تاریخ هنر
ارزشهای نهفته در شوش
شوش از كهن ترین شهر های جهان و به قولی كهن ترین شهر جهان است.
ارزشهای نهفته در شوش
این شهر كه حدود 4000 سال پیش از میلاد مسیح به عنوان كانون مذهبی ساكنان دشت اطراف بنا نهاده شده است و پس از سال ها حیات پر فراز و نشیب و توام با روز های پیروزی و شكست و رونق و ركود و آبادانی و ویرانی ، با سقوط شاهنشاهی هخامنشی در سال 332 ق.م به مرور در سراشیب افول افتاد و در قرون میانه ی اسلامی رونق خود را به كل از دست داد و به روستای كوچكی گرداگرد آرامگاه دانیال نبی (ع) بدل شد.تپه های شوش در جوار شهر شوش و تقریباً در 50 كیلومتری جنوب اندیمشك واقع شده است . وسعت این محوطه بنا بر شواهد باستان شناسی نزدیك به 400 هكتار است این محوطه ی پهناور در بین دو رود بزرگ كرخه ( در غرب ) و دز ( تقریباً در شرق ) جای گرفته است. بیش از 150 سال از آغاز اولین كاوش باستان شناسی در شوش می گذرد و در این مدت نشانه هایی از تمدن های آغاز هزاره ی چهارم پیش از میلاد تا قرن سیزدهم میلادی ( قرن هفتم هجری قمری ) در آن شناسایی شده است . این تمدن ها در كنار یا روی هم قرار دارند و بدون هیچ وقفه طولانی تداوم داشته اند. لایه های باستانی با بیش از 5000 سال قدمت بر روی تپه های طبیعی شكل گرفته و تكوین یافته است بدین سان كه لایه نخستین با اولین سكونت انسان یعنی لایه 27 شوش ( در تپه ارگ ) بر روی ارتفاعی بوجود امده است كه ار سطح زمین های مجاور حدود 10 متر بالاتر است. چنین به نظر می رسد كه در این لایه ابتدا معبد عظیمی ساخته می شود كه در گرداگرد آن مراكز سكونتی ایجاد شده است . شوش در این هسته ی اولیه تمام تجربیات گذشته و فرهنگ های همجوار را در خود جمع كرده است . آثار سفالی و سنگی آن نمونه های ارزنده ای است كه از نظر ظرافت و زیبایی تفاوت نسبتاٌ زیادی با گذشته دارند.از سوی دیگر وضعیت اجتماعی به گونه ای است كه زندگی بشر وارد مرحله ای تازه شده است .
در كاوش های شوش از دوره عیلامی ها آثار معماری فراوانی ظاهر شده كه نمودار چگونگی پیشرفت و تكامل فن معماری و ساختمانی ( میانه هزاره چهارم پیش از میلاد ) است. مهری بدست آمده كه بر روی آن فرم ساختمانی كنده شده است و شكل دو اتاق دیده می شود كه سقف ان گنبدی است ، این موضوع از جهت تاریخ معماری و هنر دارای ارزش و اهمیت فراوانی است
وجود همین معبد بزرگ خشتی نشانه ای برای تجمع و شهر نشینی و تشكیل سازمان های جدید شهری است. این دوره كه به دوره « شوش یك » معروف است سراغاز تمدن های دیگری است كه به بیش از 5000 سال ادامه یافته است. شوش با داشتن معبدی بزرگ به مرور مركزیت كلیه مناطق مسكونی در دشت خوزستان را به دست آورد.
ارزشهای نهفته در شوش
شوش در سده های پایانی هزاره چهارم یعنی حدود 3200 سال پیش از میلاد وارد مرحله ی نوینی شد كه به دوره « پیدایش خط » معروف است. زندگی در شوش تا این تاریخ فقط منحصر به تپه ارگ یا آكروپل است.
در سده های آغازین هزاره سوم كه اوج تشكل اجتماعات است ، نخستین سازمان اداری و سیاسی در ایران تكوین می یابد كه پیش ار این رشته كاوش ها حتی نامی از آن ها در كتب تاریخی نبوده است . این دوره كه از نظر تاریخی – فرهنگی ، « تمدن عیلام » نامیده می شود در آغاز هزاره سوم پیش از میلاد ( حدود 4900 سال پیش ) در خوزستان پا گرفت و سلسله پادشاهان عیلام مدت 22 قرن بر قسمت های جنوبی ، جنوب غربی و تا اندازه ای غرب ایران فرمانروایی داشتند .
در كاوش های شوش از دوره عیلامی ها آثار معماری فراوانی ظاهر شده كه نمودار چگونگی پیشرفت و تكامل فن معماری و ساختمانی ( میانه هزاره چهارم پیش از میلاد ) است. مهری بدست آمده كه بر روی آن فرم ساختمانی كنده شده است و شكل دو اتاق دیده می شود كه سقف ان گنبدی است ، این موضوع از جهت تاریخ معماری و هنر دارای ارزش و اهمیت فراوانی است. نقش مهم دیگری نیز از همین دوره شوش ( تپه ارگ ) به دست آمده كه معبد دیگری را به تصویر كشیده است این معبد بر روی سكوی بزرگ و بلندی به پا شده است ، برخی بر آنند كه این تصویر احتمالاً شكل معبد بزرگ شوش است اگر چنین باشد با توجه به این معبد حدود 6000 سال قبل بر پا شده است، شاهد زنده ای بر پیشرفت فرهنگ و تمدن مردمان این عصر است.
پل تاریخی یا حلبی آباد
آسیب شناسی پل تاریخی محمدحسنخان بابل
نام محله پل محمدحسنخان قاجار برگرفته از پل قدیمی محمدحسنخان قاجار است که این پل در ابتدای حکومت قاجار همزمان با حکمرانی محمدحسنخان و به دستور وی روی رودخانه بابلرود به پاس قدردانی از مردم بابل در سال1146 یعنی 287سال قبل ساخته شد.
پل تاریخی یا حلبی آباد
اطراف پل محمد حسن خان در سالهای دور بزرگترین مرکز تفریحی مردم بابل بود و در روز سیزده بهدر هرسال پذیرای حدود 50هزار نفر میشد اما به مرور زمان حواشی رودخانه توسط مجاورین تخریب شد و اموال عمومی به تصرف غیرقانونی در آمد و فضای سبز و مکان تفریحی دیروز به مکانی برای اوراق فروشی و درواقع حلبیآباد تبدیل شد که زیبایی مبلمان شهری را زیر سۆال برده است.
رئیس شورای اسلامی محله سرپل محمدحسنخان بابل در این خصوص به خبرنگار همشهری گفت: این پل تاریخی در اواخر دوره زندیه و اوایل قاجاریه بهدست والی بارفروش (بابل)، محمد حسنخان (که برخی او را منصوب به ایل قاجار نیز میدانند) به گونه امروزی ساخته شده است، یکی از موارد شاخص این پل معماری صفوی بنا و استفاده از سفیده تخممرغ (البته به گفته برخی زرده تخممرغ و ساروج) در ساخت آن است. محمدرضا هادیتبار با بیان اینکه این اثر تاریخی ششمتر پهنا و 140متر طول دارد و دارای هشتتاق چشمه است که پهنای ششچشمه بزرگتر آن هرکدام 755سانتیمتر و بلندای این پل تا رودخانه (بابلرود) 11متر است، افزود: با وجود قدمت و کهنگی این اثر ملی، متأسفانه همچنان ماشینهای سنگین و سبک از روی آن گذر کرده و هر روز به آن صدماتی را وارد میکنند.
وی ادامه داد: علاوه بر این مشکل، طاق چشمههای این پل به جای آنکه میزبان گردشگران و آرامشدهنده روان آنان باشد، میزبان زباله و نخالههای شهری شده است؛ در حالی که این اثر پتانسیل بالایی برای جذب گردشگران دارد.
وی اظهار داشت: این پل در دوکیلومتری مرکز شهر بابل قرار دارد و اطراف آن متشکل از پنجمحله شامل شهرک شهید چمران، شهرک فرهنگیان، محله سرپل محمدحسنخان بخش دو وسه و محله سرپل محمدحسنخان بخش مرکزی است. این محلهها 1500خانوار و بیش از پنجهزار نفر جمعیت دارد.
این پل تاریخی در اواخر دوره زندیه و اوایل قاجاریه بهدست والی بارفروش (بابل)، محمد حسنخان (که برخی او را منصوب به ایل قاجار نیز میدانند) به گونه امروزی ساخته شده است، یکی از موارد شاخص این پل معماری صفوی بنا و استفاده از سفیده تخممرغ (البته به گفته برخی زرده تخممرغ و ساروج) در ساخت آن است
رئیس شورای اسلامی محله سر پل محمدحسنخان بابل با اشاره به اینکه محله سرپل محمدحسنخان محلهای حاشیهای بهحساب میآید و از مناطقی است که طی 50سال گذشته تاکنون توجه چندانی به آن نشده، گفت: با وجود آنکه این پل بزرگترین راه ارتباطی بخش بابل (بندپی شرقی و غربی) و جاده قدیم بابل به آمل است و بیشترین جمعیت در این منطقه قرار دارد اما توجه چندانی به آن نشده است. وی اضافه کرد: البته با تلاش اعضای شورای اسلامی در حال حاضر آسفالت، کانال کشی و برقرسانی آن انجام شده است. هادی تبار علت عقب ماندن محله سر پل محمدحسنخان را ساماندهی نشدن نظام ثبتی عنوان کرد و ادامه داد: در سطح شهر املاک دارای سند مالکیت هستند و براساس سند مالکیت عوارض ساخت و ساز پرداخت میشود ولی متأسفانه زمینهای محله سر پل محمدحسنخان با سند عادی خرید و فروش میشود و پروانه ساخت به مالکان تعلق نمیگیرد.
طرح جامع اجرایی نشده
هادی تبار یکی از مهمترین مشکلات مردم این محله را عدم اجرای طرح جامع شهرداری و ساخت بتنی پل محمد حسنخان عنوان کرد و اذعان داشت: نقشه جامع شهرداری هنوز در این محله اجرایی نشده است که با اجرای این طرح باید مغازههایی که در حریم جادهاند تخریب شود که به 10میلیارد تومان بودجه نیاز دارد. وی از دیگر مشکلات این محله را عبور و مرور مردم بیان کرد و گفت: مردم این محله بهعلت نداشتن راه عبور و مرور ناچارند از کوچه فلسطین 13 که زمان ساخت آن به 40سال پیش برمیگردد عبور کنند که این کار موجب سلب آسایش اهالی این کوچه شده است. وی اضافه کرد: مسئولان باید برای شهرک نیلوفر که سههزار نفر جمعیت دارد راه عبور ایجاد کنند ولی متأسفانه شهرداری بابل بهدلیل نداشتن بودجه به مشکلات عبور و مرور مردم رسیدگی نمیکند.
طاق چشمههای این پل به جای آنکه میزبان گردشگران و آرامشدهنده روان آنان باشد، میزبان زباله و نخالههای شهری شده است؛ در حالی که این اثر پتانسیل بالایی برای جذب گردشگران دارد.
هادیتبار خواسته مردم این محله را انتقال ایستگاه تاکسی خط ویژه از روبهروی پاساژ به مکان قبلی (روبهروی فرمانداری) عنوان کرد و اظهار داشت: مردم برای سوار شدن تاکسی باید مسیری طولانی را در گرما و سرما طی کنند. رئیس شورای اسلامی محله سر پل محمد حسن خان بابل با بیان اینکه مسئولان شهری هیچ توجهی به ابنیه تاریخی ندارند، تصریح کرد: مردم حاشیه شهر بابل نیاز به توجه مسئولان شهری دارند. پل محمدحسن خان یکی از یادگارهای مهم زمان زندیه و قاجاریه است و هنوز هم یکی از مهمترین پل های استان مازندران از نظر مسائل اقتصادی، اجتماعی و ارتباطی به شمار میرود. این در حالی است که مازندران به خاطر نوع آب و هوایی که دارد آثار سنگی و تاریخی کمتری را در خود نگاه داشته است. این وضعیت اسفناک، زمانی وخیمتر میشود که ما آگاهانه یا ناخودآگاه به دست خویش برای ویرانی و نابودی یادمانهای گذشتهمان اقدام کنیم.
مجسمهسازی با یخ
در این نوشتار با روش کار یکی از بزرگترین اساتید هنر مجسمه سازی با یخ، یعنی " دانکن همیلتون" آشنا می شوید.
مجسمهسازی با یخ
اکنون 30 سال از احیای مجدد هنر مجسمهسازی یخی توسط «دانکن همیلتون» میگذرد. احیای سنتی فریبنده که سالها توسط هنرمندان غربی فروگذار شده بود. این سنتی است که دانکن و تیم کوچکش آن را با دقت و براساس سلیقه امروزی متحول ساختهاند.
به طور کلی یخ به دلیل فرار بودن، قابل تغییر بودن و زیباییاش مادهی اولیهی بسیار ویژهای برای مجسمهسازی است. برای اطمینان از بیشترین تأثیر، یخ با دقت در استودیو تولید میشود و سپس با بهترین اسکنههای سامورایی ژاپنی مجسمهها ساخته میشوند. این نوع مجسمهسازی با آب شروع و به آب ختم میشود.
گپی کوتاه با یکی از متخصصین، تا حدودی ما را با این گرایش از مجسمهسازی آشنا میکند.
آیا از یخ خاصی استفاده میکنید؟ چگونه آن را تمیز میکنید؟
بله، ما یخ خود را با دقت بسیار و به آرامی از آب خالص تولید میکنیم تا کاملاً تمیز و شفاف باشد. همچنین روشهای لازم برای کنترل تعداد حبابها و شکافهایی که در هر قالب یخ وجود دارد را اصلاح کرده و قادر هستیم در صورت لزوم یخ سفید تولید کنیم.
