اشعار اجرا شده توسط جواد مقدم
خدا سرنوشت ما رو توی هیئتا رقم زد
اسم ما دیوونه ها را از تو عاقلا قلم زد
لذت تموم دنیا به خدا عشق و جنونه
عاقلی معنا نداره هر کسی اینو بدونه
دلی که عاشق نباشه مثل یک سنگ سیاهه
خسته میشه از زمونه همه عمرش تباهه
به خدا عشق حسینو من به یک دنیا نمیدم
جز حریم عشق عباس دیگه من جایی نمیرم
حک شده به روی سینه اسم عباس وفادار
میون تموم عشقا عشق من فقط علمدار
همیشه مدیون ساقی آبهای نهر فراته
همیشه میگن ابالفضل همه عالم فداته
گریه کن بر غم ساقی تا که اشکات بشه راهی
به جز عباس وفادار ندارم پشت و پناهی
قصه کرب و بلا رو همه ی اونا شنیدن
واسه ی دست بریده دونه دونه اشک باریدن
همه ابرهای تیره دل غمینن از غم یار
می باره بارون همیشه از غم هجر علمدار
قدر این گوهر اشکو گریه کن باید بدونه
چون حسین قلب و دلش رو گرفته با غم نشونه
چو حسین گفته از اول ان قتیل العبراتم
عاشق گریه کنانم من سفینه النجاتم
یاد عقلمه شنیده ناله ابر دریده
این چنین ناله تو دنیا گوش هیچ کس نشنیده
خدا میدونه دلم به غم اسیره
آرزو داره برا حسین بمیره
عمریه آقا جیره خور تو هستم
من به امید نگاه تو نشستم
حسین وای وای وای وای
خودت میدونی به عشق تو اسیرم
اگه یه روزی بگی بمیر می میرم
حسین وای وای وای وای
برا حریمت میزنه پر دلامون
کرده بیچاره شش گوشه ی آقامون
دوست دارم ارباب بیام به کرب وبلات
بین الحرمین کنار گنبد طلات
ار روز اول سر مست اون نگاتم
هستیمو آقا مدیون اون چشاتم
دلدادگان چون ساغر از دلبر گرفتند
از غیر دلبر دامن دلبر گرفتند
دادند جان تا در بر جانانه رفتند
دادند جان تا در بر جانانه رفتند
دادند دل تا در بر دلبر گرفتند
پیمانه تردید بشکستند و این قوم
از دست حق جام می باور گرفتند
بر خواستند از بستر دنیای فانی
زان پس عروس عشق را در برگرفتند
رفتند یاران چابک سواران
سر مست از عشق خدا از سر گذشتند
سرمشق از آن کشته بی سر گرفتند
بستند چشم از چشم و دست از دست شستند
این شیوه از عباس نام اور گرفتند
رفتند یاران چابک سواران
نا خوانده علم آموزگار عشق گشتند
نا رفته مکتب درس بی دفتر گرفتند
بهر نثار جان به قربانگاه رفتند
با حنجر خود بوسه از خنجر گرفتند
از جان ودل یک یا علی گفتند و رفتند
جام ولا از ساقی کوثر گرفتند
رفتند یاران چابک سواران
امون ز چشمای حسود که اکبر رو نظر کرد
داغ لب قشنگشو بر جگر پدر کرد
بابا کنار خیمه ها دست به دعا نشسته
بدو که ای علی میاد دیگه دلم شکسته
صدا بلند شد که پدر دیگه علی نداری
تشنه دارم جون میدم و کاش کمی آب بیاری
تا صدا اکبرو شنید ریخت رو سرش آسمون
عصا دیگه شکسته شد بابا شده قد کمون
یه بار دیگه بابا بگو دیگه توون ندارم
میخوام بابا صورتمو رو صورتت بذارم
بارون خون می ریزه از هر سر گیسوی تو
بابت زمین گیر شده از شکاف ابروی تو
شبیه مادرم شدی بازوی تو کبوده
بگو که این دور و برا مگر مغیره بوده
کمکم کن خواهر من یادگار مادر من
داره جون میده عزیزم میره از کف اکبر من
اکبرم لباتو وا کن دوباره بابا صدام کن
جون خواهرت رقیه یه بار دیگه نگام کن
فصل درده و خزونه دور لبهات پر خونه
پاشو ای موذن من وقت گفتن اذونه
شدم از زندگی خسته مادرم اینجا نشسته
اکبرم شبیه زهرا سینه و پهلوت شکسته
خون روی زمین دویده سینه شو دشمن دریده
وقت جون دادن نگاه کن پاشو رو زمین کشیده
داداش دشمنا نامردن به اشک ماها می خندن
اگه تو با ما نباشی دست زینبو می بندن
اشک من یار حسینه دل خریدار حسینه
