هفته نوزدهم:...( " دوری از اسراف ")...
اسراف و صرفه جویی در فرهنگ اسلامی
مسئله اسراف و قناعات از مفاهیم و گزاره های مورد اهتمام دین مبین اسلام است که به بیان های مختلف در آیات قرآنی و روایات اهل بیت علیه السلام مورد بحث و تأکید گسترده ای قرار گرفته است.
معنی و مفهوم اسراف :
اسراف در لغت به معنی تجاوز و زیاده روی است، بنابر این در مورد اعتقادی و همچنین در تمام افعال و اعمال انسانی متصوران به
گونه ای که تجاوز و زیاده روی و زیاده خواهی از هر چیز ی مصداق اسراف و عامل آن را اسراف می نامند به گونه ای که انسان درباره
خود یا دیگری چیزی را که دروغ و سزاوار نیست معتقد شود یا در جایگاهی قرار بگیرد که فاقد شایستگی های لازم در آن جایگاه می
باشد .
یا حتی بیهوده تلف نمودن فرصت ها یا وقت گذرانی در امور غیر ضروری و نیز آنچه که سزاوار تصدیق و اعتقادات باور نداشتن مثل ضرورت اعتقاد به خدا، نبوت، امامت و معاد و ................ که از نظائر اسرافند.
قرآن کریم در اینگونه موارد ، نمونه هایی می فرماید :
الف) اعتقاد فرعون به ربوبیت خودش :
« یا ایها الملأ ما لکم ما علمتُ لکم من اله غیر » ( سوره قصص آیه 38 )
« که برای شما خدایی نمی شسناسم »
پاسخ خداوند به فرعون :
« و ان فرعون لعالٍ فی الارض و انه لمن المسرفین » ( سوره یونس آ یه 81 )
« و فرعون برتری طلبید در زمین و پروردگار عالم او را از مسرفین خواند»
ب) عدم ایمان به خدا ، نبوت ، امامت ، معاد و عدل :
و این چنین جزا می دهیم کسی را که از حد بگذراند (اسراف) به پروردگارش ایمان نیاورد و عذاب آخرت سخت است .
اسراف و تبذیر :
اسراف به معنای تجاوز از حد و زیاده روی کردن است ،که آن یا از جهت کمیت است ،که صرف کردن مال است در مورد ی که سزاوار نیست و یا از جهت کیفیت است و آن صرف کردن مال است در موردی که سزاوار است، لکن بیشتراز آنچه شایسته است و از همین جهت صرف مال را در موردی که سزاوار نیست ( تبذیر ) گفته اند. و صرف مال را در زیادتر از آنچه سزاوارمی باشد ( اسراف ) دانسته اند..
اسراف حتی در امور مباح هم جایز نیست :
موضوع صرفه جویی به قدری در اسلام اهمیت دارد که علمای اخلاق تأکید می کنند سزاوار است مؤ من در امور مباح سعی کند که اسراف نکند، مانند اسراف در خواب ، بیداری ، حرف زدن ، خوردن چنانکه در حدیث است. خدا پر خور و پرخوابی را دشمن می دارد.
در نکوهش اسراف و تبذیر ، و ارزش و جایگاه میانه روی و بهره گیری صحیح از نعمت های الهی در آیات قرآنی و روایات اسلامی سخن فراوان به بیان آمده است. برخی از این آیات عبارتند از :
اسراف و تبذیر در نگاه قرآنی :
1- اسراف کاران از اصحاب آتش اند :
« و ان المسرفین هم اصحاب النّار »
« و همانا اسراف کاران همراهان آتش اند » ( غافر / 43)
2- خداوند گمراه کننده مسرفین است :
« کذالک یُضلّ الله من هو مسرفٌ مرتاب »
« و بدینسان گمراه کند خدا هر که را که فزونی خواه و شک آورنده است. » ( غافر / 43)
3- خداوند اسراف کنندگان را دوست نمی دارد :
« و لا تسرفو لا عیب المسرفین »
« اسراف نکنید چرا که خداوند اسراف کنندگان را دوست نمی دارد » ( انعام / 141)
4- درست و صحیح مصرف نکردن مبغوض خداوند است :
« کلوا والشربوا و لا تسرفوا انه لا عیبالمسرفین »
« بخورید و بیاشامید ولی هرگز اسراف نورزید همانا خداوند اسراف کاران را دوست ندارد» ( )
5- میانه روی در هرکاری حتی در انفاق پسندیده است :
« والذین اذا انفقوا لم یسرفو و لم یفتروا و کان بین ذالک قواماً »
« و آنانکه گاهی انفاق کنند نه فزون رفتند و نه سخت گیرند و با شد میان این اندازه ها» ( )
از تدبر در آیات قرآن کریم بخوبی درمی یابیم که مسئله اسراف در معنای بسیار وسیعی در قرآن بکار برده شده است.
همانگونه که در روایات نیز آمده است اسراف مراتب مختلفی دارد ! به گونه ای که گاهی مختص به خوردن و آشامیدن است و گاهی ضایع کردن نعمات معنوی ، مادی و حتی استفاده نادرست از امکانات معنوی در زمره ظلم و اسراف اختصاص یافته است.
نکته جالب توجه توصیه قرآن به بازگشت اسراف کنندگان از راهی که در پیش گرفته اند به راه نیکی و صرفه جویی است. از این رو تأکید می کند که مسرفین از رحمت و بخشش الهی مایوس نشوند . خدای متعال در آیه 27 سوره بنی اسرائیل نیز اینگونه تکلیف می کند که :
در فرهنگ اسلامی همانگونه که دیدیم، زیاده روی در مصرف و استفاده از نعمت های مادی را از پائین ترین مراتب اسراف می داند، گستردگی مقوله اسراف آنچنان است که حتی در بحث عقاید و اعمال فردی و اجتماعی راه پیدا نموده و به جرأت می توان گفت : در هیچ مذهبی به این اندازه برمیانه روی و اعتدال سفارش و تأکید نشده است.
جایگاه قناعت در روایات :
1- میانه روی لشگر عقل ؛
« امام کاظم (ع) : در وصیت نامه ای به هشام یکی از لشگریان عقل را میانه روی از لشگریان جهل زیاده روی است.»4
2- بخشش وترحم اسراف کار هم مذموم است :
« حضرت امیر (ع) : زیاده روی و اسراف مکن زیرا بخشش ( اسراف کار مورد ستایش نیست و تنگدستی او هم مورد ترحم واقع نمی شود»
3- میانه روی باعث پایداری نعمت می شود :
» امام موسی بن جعفر (ع) : به کسی که در زندگی میانه روی و قناعت کند نعمت او باقی می ماند و آنکه با تبذیر و اسراف زندگی کند ، نعمتش از بین می رود »6
4- زیاده از حد اسراف است :
« امیرالمؤ منین (ع) : هر چیزی بیشتر از اقتصاد ( میانه روی ) اسراف است »7
علاوه بر این در سخنان گوهر بار ائمه و ائلیاء الهی (ع) اسراف و زیاده روی به عنوان عوامل تباهی مال و ثروت و از بین رفتن برکت و مقدمه و زمینه فقر و تنگدستی یاد شده است.
قناعت فضیلت بزرگان :
در کنار بحث اسراف که همواره در اسلام مورد مذمت قرار گرفته مسئله قناعت از جمله ی خصلت ها و ویژگی های ارزشمند برای یک مسلمان بشمار می رود، و همواره مورد توجه اسلام و اولیاء دین قرار گرفته است. در فرهنگ اسلامی صفت قناعت از جمله صفات فاضله و اخلاق حسنه و از آن بعنوان وسیله ای که سعادت ابدی آدمی را به دنبال داشته است بی تردید جای گرفتن قناعت در فرهنگ اسلامی و ترویج آن توسط بزرگان اهل فن صرف نظر از جایگاه علمی و تأثیرات شگرفی که در زندگی آدم ها دارد موضوعی کاملاً تثبیت یافته ی تجربی است که آدمی همواره عدم رعایت آن را از دست دادن فرصت ها و داشته های خویش به تلخی تجربه نموده است.