آیا شما در فریزر کار میکنید؟ آیا از لباسهای محافظ استفاده میکنید؟
ما معمولاً در شرایط زیر صفر کار نمیکنیم. یخ در دماهای مختلف وضعیتهای مختلفی دارد. هنگامی که زیاد از حد منجمد شده باشد بسیار شکننده است و ممکن است نتوان بر روی آن کار کرد. حتی در نقطهی ذوب هم یخ سوزاننده است، بنابراین لباسهای ما ترکیبی است از لباس اسکی، لباس قایقرانی و لباس مخصوص کار در فریزر.
به طور کلی یخ به دلیل فرار بودن، قابل تغییر بودن و زیباییاش مادهی اولیهی بسیار ویژهای برای مجسمهسازی است. برای اطمینان از بیشترین تأثیر، یخ با دقت در استودیو تولید میشود و سپس با بهترین اسکنههای سامورایی ژاپنی مجسمهها ساخته میشوند. این نوع مجسمهسازی با آب شروع و به آب ختم میشود.
ساخت یک مجسمه چقدر طول میکشد؟
از آنجا که تمام کندهکاری ما با دست انجام میشود زمان لازم برای یک قطعه بسیار متغیر است. یک کار متوسط بین سه روز ممکن است طول بکشد.
مجسمهسازی با یخ
آیا چیزی هست که قادر به ساخت آن نباشید؟
تقریباً میتوان گفت که ما قادر به طراحی و ساخت هر چیزی هستیم. یک مجسمه باید به اندازهای محکم باشد که در هنگام ذوب شدن تحمل وزن خود را داشته باشد. طرحهای خیلی ظریف ممکن است به صورت اجزا افزودنی به کار اضافه شوند. اتصال بین قطعات یخ را تقریباً میتوان به صورت نامریی انجام داد. بنابراین هیچ محدودیتی در اندازه کارها وجود ندارد.
آیا میتوان یخ را رنگآمیزی کرد؟
مجسمههای یخی منظرهی خارقالعادهای مییابند اگر کار رنگی در آنها انجام شود. اما اگر در هنگام فرایند انجماد یخ، رنگ به آب اضافه شود تا کل مجسمه رنگی شود کار تماماً تیره خواهد شد و درخشندگی و تلألو آن از بین خواهد رفت. رنگآمیزی مجسمهی یخی به بهترین شکل با نور انجام میشود و با این کار به تأثیر دلخواه خواهیم رسید بدون اینکه شفافیت یخ از بین برود.
چگونه یک مجسمه یخی ارایه میشود؟
مجسمهها توسط تیم در محل نصب شده، زیرسازی و زهکشی لازم انجام میگیرد این کار یک ساعت قبل از نمایش مجسمه انجام میشود و با توجه به میزان فنی بودن کار ممکن است از اعضای تیم برای مدت طولانیتر در کار استفاده شود.
تخت جمشید، نماد وحدت امپراطوری
مجموعه تختجمشید که در فلات مرتفع شرق دره بینالنهرین قرار داشته، در فاصله سال های 460 و 520 ق.م توسط داریوش و خشایارشا ساخته شد.
تخت جمشید، نماد وحدت امپراطوری
داریوش بدون آن که پاساردگاد را رها کند، تخت جمشید را پایتخت جدید خود قرار داد. هنرمندانی که بناهای شوش را ساخته بودند برای ساختن آپادانا به تختجمشید احضار شدند. این پایتخت، نماد و رمزِ وحدت امپراطوری هخامنشی بود.
یونانیان به آن پرسپولیس میگفتند و در ایران قدیم نیز به آن پارسه و چهل منار گفته میشده است. پارسَه یا تخت جمشید یکی از شهرهای باستانی ایران است که سالیان سال پایتخت هخامنشیان بوده است. اسکندر مقدونی سردار یونانی به ایران حمله کرد و این مکان را به آتش کشید.
اما ویرانههای این مکان هنوز هم پابرجاست. این مکان هماکنون یکی از آثار جهانی ثبت شدهء ایران در یونسکو است.
تخت جمشید ،مجموعهای از کاخهای بسیار باشکوهی است که ساخت آنها در سال 512 قبل از میلاد آغاز شد و اتمام آن 150 سال به طول انجامید.
تخت جمشید در محوطه وسیعی واقع شده که از یک طرف به کوه رحمت و از طرف دیگر به مرودشت محدود است. این کاخهای عظیم سلطنتی در کنار شهر پارسه که یونانیان آن را پرسپولیس خواندهاند ساخته شده است.
این بنای عظیم ، بر فراز مصطبه سنگی بزرگی با قصرهای متعدد و تالارهای بارعام عظیم بنا گردیده است. از خرابه های آن می توان دریافت که این قصر، شکوه و جال بی مانندی درخور عظمت امپراطوری ایران قدیم داشته است. طرح بناها از خود داریوش بود و جانشینان او، فقط کارهای او را ادامه دادند. داریوش در هر سال و در آغاز سال نو و بهار، میهمانی ها و پذیرائی های باشکوهی برای تبرک و تقدیس وحدت دولت هخامنشی به راه می انداخت. در بنای تخت جمشید از سنگ، چوب و آجر که به آسانی در دسترس بود استفاده شده است.
از سنگ در ساختن دروازه ها، پلکانها و ستون ها؛ از آجر در ساختن دیوارها و از چوب برای سقف ها و ستون های کوچک تر استفاده می شد. ستون از اساسی ترین عناصر معماری تخت جمشید به شمار می آید. در مدخل اصلی بنا، دو رشته پلکان دو طرفه وجود دارد که از سنگ های بزرگ ساخته شده است. این پلکان پهن و کوتاه امکان رفت و آمد جمعیت زیادی را به سهولت در خود داشته است.
این بنای عظیم ، بر فراز مصطبه سنگی بزرگی با قصرهای متعدد و تالارهای بارعام عظیم بنا گردیده است. از خرابه های آن می توان دریافت که این قصر، شکوه و جال بی مانندی درخور عظمت امپراطوری ایران قدیم داشته است. طرح بناها از خود داریوش بود و جانشینان او، فقط کارهای او را ادامه دادند. داریوش در هر سال و در آغاز سال نو و بهار، میهمانی ها و پذیرائی های باشکوهی برای تبرک و تقدیس وحدت دولت هخامنشی به راه می انداخت. در بنای تخت جمشید از سنگ، چوب و آجر که به آسانی در دسترس بود استفاده شده است.
در بالای پلکان، سردر بزرگ که به امر خشایارشاه ساخته شده قرار دارد و در طرفین آن چهارگاه و بالدار با سر انسان، وظیفه محافظت از قصر را برعهده دارند. بعد از مدخل بزرگ وارد حیاطی می شویم که تالار عظیم آپادانا در سمت راست آن واقع شده است. این بنا که در زمان داریوش شروع شد تا ایام سلطنت خشایارشا به پایان نرسید.
مساحت این تالار در حدود 3660 مترمربع است که توسط 36 ستون سنگی به ارتفاع 12 متر نگهداری می شده است. این بنا تأثیر بصری خاصی در بینندهء خود به جا می گذارد. تالار صد ستون که سمت مشرق آپادانا قرار گرفته، در واقع تالار تاجگذاری می باشد. بعد بنای کوچکی که در جنوب غربی تالار صد ستون قرار دارد که گویا بنای معبد بوده است؛ به اضافه اتاق های اندرون پادشاهی و نیز جایگاه خزانه و ساختمان های مخصوص تهیه اسباب و خوراک و خوابگاه خدمتکاران و مباشران؛ از دیگر بناهای تخت جمشید به شمار می آید. مقبره داریوش در صخره شیب دار نقش رستم واقع است. مقابر جانشینان او نیر در کنارش قرار دارد. این مقابر دارای یک الگو در ساخت هستند. در نقش رستم مقابل مقابر سلطنتی، یک کانون مذهبی همراه با یک آتشکده به شکل برج مربع وجود داشته که کعبه زرتش نامیده می شود.
تخت جمشید، نماد وحدت امپراطوری
معماری هخامنشی، هنری است از نوع تلفیق و ابداع که از سبک معماریهای بابل و آشور و مصر و شهرهای یونانی آسیای صغیر و قوم اورارتو اقتباس شده و با هنر نمایی و ابتکار روح ایرانی نوع مستقلی را از معماری پدید آورده است . هخامنشیان با ساختن این ابنیة عظیم میخواستند عظمت شاهنشاهی بزرگ خود را به جهانیان نشان دهند.
در اواخر سال 1312 شمسی براثر خاکبرداری در گوشة شمال غربی صفه تخت جمشید قریب چهل هزار لوحه گلی به شکل و قطع مهرهای نماز بدست آمد. روی این الواح کلماتی به خط عیلامی نوشته شده بود. پس از خواندن معلوم شد که این الواح عیلامی اسناد خرج ساختمان قصرهای تخت جمشید می باشد. از میان الواح بعضی به زبان پارسی و خط عیلامی است. از کشف این الواح، نظریاتی که اظهار میداشتند قصرهای تخت جمشید مانند اهرام مصر با ظلم و جور و بیگار گرفتن رعایا ساخته شده باطل شد.
زیرا این اسناد عیلامی حکایت از آن دارد که به تمام کارگران این قصرهای زیبا، اعم از عمله و بنا و نجار و سنگتراش و معمار و مهندس مزد میدادند و هر کدام از این الواح سند هزینه یک یا چند نفر است.
کارگرانی که در بنای تخت جمشید دست اندرکار بودند، از ملتهای مختلف چون ایرانی و بابلی و مصری و یونانی و عیلامی و آشوری تشکیل می شدند که همة آنان رعیت دولت شاهنشاهی ایران بشمار میرفتند.
بر اساس خشت نوشتههای کشف شده در تخت جمشید در ساخت این بنای با شکوه معماران، هنرمندان، استادکاران، کارگران، زنان و مردان بیشماری شرکت داشتند که علاوه بر دریافت حقوق از مزایای بیمه کارگری نیز استفاده میکردند. ساخت این مجموعه بزرگ و زیبا بنا به روایتی 120 سال به طول انجامید.
قلعه تاریخی زیویه
سند اقتدار3500 ساله
قلعه ی زیویه متعلق به 3500 سال پیش که چون گنجینه ای سالها آثار کهن و با ارزش تاریخی در زیر دیوارهای آن پنهان بوده تا امروز سندی برای هویت و گذشته ی سر زمین و فرهنگمان باشد .
قلعه تاریخی زیویه
قلعه تاریخی زیویه در شمال روستایی به همین نام در 55 کیلومتری شهرستان سقز در استان کردستان با 40 هکتار وسعت قرار دارد
این قلعه تاریخی و باستانی که پیشینه ای3500 ساله دارد، یکی از شاهکارهای معماری بشریت در سده نهم تا ششم پیش از میلاد است و به دلیل عدم توجه مناسب مسئولان در آستانه تخریب و نابودی قرار دارد.
این قلعه بر روی تپهای بنا شده که بر نواحی پیرامون آن مشرف بوده و تسلط کامل داشته است که امروزه از نظر گردشگری نیز چشم انداز بسیار زیبایی دارد.
مساحت قاعده ی تپه حدود 40 هکتار بوده و در قسمت های مختلف از زمینهای اطراف 80 تا 110 متر بلندتر است سازندگان قلعه در انتخاب محل آن به موقعیت استراتژیک و تدافعی قلعه توجه داشته اند چنانچه بخش شمالی تپه دارای شیب تند و شدیدی است و بخش جنوبی نیز صخره ای است تنها راه ورودی تپه که امکان صعود به آن راحتی امکان پذیر است . بخش شرقی است که در گذشته ورودی اصلی قلعه در این بخش قرار داشته.
"پرفسور گیر تنس " محقق و باستانشناس فرانسوی مولف کتاب " هنر ایران در دوره ماد و هخامنشی " معتقد است که قلعه ی زیویه یک قلعه ی حکومتی بوده و گنجینه به دست آمده دفینه ای است که در کنار جسد یک پادشاه " سکایی " گذارده شده. زیویه با اشیا قدیمی مدفون شده اش یا بدون آن ستاره ای درخشان است. بر پهنه ی وسیع آسمان تاریخ ایران که با وجود جراحت و ناملایمات همچنان بر بلندای تپه استوار ایستاده تا برگی از تاریخ را که در کنار دیوارهای آن ورق خورده حفظ کند و آوای گذشتگان را در درون سکوت خویش زنده نگاه دارد.
زیویه هم از نظر معماری و هم از نظر آثار هنری یکی از شاخصترین مکانهای دوره تاریخی محسوب می شود و احتمالاً مربوط به اقوام مانایی است که محل حکومت آنها شمال غرب ایران بوده است.
موقعیت خاص طبیعی تپه زیویه در یک چشم انداز، علت اصلی و اساسی برای بنای چنین دژی را مسجل و مستدل مینماید به عبارت دیگر وضعیت تپه نسبت به ارتفاعات مجاور از نظر استراتژیک دارای اهمیت خاصی است.
"پرفسور گیر تنس " محقق و باستانشناس فرانسوی مولف کتاب " هنر ایران در دوره ماد و هخامنشی " معتقد است که قلعه ی زیویه یک قلعه ی حکومتی بوده و گنجینه به دست آمده دفینه ای است که در کنار جسد یک پادشاه " سکایی " گذارده شده.
برای نخستین بار از این بنای تاریخی در سالنامههای آشوری ذکری به میان آمده است و بیان شده که به دنبال شورش و طغیان اقوام مانایی (سده نهم تا ششم پیش از میلاد) از طریق قلعه این تپه عملیاتهای جنگی صورت گرفته است.
این سند مربوط به یک " سالنامه های آشوری " مربوط به شاه مقتدر آشوریان " سارگن دوم " است. در این اسناد اینگونه نقل شده که سارگن برای سرکوب اقوام ساکن در زاگرس در قرون هشتم و هفتم پیش از میلاد مسیح لشگرکشی های به این مناطق داشته و در جریان این جنگها شهر " ایزیرتو " پایتخت " مانتائیها " را فتح نموده و قلعه ی آنان به نام " ایزیپیه " یا " زیپیه " و " آرمائیت " را تصرف کرده است. به عقیده ی باستانشناسان ایزیپیه همین زیویه ی کنونی است .دروازه ی ورودی قلعه با 22 پله ی سنگین چین و پایه ستونهای تاج دروازه از فضاهای جالب توجه و مهم معماری قلعه است. ضخامت دیوارهای خشتی اصلی بنا به کاربرد و عملکرد آنها بین دو تا هفت متر است .
