شرح دیوان حافظ + فهرست اشعار
غزل شماره ۳۱۰: مرحبا طایر فرخ پی فرخنده پیام
غزل شماره ۳۱۱: عاشق روی جوانی خوش نوخاستهام
غزل شماره ۳۱۲: بشری اذ السلامه حلت بذی سلم
غزل شماره ۳۱۳: بازآی ساقیا که هواخواه خدمتم
غزل شماره ۳۱۴: دوش بیماری چشم تو ببرد از دستم
غزل شماره ۳۱۵: به غیر از آن که بشد دین و دانش از دستم
غزل شماره ۳۱۶: زلف بر باد مده تا ندهی بر بادم
غزل شماره ۳۱۷: فاش میگویم و از گفته خود دلشادم
غزل شماره ۳۱۸: مرا میبینی و هر دم زیادت میکنی دردم
غزل شماره ۳۱۹: سالها پیروی مذهب رندان کردم
غزل شماره ۳۲۰: دیشب به سیل اشک ره خواب میزدم
غزل شماره ۳۲۱: هر چند پیر و خسته دل و ناتوان شدم
غزل شماره ۳۲۲: خیال نقش تو در کارگاه دیده کشیدم
غزل شماره ۳۲۳: ز دست کوته خود زیر بارم
غزل شماره ۳۲۴: گر چه افتاد ز زلفش گرهی در کارم
غزل شماره ۳۲۵: گر دست دهد خاک کف پای نگارم
غزل شماره ۳۲۶: در نهانخانه عشرت صنمی خوش دارم
غزل شماره ۳۲۷: مرا عهدیست با جانان که تا جان در بدن دارم
غزل شماره ۳۲۸: من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم
غزل شماره ۳۲۹: جوزا سحر نهاد حمایل برابرم
غزل شماره ۳۳۰: تو همچو صبحی و من شمع خلوت سحرم
غزل شماره ۳۳۱: به تیغم گر کشد دستش نگیرم
غزل شماره ۳۳۲: مزن بر دل ز نوک غمزه تیرم
غزل شماره ۳۳۳: نماز شام غریبان چو گریه آغازم
غزل شماره ۳۳۴: گر دست رسد در سر زلفین تو بازم
غزل شماره ۳۳۵: در خرابات مغان گر گذر افتد بازم
غزل شماره ۳۳۶: مژده وصل تو کو کز سر جان برخیزم
غزل شماره ۳۳۷: چرا نه در پی عزم دیار خود باشم
غزل شماره ۳۳۸: من دوستدار روی خوش و موی دلکشم
غزل شماره ۳۳۹: خیال روی تو چون بگذرد به گلشن چشم
غزل شماره ۳۴۰: من که از آتش دل چون خم می در جوشم
غزل شماره ۳۴۱: گر من از سرزنش مدعیان اندیشم
غزل شماره ۳۴۲: حجاب چهره جان میشود غبار تنم
غزل شماره ۳۴۳: چل سال بیش رفت که من لاف میزنم
غزل شماره ۳۴۴: عمریست تا من در طلب هر روز گامی میزنم
غزل شماره ۳۴۵: بی تو ای سرو روان با گل و گلشن چه کنم
غزل شماره ۳۴۶: من نه آن رندم که ترک شاهد و ساغر کنم
غزل شماره ۳۴۷: صنما با غم عشق تو چه تدبیر کنم
غزل شماره ۳۴۸: دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
غزل شماره ۳۴۹: دوش سودای رخش گفتم ز سر بیرون کنم
غزل شماره ۳۵۰: به عزم توبه سحر گفتم استخاره کنم
غزل شماره ۳۵۱: حاشا که من به موسم گل ترک می کنم
غزل شماره ۳۵۲: روزگاری شد که در میخانه خدمت میکنم
غزل شماره ۳۵۳: من ترک عشق شاهد و ساغر نمیکنم
غزل شماره ۳۵۴: به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم
غزل شماره ۳۵۵: حالیا مصلحت وقت در آن میبینم
غزل شماره ۳۵۶: گرم از دست برخیزد که با دلدار بنشینم
غزل شماره ۳۵۷: در خرابات مغان نور خدا میبینم
غزل شماره ۳۵۸: غم زمانه که هیچش کران نمیبینم
غزل شماره ۳۵۹: خرم آن روز کز این منزل ویران بروم
غزل شماره ۳۶۰: گر از این منزل ویران به سوی خانه روم
غزل شماره ۳۶۱: آن که پامال جفا کرد چو خاک راهم
غزل شماره ۳۶۲: دیدار شد میسر و بوس و کنار هم
غزل شماره ۳۶۳: دردم از یار است و درمان نیز هم
غزل شماره ۳۶۴: ما بی غمان مست دل از دست دادهایم
غزل شماره ۳۶۵: عمریست تا به راه غمت رو نهادهایم
غزل شماره ۳۶۶: ما بدین در نه پی حشمت و جاه آمدهایم
