امیر عاشقان
کارشناسان شبکه های وهابی لقب ابوتراب حضرت علی (ع) را منکر شدند. ابوتراب در لغت به معناى پدر خاک، یا دمساز خاک، یا پدر و رئیس خاکیان است.
این لقب از محبوبترین القاب در نزد امام علی (ع) و یکی از زیباترین القاب آن حضرت به شمار میآید.
شیخ علاء الدین سکتوارى در «محاضرة الأوائل، ص 113» گوید:
نخستین کسى که به کنیه (ابوتراب) نامیده شد على بن ابى طالب (ع) است ، این کنیه را رسول خدا (ص) به او داد آن گاه که دید او بر روى زمین خوابیده و خاک بر پهلوى او نشسته است، از روى لطف و مهربانى به او فرمود: «برخیز اى ابو تراب».
و این محبوب ترین القاب او به شمار مى رفت، و از آن پس، به برکت نفس محمدى این کرامتى براى او گردید، زیرا خاک خبرهاى گذشته و آینده تا روز قیامت را براى او باز مى گفت. این را بفهم که رازى است بى پرده. «الغدیر، الشیخ الأمینی، ج 6 ص 337 – 338».
عبایة بن ربعى «علل الشرائع، الشیخ الصدوق، ج 1 ص 156» می گوید: «به عبد الله بن عباس گفتم: رسول خدا (ص) از چه رو على (ع) را ابو تراب نامید؟
گفت: از آن رو که على (ع) صاحب زمین و حجت خدا بر اهل آن پس از رسول خداست، و بقاى زمین و آرامش آن به او است، و از رسول خدا (ص) شنیدم مى فرمود : چون روز قیامت شود و شخص کافر پاداش و نزدیکى و کرامتى را که خداى متعال براى شیعیان على آماده نموده ببیند گوید:
(اى کاش من ترابى بودم) یعنى کاش از شیعیان على (ابوتراب) بودم. و این است معناى این آیه که کافر گوید: کاش من تراب (خاک) بودم».
علامه مجلسى رحمه الله در بیان این جمله در «بحار الأنوار، العلامة المجلسی، ج 35 ص 51» می گوید:
«ممکن است ذکر آیه در اینجا براى بیان علت دیگرى در نامگذارى آن حضرت به ابو تراب باشد، زیرا شیعیان او به جهت تذلل بیش از اندازه و تسلیم بودن در برابر فرمانهاى حضرتش تراب نامیده شده اند؛ و چون آن حضرت صاحب و پیشوا و زمامدار آنهاست ابو تراب نام گرفته است».
در این که پیامبر اسلام (ص) در چه زمانی این لقب مبارک را به امیر المؤمنین (ع) داده است، روایات متفاوتی نقل شده است. برخی از آنها حاکی از آن است که این لقب در جمادی الأول یا جمادی الثانی سال دوم هجرت در غزوۀ العشیره به آن حضرت داده شده است. در برخی دیگر آمده است که در یوم التآخی؛ یعنی روزی که پیامبر اسلام بین همۀ مسلمان عقد برادری بست و از بین تمام مردم علی را برای خود برگزید، به او داده شده است.
امیرالمومنین امام علی علیه السلام فرمود:
خدا را! خدا را! اى جمعیت انسانها پروا کنید! حال که تندرستید نه بیمار، و در حال گشایش هستید نه تنگ دست، در آزادى خویش پیش از آن که درهاى امید بسته شود بکوشید، در دل شبها با شب زنده دارى، و پرهیز از شکمبارگى به اطاعت برخیزید.
با اموال خود انفاق کنید، از جسم خود بگیرید و بر جان خود بیفزایید، و در بخشش بخل نورزید که خداى سبحان فرمود: (اگر خدا را یارى کنید، شما را پیروز مى گرداند و قدمهاى شما را استوار مى دارد) و فرمود: (کیست که به خدا قرض نیکو دهد؟ تا خداوند چند برابر عطا فرماید، و براى او پاداش بى عیب و نقصى قرار دهد) درخواست یارى از شما به جهت ناتوانى نیست، و قرض گرفتن از شما براى کمبود نمى باشد، در حالى از شما یارى خواسته که: (لشکرهاى آسمان و زمین در اختیار اوست و خدا نیرومند و حکیم است) و در حالى طلب وام از شما دارد که گنجهاى آسمان و زمین به او تعلق دارد و خدا بى نیاز و حمید است، بلکه خواسته است شما ر ا بیازماید که کدام یک از شما نیکوکارترید.