اعتبار و شهرت جهانی زیویه به سال 1325 باز می گردد که در اثر عوامل جوی و ریزش برف و باران قسمتی از راس تپه تخریب و آثار و اشیاء به صورت اتفاقی کشف شدند. اولین عملیات باستان شناسی در این منطقه توسط رابرت رایسون آمریکای در سال 1945 انجام گرفت.
قلعه تاریخی زیویه
در فاصله سال های 1325 تا 1323 یک یهودی به نام ایوب رب نوع به مدت 8 سال اقدام به کاووش کرد که متاسفانه در طول این 8 سال صدمات جبران ناپذیری متوجه این اثر باستانی شد. بیش از 80 درصد تپه زیویه مورد اکتشاف قرار گرفت و هدف این گروه تنها پیدا کردن اشیاء و آثار تاریخی برای فروش و تجارت بود.
در سال 1354 نصرالله معتمدی کاووش و بررسی اشیاء کشف شده در تپه باستانی زیویه را آغاز کرد و فعالیت وی در دو فاصله زمانی تا سال 1373 ادامه یافت. در دور دوم فعالیت های باستان شناسی معتمدی که 6 سال به طول انجامید آثار بسیار ارزشمندی در آن کشف شد.
فعالیتهای باستان شناسی در تپه باستانی زیویه از سال 1378 و توسط سیمین لک پور ادامه پیدا کرد و وی نیز حدود 11 فصل در این منطقه فعالیتهای باستان شناسی و کاووش خود را ادامه داد. در این مدت راه پله های سنگی، فضاهای جانبی و تالار ستون دار که از شاخص ترین بخش های آن است نیز کشف شد.
برای ساختمان قلعه زیویه، بعد از استقرار بنا یکسری سکو برای صاف و مسطح کردن ناحیه ساخته شد، و تعدادی خشت، سنگ و چوب برای پر کردن شیب های تپه قرار داده شد، بعد قلعه بطور محکمی بنا گردید. پی و پله های قلعه از سنگ ساخته شد، اما دیوارها از خشتهایی در ابعاد 16*16*46 ساخته شد. ورودی اصلی 16 ستون سنگی دارد که در شرق تپه بنا شده، هال ستوندار که دارای 16 ستون سنگی گرد می باشد جالبترین قسمت قلعه می باشد. قطر ستونها 95 تا 105 سانتیمتر می باشد. پشت بام هال بصورت شطرنجی با آجرهای گلی فرش شده. دیگر قسمتهای این قلعه بزرگ شامل سالنها، حیاطها و اتاقهای متعددی است که هرکدام استفاده خاص خود را دارند.
همانطور که گفته شد تالار ستون دار تپه باستانی زیویه دارای 16 ستون در دو ردیف 8 عددی است که پایه ستونها سنگ و خود ستونها نیز از خشت بوده اند که متاسفانه هم اکنون از ستونها هیچگونه اثری باقی نمانده است.
کلیه فعالیتهای باستان شناسی و محافظتی این اثر باستانی در سال 82 متوقف و پس از وقفهای 4 ساله دوباره از اواخر سال 86 از سر گرفته شد.
این اثر در تاریخ 10 مهر 1380 با شمارهء ثبت 4018 بهعنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسیده است.
قلعه تل, بنایی کهن اما امروزی!
بنای اولیه قلعه تل حدود سال 1790 میلادی نزدیک به 220سال پیش ساخته شد. این بنا در شمال خوزستان حد فاصل شهرستانهای باغملک و ایذه در مسیر شاهی استان فارس و خوزستان واقع است.
قلعه تل, بنایی کهن اما امروزی!
در دهههای اخیر که زندهسازی بافتها و ابنیه کهن در دستور کار جریانات پیشروی عمران و توسعه شهری کشورهای جهان قرار گرفته است، با ارائه کارکردهای فرهنگی و گردشگری در طرحزنده سازی این آثار، سالانه شمار قابل توجهی علاقهمند بهآنها جذب میشوند.
بدیهی است گردشگران، غذاخوردن در یک رستوران با قدمت چند صد ساله را بیشتر از صرف وقت در بنای نوساز میپسندند و یا اقامت در یک هتل با بنایی تاریخی را به نمونههای جدید ترجیح میدهند. همین امر سبب شد تا اهداف زنده سازی ابنیه و بافتهای کهن کاملا کاربردی تلقیشود تا ضمن رفع هرگونه فرسودگی از چهره آنها، جنبههای در آمدزایی در حفظ کیفیت کالبدی آنها ارتقاء یابد.
جنبش زنده سازی ابنیه و بافتهای کهن در کشور ما نیز از سابقه خوبی برخوردار است. طرح مرمت و زنده سازی محله سردشت پشت مسجد جامع اصفهان بهعنوان نمونه بافت شهری و طرح مرمت و زندهسازی قلعه فلک الافلاک خرمآباد بهعنوان نمونه ابنیه، از طرحهای محرک نوسازی محسوب میشوند که با ارائه سرمشقهای عملیاتی مناسب، در تسریع طرح زنده سازی و نوسازی بافتهای پیرامون خود بسیار مؤثر بودهاند.
در روند نوسازی و زندهسازی آثار و بافتهای کهن، موفقیت طرح، منوط به کارکردی خواهد بود که به آثار یا بافتهای تاریخی تزریق میشود. بهره برداری امروزین از این آثار، تضمین موفقیت طرح نوسازی بافت پیرامون را افزایش خواهد داد.
تغییر کاربری در طرح زندهسازی بنای تاریخی قلعه تل در شمال خوزستان، بسترهای توسعه جدیدی را در برنامههای آمایشی این منطقه سبب شده است که پرداختن بدان میتواند افقهای جدیدی در اولویتبخشی به پروژههای محرک نوسازی در بافتهای فرسوده را بگشاید.
بنای اولیه قلعه تل حدود سال 1790 میلادی نزدیک به 220سال پیش ساخته شد. این بنا در شمال خوزستان حد فاصل شهرستانهای باغملک و ایذه در مسیر شاهی استان فارس و خوزستان واقع است.
جنبش زنده سازی ابنیه و بافتهای کهن در کشور ما نیز از سابقه خوبی برخوردار است. طرح مرمت و زنده سازی محله سردشت پشت مسجد جامع اصفهان بهعنوان نمونه بافت شهری و طرح مرمت و زندهسازی قلعه فلک الافلاک خرمآباد بهعنوان نمونه ابنیه، از طرحهای محرک نوسازی محسوب میشوند که با ارائه سرمشقهای عملیاتی مناسب، در تسریع طرح زنده سازی و نوسازی بافتهای پیرامون خود بسیار مؤثر بودهاند.
بنای این قلعه به محمد تقیخان چهارلنگ بختیاری نسبت داده میشود. وی که هم عصر با حکومت فتحعلی شاه قاجار بود، شورش خود علیه حکومت مرکزی را از اواخر این دوران آغاز و تا وقتی که در دوره حکومت محمد شاه قاجار دستگیر و به تهران منتقل شد، فرمانروایی منطقه بختیاری حاشیه زاگرس را در این بنا به عهده داشت.
بنای قلعه تل از زمان جنگ جهانی دوم و شهریور 1320 روبه ویرانی نهاد. پس از تبانی خوانین هفت لنگ و چهارلنگ یعنی محرابخان بهداروند با فرج اللهخان علیه حکومت مرکزی رضاخان، نظامیان دولت به اشغال قلعه پرداختند و با هواپیماهای جنگی ساخت آلمان بخشهایی از اراضی اطراف قلعه را بمباران کردند.
در سال 1840 میلادی بنای قلعه دارای حوزه نفوذ گستردهای بود که دامنه آن در شمال و شمال شرق تا مناطق اراک و اصفهان از یک سو و سراسر لرستان و خوزستان و قسمتهایی از فارس و کهگیلویه را از سوی دیگر فرا میگرفت. در این دوران قلعه تل بهعنوان مرکز فرماندهی ایل بختیاری ایفای نقش میکرد و سبب دغدغههای حکومت مرکزی شد.
قلعه تل به علت قرار گرفتن در دشتی حاصلخیز و مجاورت با نواحی کوهستانی و راههای ارتباطی شوش، ایذه و شهرکرد و اصفهان، همواره مورد توجه بوده است. قلعه تل روی یک زیگوراتعیلامی ساخته شده است و موقعیت ممتاز نظامی آن برفراز تپه ضمن تامین دید کافی آن بر راههای منشعب از چهار جهت، همواره مورد استفاده خوانین و جنگجویان محلی قرار میگرفت.
قلعه تل, بنایی کهن اما امروزی!
احمد اقتداری درباره معماری قلعه مینویسد: قلعه یک بنای خشتی و گلی است که برجها و بعضی قسمتهای حصار بندها و شاید سقف آبانبارها و طاقهای آن آجری بوده و به شکل دژهای نظامی قدیم ساخته شده و دارای چهاربرج مدور مجوف بوده است. آجرهای بنا قدمتی پیش از اوایل دوره قاجار یا زند ندارد و سنگ قلوههای بهکار رفته در بنا، نشان از تعلق به معماری دوره زند است و میتوان آن را با قلعههای کریمخانی در فارس مقایسه کرد.
هنری لایارد، سیاح و سیاستمدار انگلیسی که طی سالهای 1842-1840 میلادی از منطقه بازدید و مدت زیادی را در قلعه زندگی کرد در این مورد مینویسد: ... در یکی از گوشههای بنا یک عمارت چهارضلعی قرار دارد که در طبقه فوقانی آن «لامردون» یا مهمانخانه وجود داشت.
وی که مدتها بهعنوان مهمان خانبختیاری در این بنا زندگی کرد، شرح فضاها را به گونهای میپردازد که تصویر یک مقر حکومتی را با ارگ و برج و بارو و توپخانه و اصطبل و... تداعی میکند.تا حدود 3 سال قبل، تقریبا به جز بخشی از برج شمال شرقی و حصار شمالی، تمام بنا در زیر آوار به تلی از خاک شباهت داشت.
به همین دلیل سالها به لحاظ عدم نقش عملکردی و کالبدی این بنا در منطقه، بهعنوان نقطه ناامن و فرسوده بافت تلقی میشد.
از آنجا که روند شکلگیری قلعه سبب توسعه سکونتگاههای پیرامونی در مدت حدود 200 سال گذشته بوده است، بدیهی است توسعه فعلی و طرحهای آینده این منطقه نیز بسیار متاثر از محوطه این بنا و روش زنده سازی آینده آن خواهد بود.
آوازه این بنا فراتر از شهرستان باغملک و ایذه و تا حدود مرز استانهای چهارمحال و بختیاری و اصفهان و کهگیلویه و بویراحمد بهعنوان کانون تاریخی قدرت اقوام بختیاری محسوب میشود.
بنای قلعه تل از زمان جنگ جهانی دوم و شهریور 1320 روبه ویرانی نهاد. پس از تبانی خوانین هفت لنگ و چهارلنگ یعنی محرابخان بهداروند با فرج اللهخان علیه حکومت مرکزی رضاخان، نظامیان دولت به اشغال قلعه پرداختند و با هواپیماهای جنگی ساخت آلمان بخشهایی از اراضی اطراف قلعه را بمباران کردند.
هویت تاریخی و اجتماعی این بنا در تغییر پایههای قدرت در صدور تصمیمات منطقهای به خصوص در دوران پهلوی اول سبب میشود بهرغم عدم برخورداری بنا از سبک معماری ویژهای، با زنده سازی هویت و نقش تاریخی بنا در محوطه و در عناصر کالبدی، مرکزیتی در معرفی فرهنگ پراستعداد بختیاری نیز تعریف شود. روش زنده سازی و تغییر عملکرد بنا به موزه مردمشناسی، دغدغههای کارشناسی متعددی را دنبال کرد که نتایج آن به طرح اجرایی و شروع عملیات آواربرداری و تثبیت و استحکام بخشی و مدل سازی منجر شد.
در شرح اهداف این طرح آمده است: ... احیای هویت تاریخی، نقش و جایگاه قوم بختیاری در رویکردهای سیاسی و اجتماعی، همچنین تعریف مرکزیت جمعآوری اسناد و مدارک و لوازم و فناوریهای اقوام حاشیه جنوبی زاگرس و از سویی ارائه الگوهای کالبدی و فضایی در نوسازی و توسعه بافت روستایی و شهری منطقه، با طرح تغییر کاربری این اثر به موزه مردمشناسی محقق خواهد شد.
قلعه تل, بنایی کهن اما امروزی!
موزه تاریخ فرهنگ
موزه مردم شناسی یا موزه تاریخ فرهنگ از گروه موزههایی محسوب میشود که به دورانی از تاریخ یک منطقه، عموما قبل از دوران صنعتی میپردازد. محیط زیست انسانی، آداب و سنتها، اعتقادات و مرام و علایق و استعدادهای اقوام به خصوص از حیث باز آفرینی آنها از جاذبه بسیاری برخوردارند.
ویژگیهای بوم آوردکالبدی و فضایی این دسته از موزهها، همچنین عدم وابستگی آنها به تاسیسات پیچیده مکانیکی و امنیتی، جاذبیت و تحققپذیری احداث آنها نزد مدیران شهری را با استقبال روبهرو ساخته است.در گزارش طرح مطالعات زندهسازی بنای قلعه تل مهندسان مشاور آمده است:
... فرصت منحصر به فردی است تا با آوار برداری در این بنا و اجرای طرح زنده سازی، ضمن عرضه فرهنگ غنی قوم بختیاری در تاریخ سیاسی و اجتماعی کشور، کانونی بهعنوان مرکز اسناد بختیاری در کالبد بنای قلعه تعریف شود. بدیهی است به ندرت بتوان در منطقه بنایی با هویت وشأن قلعه تل یافت که حائز شرایط تغییر کاربری به موزه مردمشناسی باشد.
