راسخون

متن اشعار اجرا شده توسط حاج محمود کریمی

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

چه جانماز پي اعتكاف بر دارد
چه ذوالفقار به عزم مصاف بر دارد
علي حقيقت روز است و هيچ جايز نيست
كه در مقابل شب انعطاف بر دارد
دو سوي اين كره هر يك قلمروي دارند
نشد جداييِ شان ائتلاف بردارد
شبيه خواب سحر سطحي است و زود گذر
كسي كه دست از اين اختلاف بر دارد
دوباره مثل علي زاده مي شود ، اما
اگر دو مرتبه كعبه شكاف بر دارد
اگر كه حرمت مولا نبود ، ممكن بود
خدا ز خلق خود امر طواف بر دارد

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

مصرع ناقص من کاش که کامل می شد

شعر در وصف تو از سوی تو نازل می شد
شعر در شأن تو شرمنده به همراهم نیست
واژه در دست من آنگونه که می خواهم نیست
من که حیران تو حیران توام می دانم
نه فقط من که در این دایره سرگردانم
همه ی عالم و آدم به تو می اندیشد
شک ندارم که خدا هم به تو می اندیشد
کعبه از راز جهان راز خدا آگاه است
راز ایجاز خدا نقطه ی بسم الله است
کعبه افتاده به پایت سر راهت سرمست
«پیرهن چاک و غزل خوان و صراحی در دست»
کعبه وقتی که در آغوش خودش یوسف دید
خود زلیخا شد و خود پیرهن صبر درید
کعبه بر سینه ی خود نام تو ای مرد نوشت
قلم خواجه ی شیراز کم آورد، نوشت:
«ناگهان پرده برانداخته ای یعنی چه
مست از خانه برون تاخته ای یعنی چه»
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید
می رسد دست شکوه تو به سقف ملکوت
ای که فتح ملکوت است برای تو هبوط
نه فقط دست زمین از تو تو را می خواهد
سالیانی ست که معراج خدا می خواهد-
زیر پای تو به زانوی ادب بنشیند
لحظه ای جای یتیمان عرب بنشیند
دم به دم عمر تو تلمیح خدا بود علی
رقص شمشیر تو تفریح خدا بود علی
وای اگر تیغ دو دم را به کمر می بستی
وای اگر پارچه ی زرد به سر می بستی
در هوا تیغ دو دم نعره ی هو هو می زد
نعره ی حیدریه «أینَ تَفرو» می زد
بار دیگر سپر و تیغ و علم را بردار
پا در این دایره بگذار عدم را بردار
بعد از آن روز که در کعبه پدیدار شدی
یازده مرتبه در آینه تکرار شدی
راز خلقت همه پنهان شده در عین علی ست
کهکشان ها نخی از وصله ی نعلین علی ست
روز و شب از تو قضا از تو قدر می گوید
«ها علیٌ بشرٌ کیفَ بَشر» می گوید.

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

السلام ای ثمر عمر پیمبر زهرا
داده طاها لقبت حضرت مادر زهرا
کفو و همتای علی فاتح خیبر زهرا
به ائمه شده ای حجت اکبر زهرا



وقت آن است که از خاک تو زر جمع کنیم
چادرت را بتکانی و قمر جمع کنیم
باید از بین کلام تو نظر جمع کنیم
باز هم خطبه بخوانی و گهر جمع کنیم


بگو از راه خدایی که فراموش شده
بگو از راهنمایی که فراموش شده
از رسول دوسرایی که فراموش شده
بگو از حق ولایی که فراموش شده


تو همان جمع فضائل، تو همان جمع صفات
تو همان جلو هی توحید و همان جلو ی ذات
احتجاجات تو لبریز دلیل و آیات
راه بیراهه شود ! دم نزنی تو...! هیهات


با ولای تو نوشتند نجات ما را
با تو امروز نداریم غم فردا را
پس مگیر از لب ما خواهش "یا زهرا" را
انقلاب تو گرفته است همه دنیا را


از تو ما یاد گرفتیم که رحمت باشیم
اهل بنده شدن و اهل عبادت باشیم
در خوشی های زمان یاد قیامت باشیم
همه جا گوش به فرمان ولایت باشیم



ای به زخم رخ و پهلوی تو اکرام و سلام
ای که خون پسرت گشته قوام اسلام
فرصت گفتن از تو شده در این ایام
کربلا شرح غم توست به معنای تمام


غم علی ، غصه علی ، ناله علی ، آه علی
نور الله علی ، شمس علی ، ماه علی
اول و آخر معراج علی ، راه علی
پهلویم داد شهادت : ولی الله علی



