راسخون

مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج عبدالرضا هلالي

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

اگه چشمات ابریه گریه داره بی رمقه عیبی نداره
اگه ناله هات بلنده با صداست یا هق هقه عیبی نداره
قربون دستای با سخاوت و کریم تو که مهربونه
چی می شد زخمی بشه تنم ولی حریم تو سالم بمونه
همه دلخوشیمه یه نجفه یه کربلاست دلم کبابه
همه دلخوشیم یه گنبده تو سامراست اونم خرابه
حرمت رو می بینم به وسعت آسموناست دل سرابه
همه دلخوشیم یه حرم که با صفاست اونم خرابه
بعد کربلا دلم پر میزنه تو سامرا منم دیوونه
پس چی شد حریم تو اون گنبد زرد طلا شده ویرونه

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

از دست این زمونه خدا جون این چه بخته
میگم همه بدونند بی مادری چه سخته
وقت غروب که میشه دل حسین میگیره
خدا میدونه زینب جون میده و می میره

مرو مادر ای مادر مرو مادر ای مادر

مگه میشه فراموش تلخی ها و قشنگی
به خونه حمله کردند چهل تا مرد جنگی
دل غریب زینب از این زمونه خونه
به دست و بازوی تو زدند با تازیانه

مرو مادر ای مادر مرو مادر ای مادر

یواش یواش رو قلبم اومدی پا گذاشتی
با صد کرشمه و ناز عشقتو جا گذاشتی
جنون عاشقی رو من که بلد نبودم
اما تو لطف نمودی گذاشتی تو وجودم
کم کم جنون عشقت وارد زندگیم شد
صفای دلبریات موجب بندگیم شد
تو عاشقی سوزوندیم آتیش زدی به جونم
طوری شده که بی تو نمی تونم بمونم
خوب می دونم بدم من قدر تو رو نداشتم
تموم زندگیمو آقا به پات نذاشتم
آقا قسم به زهرا یکبار دیگه دعام کن
دل تو خونه اما یه بار دیگه نگام کن
حالا بیا به خونه موهامو کن تو شانه
دیگه نمی زنه کس تو رو با تازیانه
حالا بیا به خونه ببین کهیار ندارم
بخاطر حسینت بیا بشین کنارم

مرو مادر ای مادر مرو مادر ای مادر

در وادی محبت خدا خودش میدونه
محبت تو مولا زد از دلم جوونه

مرو مادر ای مادر مرو مادر ای مادر

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

نمک به زخم من نپاش دیگه باید برم زینب
مانع رفتنم نباش دیگه باید برم زینب
با غصه هام تنها بزار دیگه باید برم زینب
رمق نداره ذوالفقار دیگه باید برم زینب
جایی ندارم بینتون دیگه باید برم زینب
منتظر تو آسمان دیگه باید برم زینب
توی گلومه استخوان دیگه باید برم زینب
نگو به من بابا بمون دیگه باید برم زینب
بابات دیگه بی نفسه دیگه باید برم زینب
دنیا براش یه قفسه دیگه باید برم زینب
قصه نا تمام شدم دیگه باید برم زینب
تو کوفه بی سلام شدم دیگه باید برم زینب
کی گفته من امام شدم دیگه باید برم زینب
طعنه و ناسزا بسه دیگه باید برم زینب
این آخرای نفسه دیگه باید برم زینب
مادرتون دلواپسه دیگه باید برم زینب
نداره فایده ماندنم دیگه باید برم زینب
زخمی جان و بدنم دیگه باید برم زینب
حرف دله که میزنم دیگه باید برم زینب
نمک نداره دست من دیگه باید برم زینب
دیدن همه شکست من دیگه باید برم زینب
آتیش زدن به هست من دیگه باید برم زینب
به دست زدن طناب دیگه باید برم زینب
سینه من شده کباب دیگه باید برم زینب
ای کوفه آسوده بخواب دیگه باید برم زینب
ای آسمان ببار ببار دیگه باید برم زینب
نشسته خاک به ذوالفقار دیگه باید برم زینب
تمام شده راز و نیاز دیگه باید برم زینب
به حیدرت دیگه نناز دیگه باید برم زینب
منم علی بی نماز دیگه باید برم زینب