روند نوسازی بافتهای فرسوده و تاریخی شهرهای کشور که امروز مشغلههای فکری و اجرایی زیادی را برای مدیران شهری ایجاد کرده است، فرصت مناسبی است که هم سو با سازمانهای میراث فرهنگی و گردشگری، در تعریف و اولویت دادن به زندهسازی و تزریق کاربریهای جاذب سرمایه گذاری، پروژههای محرک نوسازی را از ابنیه ثبت ملی با مالکیتهای دولتی آغاز کرد.
باغی که قتلگاه شد
باغ فین کاشان
باغ فین کاشان، نام یک باغ ایرانی است که حمام فین نیز در آن قرار دارد مکان نامبرده جایی است که ناصرالدینشاه، در سال 1852 میلادی صدراعظم خود امیرکبیر را در آن به قتل رساند.
باغ فین کاشان
سابقه و قدمت باغ فین احتمالا به دوره صفویه بازمیگردد وسعت باغ بالغ بر 23 هزار مترمربع و شامل یک حیاط مرکزی است که به وسیله دیوار، بارو و برجهای استوانه شکل محصور شدهاست در مقایسه با بسیاری از باغهای ایرانی مشابه، باغ فین با آب قابل توجهی مشروب میشود.
تاریخچه:
برخی منابع تاریخی قدمت این باغ را به دوران سلطنت آلبویه میرسانند به استناد این منابع، زلزله مهیب سال 1573 میلادی باعث تخریب کلی باغ شد بقایای باغی در چند صد متری باغ فین(باغ نو) موجود است که به باغ کهنه معروف است باغ کهنه در دوره ایلخانان مغول بیشترین گسترش را یافته بوده است به هرحال ساختمان باغ فین فعلی به دوران شاهعباس اول نسبت داده شده و میراث فرهنگی ایران طراح باغ را غیاثالدین جمشید کاشانی میداند با این وجود منابع دانشگاهی طراح باغ را شیخ بهایی معرفی میکنند.
کار ساخت و توسعه عمرانی باغ در دوره شاه صفی و شاهعباس دوم نیز ادامه یافت و به اوج رسید بناهای سردر ورودی، کوشک صفوی و یکی از حمامها محصول این دوره بودهاند همچنین شاه سلیمان صفوی صفهای پیرامون چشمه فین بنا نمود که احتمالا موجب تغییر نام چشمه فین به چشمه سلیمانیه بوده است از اواخر دوره صفویه تا دوره زندیه و همزمان با حمله افغان و لشکرکشیهای نادر شاه، توجهی به باغ نشده است در دوره کریمخان زند و همزمان با وقوع چند زلزله پیاپی، باغ و ابنیه موجود در آن مورد مرمت قرار گرفت و بنای خلوت کریمخانی به آن افزوده گشت.
در دوره سلطنت فتحعلیشاه قاجار، بخشهایی زیادی به ابنیه باغ افزوده شد تقریبا مابقی ابنیه موجود در باغ، همگی محصول این دوران است ولی با مرگ فتحعلیشاه، کار رسیدگی به باغ و درختان آن رها شد و حتی بخشهایی از باغ از میان رفت با ثبت ملی این اثر در هفتاد سال پیش، رسیدگی و توجه به آن اهمیت بیشتری یافت در دوره پهلوی، بنای موزه ملی کاشان بر خرابههای خلوت نظامالدوله و همچنین بنایی در حدفاصل کتابخانه و حمامها ساخته شد و سایر ابنیه نیز مورد مرمت قرار گرفت سوء مدیریت و بیتوجهی در چند سال اخیر، موجب خسارات جبران ناپذیری به باغ شدهاست.
برخی منابع تاریخی قدمت این باغ را به دوران سلطنت آلبویه میرسانند به استناد این منابع، زلزله مهیب سال 1573 میلادی باعث تخریب کلی باغ شد بقایای باغی در چند صد متری باغ فین(باغ نو) موجود است که به باغ کهنه معروف است باغ کهنه در دوره ایلخانان مغول بیشترین گسترش را یافته بوده است به هرحال ساختمان باغ فین فعلی به دوران شاهعباس اول نسبت داده شده و میراث فرهنگی ایران طراح باغ را غیاثالدین جمشید کاشانی میداند با این وجود منابع دانشگاهی طراح باغ را شیخ بهایی معرفی میکنند.
از زمانهایی بس دور در پایین این چشمه باغی وجود داشته است که کمی پایین تر از باغ فعلی بوده و بر اثر زلزله ای که در سال 982هق روی داد باغ به کلی ویران شد که به دستور شاه عباس صفوی بعد از سال 1000هق باغی در مکان فعلی که در حقیقت قسمتی از باغ قدیمی بود ساخته شد از سال 1135 قمری بعد از حمله افاغنه آبادی باغ به رکود گرایید ولی با دستور "خلوت کریم خانی" در ضلع جنوبی باغ واقع است باغ فین روی به آبادانی گذاشت ولی با زلزله معروف سال 1192قمری باغ فین نیز آسیب کلّی دید,که پس از آن یعنی از سال 1200قمری و با روی کار آمدن سلسله قاجار به خصوص با دستور فتحعلی شاه به مرمّت و عمارت , باغ جانی دوباره گرفت که ساختمان شتر گلوی فتحعلی شاهی در ضلع جنوب غربی و حمام سلطنتی بزرگ که در مجاورت حمام اولّیه ساخته شد از آثار آن می باشد.
باغ فین کاشان
بررسی اجمالی بناهای باغ تاریخی فین:
سردرب, دیوار و برج ها:
مجموعه باغ فین حدود 23 هزار مترمربع مساحت دارد که در بدو ورود به این مجموعه ,با ساختمان رفیع سردرب ورودی باغ برخورد می کنیم
این قسمت از باغ در دوره صفویه بنا گذاشته شده است این بنا دارای دو طبقه که طبقه تحتانی شامل هشتی و دالان ورودی به باغ با اتاقهای جانبی و طبقه فوقانی شامل سالن وسیع وزیبایی است که دارای چشم انداز خوبی بر اطراف و از جمله بر باغ دارد و دارای درهای مشبک و زیبایی است.
در اطراف باغ از جمله در طرفین سردر,دیواری به ارتفاع پنج و شش متر و هفت برج دیده می شود.
شترگلوی عباسی:
پس از ورود به باغ و گذشتن از خیابان مصفایی که در وسط آن نهر آب زیبایی که همیشه آب از فواره های فیروزه ای آن در فوران است و درختان سرو بسیار زیبایی در دو طرف آن سر بفلک کشیده است؛ اولین ساختمانی که جلب توجه می کند شتر گلوی عباسی است که به دستور شاه عباس بزرگ ساخته شده است.
در جلوی این بنا حوض وسیعی دیده می شود و در پشت این بنا نیز حوضچه ای قرار دارد که از کف آن آب فوران می کند؛این بنا در دو طبقه و به گونه ای ساخته شده که از هر طرف باغ می توان به آن وارد شد, در میان این ساختمان نیز حوضچه ای است که آب چشمه با طرح جالبی(موسوم به شتر گلو)در آن فوران می کند.
بر روی دیوارها و سقف این بنا آثار نقاشی دوره صفویه با تصاویری از شکارگاه و شاهزادگان می باشد,این ساختمان قبلا به صورت سه طبقه و طبقه بالایی آن به صورت کلاه فرنگی بوده است.
باغ فین کاشان
شتر گلوی فتحعلی شاهی:
این بنا که در جنوب باغ واقع است به دستور فتحعلی شاه ساخته شده و شامل شتر گلوو صفّه مجاور و دارای دو حیاط خلوت در قسمت شرق و غرب آن است که کف صفّه کلاََ از سنگ مرمر مفروش بوده و سقف آن به طرز جالبی نقاشی شده است که هنوز قسمتهایی از آن دیده می شود کتیبه نستعلیق زیبای دور تا دور صفه مجاور حوض به خط محمد تقی حسینی کاشانی از خوشنویسان معروف اوایل دوره قاجار است.
اندرونی کریمخانی و اتاق شاه نشینی:
این بنا مجموعه مسکونی است که در جنوب باغ و در مغرب شتر گلوی فتحعلی شاهی قرار دارد و در سال 1176 قمری به دستور کریم خان زند و به همت آقا سلیم آرانی حاکم وقت کاشان , ساخته شده و شامل چندین اتاق تو در تو و حیاط و باغچه ای کوچک است که گفته می شود امیر کبیر به مدت 40 روز در این ساختمان زندگی کرده است در مقابل اتاق شاه نشین حوضچه زیبایی ساخته شده است که دارای منافذ متعدد و منظمی است که آب چشمه سلیمانیه فین به طرز جالبی در آن فوران می کند.
روایتی از باغ فین کاشان (کلیپ تصویری)
راز مناره های جنبان
منارجنبان اصفهان
منارجنبان اصفهان یکی از آثار تاریخی این شهر است که عارفی به نام «عمو عبدالله » در آن به خاک سپرده شدهاست.
راز منارهه های جنبان
در ایران برخی منارهها قابلیت تکان خوردن را دارند که به اصطلاح به آنها منارجُنبان میگویند. از معروفترین منارجنبانهای ایران یکی در اصفهان و دیگری در شهرستان اردکان و در بخش خرانق واقع شدهاند.
در گذشته منارجنبان از شهر جدا و در دهکدهای به نام «کارلادان» قرار داشت. ولی امروزه این بنا جزو اصفهان است و در نزدیکی محلی به نام نصرآباد قرار دارد. این ساختمان با کاشیهای لاجوردی رنگ به شکل ستاره چهارپر و اشکال دیگری به شکل کثیرالاضلاع فیروزهای رنگ زینت یافتهاست.
این بنا به صورت یک بقعه و دو منارهاست که بر روی مزار «عموعبدالله بن محمود صقلابی» از پارسایان نامآور سده هشتم هجری بنا شده و سنگ قبر آن مورخ به سال 716 هجری، همزمان با اواخر پادشاهی «اولجایتو» ایلخان مسلمان مغول است.
این بنا به صورت یك بقعه و دو مناره است كه بر روى قبر «عمو عبدالله بن محمد صقلابی» از زهاد و صُلحاى معروف قرن هشتم هجرى بنا شده است. ایوان منارجنبان یكى از نمونه هاى ابنیه سبك مغولى ایران است و از آن دوره كاشىكارىهایى هم دارد. مناره ها بعداً و در تاریخى كه درست معلوم نیست و احتمالاً در آخر عصر صفویه به ایوان مزبور اضافه شده و با حركت دادن یكى از آنها، نه تنها مناره دیگر به حركت درمىآید بلكه تمامى این ساختمان مرتعش مىشود.
شهرت منارجنبان اصفهان از دیرباز به این خاطر بوده است كه هر گاه یكى از منارههاى طرفین ایوان بنا را مى جنبانده اند این حركت به مناره دیگر هم منتقل مى شده است. چگونگى این حركت و انتقال آن به مناره دیگر - اگر چه دیرگاهى تعجب بسیارى از مردم و بازدیدكنندگان آن را بر مى انگیخته است - از دیدگاه صاحبنظران و آنان كه بر امورى چون معمارى آگاهند، چندان شگفت و غیر طبیعى نیست. منطقیترین علتی که برای تکان خوردن منارهها وجود دارد، پدیده فیزیکی تشدید یا پدیده رزونانس است. آنان بر این باورند كه در تمام بناهایى كه چنین شكل و مناره هایى دارند حركت هست و اگر در اینجا بسیار چشمگیرتر است دلیل آن باریكى و سبكى این مناره هاست و گرنه جهانگردان و سیاحان به مناره ها و ساختمان هایى كه به همین طریق مى جنبیده اند در نقاط دیگر جهان اشاره كرده اند.
این بنا به صورت یک بقعه و دو منارهاست که بر روی مزار «عموعبدالله بن محمود صقلابی» از پارسایان نامآور سده هشتم هجری بنا شده و سنگ قبر آن مورخ به سال 716 هجری، همزمان با اواخر پادشاهی «اولجایتو» ایلخان مسلمان مغول است.
منارجنبان اصفهان در حقیقت بقعه اى است كه بر مزار شیخى زاهد و عابد به نام عمو عبدالله کارلادانی كه در ذیحجه سال 716 هجرى قمرى وفات یافته، ساخته شده است و در آغاز تنها ایرانى بوده است كه بعدها دو مناره معروف منارجنبان را به ساختمان آن افزوده اند. بنابراین بى شك ساختمان ایوان و مناره ها پس از سال 716 هجرى قمرى آغاز شده و به انجام رسیده است. منارجنبان بر سر راه اصفهان به نجف آباد در روستایى به نام كاردالان قرار دارد. هر یك از دو مناره این بنا 17 متر بلندى دارد و ارتفاع بنا 10 متر است.
كاشی هاى لاجوردى و فیروزهاى زینت بخش این بناست و برمزار آن روحانى زاهد و عابد قطعه سنگى مرمرى قرار داده اند كه سوره یس از قرآن كریم حاشیه آن را زینت داده است. كتیبه هاى دیگرى نیز در این آرامگاه هست كه از آن جمله است كتیبه اى بر سنگ مرمر بالاى سنگ اصلى كه از عمد عبدالله به عنوان یك مرد پرهیزگار و زاهد نام مى برد و تاریخ او را نیز ذكر مى كند.
اما قدر مسلم اینكه منارجنبان اصفهان وجه تمایزی با سایر مناره های متحرك دارد و آن این است كه گذشته از حركت مناره ها سایر قسمت های بنا نیز حركت می كند. ارتفاع ایوان مقبره عمو عبدالله از سطح زمین بقعه 10 متر و ارتفاع هریك از دو مناره 7/5 متر است.
راز منارهه های جنبان
راز منارجنبان :
حمید شاهین پور، سرپرست كمیته پژوهشی انجمن فناوری های بومی ایران كه به اختلالات اخیر در نوسانات دو منار اصفهان پی برد تصمیم گرفت علت ارتعاشات بنا را با فرمول های دینامیكی پیدا كند.
