راسخون

قرار شب بیست و دوم ماه مبارک رمضان

nazaninfatemeh کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 81124
|
تاریخ عضویت : خرداد 1389 

قرار شب بیست و دوم ماه مبارک رمضان به نیت : اعطای فرزند صالح و‌ذریه پاک 

حکمت 46 نهج البلاغه

tahmores کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 11998
|
تاریخ عضویت : شهریور 1391 

سلام و تشکر 

چه قدر این جمله حرف داره 

یعنی خود پسندی اینقدر بد و نامناسب که حضرت گناه رو برش ترجیح‌میدن 

گاهی یه کار خوبی میکنیم اونقدر فریاد میزنیم که بابت کارمون گوش دنیا کر میشه

tahmores کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 11998
|
تاریخ عضویت : شهریور 1391 

گاهی بعضی  مردم اونقدر بر عبادتشان فخر‌میفروشند که بعضی های دیگه حسادت میکنند 

در صورتی که از نظر حضرت علی گناه با پشیمانی بهتر از چنین عبادتیه

tahmores کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 11998
|
تاریخ عضویت : شهریور 1391 

یکی از اساتیدم به نقل از شاگردش تعریف میکرد 

یک روز شاگردشون مشغول نماز شب میشن و عبادت  بعد از خوندن نماز صبح  خیلی حس خاصی داشتن 

میگفتن نمازشون بهشون چسبیده و لذت خاصی بردن 

و‌کلی از عبادتی که کردن راضی بودن این شخص وقتی عباداتش تموم میشه قبل از این که به خواب بره یه دفعه متوجه میشه که اصلا وضو نداشته 

استادمون میفرمودن 

وقتی بعد از عبادت حس میکنید خیلی خوب بوده و راضی هستید زیاد مطمئن نباشید مورد قبول خدا هم باشه 

دست شیطان در مورد  ضایع کردن عبادت خیلی قویه

hoseinh1990 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2645
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

سلام

واقعا این جمله خیلیییییییییییییییییییییییییییی قشنگه

تو زندگی ما ادما کارهای خوب زیاد هست

ولی بعضی از ماها اونکارای خوب رو خودمون تبدیلش میکنیم به یه سری کار بیهوده

فقط بخاطر یکی دوتا جمله تعریف از زبان بنده های خدا

در مورد اینکه امام فرمودند بعضی از گناه ها از کارهای نیک بهتره

تو زندگی گناهایی رو انجام میدیم و وقتی نتیجه این گناه رو تو زندگی میبینیم متوجه حرف خدا میشیم که چرا گفته شده این کار گناه

که البته اگه توفیق فهمیدن رو داشته باشیم بعضی میگن گناه کنیم ببینیم اصلا حقیقتا ضرر داره یا همش حرف هستش که بعدش غرق تو گناه میشن و ....

وقتی ضرر های گناه رو فهمیدیم دیگه طرف اون گناه نمیریم چون باور کردیم که خدا بخاطر خودمون گفته اینکارو نکنید

و به همین واسطه اکثر اوقات بعضی از گناه های دیگه رو هم انجامش نمیدیم

چون باورمون نسبت به خدا بیشتر شده

باور اینکه خدا صلاح بندشو میخواد

البته این بستگی به خود فرد داره که این باور تا چه مدتی پایدار باشه

یکی ساعت

یکی دو ساعت

یکی یه روز

یکی یه هفته

یکی یه ماه

یکی یه سال

یکی ....

یکی تا اخر عمرش

کاش ما اولا گناه نکنیم

و اگه زبونم لال گناه کردیم زود توبه کنیم و از اونایی باشیم که تا اخر عمرشون پاک میمونن

kuoroshss کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 3221
|
تاریخ عضویت : آبان 1391 
بسم الله الرحمن الرحیم
 

گناهی که تو را دل آزرده کند، نزد خداوند از کار نیکی که تو را شگفت زده کند، بهتر است.

 

امام علی علیه السلام این نقطه ی بحران را برای مالک اشتر، چنین ترسیم کرده اند: « و ایاک و الاعجاب بنفسک و الثقة بما یعجبک منها و حبّ الاطراء؛ فانّ ذلک من اوثق فرص الشیطان فی نفسه لیمحق ما یکون من احسان المحسین »؛ از خود پسندیدن و به خود پسندی مطمئن بودن و ستایش را دوست داشتن، بپرهیز که این ها همه از بهترین فرصت های شیطان است تا بتازد و کارهای نیکوکاران را نابود سازد.