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

یه عمره گریه می کنم آقا تو روضه های تو
بالاخره منم میشه فدای کربلای تو
بالاخره منم میام تو اون ضریح باصفا
به سینه و سر میزنم بین دو گنبد طلا
این روزا توی شهر ما نمونده رنگی از خدا
آقا دلم گرفته چون خالیه جای شهدا
یعنی میشه باز دوباره با مردای بی ادعا
بریم اونجایی که میگن کرب و بلای جبهه ها
چند وقتیه دارم برات خودمو لایق می کنم
اما تو این شهر گناه دیگه دارم دق می کنم
تا می بینند حسینی ها یه گوشه هیئت می زنند
یزیدهای زمونه مون طعنه و تهمت می زنند
وسط مجلس گناه کار خوبه این زمونه است !
تا که میری تو هیئتا میگن ولش کن دیوونه است !
حتی میگیره قلبم از دیدن شادی عیان
جشن هایی که به پا میشه به اسم صاحب الزمان
همه چیزا عوض شده جای گریه می خندیدند
نیمه شعبان شده بود تو کوچه ها می رقصیدند !
آخه بگو جشنی که توش آقا نیاد چه جشنیه ؟
آخه بگو جشنی که توش گناه بیاد چه جشنیه ؟

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

اونی که خاک گلم رو با کربلا سرشته بود
رو پیرهنای شهدا این جمله رو نوشته بود
آره شهیدایی که با یا زهرا گفتن افتادن
با قطره قطره خونشون این حرفها رو یادم دادند

می روم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
می روم تا انتقام سیلی مادر بگیرم

وقتی که آقامون بیاد پا رکابش سینه زنان
همگی نوحه دم می دیم مثل خود صاحب زمان
با فرج آقا اگه مدینه جور بشه برامون
با خط خون می نویسیم همه روی سربندامون

می روم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
می روم تا انتقام سیلی مادر بگیرم

وقتی یل ام البنین می رفت به سوی علقمه
هر کی می گفت کجا میری می گفت با اشک و زمزمه

می روم تا انتقام سیلی مادر بگیرم
می روم تا انتقام سیلی مادر بگیرم

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

 

 

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

عروسک قصه من بخواب که خوابم نمیاد
یکی به قلب من میگه امشب دیگه بابا میاد
تو شاهدی از اون روزی که بند پوتیناشو بست
تا اشکای منو دیدش اومد کنار من نشست
اشکای بی قراریمو گرفت و گفت ای نور عین
گریه نکن بابات داره میره زیارت حسین
هر وقت دلت برام گرفت تو یاد مادرش یکن
اشکای دونه دونتو هدیه به دخترش بکن
تو شاهدی از اون روزی که رفته بابا به سفر
صبح تا غروب با هم دیگه منتظریم کنار در

اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در گلزار شهدا تهران _ آخرین پنج شنبه سال 1382

