راسخون

مبحث 64 طرح صالحين: مهربان‌ترین پناه (ویژه ولادت امام رضا علیه السلام)

omiddeymi1368 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 6610
|
تاریخ عضویت : شهریور 1391 

 
 
 
 
 
 
 
 
 
     مبحث شصت و چهارم طرح صالحين: مهربان‌ترین پناه
 
(ویژه ولادت امام رضا علیه السلام)

 

امام علی ‌بن موسی‌ الرضا(علیه السلام) هشتمین امام شیعیان از سُلاله پاک رسول خدا و هشتمین جانشین پیامبر مکرّم اسلام می‌باشند.

 

حضرت رضا‌(علیه السلام) در یازدهم ذیقعدﺓ الحرام سال 148 هجری در مدینه منوّره دیده به جهان گشودند. از قول مادر ایشان نقل شده است که: "هنگامی ‌که به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمی‌کردم و وقتی به خواب می‌رفتم، صدای تسبیح و تمجید حق تعالی و ذکر «لا إله ‌إلّا الله» را از شکم خود می‌شنیدم، اما چون بیدار می‌شدم دیگر صدایی به گوش نمی‌رسید. هنگامی ‌که وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان می‌داد؛ گویی چیزی می‌گفت." نظیر این واقعه، هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است، از جمله حضرت عیسی(علی نبیّنا و آله و علیه السّلام) که به اراده الهی در اوان تولد، در گهواره لب به سخن گشوده و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است.

 

یکی از القاب مشهور ایشان «رضا» به معنای «خشنودی» می‌باشد. امام محمد تقی(علیه السلام)، سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل می‌فرمایند: "خداوند او را «رضا» لقب نهاد، زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده‌اند و ایشان را برای امامت پسندیده‌اند و همینطور (به خاطر خلق و خوی نیکوی امام) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بود‌ند."

لقب مشهور دیگر حضرت «عالِم آل محمد» است که نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می‌باشد.

ابن شهر آشوب صاحب کتاب «مناقب آل أبی‌طالب علیهم السلام» از جمله القاب حضرت را این گونه می‌شمارد: «سراج اللَّه(چراغ الهی)، نور الهدى(نور هدایت)، قره عینِ المؤمنین (روشنی چشم مؤمنان)، کافی الخلقِ (کفایت‌کننده مردم)، ربّ السّرِیرِ (صاحب تخت)، رِئاب التدبِیرِ (اصلاح‌کننده تدبیرها)، فاضل (صاحب برتری)، صابِر، وفیّ (با وفا)، صدّیق (بسیار راستگو) و رَضیّ‏ (صاحب مقام رضا)».

 

خصوصیات اخلاقی و زهد و تقوای آن حضرت به گونه‌ای بود که حتی دشمنان خویش را نیز شیفته و مجذوب خود کرده بود. با مردم در نهایت ادب تواضع و مهربانی رفتار می‌کرد و هیچ گاه خود را از مردم جدا نمی‌نمود.

 

 

شما دوستان گرامي، با در نظر گرفتن موضوعات زیر مي‌توانيد مطالب خود را اعم از داستان، حديث، اشعار کوتاه، سخنراني و ... در قالب صوت، تصوير و يا متون مختصر مطرح نمایید.

 

موضوعات:

1- تولّد امام،

2- زندگی امام در مدینه،

3- امامت حضرت‌،

4- سفر به سوی خراسان،

5- حدیث سلسلة الذّهب،

6- ولایت‌عهدی،

7- جنبه علمی امام،

8- اخلاق و منش امام،

9- کلمات حکمت‌آمیز امام،

10- امام و عبادت،

11- امام، خوراک و پوشاک،

12- امام، دعا و ذکر،

13- امام، خانواده و خویشان،

14- امام و مردم.

 

 

تذکّرات:

1- مطالب ارسالي مختصر و مفيد و غیر تکراری باشند.

2- از فونت‌هاي زيبا با سايز و رنگ مناسب استفاده شود.

3- از گذاشتن هر گونه مطلب طولاني خودداري شود.

4- تصاوير مرتبط، ابتدا از لحاظ سايز بررسي و سپس ارسال گردد.

*در غیر این صورت، پست‌های نامناسب حذف خواهند شد.*

 

از همراهی و همکاری شما عزیزان سپاسگزارم.
 
fatemexry کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 5428
|
تاریخ عضویت : تیر 1393 

نیست گاهی، هیچ راهی، جز به شاهی رو زدن

با غمی سنگین رسیدن پیش او زانو زدن

ظهرِ گرما، صحن سقاخانه می چسبد چقدر

ضامن آهو شنیدن، بعد از آن «یا هو» زدن

 السلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السلام

fatemexry کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 5428
|
تاریخ عضویت : تیر 1393 

کوهستان بود ، امام پیاده شدند از اسب، سیصد نفر هم همراهشان . عابد از غارش امد بیرون . امام را دید ، رفت به استقبال آقا جان ! چند سال است برای دیدنتان لحظه شماری می کنم می شود کلبه کوچکم را به قدومتان روشن کنید؟ امام اشاره کردند . همه وارد غار شدند .