این تجربه آن زمانی تلختر و کشنده است که آسیب زدگی اجتماع و زندگی مردمان بعلت قناعت ناپذیری و گرایش به اسراف و تبذیر باشد.
امام باقر (ع) می فرماید :
« هر که قناعت کند به آنچه که خدا به او می دهد، غنی ترین مردم است ».
در بسیاری از کتب اخلاقی خو گیری نفس انسان با صفات برجسته اخلاقی نقطه آغاز حرکت انسانی به سمت کمال حقیقی آسمانی بشمار می آید.
از جمله این صفات برجسته، قناعت پذیری و قانع بودن به موهبت های خداوند ی است. در حقیقت علمای اخلاق در کنار بیان فضیلت های قناعت ، روش های تحصیل این صفت پسندیده مورد بحث و بررسی دقیق قرار داده اند و به صورت مفصل به این امر پرداخته اند.
بر این اساس در می یابیم که در آموزه های دینی ما علاوه بر اینکه مسئله قناعت و صرفه جویی یک مسئله تأثیر گذار در جامعه به حساب می آید به ابعاد اجتماعی آن نیز پرداخته شده و بعنوان یک فضیلت همواره مورد تشویق قرار گرفته است.
به هم پیوستگی اجتماع و اثر پذیری تغیرات زندگی مردم بر یکدیگر و ضرورت ، گریز از آسیب های طبیعی و غیر طبیعی و نیز در نظر گرفتن نیاز های روز مره و آینده زندگی نیاز آدمی را به رعایت فرهنگ قناعت صد چندان می کند.
صرفه جویی و قناعت در ابیات و هنر ایرانی :
ادباء ، شعرا، هنرمندان ایرانی در طول تاریخ به لحاظ دغدغه های فراوان از پیامد های اسراف سخنان فراوانی را در این زمینه به یادگار گذاشته اند. سعدی شاعر شیرین سخن ایران در کتاب بوستان سعدی از بدی اسراف و تشویق به صرفه جویی چنین آورده است.
چو کم خوردن طبیعت را .
راه های مبارزه با اسراف :
الف ) استفاده از ظرفیت های دینی عمومی :
مردم ایران بعلت پیوند با دین و مظاهر مقدس دینی که دارند بخوبی سنت های نهادینه شده را می پذیرند و بر آن می گمارند.
بیان و آیات قرآن کریم و احادیث نورانی معصومین علیه السلام در مذهب اسراف و ترغیب به صرفه جویی بهترین راه کارعمومی سازی و نهادینه سازی فرهنگ صرفه جویی و پرهیز از اسراف است .
ب ) باز نگری وقایع تاریخی و رخدادهای طبیعی :
به تصویر کشیدن سرانجام اسراف کاران در همه طبقات اجتماعی و پیوند آنها با اتفاقات طبیعی از جمله عوامل باز دارنده اسراف گرایی و سوق دادن جامعه به سمت و سوی قناعت و صرفه جویست بی گمان در این قسمت بیشترین نقش را رسانه های جمعی بویژه رادیو و تلویزیون می تواند ایفا نماید.
ج ) ارتباط بخشی بلایای طبیعی به موضوع اسراف :
به نظر می رسد مسائلی نظیر کم آبی ، خشکسالی و ................ بهترین دلایل اثبات بدی اسراف و مفید بودن قناعت در زندگی روزمره است. برای مبارزه با اسراف و ترویج مصرف صحیح، به ریشه ها باید استناد در این میان خود خشکسالی و کم آبی و .......................
دلیل بسیار خوبی برای وادار نمودن جامعه به اهتمام در قناعت و صرفه جویی است. البته غافل نمائیم ناهماهنگی عملکرد برخی دستگاه های فرهنگی خاصه صدا و سیما با گفتار ها و تذکرات دلسوزان خود عامل مهم در بی توجهی به مصرف درست و گرایش به اسراف و ریخت و پاش های غیر ضروری می باشد. به عنوان مثال با وجود این همه تبلیغ از مد گرایی و تجمل گرایی با صرفه جویی و نهادینه ساختن فرهنگ آن در جامعه بهیچ عنوان سازگاری ندارد و اسراف از پائین ترین مرتبه شروع .
آثار مثبت پرهيزاز اسراف
اين بخش از كتاب عهده دار بحث در موضوعي است كه در حدّ خود از اهميّت بسياري برخوردار بوده و قابل دقّت و توجّه شايان است؛ زيرا اين مبحث نشان مي دهد كه چرا همواره بايد اعتدال در مخارج را در نظر داشت و از آن غفلت ننمود.
مطابق مذهب شيعه، همه احكام و قوانين اسلامى، داراي مصالح و مفاسد واقعي هستند و براساس انگيزه ها و فلسفه هاي محكمي استوار شده اند و هريك از آنها در جايگاه خود عالي ترين هدفها و مقصدها را در زمينه هاي گوناگون - در زندگي فردي و اجتماعي انسان - دنبال مي نمايند كه بعضي از آنها را امامان معصوم بيان داشته و برخي را نيز عقل درك مي كند و بسياري از آنها هم از دسترس فكر و انديشه ما دورند و به ناچار ظرف ذهن و عقل ما از دستيابي به دان ها محجوب است.
در اين بحث، تا حدودي به آثار مثبت ميانه روي و پيامدهاي سوء اسراف و به سخن ديگر، به فلسفه تحريم اسراف، پرداخته خواهد شد؛ گرچه اين نوشتار مدّعي نيست كه تمام دلايل اين حكم نوراني را بيان كرده؛ ولي شايد بتواند با استفاده از سخنان اهل بيت معصوم ه به موارد مهم آن اشاره كند.
پرهيز از اسراف در زمينه اقتصادى، سرمايه هاي فرد و جامعه را از تلف شدن نگاه داشته، دوام حيات مادّي انسان را در هنگام مواجهه با مشكلات زندگي بيمه خواهد كرد و در بُعد اخلاقي مبارزه با اسراف فرد و جامعه را قادر مي سازد، تا به اساسي ترين مسؤوليت انساني و اخلاقي خود - كه كمك به مستمندان و همدردي با آنهاست - بپردازد.
دوري از اسراف است كه خيمه زندگي را همچنان بر پايه محكم اعتدال، نگه مي دارد و جامعه را از وقوع جرمهايي از قبيل دزدى، رشوه و كلاهبرداري و پيامدهاي آن، محافظت مي نمايد.
ميانه روي و اعتدال در بُعد سياسى، مبارزه اي كارآمد با استعمار - كه در صدد تحميل زندگي آميخته به اسراف و تبذير در ممالك تحت سلطه است - به شمار مي رود.
و سرانجام با پرهيز از اسراف در زمينه شرافت انسانى، بشر به بالاترين وظيفه خود در برابر خداوند و پروردگار خود - كه شكرگزاري و احترام به نعمت هاي بي پايان اوست - لباس عمل مي پوشاند.
اكنون به تفصيل درباره هر يك از موارد ياد شده سخن مي گوييم:.
1. تأمين بنيه مالي.
توجه به اعتدال و صرفه جويي در هزينه زندگي مايه بقا و توانايي مالي زندگي و در نتيجه، حافظ مناعت و شخصيّت انساني آدمي است؛ در حالي كه عدم رعايت آن، تنگدستي و سختي معيشت به بار مي آورد و شيرازه حيات اقتصادي انسان را از هم مي گسلد.
