راسخون

مجموعه اشعار اجرا شده توسط استاد حاج منصور ارضی

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 



komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 









komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

می دهم سر این نوا را یا معز الاولیاء *** یابن یاسین، یابن طه، یا مذل الاشقیاء

از دل شب تا سپیده، اشکی دارم ز دیده *** تا سحر هر شب به زاری، می برن دست دعا را

گَه نشینم روبرویت، زلف می بندم به مویت *** دل دارم به سویت، تا کنی نازل عطا را

ای همه دار و ندارم، جان آقا زار زارم *** سر به پایت می گذارم، تا نهی بر دیده پا را

من برای غربت تو، تو برای غربت من *** هر دو با هم غمگساریم، محنت درد و بلا را

قصه تنهایی تو، درد بی ماوایی تو *** این همه آقایی تو، می کند شرمنده ما را

با وجودی که حقیرم، آشنایم، سر به زیرم *** باری از دوشت نگیرم، کی برانی آشنا را

ما کجا و آشنایی، ای امان از بی وفایی *** گویمت مهدی کجایی، ای دریغا این وفا را

گَه برای زاری تو، گَه به دل غمخواری تو *** گَه ز اشک جاری تو، بس قسم دادم خدا را

یک طرف غمهای زهرا، یک طرف غمهای مولا *** کی شود از غم رهایی، حیدر مشکل گشا را

کیست از ما مرد راهت، کیست سرباز سپاهت *** کیست مَحرم با نگاهت، کیست مُحرم کربلا را

کیست دردت را بگیرد، کیست از غصه بمیرد *** کیست از مقتل پذیرد، تیغها را، نیزه ها را

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

دلداه را به غیر تمنا چه حاجت است *** دلخسته را به غیر تسلی چه حاجت است
زیباتر از نگاه تو ما را قرار نیست *** دل را به جز نگاه تو آقا چه حاجت است
از چشم مست تو دلم از دست رفته است *** از دست رفته به تقلّا چه حاجت است
آنکه هدایتش به نگاه تو می شود *** جز امتثال امر تو مولا چه حاجت است
چشم مرا تو سوی خدا باز می کنی *** بی تو رسیدن به خدا را چه حاجت است
قربانی تو می شود آنکس که مست توست *** قربانی تو را به مسیحا چه حاجت است
من یار خویش را به دو دنیا نمی دهم *** آباد گشته را به دو دنیا چه حاجت است
امروز منت تو مرا آبرو دهد *** منت کشیده را غم فردا چه حاجت است
ما دست دوستی که به دشمن نمی دهیم *** از دشمنان غیر تبری چه حاجت است
دیوانه وار دم ز ولای تو می زنیم *** دیوانه را به غیر تماشا چه حاجت است
هر کس که یار توست دلش مال کربلاست *** دنبال توست هر که دلش مال کربلاست

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

پیش گرسنه بوی غذا زود می رسد *** وقت کَرَم همیشه گدا زود می رسد
ذکر علی که هست عطا زود می رسد *** زهرای مرضیه به خدا زود می رسد
تا در زدیم فاطمه تحویلمان گرفت *** تا آمدیم فاطمه تحویلمان گرفت

وقتی ادب به سفره آماده واجب است *** ساغر که کوثری ست دگر باده واجب است
پیش کریم ها سر افتاده واجب است *** بوسه به پای حضرت شه زاده واجب است
خورشید عشق در شب مهتاب آمده *** مردم علی عالی اعلی آمده

از آن زمان که مست می نوکری شدیم *** پایین پای مرقدتان منبری شدیم
مثل خودت شدیم که پیغمبری شدیم *** مثل خودت شدیم و علی اکبری شدیم
مدیون لطف و مرحمت بی حد حسین(ع) *** آقایمان شده پسر ارشد حسین (ع)

هفت آسمان به شوق تماشا نشسته اند *** زوارهای گریه مولا نشسته اند
اینها که با اجازه زهرا نشسته اند *** با تاج گل به خدمت لیلا نشسته اند
الحق عروس ساقی کوثر شدن خوش است *** الحق که مادر علی اکبر شدن خوش است