چند وقتیست سرم روی تنم می افتد
دست من نیست که گاهی بدنم می افتد
نقش لاله به روی پیرهنم می افتد
دست من کار کند ، مطئنم می افتد



من ز تب کردن و بیمار شدن خسته شدم
بر سر خادمه سربار شدن خسته شدم
با تن سوخته تب دار شدن خسته شدم
من از این دست به دیوار شدن خسته شدم



آنقدر آب شدم من که تنی نیست که نیست
مثل تصویر شدم من، بدنی نیست که نیست
جز "حلالم کن علی جان " سخنی نیست که نیست
هر چه گشتم به خدا یک کفنی نیست که نیست

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

گویا دعای نیمه شبم بی اثر شده
یعنی که خون پهلوی تو بیشتر شده
دیگر نماز مادر من بی قنوت شد
دیگر شب بلند علی بی سحر شده
از صبح ، زخم سینه امانت بریده بود
حالا بلای جان تو درد کمر شده
از زخم های سوخته رنگی که دیده ام
فهمیده ام چه با بدنت پشت در شده
اینبار هم که پاشدی از روی بسترت
خوردی زمین و پیرهنت سرخ تر شده
وقت نفس زدن چقدر زجر می کشی
این دنده­­ ی شکسته عجب دردسر شده

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

چرا هوا زمستونیه دیوار خونمون خونیه
در خونه پر از هیزمه مادر کجایی
هوای کوچمون مه شده
گلای باغچمون له شده
حیاتمون پر از مردمه مادر کجایی
از آتیشه در شعله ور هنوز داره زبونه میاد
داریم میمیریم از دلحوره صدای تازیونه میاد
نکنه بوی آتیش از چادر مادر ای خدا
نکنه خون چادرش کاره میخه در ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار ، شبیه مجنون ببار
به حاله ما خون ببار ، ای بارون
دیگه نفس نداری ولی ، بیا بازم بگو یا علی
پاشو تا پرپر نشد تنت ، بریم توخونه
بذار بگن علی بی کسه ، کسی به دادش نمیرسه
تو رو خدا تا نکشتنت ، بریم تو خونه
مادر ببین اشکه زینب ، ببین که بیقراره علی
نذار ببینن تو کوچه ها ، شکسته ذوالفقار علی
دیگه چشای مادرم منو نمیبینه ای خدا
آخه بابامو میبرن تمومه مدینه ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار ، شبیه مجنون ببار
به حال ما خون ببار ، ای بارون
نکنه بوی آتیش از چادر مادر ای خدا
نکنه خون چادرش کاره میخه در ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار ، شبیه مجنون ببار
به حاله ما خون ببار ، ای بارون
میخه دره که داغ هنوز ، پای دلت بسازو بسوز
میکشی مرهم خاک و خون ، به زخم پهلوت
خاکا با خونه تو گل شدن ، همه مدینه قاتل شدند
غلاف سرد شمشیرشون شکسته با زور
بیا کمک زینبم بیا ، یه پارچه روی زخماش بذار
آتیش چه کرده با چادرش ، برو براش یه چادر بیار
حاله دل بابامون کسی نمی دونه ای خدا
بعید دیگه مادرم برسه به خونه ای خدا
خدا خدا ای خدا واویلا
ببار ای بارون ببار ، شبیه مجنون ببار
به حال ما خون ببار ، ای بارون
کسی تو مدینه به یاری ما نمیرسه
چه قیامتی صدا به صدا نمیرسه
یه طرف آتیش دل ، یه طرف آتش هیزم
یه طرف گریه ما ، یه طرف خنده مردم
در آتیش گرفته روی گله پرپر افتاد

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

یه گل یاس شکسته شاخه هاش از هم گسسته
باغبون خسته ی خسته کنار گلش نشسته
گل یاس یاس بهشته روی گلبرگاش نوشته
که فقط تو این زمونه عشق حیدر منو کشته
فاطمه آروم جونم گل یاس قد کمونم
دعا کن اگه تو رفتی دیگه من زنده نمونم
ای همیشه همنشینم ای امیرالمومنینم
دعا کن تا من بمیرم اشک چشماتو نبینم