پژوهش شاهین پور با تمام فرمول های پیچیده و آزمایشگاهی اش تنها در پی رسیدن به این نتیجه است:((هنگامی كه دو نخ مشابه را به طول مساوی و انتهای نخ ها به یك نخ افقی ببندید دو آونگ كاملا مشابه حاصل می شود. اگر یكی از وزنه های به نوسان در آید یكی دیگر از وزنه ها هم شروع به نوسان می كند. اگر یكی از نخها بلندتر شود در صورت نوسان یكی، وزنه دیگر دچار نوسان نمی شود.حال اگر وزن یكی با دیگری متفاوت باشد باز هم نوسان یكی منجر به اختلال در نوسان دیگری می شود. بنابر این می توان ارتعاش یك مناره به مناره های بعدی هم منتقل شود))
پیش از شاهین پور افرادی دیگری هم درباره منار جنبان كار كرده اند اما تا كنون كسی، كار آزمایشگاهی روی این بنا انجام نداده اند.
در كشورهای عراق و عربستان هم منار جنبان های زیادی وجود دارد.شاهین پور تمام منارجنبان های ساخته شده در دنیا را متعلق به فرهنگ ایرانی اسلامی می داند.
جالب است بدانید منار جنبان های دنیا در یك دوره زمانی سی ساله دوره تیموریان ساخته شده اند.
دوشیزگانی ایستاده بر معبد ارختئوم
معبد ارختئوم از جمله بناهای شاخص دوران کلاسیک در تمدن یونان باستان است که به دلیل وجود رواقی که به رواق دوشیزگان شهرت دارد، در جهان بسیار مطرح و قابل توجه است.
دوشیزگانی ایستاده بر معبد ارختئوم
معبد رایجترین و بهترین نوع شناخته شده معماری عمومی یونان است و معبد عملکرد یکسانی مانند کلیسای مدرن نداشت. زیرا منبر زیر آسمان باز، در اراضی شهری یا در معبدی مقدس و قبل از معبد قرار می گرفت. معابد به عنوان ذخیره گنجینه های مربوط به آیین چند خدایی قرار می گرفت یا به عنوان مکان باستان بت ها بود ولی از زمان فیدیاس (Pheidias) به یک کار هنری بزرگ تبدیل شد. معبد جایی برای زاهدان خدا بود و در آنجا مجسمه ها ، کلاه خودها و اسلحه خود را به عنون صدقه رها می کردند. فضای داخل معبد یا سلا (cella) به عنوان جای خزینه قرار می گرفت و معمولاً یک ردیف دیگر از ستون داشت.
در این میان، معبد ارختئوم از نظر پلان با نمای معابد یونانی متفاوت است و به نظر بسیاری از پژوهندگان هنر در میان سایر آثار معماری یونان شاخص تر است شاید علت آن هم ناهمواری زمین زیربنای آن و یا عملکرد چندگانه این معبد بوده است. احتمالاً این ساختمان بر اساس نقشه پیش بینی ساخته نشده است ، به نظر می رسد که در نقشه اصلی قرار بر این بوده که رواقهای کناری ( شمالی و جنوبی ) در مرکز دیوارهای ساده و طولانی معبد اصلی قرار بگیرند تا تزیینات خود را به نمایش گذاشته و از خشکی این دیوارها بکاهند. معبد به شیوه ایونیک ساخته شده و رواق جنوبی آن بر روی ستون پیکره ها استوار است . این ستونها از استحکام کافی به عنوان ستون و در عین حال انعطاف لازم برای نشان دادن اندام انسان برخوردارند. این ستون پیکره ها با پوشاکهای چین دارشان ، طوری قرار گرفته و ایستاده اند که سنگینی بار ساختمان را بر روی پاهایشان به خوبی القا می کنند ، پائیکه زیر بار پشت از زانو خم شده برعکس پای دیگر عمودی است. نکته جالب این است که در این ستون پیکره ها علیرغم تحمل بار یعنی ، باربر بودنشان ، تغییر در حالت تعادل آنها در غالب اندام انسان پدید نیامده است.
بنابراین احتمالاً ستون پیکره ها ، نمادهایی از شش ندیمه های الهه بوده اند. ارختئوم در محل قدیمی برگزاری نبرد تن به تن بین « پوسیدون » و آتنا برای مسلط شدن بر شهر آتن ، یعنی موضوع مجموعه تندیسهای سنتوری غربی پارتنون ساخته شده است.
در این میان، معبد ارختئوم از نظر پلان با نمای معابد یونانی متفاوت است و به نظر بسیاری از پژوهندگان هنر در میان سایر آثار معماری یونان شاخص تر است شاید علت آن هم ناهمواری زمین زیربنای آن و یا عملکرد چندگانه این معبد بوده است. احتمالاً این ساختمان بر اساس نقشه پیش بینی ساخته نشده است ، به نظر می رسد که در نقشه اصلی قرار بر این بوده که رواقهای کناری ( شمالی و جنوبی ) در مرکز دیوارهای ساده و طولانی معبد اصلی قرار بگیرند تا تزیینات خود را به نمایش گذاشته و از خشکی این دیوارها بکاهند.
رواق دوشیزگان، رواق جنوبی ارختئوم را بدان علت چنین نامیده اند که پیکره های ستونی اش برجسته ترین ویژگی آن هستند این رواق، طرح پیکره های ستونی پیشین به شیوه یونیک یعنی گنج خانه سیفنوسیها را در نظرمان مجسم می کند و مقایسه این دو نیز مفید است.
پیکره های ستونی رواق جنوبی ارختئوم بر خلاف پیکره های ستونی گنج خانه سیفنوسیها دارای یک اسپر کامل نیستند بلکه اسپری دارند که فقط شامل حاشیه حمال و قرنیز می شود و قالبسنگهای افقی بالای حاشیه حمال نیز با طرحهای تزیینی مدوری به تقلید از کتیبه افتاده تزیین شده اند.
دوشیزگانی ایستاده بر معبد ارختئوم
این به نظر می رسد که یک تغییر عمدی در تناسبها به وسیله پیکرتراشان معبد ارختئوم بوده باشد تا از برجای گذاشتن تأثیری مشابه پیکره های ستونی گنج خانه سیفنوسیها در بیننده که با آن اسپرش دارای باری سنگین تر به نظر می رسد جلوگیری کرده باشند، پیکرتراشان احتمالاً بر این واقعیت آگاهی داشته اند که پیکره هایی با حالت و ابعاد پرشکوه به ندرت می توانند با روساخت معماری جسیمی که قرار بود روی آنها قرار گیرد هماهنگ از آب درآیند. تغییر و تعدیلهای ارختئوم دلایل فنی و زیبایی شناختی دارد: با آنکه سنگینی یک اسپر کامل بر دوش پیکره های ستونی گنج خانه سیفنوسیها بود، در این مورد، بار مزبور برای گردنهای این پیکره ها که ضعیف ترین نقطه آنها هستند بسیار سنگین می نمود، لیکن ملاحظات هنری و زیبایی شناختی، احتمالاً انگیزه قوی تری بوده اند.
بدین ترتیب، یک بار دیگر با معمار – پیکرتراش کلاسیک رو به رو می شویم که با قضاوت مدبرانه شگفت انگیزش واقعیتهای ساختمان را با ضروریات زیبایی کمال مطلوب به صورت متعادل در می آورد. پیکره های مزبور از سختی کافی برای القای حالت ستونی و درجه انعطاف پذیری لازم برای القای حالت اندامهای زنده به بیننده برخوردارند. تلفیق به طرزی عالی صورت گرفته است. پیکره های گوشه ای، نشان می دهند که سنگینی بار سقف بر پای بیرونی آنها افتاده است و به همین دلیل، دخالتی در طرز ایستادنشان ندارد.
ارختئوم در محل قدیمی برگزاری نبرد تن به تن بین « پوسیدون » و آتنا برای مسلط شدن بر شهر آتن ، یعنی موضوع مجموعه تندیسهای سنتوری غربی پارتنون ساخته شده است.
همین حالت در پیکره های میانی تکرار می شود یعنی پاهایی که زیر بار نیستند و از نقطه زانو خم برداشته اند، عمودیهای ساختمان به شمار نمی روند و در حالت طبیعی شاقول بودن آنها نیز دخالتی نمی کنند. این پیکره ها از تمام عظمت ساختمانی پیکره های آفریده فیدیاس بر روی سنتوریهای پارتنون برخوردارند، چین و شکنهای جامه های آنها داستان قدرت آرام اندامهایشان را باز می گوید و اجباری که معمار بر آنها تحمیل کرده است فقط به تقویت حالت متعادلشان کمک می کند.
سبک فیدیاس تا پایان سده پنجم پیش از میلاد بر پیکرتراشی آتنی مسلط بود. به علت آغاز جنگ پلوپونزی، مأموریتهای اندکی برای آفریدن پیکره های عظیم بر پیکرتراشان داده شد، ولی این سبک همچنان در کارهای کوچکتری چون سنگهای مزاری که به تعداد زیاد برای مصارف داخلی و صادرات تولید می شدند، به عمر خود ادامه می داد.
شهر سامن، دالانهایی مخفی در ملایر
شهر پنهان یا زیرزمینی «سامن» که در دوره پیش از اشکانی مخفی بوده، بعدها از آن به عنوان گورستان استفاده میشد.
شهر سامن، دالانهایی مخفی در ملایر
شهر سامن در 15کیلومتری ملایر در استان همدان قرار دارد، کاوشهای باستانشناسی در محوطهای زیرزمینی شهر سامن منجر به کشف شهری پنهان شدند که در یک بستر سنگی به صورت دست کند ساخته شده بود.
حدود 25 اتاق از این شهر زیرزمینی کاوش شده که در آنها مقادیر زیادی اسکلت متعلق به دوره اشکانی وجود دارد که دستنخورده در جای خود باقی ماندهاند.
در کنار اسکلتها هدایای قبور گذاشته شده و اسکلتها به صورت چمباتمهای دفن شده بودند و
احتمال میرود آنها مربوط به دوره تاریخی اشکانی باشند.
براساس مطالعات باستانشناسی، شهر پنهان بیش از 3 هکتار وسعت دارد و بخشی از این شهر باستانی به خاطر وجود رطوبت زیاد هنوز مورد کاوش قرار نگرفته است.
احتمالا بخشی از این شهر در زیر خانه مردم قرار گرفته و به همین دلیل تصور میشود که در آن بخشها فاضلاب شهری وارد شهر پنهان شده باشد.
این شهر زیرزمینی، هنگامی که مخابرات استان همدان قصد کشیدن فیبرهای نوری از زیر زمین را داشت کشف شد. بر همین اساس طی مجوزی ازسوی پژوهشکده باستانشناسی، هیاتی متشکل از انواع کارشناسان شامل باستانشناس، انسانشناس، کارشناسان مرمت و ... کاوشهای خود را در این شهر به انجام رساندند که منجر به کشف فضاهای دستکند با حدود 25 اتاق، سالن و راهروهای ارتباطی شد.
شواهد اولیه حاکی از پیدایش این فضاها در دوره پیش از اشکانی بود. بر اساس این یافتهها میتوان احتمال داد که نخستین بار این فضاهای معماری به منظور انجام مراسم مذهبی خاصی، احتمالا میترائیسم، مورد استفاده بوده است.
این شواهد حاکی از آن است که مراسم مذهبی به صورت پنهانی در زیر زمین انجام میگرفته است.
بر این اساس احتمال داده میشود که در دوره اشکانی از این فضاها به عنوان محل تدفین مردگان استفاده شده است و از اتاقها به عنوان گوردخمه استفاده کردهاند.
این شهر زیرزمینی، هنگامی که مخابرات استان همدان قصد کشیدن فیبرهای نوری از زیر زمین را داشت کشف شد. بر همین اساس طی مجوزی ازسوی پژوهشکده باستانشناسی، هیاتی متشکل از انواع کارشناسان شامل باستانشناس، انسانشناس، کارشناسان مرمت و ... کاوشهای خود را در این شهر به انجام رساندند که منجر به کشف فضاهای دستکند با حدود 25 اتاق، سالن و راهروهای ارتباطی شد.
شهر زیرزمینی سامن در عمق 3 تا 6 متری زمین کشف شد و کانالهای حفر شده درون آن به مرور در دورههای تاریخی کنده شدهاند و اطراف آنها نیز اتاقهای متعدد وجود دارند.
این کانالها از نظر ساختار معماری، بسیار جالب هستند و کاربری خاصی داشتهاند. در این کانالها پس از پاکسازی، 60 اسکلت شناسایی شدند که درون 9 اتاق قرار داشتند و با توجه به بررسیهای انسانشناسی شواهدی وجود دارند که تدفینهایی بهصورت تدفین باز انجام شدهاند.
علاوه بر این شواهد، 6 مورد بقایای انسانی نیز وجود دارند که بهطور دقیق نشان میدهند، این اتاقها در کاربری نهایی بهصورت محل تدفین استفاده میشدند، بهطوری که استخوانها را جمع میکردند و دوباره تدفینهای جدیدی انجام میدادند.
از 60 اسکلت یافت شده، 16 مورد مرد، 26 مورد زن، 14 مورد کودک و یک نوزاد شناسایی شدهاند و جنسیت 3 مورد از آنها نیز تشخیص داده نشده است.
عملیات پاکسازی و شناسایی شهر زیرزمینی سامن در سال 86 انجام شد و در سال 87 هیئت باستانشناسی در پنج کارگاه مستقر شدند و در با پایان این کاوشها فعالیت خود را در دو کارگاه شماره یک و دو متمرکز کردند.
شهر سامن، دالانهایی مخفی در ملایر
هیئت باستانشناسی شهر سامن در کارگاه شماره 5 که در حد فاصل کارگاه شماره یک و دو قرار دارد، به دو فضای معماری برخورد کرد که شامل دو اسکلت کامل انسانی بود.
در چهار نقطه از کارگاهها راه پلههای سنگی وجود دارد و اکثر اتاقهای کشف شده نیز سکوهای یکپارچه تراشیده از سنگ دارد.
