هنر در اسلام
وحدت آثار هنری اسلام
هنر اسلامی، مانند هر هنر قدسی دیگر دارای یک صورت ظاهری و یک صورت باطنی است که در وحدت میان آن دو می توان جمال الهی را نظاره کرد. جمالی که از صورت خالی ست چون تمام صورت ها در آن متجلی شده اند.
"كریستین پرایس" در كتاب تاریخ هنر اسلامی دربارهی آغاز هنر اسلامی چنین مینویسند:
"داستان هنر اسلامی با چكاچك شمشیر و آوای سم ستوران در بیابانها و بانگ پیروزی الله اكبر آغاز میشود."
كلمات پایانی سخن پرایس، در واقع بیان حقیقت و باطن هنر اسلامی (الله اكبر) است. جهادی كه در آغاز كلمات آمده است، مقام نفی كنندگی تفكر اسلامی را نسبت به صورت نوعی شرك آمیز هنر ملل و نحل بیگانه بیان میكند، و معطوف به روحالله اكبر علم الهی است. ظاهر جلوهگاه باطن است. هنرهای اسلامی نمیتواند مجلای باطن الله اكبر نباشد.
این دو ساحت ظاهری و باطنی، در همهی صور هنری عالم اسلامی كم و بیش متجلی شده، و تا آنجایی غالب گشته كه چون "روحی كلی" در هنر اسلامی به نمایش در میآید. و به تعبیر حافظ از یك حقیقت مطلق نقشهای گوناگون در آیینه اوهام افتاده است، و از جلوهی چنین حقیقتی است كه با وجود صور مختلف هنری در هنر اسلامی و تالیفاتی كه از هنرهای ملل و نحل قدیم در حكم ماده برای صورت بهره گرفته شده، هنرهای اسلامی به وضوح قابل تشخیص است.
فرق است در آب خضر كه ظلمات جای اوست / تا آب ما كه منبعش الله اكبر است
خاورشناس فرانسوی "ژرژمارسه" كه از هنرشناسان و پژوهشگران هنر اسلامی است، در مقدمهی كتابی كه دربارهی این مبحث نوشته است، خواننده را به آزمایشی آموزنده دعوت میكند.
وی میگوید: فرض كنیم شما در هنگام فراغت مجموعههای مختلف از عكسهای هنرهای بسیار گوناگون را كه در اختیار دارید، بدون نظم و ترتیب خاص تماشا كنید. در میان این عكسها تندیسها و نقاشیهای مقابر مصری و تجیرهای منقوش ژاپنی و نیم برجستههای هندی دیده میشود. ضمن این بررسی و تماشا به تناوب به آثاری چون تصویر یك قطعه گچ بری متعلق به مسجد قرطبه و سپس صفحهای از یك قرآن تزیین شده مصری و آنگاه به یك ظرف مسین قلم زن كار ایران برخورد میكنید. در این هنگام هر چند ناآشنا به عالم هنر باشید، با این همه بلافاصله میان این سه اثر اخیر وجوه مشتركی مییابید كه آنها را به یكدیگر پیوسته میسازد و همین عبارت است: از "روح هنر اسلامی".
فرض كنیم شما در هنگام فراغت مجموعههای مختلف از عكسهای هنرهای بسیار گوناگون را كه در اختیار دارید، بدون نظم و ترتیب خاص تماشا كنید. در میان این عكسها تندیسها و نقاشیهای مقابر مصری و تجیرهای منقوش ژاپنی و نیم برجستههای هندی دیده میشود. ضمن این بررسی و تماشا به تناوب به آثاری چون تصویر یك قطعه گچ بری متعلق به مسجد قرطبه و سپس صفحهای از یك قرآن تزیین شده مصری و آنگاه به یك ظرف مسین قلم زن كار ایران برخورد میكنید. در این هنگام هر چند ناآشنا به عالم هنر باشید، با این همه بلافاصله میان این سه اثر اخیر وجوه مشتركی مییابید كه آنها را به یكدیگر پیوسته میسازد و همین عبارت است: از "روح هنر اسلامی".
مطالب فوق موید این حقیقت است كه تعالیم و عقاید اسلامی بر كل شئون و صور هنری رایج در تمدن اسلامی تاثیر گذاشته است، و صورتی وحدانی به این هنر داده و حتی هنرهای باطل نیز نمیتوانستهاند خود را از این حقیقت متجلی بر كنار دارند. بنابراین همهی آثار هنری در تمدن اسلامی به نحوی مهر اسلام خوردهاند چنان كه اشتراك در دین باعث شده تا اختلافات و تعلقات نژادی و سنن باستانی اقوام مختلف در ذیل علایق و تعلقات دینی و معنوی قرار گیرد، و همه صبغهی دینی را بپذیرند وجود زبان دینی مشترك نیز به این امر قوت میداده است.
غلبهی وحدت دینی در هنر اسلامی تا آنجا پیش آمده كه تباین هنر دینی و هنر غیردینی را برداشته و تباینی كه بین هنر مقدس و غیرمقدس در مسیحیت به وضوح مشاهده میشود، در اینجا از بین رفته است. گرچه مساجد به جهاتی شكل و صورت معماری خاصی پیدا كردهاند، ولی بسیاری از اصول معماری و نیز تزیینات آنها درست مطابق قواعد و اصولی بوده كه در مورد ابنیه غیردینی هم رعایت شده، چنان كه در نقش و نقاشی و لحن و نغمه و موسیقی و كلا آثار هنرهای تجسمی و غیرتجسمی، متجلی است. از این رو روحانیت هنر اسلامی نه در تزیین قرآن، معماری مساجد، و شعر عرفانی بلكه در تمام شئون حیات هنری مسلمین، تسری پیدا كرده و هر یك بنا بر قرب و بعد به حق صورت روحانیتر یا مادیتر یافتهاند.
در حجاب شدن هنر اسلامی
سرانجام هنر اسلامی نیز چون هنر پایانی مسیحی از سادگی نخستین به پیچیدگی گرایش مییابد و بتدریج، حكمت معنوی خویش را كه باطن آن است، از دست میدهد و به تقلیدی صرف، تبدیل میشود، تقلیدی كه در هنر اسلامی، به دلیل فقدان الگوی مستقیم از قرآن (چنان كه هنر مسیحی به تصویر وقایع عهدین پرداخته و یا همان طوری كه هنر ودایی و بودایی در معماری و پیكرتراشی و نقاشی هندسی - چینی تجلی پیدا كرده است) به اوج خود میرسد.
با بسط انقلاب رنسانس و جهانی شدن فرهنگ جدید غرب و رسیدن آن در قرن نوزده به امپراتوری عثمانی و شمال آفریقا و ایران و هند، هنر اسلامی كه مسخ شده است، به تدریج فرو میپاشد و جایش را به هنری بیریشه میدهد كه فاقد هرگونه تفكر اصیل است.
در حقیقت هنر منسوخ غربی در صورتی منحط به سراغ مسلمانان میآید و در صدر تاریخ جدید، هنر غربزده جهان اسلام، ذیل تاریخ هنر غربی واقع میشود. غفلت از تفكر و رسوخ در مبادی هنر غربی و تكرار ظاهر، با الهام از نسیم شیطانی هوای هنری غرب، وصفی غریب را مستقر میكنند كه حكایت از بحران مضاعف ریشه دارد و نه در آسمان. او هنوز نیست انگاری عمیق غربی را در وجود خویش دل آگاهانه و یا خودآگاهانه احساس نكرده تا اثری از خود ابداع كند كه در مرتبهی هنر غربی قرار گیرد، و نه در مقام تجربهی معنوی دینی قدیم است كه در هنرش جهانی متعالی ابداع شود.
در این مرتبه، هنرمند مسلمان غربزده، كه هیچ تجربهای ذیل تفكر تكنیكی و محاسبه گرانه و هنر انتزاعی و یا طبیعتانگارانه آن ندارد، میان زمین و آسمان از خیالات و اوهام خویش به محاكات از محاكاتهای اصیل محاكات ناشی از تجربه معنوی جدید میپردازد و گاه به هنر انضمامی كلاسیك و رمانتیك و گاه به هنر انتزاعی و وهمی مدرن و پست مدرن گرایش پیدا میكند، و عجیب آن كه در این تجربیات منسوخ، هنر و همی خویش را كه بر تكرار صرف صورت و نقش و نگار غربی ، بدون حضور و درك معنی آن مبتنی است، روحانی و دینی میخواند.
البته در عصر بحران متافیزیك جدید و هنر ابلیسی آن، عدهای در جستوجوی گذشت از صور و نقوش و زبان هنری جدید هستند. تجربیات هنری عصر انقلاب اسلامی نیز نشانهی این جست و جوست، اما تا رسیدن به تحول معنوی، هنرمندان، خواسته و ناخواسته، اسیر این صور و نقوش هستند.
هنرمندان آزاد اندیش ملحد غربزده ممالك اسلامی نیز حامل همان تجربه منسوخ غربی هستند، و در وهم خویش هنر اصیل غربی را تجربه میكنند. اینان تمام همشان سیر به سوی هنری است كه پایان هنر غربی است، در حالی كه برخی از هنرمندان غربی در جست و جوی را هی برای گذشت از هنر رسمی غرب تلاش میكنند.
در حقیقت هنر منسوخ غربی در صورتی منحط به سراغ مسلمانان میآید و در صدر تاریخ جدید، هنر غربزده جهان اسلام، ذیل تاریخ هنر غربی واقع میشود. غفلت از تفكر و رسوخ در مبادی هنر غربی و تكرار ظاهر، با الهام از نسیم شیطانی هوای هنری غرب، وصفی غریب را مستقر میكنند كه حكایت از بحران مضاعف ریشه دارد و نه در آسمان. او هنوز نیست انگاری عمیق غربی را در وجود خویش دل آگاهانه و یا خودآگاهانه احساس نكرده تا اثری از خود ابداع كند كه در مرتبهی هنر غربی قرار گیرد، و نه در مقام تجربهی معنوی دینی قدیم است كه در هنرش جهانی متعالی ابداع شود.
اما به هر تقدیر در همه حال در پایان دورهای از تاریخ اسلامی و در عصر برزخ میان نور محمدی و ظلمت مدرنیته به سخن حافظ:
مژده ای دل كه مسیحا نفسی میآید / كه زانفاس خوشش بوی كسی میآید
از غم هجر مكن ناله و فریاد كه دوش / زدهام فالی و فریادرسی میآید
زآتش وادی ایمن نه منم خرم و بس / موسی اینجا به امید قبسی میآید
هیچ كس نیست كه در كوی تواش كاری نیست / هر كس آنجا به طریق هوسی میآید
كس ندانست كه منزلگه مقصود كجاست؟/ اینقدر هست كه بانگ جرسی میآید
خبر بلبل این باغ مپرسید كه من / نالهای میشنوم كز نفسی میآید
دوست را گر سر پرسیدن بیمار غم است / گو بران خوش كه هنوزش نفسی میآید
امام علی علیهالسلام فرمود: خداوند كه نعمتهایش بزرگ باد در هر عصر و زمان، بویژه در دورانهای فترت و انحطاط كه جای پیامبران خالی است، بندگانی دارد كه از راه الهام در تفكر و عقل با ایشان سخن میگوید، و چشم و گوش و دل آنان را به نور هشیاری روشن میسازد.
روحانیت در هنر اسلامی
از اینجا نفی هنر مقدس به معنای مسیحی لفظ در تمدن اسلامی یكی از معانی اسلام مقدس است - وحدت دینی و روحانی را وسیعتر كرده تا آنجا كه هر فردی میتواند روحانی شود، و هر صنعتی و پیشهای، چه در مسجد به كار رود و چه در خانه، میتواند حامل روحانیت باشد، و تنها هنر كفر است كه هیچ بهرهای از روحانیت ندارد. اساسا در تمدن اسلامی، تنها مراتب قرب و بعد و روحانیت و شیطانیت در هنر وجود دارد، نه هنر مقدس و نامقدس محض.
نكتهی اساسی در مفهوم هنر مقدس در شرق و عالم اساطیری و تشبیهی تجسد الوهیت در وجود ناسوتی و سریان لاهوت در ناسوت و پیكره و شمایل انسانی و جاندار است.
ایكون و صورت خیالی هنر به قداست اصل الهی بر میگردد. هنر مقدس در عالم اسلامی اگر بتوان چنین تعبیر كرد، خطاطی قرآن و تذهیب و كلا هنرهای قرآنی در این زمره است.
هنر دینی پس از هنر مقدس قرآنی است مانند معماری مساجد و مشاهد مقدسه كه مطهر به تطهیر وجودات مقدسه و تجلی الهی است و نیز شعر و موسیقی عرفانی مانند مداحی و قوالی. و بالاخره سومین هنر عالم اسلامی هنر عرفی مباح مانند نقاشی و اشعار حماسی و بزمی و طبیعت گرایانه و قطب مقابل آن هنر عرفی اباحی مذموم است كه همان هنر عیش و عشرت و غفلت باشد.
در عالم اسلامی هنر و هنرمندی از قرب نوافل تا قرب فرایض سیر میكند. بدین معنی هنرمند مسلمان وقتی به كار میپردازد، بنابر مراتب قرب، در مرتبهی قرب نوافل است و گاه از این مرتبه به قرب فرایض میرود.