درآمد زندگى، به سان چشمه آبي است كه در بستر رودي به جريان افتد. اين آب اگر مهار نشود، به هدر مي رود؛ ولي اگر در جاي مناسبي سدّ زده شود و با محاسبه دقيق، مقدار ورودي آن تعيين و بر همان اساس راه هاي خروجي اندازه گيري شود، نه تنها آبي به هدر نمي رود، بلكه مي توان از آن با برنامه ريزي صحيح استفاده خوبي برد و مقدار زيادي نيز ذخيره خواهد گشت تا در فصل تابستان - كه سد با درآمد كمتري از آب و تقاضاي بيشتري روبه روست - مورد بهره برداري قرار گيرد.
در روايتي اميرالمؤمنين ژ فرمودند:.
ميانه روي مايه فزوني ثروت و اسراف مايه تباهي آن است
و نيز همان حضرت مي فرمايد:.
اي انسان! اگر از دنيا به اندازه رفع نياز بخواهى، كمترين درآمد هم تو را بس است و اگر طالب زندگي مسرفانه و بيش از حدّ كفايت باشى، تمام درآمد دنيا هم تو را كافي نخواهد بود
در روايت ديگري حضرت امام صادق ژ فرمودند:.
كسي كه ميانه روي را در مخارج زندگي خود پيشه كند ضمانت مي كنم كه فقير و محتاج نشود
همچنين از نبي اكرم ْ و ائمه معصومين ه روايت شده كه فرموده اند:.
نجات انسان در سه چيز است: ترس از خدا در آشكار و پنهان، ميانه روي در تنگدستي و توانگري و عدالت ورزي در خوشنودي و غضب
حكما نيز، تدبير منزل را از شعبه هاي حكمت عملي به حساب آورده اند و اعتدال و محاسبه درست و دخل و خرج نيز، خود از موارد تدبير منزل است.
در صورتي كه براساس نتايج آمارگيري (مركز آمار ايران) از هزينه و درآمد خانوارهاي شهري و روستايي كشور در سال 1367 متوسط هزينه يك خانوار شهرى، 180 هزار تومان - ماهانه معادل 15 هزار تومان - بوده است. در صورتي كه متوسّط در آمد سالانه يك خانوار شهري 133997 تومان برآورد شده است.
... و نيز در همان سال، يك خانوار روستايى، هزينه متوسطي در حدود 106 هزار تومان داشته است كه معادل 8800 تومان مي شود؛ در حالي كه در آمد متوسط سالانه آن در حدود 90862 تومان بوده است و اين درحالي است كه هزينه دخانيات در خانواده شهري 4/4 درصد و در خانوار روستايي 5/8 درصد از كل هزينه را تشكيل مي دهد
حال اين اختلاف فاحش بين هزينه و درآمد، به خصوص در خانواده هاي شهري را از چه طريقي مي توان حل كرد اوّلين پاسخي كه در مورد اين سؤال به ذهن هر كس وارد مي شود بالا بردن مقدار درآمد است، ولي تجربه نشان مي دهد كه افزايش درآمد جز به افزودن خواسته ها و هزينه كمك نمي كند؛ از آن گذشته آيا افزايش درآمد به طور صحيح براي همگان ميسّر است و آيا اين پيشنهاد، دعوت غير مستقيم از عده اي براي ارتكاب جرم نيست ممكن است گفته شود براي از بين بردن اين نابرابري مي توان به پايين آوردن نرخ كالاها و كاهش تورّم توسّل جست. اين سخن گرچه درست است ولي آيا چنين كاري در هر اوضاعي به آساني قابل دست يابي و دوام است تا به عنوان راه حلّ اساسي مطرح شود در اين صورت به اعتقاد ما براي نزديك نمودن اين فاصله، راهي به جز قناعت و كنترل خواسته ها و قطع مصارف بي ثمر و يا مضرّي همچون دخانيات كه رقمي بالا در كل هزينه را تشكيل مي دهد، باقي نمي ماند.
تأمين آينده زندگي.
چرخ زندگي در مسير پرفراز و نشيب خود، همواره در خطر مواجهه با حادثه ها و اتفاقات غيرقابل پيش بيني قرار دارد. اندازه گيري در مخارج نسبت به درآمد، براساس ضرورت ها و پس از مقداري از مازاد بر مصرف، بنيان زندگي را تا حدّ زيادي در مقابله با اين خطرها، محافظت خواهد نمود. اين آينده نگري تنها در محدوده مسائل شخصي و خانواده نبوده بلكه فراتر از آن در اقتصاد جامعه و نظام حكومتي از اهميت بيشتري برخوردار است؛ زيرا حوادثي از قبيل زلزله هاي ويرانگر، سيل ها و طوفان هاي خانمان برانداز، جنگ و ساير سوانح غير قابل پيش بينى، در هر زمان ممكن است براي جامعه پيش آيد. مسؤولان حكومتي بايد همراه با تأمين نيازهاي ضروري مردم و پرهيز از اسراف و تبذير در اموال عمومى، مقداري از درآمد اضافي را براي شرايط اضطراري در نظر بگيرند.
اميرالمؤمنين ژ درنامه اي به زياد بن ابيه، جانشين عبدالله بن عباس استاندار امام در بصره مي نويسد:.
اسراف را رها كرده ميانه روي پيشه كن و در امروز به فكر فردايت باش. به اندازه ضرورت از اموال حكومتي بردار و اضافه آن را براي روز نيازت به مركز فرست.