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 















komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

وقتی کنار اسم خودت "لا" گذاشتی *** قبلش هزار مرتبه "الّا" گذاشتی
هر چیز را به غیر خودت نفی کرده ای *** خود را یکی نمودی و تنها گذاشتی
اول خودت برای خودت جلوه کردی و *** خود را برای خود به تماشا گذاشتی
نوری شبیه نور خودت آفریدی و *** در او شکوه ذات خودت را گذاشتی
حمد تو را که خواند تو گفتی که احمدی *** به به! چه خوب اسم مسمّی گذاشتی
نوری از آفتاب جدا کردی و سپس *** یک ماه آفریدی و آنجا گذاشتی
تسبیح گفت ماه برای تو و تو هم *** او را علی صدا زدی و اما گذاشتی
چندین هزار سال بگذرد از طفل عاشقی *** تا اینکه عشق را تو به اجرا گذاشتی

اما دو عشق، ریشه و مصدر نداشتند *** پس روی عشق مصدر و مبنا گذاشتی

اینگونه است خلقت عالم شروع شد *** خلقت از این سه نور معظم شروع شد
باید برای فاطمه منبر بیاورند *** تا مدحتی برای پیمبر بیاورند
زهرا اگر چه مادر پیغمبر خداست *** باید نبی شناس از او در بیاورند
خیر کثیر هدیه به پیغمبر است و بس *** تنها برای اوست چو کوثر بیاورند
در واقع اولین نبی و آخرین نبی است *** فرقی نداشت اول و آخر بیاورند
پیغمبران کبوتر نامه بَرَش شذند *** تا در هوای او همه پَر در بیاورند
او آفتاب بود اگر سایه ای نداشت *** او با خدا یکی شد و همسایه ای نداشت
گلدسته های عرش به نام محمد است *** تنها خدای عرش امام محمد است
آنقدر دلرباست که بال فرشته ها *** همّاره صید دائم دام محمد است
از او طلب نموده ای اصلا تو جام می *** ذکر علی علی می جام محمد است
این را خود علی به همه عاشقانه گفت *** که مرتضی عبید و غلام محمد است
حوریه چیست؟ جز گل لبخند روی او *** باغ بهشت چیست؟ سلام محمد است
باید در آینه به جمالش نگاه کرد *** باید علی شناس شد و رو به ماه کرد
خُلق عظیم توست دل ما را اسیر کرد *** دست کریم تو دل ما را فقیر کرد
این عطر خُلق و خوی صمیمانه تو بود *** دین را برای مردم ما دلپذیر کرد
گرسنه های طمع را میان شهر *** این زندگی ساده تو سیر ِ سیر کرد
تا اینکه ما به خوف و رجا بنده اش شویم *** حق هم تو را رسول بشیر و نذیر کرد
آن سجده های ابری و بارانی شما *** سجاده را به گریه درآورد و پیر کرد
ما را به سجده های خودت رنگ و بو بده *** بر جا نماز هر شب ما آبرو بده
یک شب ظهور کن تو به غار حرای ما *** یعنی بخوان دعا ز چشمت برای ما
من آخر الزمانی ام آقا شروع کن *** ایمان بریز روی من از ابتدای من
بر نفس پاک تو که همان حیدر است و بس *** فریاد می زنم که تویی مرتضای من
این روزها مدینه پر از دود و آتش است *** شهر مدینه ات شده کرب و بلای من
هم در شکست، هم کمر شاخه های یاس *** برچیده شد به نوبهار گل و غنچه های یاس

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 
 
 
komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

از لبان یا صنم پر می کشد تا یا صمد *** بت پرستی که ز بوی عشق می گیرد مدد
مسلم و کافر ندارد نام مولایم علی *** مثل اکسیری نهفته در دل هر خوب و بد
از تمام خانه هایی که گدا را می خرند *** من فقط پشت در این خانه را هستم بلد
نیست از نام علی نامی بلند آوازه تر *** نیست فرقی بین او با قل هوالله احد
ما علی گفتیم اما مرتضی وقت نبرد *** ذوالفقارش را به جز با ذکر یا زهرا نزد
هر که از عشق علی مرتضی دم می زند *** حق به نامش سر در فردوس پرچم میزند
هر کسی پای تو را بوسید آقا می شود *** چشمه ای که پای تو جوشید دریا می شود
از نگاهی که به سلمان می کنی پیداست که *** کافر دین با نفسهای تو منا می شود
فرق بین شاه و رعیت نیست در فیض ظهور *** هر که می آید در ایوان نجف جا می شود
خوش به حال امتی که طبق گفتار نبی *** مرتضی در خانه آن قوم بابا می شود