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

آسمان آن شب که از حیرت گسیخت
میم و حا و میم و دال از عرش ریخت
حوریان در انتظار آمیخته
هر یک از روزنه آویخته
شب هراس انگیز و خوف آباد بود
هر ستاره شعله ی فریاد بود
صبر قرآن است این مشتق شده
شب پر از باران جاءالحق شده
تا سحرپایان شب امضا کند
کعبه را مجنون سامرا کند
از حکیمه دارمت ناباوری
گفت با عمه امام عسکری
عمه امشب میهمان عشق شو
بهر نرجس همزبان عشق شو
عمه امشب انتظارت پر کشد
آفتاب از خانه ی ما سر کشد
با حکیمه تا حکیم این راز گفت
تا سحر دلداده ی دلخون نخفت
بطن دریا خالی از امواج بود
شب ولی آبستن معراج بود
تا دل مبهوت و نومیدش گرفت
از پس در شاه تردیدش گرفت
گفت عمه حکمت حق دیدنی است
عاقبت این گل ز گلشن چیدنی است
ره مده بد بر دلت آرام شو
موسم حج است در احرام شو
لحظه ها چون قرن سرگرم عبور
حجره می رقصد در این شور و نشور
روده بی نغمه ، جاده بی غبار
انتظار و انتظار و انتظار
هوش از جام پر از می پرگشود
أشهد أن هو الهو در گشود
آن دمی که شه به سجده سر گذاشت
هفت پشت آسمان تب لرزه داشت
لحظه ی همدم در عدم محبوس کرد
لا که گفت إلا ز کامش بوس کرد
آسمان پا کوبد و مستی کند
می به لب ها میل کج دستی کند
برکه ی شعرم ز او دریا شده است
آسمان هم اهل سامرا شده است
این به طفلی سجده را زینت که بود ؟
جلوه ای کرد و ز کعبه دل ربود
این که شمشیر دو دم دارد به کف
کیست این از نسل ایوان نجف
این که زو پیچید به خود آواز کیست ؟
این که گوید از لب من راز کیست ؟
یار ما عیار ما تا گل کند
هرچه سوسن در جهان بلبل کند
یار ما طاووس اهل حیرت است
یک مدینه کوچه گرد غیرت است
یار ما یک دست جسم بی سر است
کاروانی شرم و دشتی معجر است
ای که در ما لحن غم پرورده ای
این همه در بی کسی سر کرده ای
بی تو شوری در حریم مکه نیست
دین برای عده ای جز دکه نیست
بارها یکباره از خون زین شده است
فتنه ی دجال امروزین شده است
ما تک و تنها غریب و بی کسیم
کی به آن صحرا که هستی می رسیم ؟

اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در نیمه شعبان 1385 شمسی

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

جمکران در جمکران دیوانه ام
باغریب و آشنا بیگانه ام
گه اسیر ناله ام گه در خنده ام
گر نباشی بخت من بازنده ام
یک نیستان لاله از هجر تو مرد
صد چراغ خسته از سوزت فسرد
شرمنده ام ز سوزدل مهربان تو
امشب کجایی از که بپرسم نشان تو
لب تشنه تا به کی بود از آب بی خبر ؟
تا کی بود غلام ز ارباب بی خبر ؟
سر عیان و نور دو عینی حبیب من
گریه کن مدام حسینی حبیب من

اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در نیمه شعبان 1385 شمسی

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

باز دیدار پدر شد نصیبم عمه
دختری خون جگر و مو سپیدم عمه
کعبه من سراوست گرد او میگردم
من با دستای کبود موهاتو شونه کردم
به لبای خشک او چشامو می دوزم
اگه سوخته صورتت من جگر می سوزم
خار صحرا باباجون کف پامو بریده
شمر نانجیب بابا معجرم رو کشیده
از لبات برات بگم چند روزه نخورده آب
داداش اصغرم کجاست ؟ داره می میره رباب
بابا عمه چادرش همه خاک آلوده
دوتا گوشامو ببین شده خاک آلوده
باز دل تنگه پدر تو برام قصه بگو
از نگاهت بابا بر سر نیزه بگو
همه نامردای شهر ما هارو می دیدند
از ما با سنگ های تیز پذیرایی کردند
راستی بابا یکی سنگ اونجا بر سر تو خورد
چیزی که نشد بگن اونجا دختر تو مرد
یادته شبا بابا قصه می گفتی برام
توی این خرابه هم از تو لالایی می خوام
عمه می گفت که بابا با عمو رفته سفر
حالا که تو اومدی باباجون منم ببر
من که رو دامن تو بوده ام ناز و عزیز
بابا بعد تو منو بی حیا خوانده کنیز
چند روزه گرسنمه تشنگی یار منه
عمه گفت روزه بگیر لگد افطار منه
شده همچون گل سر لخت خون بر مویم
بس که چنگش زده ام کم شده گیسویم
الدخیل رقیه جان الدخیل رقیه جان الدخیل رقیه جان

شور اجرا شده توسط حاج رضا هلالی درشب سوم محرم الحرام 1383 به سبک باز هم مرغ سحر .....