گذشته از اين كه منابع ملّي يك كشور اختصاص به يك نسل نداشته و اعقاب جامعه نيز در آن ذي حقند؛ استفاده از اين ثروت ها بايد به صورتي باشد كه همگان امكان بهره برداري از آن را در طول زمان داشته باشند
| قرآن كريم در سوره اعراف آيه 31 مي فرمايد : |
|
وَ كُلُوا وَاشْرَبُوا وَلا تُسْرِفُوا إِنَّهُ لا يُحِبُّ الْمُسْرِفين . بخوريد و بياشاميد و اسراف نكنيد البته كه خداوند اسراف كنندگان را دوست ندارد . |
|
|
"اسراف" در آيات و روايات
***مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
لازم است به عنوان يك سياست، ما مسئلهى صرفهجوئى را در خطوط اساسى برنامهريزىهايمان در سطوح مختلف اعمال كنيم. مردم عزيزمان توجه داشته باشند كه صرفهجوئى به معناى مصرف نكردن نيست؛ صرفهجوئى به معناى درست مصرف كردن، بجا مصرف كردن، ضايع نكردن مال، مصرف را كارآمد و ثمربخش كردن است. اسراف در اموال و در اقتصاد اين است كه انسان مال را مصرف كند، بدون اينكه اين مصرف اثر و كارائى داشته باشد. مصرف بيهوده و مصرف هرز، در حقيقت هدر دادن مال است. جامعهى ما بايد اين مطلب را به عنوان يك شعار هميشگى در مقابل داشته باشد؛ چون وضع جامعهى ما از لحاظ مصرف، وضع خوبى نيست. اين را من عرض ميكنم؛ ما بايد اعتراف كنيم به اين مسئله. عادتهاى ما، سنتهاى ما، روشهاى غلطى كه از اين و آن ياد گرفتهايم، ما را سوق داده است به زيادهروى در مصرف به نحو اسراف. يك نسبتى بايد در جامعه ميان توليد و مصرف وجود داشته باشد؛ يك نسبت شايستهاى به سود توليد؛ يعنى توليد جامعه هميشه بايد بر مصرف جامعه افزايش داشته باشد. جامعه از توليد موجود كشور استفاده كند؛ آنچه كه زيادى هست، صرف اعتلاى كشور شود. امروز در كشور ما اينجورى نيست. مصرف ما به نسبت، از توليدمان بيشتر است؛ اين، كشور را به عقب ميرساند؛ اين، ضررهاى مهم اقتصادى بر ما وارد ميكند؛ جامعه دچار مشكلات اقتصادى ميشود. در آيات شريفهى قرآن بارها راجع به پرهيز از اسراف در امور اقتصادى تأكيد شده؛ اين به خاطر همين است. اسراف، هم لطمهى اقتصادى ميزند، هم لطمهى فرهنگى ميزند. وقتى جامعهاى دچار بيمارى اسراف شد، از لحاظ فرهنگى هم بر روى او تأثيرهاى منفى ميگذارد. بنابراين مسئلهى صرفهجوئى و اجتناب از اسراف، فقط يك مسئلهى اقتصادى نيست؛ هم اقتصادى است، هم اجتماعى است، هم فرهنگى است؛ آيندهى كشور را تهديد ميكند. (تاريخ : 1/1/1388 - مشهد مقدس)
***مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
امروز دشمن چشمش به نقطهى حساس اقتصادى است تا بلكه بتوانند اين كشور را از لحاظ اقتصادى دچار اختلال كنند. هرچه مىتوانند اختلال ايجاد كنند و هرچه هم نمىتوانند، در تبليغاتشان وانمود كنند كه اختلال هست! اين كارى است كه امروز در تبليغاتِ دشمنان ما، با قدرت و به شكلهاى مختلف انجام مىگيرد. راه مقابله هم انضباط مالى و صرفهجوئى و نگاه پرهيزگرانهى به مصرفگرائى است. من اين را مىخواهم به مردم عزيزمان تأكيد كنم: مصرفگرائى به صورت اسراف يكى از بيماريهاى خطرناك هر ملتى است. ما يك خرده به اين مصرفگرائىِ افراطى دچار هستيم. (تاريخ : 11/2/1387)
***مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
من بخصوص توصيه مي كنم كه مردم از اسراف‚ چه در ايام عيد و چه در طول سال آينده‚ و بويژه در مراسمي كه معمولا در آنها دچار اسراف مي شوند‚ خودداري كنند. مصرف بي رويه و زياد‚ قاعدتا از سوي قشرهاي مرفه انجام مي گيرد. چون قشرهاي ضعيف قادر نيستند كه زياد مصرف كنند. مصرفي كه از سوي يك قشر انجام مي گيرد‚ به زيان كشور است. يعني هم زيان اقتصادي‚ هم زيان اجتماعي و هم زيان رواني و اخلاقي دارد. من مكرر عرض كرده ام‚ باز هم مي گويم و خواهش مي كنم‚ كه مصرف گرايي را رها كنند. مصرف بايد به اندازه باشد‚ نه به حد اسراف و زياده روي.(تاريخ : 28/12/1370)
|
|
*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
من به خانمهاي مسلمان‚ به خانمهاي جوان و به خانمهاي خانه دار عرض مي كنم: سراغ اين مصرف گرايي كه غرب مثل خوره به جان جوامع دنيا و از جمله جوامع كشورهاي درحال توسعه و كشورهاي رو به پيشرفت و از جمله كشور ما انداخته است‚ نرويد‚ مصرف بايد در حد لازم باشد‚ نه در حد اسراف. خانمهايي كساني كه همسرانشان يا خودشان مسيوليتهايي در بخشهاي مختلف كشور دارند‚ بايد از لحاظ دوري از اسراف‚ نسبت به ديگران الگو باشند. بايد براي ديگران درس باشند‚ و نشان بدهند كه شان زن مسلمان بالاتر از اين حرفهاست كه اسير زر و زيور و طلاآلات و از اين قبيل شود. نمي خواهيم بگوييم اينها حرام است. مي خواهيم بگوييم شان زن مسلمان بالاتر از اين است كه در دوراني كه بسياري از مردم جامعه ي ما محتاج كمك اند‚ كساني بروند پول بدهند طلا بخرند‚ زينت بخرند‚ وسايل زندگي رنگارنگ بخرند و در انواع و اقسام روشها و منشهاي زندگي‚ اسراف كنند. اسراف‚ الگوي زن مسلمان نيست.(در ديدار گروهي از بانوان - تاريخ : 25/9/1371)
| رهبر معظم انقلاب اسلامي: |
| ما مردم مسرفى هستيم؛ ما اسراف ميكنيم؛ اسراف در آب، اسراف در نان، اسراف در وسائل گوناگون و تنقلات، اسراف در بنزين. كشورى كه توليد كنندهى نفت است، وارد كنندهى فرآوردهى نفت - بنزين - است! اين تعجبآور نيست؟! هر سال ميلياردها بدهيم بنزين وارد كنيم يا چيزهاى ديگرى وارد كنيم براى اينكه بخشى از جمعيت و ملت ما دلشان ميخواهد ريخت و پاش كنند! اين درست است؟! ما ملت، به عنوان يك عيب ملى به اين نگاه كنيم. اسراف بد است؛ حتى در انفاق راه خدا هم ميگويند. خداى متعال در قرآن به پيغمبرش ميفرمايد: "لا تجعل يدك مغلولة الى عنقك و لا تبسطها كل البسط"؛ در انفاق براى خدا هم اينجورى عمل كن. افراط و تفريط نكنيد. ميانهروى؛ ميانهروى در خرج كردن. اين را بايد ما به صورت يك فرهنگ ملى در بياوريم. قرآن ميفرمايد: "و الّذين اذا انفقوا"؛ كسانى كه وقتى ميخواهند خرج كنند، "لم يسرفوا و لم يقتروا"؛ نه اسراف ميكنند - زيادهروى ميكنند - نه تنگ ميگيرند و با فشار بر خودشان، زندگى ميكنند؛ نه، اسلام اين را هم توصيه نميكند. اسلام نميگويد كه مردم بايستى با رياضت و زهد آنچنانى زندگى كنند؛ نه، معمولى زندگى كنند، متوسط زندگى كنند.(خطبههاى نماز عيد سعيد فطر تاريخ:21/7/1386) |
*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
