مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج عبدالرضا هلالي
کربلا دوباره دلم هوای کوچه هات و کرده
دلــــی که بــــــــی قراره غـــــــرق درده
دلــــی که به عشـــــــــق تو روضه گرده
کربــــلا به والله
به مثل شیش گوش ضریح ندیدم
تا حــــــــی علی کربلا شنیدم
نه که به پا بلکه به ســر دو یدم
کر بــــــلا نرفتن
یعنی لیاقتی نداشته چشمام
یعنی آخر نرســــیدم به رو یام
رو قبر من نوشته میشه ناکام
کربلا به والله
رو قــــــــالی سلیمونم حز ینم
میخوام رو فرش حرمت بشینم
پر بگیرم غـــــرو بت و ببینم ...
قفس خيمه شكسته، عاشقت دل به تو بسته
آمده وقت پريدن براي مرغك خسته
سالار زينب سالار زينب
هر كه از حسين جدا شد، دل بريده از خدا شد
هر دلي كه شد خدايي، بي قرار كربلا شد
سالار زينب سالار زينب
مي پرم تا آسمان ها، اي امير كاروان ها
لحظه ي به تو رسيدن آرزوي دل و جان ها
سالار زينب سالار زينب
پيشه ي تو دل ربودن، دل اسير خود نمودن
مرگ من بود حسين جان لحظه اي دور از تو بودن
سالار زينب سالار زينب
همه هستي ام فدايت فاني كرب و بلايت
شبيه ساقي لشكر دستم افتاده به پايت
سالار زينب سالار زينب
مهر تو ببرده هوشم، جام مي از تو بنوشم
به بهشت و هر دو عالم عشق تو نمي فروشم
سالار زينب سالار زينب
تو حقيقت وجودي ، همه ي بود و نبودي
به دلم پيش از ولادت به خدا حسين تو بودي
سالار زينب سالار زينب
عشق آسماني ما، مهر جاوداني ما
به فداي تو حسين جان همه ي جواني ما
سالار زينب سالار زينب
شعر اجرا شده توسط حاج عبدالرضا هلالي در انتهاي جلسه هفتگي بتاريخ 88/8/29
هنگام جنگ مجنون گشته اسير و دربند
مجنون اين زمانه با بنز رود به دربند
مجنون آن زمانه بي سر درون كرخه
ليلاي اين زمانه در كوچه با دوچرخه
در آن زمانه ليلا با جبهه ها عجين شد
در اين زمانه ناگه چادر لباس جين شد
آن مقنعه ور افتاد جايش فكل در آمد
ليلا به قول دشمن از املّي در آمد
مجنون و گوشواره؟! حقّا كه شرم دارد
در دست هايش امروز او بند چرم دارد
با خون و چنگ و دندان دشمن ز خانه رانديم
اما به ماهواره در خانه اش كشانديم
جاي شهيد اسم خواننده روي ديوار
آن ها به جبهه رفتند اين ها شدند طلبكار
شعر اجرا شده توسط حاج عبدالرضا هلالي در سال هاي 79-80
بسم الله، بپوشيد پيرهن مشكي ها رو
بسم الله بياريد علم و بيرق ها رو
بسم الله دوباره بخونيد روضه ها رو
بسم الله آب و جارو كنيد هيئت ها رو
الحمد لله كه دوباره محرمت رو ديدم
الحمد لله كه دوباره به آرزوم رسيدم
الحمد لله كه دوباره به خيمه گات پريدم
مديونم به نگاه مليحت اي مسيحا
ممنونم منو راه دادي تو روضه ات آقا
مجنونم گريه مي كنم از داغت هرجا
مي خونم يا حسين غريب يا ابن زهرا
الحمد لله كه دوباره تو خيمه ي عزاتم
الحمد لله كه منم يكي از سينه زناتم
الحمد لله جزء گريه كن هاي روضه هاتم
باز امشب بي قرارم و عاشق ترينم