 

شیطان، خود گرفتار این بیماری مهلک است و در برابر فرمان خداوند به سجده بر آدم علیه السلام به خود بالید و گفت: (… انا خیر منّه…)؛ «من از او بهترم»به سبب همین، از ردیف فرشتگان اخراج شد. از این رو، خطر این کمین را به خوبی می داند، و خود نیز در گفت وگویی با حضرت موسی علی نبینا و آله علیه السلام به این پرتگاه اعتراف کرد.

 

حضرت موسی علی نبینا و آله علیه السلام در مجلسی نشسته بودند که ناگاه ابلیس به محضر آن حضرت رسید، در حالی که کلاه رنگارنگ و درازی بر سر داشت. وقتی نزدیک شد از روی احترام کلاهش را از سر برداشت، سپس بر سر گذاشت و گفت: السلام علیک ؛ حضرت موسی علی نبینا و آله علیه السلام فرمود: تو کیستی؟ جواب داد: شیطان؛ من ابلیس هستم حضرت موسی علی نبینا و آله علیه السلام فرمود: خدا تو را بکشد؛ برای چه این جا آمده ای؟ ابلیس گفت: آمده ام برای مقام ارجمندی که در پیشگاه خدا داری بر تو سلام کنم. حضرت موسی علی نبینا و آله علیه السلام فرمود: با این کلاه رنگارنگ چه می کنی؟ ابلیس گفت: با این کلاه، دل های فرزندان آدم را آلوده و منحرف می کنم. حضرت موسی علی نبینا و آله علیه السلام فرمود: چه کاری است که اگر انسان انجام دهد، بر او چیره می شوی؟ ابلیس گفت: هنگامی که انسان به خود ببالد و عملش را زیاد شمرد و گناهانش را کوچک ببیند. سپس از خدمت حضرت بیرون رفت، در حالی که می گفت: وای بر من! موسی(علی نبینا و آله علیه السلام )اموری را دانست که به وسیله آن، انسان ها را از آلودگی برحذر می دارد.

در روایات، حتی عُجب در یک عبادت، مایه سقوط عابد به پایین ترین درجه فسق شمرده شده است؛ سقوطی که موجب طمع دشمن برای گستردن دام بزرگ تری می شود؛ امام باقر علیه السلام می فرماید:

دو نفر داخل مسجد شدند؛ یکی عابد و دیگری فاسق؛ چون از مسجد بیرون رفتند، فاسق از جمله صدیقان بود و عابد از جمله فاسقان و سبب این بود که عابد داخل مسجد شد و به عبادت خود بالید و فاسق در پریشانی از گناه و استغفار بود.

در داستان دیگری درباره یکی از اصحاب حضرت عیسی- علی نبینا و آله علیه السلام- چنین آمده است:حضرت عیسی –علی نبینا و آله علیه السلام– با اصحاب خود به کنار دریا رسیدند ، حضرت بسم الله گفتند و بر روی آب روان شدند ؛ یکی از اصحاب هم که مردی کوتاه قامت بود بسم الله گفت وروانه شد ، و به عیسی – علی نبینا و آله علیه السلام – رسید ؛

در آن وقت عُجب کرد و به خودش گفت : این عیسی روح الله (علی نبینا و آله علیه السلام )است که بر روی آب راه می رود ، من هم همین طور ، پس فضیلت او بر من چیست؟ همین که این به خاطرش گذشت ، به آب فرو رفت، پس استغاثه به حضرت کرد و حضرت دستش را گرفت و از آب بیرون آورد و گفت: چه گفتی؟ گفت: چنین چیزی به خاطرم گذشت. حضرت فرمود: از حدّ خود بیرون شدی و خدا بر تو خشم کرد، توبه کن! پس توبه کرد و به حال اول خود بازگشت .

hoseinh1990 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2645
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

امام صادق «علیه السلام » فرمودند:

سه چیز پشت را مى‏شكند:

مردى كه عمل خود را زیاد شمارد

و گناهان خود را فراموش دارد

و مجذوب رأى و نظر خود شود.