بعد تو سیاهی بخته زندگی بی تو چه سخته
بمیرم که از لب تو خون میریزه لخته لخته
مادر مادر وای مادر
مادر مادر وای مادر
سه ماهه که چشمای من روی مادرو ندیده
چادری که رنگ خاکه روی صورتش کشیده
سه ماهه واسه عیادت در این خونه نخورده
سه ماهه با دست مادر به موهام شونه نخورده
سه ماهه تنور خونه دیگه خاموشه و سرده
تا نفس میکشه مادر نفسش برنمیگرده
هنوزم به زیر چادر بدنش داره میلرزه
میبینم تو خواب حسنش داره میلرزه
وقتی خواب میاد به چشمام شبایی که غم میارن
میبینم موهامو بافته دستایی که جون ندارن
سه ماهه عزا گرفتی چرا پا نمیشی از جا
سه ماهه عزا گرفتی چرا پا نمیشی از جا

مادر مادر وای مادر
مادر مادر وای مادر

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

دود بود و دود بود و دود بود
گل میان آتش نمرود بود
شعله می پیچید بر گرد بهار
خون دل می خورد تیغ ذوالفقار
یک طرف گلبرگ اما بی سپر
یک طرف دیوار بود و میخ در
میخ یاد صحبت جبریل بود
شاهد هر رخصت جبریل بود
قلب آهن را محبت نرم کرد
میخ از چشمان زینب شرم کرد
شعله تا از داغ غربت سرخ شد
میخ کم کم از خجالت سرخ شد
گفت با در رحم کن سویش مرو
غنچه دارد، سوی پهلویش مرو
حمله طوفان سوی دود شمع کرد
هرچه قوت داشت دشمن جمع کرد
روز، رنگ تیره ی شب را گرفت
مجتبی چشمان زینب را گرفت
پای لیلی چشم مجنون می گریست
میخ بر سر می زد و خون می گریست
جوی خون نه تا به مسجد رود بود
دود بود ودود بود و دود بود

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

ل ها شد بیت الاحزان
همپای عرش اعلی
گریونه چشم عالم
همپای چشم مولا
یاد زخم های تو مادر جان
می سوزم جای تو مادر جان
می میرم پای تو مادر جان
مــــادر جان مــــــادر جان
سر تا سر روضه ی تو
شعرهای عاشقونه
گلدونِ یاس خونه
این شب ها نوحه خونه
دست تو بر سرم یا زهرا
دردت رو می خرم یا زهرا
بانوی بی حرم یا زهرا
یا زهـــرا یا زهـــــــرا

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

از تیغه ی تیز باد خزون
می ریزه گلبرگ های یاسمون
چشم های زهرا از روی علی
مثل ابر سرخِ تو آسمون
ناله ناله، صدای مادر، بین آتیش بین دوده
شاخه شاخه، گل شکسته، یا سیاهِ یا کبودهِ
طناب روی، دستای علی
طوفان و موج، دریای علی
همه خوشیِ، دنیای علی
ماه تمومه، شب های علی
به روی خاک، به پای علی
مادر ما و زهرای علی
کاسه ی خونِ چشمای علی
ضربه ضربه، غلاف تیغ و روی و پهلو، دست و بازو
دسته دسته، فرشته ها در، زیر و دست و پای بانو


دشمنا علی رو بردند
تو کوچه ها علی رو بردند
به پیش چشمای غریب و آشنا، علی رو بردند
از توی شعله ها، علی رو بردند
با اشک و ناله ها، علی رو بردند
میون خنده ها، علی رو بردند
جلوی چشم بارونی بچه ها، علی رو بردند
یکی نَزَد صدا، میون کوچه ها، که چرا علی رو بردند
یکی جونش به لب اومده
به زیر دست و پا، علی رو بردند
گریه گریه، چشای زینب، ابر اشک عالمینه
پاره پاره، دلای گریون، غصه هاشون از حسینِ

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

مدینه شد قفسم تا به خدا برسم
یکی شده شب و روزم
شکسته پهلوی من کبوده بازوی من
پر از تبم، پر از سوزم
می روم به خاطر دلم می روم به سوی حاصلم
می روم، ولی شکسته بالم
می روم به دامن سحر می روم به آخرین سفر
می روم به سمت اوج عالم
آماده ی سفرم ستاره ی سحرم
علی بیا به برِ من
خمیده شده، کمرم کجایی ای پدرم
شکسته بال و پر من
می بری ز خانه ات مرا می بری مرا ای آشنا
می بری به سوی دریا
می بری شبانه بدنم می بری کنار محسنم
می بری مرا کنار بابا


نهان کنی کفنم به دیده ی حسنم
اگر نمی رود از دست
غسل دهید بدنم ز روی پیراهنم
که این بدن پُر زخم است
خداحافظ ستاره های شب خداحافظ زمین و تاب و تب
خداحافظ دل کبوده زینب
خداحافظ سرشک بی صدا خداحافظ غبار کوچه ها
خداحافظ که جان رسیده بر لب