باز امشب خواب كرب و بلاتو مي بينم
باز امشب گوشه ي حرم تو ميشينم
باز امشب پاي روضه كبود ميشه سينم
الحمد لله دم حي علي العزا شنفتم
الحمد لله كه اجازه دادي به پات بيفتم
الحمد لله زير سايه ي لطف تو شكفتم
شور اجرا شده توسط حاج عبدالرضا هلالي در شب اول محرم الحرام 1431-ه.ق مطابق با 88.9.26 ه.ش
هنگام جنگ مجنون گشته اسير و دربند
مجنون اين زمانه با بنز رود به دربند
مجنون آن زمانه بي سر درون كرخه
ليلاي اين زمانه در كوچه با دوچرخه
در آن زمانه ليلا با جبهه ها عجين شد
در اين زمانه ناگه چادر لباس جين شد
آن مقنعه ور افتاد جايش فكل در آمد
ليلا به قول دشمن از املّي در آمد
مجنون و گوشواره؟! حقّا كه شرم دارد
در دست هايش امروز او بند چرم دارد
با خون و چنگ و دندان دشمن ز خانه رانديم
اما به ماهواره در خانه اش كشانديم
جاي شهيد اسم خواننده روي ديوار
آن ها به جبهه رفتند اين ها شدند طلبكار
شعر اجرا شده توسط حاج عبدالرضا هلالي در سال هاي 79-80
منظر دلها بود کرب و بلای حسین
مرغ دل ما زند پر به هوای حسین
یک نگه کربلا به بود از صد بهشت
جنت اهل دل است صحن و سرای حسین
ملک سلیمان بود در نظرش بی بها
آنکه گدایی کند پیش گدای حسین
هر که رود کربلا بوسه به خاکش زند
بشنود از قدسیان بانک و نوای حسین
خنده کنان می رود روز جزا در بهشت
هر که به دنیا کند گریه برای حسین
دهم محرم
من زینبم سفینه غمهای حیدرم
زیباترین نتیجه اعجاز کوثرم
مجلس به پا کنید محرم رسیده است
عبد خدا شوید در این ماه محترم
اول کسی که آمده در روضه فاطمه است
اول سلام کن به دل خون مادرم
بعد از سلام بوسه بزن با تمام عشق
بر پرچم سیاه عزای برادرم
حرف از جنون کسی نزند با وجود من
مجنون ترین (حواری) ارباب بی سرم
باور کنید پرچم عشق حسین شد
برپا به زیر پارگی کهنه معجرم
با دسته بسته حامی دلدار خود شدم
من زینبم خدیجه عشق پیمبرم
دنباله رسالت ختم رسالتم
من زینبم رسول شهیدان بی سرم
مشمول فیض نیمه شب مادرم شده
آن دیده ای که گریه کند بر برادرم
رسمش نبود اینکه تو بی من سفر کنی
چون سایه بر کرانه دردم گذر کنی
ای همسفر نبود چنین رسم همرهی
کز نیمه راه عزم مسیر دگر کنی
رسمش نبود با سفر ناگهانی ات
یک باغ یاس غمزده را در به در کنی
ای عشق جان ستان به فدای تو زینبت
تا چند با سکوت تو مرا خون جگر کنی
بگذار تا که خواهر تو نوحه خوان شود
ترسم که عرش را همه زیر و زبر کنی
یا زینب این چکامه ی یک (شعر) بی کسی است
باشد که بر غلام سیاهت نظر کنی
شد قلبت
کی راست بعد از اینهمه غربت کمر کنی
من روضه خوان آن بدن پاره پاره ام
کی شعر را برای دلم بال و پر کنی
شعر اجرا شده از حاج رضا هلالی در شب اول فاطمیه 89
مادر مادر مادر، ای وای مادر مادر
لیلی لیلی لیلی، بارون بارون بارون
از تن حوریه، میباره اشک خون
مادر مادر مادر، ای وای مادر مادر
چشماش دریا بابا، کوه غمها بابا