به برادران و خواهران مسلمانمان در سراسر كشور عرض مي كنم كه موضوع قناعت را جدي بگيريد. منظورم از قناعت ‚ اين نيست كه دست به نعمتهاي الهي نزنيد و از آنها بهره مند نشويد‚ مقصود اين است كه حد و اندازه نگه داريد‚ زياده روي و اسراف نكنيد‚ نعمتهاي الهي را ضايع ننماييد - كه متاسفانه بسياري‚ مي كنند. در جمهوري اسلامي‚ كساني هستند كه دستشان به نعمتهاي الهي نمي رسد. نه به خاطر اينكه كم داريم. به خاطر اينكه بسياري به خودشان حق مي دهند كه نعمتهاي الهي را بي حساب و كتاب مصرف كنند‚ بي اندازه مصرف كنند‚ هيچ ملاحظه اي نكنند‚ هيچ حدي نگه ندارند و حتي نعمتهاي الهي را ضايع كنند‚ چقدر نان ضايع مي شود‚ چقدر غذاي طبخ شده ضايع مي شود‚ چقدر ميوه ي مصرف نشده ضايع مي شود و از خانه ها بيرون ريخته مي شود‚ چقدر لباس زيادتر از اندازه ي لازم - چند برابر اندازه ي لازم - خريداري مي شود و در خانه ها و صندوقها مي ماند‚ براي اينكه يك بار در مراسمي پوشيده شود‚ اينها اسراف است. مي خواهم اين مطلب را ملت عزيزمان بدانند كه اسراف‚ فعل حرام است‚ گناه است‚ خلاف شرع است‚ آنجايي كه اسراف باشد و اسراف مال و اسراف نعمتهاي الهي انجام گيرد‚ تضييع و تلف كردن نعمت است. تصميم بگيريد اين كار را نكنيد. البته خانواده هاي كم درآمد‚ شايد وسعشان هم نرسد كه بخواهند اسراف كنند‚ اما خانواده هاي پردرآمد و حتي بسياري از خانواده هاي متوسط‚ متاسفانه‚ اسراف مي كنند. من اين جمله را عرض كردم‚ برآن تاكيد و پافشاري مي كنم‚ و خواهشمندم كه ملت عزيزمان‚ اين سخن را مورد توجه قرار دهند‚ به آن اهميت بدهند‚ براي آن حسابي باز كنند‚ و سعي شان بر اسراف نكردن باشد.(تاريخ : 4/1/1372)
*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
ما بايد به سمت زهد حركت بكنيم. نمي گوييم هم زهدهاي آن چناني‚ كه متعلق به اولياالله است‚ نه‚ مسئولان درجه يك‚ مسئولان درجه دو‚ تا آن مسئولان درجات بعد هم بايد در حد خود زهد داشته باشند‚ بعد هم به عامه مردم مي رسد. عامه مردم هم نبايد اسراف و تجمل گرايي بكنند. اين طور نيست كه زهد فقط مخصوص مسئولان باشد. اين مهريه هاي گران قيمت كه براي عقدهاي دخترهايشان مي گذارند‚ خطاست. نمي گويم حرام است‚ اما پديده بد و زشتي در جامعه است‚ زيرا ارزشهاي انساني را تحت الشعاع ارزش طلا و پول قرار مي دهد.(تاريخ : 26/1/1370)
*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
اين جانب از اين كه كساني مي كوشند تا در ميان مردم ما رسم تجمل گرايي و اسراف و ولخرجي را شايع كنند‚ شديدا نگران و متاسفم‚ و از اين كه مردم فداكار و انقلابي ايران در امور شخصي به مصرف گرايي سوق داده شوند و قناعت انقلابي را از ياد ببرند‚ به خدا پناه مي برم. ( تاريخ: 2/9/68)
*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
...توصيه دوم چيزي است كه آنهم براي جامعه ما بسيار مهم است‚ انضباط اقتصادي و مالي . من اين را از ملت و مسئولين كشور و مامورين دولت و آحاد ملت امسال تقاضا دارم. انضباط اقتصادي و مالي يعني مقابله با ريخت و پاش‚ زياده روي‚ اسراف‚ ريخت و پاش مالي و زياده روي در خرج كردن و زياده روي در مصرف كردن به هيچ وجه صفت خوبي نيست. نه اسمش جود و سخاست و نه كرم و بزرگ منشي است. فقط اسمش بي انضباطي اقتصادي و مالي است. اين كساني كه بي خود خرج مي كنند. زيادي خرج مي كنند و زيادي براي خودشان مصرف مي كنند. رعايت موجودي جامعه را از لحاظ امكانات اقتصادي نمي كنند. اينها انسانهايي هستند كه از نظر من بي انضباط از لحاظ امكانات اقتصادي مالي هستند. اين ملت كارش مشكل خواهد شد.
... بايد به قدر نياز و حاجت خرج و مصرف كرد. بخصوص آن كساني كه اموال عمومي را مصرف مي كنند. كساني اموال خودشان را هم مصرف مي كنند. اين مطلب خطاب به آنها هم هست‚ آنها هم زيادي مصرف مي كنند‚ بعضي پولدارند. حالا درآمدي انشاءالله از راه حلال و آنها كه از راه حرام باشد وضعشان بدتر است ولو كساني كه از راه حلال درآمدي را به دست آورده باشند‚ اگر در خرج كردن و وضع زندگي و تجملات بيهوده و بي جا‚ در ريخت وپاشها و در اعيان منشي و در اين امور اسراف كنند‚ بي انضباطي مالي و اقتصادي انجام داده اند. اين اسمش ريخت وپاش است و ريخت وپاش بد است. اين زندگي ديگران را از لحاظ رواني مختل مي كند و امكانات زندگي و اقتصادي را بي خود به هدر مي دهد. .(پيام نوروزي سال 1374 -تاريخ : 29/12/1373)
*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
در جامعه يي كه تلاش و بد عمل كردن نسبت به محرومان و بي اعتنا بودن نسبت به آنان همراه نباشد‚ مال مردم خوردن وجود نداشته باشد‚ اگر خلقيات اسلامي - همان چيزهايي كه در اسلام براي يك انسان فضيلت است‚ همان چيزهايي كه به تعبير روايات‚ جنود عقل است - رواج پيدا كند‚ مردم اهل صبر و استقامت باشند‚ اهل توكل و تواضع و حلم باشند‚ نسبت به يكديگر بدبين نباشند‚ نسبت به احوال يكديگر بي تفاوت نباشند‚ نسبت به سرنوشت جامعه قناعت وجود داشته باشد‚ زياده روي و اسراف و ريخت و پاش و اين چيزها نباشد‚ اگر حرص و افزون طلبي در امور مادي نباشد‚ اين جامعه به بهشت و گلستان تبديل مي شود. گرفتاري امروز مردم دنيا‚ حتي كشورهاي ثروتمند و پيشرفته‚ اين چيزهاست. تهيدستي از اخلاقيات است كه انسانيت را امروز در دنيا پريشان كرده است.(پيام نوروزي سال 1376 -تاريخ : 29/12/1375)
*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
من مي خواهم به مردم عزيزمان عرض بكنم كه امسال همه سعي كنند اسراف را كنار بگذارند. متاسفانه در زندگيهاي ما اسراف وجود دارد. اسراف‚ يعني تضييع نعمت الهي. يعني نشناختن قدر نعمت الهي. البته بيشتر مخاطب ما در اين سخن‚ افراد متمكنند. افرادي كه تهيدست يا متوسطند‚ به نظر مي رسد كه اينها كمتر اسراف مي كنند‚ اگر چه در بين اينها هم بعضا اسراف هست. كنار گذاشتن اسراف در چيزهايي كه به نظر كوچك مي آيد‚ مثل اسراف در مصرف بي رويه آب.
... ما وظيفه داريم كه خود را بر طبق آنچه كه دين از ما خواسته است و عقل سليم از ما مي طلبد‚ آن طور تنظيم كنيم. اسراف در آب‚ اسراف در نان‚ اسراف در مواد غذايي‚ اسراف در وسايل زندگي‚ زياده روي‚ زياد خريدن‚ زياد مصرف كردن‚ دور ريختن چيزهايي كه قابل استفاده است‚ اينها تضييع نعمت خداست.
