هفته بیست و یکم:...( "قناعت در زندگی")...
خوشترين زندگى، زندگى با قناعت است.
«قناعت» مترادف با «» و «» است. يعني انسان در مصرف كردن مال و خرج كردن آن براي خود و خانوادهاش حالت اعتدال را مراعات نموده و به مقدار ناچيزي از وسايل زندگي كه در حدّ ضرورت و نياز او است، اكتفا نمايد.
قناعت داراي دو مرتبه عالي و اعلي است، مرتبه نخست، راضي بودن به حد ضرورت و كفاف و مرتبه دوّم، رضايت به كمتر از آن است. راغب اصفهاني ميگويد: قناعت عبارتست از اكتفا نمودن به مقدار ناچيزي از وسايل زندگي در حدّ ضرورت و نياز.
فزونی نعمت در گرو قناعت
قناعت به معنی اکتفا کردن به اندک از آنچه مورد نیاز انسان است، می باشد و با صرفه جویی، روحیه بی نیازی، حرص و طمع نداشتن و ضد اسراف کاری هم معنا است.
بزرگان دین، خوش ترین زندگی را زندگی با قناعت دانسته اند امام موسی کاظم(ع) می فرمایند: هر که میانهروى کند و قناعت ورزد، نعمت بر او بپاید و هر که بىجا مصرف نماید و زیادهروى کند، نعمتش زوال یابد.
باشه چشم ! من متعهد میشم که قناعت رو سرلوحه کارم قرار بدم . البته مجبور هستم که این کار رو انجام بدم .
قناعت صفت خوبان مسلمان است . قناعت در همه مراحل زندگی پیشرفت قابل توجهی در فرد ایجاد میکند برکت وشکر خدای تعالی است وعدم اسراف وتبذیر در حلال خداست .ذره ای در عالم بیهوده خلق نشده تا به دست ما برسد خوب استفاده از نعمات الهی وارزش با آن از صفات متقین است .ما در مقابل آنها باید پاسخ گو باشیم در قیامت .پدر ومادر فرزند خانه ماشین خوراک وپوشاک هیچ کدام از آن ما نیست وهمه امانت است اگر به اندازه مصرف ونیاز استفاده در نعمات داشتیم وشکر کردیم این قناعت در زندگی خود وفرزندان تاثیر خوبی خواهد داشت وچشم وهم چشمی زندگی را نابود میکند .مومن با قناعت هم پس انداز برای خودش هم برای فرزندانش خواهد داشت ومحتاج نمیشود .وهر چه احتیاج به دیگران کمتر باشد ارزش او بالاتر میرود .
امام علی بن موسی الرضا (ع):
هر کـس به رزق و روزى کم از خدا راضى باشد، خداوند از عمل کم او راضى خواهد بود.
خدا را ندانست و طاعت نکرد که بر بخت و روزی قناعت نکرد
قناعت توانگر کند مرد را خبر کن حریص جهان گرد را
سکونی به دست آور ای بی ثبات که بر سنگ گردان نروید نبات
خردمند مردم هنر پرورند که تن پروران از هنر لاغرند
کسی سیرت آدمی گوش کرد که اول سک نفس خاموش کرد
خور و خواب تنها طریق ددست بر این بودن آیین نابخردست
خنک نیکبختی که در گوشه ای به دست آرد از معرفت توشه ای
بر آنان که شد سر حق آشکار نکردند باطل بر او اختیار
ولیکن چو ظلمت نداند زنور چه دیدار دیوش چه رخسار حور
تو خود را از آن در چه انداختی که چه را ز ره باز نشناختی
نخست آدمی سیرتی پیشه کن پس آن گه ملک خویی اندیشه کن
به اندازه خور زاد اگر مردمی چنین پر شکم آدمی یا خمی ؟
درون جای قوتست و ذکر و نفس تو پنداری از بهر نانست و بس ؟
کجا ذکر کنجد در انبان آز به سختی نفس می کند پا دراز
مگر می نبینی که دد را و دام نینداخت جز حرص خوردن به دام
پلنگی که گردن کشد بر وحوش به دام افتد از بهر خوردن چو موش
قناعت توانگر کند مرد را
خبر کن حریص جهان گرد را
(سعدی)
قانع باش و میانه روی پیشه کن که اصل همه پندها این است
کلید ثروت، قناعت در مصارف است نه دنائت در خرج.
امام موسی بن جعفر(ع) در جایی دیگر فرمود: کسی که در زندگی میانه روی و قناعت ورزد، نعمت او باقی می ماند و آنکه با تبذیر و اسراف زندگی کند، نعمتش از بین می رود.
امام علی(ع): میوه قناعت، میانهروى در کسب و کار است و خویشتنداری از دست درازکردن به سوی مردم.
امام رضا(ع): قناعت، سبب خویشتنداری و ارجمندی و آسوده شدن از زحمت فزونخواهی و بندگی در برابر دنیاپرستان است. راه قناعت را جز دو کس نپیماید: یا عبادتپیشهای که خواهان خرد آخرت است یا بزرگواری که از مردمان فرومایه دوری کند.
برخی قناعت روباخسیسی اشتباه می گیرنددرصورتیکه قناعت عین خلاف اسراف می باشد.باتشکر