با گریه هاش میگفت، جانم زهرا بابا
مادر مادر مادر، ای وای مادر مادر
مادر پاشو مادر، از پشت در مادر
یاس پرپر مادر، جان حیدر مادر
مادر مادر مادر، ای وای مادر مادر
بشنوید این زمزمه
نام من عبد حسین فاطمه
من هوس را از درونم رانده ام
چون کتاب عاشقی را خوانده ام
روز اول تا که چشمم باز شد
درس عشق و عاشقی آغاز شد
بوده ام از کودکی من زیر دین
نغمه ی لالای من می شد حسین
مادرم ذهن مرا می زد ورق
شیر می دادم به عشق شیر حق
دفتر مشقم ز برگ یاس بود
آب بابایم همان عباس بود
گفتم از چه عشق را شأن و رتبت است ؟
آریا اکنون زمان خدمت است
ثبت نام کوی جانبازی شدم
بعد از آن راهی سربازی شدم
نام من سرباز کوی عترت است
دوره آموزشی ام هیئت است
پادگانم چادری شد وصله دار
سر درش عکس علی با ذوالفقار
ارتش حیدر محل خدمتم
بهر جانبازی پی هر فرصتم
در مصاف کفر هستم بی شکست
چون سلاحم دین و ایمان من است
نقش سردوشی من یا فاطمه است
قمقمه ام پر ز آب علقمه است
بین کفر و حق پرستی حد و مرز
بی پوتینم پا برهنه بهتر است
رنگ پیراهن نه رنگ خاکی است
زینب آن را دوخته پس مشکی است
اسم رمز حمله ام یاس علی
افسر مافوقم عباس علی
یا رقیه بهترین اسم شب است
هم دعای صبحگه یا زینب است
مدت سربازی ام تا محشر است
آریا تمدید گردد بهتر است
گرچه من سرباز هیچ و ساده ام
سرخوشم مهدی بود فرمانده ام
گرچه شد فرمانده ام غائب ولی
دلخوشم بر نائبش سید علی
هر تپش دلم دمادم بابا حیدر بابا حیدر
دورت بگردم نخوری غم بابا حیدر بابا حیدر
ای اولین مظلوم عالم بابا حیدر بابا حیدر
ای دلدار ای سالار ای سردار اولین مرد علمدار
وصی احمد مختار مددی حیدر کرار بابا حیدر
عطر خوش جامتو عشه ای علمدار
پیچش عمامه ات رو عشقه ای علمدار
رد امان نامه ات رو عشقه ای علمدار
ای محشر نام آور سر لشکر پسر ساقی کوثر
متحیرم دلاور تو ابالفضلی یا حیدر یا ابالفضل
بیادتم علم میبینم به رقیه به رقیه
وقتی خواب حرم میبینم به رقیه به رقیه
قبه ت رو روسرم میبینم به رقیه به رقیه
ای دریا ای سقا ای زیبا یا ساقی العطاشا
انا عبد و انت مولا و انا عبدالزهرا یا زهرا یازهرا
دوست دارم که کودک دلم
گم شه تو شلوغیه حرم
تو منو پناه بدی
توی خیمه راه بدی
اذن خیمه گاه بدی
حسین
آرزو دارم توی کربلا بمیرم
پای روضه ها بمیرم
تا حاجت روا بمیرم
آرزو دارم توی کربلا بمیرم
تو غم و بلا بمیرم
زیر دست و پا بمیرم
آرزو دارم توی کربلا بمیرم توی کربلا بمیرم توی کربلا بمیرم
حسین شکر ازین که باز دلم گرفت
باز دعای مادرم گرفت
شامل کرم شدم
اهل اشک و غم شدم
زائر حرم شدم
حسین
آرزو دارم با دلی پر آه بمیرم
تو کسوف ماه بمیرم
تو خیمه گاه بمیرم
آرزو دارم تا برای شاه بمیرم
دم قتلگاه بمیرم
با پیرهن سیاه بمیرم
آرزو دارم که اجل بده امونم
حرم رو بدی نشونم
اونجا روضه ات رو بخونم
آرزو دارم پای بیرقت بمونم
غم تو بگیره جونم
زیر پات بریزه خونم