... در همه امور ما بايد به صرفه جويي عادت بكنيم. صرفه جويي‚ يعني آن چيزي را كه قابل استفاده است و مي توانيم از آن استفاده كنيم‚ استفاده كنيم. نسبت به امكانات‚ با هوس رفتار نكنيم. دايما چيزهاي ماندگار را نو كردن‚ چيزهاي ضايع نشدني را دور ريختن‚ روش درستي نيست. به نظر من بايد مسئولان كشور‚ راه صرفه جويي و مقابله با اسراف را به مردم ياد بدهند‚ من به صورت كلي اين را عرض مي كنم. خود مسئولان دولتي هم بايد اسراف نكنند. اسراف مسئولان دولتي‚ از اسراف مردم عادي مضرتر است‚ زيرا كه اين اسراف در بيت المال است.(پيام نوروزي سال 1376 - تاريخ : 29/12/1375)
*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
به ملت ايران عرض كردم كه صرفه جويي را شعار خودتان قرار بدهيد. صرفه جويي‚ به معناي گدابازي نيست كه بعضي بگويند چرا نمي گذاريد مردم از نعمتهاي خدا استفاده كنند. نه‚ استفاده كنند‚ ولي اسراف و زياده روي نكنند‚ اسراف در جامعه‚ لازمه اشرافيگري و تقسيم نابرابر ثروت و مايه تضييع اموال عمومي و نعمت الهي است. صرفه جويي صحيح - همان كه در اسلام به آن قناعت مي گويند - به معناي نخوردن نيست‚ به معناي زياده روي نكردن‚ مال خدا را حرام نكردن‚ نعمت الهي را ضايع نكردن است. اگر جامعه يي بخواهد قناعت و صرفه جويي را - كه يك دستور اسلامي است - عمل بكند‚ بايد متوجه باشد كه در شكل كلي بايد به عدالت اجتماعي و مساله عدالت پرداخته شود. براي اين كه بشود اين راه را ادامه داد‚ همه و همه بايد كوشش كنند‚ حالا كه بحمدالله كشور در راه سازندگي حركت مي كند‚ از عدالت غفلت نكنند و ميدان براي سوءاستفاده كنندگان باز نشود.(مشهد مقدس - تاريخ : 1/1/1376)
*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
من آنچه را كه مي خواهم در اين برهه عرض كنم‚ اين است كه ملت عزيز‚ جدا از اسراف و زياده روي‚ پرهيز كنند. ما حق نداريم به عنوان يك ملت‚ مصالح بزرگ و ملي و دورنگر - بلكه مصالح نقد مهم و كنوني - خود را‚ به خاطر خواسته هاي شخصي خودمان - كه ما را به اسراف و بي بندوباري در مصرف مي كشاند - فدا كنيم و آنها را نديده بگيريم! همه بايد مساله صرفه جويي را جدي بگيرند.
عزيزان من! ملت ايران را به رياضت‚ دعوت نمي كنم‚ بحمدالله ما احتياجي به اين نداريم كه ملت خودمان را به رياضت‚ دعوت كنيم. فضاي غم آلود رياضت‚ از زندگي اين مردم‚ دور باد! من مردم را به قناعت‚ دعوت مي كنم‚ قناعت سرافرازانه‚ قناعت انسان عاقل و خردمندي كه مي داند آينده خود را با قناعت تامين مي كند‚ و زندگي و روال اقتصادي كشور را تسهيل‚ و به مسئولين كمك مي كند كه بتوانند تدابير صحيح را در كار اداره مملكت‚ اعمال كنند. (پيام نوروزي سال 1377 - تاريخ : 28/12/1376)
ببينيد اسراف چه كار مي كند! اسراف در نان‚ اسراف در آب‚ اسراف در برق‚ اسراف در مصالح ساختماني‚ اسراف در انواع و اقسام كالاهاي گوناگون‚ اسراف در اسباب بازي بچه و در وسايل تجملاتي! عزيزان من اين اسراف‚ همان كاري را با كشور مي كند كه دشمن مي خواهد! او از آن طرف به وسيله نفت‚ به وسيله تحريم اقتصادي و انواع و اقسام ضربه ها‚ برملت ايران ضربه وارد مي كند‚ از اين طرف هم خود ما با اسراف و صرفه جويي نكردن‚ ضربه او را تكميل مي كنيم! حرف من اين است.
من در پيام گفتم كه مردم را به رياضت اقتصادي دعوت نمي كنم‚ ابدا! چه رياضتي بحمدالله ملت ما احتياج به رياضت ندارد. من آنها را به قناعت‚ به صرفه جويي و به اسراف نكردن‚ دعوت مي كنم. اسراف‚ حرام است. اين هم نمي شود كه من و شما‚ مرتب ديگران را نصيحت كنيم‚ همه بايد سعي كنند كه اسراف را از زندگي خودشان‚ از زندگي شخصي و از زندگي كاري خود دور كنند.(صحن مطهر امام رضا (ع) - تاريخ : 1/1/1377)
*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
عزيزان من! يك ملت حق دارد با رفاه زندگي كند‚ حق دارد خوش بگذراند‚ حق دارد از انواع نعم الهي استفاده كند - در اين شكي نيست - همه قشرهاي يك ملت هم بايستي بتوانند استفاده كنند‚ ليكن حتي در مواقعي كه يك دولت و يك ملت‚ برخوردار از درآمد هم هستند‚ اسراف مضر و مذموم و شرعا حرام است‚ چه برسد آن وقتي كه درآمد يك كشور به طور موقت كم مي شود....
خطاب من در درجه اول متوجه كساني است كه متمكنين به كشورند‚ دستشان به دهانشان مي رسد و مي توانند خرج كنند‚ مي توانند گوشت‚ مواد غذايي‚ امكانات زندگي‚ محصولات مدرن‚ انواع و اقسام وسايل برقي و ماشينهاي گران قيمت تهيه كنند. چو دخلت نيست‚ خرج آهسته تر كن . نگو من دخل دارم‚ اين جا دخل شخصي ملاك نيست‚ دخل كشور ملاك است. وقتي كه يك ملت مقداري درآمدش كم مي شود‚ بايد ملاحظه كنند....
لازم است كه به مساله قناعت - به معناي اسراف نكردن - اهميت بدهند. اسراف نكردن در مواد غذايي‚ چه قدر مواد غذايي زايد دور ريخته مي شود. حتي اسراف نكردن در مواد دارويي‚ چقدر مواد دارويي غير لازم خريده مي شود و به خانه ها برده مي شود و بدون مصرف باقي مي ماند. مواد اوليه و يا خود دارو را بايد از خارج بخرند و بياورند‚ يا در داخل بايد با زحمت درست كنند. اينها ثروت و سرمايه مملكت است و از دست مي رود.... (خطبه هاي نماز جمعه تهران - تاريخ : 4/10/1377)
*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
سالهاست كه بنده درباره زندگي تشريفاتي مكرر تذكر مي دهم‚ اين دو جنبه دارد: يك جنبه از لحاظ اصل پايبندي به تجملات و تشريفات است‚ كه اين بد و دون شان انسان والاست‚ يعني يك وقت انسان به يك چيز غير لازم پايبند مي شود كه دون شان انسان است‚ بعلاوه‚ مسرفانه است‚ تضييع سرمايه ها‚ تضييع اموال و تضييع موجوديها در آن هست‚ اين يك بعد قضيه است كه اصل اسراف بد است‚ اصل تجمل همراه با اسراف و همراه با زياده روي است و بد است‚ ليكن جنبه دومي دارد كه اهميتش كمتر از جنبه اول نيست‚ و آن انعكاس تجمل شما در زندگي مردم است‚ بعضيها از اين غفلت مي كنند! وقتي شما جلوي چشم مردم‚ وضع اتاق و دفتر و محيط كار و محيط زندگي را آن چناني مي كنيد‚ اين يك درس عملي است و هركسي اين را مي بيند‚ بر او اثر مي گذارد‚ حداقل اين را بايد رعايت كرد.
