راسخون

غزل شماره ۳۴۷: صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم

salma57 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 35499
|
تاریخ عضویت : بهمن 1391 

صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم

تا به کی در غم تو ناله شبگیر کنم

دل دیوانه از آن شد که نصیحت شنود

مگرش هم ز سر زلف تو زنجیر کنم

آن چه در مدت هجر تو کشیدم هیهات

در یکی نامه محال است که تحریر کنم

با سر زلف تو مجموع پریشانی خود

کو مجالی که سراسر همه تقریر کنم

آن زمان کآرزوی دیدن جانم باشد

در نظر نقش رخ خوب تو تصویر کنم

گر بدانم که وصال تو بدین دست دهد

دین و دل را همه دربازم و توفیر کنم

دور شو از برم ای واعظ و بیهوده مگوی

من نه آنم که دگر گوش به تزویر کنم

نیست امید صلاحی ز فساد حافظ

چون که تقدیر چنین است چه تدبیر کنم

 

 

hadis162 کاربر برنزی
|
تعداد پست ها : 658
|
تاریخ عضویت : فروردین 1393 
salma57 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 35499
|
تاریخ عضویت : بهمن 1391 

وزن غزل: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)

۱ محبوب من ، با وجود غم عشق تو چه چاره ای بیندیشم؛ تا کی در غم تو ناله های سحرگاهی داشته باشم.

شبگیر: سحرگاه ، هنگام سحر.

۲ دل دیوانه ،کارش از ان گذشت که پند کسی را بشنود؛چاره نیست ، جزاینکه با سر زلف تو به زنجیرش کشم.

از آن شد : از آن گذشت،کارش از آن گذشت.

یعنی دل من چنان دیوانه و بی پروا شده که نصیحت کسی را نمی شنود؛ چاره ای نیست جز اینکه با عشق تو سر گرم و مقیدش سازم،هم چنان که دیوانه ای را با زنجیر مقید می کنند.

۳ افسوس که امکان ندارد رنجهایی را که در مدت دوری تو کشیدم، در یک نامه بیان کنم.

۴ با وجود سر زلف تو – با گرفتاری هایی که از سر زلف تو برای من حاصل شده – مجالی نیست که تمام پریشانی های خود را یک به یک بیان کنم.

ودر هر دو حال اشاره به این نکته دارد که پریشانی خاطر من انعکاس پریشانی زلف یار است.

۵ آن لحظه که آرزو می کنم جان عزیز خود را ببینم؛تصویر زیبای روی تو را در نظر مجسم می سازم – تصویر خیالی روی تو مثل جان من عزیز است.

۶ اگر بدانم که وصال تو با این کار برای من میسر می شود؛ دل ودین خود را از دست می دهم و در این کار سود می برم.

توفیر کردن: دخل کردن،نفع بردن،سود بردن.

یعنی اگر بدانم که با از دست دادن دل و دین به وصال تو می رسم،این کار را می کنم و سودمی برم.

۷ واعظ ، از پیش من دور شو و سخن بیهوده مگو؛ من کسی نیستم که از این پس به سخنان فریبنده تو گوش کنم.

۸ امیدی نیست که فساد حافظ به صلاح و تقوی مبدل شود؛وقتی سر نوشت چنین مقرر شده چه چاره توان کرد.

salma57 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 35499
|
تاریخ عضویت : بهمن 1391 

تعبیر :

برای حل مشکلات خودتان هیچ تدبیری نمی کنید. دست به دعا برنداشته اید ولی کاری انجام نمی دهید. فرصتا به دست نمی آورید تا جبران کنید اما بدانید که مشکلاتتان زمانی حل می شود که همت کنید و دلتان را صاف نمائید و ایمانتان را هم از دست ندهید. به حرف کسانی که می خواهند راه های نادرست پیش پایتان بگذارند گوش ندهید موفق می شوید.