تیتوس بوركهارت، اساس هر هنری را حكمت معنوی، صنعت (فن و مهارت) و علم (هندسه) میداند. به عقیدهی او بنای هنر سنتی ممكن است یا از بالا (حكمت معنوی) فرو ریزد و یا از پایین (صنعت) ویران شود.
در این مقام است كه از هنر به معنی خاص میگذرد و به مقام محمود ولایت میرسد. اگر بعد و كفر سراغ او بیاید، به یك معنی قرب و حضورش با اسم كفر است. چون صنعت و هنر ج دید كه قربش در هر دو صورت به اصل آن، یعنی انسان و نفس اماره است اصل فروغ، فرض و نقل هنر جدید، انسان است - زیبایی و جمال متجلی در آن نیز در همین انسانیت كفر، تفسیر میشود. حال آنكه در تمدنهای دینی، هر اثر زمانی از حسن و كمال و جمال برخوردار است كه آینه وجودش بتواند صفت جمال حق را بنماید.
بدین معنی اساس هر هنری در قرب و بعد نسبت به جمال و جلال الهی متحقق میشود، بر این اساس، هنر در دوره جدید و یونان كمابیش در عصر اساطیر، به جلال یعنی قهر و سخط حجاب الهی وجود دارد.
تیتوس بوركهارت، اساس هر هنری را حكمت معنوی، صنعت (فن و مهارت) و علم (هندسه) میداند. به عقیدهی او بنای هنر سنتی ممكن است یا از بالا (حكمت معنوی) فرو ریزد و یا از پایین (صنعت) ویران شود.
همین حكمت معنوی است كه در بیپیرایهترین هنر اسلامی، یعنی خوشنویسی، به نمایش در میآید و حقیقت اسلام را متجلی میكند، در حالی كه هیچ كدام از هنرهای تجسمی اسلامی مستقیما ظاهر كلمات قرآن را تصویر نمیكنند، فقط خط است كه كلمات خدا را مستقیما به نمایش در میآورد و همین است كه آن را در كنار معماری، عالیترین و شریفترین هنرهای تجسمی اسلامی كرده است.
نگارش زیارت جامعه کبیره
قلم و مرکب به چرخش درآمد و نقش و نگارهای غنی اسلیمی با رنگهای طلایی و درخشان بر گِرد کلامی گوهر بار از امام هادی (ع) به رقص و ترنم درآمدند و اثری را خلق کردند که به حق ستودنی است.
در این اثر ارزشمند، زیارت جامعه کبیره با خط نفیس یکی از استادان فوق ممتاز در 19 صفحه نگارش شده و بوسیله نگارگران حرفه ای تذهیب شده است.
بانی این کار ارزشمند، آقای "حسین احمدی" ، صاحب امتیاز انتشارات صبح یاران است که به همت او این نسخه خطی نفیس، در 19 تابلو، به ابعاد 35 در 50 سانتی متر و به خط " استاد حجه الاسلام عبدالله عبدالله زاده" و در سبک خط "محقق ریحان" نگارش یافته است. هر صفحه این نسخه از تذهیب هایی نفیس و ارزشمند نیز بر خوردار است که نشان از ذوق و هنر ایرانیان مسلمان دارد.
استادان تذهیب کار این نسخه عبارتند از خانم عسگری و خانم عظیمی که به حق توانسته اند عبارات پر مغز این زیارت را در قابی از نقوش اسلیمی بیارایند؛ به طوری که با نگاه به هر برگ آن ، دل و جان از معانی و نگاه از نقوش زیبایش به پرواز در می آید .
انتشارات صبح امید قم سفارش این اثر ارزشمند را بر عهده داشته است . حاج آقا حسین احمدی، صاحب امتیاز انتشارات صبح امید، وعده دادند که این اثر ارزشمند با تذهیبی جداگانه به زودی از سوی همین انتشارات ف چاپ و در اختیار عموم هموطنان قرار خواهد گرفت.
انتشارات صبح امید قم سفارش این اثر ارزشمند را بر عهده داشته است.حاج آقا حسین احمدی، صاحب امتیاز انتشارات صبح امید، وعده دادند که این اثر ارزشمند با تذهیبی جداگانه به زودی از سوی همین انتشارات ف چاپ و در اختیار عموم هموطنان قرار خواهد گرفت.
اصل تابلو ها نیز توسط حضرت حجه الاسلام شهرستانی، مسئول دفتر آقای حجه الاسلام سیستانی خریداری و به موزه امام علی علیه الاسلام اهدا شده است.
زیارت جامعه کبیره
زیارت جامعه که از زبان علی النقی(ع) ، امام دهم شیعیان، و در پاسخ به خواسته یکی از شیعیان صادر شده و درحقیقت بیانگر جایگاه امامت در تشیع است. این زیارت که انشاء علی النقی(ع) نسبت به سایر امامان شیعهاست از زیباییهای خاص ادبی برخوردار است. در این زیارت، علی النقی(ع) به بیش از دویست فضیلت و منقبت از اهل بیت اشاره میکند.
امام علی النقی(ع) در این زیارتنامه، امامان شیعه را امامان هدایت، چراغهای تاریکیها، نشانههای پرهیزکاری، صاحبان خرد، پناهگاه مردمان، نمونههای اعلای الهی و حجتهای خدا بر اهل دنیا و آخرت، معرفی کردهاست، همچنین آنها را جایگاههای شناسائی خدا و مسکنهای برکت خدا و معدنهای حکمت خدا و نگهبانان سر پروردگار و حاملان کتاب خدا و اوصیای پیامبر خدا دانستهاست. آنان دعوت کنندگان به سوی خدا و راهنمایان به راههای خوشنودی خدا و استقرار یافتگان در فرمان پروردگار و کاملان در محبت خدا و مخلصان در توحید و آشکارکنندگان امر و نهی خدا و بندگان گرامی او هستند که هرگز بر خداوند در گفتار پیشی نگیرند. در این زیارت آمده است که خداوند امامان را به صورت نورهایی آفرید و گرداگرد عرش قرار داد و با آوردنشان در این جهان بر ما منت نهاد، و در خانههایی قرارشان داد که نام و یاد او در آنها برده شود. امامان وجودهای گرانبهایی هستند که فرمانبرداری از آنان فرمانبرداری از پروردگار میباشد. آنچه را که خداوند به امامان داده به هیچ یک از جهانیان ندادهاست، هر شخص شریفی در برابر مقام رفیعشان سر به زیر آورده، و هر متکبری به فرمانبرداری آنان گردن نهاده و هر گردنکشی فروتن گشتهاست و زمین به نور وجودشان روشن شدهاست. در زیارت جامعه از امامان به عنوان کسانی یاد شده که خداوند عالم وجود را به برکتشان آغاز کرد و به آنان نیز به پایان خواهد رساند.
به خاطر وجود امامان است که باران میبارد و به یمن وجود و برکتشان، خداوند آسمان را نگه میدارد و به وسیله آنان غم و اندوه زدوده شده و هر سختی و ناگواری برطرف میشود. این امام است که خداوند به وسیلهء او ما را از ذلت و بدبختی بیرون آورده و از سختیها و گرفتاریها نجات داده و گشایشی حاصل میکند. خداوند، به وسیله امام، مردم را از پرتگاه هلاکت و نابودی و از آتش جهنم نجات میدهد و به وسیلهء دوستی و پیروی از آنان، دستورات دینمان را تعلیم میدهد.
لازم به ذکر است که پیش از این " استاد حجه الاسلام عبدالله عبدالله زاده" ، خطاط این نسخه ، کتابی را به نام "صلوات" به خط ثلث نگارش کرده بود که به شرح روایت و احادیثی پیرامون صلوات می پرداخت. این اثر نیز هم اکنون در آستان قدس رضوی موجود است.
اساتید تذهیب کار ، خانم عسگری و خانم عظیمی نیز، تذهیب یک جلد قرآن بر روی چرم را در کارنامه کاری خود دارند. این قران ارزشمند بر روی 620 قطعه نگارش شد که با صد نوع تذهیب مختلف و متنوع توسط ایشان تذهیب و آذین بسته شده است.
دو قطب هنر اسلامی
حسن و زیبایی در مقابل آن قبح و زشتی، بنابر ادوار تاریخی، ملاكی غیر از ملاك دیگر هنرها دارد. به این اعتبار، با زیبایی در هنر جدید، كه غالبا با زیبایی هنر یونانی زیبایی این جهانی است، متفاوت است. و باز این معنی با ملاك زیبایی هنرهای اساطیری كه مظهر اسما طاغوتی است، تفاوت میكند - در حالی كه ملاك در هنرهای اساطیری عالم ظاهر و زیبایی مجازی نیست بلكه ملاك، عالم باطن و زیبایی علوی است.
هنر تشبیهی و هنر تنزیهی
با توجه به مراتب فوق، بیوجه نیست كه وقتی بعضی مورخان غربی به هنر اسلامی میپردازند كمتر ملاكهای زیبایی شناسی تاریخ جدید را در آن اعمال میكنند، علیالخصوص كه جمال و زیبایی هنر اسلامی با نفی شمایلهای مقدس و نفی تجسم الهی در وجود آدمی و منع تقلید از فعل صانع یا نقاشی و پیكر تراشی، حالتی خاص پیدا كرده است كه فاقد فضای طبیعی سه بعدی، یعنی پرسپكتیو حسی، و همچنین فاقد سایه روشن و چهرهةای طبیعی است، هیچ گاه مظهر تام و تمام هنرهای اسلامی و جدا از هنرهای تجسمی مقدس نبوده و بالنتیجه هنرهای اسلامی به سمبلیسم و زیبایی سمبلیك گرایش پیدا كرده است. و آنچه موجب این امر شده همان تفكر تنزیهی - تشبیهی اسلامی را به دنبال داشته است با این ممیزه تنزیهی است كه هنر اسلامی از تفردی كه در هنر مسیحی - در وجود حضرت مسیح - و هنر جدید وجود دارد، دور میشود.
بیشتر سمبلیسم هنر اسلامی متاثر از قرآن، در متون عرفانی و اشراقی اعم از شعر و نثر جمع شده و به این جهت متنوعی در حكم فرهنگ اصطلاحات عرفانی و هیات تالیفی رموز نوشته شده است، حال آنكه در هنرهای تجسمی این رموز بسیار كاهش پیدا میكند.
در حالی كه شبستان دراز و مستطیل شكل كلیساهای بزرگ اساسا راهی است كه انسان را از عالم خارج به سكوی مخصوص عبادت در كلیسا هدایت میكند، و گنبدهای مسیحی یا به آسمان صعود میكنند یا به سكوی عبادت در كلیسا نزول مینمایند و كل معماری یك كلیسا، برای مومن حاكی از این معنی است كه حضور ربانی از اجرا مراسم عشا ربانی، در سكوی عبادت فیضان مییابد، درست مانند نوری كه در میان تاریكی میتابد. در نقطهی مقابل سراسر زمین برای مسلمانان جایگاه نم از میشود و بعد هیچ بخشی از مسجد (محراب) نیز بر خلاف كلیسا، كه در سكوی عبادت تمركز پیدا میكند، فضیلتی بر سایر بخشها ندارد. خانه مسلمان نیز میتواند مسجد مومن باشد
به هر تقدیر، با این تنزیه در تفكر اسلامی و عدم تفرد و تمركز معنوی در وجود واحد، هنر اسلامی با اسقاط اضافات، و تعلقات، صورتی دیگر پیدا میكند ضمن آنكه به مراتب توجه دارد این تفكر و تلقی در معماری نیز بسط مییابد. سخن "بوركهارت" در این باب قابل تامل است. او مینویسد:
در حالی كه شبستان دراز و مستطیل شكل كلیساهای بزرگ اساسا راهی است كه انسان را از عالم خارج به سكوی مخصوص عبادت در كلیسا هدایت میكند، و گنبدهای مسیحی یا به آسمان صعود میكنند یا به سكوی عبادت در كلیسا نزول مینمایند و كل معماری یك كلیسا، برای مومن حاكی از این معنی است كه حضور ربانی از اجرا مراسم عشا ربانی، در سكوی عبادت فیضان مییابد، درست مانند نوری كه در میان تاریكی میتابد. در نقطهی مقابل سراسر زمین برای مسلمانان جایگاه نم از میشود و بعد هیچ بخشی از مسجد (محراب) نیز بر خلاف كلیسا، كه در سكوی عبادت تمركز پیدا میكند، فضیلتی بر سایر بخشها ندارد. خانه مسلمان نیز میتواند مسجد مومن باشد. به این معنی، مومن حقیقی یا عارف میتواند حضور حق تعالی را در همه جای زمین احساس كند و این طور نیست كه ظلمت همه جا را گرفته و فقط یك نقطه باشد كه حضور حق در آن احساس شود.