غزل شماره ۳۶۷: فتوی پیر مغان دارم و قولیست قدیم
غزل شماره ۳۶۸: خیز تا از در میخانه گشادی طلبیم
غزل شماره ۳۶۹: ما ز یاران چشم یاری داشتیم
غزل شماره ۳۷۰: صلاح از ما چه میجویی که مستان را صلا گفتیم
غزل شماره ۳۷۱: ما درس سحر در ره میخانه نهادیم
غزل شماره ۳۷۲: بگذار تا ز شارع میخانه بگذریم
غزل شماره ۳۷۳: خیز تا خرقه صوفی به خرابات بریم
غزل شماره ۳۷۴: بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم
غزل شماره ۳۷۵: صوفی بیا که خرقه سالوس برکشیم
غزل شماره ۳۷۶: دوستان وقت گل آن به که به عشرت کوشیم
غزل شماره ۳۷۷: ما شبی دست برآریم و دعایی بکنیم
غزل شماره ۳۷۸: ما نگوییم بد و میل به ناحق نکنیم
غزل شماره ۳۷۹: سرم خوش است و به بانگ بلند میگویم
غزل شماره ۳۸۳: چندان که گفتم غم با طبیبان
غزل شماره ۳۸۴: میسوزم از فراقت روی از جفا بگردان
غزل شماره ۳۸۵: یا رب آن آهوی مشکین به ختن بازرسان
غزل شماره ۳۸۶: خدا را کم نشین با خرقه پوشان
غزل شماره ۳۸۷: شاه شمشادقدان خسرو شیرین دهنان
غزل شماره ۳۸۸: بهار و گل طرب انگیز گشت و توبه شکن
غزل شماره ۳۸۹: چو گل هر دم به بویت جامه در تن
غزل شماره ۳۹۰: افسر سلطان گل پیدا شد از طرف چمن
غزل شماره ۳۹۱: خوشتر از فکر می و جام چه خواهد بودن
غزل شماره ۳۹۲: دانی که چیست دولت دیدار یار دیدن
غزل شماره ۳۹۳: منم که شهره شهرم به عشق ورزیدن
غزل شماره ۳۹۴: ای روی ماه منظر تو نوبهار حسن
غزل شماره ۳۹۵: گلبرگ را ز سنبل مشکین نقاب کن
غزل شماره ۳۹۶: صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن
غزل شماره ۳۹۷: ز در درآ و شبستان ما منور کن
غزل شماره ۳۹۸: ای نور چشم من سخنی هست گوش کن
غزل شماره ۳۹۹: کرشمهای کن و بازار ساحری بشکن
غزل شماره ۴۰۰: بالابلند عشوه گر نقش باز من
غزل شماره ۴۰۱: چون شوم خاک رهش دامن بیفشاند ز من
غزل شماره ۴۰۲: نکتهای دلکش بگویم خال آن مه رو ببین
غزل شماره ۴۰۶: گفتا برون شدی به تماشای ماه نو
غزل شماره ۴۰۷: مزرع سبز فلک دیدم و داس مه نو
غزل شماره ۴۰۸: ای آفتاب آینه دار جمال تو
غزل شماره ۴۰۹: ای خونبهای نافه چین خاک راه تو
غزل شماره ۴۱۰: ای قبای پادشاهی راست بر بالای تو
غزل شماره ۴۱۱: تاب بنفشه میدهد طره مشک سای تو
غزل شماره ۴۱۲: مرا چشمیست خون افشان ز دست آن کمان ابرو
غزل شماره ۴۱۳: خط عذار یار که بگرفت ماه از او
غزل شماره ۴۱۷: عیشم مدام است از لعل دلخواه
غزل شماره ۴۱۸: گر تیغ بارد در کوی آن ماه
غزل شماره ۴۱۹: وصال او ز عمر جاودان به
غزل شماره ۴۲۰: ناگهان پرده برانداختهای یعنی چه
غزل شماره ۴۲۱: در سرای مغان رفته بود و آب زده
غزل شماره ۴۲۲: ای که با سلسله زلف دراز آمدهای
غزل شماره ۴۲۳: دوش رفتم به در میکده خواب آلوده
غزل شماره ۴۲۴: از من جدا مشو که توام نور دیدهای
غزل شماره ۴۲۵: دامن کشان همیشد در شرب زرکشیده
غزل شماره ۴۲۶: از خون دل نوشتم نزدیک دوست نامه
غزل شماره ۴۳۰: به صوت بلبل و قمری اگر ننوشی می
غزل شماره ۴۳۱: لبش میبوسم و در میکشم می
غزل شماره ۴۳۲: مخمور جام عشقم ساقی بده شرابی
غزل شماره ۴۳۳: ای که بر ماه از خط مشکین نقاب انداختی
غزل شماره ۴۳۴: ای دل مباش یک دم خالی ز عشق و مستی
غزل شماره ۴۳۵: با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
غزل شماره ۴۳۶: آن غالیه خط گر سوی ما نامه نوشتی