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

آرزومه مقیم کربلا شم
آرزومه وارد عرش خدا شم

آرزومه روبوم خونم محرم
چند تا از کبوترا تو داشته باشم

آرزومه که ازت روزی بگیرم
آرزومه پای تو باشم امیرم

تو محرمت به دنیا اومدم من
آرزومه تو محرمم بمیرم

چشاش ملیحه به آسمون شبیه
ارباب ما بوالله معلم مسیحه

آرزومه که بگی هواتو دارم
تو رو به زینب و زهرا می سپارم

آرزومه بین قبرم بجای خاک
صورت راست و رو زانوهات بذارم

آرزومه پرچمه رو گنبدت رو
برا چند لحظه بگذارم روی قبرم

رو دیوار اتاقم فقط حسین نوشته
حالا به مثل هیئت خونمونم بهشته

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

ای صورت تو قبله گه راز و نیازم
ای تربت تو ضامن معراج نمازم
مژگان تو برهم زن آرامش عاشق
چشمان تو سرچشمه هرسوز و گدازم
گیسوی تو رمزی ز شب تیره هجران
ای یاد تو افسانه ی شب های درازم
یارا نظر مهر تو خود نور حیات است
جان چیست که در مقدم جان بخش تو بازم ؟
بیهوده ز کف می رود این عمر سبک پا
تا کی گذر افتد به سر کوی تو بازم ؟
ای شاهد اعمال من ای شاه خطا پوش
لطف تو مگر باز کشد پرده به رازم
تو خون خدایی حقیقت همه این است
رحمی که من خاک نشین غرق گناهم

اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در هیئت عاشقان ثارالله _ کرج _ 82/3/25

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

آسمان تکیه به دستان تو دارد عباس
مرغ دل خانه در ایوان تو دارد عباس
در حریمت نه فقط دل شاد آن سرمستم
عشق هم دست به دامان تو دارد عباس
شب از آن روز که چشمان تو خاموش شده است
رنگ گیسوی پریشان تو دارد عباس
ابر هر گاه که می بارد از انبوهی بغض
شرم از تشنگی روی تودارد عباس
طور عشق است نگاه تو و موسی دلم
بهره از مشرب عرفان تو دارد عباس
خیمه ها تشنه آب اند و لب تیغ جفا
صحبت از شام غریبان تو دارد عباس

اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در هیئت عاشقان ثارالله _ کرج _ 82/3/25

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

اون قدر بدم آقا کرب و بلات رام نمی دی
بس که دورم از شما بین خوبا جام نمی دی
منم آرزو دارم کرب و بلاتو ببینم
بیامبین الحرمین رو خاک صحنت بشینم
حالا که نمی خواهیم ببین چقدر دلواپسم
یه کاری کن آقا جون بالا نیاد این نفسم

حسین وااااای حسین وااااای حسین وااااای

اگه تو ماهم نشی شب بی مهتاب چه کنم ؟
اگه تو منو نخوای سگ بی ارباب چه کنم ؟
میشه خواهش بکنم به گردنم غل بکنی
چند روزی که زنده ام منو تحمل بکنی
نباشه سایه ی تو آدمی بی اصل و بنم
قول میدم این دفعه رو بیام و جبران بکنم

امیرم امیرم نبینم کربلاتو من می میرم

آره من همون بدم آدم بی اصل و ریشه
نمیام تو حرمت حریم تو کثیف میشه
لا اقل بزار بیام پشت حرم صدا کنم
بیام از دور آقاجون گنبدتو نگاه کنم
اگه تو منو نخوای تو دنیا آواره میشم
یه فقیر دوره گرد بی کس و بیچاره میشم

امیرم امیرم نبینم کربلاتو من می میرم

اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در هیئت عاشقان ثارالله _ کرج _ 82/3/25

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

طی شد دوباره جمعه ی دیگر نیامدی
معنای ناب سوره ی کوثر نیامدی
گویند می رسی تو به وقت اذان ظهر
در روز جمعه ای همه باور نیامدی
آقا ببین گناه شده نان سفره ی ما
مائیم و این گناه سراسر نیامدی
دنیا خراب گشته و رحمی نمی کند
دیگر برادری به برادر نیامدی
چشم انتظار جمعه ی دیگر نشسته ام
این هفته هم گذشت و تو آخر نیامدی

اجرا شده توسط حاج رضا هلالی در 83/5/16 _ روز مادر