همانطور که گفته شد تاکنون اشیا، سفال، مهرههای متعدد و چند سکه تاریخی در دالانها و اتاقهای شهر زیرزمینی سامن یافت شده است که یک سری از سفالها قابل مقایسه با سفال دورههای اشکانی و تاریخی هستند اما برای اظهارنظر قطعی در خصوص یافتهها و آثار کشف شده باید منتظر نتایج آزمایشهای کربن 14، DNA، ترمولومینسان بود.
در مورد کاربرد این دالانها همانطور که گفته شد به احتمال زیاد این فضاها در یک دوره به منظور زندگی و یا انجام مراسم آئینی و مذهبی ساکنین آن استفاده میشده، سپس به منظور تدفین مورد استفاده قرار میگرفته و در دورههای متأخر و اسلامی به منظور پناهگاه یا استفاده در موقعیتهای خاص مورد بهرهبرداری قرار میگرفته است.
لازم به ذکر است که این شهر زیرزمینی فضاهای بسیار گستردهای دارد که در قسمت تحتانی منازل و ساختمانهای اداری شهر سامن ادامه یافته و به همین دلیل نمیتوانسته تنها به منظور تدفین مورد استفاده قرار بگیرد.
آنچه که بر اساس مطالعات انسانی، طبقهبندی و تحلیلها از دید انسانشناسی در کارگاههای سامن می توان نتیجه گرفت این است که این سایت زیرزمینی یکی از ساختار منحصر به فرد در ایران است و در هیچ جای دیگری چنین ساختاری با این گستردگی مشاهده نشده است.
دالانهای متعددی با راهروها و اتاقها در یک صخره عظیم گرانیتی پنبهای در دورههای مختلف به وسیله پتکها و قلمهای سنگی حفر شده است و بقایای زیادی از حضور انسانها در این ساختار مشاهده میشود.
بقایای حیوانی در انواع و اقسام مختلف و مربوط به دورههای زمانی متفاوت به طور پراکنده در این ساختار مشاهده میشود که شامل بقایای اسکلت طیور، حیوانات علفخوار اهلی کوچک و بزرگ و حتی آثار حیوانی گوشتخوار از خانواده سگسانان میشود و قسمت اعظم آنها مورد استفاده غذایی انسانها قرار گرفته است.
تپه باستانی کاسی سرا فومن
قدیمی ترین اثر شناسایی شده در فومنات
تپه باستانی کاسی سرا، قسمتی از شهرستان فومن در استان گیلان است که با توجه به یافته های باستان شناسی، قدیمی ترین منطقه شناخته شده جلگه ای در شهرستان فومن معرفی شده است.
تپه باستانی کاسی سرا فومن
شهرستان فومَن از شهرستانهای استان گیلان در شمال ایران است و مرکز آن شهر فومن است. این شهرستان دارای 2 بخش و 6 دهستان است.در دهستان سردار جنگل، روستایی کهن با نام کاسی سرا وجود دارد که گرچه در منطق مرتفع واقع نشده ولی در کاوشهای باستان شناسی آثار قابل توجهی از ادوار گذشه از آن بدست آمده است به طوری که امروزه قسمتی از این روستا را قدیمی ترین منطقه، در فومنات معرفی کرده اند. در بالای این روستا فضایی تپه مانند است که به آن تپه کاسی سرا می گویند.
این تپه باستانی که بقایایی از آثار باستانی مربوط به عصر آهن 1و2 را در بر دارد، در 500 متری بالای روستای کاسی سرا قرار دارد. و بنظر می رسد یکی از اثار ارزشمند مربوط به دوره ی عصر آهن در جلگه های گیلان باشد، که بسیار حائز اهمیت است بررسی های بعمل آمده، آثاری از خشت های دست ساز، سفالینه های با رنگهای متنوع،و لایه های سوختگی و...مشاهده شده است.
عمده ترین سفالینه های که از روی این تپه جمع آوری گردید، از نوع خاکستری و قرمز بودند که قدمت این نوع سفالینه ها بیش از 3000 سال می رسد، لذا باتوجه به اینکه این تپه باستانی اولین اثر شناسایی شده مربوطه به پیش از اسلام در دشت های فومنات است از این حیث می بایست، بسیار با ارزش باشد و قرار گیری این اثر باستانی در مسیر راه قدیمی فومن به ماسوله و استفاده از صخره طبیعی بعنوان سکونت گاه خود در هزاره اول پیش از میلاد این احتمال وجود دارد، در هزاره اول پیش از میلاد اقوام مختلف این منطقه آشنایی کامل ساخت بنا روی صخره های طبیعی را داشتند و این سنت تا دوره ی تیموری و قاجاری نیز ادامه داشته است که نمونه های آن را در شهر تاریخی ماسوله و کهنه ماسوله مشاهده می کنیم. لازم به ذکر است، اکثر کاوش های باستان شناسی که در استان گیلان انجام شده مربوط به مناطق کوهستانی بوده است و از این لحاظ جلگه های گیلان کمتر مورد توجه قرار گرفته است و گزارشات و کتب منشر شده مبنی بر این است که جلگه های گیلان در بردارنده آثار مربوط به پیش ازاسلام نبوده است و اگر شخصی به دنبال آثار پیش از اسلام می گردد می بایست به ارتفاعات عزیمت نماید
عمده ترین سفالینه های که از روی این تپه جمع آوری گردید، از نوع خاکستری و قرمز بودند که قدمت این نوع سفالینه ها بیش از 3000 سال می رسد، لذا باتوجه به اینکه این تپه باستانی اولین اثر شناسایی شده مربوطه به پیش از اسلام در دشت های فومنات است از این حیث می بایست، بسیار با ارزش باشد و قرار گیری این اثر باستانی در مسیر راه قدیمی فومن به ماسوله و استفاده از صخره طبیعی بعنوان سکونت گاه خود در هزاره اول پیش از میلاد این احتمال وجود دارد، در هزاره اول پیش از میلاد اقوام مختلف این منطقه آشنایی کامل ساخت بنا روی صخره های طبیعی را داشتند و این سنت تا دوره ی تیموری و قاجاری نیز ادامه داشته است
علی الحال بررسی ها و کاوشهای باستان شناسی که بعد از انقلاب اسلامی در مناطق جلگه ای رحیم اباد، قلعه گردن، شمشادسرا، دشت شیشار و کهلستان در شرق گیلان و کاسی سرا و شیخ نشین در غرب گیلان انجام شد منجر به شناخت صدها قبر مربوط به هزاره های اول و دوم گردید خود دلیلی بر این ادعا است. بنابراین می توان گفت که جلگه های گیلان در بردارنده آثار مربوط به پیش از اسلام است. متاسفانه کاوش ها و بررسی های هدفمند در این مناطق بدرستی انجام نشده است. به طوری که امروزه بسیاری از این مناطق حتی برای ساکنان بومی نیز ناشناخته است و از سویی دیگر این عدم آگاهی باعث بی توجهی و بعضا آسیب رساندن به منطقه شده است.
کتیبه دختر گبر اقلید
کتیبه نگاشته شده بر گودالی که مردم محلی به آن گودال دختر گبر می گویند از جمله اسناد تاریخی دوران ساسانی است که تا به امروز همچنان مهجور مانده است.
کتیبه دختر گبر اقلید
شهر اقلید مركز شهرستان اقلید است و در ارتفاع 2250متر از سطح دریا قرار دارد.
یکی دیگر از اسناد تاریخی که بر سنگهای اقلید نقش بسته کتیبهای است مشهور به کتیبه دختر گبر. وقتی از شهر آباده به سمت اقلید حرکت میکنید در نیمههای راه، سمت چپ جاده چند تپه را میبینید که پای یکی از آنها امامزادهای قدیمی به چشم میخورد. از اینجا به بعد از جاده خبری نیست و باید پای پیاده سفر کنید. پس از آن که امامزاده را پشتسر گذاشتید در دامنه یکی از تپهها به نام تل فلات، گودالی را میبینید که مردم محلی آن را حوض دختر گبر مینامند. بر دیواره این حوضچه کتیبهای نوشته شده که بخشی از شناسنامه و سند هویتی اقلید به شمار میآید. این گودال در اصل دخمهای بوده که یکی از افراد مهم و سرشناس در دوره یزدگرد سوم ساسانی در آنجا دفن شده است. در آن زمان این حوضچه دارای سرپوش سنگی بوده و شکل خاصی از نحوه دفن مردگان را در آن زمان نشان میدهد.
در نمای جلوی آن در قابی 160*56 سانتیمتری نبشته ای در 21 سطر عمودی حک شده است. کتیبه حوض دختر گبر به صورت عمودی بر دیواره خارجی گودال، به خط پهلوی ساسانی نوشته شده است. از آنجا که این سنگنوشته به صورت عمودی و با خط شکسته نوشته شده، همراه با سنگنوشتههای دربند قفقاز و چند نبشته در حوالی تخت جمشید از مهمترین کتیبههای ساسانی، در این سبک خاص به شمار میروند.
اگرچه 8 سطر آغازین این کتیبه آسیب زیادی دیده، اما بقیه آن خوانده و ترجمه شده و شامل موضوعاتی است مانند نام و نسب متوفی ، تاریخ نگاشته شدن کتیبه (11 آبان سال ششم یزدگردی)، نام کسی که دستور به ساخت این مقبره را داده و اشاره به این که شخص درگذشته را چگونه مطابق آیینهای مرسوم زمان خود به خاک سپردهاند.
اگرچه 8 سطر آغازین این کتیبه آسیب زیادی دیده، اما بقیه آن خوانده و ترجمه شده و شامل موضوعاتی است مانند نام و نسب متوفی ، تاریخ نگاشته شدن کتیبه (11 آبان سال ششم یزدگردی)، نام کسی که دستور به ساخت این مقبره را داده و اشاره به این که شخص درگذشته را چگونه مطابق آیینهای مرسوم زمان خود به خاک سپردهاند.
همانطور که گفته شد بخشی از هشت سطر نخست نبشته آسیب دیده است.تاریخ نبشته 11-12 آبان از ششمین سال فرمانروایی یزدگرد است.با توجه به سبک قبر احتمالا این نبشته مربوط به زمان یزدگرد سوم است.
این حوض سنگی در نبشته یاد شده دخمه نامیده می شود.هومباخ به این نتیجه رسیده که دخمه در اصل آرامگاه محصور است. به این ترتیب در حوض سنگی، یک نفر به راحتی می توانسته است با زانوی جمع شده دفن شده باشد.در روزگاری این حوض سرپوشی از تخته سنگ داشته است. این کتیبه قدیمی ترین کتیبه سنگ مزار کشف شده در ایران به خط پهلوی است که متن آن از قرار زیر است:
هنر نقش برجسته در تمدن هخامنشی
در دوران هخامنشی، استفاده از هنر نقش برجسته های کم عمق به عنوان عنصری تصویری و روایی، بر دیوار بناهای مجلل شاهی رواجی گسترده یافت. در این نقوش می توان تاثیرات هنر آشوری و مصری را به خوبی مشاهده کرد.
هنر نقش برجسته در تمدن هخامنشي
با انقراض دولت عیلام توسط آشور بانیپال فرمانروای قهّار آشور در سال 645 ق.م زمینه برای به قدرت رسیدن اقوام آریایی ماد و پارس فراهم شد. پارس ها با استقرار در خوزستان، شوش را به عنوان پایتخت خویش قرار دادند و مادها در اطراف همدان ساکن شدند. در 559 ق.م کوروش پادشاه ماد را مغلوب کرد و امپراطوری خود را از آسیای صغیر تا خلیج فارس بسط داد و دو کشور آشور و بابل را ضمیمهء ایران کرد و سپس به آباد کردن مملکت و ساختن بناهای عظیم پرداخت. عالی ترین بنای این عصر در شهر پاسارگاد که پایتخت ایران بود تأسیس شد. بقایای کاخ کوروش در پاسارگاد نمایانگر معماری باشکوه و تزئینات متأثر از هنر اورارتو و آشور و بابل است. به این طریق او کشورش را وارث این سه تمدن معرفی نمود. او برای ساختن کاخ ها و بناهای پایتخت خود، صنعتگرانی از ملیت های مختلف را به کار گمارد. داریوش و خشایارشاه کاخ های تخت جمشید را باشکوه هر چه تمام تر به وجود آوردند. در شوش و سایر مکان ها نیز شیوهء معماری هخامنشی به چشم می خورد. عقاید پارسیان مشتق از تعالیم زرتشت و مبتنی بر خوبی و بدی بود. آیین پرستش اهورامزدا (روشنایی) در آتشگاه های سرگشاده اجرا می شد؛ به همین دلیل از پارسیان باستان معماری دینی کمتر باقی مانده است؛ لیکن کاخ های هخامنشی که محل اجرای آیین های بزرگ از جمله مراسم جشن نوروز بود، باشکوه تمام باقی ماند. شاهنشاهی ایران در دوران فرمانروایی داریوش اول و خشایارشاه(521-465) از مجموع دو امپراطوری مصر و آشور وسعت بیشتری داشت. این امپراطوری عظیم تا دویست سال با قدرت و وسعت دوام آورد.
بیستون
نقش برجسته بیستون شامل پیکره داریوش بزرگ و دوازده تن دیگر است که در یک ردیف بر روی دیواره بلندی ساخته شده است. نقش شاه از همه بزرگ تر است و در برابر او نُه اسیر با دست های بسته و گردن های در ریسمان ایستادهاند که لباس های متفاوتی دارند که نشانه ملیت های مختلف آن ها می باشد؛ گزارش داریوش نیز مؤید این مطلب است. این گزارش به سه زبان فرس قدیم، عیلامی و بابلی نگاشته شده است و در بالای سراسیران علامت اهورامزدا نقش شده؛ در مجموع نقش برجسته بیستون ساده و خشک است. نقش داریوش احتمالاً شبیه به خودش بوده و قد او نیز در اندازه طبیعی ساخته شده است. عالی ترین کتیبه هخامنشی نیز در بیستون قرار دارد که در آن داریوش وقایع اوایل سلطنتش را شرح می دهد.