فضا را‚ فضاي تجملاتي و تجمل گرايي و عادت كردن به تجمل قرار ندهيم‚ چون امروز اگر اين روحيه تجمل گرايي در جامعه ما رواج پيدا بكند - كه متاسفانه تا ميزان زيادي هم رواج پيدا كرده است - بسياري از مشكلات اقتصادي و اجتماعي و اخلاقي كشور اصلا حل نخواهد شد.(ديدار با كارگزاران نظام - تاريخ : 4/10/1378)
*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
منكراتي كه در سطح جامعه وجود دارد و مي شود از آنها نهي كرد و بايد نهي كرد‚ از جمله اينهاست: اتلاف منابع عمومي‚ اتلاف منابع حياتي‚ اتلاف برق‚ اتلاف وسايل سوخت‚ اتلاف مواد غذايي‚ اسراف در آب و اسراف در نان. ما اين همه ضايعات نان داريم‚ اصلا اين يك منكر است‚ يك منكر ديني است‚ يك منكر اقتصادي و اجتماعي است‚ نهي از اين منكر هم لازم است‚ هر كسي به هر طريقي كه مي تواند‚ يك مسئول يك طور مي تواند‚ يك مشتري نانوايي يك طور مي تواند‚ يك كارگر نانوايي طور ديگر مي تواند.(تاريخ : 25/9/1379)
*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
از جمله چيزهايي كه روند حركت به سمت عدالت را در جامعه كند مي كند‚ نمود اشرافيگري در مسئولان بالاي كشور است‚ از اين اجتناب كنيد. اشرافيگري دو عيب دارد‚ عيب دومش از عيب اولش بزرگتر است. عيب اول اشرافيگري‚ اسراف است - اشرافيگري حلال را مي گوييم‚ يعني آن چيزي كه پولش از راه حلال و بحق به دست آمده - اما عيب دوم بدتر است و آن اين است كه فرهنگ سازي مي كند‚ يعني چيزي براي مسابقه دادن همه درست مي كند. البته در اين زمينه مسئولان درجه يك خيلي نقش دارند‚ تلويزيون خيلي نقش دارد‚ منش من و شما خيلي نقش دارد. (در ديدار رئيس جمهور و اعضاي هيات دولت - تاريخ : 5/6/1380)
*** مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
مصرف گرايي براي جامعه بلاي بزرگي است. اسراف‚ روزبه روز شكافهاي طبقاتي و شكاف بين فقير و غني را بيشتر و عميق تر مي كند. يكي از چيزهايي كه لازم است مردم براي خود وظيفه بدانند‚ اجتناب از اسراف است. دستگاههاي مسئول بخشهاي مختلف دولتي‚ بخصوص دستگاههاي تبليغاتي و فرهنگي - بويژه صدا و سيما - بايد وظيفه خود بدانند مردم را نه فقط به اسراف و مصرف گرايي و تجمل گرايي سوق ندهند‚ بلكه در جهت عكس‚ مردم را به سمت قناعت‚ اكتفا و به اندازه لازم مصرف كردن و اجتناب از زياده روي و اسراف دعوت كنند و سوق بدهند. مصرف گرايي‚ جامعه را از پاي درمي آورد. جامعه يي كه مصرف آن از توليدش بيشتر باشد‚ در ميدانهاي مختلف شكست خواهد خورد. ما بايد عادت كنيم مصرف خود را تعديل و كم كنيم و از زياديها بزنيم.
جوانها اجتماعات خانوادگي تشكيل بدهند و كمكهاى افراد خانواده را جمع كنند و در درجه ى اول به مصرف فقرا و نادارهاى همان خانواده و فاميل برسانند؛ و اگر نيازى نبود، به فقراى ديگر رسيدگى كنند.
امروز در جامعه ما فقر وجود دارد. وظيفه ما به عنوان نظام اسلامي‚ ريشه كن كردن فقر در جامعه است. بايد در جامعه محروميت نباشد‚ اين تكليف ماست به عنوان دولت‚ به عنوان نظام اسلامي‚ به عنوان آحاد مردم. كلكم راع و كلكم مسئول عن رعيته ‚ اين وظيفه همه است. هر كدام به نحوي تجمل و اسراف و زياده روي را كم كنيم‚ اين درس ماه رمضان است‚ اين كار‚ همت و گذشت و بصيرت و آگاهي مي خواهد‚ از خداي متعال كمك بخواهيم. (خطبه هاي نماز عيد فطر تاريخ : 15/9/1381)
***مقام معظم رهبري حضرت آيت الله خامنه اي:
يكى از موارد اسراف، اسراف در آب است؛ نه فقط آبى كه مصرف شُرب در خانهها مىشود، نوع آبيارى كشاورزى ما هم يك نوع مسرفانه است و آب را هدر مىدهيم. وظيفهى مسئولين و دستاندركاران اين بخش است كه به اين مسئله بهطور ويژه توجه كنند! پس به مسئلهى اسراف - هم در مسئلهى آب و هم در مسائل ديگر - بايد با اهميت نگاه كنند.(تاريخ : 11/2/1387)
با این وضع بد مالی و اقتصادی که دارم مجبور هستم که متعهد شوم اسراف نکنم . اون هم نه تنها در این هفته ، بلکه در تمام عمرم . مطمئن باشید که هیچ وقت تعهدم را زیر پا نمی گذارم .
باسلام
واقعا"اسراف درجامعه اسلامی ماجایگاهی نداردچه بساقشرسطح پایین جامعه هستندکه به لقمه نان شب خودمحتاج هستنداونوقت مشاهده میکنیم که دررستورانهاچه ریخت وپاشی رخ می دهد آنهم به بهانه مامورین بهداشت وغیره.
یه راهکاری بدهیم برای این مهم که هم جلوی فقرگرفته شودوهم جلوی اسراف.تنهااین موضوع دررستورانهانیست بلکه برگزاری جشنواره هاوسمینارهاکه باپولهای گزافی درحال چرخیدن چرخ اسراف می باشد.
مادراین هفته باهم همپیمان می شویم تاجائیکه امکان داردازاسراف خودداری نمائیم به هرصورتیکه هست.باتشکرازهمگی
احادیث اسراف
مجموعه الاخبارباب 171حدیث 3
3-به دور انداختن هستۀ خرما پس از خوردن خرما((چون از هسته خرما مادۀ غذایی برای شتران تهیه می شد)) .
وسائل الشیعه جلد 2 باب28صفحه 384
اگر شما سیر هستید خیلی از مردم گرسنه اند خوب بود آنرا به نیازمندیش می دادید. مجموعه الاخبارباب171 حدیث 4
مجموعه الاخبارباب171حدیث7
برای کسی که به نیّت شفاء بخورد. مجموعه الاخبارباب171حدیث9 ، به نقل از نهج البلاغه.
فقر و تنگدستی از خودش و اولادش تا هفت پشت رخت بر می بندد. مجموعه الاخبارباب171حدیث8
که در شآن او نیست. تفسیر نور الثقلین جلد1 صفحه 772
مجموعه الاخبارباب30حدیث1
مجموعه الاخبارباب171 حدیث5
تقوای الهی پیشه کن،اسراف نکن و بر خود هم سخت مگیر و میانه روی مایۀ استواری است،تبذیر همان اسراف است که خداوند دربارۀ آن فرموده : تبذیر وزیاده روی نکن.( سوره اسراء )
تفسیر نورالثقلین جلد 2صفحه 56
برتو باد به میانه روی و پرهیز از اسراف زیرا اسراف از کارهای شیطانی است. غررالحکم جلد 4 صفحه 34 حدیث 5188
وسائل الشیعه جلد15صفحه 258
حتی اگر اسراف در انداختن هسته خرمایی باشد که قابل مصرف است یا زیادی آبی که خورده شده باشد. تحف العقول صفحه 301
و آنکه با ریخت و پاش و اسراف زندگی کند نعمتش از بین می رود. تحف العقول صفحه 301
امام صادق سئوال کرد ، چگونه چنین چیزی ممکن است،امام فرمود: همانطور که قرآن ( سوره فرقان ) می گوید مؤمنین کسانی هستند
که وقتی انفاق می کنند زیاده روی و سختگیری نمی کنند
( بنابراین اسراف و سختگیری هر دو گناه است و حدّ وسط آن میانه روی حسنه است بر تو باد به آن حسنه که بین آن دو گناه است ) .
