پیامک انتظار و مهدویت
دل را ز بیخودی، سر از خود رمیدن است*جان را هوای از قفس تن پریدن است*از بیم مرگ نیست که سر داده ام فغان*بانگ جرس ز شوق به منزل رسیدن است*دستم نمیرسد که دل از سینه بر کنم*آری علاج شوق،گریبان دریدن است*شامم سیه تر است ز گیسوی سرکشت*خورشید من برآی که وقت دمیدن است*سوی تو ای خلاصه ی گلزار زندگی*مرغ نگه در آرزوی پر کشیدن است*بگرفته آب و رنگ ز فیض حضور تو*هر گل در این چمن که سزاوار دیدن است*با اهل درد شرح غم خود نمیکنم*تقدیر قصه ی دل من نا شنیدن است*آنرا که لب به جام هوس گشت آشنا*روزی امین ،سزا لب حسرت گزیدن است*
گمان کنم که زمانش رسیده برگردی*به ساحت شب یلدا،سپیده برگردی*هزار بیت فرج نذر میکنم شاید*به دفتر غزلم ای قصیده برگردی*
عصر هر جمعه ی دلگیر، وجود تو کنار دل هر بی دل آشفته شود حس،
باز هم جمعه تمام است ، کجائی گل نرگس...
دست تو باز میکند پنجره های بسته را*هم تو سلام میکنی رهگذران خسته را*دوباره پاک کردم و به روی رف گذاشتم*آینه قدیمی غبار غم گرفته را*پنجره بیقرار تو کوچه در انتظار تو*تا که کند نثار تو لاله دسته دسته را*
شب به سحر رسانده ام دیده به ره نشانده ام*گوش به زنگ مانده ام جمعه ی عهد بسته را*این دل صاف کم کمک شدست سطحی از ترک*آه! شکسته تر مخواه آینه ی شکسته را*
کدام گوشه دنیا نهفته روی چو ماهت*خدای من ز که پرسم نشان یوسف چاهت*چقدر ناز غزل را کشیده ام که سراید*تمام سوز دلم را ز دوردست نگاهت*به کوچه های عبورت چقدر آب بپاشیم*یواشکی من و این چشمهای مانده به راهت*هنوز میرسد از لابلای این همه تقویم*صدای ندبه و زاری ز جمعه های نگاهت*شکسته بال عروجم ز تیرهای معاصی*خدا کند که نیفتم ز چشمهای سیاهت*تمام شهر و محل را سپرده ام که بگویند*به هر کجا که تو هستی خدا به پشت پناهت*دعاترین دعاها همین دعاست خدایا*که زنده مانم و بینم بقیت اله ماهت*
السلام علیک یا صاحب الزمان*عشق از من و نگاه تو تشکیل میشود*گاهی تمام من به تو تبدیل میشود*ای عابر بزرگ که با گامهای تو*از انتظار پنجره تجلیل میشود*آیا دوباره مثل همان سالهای پیش *امسال هم بدون تو تحویل میشود؟*بی شک به ناز غزلهای چشم تو*بازار وزن و قافیه تعطیل میشود*یک سین کم گذاشته ام روی سفره ام*این سفره با سلام تو تکمیل میشود*
چه میشود که همه فکر و ذهن ما باشی*انیس خاطر این عبد بینوا باشی *در آن قنوت سحرگه برای یک لحظه*چه میشود که دعاگوی این گدا باشی*رضایت دل زهراء، از رضایت توست*خدا کند که همیشه زمن رضا باشی*امید غایب من ای مسافر زهرا*بلا نبینی الهی به هر کجا باشی*
التماس دعا
جمعه يعني يك غروب وعده دار
جمعه يعني مادر چشم انتظار
جمعه يعني يك سما دلواپسي
كي شودمولا به داد ما رسي .
التماس دعا
چشمم برای آمدنت اشک پرور است*از چشمهای منتظرم کوچه ها تر است*آقا تصدقت ،تو و این کاسه تهی*آری گدای هر شب جمعه بر این در است*
عمری به انتظار نشستم، نیامدی*دل را به غیر روی تو بستم، نیامدی*دل را برای آمدنت مهربان من*روزی هزار بار شکستم نیامدی*گفتند سبز پوش تو از کعبه میرسد*هر جمعه رو به قبله نشستم نیامدی*
ميان وادى هجران اسير و دربدرم *
به خاطر نظرى سالهاست منتظرم *
به يمن توست اگر رفت وآمدى دارم* كه جويم از تو نشانى عزيز در سفرم * هميشه نوكر از ارباب خود خبر دارد * ز فرط غفلت ودوريست از تو بى خبرم *بيا و جمعه به ما رزق هل عطائى ده *ففير لقمه نانى
هنوز بشت درم*
كاش اقبال بدل رو كند و روى تو بينم*در نسيم سحرى طره گيسوى تو بينم *گر كنى يك نظرلطف به آلودگى دل *سينه آئينه شود قامت دلجوى تو بينم *صبح آن جمعه كه آواى تو آيد ز حريمت *در ركاب توام و قوت بازوى تو بينم *
رها كنيد دگر صحبت مداوا را*فراغ اگر نكشد وصل ميكشد مارا*تمام عمر تو ما را نظاره كردى و ما *نديده ايم هنوز آن جمال زيبا را *
قسم بدوست كه يك موى يار را ندهم * اگر دهند بدستم تمام دنيا را *جنون كشانده به جائى مرا كه نشناسم * طريق كعبه و بتخانه و كليسا را *نسيم صبح ز راهى كه آمدى برگرد* ببر سلام ز من آن عزيز زهرا را*
به لبم رسيده جانم ،تو بيا كه زنده مانم *پس از آنكه من نمانم به چه
كار خواهى آمد *همه آهوان صحرا سر خود نهاده بر كف *به اميدآنكه روزى به شكار خواهى آمد *(به اميد فرجش)
. هر کجا سلطان بود، دورش سپاه و لشکر است
پس چرا سلطان خوبان بي سپاه و لشکر است
با خبر باشــيد اي چشم انتظاران ظهــــور
بهترين سلطان عالم از همه تنهاتر است
اللهم عجل لوليک الفرج
براي تعجيل در فرجش در اين لحظات عزيز (شب) صلوات