اینجاست كه یك مسلمان عارف، همچون مغربی ناظر بر معنی روایت علی (ع) ما رایت شیئا و رایت الله قبله و بعده دفعه میگوید:
هر كجا مینگرد دیده بدو مینگرد / هر چه میبینیم از او جمله بدو میبینیم
تو زیك سوش نظر میكنی و من همه سو / تو ز یك سو و منش از همه سو میبینم
خانم هادی و اسماء حضرت علی(ع)
دکتر ناهید عبدی
ناهید عبدی، دکترای پژوهش هنر و منتقد هنری در یاداشت خود می نویسد: "خط از ورای تاریخ پرطول و تفصیلش برای فرهنگهایی از تبار ما آنگونه به جهانبینی تاریخی گره خورده است که هر حرکت و نوآوریای را در این حیطه پرچالشتر از معمول مینماید. بااینهمه باز هم عرصهای خالی از ماجرا و ماجراجویی نبوده است. تلاشهایی از نوآوری در قالب خط ـ نگارههای تزئینی در آثار برجایمانده از بناها تا انواع صنایع دستی بخشی از حافظة تاریخی ما را رقم زده است و حتی پیش از تلاشهای معاصر در خلق آثار نقاشی ـ خط هم شکستهنستعلیقهای درویش عبدالمجید طالقانی اذهان و چشمها را نوازش داده است. همواره در طول تاریخ جستوجوی نسل جدید هنرمندان در گسترة هنر قدیم برای آفرینش مضامین نو و بیسابقه به عنوان یک اصل در نظر گرفته شده و موضوع بسیاری از مطالعات در زمینه تفسیر آثار هنری در تاریخ هنر بوده است. بر این اساس، آثار پیش رو نیز از شجره قابل توجهی برخوردار است."
در ادامه عبدی در مورد آثار خانم اکرم هادی چنین می گویند:
گرچه آثار خانم اکرم هادی مسبوق به سابقه نسبتاً طولانی است، اما در نوع خود یگانه است. این سابقه را در تکنیک اجرا، شیوه و سبک میتوان جستوجو کرد که شاید موجد بحثهای زیادی نیز باشد، اما آنچه کار ایشان را متمایز میسازد مُهر زنانهای است که ماهرانه بر کار خود میزند: خطوط سیال و ظریف که غالباً با حجب و حیا بر کاغذ جاری میشوند و با احتیاط از بیرنگی به رنگ میگرایند و این خاصیت زنانه را قوت میبخشند. از سوی دیگر انتخاب نام علی برای این مجموعه کار را به ژانر دیگری وارد میسازد که در نوع خود حرکت جسورانهای است، چراکه در اینجا دیگر تنها با یک اسم عام روبهرو نخواهیم بود، بلکه نام علی در حافظة تاریخی ما چنان ریشه دارد که به یک نماد و نشانة فرهنگی تبدیل شده است. با این رویکرد است که انتخاب خانم هادی بیشازپیش جسورانه مینماید، چراکه ورود به حریم نمادهای فرهنگی و حتی بیشتر از آن، نمادهای اعتقادی اساساً به بیش از تبحر، بلکه به شناختی عمیق نیاز دارد. خانم هادی از این مهم هم زمانی عبور میکند که دیگر کلمه «علی» خوانده نمیشود و تنها فرمی سیال و درحال صعود باقی میماند. همانند مناسک ذکر که از تکرار متوالی کلام مقدس در لحظهای از خلوص و خلسه کلمه جای خود را به معنای اتری میدهد واز آن تنها ردی موزون از ریتم بر جای میماند، در ترجمان تجسمی این معنی هنرمند تا سرحد این فضای اتری آهنگین پیش رفته است.
بهمن نامور مطلق
بهمن نامور مطلق، منتقد و پژوهشگر هنر و عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی یادداشت خود درباره این نمایشگاه را به سه بخش «مضمون»، «فرم» و «دلبستگی و تکرار» تقسیم کرده است.
در بخش «مضمون» این یادداشت آمده است: «علی بزرگترین اسوه اگر نخواهیم از واژه اسطوره برای وی استفاده نماییم. علی مضمونی پایان ناپذیر نزد شیعیان است. این آثار به طور عملی چنین ادعایی را ثابت میکنند. با وجود تکرار نام هیچگاه خستهکننده نیست. دلیل آن نه فقط فرمهای اغلب دلپذیر بلکه تداعی معانی و حوادثی است که نام علی ایجاد میکند. کسی که نمیتواند واژه علی را کد گشایی كند به طور مثال فارسی یا عربی نمیداند بخش گسترده ای از معنای آنرا از دست خواهد داد. این علی و برخی دیگر از شخصیتهای مذهبی و گاهی نیز فرهنگی و ملی است که امکان چنین تنوعی را میدهد. تنوع فرمی بدون تنوع ویژگیهای شخصیتی جذاب نخواهد بود. میان دالها و مدلولهای آن باید تناسبی وجود داشته باشد. فقط شخصیتهای بزرگی همچون علی هستند که میتوانند دالهای متنوع و مدلولهای به مراتب متنوعتری را عرضه کنند.»
گرچه آثار خانم اکرم هادی مسبوق به سابقه نسبتاً طولانی است، اما در نوع خود یگانه است. این سابقه را در تکنیک اجرا، شیوه و سبک میتوان جستوجو کرد که شاید موجد بحثهای زیادی نیز باشد، اما آنچه کار ایشان را متمایز میسازد مُهر زنانهای است که ماهرانه بر کار خود میزند: خطوط سیال و ظریف که غالباً با حجب و حیا بر کاغذ جاری میشوند و با احتیاط از بیرنگی به رنگ میگرایند و این خاصیت زنانه را قوت میبخشند.
نامور مطلق بخش «فرم» این یادداشت را اینگونه نوشته است: «واژه علی واژهای خاص است که از سه حرف تشکیل شده است و امکان تنوع فرمی را در سطح گستردهای ممکن میسازد. از نظر عرفا این یک تقدیر الهی است که میان اسم و مسما چنین ارتباط تنگاتنگ معناشناختی و زیباییشناختی وجود دارد. این تناسب به شکل مطلوبی مورد استفاده هنرمندانی همچون خانم هادی قرار گرفته است. در طراحیهای ایشان واژه علی سیال و نرم است و با شکل رویشی ببیننده را به معراج دعوت میکند معراجی که با دیدن یک درخت دست میدهد. در این خصوص نه فقط طرح بلکه رنگ نیز به کمک میآید و این پویایی و نشاط را تقویت میکند. هنگامی که به یکی از این طرحها توجه میشود به نظر میرسد بسیار انتزاعی شده است ولی هنگامی که طراحیها همنشین میشوند و یکی در کنار دیگری قرار میگیرد چنین احساسی دیگر وجود ندارد. به بیان دیگر، مخاطب در یک سیر و سلوک زیباییشناسی با فرمها و محتواهای آنها ارتباط برقرار میکند. باید در این نمایشگاه با طمانینه و تامل گام برداشت.»
این منتقد همچنین در بخشی از یادداشت خود با عنوان «دلبستگی و تکرار» نوشته است: «تکرار یک واژه در فرمهای گوناگون و ارجاع آنها به شخصیتی واحد اما چند وجهی از ویژگیهای این نمایشگاه است. چنین تکراری نمایشگاه را به یک خانقاهی تبدیل کرده است که مملو از ذکر علی است. مخاطب به همراه مولف در طول نمایشگاه به تکرار علی علی میپردازد و این زمزمه روحانی و درونی به نمایشگاه ویژگی خاصی میبخشد و نمایشگاه را به ذاکرخانه یا خانقاه و مکانی مقدس تبدیل میکند. ذکر علی علی موجب میشود تا مخاطب در یک دوره خوانشی از خود بیخود شود و در حین چرخش به دور نمایشگاه خود را نه فقط یک تماشاگر منفعل بلکه یک ذاکر فعال و در حال سماع احساس کند. به همین دلیل این تکرار خستهکننده نمیشود به ویژه برای کسانی که با ذکر و جهان ذاکرانه انس و الفت داشته باشند.»
در انتهای این یادداشت آمده است: «همانطوریکه گفته شد علی و نام علی دریایی پایانناپذیر برای هنرمند شیعی است و خانم هادی قدم در وادی بیانتهایی نهادهاند که هر کس در آن فقط یک جستجوگر و یک کاشف است. هنرمند محترم بیشک در طی سالهای متمادی گامهای مهمی را سپری کرده است ولی هنوز گامهای بیشتری را فراروی خویش دارد.»
علی اصغر مقتدایی
علیاصغر مقتدایی، مولف دایرةالمعارف خط و خوشنویسی و منتقد هنری نیز درباره نمایشگاه آثار اکرم هادی در یادداشتی نوشته است: «هنر با به تصویر كشاندن شگفتیهای خلقت و خلق آثار، هنری از جنس فرهنگ و باورهای دینیاش، نه تنها به رضایت درونی میرسد بلكه فرهنگ و باورهای دینی خود را بخصوص در بین جوانان اشاعه داده و با زبان هنر، بسیاری از حرفها را بیان میكند. هنگامی كه هنر رنگ سازندگی و تعهد به خود گیرد، نوری برای هدایت روشنفكرانه بشر میشود و خداجویی و عدالت را سرمشق زندگی انسانها میكند.»
در ادامه این یادداشت آمده است: «خلق یك اثر و هنر دینی به درون هنرمند برمیگردد، حسی كه او را به سوی معبودش متمایل میكند. استادان هنر خوشنویسی با افزودن نقش و نگارهای اندك بر حروف و درهم پیچاندن آنها، با ابداع فرمهای جدید و یا فرمهای انتزاعی نقوش و خطوط زیبایی را از اسماءالله، پیامبراكرم (ص)، امامان معصوم (ع) و ... ابداع كرده اند كه علاوه بر حس زیباشناسی و بصری، زینتبخش كتابها، پوسترها و اشیاء و هنرهای سنتی قرار گرفتهاند. آثار طراحی شده نام مبارك علی(ع) كه تا كنون صدها طرح و نقش توسط خوشنویسان، گرافیستها و هنرمندان به تصویر كشیده شده بیانگر اعتقاد و ایمان كاتبش در هر چه زیباتر رساندن پیام به مخاطب را دارد.»
«شورعطش» در بم
مراسم رونمایی از بسته عاشورایی شور عطش، با حضور حجت الاسلام دانشی امامجمعه بم، حجت الاسلام موسی غضنفرآبادی نماینده بم در مجلس شورایاسلامی، اسماعیل نجار استاندار کرمان، مهندس شایق فرماندار شهرستان بم و جمعی از هنرمندان و شهروندان شهرستان بم از بسته عاشورایی شورعطش رونمایی شد.
بسته عاشورایی شورعطش که با مشارکت حوزه هنری کرمان و فرمانداری بم تولیدشده در 4 لوح فشرده جمعاً به مدت 6 ساعت مراسم روزهای تاسوعا و عاشورا و همچنین شب عاشورا و شامغریبان به تصویر کشیده است و در شمارگان 4300 بسته منتشر شده است.
تجلیلی از استاد بسطامی، اکران فیلم یک روز زندگی با اسرا ساخته مجید مجیدی و برپایی نمایشگاه پوسترهای عاشورایی از جمله اتقاقات هنری این حوزه بود.
در آستانه اربعین حسینی و سالگرد دلخراش زلزله بم به همت حوزه هنری استان کرمان دفتر بم و با همکاری فرمانداری این شهرستان از تاریخ 5 لغایت 7 دیماه به ترتیب مجالس تعزیه شهادت امامحسین (ع)، شهادت حضرت علیاکبر (ع) و بازار شام در امامزاده زید شهر بم اجرا شدند. و در آیین اجرای تعزیه شهادت امامحسین (ع) بسته عاشورایی «شور عطش» رونمایی شد.
گرامیداشت یاد زنده یاد بسطامی
هشتمین نشست تخصصی بررسی و تحلیل موسیقی با موضوع سیری بر موسیقی جهان، در سینما اندیشه حوزه هنری کرمان برگزار شد.
در این نشست که جلسه دوم از این دوره بود، به مبحث تاریخ موسیقی جهان در «دوران باروک« پرداخته شد.
در پایان شرکتکنندگان با پخش یک اثر، با صدای مرحوم ایرج بسطامی، یاد روزگاران پرواز زنده یاد ایرج بسطامی و درگذشته گان حادثه دلخراش زلزله بم در را گرامی داشتند.
در نمایشگاه پوسترهای عاشورایی 70 تابلو در ابعاد 50در 70 در معرض دید علاقمندان قرار گرفته و تا 23 دیماه دایر است.نگارخانه مهر بم در خیابان حاف1 ساختمان حوزه هنری کرمان دفتر بم واقع شده است.
پوستر های عاشورایی در گالری مهر
در این مراسم همچنین نمایشگاه پوسترهای عاشورایی در نگارخانهمهر بم افتتاح شد.در این نمایشگاه پوستر های برتر ششمین سوگواره پوستر های عاشورایی در معرض دید علاقه مندان قرار گرفته است.در نمایشگاه پوسترهای عاشورایی 70 تابلو در ابعاد 50در 70 در معرض دید علاقمندان قرار گرفته و تا 23 دیماه دایر است.نگارخانه مهر بم در خیابان حاف1 ساختمان حوزه هنری کرمان دفتر بم واقع شده است.
سومین نمایشگاه نسخههای خطی
سومین نمایشگاه نسخههای خطی از شبیهنامههای دورهی قاجار در نگارخانه مهر کرمان برپا شد.در این نمایشگاه شبیهنامههایی از گنجینه خطی کتابخانهی مجلس و کتابخانه ملک از 13 تا 23 دی ماه در نگارخانه مهر کرمان در معرض دید علاقه مندان قرار گرفته است.نخستین دوره این نمایشگاه، دیماه 1390 در گالری کتابخانه مجلس برگزار شد و برای دومین بار، آذر و دیماه 1391 در گالری فرهنگستان هنر؛ در حاشیه نخستین همایش ملی شبیهپژوهی. این مجموعه، شامل 70 تصویر 50* 70 سانتیمتری از نسخههای خطی شبیهخوانیست .