از رطوبتهای چشمان تو شبنم شد درست *** شبنم افتاد و زمین گُل گشت و آدم شد درست
نوح را نجار کرد عشق علی و بعد از آن *** بهر قوم نوح یک کشتی محکم شد درست
رد نعلین علی را دید رویش پا کشید *** تا که زیر پای اسماعیل زمزم شد درست
اسم اعظم بود و در عیسی تجلی کرد و بعد *** آن دم احیا گر عیسی ابن مریم شد درست
آنقدر خرمای کال از دکه تمار برد *** تا که آخر کار و بار دخل میثم شد درست
در غدیر خم پیمبر چند ساعت داد زد *** آی مردم با ولایت دین خاتم شد درست

ساقی امشب میگساری ها به نَسلَت منجر است *** چون به جای کاسه لبهایم کنار کوثر است
جرعه نوشم کن خرابم کن بیندازم ز پا *** زانویم پیش شما افتاده باشد بهتر است
چند تا رکعت رکوعت را بیفزا، پشت در *** در میان سائلان دعوا سر انگشتر است
عرش را در زیر پا داری وگرنه کِی کسی *** جای پاهایش به روی شانه پیغمبر است
سرزده کافیست تا که عازم میدان شوی *** تار و مار رقص شمشیر تو صدها لشگر است

ای سر تو یک سر و گردن سر از سردارها *** ای به امید تماشایت همه بازارها
پیش ما بیچاره ها سر کردن از نقص تو نیست *** تو گل باغ ولایی ما کنار خارها
مادران از کودکی دادند یاد بچه ها *** با علی باش و مشو دل ناگَران کارها
ای مدار خانه ات کهف الوری اذنم بده *** همچو سگ زانو زنم پای شیار غارها
تو همین که فاطمه باشد کنارت کافی است *** می روند از دور تو بعد پیمبر یارها
بعد پیغمبر تویی با خانه ای که سوخته *** با غم زهرا و آن دردانه ای که سوخته
مانده جای غزوه های سخت و سنگین بر تنت *** سر به زیر آورده با تیغ نگاهت دشمنت
آخر ای مولا تو را با ضربه هایت بنگریم *** یا به آن اطفال بی بابا سواری دادنت
آن مدالی که غدیر انداختی را بنگریم *** یا طنابی که می افتد به دور دست و گردنت
آنقدر طولی نینجامید تو را لبخندها *** زود می آید زمان وای زهرا گفتنت
همسرت را پیش چشمان تو آتش می زنند *** اصلا ای آقا روز عید لال باشم بهتر است

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

چون خدا طالب گدا شد باز *** در رحمت به روی ما شد باز
بنده شرمند خدا شد باز *** او خریدار اشک ما شد باز
خبر آمد گناه می بخشم *** کوه عصیان به کاه می بخشم
روز الطاف کبریا عرفه *** مژده بخشش و عطا عرفه
روز مهمانی خدا عرفه *** السلام علیک یا عرفه
من از ماه تو به جا ماندم *** بنده ای دور از خدا ماندم
به سرم آمده بلا چه کنم *** گشته ام سخت مبتلا چه کنم
به خودم کرده ام جفا چه کنم *** نپذیری اگر مرا چه کنم
هیچ کس همچو من نمی خواهد *** عبد توبه شکن نمی خواهد
من زمین خورده ام مرا نزنید *** عبد افسرده ام مرا نزنید
در گنه مرده ام مرا نزنید *** پی به خود برده ام مرا نزنید
تو ببین عذر اشتباه مرا *** به رویم نزن گناه مرا
نشود تا که بنده ات رسوا *** خوب و بد را ز هم مساز جدا
درهم اینبار هم بخر ما را *** تو رو رد کردن گدا هیهات
ورنه من از خجالت آب شوم *** مپسند پیش کَس خراب شوم
گر ندارم بها، نگهدارم *** گوشه این سرا نگهدارم
تو بیا از خطا نگهدارم *** تا رَوَم کربلا نگهدارم
تا که روزی به پای تو آیم *** با شهادت به پای تو آیم
جبل الرحمة کوه عشق و صفا *** عرفات از حضور تو زیبا
ای دل آرام خیمه تو کجاست *** وعده ما روضه سقاست
نرسیدم اگر به مهمانی *** قبولم نما به قربانی
کاروانی که لاله ها دارد *** ای خدا عزم کربلا دارد
کوفه در سر چه نقشه ها دارد *** شهر مکر است و ماجرا دارد
گل زینب کجا و سم و اسب *** . . .