اگه دارم اعتباری بخدا کار حسینه
همه عالم و بگردند مثل تو پیدا نمیشه
هیچ کسی برای قلبم یوسف زهرا نمیشه
چشم من سوی نگاته عشق تو روح صلاته
تنها آرزوم تو دنیا دیدن کرببلاته
من به عالمین نمیدم عشق و جود و کرمت رو
چی میشه که حس کنم من بوی سیب حرمت رو
شنیدم که بارگاهت قبله گاه عالمینه
که بهشت هر بهشتی صحن بین الحرمینه
آخه تا کی آقا باید من به انتظار بشینم
من با چشمای پر از اشک عکس شیش گوشه ببینم
میزنم بر سر و سینه باز ز کربلا میخونم
دست رد نزن به سینم دعوتم کن آقا جونم
من به تو آقا اسیرم تو بگی بمیر میمیرم
من ز دستای ابوالفضل رزق و روزیم رو میگیرم
دل من تنها بی کس و کار تا ابد از غم و غصه ارباب ببار
نمیدونی مگه ارباب تو رو سر بریدن نمیدونی مگه به خیمه هاش آتیش کشیدن
پس چرا تو زنده ای پس چرا نفس میاد دل من بیشترا ز اینها دل من گریه میخواد
ای کشته صدپاره تن ارباب من ارباب من ای اربااربا بی کفن ارباب من ارباب من
گریه کن دل من تو غم ارباب بی کفنی رسیده دل من موقع پرپرزدنت
نمیدونی مگه دستای عمو رو بریدن وقتی خیمه ها میسوخت کر کشیدن
همه جا میشه شنید صدای وا عطشا دل من بیا بریم با هم دیگه کرببلا
پس چرا تو زنده ای پس چرا نفس میاد دل من بیشترا ز اینها دل من گریه میخواد
ای کشته صدپاره تن ارباب من ارباب من ای اربااربا بی کفن ارباب من ارباب من
از عشق تو مولا حسين
فتاده ام در شور شين
برند اگر زبان من
من با دلم گويم حسين
زنده من از بوي توام
گشته ابروي توام
به تار موي تو قسم
آواره كوي توام
اسير عشق پاك تو
بوده ام از روز نخست
آقا قسم به زينبت
دلم حسينيه توست
سفينه النجاتي رو
چشم همه به سوي تو
سيد اهل جنتي
جنان شميم بوي تو
ديونه روي توام
اسير گيسوي توام
به خاك و خون كشيده
تيغ دو ابروي توام
روح كرم خون خدا
تو افتخار آدمي
به هر تپش گويد دلم
تو پادشاه عالمي
هوا هواي حسين هواي سينه زني
به گردنم کي آقا يه قلاده ميزني
منو صدا ميزني
مست چماتم آخه خماره ياري که دارم کسي نداره
چه کنم آقا تو قحطي عشق بارون عشقت به من بباره
دلم برات تنگ شد
هوا هواي حسين هوا هواي حرم
هواي کرب و بلا دوباره زد به سرم
نکنه کربلا نر
شده ام اندر عشق تو مجنون بيابرس بر داد دل خون
تو رو جون زينب و رقيه منو ببر کربلا آقا جون
دلم برات تنگ شده
هوا هواي حسين هواي پرشوروشين
دلم ميخواد بخونم روضه توبين الحرمين
روضه اربابم حسين
هوا هواي حسين هواي قاموسي
هواي معجر و خون روضه ناموسي
هوا هواي حسين هواي پرشوروشين
دلم ميخواد بخونم روضه توبين الحرمين
روضه اربابم حسين
بميره زينب كفن نداري چرا تو سر در بدن نداري
به تو دادم پيرهن برادر چرا داداش پيرهن نداري
بميره زينب برات
كاش ميشد توو حرم چشم تو پرواز بكنم
دفتر شعرم وبا عكس تو آغاز بكنم
كاش ميشد حوض دلم با اسم تو كاشي بشه
تويه قلب آسمون عكس تو نقاشي بشه
كاش ميشد به قامتت اقامه نماز كنم
سفره ي دردِ دل و براي تو باز كنم
كاش ميشد كه انتظار يه صف طولاني نداشت
هركي دل تنگ تو بود وقت ملاقاتي ميذاشت
وقت دل تنگي هامون به صورتت نگاه كنيم
نماز جمعمونُ كاش به تو اقتدا كنيم
كاش ميشد كنار تو شعر نگاه تو سرود
كاش ميشد توو ميدون وليعصر عكس تو بود
خسته از نگاه مردم خسته ام از همه كس
سايبون رو سرم دستهاي تو بوده و بس
كاش يه ستاره از نگاه چشمات بچينم
واسه يك نظر تو رو توو خوابُ رويا ببينم
قطره هاي اشك من پشت سرت مسافره
عمريه كه اين دلم به راه تو منتظره
كاش ميشد تو مجلس چشماي تو دم بزنم