جشنواره هنر مقاومت
تأکید بر هنر مردمی
این جشنواره جهانی قرار است در 12 بخش نقاشی، طراحی و چاپدستی، خطنقاشی، تصویرسازی، پوستر، نگارگری، عکاسی، کارتون و کاریکاتور، طرحهای حجمی، انیمیشن، هنرهای جدید و مفهومی و همچنین پژوهشهای تخصصی در تهران و سایر استانهای کشور برگزار شود.
در نخستین نشست خبری سومین جشنواره جهانی هنر مقاومت که صبح روز یکشنبه گذشته در بنیاد فرهنگی روایت برگزار شد، حبیبالله صادقی بهعنوان دبیرکل با اشاره به دورههای قبلی این جشنواره گفت: جشنواره اول نقطه آغازین ما در این جشنواره و در پهنه ملی بود، در جشنواره دوم رویکرد بینالمللی داشتیم و در جشنواره سوم حاصل این گردهمایی جهانی را در عرصه ملی و بینالمللی شاهد خواهیم بود.
وی انتشار کتابهای «هنر مقاومت» یک و دو را حاصل تلاش هنرمندان سه نسل در کنار یکدیگر خواند و گفت: مقایسه واژگان تصویری و نشانهشناختی این دو کتاب، وقوع اتفاقی بزرگ را نشان میدهد. دبیرکل سومین جشنواره جهانی هنر مقاومت با اشاره به مظلومیت حوزه هنر جهان اسلام و تحریم این عرصه ادامه داد: بخش «پژوهش» در سومین جشنواره جهانی هنر مقاومت، بهصورت جدی و با همکاری دبیران ارشد هنر دفاعمقدس و هنر معنوی کشور راهاندازی شده و غلامعلی طاهری، سیدعباس میرهاشمی، سیدمسعود شجاعی طباطبایی و مصطفی گودرزی ازجمله دبیران بخشهای این جشنواره هستند.
وی افزود: فراخوان سومین جشنواره جهانی هنر مقاومت، توسط سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در سایر کشورها منتشر شده و آخرین مهلت ارسال آثار، 25بهمن امسال اعلام شده است. او درباره رشتههایی که بهصورت بینالمللی در سومین دوره برگزار میشود نیز توضیح داد: هنرمندان بینالمللی در تمام رشتهها امکان ارسال آثار را دارند اما فکر میکنم رشتههایی همچون خط نقاشی، هنر جدید و تصویرگری با استقبال بیشتری روبهرو شود. دبیر کل جشنواره سوم هنر مقاومت درباره نمایش بهترینهای سه دوره این جشنواره گفت: قطعا بهترینها را جمعآوری میکنیم و درصدد هستیم تا موزه دائمی را از هنر مقاومت گردآوری کنیم.
فراخوان سومین جشنواره جهانی هنر مقاومت، توسط سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی در سایر کشورها منتشر شده و آخرین مهلت ارسال آثار، 25بهمن امسال اعلام شده است
از سوی دیگر قرار بود به همت شهرداری موزهای با عنوانماه منیر، قمر بنی هاشم، در حد فاصل میدان امام حسین تا میدان شهدا راهاندازی شود و دفتر بسیج نیز قصد دارد موزه هنر مقاومت را راهاندازی کند که اگر چنین اتفاقی بیفتد آثار خلق شده در این جشنواره بهترین فرصت را برای ارائه در چنین فضایی پیدا خواهند کرد.
او در پایان سخنانش یادآور شد: مردم جهان بیدارند و به درستی به مسائل پیرامون خود مینگرند و هنرمندان نیز بهعنوان چشمان با نفوذ و نجیبی که وقایع عالم را به درستی میبینند این رویداد را هدایت خواهند کرد. صادقی در پاسخ به همشهری درباره چگونگی برگزاری کارگاههای جشنواره در سطح کشور گفت: ما مصمم هستیم تا در همه رشتههایی که اعلام شده است، کارگاهها را در سطح مراکز استانها و شهرستانهای کشور برگزار کنیم. در واقع این جشنواره به دور از هرگونه شعاری و همراه با قرائتهای مردمی و خویشتن فرما راه خود را ادامه خواهد داد و همانطور که در دو دوره گذشته کارگاههای متعددی را در خردادماه برگزار کردیم، امسال نیز امیدواریم بتوایم در پهنه ملی این کارگاهها را برگزار کنیم.
تأثیرگذاری مفاهیم عاشورایی بر هنر
بر این مبنا هنرهای نمایشی و تصویری، ادبیات و شعر، زبانی پربار برای انتقال عظمت و شأن اهلبیت(ع) به دور از تحریف و خرافات با تکیه بر منابع صحیح بوده است. عبدالمجید حسینیراد، دانشیار دانشکده هنرهای تجسمی در پردیس هنرهای زیبا در اینباره گفت: پس از دوره اسلامی بخشی از فرهنگ ایرانیان تحتتأثیر فرهنگ شیعی و عاشورایی قرار داشته است. در حقیقت همه فرهنگ در ایران تحتتأثیر تمدن شیعی و اعتقادات شیعه قرار داشته که فرهنگ عاشورایی یکی از بخشهای آن است. وی افزود: این بحث عمدتا در ادبیات شعری زبان فارسی و بهخصوص مرثیهسرایی تقریباً از سده چهارم هجری به بعد در وصف شجاعتها و مصیبتهای اباعبدالله(ع) و خاندان ایشان دیده میشود. اوج این مبحث مرثیههایی است که در دوره صفوی سروده شده است.
حسینیراد ادامه داد: هنرهای دیگر هم به نسبت تحتتأثیر تفکر شیعی قرار داشتهاند. حتی بهطور غیرمستقیم نیز مسئله عاشورا در بسیاری از آنها نمود داشته که گاهی اوقات جنبههای نمادین پیدا کرده است. اما آنچه بهطور مشخص در هنر تجسمی بهعنوان تأثیرات عاشورایی و شیعی نمود پیدا کرده؛ یکی در هنر خیالینگاری و یکی در هنر نقاشی قهوهخانهای است. این پژوهشگر حوزه هنر اسلامی با بیان اینکه اوج این تأثیرپذیری در هنر خیالینگاری و نقاشی قهوهخانهای دیده میشود تصریح کرد: بخش اعظمی از موضوعات مربوط بهکار نقاشان را واقعه عاشورا در برمیگیرد که تا به امروز هم این مسئله ادامه دارد. در دوره بعد از انقلاب اسلامی نیز ما شاهد این تأثیر هستیم که بهعنوان تأثیرات معاصر از هنر شیعی میتوان از آن یاد کرد که در همه اشکال هنر بعد از انقلاب ظاهر شده است. بهخصوص در هنرهای تجسمی مثل نقاشی و تصویرسازی، گرافیک و پوسترسازی و حتی هنر جدید شاهد الهام گرفتن هنرمندان از واقعه عاشورا برای خلق اثر هستیم. حسینیراد متذکر شد: آثار نقاشی قهوهخانهای طیف کاملی از وقایع مربوط به عاشورا را بهوجود آورده و گرایش خاصی را در نقاشی خیالی و قهوهخانهای شکل داده که پردهسازی، پردهکشی و پردهخوانی از آن جمله است.
وی افزود: یکی از ویژگیهای این پردهها این است که قسمتی از موضوعات فرعی مرتبط با موضوع اصلی یعنی واقعه عاشورا را دربرمیگیرد. بهعنوان مثال پردهها زمانی را که حضرت مسلم”‰(ع) به کوفه میآید و قیام شکل میگیرد تا حتی بعد از شهادت حضرت امام حسین(ع) و اسارت خانواده ایشان و همچنین قیام مختار را دربرمیگیرد. وی یادآور شد: در واقع همه مجموعه مسائل که در ارتباط با این واقعه است اعم از اوج آنکه در ظهر روز عاشوراست تا مقدمات آن یعنی شروع قیام، آمدن مسلم و بعد شهادت طفلان مسلم و یاران امام حسین(ع) و نیز بعد از این فاجعه که در برگیرنده قیام مختار و حتی جزای این مسببین در روز قیامت است را نیز نقاشی خیالیسازی و قهوهخانهای نشان داده و در پردههای درویشی این مضامین به تصویر کشیده شده است. این مدرس دانشگاه عنوان کرد: بعد از ورود اسلام، هنر ایرانیان بهطور کلی تحتتأثیر تفکر شیعی قرار گرفته است، بدین معنی که نور اعتقادات شیعی همواره در دوران اسلامی بر هنر ایران تأثیر گذاشته است و بهعنوان جانمایه بسیاری از گرایشهای هنری در ایران میتواند مورد بررسی و ارزیابی قرار گیرد.
پس از دوره اسلامی بخشی از فرهنگ ایرانیان تحتتأثیر فرهنگ شیعی و عاشورایی قرار داشته است. در حقیقت همه فرهنگ در ایران تحتتأثیر تمدن شیعی و اعتقادات شیعه قرار داشته که فرهنگ عاشورایی یکی از بخشهای آن است. وی افزود: این بحث عمدتا در ادبیات شعری زبان فارسی و بهخصوص مرثیهسرایی تقریباً از سده چهارم هجری به بعد در وصف شجاعتها و مصیبتهای اباعبدالله(ع) و خاندان ایشان دیده میشود. اوج این مبحث مرثیههایی است که در دوره صفوی سروده شده است.
وی اضافه کرد: ممکن است در هنر نقاشی ایرانی کمترین تأثیر را ببینیم، اوج آن را میتوانیم در دوره قاجار و پیوند آن را با دوران معاصر در خیالینگاری مشاهده کنیم اما به این معنی نیست که در سایر هنرها یا حتی در هنر نقاشی پیش از این دوره تأثیرات هنر شیعی را نداشته باشیم. واقعه عاشورا در تمام جنبههای فرهنگی ایرانیان تأثیر داشته است. همچنین غلامعلی طاهری استاد دانشگاه، نقاش و پژوهشگر هنر در مورد تأثیرات واقعه عاشورا در هنر ایرانیان گفت: در تأثیرگذاری عاشورا بر هنر ایرانیان مقولههای مجزایی وجود دارد که از اهمیت بیشتری برخوردار است و میشود به آنها بهصورت خاص پرداخت. اما بهطور کلی واقعه عاشورا را میتوان هم بهعنوان یک واقعه تاریخی و هم بهعنوان یک جریان اعتقادی و ایدئولوژیک بررسی کرد. طاهری ادامه داد: در واقع واقعه عاشورا در تمام جنبههای فرهنگی ایرانیان تأثیر عمیق و مستقیمی داشته است. بهگونهای که میتوان در هنرهای نمایشی به تعزیهخوانی، در شعر به مرثیهسرایی، نوحه خوانی و مداحی و بهخصوص در هنرهای تجسمی به نقاشی قهوهخانهای و پردهخوانی اشاره کرد که این تأثیرات در حوزه هنر دینی و شیعی تجلی پیدا کرده است.وی افزود: البته در نقاشی و در هنرهای تجسمی بهصورت خاص می شود این تأثیرات را مشاهده کرد. در ترکیب هنر مدرن و هنر سنتی ما شاهد هستیم که نقاشی سقاخانهای به نوعی بروز و تجلی پیدا میکند که آنهم حاصل نمونههای تصویری و در واقع عناصر تجسمی و بصری است. این نمونه ها را در تکایا و امامزادهها میبینیم و بهخصوص در ایامماه محرم اینها جلوه پیدا میکنند. بنابراین واقعه عاشورا در قرون متمادی در فرهنگ و هنر ایرانیان ریشه دوانده و نهادینه شده است. به همینخاطر تجلی آن را در بین آثار هنرمندان بعینه میبینیم. این هنرمند همچنین گفت: ما واقعه عاشورا را از جنبهای دیگر نیز میتوانیم بهعنوان یک فرهنگ ببینیم.