منبع سایت تبیان

hoseinh1990 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2645
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

شخص عالم و دانشمندى عابدى را ملاقات كرد و از او پرسید. وضع نماز شما چگونه است؟ عابد با یك حالت عجب و خودبینى گفت. از نماز من سۆال میكنى با اینكه من مدتها است مشغول عبادتم؟ عالم گفت گریه شما چگونه است؟ گفت من به حدى گریه میكنم كه اشك چشمم جریان پیدا میكند. عالم گفت خنده تو در حال خوف و ترس از خدا بهتر است از گریه تو در حالى كه فخر كنى و بخود بنازى. كسى كه به عمل خود بنازد اعمالش به طرف خدا بالا نمیرود اصلا

منبع تبیان

hoseinh1990 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2645
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

آدم خودپسند، به خود مغرور است و تصوّر مى‏كند كه در نزد خدا مقامى دارد، و خود پسندى او را وادار مى‏كند تا خود را ستایش و تعریف كند و به فكر و عمل و عقل و خردش ببالد و در نتیجه از استفاده و مشورت با دیگران و درخواست و پرسش مطلبى خوددارى مى‏كند و مستبد و خود رأى بار مى‏آید، و از پرسش مشكلات از آن كسى كه داناتر است خوددارى مى‏كند، و چه بسا به نظر غلطى كه از ذهنش گذشته است، مغرور، و دلخوش است كه از جمله نظرات اوست، نه نظرات دیگرى، و پافشارى مى‏كند و به نصیحت و اندرز گوش نمى‏دهد، بلكه به دیگران به چشم حقارت مى‏نگرد، این چیزها و نظایر اینها از آفات خودپسندى است.

منبع ( مجموعه ورام، آداب و اخلاق در اسلام / ترجمه تنبیه الخواطر / 393  )

تبیان

hoseinh1990 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2645
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 
آیا این حدیث از حضرت امیر سند قوی دارد اگر دارد چه کسی نقل کرده است و در چه کتابی موجود است. گناهی که تو را پشیمان کند بهتر از کار نیکی است که تو را به خودپسندی وا دارد؟
 
پاسخ اجمالی

متن عربی این حدیث اینگونه است:

"وَ قَالَ ع سَیِّئَةٌ تَسُوءُکَ خَیْرٌ عِنْدَ اللَّهِ مِنْ حَسَنَةٍ تُعْجِبُکَ"

این روایت علاوه بر آنکه در کتابهای معتبری چون "نهج البلاغة"[1]، "غرر الحکم"[2] و ... وجود دارد، کاملا منطبق با اصول و موازین اسلامی است، زیرا فرد گناهکاری که از گناه خود پشیمان است در حالت "توبه" به سر می برد که از بهترین حالات نزد پروردگار است، اما نیکوکاری که به کردار نیک خویش مغرور شده، دچار ویژگی "عجب" شده که خود گناهی بزرگ بوده و او را از خدا دور می کند. طبیعی است که این روایت مجوزی برای انجام گناه نیست، زیرا فردی که دائما در گناه غوطه ور است، نمی تواند مدعی باشد که از آن گناه بدش می آید و نسبت به انجام آن پشیمان است، بلکه این روایت در مورد افرادی است که گاهی در زندگی دچار لغزش شده و به شدت از آن پشیمان هستند.

این سؤال، پاسخ تفصیلی ندارد.

[1] نهج البلاغة، ص 477، حکمت ها، حکمت 46، انتشارات دار الهجرة، قم، بی تا.

[2] تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص 37، ح 7081، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1366 هـ ش.

منبع http://islamquest.net

farshon کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 43957
|
تاریخ عضویت : آذر 1387 

عجب، یکی از حالت ها و ویژگی های منفی دل است. بر پایه کلام بزرگان علم اخلاق:

خودپسندی و عجب، آن است که آدمی به سبب عمل، کمال، مال، زیبایی، منصب و مقام و اموری از این دست، خود را بزرگ بشمارد. انسان خودپسند، کسی است که گمان می کند، ویژگی های ممتاز و برجسته و اعمال مهمی دارد؛ خواه این گمان او واقعیت داشته باشد و خواه توهمی بیش نباشد.

farshon کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 43957
|
تاریخ عضویت : آذر 1387 

امام خمینی رحمهم الله درباره عجب می نویسد:

مرحله اول عجب، حالتی است که فرد در قلب خود، با ایمان یا ویژگی دیگرش بر خداوند منت گذارد. مرتبه دوم، کرشمه و ناز کردن به خداوند متعال است. فرد خود را در این مرتبه، از اولیای خدا و در سلک مقربان و سابقان می پندارد و مرحله سوم، آن است که به جهت ایمان و ملکات، خود را شایسته و مستحق پاداش الهی بداند و مرتبه دیگر آنکه، خود را از دیگران بهتر و دیگر مخلوقات را ناقص و ناچیز شمارد.

farshon کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 43957
|
تاریخ عضویت : آذر 1387 

حضرت علی علیه السلام می فرماید:

هرگز مباد که با خود بگویی که مرا فرمانروایی داده اند، دستور می دهم و باید بی درنگ اجرا شود که این، سیاه کننده دل، ویرانگر دین و عامل نزدیک شدن دگرگونی ها در نعمت هاست. هرگاه شکوه ویژه و مقام و منصب به نخوت و خود بزرگ بینی دچارت ساخت، با دقت، در بزرگی خداوند بنگر که چگونه با توست و بر تو سلطه دارد. عجب، از دیرباز مشکلی فراروی کارگزاران بوده و از منظر دانشمندان اخلاق نیز امری است در خور اندیشیدن. برای نمونه علامه نراقی در این باره می نویسد:

این، مرضی است که بسیاری از اهل دنیا به آن دچار هستند و از هر کسی چشم زیردستی و فروتنی دارند، غافل از اینکه همه ریاست دنیویه، در معرض فنا و زوال و مایه خسران و وبال است.

در این صحیفه مینا به جامه خورشیدنگاشته سخنی خوش به خامه زر دیدم

که ای به دولت ده روزه گشته مستظهرمباش غَرّه که از تو بزرگ تر دیدم

farshon کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 43957
|
تاریخ عضویت : آذر 1387 

آثار خودپسندی

یکی از آثار خودپسندی آن است که فرد، گناهان خویش را کوچک می شمارد، بلکه خویشتن را از هرگونه گناه و پلیدی پاک و پاکیزه می داند. در واقع، عجب و خودخواهی نمی گذارد که بدی های خود را ببیند و ازاین رو، در پی استغفار و پوزش خواهی بر نمی آید. نیز چنین شخصی خود را میان مردم، انسانی خوب و بلندمرتبه می پندارد. از رسول خدا صلی الله علیه و آله رسیده است که: «فَانّه لیس عَبْدٌ یَتَعَجَّبُ بِالْحَسَناتِ اِلاّ هَلَک؛ هیچ بنده ای نیست که از کارهای خود دچار غرور و خودپسندی شود، مگر اینکه هلاک شود.»خودپسندان و از خود راضیان، دیگران را کوچک و ناچیز می شمارند و به آنها ارزشی قائل نیستند و بدین ترتیب، تنهایی و گوشه گیری بر سراغشان می آید.

خودبینی، مانع رشد و پویایی

از آثار دیگر خود بینی این است که فرد را از هرگونه پیشرفت در زندگی باز می دارد. خودبینی و خودخواهی، انسان را از حرکت به سوی رشد و بالندگی منحرف می کند. تا زمانی که آدمی از دایره خودبینی خارج نشود، به کمالات انسانی و پیشرفت های فردی و اجتماعی دست نخواهد یافت.«گویند: اسب سواری به نهر آبی رسید، ولی هر چه اصرار کرد، اسب از آن نهر کوچک و کم عمیق عبور نکرد. مرد حکیمی رسید و گفت: آب نهر را به هم زنید تا گل آلود شود. این کار را کردند و اسب به راحتی عبور کرد. وقتی سرّ این کار را از آن مرد کارآزموده خواستند، گفت: هنگامی که آب صاف بود، اسب عکس خود را در آب می دید و می پنداشت خود اوست و حاضر نبود پا به روی خویش بگذارد و همین که آب گل آلود شد و خویش را فراموش کرد، به راحتی از آن گذشت».

morteza237 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 1979
|
تاریخ عضویت : دی 1391 

حكمت 46

جوانمردان و فرومايگان را بشناسيد


از حمله و غلبه جوانمردان به هنگام تهيدستي و گرسنگي، و از تعرّض فرومايگان آنگاه كه سير و ثروتمند شوند خود را واپاييد.