نقش برجسته بیستون شامل پیکره داریوش بزرگ و دوازده تن دیگر است که در یک ردیف بر روی دیواره بلندی ساخته شده است. نقش شاه از همه بزرگ تر است و در برابر او نُه اسیر با دست های بسته و گردن های در ریسمان ایستادهاند که لباس های متفاوتی دارند که نشانه ملیت های مختلف آن ها می باشد؛ گزارش داریوش نیز مؤید این مطلب است.
تخت جمشید
جالب ترین نقش برجسته های مجموعه تخت جمشید بر بدنه پلکان دو سری است که به تالار بارعام می پیوندد و راه رسیدن به آپادانا محسوب می شود. این پلکان عریض و آراسته، با نقش برجسته هایی از سپاهیان با وقار در حال گام برداشتن تزئین یافته است. حالت تشریفاتی و تکرار این نقوش، نقش برجسته را در خدمت معماری قرار می دهد که از خصوصیات پیکرتراشی ایران در این دوران است. نقش برجسته های کاخ تخت جمشید معمولاً صحنه ها را در محل وقوع آن مجسم ساختهاند، مانند صف آرایی سپاهیان کاخ، پاسداری نگهبانان؛ باریافتن نمایندگان ملت های - خراجگزار با هدایا و خراج ها؛ حمل ظروف توسط خدمتکاران؛ ورود شاه و خروج شاه از اتاق ها؛ حضور یافتن درباریان به پیشگاه شاه. گفته می شود این نقش برجسته ها نمایش کوچکی است از جشن هایی که در آغاز سال نو در محل کاخ تخت جمشید برگزار می شده است. در نقش برجسته قصر آپادانا، تعدادی گونه های حیوانات که در آن ها تلاش در بازنمایی نسبی طبیعت شده، به چشم می خورد. این حیوانات در سنگ حک شده یا با مفرغ ساخته شدهاند و نقش محافظ و نگهبان را برعهده داشتهاند. تنوع زبان در امپراطوری هخامنشی موجب تنوع کتیبه ها شده است. این کتیبه ها برخی بر لوحه های گلی و یا بر استوانه ها حکاکی شدهاند. از تصاویر مکرر بر روی استوانه ها تصویر شاه با ردای بلند و تاج کنگره دار است. این تصویرها(تصویر شاه) مظهر و نشانه دولت هخامنشی بوده است. وجود تکه های رنگی در بخشی از این نقش برجسته ها حکایت از آن دارد که بخش هایی از آن ها رنگی بودهاند.
هنر نقش برجسته در تمدن هخامنشي
پاسارگاد(پازارگاد)
بعد از غلبه کوروش بر پادشاه ماد در سال 505 ق.م وی اقدام به ساختن بناهای عظیم نمود. عالی ترین نمونه این دوران در شهر پاسارگاد تأسیس شد. پاسارگاد شامل کاخها، معبد و مقبره شاهنشاه است. بخشی که کاخ ها در آن قرار دارد و با دیواری احاطه شده، شامل ورودی عظیم و درگاه بزرگی که توسط گاوهای بالدار و بزرگ محافظت می شده است. در شمال غرب این کاخ عظیم، تالار پذیرایی واقع است که در بخش مرکزی آن دو ردیف ستون به ارتفاع 13 متر موجود می باشد. سرستون ها معمولاً به شکل سر گاو نر، شیر شاخدار و سر اسب بوده است. بنای دیگر تالاری است به طول 24 متر و عرض 22 متر؛ که سی ستون در شش ردیف در آن موجود می باشد. سرستون ها از گچ ساخته شده و با رنگ های قرمز سیر، فیروزهای، آبی آسمانی، سبز، زرد و قهوهای روشن رنگ شده است. بی گمان این رنگ ها متناسب با رنگ پرده ها انتخاب شده و با رنگ سیاه و سفید ستون ها و کف، هماهنگی خاصی به وجود می آورده است. پاسارگاد در زمان داریوش و تغییر پایتخت به شکل یک مرکز مذهبی باقی ماند و به عنوان محل تاجگذاری شاهان مورد استفاده قرار گرفت. بی گمان شاهکارها و بدایع معماری تخت جمشید، متأثر از بناهای پاسارگاد، خلق شده است. داریوش دستور داد روی تپه مجاور کاخ آپادانا، تالار بارعام ساخته شود. این تالار به سه ردیف ستون 12 تایی مزین است که طول هر یک حدود 20 متر می باشد. سرستون ها بیشتر به شکل نیمتنه دو گاو نر ساخته شده که پشت به پشت هم دادهاند. در ساختمان این شهر از کارگران مصری، بابلی، مادی و ... استفاده شده است. آپادانا نیز مانند تالار بارعام تحت حمایت شیران بالدار، شیردالها، سرشیران شاخدار و ... قرار داشته که همه با آجر لعابدار ساخته شدهاند. شوش در آن زمان بزرگ ترین پایتخت جهان و درخورِ عظمت و جاهِ سلطنت هخامنشی بوده است. امپراطوری وسیع داریوش احتمالاً در سلا 521 ق.م شوش را پایتخت خویش قرار داد.
بیستون، برگی از تاریخ
بیستون و بهیستون، بقیستون نام امروزی یك صخره برافراشته در شمال یك راه باستانی پررفتوآمد كه محل عبور كاروانها و نظامیان از بابل و بغداد به سوی كوههای زاگرس و همدان (اكباتان) بوده، است.
بیستون، برگی از تاریخ
بیستون در فاصله حدود 32كیلومتری شرق شهر كرمانشاه قرار دارد نام پارسی باستان این كوه بغستان و بگستان به معنی جایگاه خدایان و در نوشتههای یونانی بگستائن (اروس) است در آثار جغرافیدانان عرب سدههای میانی مثل ابنحوقل، اصطخری و یاقوت هم این كوه بهستون، بهستون (ستونهای خوب) و بهیستان آمده است.
بیستون به علت شرایط جغرافیایی، همیشه از آغاز زندگی بشرتا به امروز مورد توجه بوده و آثاری از هر دورهای از تاریخ را در خود جای داده است.
امروزه در محوطه تاریخی بیستون به طول تقریبی 5كیلومتر و عرض 3كیلومتر كه آثاری را از دوران پیش از تاریخ تا به امروز دربر دارد، 28اثر در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده كه شامل موارد زیر است:
غار شكارچیان، غار مرخول، غار مرتاریك، غار مرآفتاب، غار مردودر، تپه نادری، سداب، جاده تاریخی حاشیه سراب، بقایای گورستان قدیمی، دژ تاریخی مدفون، نیایشگاه مادی، نقش برجسته و كتیبه داریوش بزرگ، مجسمه هركول، نقش برجسته میترادات دوم، نقش برجسته گودرز، سنگ بلاش، پرستشگاه پارتی، بقایای شهرپارتی، بقایای بنای ساسانی، فرهادتراش، بقایای پل ساسانی، بقایای سد ساسانی، سنگهای تراشخورده ساسانی، كاروانسرای ایلخانی، بقایای بنای ایلخانی، كاروانسرای صفوی، وقفنامه شیخعلی خانزنگنه و پل بیستون
مهمترین و مشهورترین اثر باستانی در این محوطه نقش برجسته و كتیبه داریوش بزرگ است كه به نخستین سال فرمانروایی داریوش بزرگ از زبان خود او میپردازد.
با آشنا شدن با این اثر باستانی میتوانیم خط میخی پارسی باستان را بشناسیم و در مورد پوشاك، طرز آرایش سر و صورت، اسلحهشناسی و اعتقادات مذهبی مردمان 2500سال پیش در امپراطوری هخامنشیان، اطلاعات ارزندهای به دست آوریم نقش برجسته و كتیبه بیستون سنگ نبشته سه زبانه بیستون، به نخستین سال فرمانروایی داریوش بزرگ از زبان خود او میپردازد سالی كه داریوش، سراسر آن را در جنگ با شاهان در غزن سپری كرد پس از كشته شدن بردیا و افتادن حكومت به دست داریوش، در سراسر امپراتوری هخامنشی 19 شورش بزرگ و كوچك، اتفاق افتاد داریوش بزرگ پس از اینكه این شورشها را فرونشاند تصمیم گرفت كه مردم امپراتوریش را (و جهان پس از خود را) در جریان چگونگی به دست گرفتن و نخستین سال فرمانروایاش قرار دهد او این بنای یادبود و بیانیه مهم را در بیستون بر سر یك راه كهن به ثبت رساند، راهی پر رفت و آمد كه محل عبور كاروانها و نظامیان از بابل و بغداد به سوی كوههای زاگرس و همدان بود و به علت جایگاه ویژهاش كه از دیرباز سرزمین خدایان (بغستان) نامیده میشد، شهرت داشت.
این نقش برجسته نگاره داریوش و اسیران در سطحی عمودی به بلندی 3 متر و در پهنای 5/5متر قرار دارد داریوش لباس پارسی بر تن كرده، ریشی آشوری دارد و افسری كنگرهدار بر سر گذاشته است و در سمت چپ مجلس بیستون قرار دارد قامت داریوش در مقایسه با اسیران برای نشان دادن شكوه و عظمت این مجلس، بزرگتر است.
28اثر در فهرست آثار ملی به ثبت رسیده كه شامل موارد زیر است:
غار شكارچیان، غار مرخول، غار مرتاریك، غار مرآفتاب، غار مردودر، تپه نادری، سداب، جاده تاریخی حاشیه سراب، بقایای گورستان قدیمی، دژ تاریخی مدفون، نیایشگاه مادی، نقش برجسته و كتیبه داریوش بزرگ، مجسمه هركول، نقش برجسته میترادات دوم، نقش برجسته گودرز، سنگ بلاش، پرستشگاه پارتی، بقایای شهرپارتی، بقایای بنای ساسانی، فرهادتراش، بقایای پل ساسانی، بقایای سد ساسانی، سنگهای تراشخورده ساسانی، كاروانسرای ایلخانی، بقایای بنای ایلخانی، كاروانسرای صفوی، وقفنامه شیخعلی خانزنگنه و پل بیستون
بلندی قامت اسیران 17/1 و بلندی قامت داریوش 72/1متر است دو تن از یاران داریوش (هفتتنان)، شامل ویندفرناه كماندار و گئوبروه (گوبریاس) نیزهدار، پشتسر او ایستادهاند داریوش كه در دست چپش كمانی دارد، پای چپ خود را بر سینه نخستین دشمنش، گئومات مغ گذاشته است و گئومات دستهایش را به حالت التماس به بالا آورده كرده است پشتسر گئومات هشت تن اسیر قرار دارد كه به ترتیب نامهای آنها، آنژین، ندئیت بسائیر، فرورتیش، مرتیمی، چیسن تخمه، وه یزدات، ارخ و فراد هستند.
گردنهای این اسرا را با طناب به یكدیگر و دستهایشان را از پشتسر بستهاند بعدها اسیر نهم یعنی سكونخای سكایی نیز به جمع اسیران اضافه شد.
بر فراز سر اسیران، روبهروی داریوش، نگاره فروهر قرار دارد و داریوش دست راست خود را به نشانه نیایش اهورامزدا به بالا بلند كرده است.
امروزه از سنگ نبشته بیستون چهار متن در دست داریم متن پارسی باستان، متن عیلامی، متن بابلی و متن ترجمه آرای متن پارسی باستان كه ظاهرا به صورت بخشنامه برای آگاهی ساتراپیهای گوناگون به جاهای دور و نزدیك فرستاده شده است كه نسخهای از آن در الفانتین مصر به دست باستانشناسان افتاده و در بابل هم قطعهای از نگاره بیستون به دست آمده است.
داریوش كبیر در بیستون (ستون 4 بند 15) میگوید تو كه پس از این، این نبشته و نگاره را میبینی، مبادا به آنها آسیب بزنی تا میتوانی آنها را همانگونه كه میبینی نگهداری كن ولی گذر زمان و فرسایشهای ناشی از باران و باد تمام سنگ نبشتهها و مخصوصا سنگ نبشته به زبان بابلی را دچار آسیب های فراوانی كرده است بیشترین خسارت به این كتیبهها در قرن معاصر بوده است، زمانی كه سربازانی كه در جنگ جهانی دوم در پایین جاده بیستون گشتزنی میكردند نگارهها و كتیبههای با ارزش بیستون را هدف میگرفتند و آسیبهای جبرانناپذیری را به این اثر تاریخی وارد كردند ولی ما باید از داریوش بزرگ سپاسگزاری كنیم به خاطر اینكه بعد از اتمام كار بنای یادبود بیستون، فرمان داد كه زیر این بنای یادبود را بتراشند و همین عمل باعث شد كه تا قرنها دست بشر این اثر با ارزش تاریخی را لمس نكند و از آسیبهای ناشی از خوی زشت انسانها دور نگهداشته شود.
بیستون، برگی از تاریخ
نكته جالبی كه در مورد این نقش برجسته وجود دارد، شباهت زیاد آن با نگاره شاه لولوبیها، آنوبنینی است در 140كیلومتری بیستون در سر پل ذهاب قرار دارد در این نگاره هم آنوبنینی (آنوبانینی) كمانی در دست چپ و بترزینی در دست راست خود دارد و پای خود را بر سینه دشمنی كه بر زمین افتاده است و الهه ایشتار در حال دادن حلقه حكومت به او است.
شش اسیر در زیر پای آنوبنینی نقش بستهاند دو اسیر هم رو به روی آنوبنینی در حالی كه دستهایشان از پشت بسته شده طنابی به گردن یكی از آنها آویخته شده است این احتمال وجود دارد كه داریوش پیش از فرمان حجاریها در بیستون، نگاره آنوبنینی را دیده بوده است و یا شاید هم این شباهت فقط یك تصادف باشد.