غزل شماره ۴۳۷: ای قصه بهشت ز کویت حکایتی
غزل شماره ۴۳۸: سبت سلمی بصدغیها فؤادی
غزل شماره ۴۳۹: دیدم به خواب دوش که ماهی برآمدی
غزل شماره ۴۴۰: سحر با باد میگفتم حدیث آرزومندی
غزل شماره ۴۴۱: چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی
غزل شماره ۴۴۲: به جان او که گرم دسترس به جان بودی
غزل شماره ۴۴۳: چو سرو اگر بخرامی دمی به گلزاری
غزل شماره ۴۴۴: شهریست پرظریفان و از هر طرف نگاری
غزل شماره ۴۴۵: تو را که هر چه مراد است در جهان داری
غزل شماره ۴۴۶: صبا تو نکهت آن زلف مشک بو داری
غزل شماره ۴۴۷: بیا با ما مورز این کینه داری
غزل شماره ۴۴۸: ای که در کوی خرابات مقامی داری
غزل شماره ۴۴۹: ای که مهجوری عشاق روا میداری
غزل شماره ۴۵۰: روزگاریست که ما را نگران میداری
غزل شماره ۴۵۱: خوش کرد یاوری فلکت روز داوری
غزل شماره ۴۵۲: طفیل هستی عشقند آدمی و پری
غزل شماره ۴۵۳: ای که دایم به خویش مغروری
غزل شماره ۴۵۴: ز کوی یار میآید نسیم باد نوروزی
غزل شماره ۴۵۵: عمر بگذشت به بیحاصلی و بوالهوسی
غزل شماره ۴۵۶: نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی
غزل شماره ۴۵۷: هزار جهد بکردم که یار من باشی
غزل شماره ۴۵۸: ای دل آن دم که خراب از می گلگون باشی
غزل شماره ۴۵۹: زین خوش رقم که بر گل رخسار میکشی
غزل شماره ۴۶۰: سلیمی منذ حلت بالعراق
غزل شماره ۴۶۱: کتبت قصه شوقی و مدمعی باکی
غزل شماره ۴۶۲: یا مبسما یحاکی درجا من اللالی
غزل شماره ۴۶۳: سلام الله ما کر اللیالی
غزل شماره ۴۶۴: بگرفت کار حسنت چون عشق من کمالی
غزل شماره ۴۶۵: رفتم به باغ صبحدمی تا چنم گلی
غزل شماره ۴۶۶: این خرقه که من دارم در رهن شراب اولی
غزل شماره ۴۶۷: زان می عشق کز او پخته شود هر خامی
غزل شماره ۴۶۸: که برد به نزد شاهان ز من گدا پیامی
غزل شماره ۴۶۹: انت روائح رند الحمی و زاد غرامی
غزل شماره ۴۷۰: سینه مالامال درد است ای دریغا مرهمی
غزل شماره ۴۷۱: ز دلبرم که رساند نوازش قلمی
غزل شماره ۴۷۲: احمد الله علی معدله السلطان
غزل شماره ۴۷۳: وقت را غنیمت دان آن قدر که بتوانی
غزل شماره ۴۷۴: هواخواه توام جانا و میدانم که میدانی
غزل شماره ۴۷۵: گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی
غزل شماره ۴۷۶: نسیم صبح سعادت بدان نشان که تو دانی
غزل شماره ۴۷۷: دو یار زیرک و از باده کهن دومنی
غزل شماره ۴۷۸: نوش کن جام شراب یک منی
غزل شماره ۴۷۹: صبح است و ژاله میچکد از ابر بهمنی
غزل شماره ۴۸۰: ای که در کشتن ما هیچ مدارا نکنی
غزل شماره ۴۸۱: بشنو این نکته که خود را ز غم آزاده کنی
غزل شماره ۴۸۲: ای دل به کوی عشق گذاری نمیکنی
غزل شماره ۴۸۳: سحرگه ره روی در سرزمینی
غزل شماره ۴۸۴: تو مگر بر لب آبی به هوس بنشینی
غزل شماره ۴۸۵: ساقیا سایه ابر است و بهار و لب جوی
غزل شماره ۴۸۶: بلبل ز شاخ سرو به گلبانگ پهلوی
غزل شماره ۴۸۷: ای بیخبر بکوش که صاحب خبر شوی
غزل شماره ۴۸۸: سحرم هاتف میخانه به دولتخواهی
غزل شماره ۴۸۹: ای در رخ تو پیدا انوار پادشاهی
غزل شماره ۴۹۰: در همه دیر مغان نیست چو من شیدایی
غزل شماره ۴۹۱: به چشم کردهام ابروی ماه سیمایی
غزل شماره ۴۹۲: سلامی چو بوی خوش آشنایی
غزل شماره ۴۹۳: ای پادشه خوبان داد از غم تنهایی
سلما خانم از زحمت شما ممنونم....واقعا جالب بود
چقدر خوبه /فیض اکمال بردم