیز از روی انصاف و عدالت حکم کردند و فرمودند: اگر بر اثر این ضرب مُردم، در برابر ضربه قاتلم فقط یک ضربه بزنید و مبادا اعضای بدن اش را ببرید. حضرت علی(ع) در کمال بزرگواری، فرزندان شان را به آرامش دعوت کردند و از آنها خواستند که با ابن ملجم ملعون، برخوردی مناسب و انسانی داشته باشند، به او آب و غذا بدهند و از آزار و شکنجه او بپرهیزند.
شکر نعمت
از آنجایی که خداوند مالک مطلق و حقیقی انسان است و تمام شئون زندگی از سوی خداست، همواره باید سپاسگزار نعم بی کران الهی باشیم و وظیفه بندگی خویش و عبودیت را در برابر خالق یکتا به جا آوریم. گرچه نعمت های خداوند آن قدر فراوان اند که هیچ کس قادر به گزاردن شکر نیست.
|
شکر نعمت، نعمتت افزون کند |
کفر نعمت از کفت بیرون کند |
ولی وظیفه انسان در مقابل این موهبتهای خدایی شکر و سپاسگزاری است. از این گذشته شکر نعمت باعث دوام و ازدیاد آن می گردد.
مولای متقیان علی(ع) می فرمایند: اگر خداوند به شما نعمتی داد سپاسگزاری کنید.
صبر و بردباری
در مکتب اسلام به مسئله بردباری در مصیبت ها سفارش فراوان شده است. خداوند برای آزمودن انسان ها آنها را در موقعیت های متفاوت قرار می دهد. گاهی انسان را به مصیبتی گرفتار می سازد و چنانچه در مقابل آن مصیبت، بردباری نشان دهد، پاداش مصیبت مضاعف می شود. لازمه ایمان به خداوند صبر و شکیبایی در هنگام سختی هاست. هر قدر اعتقاد و ایمان انسان به وجود خداوند بیشتر باشد، قوّت قلب و صبر و بردباری انسان بیشتر خواهد بود.
امام علی(ع) در این مورد می فرمایند: اگر خدا شما را به مصیبتی گرفتار کرد، صبر پیشه کنید.
کل صبح و کل اشراق ایا
تبک عینی به دمع مشتاق ایا
قد لسعت حیه الهوا کبدی
فلا طبیب لها و لا راقی
ان الحبیب الذی شفقت به
و عنده رقیتی و تریاقی
زد مار هوا بر جگر غمناکم
سودی نکند فسونگر چالاکم
آن یار که عاشق جمالش شده ام
هم نزد ویست رقیه و تریاکم
من شیفته ی علی شدم شیدا نیز
پنهان همه جا گفته ام و پیدا نیز
این پایه مرا بس است و بالاترازین
امروز طلب نمی کنم فردا نیز
تا حبّ علی و آل او یافته ایم
کام دل خویش مو به مو یافته ایم
وز دوستی علی و اولاد علی است
در هر دو جهان گر آبرو یافته ایم
از دین نبی شکفته جان و دل من
با مهر علی سرشته آب و گل من
گر مهر علی به جان نمی ورزیدم
در دست چه بود از جهان حاصل من
«نظمی» نفسی مباش بی یاد علی
گوش دل خویش پرکن از نادعلی
در هر دو جهان اگر سعادت طلبی
دامان علی بگیر و اولاد علی
سر دفتر عالم معانی است علی
وابسته ی اسرار نهانی است علی
نه اهل زمین که آسمانی است علی
فی الجمله بهشت جاودانی است علی
شایسته ترین مرد خدا بود علی
در شأن نزول هل اتی بود علی
هرگز به علی خدا نمی باید گفت
لیک آینه ی خدا نما بود علی
كیست مولا ذات بی همتای حق
بعد حق هر كس بود شیدای حق
كیست مولا لام خلقت را هدف
عـیـن عـلـم و یـاء دریای شرف
كیست مولا دین احمد را كمال
متصل نورش به ذات لا یـزال
كیست مولا نعمت حـق را اتـم
مـعـنی تـفـسیر نـون و الـقـلم
كیست مولا قاسم نـار و جحیم
صاحب تقسیم جنات و نعیم
كیست مولا باب شـبیر و شبـر
بـر یتیمان مـهـربـانـتـر از پدر
كیست مولا نور حق را منجلی
حجت بر حـق حـق یعـنی عـلی
در ولایت حب او تكوینی است
دین منهای علی بی دینی است
بیعلیدرجسمهستیروحنیست
كشتی شرع نبی را نوح نیست
بی علی قرآن كتاب بی بهاست
چونعلیآیاتحقرا محتوا ست
بـی عـلی اسـلام تـمـثـالـی بـود
در مثل چون طبل تو خالی بود
بی علی اصلعبادت باطلاست
بیعلیهركسبمیرد جاهل است
بی علی تقوی گلی بی رنگ و بوست
بـنـد گی هـمچون نماز بی وضو ست
چه بد تجارتی، که دنیا را بهای جان خود بدانی،
و با آنچه که در نزد خداست معاوضه نمایی.
امام علی (ع)