محل انتخاب شده برای تراشیدن سنگنگاره و سنگ نبشته بیستون جایی در ارتفاع چند ده متری سطح زمین و در دامنه رو به جنوب كوه بوده است به نظر میرسد كه در زمان ساخت، راهی برای دستیابی آسان به محل كارگاه وجود داشته است بقایای مبهم پلكانی در بخشهای بالایی كوه و نیز آثار تراشیدن تختهسنگهای زیر كتیبه تا نزدیكیهای زمین، نشاندهنده وجود راهی به سوی بالا است؛ راهی كه سنگتراشان پس از پایان كار و به هدف دسترسناپذیر كردن كتیبه، در ضمن پایین آمدن، آن را نیز تراشیده و محو كردهاند.
نبشتن كتیبهای تاریخی در چنین بلندای دستناپذیری كه از پایین كوه نیز به هیچ وجه قابل خواندن نیست، نشاندهنده این است كه داریوش این متن را نه برای مردمان روزگار خود، بلكه منحصرا برای آیندگان نوشته بوده است آثار حجاری شده در بیستون از نظرگاه فنآوری و سازوكار ساخت، از بهترین نمونههای هنر هخامنشی است.
اما از ابزارها و شیوههای ساخت و پرداخت چنین نگارههایی بر روی سنگ آهك كه هنوز پس از 2500 سال بسیار صیقلی و براق هستند، اطلاعی در دست نیست با توجه به رنگ لعابگونه و قهوهای مانندی كه پس از همراهشدن با ذرات اكسیده شده عناصر آمیخته سنگآهك، در سراسر نمای كتیبه به چشم میخورد و نیز با توجه به اینكه در داخل حروف چند سطر نخست متن پارسی باستان، بقایای سرب دیده شده است، به نظر میرسد كه پس از پایان نوشتن متن، داخل آنها را برای پایداری بیشتر با سرب و تمام نمای كتیبه را با اندودی كه برای ما ناشناخته است، پوشانده بودهاند.
23تیر ماه 1385، محوطه تاریخی بیستون در فهرست میراث جهانی قرار گرفت از جمله موارد اهمیت تاریخی كتیبه بیستون كه در ثبت جهانی آن قید شده عبارتند از:
از مشهورترین كتیبههای میخی جهان.
مهمترین سند تاریخی زمان داریوش كه شرح وقایع را از زبان او میگوید و تقریبا بدون هیچ تحریفی به دست ما رسیده.
طولانیترین كتیبه فارسی باستان كه براساس آن وسعت جغرافیایی ایران زمان داریوش، نام قدیمی مكانهای جغرافیایی كنونی، ماهها، اشخاص و اقوام همسایه ایران را در آن میتوان شناخت.
در حین ساخت، هر كجا كه به علتی سطح رنگ تخریب میشد، قطعه سنگ دیگری را به اندازه محل تخریب شده میتراشیده و در جای آن نصب میكردهاند نمونه این وصلهها در قوس كمان داریوش و سردار همراه او و نیز در كلاه و دست گوی بالدار (نشان ملی ایران باستان و نماد خورشید و اهورامزدا) دیده میشود.
بیستون در فهرست میراث جهانی
23تیر ماه 1385، محوطه تاریخی بیستون در فهرست میراث جهانی قرار گرفت از جمله موارد اهمیت تاریخی كتیبه بیستون كه در ثبت جهانی آن قید شده عبارتند از:
از مشهورترین كتیبههای میخی جهان.
مهمترین سند تاریخی زمان داریوش كه شرح وقایع را از زبان او میگوید و تقریبا بدون هیچ تحریفی به دست ما رسیده.
طولانیترین كتیبه فارسی باستان كه براساس آن وسعت جغرافیایی ایران زمان داریوش، نام قدیمی مكانهای جغرافیایی كنونی، ماهها، اشخاص و اقوام همسایه ایران را در آن میتوان شناخت.
نشاندهنده تاریخگذاری خاص هخامنشیان و زبان فارسی باستان.
بیشترین كمك و رمزگشایی فارسی باستان و خطوط میخی.
آشنایی با سوابق تاریخی نقوش سنتی
در این نوشتار با سیر تحول نقوش در ادوار مختلف تاریخ هنر ایران آشنا خواهید شد.
آشنایی با سوابق تاریخی نقوش سنتی
آدمی به واسطه نگاره ها وشکلهای آرایه ای ، دریافت درونی خویش را از جهان نمودار می سازد . از این رو هر نقش و نگاری برای بیان مقصودی درونی یا عاملی برای ارتباط با خلق کننده اثر پیرامون خود است ، این نگاره ها برای ذهن خیال پرور ایرانی مبنایی برای رشد و شکوفایی استعداد هنری ایشان گردید .
هنرمند ایرانی و سازنده اثر در کار خود از طبیعت الهام گرفته و هیچ گاه دست به تقلید از آنها نزده است . بر این اساس تنوع نقوش سنتی را می توان به ترتیب زیر تقسیم نمود .
1-نقوش اسلیمی
الف : نقوش شکسته ب: نقوش گردان
2-نقوش ختایی
نقوش سنتی در ادوار ابتدایی
هنرمندان و طراحان کهن در ابتدا به کشیدن نقشهای هندسی بر روی اشیاء اقدام نموده اند و سپس به ترسیم خطوط مختلف و ترکیب آنها با یکدیگر مبادرت کرده اند و برای طراحی آثار پیچیده تر ، نقوش و طرحهای طبیعی را بسط و گسترش داده اند . طرحهای اولیه در ابتدا بازتابی از فعالیتهای کشاورزی و سبک زندگی اولیه فلات ایران بوده ، طرحهایی از کوه و دریا و گیاهان که این نقوش را بیشتر بر روی ظروف سفالین اجرا می کرده اند ، از دیگر نقوش می توان به طرحهای هندسی و حیوانی خورشید ، نقوش شکارگری ، گل هشت پر اشاره کرد که در مناطقی از شوش ، جلگه مرکزی ایران ، منطقه کاشان سیلک ، خوروین ، لرستان و زیویه و ...بدست آمده است که اکثرا بر روی ظروف و اشیاء تزئینی نقش بسته اند . طرحها اغلب با رنگ سیاه اجرا شده ، بسیاری از آثاری که بدست آمده نیز از جنس طلا ونقره است . بنابراین ویژگیهای نقوش در آثار تمدنهای اولیه را می توان در موارد زیر خلاصه کرد:
1-کاربرد نقوش گیاهی نسبت به نقوش انسانی و حیوانی محدودتر است
2-نقوش گیاهی در وسطش و فضاهای اصلی آثار کمتر بکار رفته است
3-نقوش گیاهی بیشترین کاربرد را در حواشی و نوارهای تزئینی دارد
4-روش استفاده بصورت تکرار و قرینه سازی است
5-در نقوش گیاهی تنوعی دیده نمی شود
6-نقوشی ساده هندسی از زندگی کشاورزی و دامپروری مانند زمین و کوه و ....... تاثیر گرفته است.
هنرمندان و طراحان کهن در ابتدا به کشیدن نقشهای هندسی بر روی اشیاء اقدام نموده اند و سپس به ترسیم خطوط مختلف و ترکیب آنها با یکدیگر مبادرت کرده اند و برای طراحی آثار پیچیده تر ، نقوش و طرحهای طبیعی را بسط و گسترش داده اند . طرحهای اولیه در ابتدا بازتابی از فعالیتهای کشاورزی و سبک زندگی اولیه فلات ایران بوده ، طرحهایی از کوه و دریا و گیاهان که این نقوش را بیشتر بر روی ظروف سفالین اجرا می کرده اند ، از دیگر نقوش می توان به طرحهای هندسی و حیوانی خورشید ، نقوش شکارگری ، گل هشت پر اشاره کرد که در مناطقی از شوش ، جلگه مرکزی ایران ، منطقه کاشان سیلک ، خوروین ، لرستان و زیویه و ...بدست آمده است که اکثرا بر روی ظروف و اشیاء تزئینی نقش بسته اند
نقوش سنتی در دوره هخامنشی
از نظر سیر تاریخی و تحول هنر دوره هخامنشی مجموعه ای از هنر مادی ، آشوری ، بابلی و اوراتوئی ، یونانی و ایلامی است و هخامنشیان بعلت تسلط بر همه این سرزمینها هنر آنها را در اختیارگرفته اند . تخت جمشید گنجینه بزرگ هخامنشی است .
ویژگیهای عمده نقوش دوره هخامنشی موارد زیر است :
1-استفاده از نقوش انسانی ، حیوانی ، گیاهی
2-تقسیم بندی قالب و طراحی حاشیه و متن
3-نقوش گیاهی رایج شامل درخت سرو ، گل پر و نیلوفر آبی
4-استفاده از شیوه های انتقال ، قرینه سازی انعکاسی در تکثیر نقوش
5-محدود بودن نقوش گیاهی
6- ظرافت و دقت در اجرای اثر
آشنایی با سوابق تاریخی نقوش سنتی
نقوش سنتی در دوره اشکانی و ساسانی
هنر اشکانی تحت تاثیر هنر یونانی بوده و از این دوره بیشترین آثار بدست آمده ، شامل نقاشی دیواری حجاری و گچبریهایی از نقوش هندسی ، گیاهی و انسانی است . نقوش هندسی و گیاهی بیشترین جنبه تزئینی دارد و با شیوه تکرار و با قرینه انعکاسی اجرا شده است . نقوش دوره ساسانی برگرفته از نقوش و آثار دوره هخامنشی است و ویژگیهای نقوش این دوران عبارتند از :
1-نقوش گیاهی پرکننده فضاهای خالی و میانی نقوش انسانی و حیوانی
2-تنوع اندکی در نقوش گیاهی دیده می شود
3-از نقوش گیاهی در حواشی طرحها استفاده می شود
4-شیوه تکرار و قرینه سازی در نقوش گیاهی کاربرد دارد
5-نقوش گیاهی قوس دار و دورانی کاربرد دارد
نقوش سنتی در دوره سلجوقی
دوره اسلامی ظهور اسلام و گسترش آن در سرزمینهای اسلامی موجب انقراض سلسله ساسانی و جایگزینی این اسلام بجای دین زرتشتی گردید که عمیقاً بر همه شئونات ایرانیان مخصوصا هنر آنها تأثیر گذاشت . از ویژگیهای نقوش و طرحهای دوره اسلامی از ابتدا تا پایان دوره سلجوقی عبارتند از :
1-کاربرد وسیع طراحی خطوط کوفی متنوع و ترکیب خطوط کوفی با نقوش اسلیمی و طراحی خطوط متنوع کوفی بر اساس نقش مایه ای اسلیمی
2-فشردگی و پیچیدگی طرحها
3-تزئین فضای خالی نقوش اسلیمی یا نقوش هندسی
4-ابتکار در ترکیب نقوش و کاربرد متنوع آنها در زمینه های قاب ، ستاره ، چلپیا ، حاشیه ، متن
5-ترکیب خط ، نقوش انسانی ، حیوانی ، اسلیمی و هندسی با یکدیگر در تزئین آثار و اشیای کاربردی
6-تأثیر مضامین ادبی و مفاهیم مذهبی در تزئین آثار
7-بکارگیری نقوش در اشکال دایره ای
8-کاربرد نقوش اسلیمی با قوسهای کوتاه و فشرده
نقوش سنتی در دوران ایلخانی و تیموری
در دوره صفویه اوج استفاده از نقوش در هنر فرش و پارچه و فلزات و طراحی و تزئینات در آثار به نهایت دقت و ظرافت خود می رسد و نقوش اسلیمی و ختایی نه تنها در کتاب آرایی بلکه روی گنبدها نیز با همان ظرافت و تناسب ولی در ابعاد بزرگتر اجرا می شود
دوران بعد از سلجوقی ، دوره مغول و ایلخانی و تیموری می باشد که ویژگیهای طراحی نقوش سنتی در این دوران شامل موارد زیر است :
1-استفاده از نقوش گیاهی ( ختایی ) در طراحی نقوش و آثار هنری
2-استفاده از ابرچینی و نقوش حیوانی عجیب مانند اژدها و سیمرغ
3-تقسیم زمینه کار به حاشیه و متن و طراحی داخل متن با لچک و ترنج
4-طراحی و اجرای نقوش هندسی و گره ها در ابعاد بزرگ و استفاده از نقوش اسلیمی و ختایی در فضاهای میان نقوش هندسی
5-جدا شدن نقوش از خط یافتن استقلال و هویت خاص خود
6-ایجاد نظم و برقراری اصول دقیق در طراحی اسلیمی و ختایی
7-ترکیب مصالح متنوع معماری در تزئینات مانند کاشی و آجر
8-طراحی ساقه های اسلیمی و ختایی با قوسهای بلند
9-کاربرد نقوش اسلیمی و ختایی در کتاب آرایی
نقوش سنتی در دوره صفوی
در دوره صفویه اوج استفاده از نقوش در هنر فرش و پارچه و فلزات و طراحی و تزئینات در آثار به نهایت دقت و ظرافت خود می رسد و نقوش اسلیمی و ختایی نه تنها در کتاب آرایی بلکه روی گنبدها نیز با همان ظرافت و تناسب ولی در ابعاد بزرگتر اجرا می شود .ویژگیهای نقوش سنتی دوره صفویه عبارتند از :
1-بزرگی قوسهای اسلیمی و ختایی در عین ظرافت و رعایت تناسبات
2-ترکیب اسلیمی و ختایی در یکدیگر
3-کاسته شدن از فشردگی قوسها و روانی طرحها
4-ترکیب وسیع نقوش انسانی ، حیوانی ، هندسی ، اسلیمی و گیاهی دیگر
5-طراحی اسلیمی گلدار و تنوع اسلیمی دهان اژدری تزئینی در زمان قاجار شاهد کم رنگ شدن اصالت در نقوش سنتی هستیم و نیز ورود ترکمنها ، نقوش و گلهایی است که در ایران سابقه و پیشینه ای نداشته اند. در دوره معاصر طراحی در هنرهای سنتی و مخصوصا صنایع دستی کاربرد وسیعی دارد و در شهرستانهای بزرگ مانند تهران ، اصفهان ، مشهد ، شیراز ، کرمان و تبریز و ...مشغول فعالیت هستند و در میان آثار این هنرمندان طراح آثار ابتکاری به چشم می خورد که با نمونه های مشابه آن در گذشته قابل رقابت است .