جنبههایی مثل ظلمستیزی، عدالت خواهی، خداجویی، مظلومیت، ایثار، حماسه و معصومیت که اینها درسهایی است که از عاشورا به ما رسیده است. مثلا صحنههایی که در تعزیه شهادت حضرت اباالفضل (ع) و علی اکبر (ع) و علی اصغر (ع) و حتی شهادت امام حسین(ع) به نمایش گذاشته میشود، هر کدام بهصورت جداگانه دارای یک موضوع بسیار وسیعی هستند و همه اینها چه در قالب نمایش، شعر، تصویر و نقاشی توصیف شده است. طاهری با بیان اینکه نقاشی قهوهخانهای یکی از صادقترین و مردمیترین و کاربردیترین هنرهایی است که نه فقط در ایران و بلکه در جهان بهوجود آمده افزود: تمام هنرهایی که در قالب نقاشی و حجم آفریده شده، اغلب نمایشی و تزیینی هستند تا در دیوار نصب بشود. اما در پردههای نقاشی قهوه خانهای که هم نمایشی و هم کاربردی است، ارتباط مستقیم کلامی بین مخاطب و پرده خوان بهوجود میآید. به گفته این هنرمند ارتباطی که نقاشان قهوهخانهای با شعرا و گویندگان متون ادبی و نقالها داشتند نیز بینظیر است؛ یعنی وقتی پرده خوانهای ما واقعه عاشورا را برای مردم توصیف میکردند، در واقع عمیقترین ارتباط بین مخاطب و این نقاشیها بهوجود میآمد. آنچنان حس عمیقی که در هیچ اثری نمیتواند این حس را ایجاد کند. بنابراین بهنظر من سالمترین و زلالترین آثاری که در حوزه هنرهای تجسمی خلق شده نقاشی های قهوهخانهای است که واقعه عاشورا را توصیف میکنند. طاهری با بیان اینکه خود ارزشهای بصری و تجسمی این نوع از نقاشی هم مثال زدنی و بینظیر است،تصریح کرد: بعد از اینکه نقاشی دوره قاجاریه با ترکیبی از هنر سنتی ایرانی و نگارگری و نقاشی اروپایی شکل میگیرد از دل این نوع هنر نقاشی قهوه خانهای بهوجود میآید که بیپیرایه و صادقتر است. در واقع نقاشی قهوهخانهای تنها هنری است که هم به موضوع و هم به مفهوم میپردازد.
موزه امام علی(ع) و آثار عاشورایی
امیر عبدالحسینی مدیر موزه هنرهای دینی امام علی(ع) و مدیر هنرهای تجسمی و امور موزههای سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران درباره آثاری که در گنجینه موزه امام علی(ع) نگهداری میشود، گفت: در این موزه آثاری با موضوع محرم و عاشورا شامل 50 تابلو نقاشی معاصر به همراه 23 اثر تصویرسازی از آثار هنرمندان معاصر، دو قطعه نقاشی پشت شیشه، 11 تابلو از مجموعه نقاشیهای قهوهخانهای با موضوع حماسه کربلا و همچنین صد کتیبه عاشورایی به خط علی شیرازی نگهداری میشود.
وی افزود: مجموعهای از عکسهایی با مضامین آیینهای عاشورایی به همراه 12 بند از ترکیببند محتشم کاشانی به خط مجتبی ملکزاده در قالب مرقع نیز از دیگر آثار موجود در گنجینه موزه امام علی(ع) است.
مدیر هنرهای تجسمی و امور موزهها در سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران در ادامه درباره نمایشگاههایی که با موضوع عاشورا در مراکز تحت مدیریت او برپاست توضیح داد: در موزه هنرهای دینی امام علی (ع) نمایشگاهی از آثار تصویرسازی گروهی از هنرمندان معاصر برپاست که شامل 38 اثر تصویرسازی با موضوع محرم و عاشوراست.
این آثار در طبقه همکف موزه به نمایش درآمده است و شامل آثاری از هنرمندانی چون دلبر شهباز، هدی حدادی، بنفشه احمدزاده، لیلا درخشانی، سیدحسام الدین طباطبایی، فاطمه رادپور، عطیه مرکزی، هاله لادن، مریم رضایی،مهکامه شعبانی و ... میشود.
عبدالحسینی گفت: در طبقه میانی این موزه نیز آثار خوشنویسی و در طبقه فوقانی آن آثار نقاشی با مضامین دینی و مذهبی به نمایش درآمده است.
وی افزود: این آثار به مناسبت ماه محرم و صفر تا 30 آذرماه در موزه امام علی (ع) برپاست.
عبدالحسینی درباره دیگر برنامههای این موزه تا پایان ماه صفر هم توضیح داد: بعد از 30 آذرماه، باز هم گنجینه گردانی خواهیم داشت که بخشی دیگری از آثار گنجینه را به نمایش خواهیم گذاشت و در این ایام کتاب مرقع اشعار محتشم کاشانی که به خط شکسته نستعلیق مجتبی ملکزاده خوشنویسی شده است، رونمایی میشود و در کنار آن بخشی از آثار خوشنویسی این هنرمند را نیز به نمایش خواهیم گذاشت.
مدیر موزه هنرهای دینی امام علی (ع) درباره نمایش آثار نقاشی قهوهخانهای به مناسبت ایام محرم توضیح داد: این آثار را سال گذشته در موزه هنرهای معاصر تهران به نمایش گذاشتیم و کتیبههای عاشورایی نیز به نمایش درآمده بود و این بار بخش دیگری از آثار گنجینه را برای نمایش انتخاب کردهایم.
در این موزه آثاری با موضوع محرم و عاشورا شامل 50 تابلو نقاشی معاصر به همراه 23 اثر تصویرسازی از آثار هنرمندان معاصر، دو قطعه نقاشی پشت شیشه، 11 تابلو از مجموعه نقاشیهای قهوهخانهای با موضوع حماسه کربلا و همچنین صد کتیبه عاشورایی به خط علی شیرازی نگهداری میشود.
او درباره خلق آثار جدید با مضامین عاشورایی که در سالهای گذشته از سوی سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران برپا میشد توضیح داد: در سالهای گذشته سازمان فرهنگی و هنری شهرداری پروژه جداگانهای برای برنامههای کارگاهی داشت که با خلق آثار جدید همراه بود اما به هر حال خروجی این فعالیتها مهم است که باید آثار موزه منتشر شود،نمایشگاههایی از این آثار تازه برپا شود و به دیگر موزههای تهران نیز امانتسپاری صورت گیرد و بعد از این برنامهها باز هم میتوان به خلق آثار تازه در قالب کارگاههای آموزشی فکر کرد.
بنابراین در حال حاضر از آثاری که در اختیار داریم بهرهبرداری میکنیم و اگر بودجه بیشتری هم در اختیار داشته باشیم میتوان به برنامههای دیگری هم پرداخت.
مدیر هنرهای تجسمی و امور موزههای سازمان فرهنگی و هنری شهرداری تهران به برپایی نمایشگاه عکس عاشورا در عکسخانه شهر اشاره کرد و گفت: عکسخانه شهر از مراکز تحت مدیریت و نظارت سازمان است که برای ایام محرم نمایشگاهی از عکسهای سوگواره عاشورایی را دارد و همچنین نگارخانه لاله از دیگر مراکز تحت مدیریت سازمان نیز نمایشگاهی از آثار تصویرسازی حسامالدین طباطبایی را با موضوع عاشورا رونمایی خواهد کرد.
او از انتشار کتاب مرقع از اشعار محتشم کاشانی به خط شکسته نستعلیق مجتبی ملکزاده خبر داد و گفت: این کتاب هماکنون در مرحله انتشار قرار دارد و تا پایان ماه محرم از سوی انتشارات آبان منتشر خواهد شد که طی مراسمی رونمایی خواهد شد.
وی افزود: این کتاب شامل 12 بند معروف از اشعار محتشم کاشانی است که با مطلع «باز این چه شورش است که در خلق عالم است» آغاز میشود.
عبدالحسینی در بخش دیگری از سخنانش از آمادگی موزه امام علی(ع) برای امانتسپاری آثارش به دیگر موزهها خبر داد و گفت: آمادگی داریم که آثار مناسبی و موضوعی را به مناسبت عاشورا و حماسه کربلا به سایر موزهها و سازمانها امانت سپاری کنیم تا در این ایام به نمایش عموم درآید.
نشانه شناسی هنر دینی
سید علیرضا قهاری، رئیس انجمن مفاخر معماری ایران گفت: گستره نشانه شناسی امروز بارها وسیع تر از نشانه شناسی سده های قبل بوده که به یک معنا بنیان کار پژوهش و نقادی را در دوران معاصر و حتی در فلسفه هنر رسمی و دانشگاهی این زمان به وجود آورده است.
وی افزود: امروزه نشانه شناسی با بسیاری از دانشهای دیگر نظیر جامعه شناسی، روانشناسی و زیبا شناسی در تعامل و ارتباط کلامی است.
قهاری تصریح کرد: بنیان هنر دینی بدون درک الفبای نشانه شناسی که رابطه میان هنر و الهیات را تعریف می کند امکان پذیر نیست و از آنجایی که این حوزه تنها به احساسات بنیادی نمی پردازد و تنها در پی ایجاد انگیزه عاطفی در مخاطب نیست، می تواند با دنیای معاصر رابطه وسیع تر و عمیق تر پیدا کند.
رئیس انجمن مفاخر معماری ایران بیان کرد: ساختار دین، هنری است که با علم عجین شده و ریشه عقلانی دارد اگر چه تمامی صورت های رایج در تمدن اسلامی را نمی توان به این تلقی رجوع داد اما باید پذیرفت که هنر دینی کمابیش از حقیقت دین بهره مند است و تجلی حق تعالی باز می گردد.
وی اظهار داشت: هنرمند در بیان هنر دینی در جستجوی گذشت از صور، نقوش و دریافت تجربیات هنری در رسیدن به تحول معنوی از پیچیدگی به سادگی است و به دنبال حکمت معنوی که در بطن این سادگی جریان دارد می کوشد در هنرش، جهانی متعالی ابداع کند.
قهاری ادامه داد:، هنرهای دینی در یک امر مشترک اند و آن جنبه سمبلیک آن بوده زیرا در همه آنها جهان سایه ای از حقیقتی متعالی است.
رئیس انجمن مفاخر معماری ایران بیان کرد: در هنر هرگز قید به طبیعت که در مرتبه سایه است، وجود ندارد و به همین دلیل هر سمبلی و هر نشانه ای حقیقتی ماورای این جهان پیدا می کند.
بنیان هنر دینی بدون درک الفبای نشانه شناسی که رابطه میان هنر و الهیات را تعریف می کند امکان پذیر نیست و از آنجایی که این حوزه تنها به احساسات بنیادی نمی پردازد و تنها در پی ایجاد انگیزه عاطفی در مخاطب نیست، می تواند با دنیای معاصر رابطه وسیع تر و عمیق تر پیدا کند.
به نظر میرسد بهترین تعریفی که بتوان برای هنر دینی ارائه نمود این باشد که هر هنری که با استفاده از ابزارهای مشروع ، انسانها را به سوی اهداف معقول سوق دهد هنر دینی است. به عبارت دیگر هنری را میتوان دینی دانست که در آن روح دین و تعالیم دینی جریان داشته و از ابتدا تا انتها، ماهیت و محتوای آن، دعوت به سوی «او» باشد و بینندگان را از فرش به عرش و از مُلک به ملکوت رهنمایی کند و روح تعهد و خداخواهی را درآنها بدمد. در این تعریف هر فعالیت سالم هنری که مردم را از خود رهانیده و به خدا برساند و روح گرایش به نیکی ها و دوری از بدیها را در آنها زنده کند هنر دینی و اسلامی نامیده می شود و هرگز نیاز نیست که هنرمند دینی فقط سریال های تاریخ اسلام بسازد و مردم را موعظه کند.
به طور معمول، هر اثر هنری از چهار عنصر اصلی سوژه یا موضوع، محتوا یا پیام، قالب یا شکل، و هنرمند یا فاعل کار، تشکیل شده است و از این عناصر چهارگانه، آنچه در هنر اسلامی سهم بیشتری را به خود اختصاص میدهد، همان پیام و محتوا است. در هنراسلامی به هر اندازه که محتوا، در جهت بینش اسلامی و ایجاد گرایشات معنوی الهی شکل گرفته باشد، هنر ما هم به همان اندازه «اسلامی» است. اساسا از نظراسلام هنر علاوه بر زیبایی، باید از عنصر حقیقت و درستی همبرخوردارباشد و اگر هنر را تنها در زیبایی خلاصه کنیم باید همانند بسیاری از مردم ظاهربین، جمع کثیری از افراد آلوده و آثار مبتذل را در زمره هنر و هنرمندان بدانیم. در حالیکه از دیدگاه اسلام هنر و هنرمند اگر از ارزش ها فاصله بگیرد، ارزش خود را از دست داده و از درجه اعتبار ساقط می شود. زیرا یگانه هدف انسان در این دنیا، رسیدن به سعادت و کسب رضایت خداوند یکتاست و علم و هنر و مال و مقام، همه و همه، اگر انسان و اجتماع را به خدا نزدیک نمایند ارزش دارند و الا فلا.
عشق می ورزم و امید که این فن شریف چون هنرهای دگر مایه حرمان نشود
هنر تصویرگری برای عاشورا
واقعنگاری و تصویرسازی عاشورا از نگاه هنرمندان ایرانی
تصویرسازی عاشورا از تاثیرگذارترین بخشهای تصویرسازی مذهبی است. چرا که هنرمند با انتقال مفهوم و بیان ادراک عناصر تجسمی و پایبند به اصول زیباشناسی و در کنار ارتباط با مخاطب به خلق اثر خود میپردازد. فرارسیدن ماه محرم، بازهم همه نگاهها را به توجهی عمیقتر در فضای تجسمی کشور جلب کرده است.