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

وی شهری که یه روز پُر می شه از عطر خدا
نفسای کسی که رد می شه از کوچه ی ما
حالا امروز میان و خونه مو آتیش می زنن
تو رو توی کوچه ها، روی زمین می کشونن
داره بارون می باره
دستات دیگه جوون نداره
کوچه پر از نامحرمه
برگرد که از حاشیه ی چادر تو خون می باره، وااای


چرا داری از خدا مرگتو خواهش می کنی
وقتی زیر دست و پا، منو نوازش می کنی
اگه یک باره دیگه پا شدی از روی زمین
اشک بی تابی رو، تو غیرت این چشما ببین
چه شبِ تاری شده
زخمات، همه کاری شده
کارم تموم شد تا دیدم
جای ردّ خون تو که روی زمین جاری شده، وااای
خدایا خدایا، جونم پُر شراره شد
خدایا خدایا، قلبم پاره پاره شد


توی کوچه میارن، جونمونو رو لبمون
پاشو تا آروم بشه گریه های زینبمون
این نامردا که نموندن زیر دِین من و تو
چه بلایی میارن سرِ حسین من و تو
بذا آتیش بگیرم
کاشکی همین جا بمیرم
زهرا حلالم کن اگه
رفتم که دیگه بی تو ام، این خونه بیرون نمی رم، وااای

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

رنادِ علیمو خوندم، میون آتیش
عشق تو رو نشوندم، میون آتیش
وقتی به پات می سوختم در وسط دود
روشنی رو کشوندم، میون آتیش
به پیش رویت، خسته نشستم
ز پا فتادم، شکست دستم
من کوثرم، اما ز مینای تو مستم
در کل عالم من طرفدار تو هستم
یا امیرالمومنین، حیدر
یا امیرالمومنین، حیدر
هیچکی خبر نداره از حال زارم
برای زنده موندن، امید ندارم
خجالتم ز روی مقدسِ تو
بیشتر از این نداشتم، به پات بذارم
آتیش گرفتم تا تو بمونی
پیر تو گشتم، توی جوونی
کردم حمایت از تو با پهلوی خونی
صاحب مثال فاطمه، قد کمونی

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

اله ی یا فاطمه در حرم افتاد
وااای وااای وااای وااای، مادرم افتاد
خونه رو آتیش، می سوزونه
بابا رو دشمن، می کشونه
کاشکی تو برگردی
دوباره توی خونه


لشکر نامرد، مردِ تنها
نعره ی دشمن، آه بابا
مدینه اومده برای تماشا
اشک خدا می چکه با نفس باد
وااای وااای وااای وااای، مادرم افتاد


تمومه کوچه ناله می کنند اگه
تو زخماتو نشون بدی
می میره مرتضی اگه تو آخرش
میون کوچه جون بدی
عرش خدا پُر شده از ناله و فریاد
وااای وااای وااای وااای، مادرم افتاد

09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

وااای از این نفسات
وااای از اشک چشات
وااای از زخم نگات
مادرم، ای وای مادرم
نفس بزن باز دوباره
پرستوی مهاجر من
بس که چشات بارونیه
نداری جونی به بدن
ستاره ی شبای من
برای من روشن بمون
من التماست می کنم
پَر نکشو با من بمون




خونه خرابم می کنی
وقتی خمیده راه می ری
بیا و بشکن بغضتو
شاید که آروم بگیری
خوب می دونم که قاتلت
اشک چشای حیدره
وقتی نگاهم می کنی
برای بار آخره
وااای از رفتن تو
امون از زخم تن تو
تمومه خندیدنه تو



09303495228 کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8721
|
تاریخ عضویت : مرداد 1391 

می میرم و زنده می شم
وقتی که چشمات باز و بسته می شه
از تو شرمنده می شم
وقتی زینب، دلش شکسته می شه
ای هلال قد کمونم
ای دلاور جوونم
دل دخترت شکسته
اینا از نگاش می خونم
یه عالم حرف نگفته داره
اما بازم صبور و با وقاره




روح دخترت بلنده
درِ غصه رو می بنده
واسه خاطر دل من
با چشمِ گریون می خنده




تو آسمون بی کسی
با من بمون خورشید من
ابر سیاهو پس بزن
ستاره ی امید من
ای یاور غریب علی
بشنو امن یجیب علی
راضی مشو که بی تو بشه
غصه و غم نصیب علی