«نهج البلاغه، خطبه ۱۸۳»
برگرفته شده از saghebezahra.blog.ir
روش زندگي با مردم : با مردم آنگونه معاشرت كنيد، كه اگر مرديد بر شما اشك ريزند، و اگر زنده مانديد، با اشتياق سوي شما آيند. (حكمت 10)
علی آن شیر میدان شجاعت علی آن مظهر زهد و عدالت
همان سرچشمه علم و فضایل به آن زیبا ترین شکل و شمایل
علی دریای علم بیکران ها که بود آگه به راه آسمانها
شب و تنها و نخلستا ن کوفه ز نامردی آن مردان کوفه
دلش غمگین ز رنج روزگاران ز سستی و ز بد عهدی یاران
ز تنهایی چو سر در چاه می کرد ز غم ها شکوه ها و آه می کرد
چه می گفتا به شب اندر نهانی به چاه از ناله های آسمانی
دعا می خواند و آنجا داد می زد ز درد و رنج و غم فریاد می زد
به یاد اشک آن زهرای اطهر ز فقدان و ز دوری پیمبر(ص)
به یاد فاطمه قلبش گرفته ز ناچاری غمش در دل نهفته
همان ام الحسن ، ام الحسینـش گل یاسش و ام الزینبـینـش
به یاد محسن آن طفل شهیدش که لعنت باد بر قاتل عنیدش
نماند از بهر او یاران چندی بجز قدر کم و تعداد اندی
سه تا ماندند زاصحاب پیمبر(ص) فقط مقداد و سلمان و ابوذر
به یاد مالک اشتر که مردی چو او هرگز نبود اندر نبردی
علی زیبا ترین نام دو عالم علی اولی ترین اولاد آدم
علی آن اولین مرد مسلمان که در جانش نشسته نور ایمان
به سیزده سالگی بهر پیمبر(ص) ولی گشت و وصی گشت وبرادر
علی آن وارث علم نبوت علی آن صاحب حق امامت
علی معنای عشق آفرینش چراغ روشن تقوا و بینش
چرا می رفت نخلستان کوفه ز نامردی آن مردان کوفه
به نخلستان دور کوفه می رفت ز جور مردمان کوفه می رفت
به شب آن ناله های آسمانی به اشک و ناله های آنچنانی
غمش پنهانی اندر چاه می گفت اگر شادی بدی با ماه می گفت !
به هر جنگی که با کفار می شد چو شیران حیدر کرار می شد
ز تنهایی چون سرمی کرد در چاه ز غم های دل و از غصه و آه
همان که در زمین شیر خدا بود به راه آسمان ها آشنا بود
به یاد رنج زهرا گریه می کرد ز فقدان پیمبر مویه می کرد
نظر به بندگان اگر، ز مرحمت خدا كند
قسم به ذات كبریا، ز یُمن مرتضى كند
خدا چو هست رهنمون، مگر دگر چرا و چون
كه او كند هر آنچه را كه حكمت، اقتضا كند
ز قدرت یداللّهى، كسى ندارد آگهى
وسیلهاش بود علىّ، خدا هر آنچه را كند
به جنگ بدر و نهروان، علىّ است یكّه قهرمان
نِگر كه دست حقّ عیان، قتال اشقیا كند
به روى دوش مصطفى، نهد چو پاى مرتضى
نگر به بت شكستنش، كه در جهان صدا كند
به رزم خندق و اُحد، به قتل عمرو و عبدود
خدا بدستِ دست خود، لواى حقّ به پا كند
چو افضل از عبادت خلایق است ضربتش
علىّ تواند این عمل، شفیع ما سوى كند
به پیشگاه كردگار، ز بس كه دارد اعتبار
دیون جمله بندگان، تواند او ادا كند
نماز بى ولاى او عبادتى است بى وضو
به منكر على بگو، نماز خود قضا كند
هر آن كه نیست مایلش، جفا نموده با دلش
بگو دل مریض خود، به عشق او شفا كند
على است آن كه تا سحر، سرشك ریزد از بصر
پى سعادت بشر، ز سوز دل دعا كند
على انیس عاشقان، على پناه بى كسان
على امیرمؤمنان، كه مدح او خدا كند
پس از شهادت نبىّ، كه را سزد به جز على
كه تا به حشر آدمى، به كارش اقتداء كند
قسیم نار و جنّتش، ترازوى محبّتش
كه مؤمنان خویش را، ز كافران جدا كند
گهى به مَسند قضا، گهى به صحنه غزا
گهى به جاى مصطفى، كه جان خود فدا كند
على است فرد و بى نظیر، على مجیر و دستگیر
كه نام دلگشاى او، گره ز كار وا كند
ز كار قهرمانیش، پر است زندگانیش
نگین پادشاهیش، به سائلى عطا كند
امیر كشور عرب، ثناكنان، دعا به لب
برد طعام نیمه شب، عطا به بینوا كند
ز كوى شاه اولیاء، كه مهر اوست كیمیا
كجا روى بیا بیا، كه دردها دوا كند
شاعر: حبیبالله چایچیان
برای جهان پهلوان شدن
باید با نفست مبارزه کنی؛
و در هر میدانی،
پیروزمندانه پشتش را بر خاک بمالی ...
اگر اینگونه شد ،
تاسی به مولایت علی علیه السلام نموده ای ...
همه بدنبالش میگردند،
و از نبودش رنج می برند ؛
عدالت را میگویم ...
دریغ و افسوس از اینکه نمی دانند
هزار و اندی سال پیش
به دستور اربابان زر و زور و تزویر
در مسجد کوفه به شهادت رسید
در سکوت اکثریتی خاموش
السلام علیک یا امیرالمومنین