راسخون

مجموعه اشعار اجرا شده توسط حاج عبدالرضا هلالي

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

منم اون حسرتی حرم ندیده توی زندگیش به غیر غم ندیده

همونی که خیلی وقته کربلا هیچ دیگه خواب کربلا رو هم ندیده

چشمامو میبندم میگریم میخندم

تنهایی شیدایی حرفای رویای

کربلا کربلا... نینوا سر جدا...



خیلی ها بودن تو این خیمه که مردن ولی دیگه اسمشون رو نیاوردن

بعضیام رسول ترک، تازه میفهمی وقتی صد سال بعد مرگ اسمتو بردن

بعد از مرگ گریونم قبرم نیست سامونم

ای جونم میدونم کربلات مهمونم

کربلا کربلا... نینوا سر جدا...



این چیه همه قد دنیا میخوانش هی نگو مجنون که لیلی ها میخوانش

وقتی که هزار خورده سال گذشته چجوری ندیده خیلی ها میخوانش

دستام و شیش گوشه انگار تو آغوشه

اربابم بی تابم میدونم باز خوابم

کربلا کربلا... نینوا سر جدا...

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

اجرا شده در 21 تیر 92 :
 

آماده نیستم برای ماه رمضون
مهمونی خدا دیگه شروع شده

خودت باید سفارشم رو بکنی
وگرنه نوکرت بی آبرو شده

یبن الحسن آقا بیا...
خودت بگو چجوری باورش کنم
نیمه شعبانم گذشت نیومدی

یا شایدم اومدی من ندیدمت
یه شب تو کوچه دلم قدم زدی

کاشکی توی نماز شب برای این
نوکر رو سیاهتم دعا کنی

اینهمه من تو رو صدا زدم آقا
کاشکی یبار تو هم منو صدا کنی

یبن الحسن آقا بیا...
 
خیال من اگه میبینی راحته
شنیدم و روایته

چرا نیام در خونت وقتی میگن
ماه رمضون هر نفسش عبادته

فدای اون قافله ای که این روزا
آواره ی دشت و بیابونا شده

این قافله یه شیرخواره که تو
شیش ماهگی حاجی کربلا شده

حسین من...
 
komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

اجرا شده در وفات حضرت خدیجه ( سلام الله علیها ) سال 92 :
همیشه برا ظهورت
دعای فرج میخونم

تا نفس به سینه دارم
چشم به راه تو میمونم

تو دلم یه دنیا حرفه
که میخوام بگم برا تو

تو به من بگو کجایی
تا ببوسم خاک پاتو

* یا اباصالح کجایی
مردم از غم جدایی *


دیگه عاشقت شدم من
مگه عاشقی گناهه؟

من باید تو رو ببینم
پیش پام همین یه راهه

سابقه نداشته آقا
که برا من کم بذاری

چی میشه لحظه مرگم
رو چشام قدم بذاری

* یا اباصالح کجایی
مردم از غم جدایی *


کاش بیاد اون روزی که این
گریه ها بده نتیجه

تو بیای روضه بخونی
برا حضرت خدیجه

* یا اباصالح کجایی
مردم از غم جدایی *

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

اجرا شده در وفات حضرت خدیجه ( سلام الله علیها ) سال 92 :
بالاتر از بالایی و بالانشینی
هر چند با ما خاکیان روی زمینی

شایسته وصف زبان کردگاری
نه درخور توصیف های اینچنینی

ده روز آغاز مرا حسن ختامی
یعنی دعای هر شبم را آمینی

حسن تو محض با پیمبر بودنت نیست
قبل از مسلمان بودنت هم بهترینی

انگشتر پیروزی دین خدا را
تو با بهای جان و اموالت نگینی

طرد تو از سمت قریشی های مکه
باعث نشد یک لحظه هم از پابشینی

نام تو از لب های پیغمبر نیفتاد
در هر کجا همراه ختم المرسلینی

مثل فدک نام تو را هم غصب کردند
تو بهترین مصداق ام المومنینی

حالا ببین نسل تو دنیا را گرفته
با این حساب اول شما ام البنینی

این روزهای آخر عمر خودت را
هر روز با یک غص? تازه قرینی

رخساره ی تو رنگ رفتن را گرفته
احساس تلخ لحظه های واپسینی

در چشم هایت اشک حرف درد دارد
انگار از یک قصّه ی دیگر غمینی

دلواپس ایام تلخ روزگار
بعد از فراق رحمت للعالمینی

دلواپس یک سینه بی تاب هستی
دلواپس یک میخ داغ و آتشینی

رفتی که زهرا دخترت را در هجوم
چل مرد نامرد و فشار در نبینی

ای کاش بودی تا در آغوشش بگیری
وقتی که آنجا گفت یا فضّه خذینی

از همسرت جای کفن پیراهنش را
میخواستی... اما چرا با شرمگینی

ای وای از آن پیکری که بی کفن ماند
وقتی که می کردند با نی لاله چینی

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

اجرا شده در وفات حضرت خدیجه ( سلام الله علیها ) سال 92 :

یا خدیجه ای همیشه یار احمد
ای به موج غصه ها غمخوار احمد

ای نگاهت باعث آرامش او
با تو بودن با تو ماندن خواهش او

(( وا غریبا ... ))
ای که هستی مادر زهرای اطهر
فخر تو بس گشته داماد تو حیدر

بین زنهای پیمبر بی قرینی
تو برای شیعه ام المومنینی

(( وا غریبا ... ))
می وزد بوی پیمبر از تن تو
روز محشر دست ما و دامن تو

رشته ای از چادرت حبل المتین است
ای که دامادت امیر المومنین است

(( وا غریبا ... ))
شد محمد بعد تو تنهای تنها
در هجوم طعنه و زخم زبانها

بعد تو آتش به جان حیدر افتاد
دختر تو بین دیوار و در افتاد

آتش کین میکشید از در زبانه
بازوی زهرا کجا و تازیانه

((فاطمه جان ... ))
komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

اجرا شده در وفات حضرت خدیجه ( سلام الله علیها ) سال 92 :

عجب حکایتی شده
حکایت من و حسین

از اول خدایی بود
رفاقت من و حسین

دلم میخواد وقت جون دادن
بشم آقا بی غسل و کفن
شبیه تو پاره پاره تنحسین

سر من هم از تن جدا شه
روی سینم جای پا باشه
مزار من کرب و بلا شه حسین

(( آقام آقام سالار زینب... ))
 
کاشکی میشد عوض کنم
اینجا دیگه قافیه رو

آتیش میگیرم میخونم
زیارت ناحیه رو

علی العطشان واویلا
حسین مقطع الاعضا
یا حسین مرمل به الدما
حسین حسین
با
هرچی که میشد زدنت
تویی یوسف کو پیرهنت؟
با نیزه زد توی دهنت حسین

(( آقام آقام سالار زینب... ))