تفاوت تصویرسازی با نقاشی و گرافیک
نقاشی یک عدد است و همه برای دیدنش میروند. قرنها پیش از میلاد مسیح، نمادهای تصویری ما، هنر را به روشنی در اشکال کاربردی یا همان گرافیک ارائه میکردند. این هنر که از آغاز مخاطب عام داشته، همیشه به لحاظ بار بصری و تصویری، فوقالعاده بوده است. تصاویر روی سفالینههای سیلک کاشان، نقوش غار دوشه لرستان و نقش برجستههای تپه مارلیک گیلان از نمونههای مشخص قدمت این هنر نشانهای در ایران هستند. در صورتی که اروپاییان از دیرباز آنقدر به هنر ایجاز و اشاره نزدیک نبودند. بازگویی این پیشینه به این خاطر است که گرافیک در فرهنگ ایران جایگاه ویژهای دارد. «طاها ذاکر»، فیلمساز و طراح گرافیک درباره این تفاوت میگوید: «نقاش کسی است که بدون موضوع کار میکند و بهدنبال کشف و شهود است. در نقاشی کلاسیک به بازنمایی واقعیت پرداخت میشود، ولی در نقاشی امروز در نگاهی کلی بیان حقیقت صورت میگیرد.» تصویرساز، یک متن در اختیار دارد. این متن میتواند قصهای نوشته شده باشد یا حتی میتواند صرفا داستانی باشد که تصویرساز آن را میداند، یعنی متنی است قابل نوشتار روی کاغذ. ذاکر در ادامه میافزاید: «نگارگری در ایران بیشتر محدود به بیان متن بوده و تلاش میکرده جهان متن را تصویر کند اما تصویرساز امروز با بهره گیری از زبان تصویر به کامل کردن جهان متن میاندیشد و تصویر در کنار متن کارکردی مییابد که اگر تصویر را حذف کنیم دست کم اگر متن آسیب نبیند دچار نقصان خواهد شد.»
سفارش دهنده اعمال نظر میکند
یک طراح براساس سفارشی که به او میشود، برای خلق یک تصویر بهدنبال آزادی عمل است. «یاشار آل بویه»، نقاش، در اینباره میگوید: در یک طراحی خلاق یعنی در حیطه تصویرگری عاشورایی درست، باید آزادی عمل بیشتری باشد. یک طراح خوب که ادعا میکند میخواهد یک اثر هنری خلق کند، باید بتواند با فراغ بال و فکر آزاد کار کند. در غیراین صورت، میشود مجری فکر یا دستوراتی که سفارش دهنده به او میدهد.»آیا ایرادی دارد که ما به یک اثر گرافیکی صرفا از زاویه زیبا بودن عناصر توجه کنیم یا اینکه باید پیام آن را مدنظر قرار دهیم؟ پریرخ روزگار، مینیاتوریست در پاسخ میگوید: «در این نوع تصویرگری، اطلاع دهندگیاش مهم است، چون در حقیقت هنر کاربردی است و اول باید وظیفه کاربردی خود را با موفقیت و به درستی انجام دهد. پس قطعا، باید زیبا هم باشد و گرنه تصویر عاشورایی موفقی نخواهد بود. تصویر نازیبا، نازیبا هم دیده میشود. یک تصویرگری عاشورایی، باید پیامهای بسیارعالی و حتی الهی داشته باشد و از نظر زیباییشناسی هم درهمین مرتبه باشد.»
در یک طراحی خلاق یعنی در حیطه تصویرگری عاشورایی درست، باید آزادی عمل بیشتری باشد. یک طراح خوب که ادعا میکند میخواهد یک اثر هنری خلق کند، باید بتواند با فراغ بال و فکر آزاد کار کند. در غیراین صورت، میشود مجری فکر یا دستوراتی که سفارش دهنده به او میدهد
کارهای مناسبتی درگیر فرم هستند
به نظر میآید که تصویرگری مناسبتی فقط کار مردم را راه میاندازد و داعیه هنر را ندارد. طاها ذاکر در این مورد میگوید: «کارهای مناسبتی بیشتر به خاطر دریافت بودجه، انجام میشود. این آثار، بیشتر دکوراتیو هستند. آثار تزئینی، هنر محسوب نمیشوند. ایراد بزرگ این آثار، تزئینی بودن آنهاست. در بیشتر کارهایی که انجام میشود محدودیتهایی وجود دارد. به عنوان مثال، وقتی طراح نمیتواند شمایل یک روحانی را نشان دهد، درگیر فرمهایی میشود که ربطی به مسئله ندارند. البته کارهای نسبتا خوب هم پیدا میشود.»
نگاه مسئولان علمی نیست
با اینکه تلاشهای زیادی برای ارتقای تصویرگری عاشورا در ایران صورت گرفته و ما تصویرگران زیادی در زمینه عاشورا داریم، ولی چون نگاه مدیران به این مقوله علمی نیست، نمیتوان نتیجه حرفهای و استانداردی گرفت. آلبویه با تایید این موضوع میگوید: «من معتقدم مجموعههای مدیریتی ما باید به بلوغ لازم برای شناخت تصویرگری عاشورا برسند. هنوز بسیاری از مسئولان فرهنگی و نهادهای مدیریتی ما به این موضوع به عنوان یک ذوق شخصی یا مقوله تزئینی نگاه میکنند. در واقع کاربرد اینگونه تصویرسازی، هنوز نتوانسته فراتر از یک علاقه در ذهن و فکر مسئولان و مدیران جای بگیرد. به همین خاطر تصور آنها از تصویرسازی نازل است. از طرف دیگر، مراکز علمی ما هم هنوز نتوانستهاند این تصویرسازی را به عنوان یک هنر کاربردی درک کنند.» آلبویه در ادامه میگوید: «ما در این زمینه، خروجی علمی و حرفهای نداریم. طراحان ایرانی، نیاز به سازمانهای حمایتی و بسترسازی مناسب دراین زمینه دارند تا بتوانند خروجی مناسب داشته باشند. فارغ از ماههای محرم و صفر، هیچ زمینه مناسبی را برای تصویرسازی عاشورا نمیتوانید ببینید. پس اگر در این زمینه، فرهنگ بصری و تبلیغاتی داشته باشیم، میتوانیم اینها را در جامعه شایع کنیم.»
استفاده از ابتداییترین ایدهها
طاها ذاکر با تاکید به اینکه پشت هر تصویرسازی باید هدفی باشد، میگوید: «وقتی دلیلی وجود ندارد، تصویرگر فقط به نام امام حسین(ع) بسنده میکند و به جای نقطهها، دو لکه خون میگذارد. این ابتداییترین ایدهای است که به ذهن و فکر هر کسی میرسد یا از خطاطی استفاده میکند و به آن بافت میدهد. این خطاطی کار را خراب میکند.» او در پاسخ به این سوال كه دلیل این رفتارها چیست؟ میگوید: «دلیل این است که هدف وجود ندارد. به همین علت، سطح کار پایین میآید و تصاویر تکراری میشود. در سطح شهر، تعداد زیادی از این آثار را میبینیم که توسط تصویرگران مختلفی کار شده است. ولی همه آنها مثل هم هستند. چون رویکرد همه آنها، یکی است.»
با اینکه تلاشهای زیادی برای ارتقای تصویرگری عاشورا در ایران صورت گرفته و ما تصویرگران زیادی در زمینه عاشورا داریم، ولی چون نگاه مدیران به این مقوله علمی نیست، نمیتوان نتیجه حرفهای و استانداردی گرفت
باید از جشنوارهزدگی دوری کنیم
عرصه تصویرسازی عاشورا عرصه عمل است و به ساعتهای ما بستگی دارد که بهطور مرتب، جلو میرود و به سرعت در حال تغییر کردن است. پریرخ روزگار در پاسخ به این سوال که موثرترین موقعیتهای فراهم شده برای تصویرسازی ایران توسط جشنوارهای متعدد چه بوده است، میگوید: «در وهله اول، باید از جشنواره زدگی دوری کنیم. چون جشنوارهها، فرصتهایی هستند که تصویرگران خودشان را بسنجند و جامعه تصویرگری عاشورا بتواند بضاعت خودش را مورد مقایسه قرار دهد و نیروی جوانی که نوآوری کردهاند شناخته شوند. ما هنرمندان خوبی داریم که به خاطر دیده نشدن و حمایت نکردنشان، ضعیف کار میکنند.» پس نکته قابل اهمیت در برگزاری جشنوارههای بسیار در ایران، این است که امیدوارم این جشنوارهها فقط از سوی طراحان و تصویرگران دیده نشود، بلکه مدیران رده بالا در سطوح مختلف مثل صدا و سیما، وزارت ارشاد، سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی و... که میتوانند سفارش دهندههای مطرحی در این زمینه باشند، شرکت کنند و پتانسیل بالای تصویرسازیمان را از نزدیک ببینند، تا شاید از این راه از تصویرسازی ضعیفی که شاهدش هستیم، دور شویم و به سوی تصویرگری استاندارد پیشروی کنیم. موضوں باید یا نباید موضوع است. تصویرگران نباید خود را درگیر موضوع کنند. طاها ذاکر دراین مورد عقیده دارد: «وقتی به تصویرسازی به عنوان یک مقوله موضوعی نگاه شود معمولا تصویرگران عینا، بازنمایی آن واقعه را ترسیم میکنند. البته این اشتباه نیست، پیش پا افتاده است. با این وجود، حتی این فرصت را از ذهن مخاطب میگیریم تا خودش تصویر را در ذهنش بسازد. درصورتی که تصویرسازی مدرن، به ذهن مخاطب کمک میکند تا تصویر را گستردهتر کند. پس اصولا نباید موضوعی تعیین کنیم تا برایش تصویرسازی هم بکنیم.»
استاد صفر، از علامت سازی تا عشق بازی
استاد صفر از اساتید هنر علامت سازی است. هنرمندی که با شعله عشقش به اهل بیت، فولاد را آب می کند و علم می سازد.
چهل سال است كه فولاد، مثل موم در دستانش است. بر آتش و فلز آنچنان چیره گشتهكه این چیرگی او را چون فولاد كرده است. سیرتش به اهل طریقت می ماند. افتاده است و سخنانش با خلق از سر لطف است.
نامش صفر علی بهرام نیاكان است اما همه او را استاد صفر و یا استاد فولادگر میخوانند. شهرتش به علامت سازی است . به سبب ویژگی آثارش او را بارها در در نمایشگاهها و برنامه های فرهنگستان هنر دیده ایم.
هنر علامت سازی 11 رشته هنری است كه در هم ادغام می شود. هنرهایی مثل مشبك كاری، حكاكی، خوشنویسی، طلاكوبی،اسلیمی سازی، پرنده سازی، چرنده سازی، درنده سازی پرداخت كاری و چلنگری . هر كدام از این هنرها یك رشته كار است . اگر این 11 رشته كار را تبحر داشته باشی آن موقع است كه علامت ساز خواهی شد.
به مناسبت حضور استاد صفر در كارگاه تخصصی فلز در رواق هنر فرهنگستان با او گفتگویی انجام داده ایم :
استاد از چه زمانی این هنر را فرا گرفته اید و با وجود اینكه به قول خودتان هركسی به سراغ این هنر نمی رود؛ چرا شما بدنبال این هنر رفته اید و تا كنون ماندگار شده اید ؟
علامت سازی را من از 15 سالگی در اصفهان شروع كردم. استادم «حاج محمد جوهریان» از اساتید فن فولادگری ایران بودند و من دو سال شاگردی ایشان را كردم. بعد به تهران برگشتم و شروع كردم به كار . الان حدود 40 سال است كه مشغول به كارهستم و تا امروز 140 عَلَم (علامت) ساختم. من خودم اهل تهران هستم. در خیابان 17 شهریور جنوبی كارگاه دارم و همه اندوخته ام همین كارگاهی است كه دارم. من عاشق فولاد بودم. پدرم مسگر بود. خانوادگی دست به چكش بودیم. من دوست داشتم كار فولاد را انجام بدهم. چون فولاد سخت است و هر كسی هم به دنبال كار سخت نمی رود. من دوست داشتم این سختی را برای خودم آسان كنم و این آهن سخت را مثل موم در دستانم نرم كنم .
استاد از مشقت های آموزش و خاطرات دوران فراگیری این هنر برایمان بگویید:
15 سالم بود كه با استادم در حال ساخت مجسمه افراسیاب بودیم. كار به مرحله ساخت شنل رسیده بود. درون مجسمه افراسیاب خالی بود. من چهار پایه میگذاشتم و برای تكمیل شنل داخل مجسمه میرفتم. یك نوع سندانی داریم به اسم سندانی دو شاخ . من سندان دو شاخ را میگرفتم. ایشان از بیرون داغ میكردند و رده های عبا و قبا را میزدند. یعنی سه چهار رقم فرم میدادند كه نشان بدهد افراسیاب لباس به تن دارد. من ساعت ها داخل مجسمه بودم و آنقدر محیط داخل مجسمه گرم بود كه وقتی بیرون می آمدم مثل موش آب كشیده بودم. ولی خب، این هنر را با تمام سختی هایش دوست داشتم .كلا كار با فولاد را دوست داشتم و روی این حساب زجر این كار را زیاد كشیدم. دیگر خودم عین فولاد شدهام. شاگردی كردن آن زمان با امروز زمین تا آسمان فرق می كند. استاد، شاگرد را مثل اولاد خودشان میدانستند. من یك روز سر شیر میساختم. سر شیر در حرفه ما دو تكه است. یعنی سر عقاب میبریم ،جفت میكنیم و چكش كاری میكنیم كه بعد می شود سر شیر .