عابد مبهوت شده بود . سیصد نفر در غار کوچکش جا شده بودند . چیزی برای پذیرایی نداشت ، امام ، مهربان نگاهش کرد:" هر چه داری بیاور." سه قرص نان و کوزه ای عسل گذاشت جلوی امام . امام عبایش را کشید رویش ، دعا خواند . بعد از زیر عبا به همه نان و عسل داد. همه که رفتند، نان و عسل عابد هنوز آنجا بود.

fatemexry کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 5428
|
تاریخ عضویت : تیر 1393 

کاش میدانستیم ؛

امامی که از اعمالمان رضا نباشد را نمیتوان رضا خواند ...

آقا ببخش ...

fatemexry کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 5428
|
تاریخ عضویت : تیر 1393 

گویند زیارت تو حج فقراست؛

بر گنبد و بارگاهت از دور سلام ...

fatemexry کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 5428
|
تاریخ عضویت : تیر 1393 

 

و من گریخته ام؛

  و در پی من صیادها؛

    و فرا رویم دام ها؛

        یا ضامن آهو؛

          من یقین دارم دستان تو تنها سهم آهو نیست ...

fatemexry کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 5428
|
تاریخ عضویت : تیر 1393 

رفته بودم ديدن امام، محاسن شان را رنگ کرده بودند، مشکي شده بود و زيبا! گفتم: مبارک باشد. فرمود: هميشه تميز و آراسته باش مخصوصا براي همسرت. تو دلت مي‌خواهد وقتي مي روي خانه همسرت را ناآراسته ببيني؟ گفت: نه يابن رسول ا...! علي بن موسي فرمود: او هم از تو چنين انتظاري دارد. اين کار علاوه بر پاداش نزد خدا باعث پاکدامني خانواده مي‌شود.

fatemexry کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 5428
|
تاریخ عضویت : تیر 1393 

چندي که از آن مرحله گذشت ، وي به عزم طوافِ مرقد پدر بزرگوار خود جناب علي بن موسي الرضا عليه تحية و الثنا از مدينه به سمت شهر طوس بار بسته ، عزيمت فرمودند و جمعيت بسياري در رکاب آن بزرگوار روانه شدند . و جناب ابو عبيده در آن سفر در رکاب پدر بزرگوار روانه مي بود تا آنکه به مقصد رسيدند . حدود شش ماه در آن اماکن مشرفه به زيارت آن سرور منور ، ساکن بوده و بعد از آن به مدينه مشرف گرديد . سال ديگر تخميناً يا کمتر يا بيشتر به جهت نور ديده خود بناي عروسي و زفاف فرمودند ؛ بعد از فراغت از عروسي ، آن حضرت شبي در عالم رؤيا چنان پنداشت که به خدمت جد بزرگوارش شرفياب شده . آن حضرت خطاب به وي فرمودند : که اي قاسم بسيار مشتاق جمال تو شدم به خانه من نمی آيی ؟ آن حضرت از شوق اين بشارت از خواب بيدار شده در خدمت با رفعت پدر بزرگوار عرض کرد يا ابتا  سر و جان گرامي به فداي سرکار شما باد . در عالم المعني به جنان ديدم که به خدمت جد بزرگوارم شرفياب شدم . آن جناب فرمودند : (ای قاسم بسيار اشتياق جمال تو را دارم چرا به خانه من نمی آيی ؟ ) هرگاه مرخص بفرماييد و اذن سفر دهيد دلم مي خواهد که به پا بوسي جدّ گرامي ام ( مقصود حضرت رضا عليه السلام است ) شرفياب شوم . آن روز هفده روز از ازدواج آن حضرت گذشته بود . آن حضرت فرمودند: ای بر گزيده من ، خود مختاري ، پس آن حضرت مجدد عرض کرد که مرا مرخص فرموده ، دستور سفر فرماييد . آن بزرگوار آن حضرت را اذن به رفتن دادند . از پی تدارک اسباب سفر نور ديده و فرزند برگزيده خود جناب ابو عبيده پرداخت. تا آنکه تدارک سفر به جهت آن حضرت فراهم آورده و با جمعي از سادات بني هاشمي و بني حسني و بني عقيلي و جعفري و موسوي و رضوي و اسمعيلی روانه سفر شدند . پس آن حضرت ، پدر بزرگوار را وداع نموده ، پاي مبارک به رکاب سعادت گذارده و بر مرکب قرار گرفته ، روانه راه گرديدند . و با دستگاه سلطنت ، منزل به منزل مسافت را طي مي نمودند تا به زمين ري(احتمالا تصحيفی رخ داده و کلمه ری در اصل بايد قم باشد ) نزول اجلال فرمودند و مدت چهل روز در آن منزل ساکن شده و به زيارت جناب فاطمه مشغول مي بودند . و روز چهل و يکم از آن منزل حرکت کرده تا آنکه در چهل حصاران ، منزل کردند .

fatemexry کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 5428
|
تاریخ عضویت : تیر 1393 

امام فرمودند: "دوست هر کس عقل اوست و دشمن هر کس جهل و نادانی و حماقت است."