مدال نوكريمُ بندازي دور گردنم
كاش ميشد يه گوشه اي تو خلوتت جا ميشدم
پاسبون خيمه ي قشنگ آقا ميشدم
از تو چشمام به قد و قامت تو پل ميزنم
به پرِ شال عزات دست توسل ميزنم
شهادت امام حسن مجتبی (ع)
کاشکی می شد قبر تو دل مضطرم باشه
یه حرم داشته باشی همیشه دلبرم باشه
چقدر صفا داره پیش ضریت نمازیکه
حضرت مهدی امام جماعت حرم باشه
تو وفا معلم مولا ابوالفضله
همیشه دورش یا اکبر یا ابوالفضله
خیلی خوب شد دست نبرد به قبضه شمشیر
اونکه هر انگشت او یه پا ابوالفضله
ذکر نامش رجز قاسم و شاه علقمه
این و عالم بدونن حسن کریم عالمه
تا نبی به صورتش نگاهی میکنه میگه
کاشف الکرب ان وجه علی و فاطمه
یا حسن مجتبی کریم آل اها
ایها الناس بدانید گدای حسنم
نوکر خسته دل و بی سر و پای حسنم
ایها انسا بدانید دلم خانه مهرش باشد
همه شب گرم عضب گرم نوای حسنم
ایها الناس بدانید گدای حسنم
منت غیر نباشد به خدا گردن من
شکرلله که مدیون عطای حسنم
ایها الناس بدانید گدای حسنم
گرچه در لشکر او میرو سپهدار نماند
من علمدار غم و عشق و صفای حسنم
ایها الناس بدانید گدای حسنم
دوش از اوج سما خسته ندایی آمد
حضرت فاطمه میگفت فدای حسنم
ایها الناس بدانید گدای حسنم
گفت زهرا نرود روز جزا در آتش
هر که امروز بیاید به عزای حسنم
ایها الناس بدانید گدای حسنم
گفت زهرا که شوم مادر آن سینه زنی
که کمی اشک بریزد زبرای حسنم
من نگویم که در آن لحظه به سرم
تکیه کردم به قد همچو عصای حسنم
با همان دست که بشکست نوشتم با خون
نام این کوچه بود کرب و بلای حسنم
ایهااناس خودم در پی او میگردم
هر که شد از سر اخلاص گدای حسنم
ایها الناس بدانید گدای حسنم
از عالم زر حب علی را داریم
ما تا به ابد سائل کوی یاریم
صد بار اگر دوباره دنیا آییم
از دشمن مرتضی علی بی زاریم
هر کسی را اسم اعظم داده اند
بر لبش نام علی بنهاده اند
عشق بر حجاج احرام ولاست
کعبه کعبه علی مرتضاست
دین حق با نام او کامل شده
هل عطا در شان او نازل شده
با علی درهای رحمت باز شد
یا علی گفتیم و عشق آغاز شد
این حدیث دل بود تصنیف نیست
شیعه در محشر بلاتکلیف نیست
شیعه پایش در مسیر اولیاست
شیعه مولایش علی مرتضاست
عشق او از دل تجلی می کند
یا علی گفتن گره وا می کند
یا علی گفتن رموز انبیاست
یا علی گفتن شعار مصطفاست
یا علی گفتن مرام فاطمه است
مزد هر شیعه سلام فاطمه است
پیش او افتاده مرحب از نفس
بت شکن کار حیدر هست و بس
تا علی فرمانده دهر است دهر
شیعه با ضد علی قهر است قهر
او نه تنها در زمین نام آور است
نام او در آسمان ها حیدر است
آنکه او فرمانروای محشر است
حیدر است و حیدر است و حیدر است
دل اگر در جستجوی کعبه است
نام حیدر آبروی کعبه است
هر که حیدر گفت حجش کامل است
ور نه اعمالش سراسر باطل است
آیت کبرای هستی حیدر است
قهرمان حق پرستی حیدر است
کعبه یعنی خلوت دل با خدا
کعبه یعنی زادگاه مرتضا
یک جهان سر مست با نام علیست
امتیاز شیعه با نام علیست
هستی عالم رهین هست اوست
چرخ می چرخد اگر با دست اوست
کیست او یعصوب دین حبل المتین
قبله عالم امیرالمومنین
گر کلیم الله مصلح بر عصاست
ذکر یا زهرا عصای مرتضاست
شه پر جبریل فرش خانه اش
اوست شمع و فاطمه پروانه اش
گر مسیحا مرده را دم می دهد
دم علی بر کل عالم می دهد
آری آری او علی مرتضاست
شاه بیتی از غزل های خداست
آری آری شهد هستی حیدر است
از عسل هم صحبتش شیرین تر است
مادران زایند اگر صد ها پسر
مثل و مانند علی ناید دگر
مرتضی تا که تکلم می کند
فاطمه فورا تبسم می کند