عشقبازی برای آقا سیدالشهدا بود.عشق بازی چیز دیگری است؛ اگر میخواستم این هنر را جور دیگری ارائه كنم از مكتبمان فاصله میگرفتم. من می توانستم با این اژدها یك میز بسازم میتوانستم بهترین زندگی را داشته باشم. ولی چون میخواهم در خانه سیدالشهدا (ع) نوكری كنم به عنوان علامت ساز ماندگار شدم و خودم را وقف این كار كردم.
یك روز از صنایع دستی به كارگاه آمدند و سر شیر را دیدند. گفتند استاد خیلی ها گچ این را هم نمیتوانند بسازند. چطور شما با فولاد این مجسمه را ساخته اید؟! گفتم اینها همه اش عشق است! دركار با فولاد تا عاشق نباشی، نمی توانی فرم بدهی. خدا میداند من با فولاد زندگی میكنم . یك عمری است كه ما هنرمان را به خاطر مكتبمان در طبق اخلاص گذاشتهام. الان خیلی از كارهای علامت سازی را با دستگاه قالب گیری می كنند و می زنند. درحالی كه همه این كار، فولاد و كار دست است.
عشق بازی كار هر شیاد نیست این شكار و دام كار هر صیاد نیست
عشقبازی را قابلیت لازم است طالب حق را حقیقت لازم است ...
شاهد این مدعی خواهی اگر برحسین و حالت او كن نظر
عشقبازی برای آقا سیدالشهدا بود.عشق بازی چیز دیگری است؛ اگر میخواستم این هنر را جور دیگری ارائه كنم از مكتبمان فاصله میگرفتم. من می توانستم با این اژدها یك میز بسازم میتوانستم بهترین زندگی را داشته باشم. ولی چون میخواهم در خانه سیدالشهدا (ع) نوكری كنم به عنوان علامت ساز ماندگار شدم و خودم را وقف این كار كردم.
استاد این عجین شدن طریقت و هنر در زندگی شما چه بازتاب هایی داشته است ؟
ما عاشق اهل بیت(ع) هستیم و با اهل بیت (ع) معامله می كنیم. معامله ما چه گونه است؟ می گوییم آقا ما این را در طبق اخلاص گذاشتیم كه بیمهخودت شویم. من سی سال است كه حق بیمه پرداخت می كنم. 42 سال است كه خاك دستگاه پرداخت و خاك كوره را می خورم. تا حالا باید مرده باشم ولی به عشق اهل بیت(ع) زنده هستم و در سلامت زندگی می كنم. داستان هنر و هنرمند مثل داستان لیلی و مجنون است. شما یك هنرمند را پیدا نمی كنید كه واقعا زندگی كرده باشد، همیشه برای هنرمند زجر بوده و هست. مسیر هنر و هنرمند سیری است كه هنرمند باید آنرا طی كند تا به تكامل برسد.
یك علامت ساز یا عَلمدار از صبح تا شب دستانش روی اسماء الله است. اگر رفتار و كردار و سكناتش درست نباشد نمیتواند دنباله رو اولیاءالهی باشد. نمی تواند پایش را جای پای اولیای دین و عاشقان دین بگذارد. این آهن است. داخل كوره میرود؛ چكش میخورد، فشرده میشود تا فولاد می شود. فولاد تكامل یافته آهن است. انسان هم اینگونه است تا رنج نكشد انسان نمیشود. این عشق است! شمس تبریزی یك بیت شعر نگفته ولی مولوی اشعارش را در وصف شمس سروده است. چون مولوی عاشق شمس بود. در دوران كودكی به یاد دارم كه روزی تصویری دیدم كهشمس از گرداب آبی، دست مولوی را گرفته و از دریا بیرون میكشد. داستان را از بزرگان پرسیدم و برایم نقل كردند كه « مولانا بدنبال شمس میگشت تا به بین النهرین رسید. مولوی شمس را در حال غذا خوردن دید و پرسید: یا شمس! از بین النهرین به كجا میروی؟ گفت: میخواهم به زیارت خانه خدا بروم. مولوی با تعجب پرسید : نه كشتی هست و نه بلمی! چگونه میخواهی بروی؟ گفت: پشت سر من بیا و فقط بگو یا شمس! شمس بلند شد و شروع كرد به راه رفتن بر روی آب .
مولوی عقب شمس راه افتاد و می گفت یا شمس ! ولی شمس میگفت یا علی!
مولوی با خود گفت من این همه شعر در وصف مولا علی (ع) گفتم چطور نمی توانم بگویم یا علی. ناگهان مولوی درآب فرو رفت. شمس دستان مولوی را گرفت و او را از آب به بیرون آورد. سه بار مولوی به خاطر این فكر در آب فرو رفت و شمس او را بیرون كشید .شمس به مولوی گفت تو شمس را نمیشناسی! چطور میخواهی مولا را بشناسی!؟ما با این عقاید زنده ایم .
مجسمه هایی كه برای عَلَم می سازید هر كدام نماد خاصی است .چرا در عَلَم این مجسمه ها استفاده می شود؟
مجسمه هایی كه اكثرا بر روی عَلَم كار می شود یكی مرغ صلوات است كه مرغ بهشتی است. در پرده های تعزیه خوانی هم دیده می شود؛ فقط صلوات می فرستد. آن یكی طاووس مظهر زیبایی است. خورشیدی كه بر بالهایش حك شده است نماد درخشندگی و نورانیت است و اشاره به آیه نورالسموات والارض دارد. كبوتر سمبل آزادی در تمام فرهنگ ها، اژدها سمبل زشتی و پلیدی در ایران و در چین و ماچین سمبل قدرت و ثروت است. در كتاب داوود(ع) نگهبان بهشت است. وقتی آدم و حوا گندم می خورند.خداوند اژدها را لعن میكند و پا را از او میگیرد كه میشود مار. هر جا زیبایی ها باشد زشتی ها آنرا احاطه میكنند. آیات قرآن زیبایی است و اژدها سمبل زشتی. اصلا قانون طبیعت این را میگوید هر جا زیبایی باشد زشتی ها آنرا احاطه میكند كه زیبایی ها خودشان را نشان ندهند .
مجسمه هایی كه اكثرا بر روی عَلَم كار می شود یكی مرغ صلوات است كه مرغ بهشتی است. در پرده های تعزیه خوانی هم دیده می شود؛ فقط صلوات می فرستد. آن یكی طاووس مظهر زیبایی است. خورشیدی كه بر بالهایش حك شده است نماد درخشندگی و نورانیت است و اشاره به آیه نورالسموات والارض دارد. كبوتر سمبل آزادی در تمام فرهنگ ها، اژدها سمبل زشتی و پلیدی در ایران و در چین و ماچین سمبل قدرت و ثروت است. در كتاب داوود(ع) نگهبان بهشت است. وقتی آدم و حوا گندم می خورند.خداوند اژدها را لعن میكند و پا را از او میگیرد كه میشود مار. هر جا زیبایی ها باشد زشتی ها آنرا احاطه میكنند. آیات قرآن زیبایی است و اژدها سمبل زشتی. اصلا قانون طبیعت این را میگوید هر جا زیبایی باشد زشتی ها آنرا احاطه میكند كه زیبایی ها خودشان را نشان ندهند .
با وجود این نكات در مورد نحوه آموزش هنر در دانشگاه ها چه نظری دارید؟
من دلم به حال دانشجویان مملكت می سوزد. اگر دانشجوی رشته هنر بتواند گلیم خودش را از آب بیرون بكشد و كار یاد بگیرد. با علم و سوادش میتواند سازندگی میكند و به كشورش خدمت كند. مساله این است كه باید دانشجو بتواند فردا جوابگوی خودش و استاد هنرمندش باشند. باید دانشجویان مملكت حداقل چهار ماه نزد یك استاد، دوره ببینند. تا وقتی كه فارغ التحصیل شدند، دستشان به سمت دولت دراز نباشد كه دولت برایشان كار درست كند. خودشان قادر خواهند بود كارگاهی بگیرند و كارآفرین باشند و هم روزی خود را كسب كنند و هم روزی رسان باشند.
درباره كارگاه فلز رواق هنر فرهنگستان هنر چه نظری دارید ؟
من خودم را نسبت به فرهنگستان هنر متعهد میدانم. هرسال من را دعوت میكنند و بها میدهد و من هم می پذیرم. به این دلیل است كه ما دانشگاه زیاد داریم اما فقط یكفرهنگستان هنر داریم. خیلی دانشگاه ها به من پیشنهاد تدریس دادند ولی من نرفتم. ولی هر زمانی كه فرهنگستان هنر دعوت می كند، می آیم. چون بی واسطه با مردم و علاقمندان مواجه می شوم و هنرم را عرضه می كنم.
هنر انقلاب(2)
انقلاب اسلامی زمینه ساز تحول هنر در ایران
همچنانكه در مقاله گذشته ذكر شد ، انقلاب شكوهمند اسلامی ایران، هنر را متحول كرد و هنر نیز همچون سایر پدیده های اجتماعی و فرهنگی ، در برابر موج توفنده و دگرگونساز انقلاب اسلامی، دچار تحولی عظیم و دگرگونی بنیادین گشت.
این دگرگونیها در سایه انقلاب اسلامی و به برکت موج آفرینیهای آن بوده است. هنرمندان ، نویسندگان و مخاطبان هنر انقلاب ، به جای داستانهای افسانهای و موهوم و سوژه های سبك و مبتذل هنری، سراغ سوژه های واقعی از وقایع انقلاب ، جبهه وجنگ و زندگی شخصیتهای اسلامی و فرماندهان بزرگ و ائمه و اصحاب آنان و سمبلهای مقاومت در میان آزادگان و جانبازان و شهدای والا مقام رفتند. به عبارتی دیگر گرایش به مفاهیم ارزشی و فرهنگ دینی دراین عرصه، بسیار بالنده تر گردید .
ادبیات و هنر ایران در سالهای آغازین و دهه اول انقلاب، چنان تحول عظیمی را شاهد بود که به نوعی دگردیسی و تحول شبیه گردید . هنر مبتذل دهه چهل و پنجاه ناگهان در محاصره کار های ارزشی فراوان و سترگ رو به محاق نهاده بود . مضامینی نظیر روابط بی قید و نفسانیت عنان گسیخته جای خود را به موضوعاتی نظیر ایثار و شهادت و از خود گذشتگی و در یک کلام سلوک معنوی انسان داده بود . دهه شصت بی گمان مقطعی باور نکردنی در تاریخ هنر این مرز و بوم است دورانی که هنرمندان بیتکلفی پا به ساحت آفرینش هنری نهادند و بر این باور بودند که هنر باید بال پرواز جهت رسیدن به ساحت های آسمانی و ارزش والای اسلامی باشد . از این منظر و با این تفكر جایگاه هنر انقلاب جایگاهی رفیع و کاملا ممتاز است .
تحولات یادشده در هنر پس از انقلاب ایران اسلامی ، در زمینههایی چون: زبان هنری، محتوای انقلابی و مکتبی، جهتگیری هنر، رشد استعدادهای تازه هنری و ادبی، آثار هنری و تألیفات ماندگار و اثرگذار قابل مطالعه،بررسی و تحلیل است. بطوریكه بررسی ادبیات و هنر انقلاب در ایران و نقش انقلاب اسلامی و دفاع مقدس در«پدید آمدن » یا «ساختار»، «قالبها»، «محتوا» و «ویژگیها»ی آن، بحثی گسترده تر می طلبدو بجاست كه پژوهشگران هنر ، متولیان و مدیران فرهنگی كه دغدغه نظام و آرمان های آن را دارند ، در این زمینه گام هایی اساسی و شایستهای بردارند .
حوزه هنری زادگاه هنر انقلاب
در انفجار عظیم بعثت فرهنگی برآمده از انقلاب اسلامی، آنچنان که همه مقوله ها دچار دگرگونی و تحول شدند و در پروسه فرهنگ انقلاب تولدی تازه یافتند، هنر نیز که میان غرب باوری و نفی خودی معلق بود ناگهان به سمت دگرگونی روی گرداند. جمعی از هنرمندان جوان و متعهد آن روزگار در یك حركت خود جوش و با شور و اشتیاق انقلابی به دنبال ایجاد و احیای نهضت فرهنگی اسلام و یک هویتسازی جدید مطابق با الگوی انقلاب بودند، از سوی دیگر جمعی از هنرمندان حوزه تجسمی آن دوران، نمایشگاه معروف حسینیه ارشاد را برگزار و سمت و سویی جدید به هنر انقلاب بخشیدند.