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 
 
اینجا رسیده ام که مرا مبتلا کنی *** بر حال روز ناظر خود چشم وا کنی
ای دلبر غریب مبادا که لحظه ای *** بر وعده های کوفی شان اعتنا کنی
این کوچه گردی عاقبتش درد سیلی است *** باید به رنج فاطمه ام آشنا کنی
سنگم اگر زنند دل از تو نمی کَنم *** تا که ز لطف گوشه چشمی به ما کنی
برگرد جان خواهرت آقا که دیر نیست *** با خنده های حرمله و شمر تا کنی
اینجا که بار مرکبشان تیر و خنجر است *** بهتر که فکر حَنجر مه پاره ها کنی
خوب است از اضافی پیراهنی که هست *** معجر برای دختران . . .
komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

ای که با دست تو واشد گره از کار عمو *** علقمه کاش بیایی بشوی یار عمو
دست من گشت جدا مشک روی خاک افتاد *** ز تو شرمنده شده دیده خونبار عمو
ز تو و مادر تو شرم فراوان دارم *** که نشد آب بیارم گل بی خار عمو
دل پدید آر که هر جا بروی می آیم *** تو مترس از ستم دشمن خونخوار عمو
من قمر هستم و با نور رخت می پوشم *** که حفاظت ز تو عمه بُود کار عمو

komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 
 
 
komail1012531 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 2990
|
تاریخ عضویت : آذر 1391 

باید گریست با همه ناله دارها *** بر کربلا و غافله یادگارها
تنهاترین امام که مانده بی کربلا *** رنجی کشیده از همه روزگارها
می گفت با هزار گِرِه از گلوی زخم *** با هر بهانه ای سخن از بی قرارها
می گفت با کنایه که من دیده ام به چشم *** آتش به خیمه ها و شروع فرارها
من دیده ام که راه به اطفال بسته بود *** سر بود و سنگ و سیلی سخت سوارها
دیدم به چشم خویش که دستان اجنبی *** معجر کشید از سر عصمت مدارها
دیدم که رحم در دل بی رحمشان نبود *** مزدورها در طمع گوشواره ها
دیدم شرارِ دامن آتش گرفته را *** آن شب که شد ستاره هم آغوش خارها
از چشمهای هیز چه گویم در این مسیر *** از کوفه تا به شام امان از شکارها
با شعر و طنز و طعنه به ما لطمه می زدند *** چون تیر کینه بود تمام شعارها
با اینکه زخم نیزه جگرهای ما درید *** آه از هجوم زخم زبان و نثارها
هورا کشان رسیدن ما را ثنا زدند *** با پایکوبی از صدای هَوارها
من در تمام عمر که یادم نمی رود *** آن راسهای نیزه سوار نگارها
ما را چنین خرابه نشینی روا نبود *** با جامه های پاره و تحقیر بارها
هفتاد و دو شهید متاع قلیل ماست *** آن کشته های بانی این اقتدارها
ما ارث غم ز فاطمه داریم یادگار *** این ارث های بماند و این یادگارها
زهر جفا به پیکر من مرحم است و بس *** زخم جگر دوای تمامی کارها
خاک بقیع مدفن زهراییِ من است *** کرب و بلای ماست به گوشه کنارها
تا روز انتقام خدایم گواه من *** یاری کنند اشک مرا خیل یارها