امام فرمودند: "علم و دانش همانند گنجی می‌ماند که کلید آن سؤال است، پس بپرسید. خداوند شما را رحمت کند زیرا در این امر چهار طایفه دارای اجر می‌باشند: 1- سؤال کننده 2- آموزنده 3- شنونده 4- پاسخ دهنده."

امام فرمودند: "مهرورزی و دوستی با مردم نصف عقل است."

امام فرمودند: "چیزی نیست که چشمانت آنرا بنگرد مگر آنکه در آن پند و اندرزی است."

امام فرمودند: "نظافت و پاکیزگی از اخلاق پیامبران است."

fatemexry کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 5428
|
تاریخ عضویت : تیر 1393 
همیشه از حرمت، بوی سیب می آید
صدای بال ملائک، عجیب می آید!
 
سلام! ضامن آهو، دل شکسته من
به پای بوس نگاهت، غریب می آید
 
نگاه زخمیِ تو، تا بقیع بارانی است
مگر ز سمت مدینه، طبیب می آید؟!..
 
به پای در دلت، ای غریبه تنها
علی(ع) ز سمت نجف، عنقریب می آید
 
طلای گنبد تو، وعده گاه کفترهاست.
کبوتر دل من، بی شکیب می آید
 
 
برات گشته به قلبم مُراد خواهی داد
چرا که ناله «امّن یُجیب» می آید.
 
 
 
nargesi کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 3783
|
تاریخ عضویت : شهریور 1392 

دلم شکسته، دلم را نمی خری آقا
مرا به صحن بهشتت نمی بری آقا
اگر چه غرق گناهم ولی خبر دارم
تو آبروی کسی را نمی بری آقا
چقدر خوبی و دل رحم و مهربان، عاشق
و در دقایق عمرم شناوری آقا
همیشه از حرمت بوی مهر می آید
شبیه باغ پر از گل معطری آقا
تمام دفتر شعرم فدای چشمانت
که از تمام غزلهایم بهتری آقا
ولی بدون تو این شعر ها چه دلتنگند
بدون نام تو اصلا چه دفتری آقا
در اوج بی کسی ام در خیال من هستی
تویی که یارترین یارو یاوری آقا

السّلام علیک یا علی بن موسی الرضا علیه السّلام

nargesi کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 3783
|
تاریخ عضویت : شهریور 1392 

آمــدم  ای شاه پناهــم بـده
خـط  امـانی ز  گناهــم  بـده
ای  حرمت  ملجاء درمـاندگان
دور مران  از در  و  راهـم  بده
ای که عطابخش همه عالمی
جمله ی حاجات مـرا هم بده!

السلام عليك يا امام رئـوف يا علي بن موسي الرضا المرتضي علیه السّلام

nargesi کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 3783
|
تاریخ عضویت : شهریور 1392 

صلوات خاصه حضرت امام رضا علیه السلام:

اللهّم َ صَلّ عَلی عَلی بنْ موسَی الرّضا المرتَضی الامامِ التّقی النّقی

و حُجّتکَ عَلی مَنْ فَوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثری الصّدّیق الشَّهید

صَلَوةَ کثیرَةً تامَةً زاکیَةً مُتَواصِلةً مُتَواتِرَةً مُتَرادِفَه

کافْضَلِ ما صَلّیَتَ عَلی اَحَدٍ مِنْ اوْلیائِکَ...

التماس دعا

namebaran کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 4155
|
تاریخ عضویت : اسفند 1392 

وقتي تولدي دعوت ميشيم خودمون رو از چند روز قبلش آماده ميكنيم

به فكر پوشيدن بهترين لباس هستيم...خريدن كادو.....

با تموم شوق به مقصد ميريم و حسابي خوش ميگذرونيم...

حالا ميلاد شماست آقا جونم....ولي چقدر ازتون دورم كه نميتونم مهمانتون باشم....

ولي دلم پيش شماست...توي حرمتون....با تموم وجودم خوشحالم  براي ميلادتون....

اونجا نيستم ولي منو هم جزء مهموناتون بدونيد....

دلم هميشه پيش شماست...

ميلادتون مبارك آقاي من.....عاشقونه دوستتون دارم

namebaran کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 4155
|
تاریخ عضویت : اسفند 1392 

دوباره یک غروب دلنشین

دوباره یک صدا،

صدای سبز

دوباره می پرد کبوتری

به دور گنبد حرم

دوباره چشمهای من

پر از نگاه کاشی و ستاره می شود

کنار حوض

دوباره ذهن من

پر از صدای بالهای یک فرشته می شود

نگاه کن!

من آن کبوترم

به دور گنبد طلایی اش

 

چه عاشقانه می پرم