ادبیات و هنر ایران در سالهای آغازین و دهه اول انقلاب، چنان تحول عظیمی را شاهد بود که به نوعی دگردیسی و تحول شبیه گردید . هنر مبتذل دهه چهل و پنجاه ناگهان در محاصره کار های ارزشی فراوان و سترگ رو به محاق نهاده بود . مضامینی نظیر روابط بی قید و نفسانیت عنان گسیخته جای خود را به موضوعاتی نظیر ایثار و شهادت و از خود گذشتگی و در یک کلام سلوک معنوی انسان داده بود
با اینهمه شرایط آنچنان مساعد بود که بهینهسازی هنر آغازشد، زیرساختهای فرهنگی و هنری جامعه نیز دچار تحولات شگرف گردید و متناسب با این تغییرات، نسل تازهای از هنرمندان ظهور و بروز یافتند و گروههای جوان با تشکل و یا حرکتهای انفرادی زمینه ساز فضایی تازه و شفاف برای اندیشیدن و آفریدن آثار هنری شدند . انقلاب هنری ، هنری انقلابی به وجود آورد و انقلاب، روحی از مکتب ودین در آن دمید و هنر انقلاب اسلامی ، همرنگ ، همخط و هم جهت و هماهنگ با روح نهضت خمینی گام برداشت. در حوالی سال 1357 شمسی و همزمان با حركت های انقلاب ، به ابتكار مقام معظم رهبری – حضرت امام خامنهای - مرکزی بنام «كانون نهضت فرهنگی» به دبیری مرحومه طاهره صفار زاده راه اندازی شد . این مركز به عنوان لیدر فكری و یک ستاد اجرایی برای هماهنگی گروههای هنری همسو با انقلاب، جوانان هنرمند متعهد و اندیشمند انقلابی را که دغدغه ترویج و گسترش ارزشهای دینی و اسلامی به زبان هنر و خلق آثاری با اندیشه های اسلام ناب محمدی را داشتند ، دور هم جمع نمود تا با بهرهگیری از ابزار و بیان هنری بتوانند به نهادینهکردن مفاهیم مرتبط با گفتمان رهایی بخش، انقلاب اسلامی را یاری رسانند .
هستههای ابتدایی این مركز ، متشکل از جمعی هنرمندان جوان آن روزگار، كه حول مقام معظم رهبری گرد آمده بودند ، در سال58 از به هم پیوستن این هنرمندان به یکدیگر و در آمیختن آنان با سایر فرهیختگان و اندیشمندان, به صورت خودجوش و مردم نهاد «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» سر بر آورد که اگر چه در آغاز به شکلی داوطلبانه و همیارانه قوام یافته بود، اما با درخشش آن در آسمان فرهنگ و هنر ایرانزمین و سیل مشتاقانی که به آن میشتافتند, نیاز به توسعه و سازماندهی آن لازم مینمود . «حوزه اندیشه و هنر اسلامی» یکی از نمونه های بارز این تولد تازه هنری در بستر فرهنگ انقلاب اسلامی است .
انقلاب، هنرمندانی نو ساخت و این هنرمندان نوین در مدرسه عشق و مکتب انقلاب نیز تحولی درمعیارها و ملاکها پدید آوردند.
انقلاب، به هنر استقلال و عزت بخشید و این ارزشها به نحوی در آثار هنری بروز یافت و برآفرینشهای آن اثر گذاشت. بر همین اساس می توان گفت مقام معظم رهبری بنیانگذار هنر انقلاب اسلامی است.
از ابتدای دهه 1360 با پیوستن این نهاد به سازمان تبلیغات اسلامی، به حوزه هنری تغییر نام داد. در واقع حوزه هنری به عنوان یکی از نهادهای مهم نظام اسلامی در زمینه فرهنگ و هنر شناخته شد و آثار و تولیدات بسیاری را تقدیم به فرهنگ و هنر انقلاب کرد.
حوزههنری پایگاهی بود که در آن بسیاری از هنرمندان در عصر تازهای که با نفس قدسی امام راحل (ره) روح یافته بود، به تولید اثر منطبق بر گفتمان انقلاب اسلامی میپرداختند. هنرمندانی چون شهید مرتضی آوینی، مرحوم قیصرامینپور، مرحوم طاهره صفارزاده، مرحوم ابوالفضل عالی، مرحوم سید حسن حسینی، محمد کاسبی، رسول ملاقلی پور، فرجالله سلحشور، سید علی میرفتاح، حسین خسروجردی، احمد عزیزی، مهرداد اوستا، سپیده کاشانی، سلمان هراتی،سید علی میرفتاح عزیزالله زیادی، محمد رضا آقاسی و ... از فعالان سابق حوزه هنری بوده اند .
حوزه هنری خط مقدم هنر انقلاب و به تعبیر داهیانه مقام معظم رهبری " امید هنر انقلاب " است از این رو تعریف هنر انقلاب ، بدون حوزه هنری امکان پذیر نیست . این نهاد هنری برآمده از متن انقلاب شکوهمند اسلامی در طول 30 سال فعالیت فرهنگی و هنری خود پیوندی عمیق میان خود و هنرمندان متعهد ایجاد کرده است که مفاهیم و آرمان های انقلاب اسلامی را در قالب هنر و به زبانی بدیع و نو با محوریت اندیشه های تابناك اسلامی و انقلابی بیان داشته و در شکل های هنری آن را ترویج و تبلیغ نموده است و سعی در تبین جــریان هنــری سالم و متعهـد جامعه اسلامی داشته و مدافع اصول و آرمانهای ارزشی انقلاب اسلامی و دستاورد های آن است و میكوشد تا در این راه از تمام دستاندركاران هنر و هنرمندان نیز یاری جوید .
حوزه هنری خط مقدم هنر انقلاب و به تعبیر داهیانه مقام معظم رهبری " امید هنر انقلاب " است از این رو تعریف هنر انقلاب ، بدون حوزه هنری امکان پذیر نیست . این نهاد هنری برآمده از متن انقلاب شکوهمند اسلامی در طول 30 سال فعالیت فرهنگی و هنری خود پیوندی عمیق میان خود و هنرمندان متعهد ایجاد کرده است که مفاهیم و آرمان های انقلاب اسلامی را در قالب هنر و به زبانی بدیع و نو با محوریت اندیشه های تابناك اسلامی و انقلابی بیان داشته
كوتاه سخن اینكه ، ما نیاز داریم هنر انقلابی ایران در سطوح بینالمللی به جهانیان معرفی شود و این مساله میسر نمیشود مگر با همراهی نسل هنرمند برخاسته از متن انقلاب و الهام از هویت فرهنگ اسلامی و ملی خویش با سلاح تفکر هنری ،تجربه و تکنیک در جهت مقابله با یورش جنگ نرم و ناتوی فرهنگی دشمنان نظام مقدس جمهوری اسلامی ، تا الگویی جهت دهنده برای همه هنرمندان جهان، و هدایتگرانه برای رشد فرهنگی جوامع، باشیم.
به نظر میرسد برای تکرار آن دوران طلائی و رسیدن دوباره به قله رفیع هنر مکتب انقلاب راهی جز پرورش هنرمند متعهد- به خصوص نسل چهارم انقلاب - وجود ندارد و به رغم تلاشهای پیشینیان ، مدیران دلسوز و متولیان فرهنگی و هنری، هنوز فاصله ما با ساز و کار بازآفرینی و زمینهسازی و پرورش هنرمند جوان متدین و متعهد که عالم را از دریچه توحید بنگرد و روزنه امید برای آینده نظام جمهوری اسلامی ایران و پیشبرد اهداف متعالی آن باشد ، بسیار است. از اینرو ، رجعتی مجدد لازم است تا با بازخوانی دوباره مبانی انقلاب اسلامی زمینه تولید و پردازش آثار هنری منطبق با آرمان انقلاب فراهم آید.
پی نوشت
1 . تاریخچه و اساسنامه حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی
2 0 همان
- چهارشنبه 17/8/1391
- تاريخ :
هنر انقلاب (1)
هنر انقلاب اسلامی، سبکِ خاصی از هنراست که در دهه اول انقلاب شكوهمند اسلامی ایران و در دامن ارزش ها و باورهای اسلامی که انقلاب را به ثمر رساند و نیز با الهام از مضامین فرهنگی و سیاسی و اجتماعی ایران، در آن دوره خاص شکل گرفت.
هنر انقلاب از منظرهای مختلفی مثل: سیر تاریخی، ساختار بصری، عملكرد، مشخصات و شیوه اجرا و... قابل بررسی است . تعهد ، اخلاقمداری، واقع گرایی، توجه به آرمانها ، ارزش ها و اصول والای دینی و اسلامی، در خدمت حقایق بودن، دفاع از آرمان ها و اصول انقلاب اسلامی ، فراهم ساختن زمینه رشد و هنر مبتنی بر معرفت اسلامی ، ترویج فضایل اخلاقی – انقلابی و... را می توان از ویژگی ها و خصوصیات اصلی هنر انقلاب برشمرد .
«هنر بزرگ انقلاب این بود که توانست هنر را در خدمت حقایق و در خدمت انسان در بیاورد و آن را از انحصار هم خارج کند.» با به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی، پیام هنر رنگ و بوی حقیقت گرفت و به سوی اصالتش باز گشت و به خدمت انسان در آمد. به عبارتی گویا تر انقلاب هنر وامدار انقلاب اسلامی ایران است . انقلابی كه با شعارها و اندیشه های معنوی و ارزش های والای انسانی به ثمر رسید، چنین انقلابی برای معرفی آرمان هایش نیاز مند ابزاری كار آمد است و بهترین ابزار برای نیل به این هدف بزرگ« هنر» است.
«انقلاب جزو حوادثی است که جز با زبان هنری، قابل بیان کردن نیست... اصلاً در تاریخ نمی شود و کسی حوصله ندارد اینها را بخواند فقط در داستان و کار هنری قابل ارائه است و لاغیر... توقع انقلاب از هنر و هنرمند، مبتنی بر نگاه زیباشناختی در زمینه هنر است؛ توقع زیادی هم نیست... شما در عالی ترین آثار دراماتیک دنیا، آنجایی که به فداکاری یک انسان برخورد می کنید، او را تحسین و ستایش میکنید. وقتی فیلم، آهنگ، تابلوی نقاشی، زندگی فلان انقلابی ـ مثلا ژاندارک ـ یا سرباز فداکار فلان کشور را برای شما به تصویر میکشند، در دل و باطن وجدان خودتان نمیتوانید کار او را تحسین نکنید. هزاران حادثه به مراتب با ارزش تر و بزرگ تر از آنچه که در این اثر هنری نشان داده شده، در دوران هشت سال دفاع مقدس و در خود انقلاب، در خانه شما اتفاق افتاد ، آیا این زیبایی نیست؟ ...
اینجاست كه هنر به میدان می آید و به عنوان یک ابزار تبلیغی و یک سلاح کارآمد به معرفی انقلاب و حفظ وصیانت از اصول و ارزش های والای آن همت می گمارد . چرا كه «انقلاب وقتی میتواند خودش را در قالب هنر بیاورد، که هنرمند خودی داشته باشد و خودش هنرمندش را پرورش بدهد.»
در هنر انقلاب «فردیّت هنرمند» مطرح می شود. سلیقه هنرمند، باورها، میزان تزکیه، شناخت ایدئولوژی، آداب و رسوم و همه این عناصر در فردیت، هنرمند موثرند.. از اینرو ، نگاه ارزشی حاکم بر عرصه های فرهنگی در میان هنرمندان موجب می شود مفاهیم معنوی و اسلامی چون جهاد ، شهادت ، ایثار و فضائل اخلاقی مورد توجه قرار گیرد .
هنر انقلاب، امروز در «اختیار» همه طبقات و اقشاری است که با انقلاب و اسلام و باورهای متعالی امّت ما پیوند و ارتباط دارند و هم جهت اند و مروج اندیشه های توحیدی است .
در هنر انقلاب «فردیّت هنرمند» مطرح می شود. سلیقه هنرمند، باورها، میزان تزکیه، شناخت ایدئولوژی، آداب و رسوم و همه این عناصر در فردیت، هنرمند موثرند.. از اینرو ، نگاه ارزشی حاکم بر عرصه های فرهنگی در میان هنرمندان موجب می شود مفاهیم معنوی و اسلامی چون جهاد ، شهادت ، ایثار و فضائل اخلاقی مورد توجه قرار گیرد .
هنر انقلاب امروز در مسیر تبلیغ «اهداف » و «ارزشها»ست، تعهددردآشنایان مکتبی است . هنر انقلاب در خدمت سیره اهل بیت (ع) و ارزش های اسلامی، مبانی و آرمان های انقلاب و خون سرخ گلگون كفنان 8 سال دفاع مقدس است. خون شهادت طلبی در رگهای آن جاری است. هنر انقلاب، حماسه آفرینی، ستم ستیزی، دفاع مقدس، شهید و بیداری اسلامی ... است.
در حقیقت دوران سیسال انقلاب اسلامی دورانی پربار در تمام ابعاد فرهنگی از جمله هنر بوده و است . هنرمندان انقلاب اسلامی با مهارتی فنی همراه با معرفتی معنوی توانستند بسیاری از ارزشها و حماسههای انقلاب اسلامی را در قالب آثار هنری ارائه نمایند.
برخی ازآثار هنر مکتب انقلاب علی رغم نو پا بودن چه در حوزه مضامین و چه از نظر هنرمندان جوانی که به دلیل آرمانخواهی انقلابی به این عرصه گرایش پیدا کرده بودند از چنان قوام و دوامی برخوردار شدند که امروزه بعد از گذشت قریب به سی سال هنوز مورد توجه مجامع هنری كارشناسان و منتقدان هنری قرار دارد و چه بسا در مجامع هنری امروزی باز تولید میشود.
پینوشت:
1. بیانات مقام معظم رهبری در دیدار جمعی از هنرمندان دفاع مقدس، 20/1/1379.
2. بیانات در دیدار نویسندگان حوزه هنری، 2/3/77.
3. بیانات در دیدار اصحاب فرهنگ و هنر، 1/5/1380.
4. بیانات در دیدار اعضای کنگره شعر حوزه، 15/7/1370.