تفسیر نو رالثقلین جلد 4 صفحه 27
خصال صدوق باب الواحد حدیث32
وسائل الشیعه جلد 15صفحه 258
وسائل الشیعه جلد 15صفحه 258
وسائل الشیعه جلد 15 صفحه 258
و در آخرت او را در پائین می آورد،او رادر بین مردم بزرگ جلوه می دهد ، و نزد خدا خوار و سبک می کند. نهج البلاغه خطبۀ126
بحار الانوار جلد 50صفحه 292 حدیث 66
(( یعنی در صدقه دادن اسراف معنا ندارد)) . تنبیه الخواطر ونزعه النواظر((مجموعه ورّام))جزء 2صفحه 91-92
نهج البلاغه کلمات قصار شماره33
3-زراعت در زمینی که شوره زار است4-نیکی کردن به کسی که لایق آن نیست. من لایحضره الفقیه جلد 4 صفحه 352.373 باب النوادر
بحار الانوار جلد 75 صفحه 302
( سوره فرقان ) فرمودند : بخشش در راه معصیت و بنا حق ، اسراف است. تفسیر نور الثقلین جلد 4 صفحه 67
میزان الحکمه جلد 4حدیث8491
سلام من حرف های خودم رو بسنده میکنم به حدیثی از پیغمبر اکرم(ص)که فرمودند اسراف کار برادر کافر می باشد
اسراف به شیوه وهابی
اللهم عجل لولیک فرج
ان شاءالله که با توکل به خدا بتونیم از این گناه زیانبار دوری کنیم
دینمقدس اسلام بهرهبردارى مشروع از نعمتهاى الهى و زیباییهاى زندگى را مباحو روا و اسراف و زیادهروى را حرام و ناروا مىداند و این بدان جهت است كهمسلمان به تناسب امكانات و توانایى و كارآیى خود، در برابر جامعه مسؤولیتدارد. در این صورت فرد اسرافكار قهرا از اجراى مسؤولیت و تعهدات اجتماعىخود بازمىماند و از این رهگذر بر پیكر جامعه ضربه مىزند.
قرآن مجیداین حقیقت را در ضمن مباحث اجتماعى در قالبهایى زیبا بیان مىكند و باهشدار به پیروان خود مىفرماید: (و انفقوا فى سبیل الله ولاتلقوا بایدیكمالى التهلكة) (1) یعنى در راه خدا انفاق كنید و با دستهاى خود، خود را بههلاكت و نابودى نیفكنید. از این آیه شریفه چنین استفاده مىشود كه اگر مالدر راه خدا و به سود جامعه و رفع نیازمندیهاى مردم مصرف نشود سرنوشت آنجامعه و ملتبه هلاكت و سقوط مىانجامد.
صرفنظر از اهمیتخوددارى ازاسراف و تبذیر در دین از نظر موقعیتخاص كشور اسلامى كه در محاصرهحكومتهاى سلطهگر قرار گرفته اگر ما بتوانیم تجملات زندگى را حذف كنیم ورعایت اقتصاد و میانهروى را در همه حال مدنظر و برنامه عمل قرار دهیم، بهاستقلال كشور كمك كردهایم و به پیروزى نهایى نزدیكتر شدهایم. در نتیجهاین شعار را در اقصى نقاط عالم و دنیاى اسلام و بالاخص ایران اسلامى اعلامكردهایم كه ما از تنگناهاى اقتصادى نمىهراسیم و قدرت آن را داریم كه روىپاى خود بایستیم و به هیچ قدرتى جز خداوند متعال متكى نیستیم.
مفهوم اسراف
راغباصفهانى مىگوید: «السرف تجاوز الحد فى كل فعل یفعله الانسان» (2) اسرافبه معنى تجاوز از حد و معیار در هر كارى است كه از انسان سر بزند، گرچهاستعمال آن در موارد زیادهروى در انفاق مال بیشتر است و گاهى به خروج ازاعتدال در مقدار خرج مال و زمانى هم به چگونگى بذل مال و مورد آن اطلاقمىشود. اما بنا به مفهوم سخن راغب و روح معنى «كل فعل» و بر پایه شواهدفراوان در قرآن و حدیث، اسراف به هر گونه تجاوزكارى و زیادهروى گفتهمىشود و در هر حال اسراف عملى است ممنوع و محكوم، و مورد خشم و انزجارخداوند متعال است و از آن به شدت منع شده است.
خداوند در سوره اعرافمىفرماید: «كلوا واشربوا ولاتسرفوا انه لایحب المسرفین» (3) بخورید وبیاشامید و اسراف نكنید كه خداوند مسرفان را دوست ندارد.
مفهوم تبذیر
تبذیربرخلاف اسراف و تنها واژهاى اقتصادى است. تبذیر از ریشه «بذر» یعنى تفریقو پخش كردن چیزى; اصلش از ریختن و پاشیدن بذر است كه به طور استعارهدرباره كسى كه مال خود را بیهوده تلف و پخش مىكند، به كار رفته است و نیزگفته شده است كه تبذیر، انفاق مال در راه معصیت است.
با این توضیحاتملاحظه مىكنیم كه «اسراف» در برابر اقتصاد و میانه روى قرار دارد و بههرگونه تجاوز از حد، در غیر طاعةالله و به قصور از حقالله اطلاق مىشود.در قرآن كریم واژه قصد و مشتقات آن در معانى; راست، متوسط و معتدل به كاررفته است. مانند «واقصد فى مشیك» (4) در راه رفتن اعتدال را رعایت كن.
فمنهمظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخیرات (5) از میان آنها عدهاى برخود ستم كردند و عدهاى میانهرو بودند و عدهاى به اذن خدا در نیكىها ازهمه «پیشى» گرفتند.
حضرت على(ع) در مورد قصد مىفرمایند: «علیك بالقصدفى الامور» (6) بر تو باد میانهروى در كارها. در خطبه همام از نشانههاىمتقین و پرهیزگاران مىفرماید: «و ملبسهم الاقتصاد» (7) یعنى پوشاكشانمیانه بود، بدین معنى افراط و تفریط در كارها و زندگیشان وجود ندارد.
ازمجموع این نظریهها این چنین برمىآید كه بین واژه اسراف به معنى اقتصادىآن با واژه تبذیر فرق زیادى وجود ندارد و تنها ممكن است در جهت تمایز بیناین دو واژه گفته شود كه با توجه به خصوصیات تعابیر لغتشناسان در معنىتبذیر، مقصود از این واژه تلف كردن و ضایع نمودن مال است و زیادهروى درانفاقات شخصى و امور خیریه را شامل نمىشود، در حالى كه اسراف فراگیرتر ازآن و در برگیرنده همه موارد از به هدردادن و زیادهروى در مصارف شخصى وخانوادگى و انفاقهاى مستحب مىباشد. و به عبارت دیگر هر تبذیرى اسراف استولى هر اسرافى تبذیر نیست.
از امام صادق(ع) جمله كوتاهى نقل شده است كهممكن است همین نكته را از آن استفاده كرد. آن حضرت فرمود: «ان التبذیر منالاسراف» یعنى، تبذیر از اسراف است. در این حدیثشریف، براى اسرافانواعواقسامى فرض شده، كه تبذیر شاخهاى از آن معرفى گردیده است.
اسراف از نظر قرآن
درقرآن كریم واژه «اسراف» و مشتقات آن مكرر به كار رفته است ولى در بیست وسه مورد لفظ «اسراف» استعمال شده كه در هر مورد، مفهومى ویژه دارد. درغالب موارد، مقصود از اسراف جنبههاى اخلاقى، عقیدتى و تجاوز از حدود الهىاست، و تنها در چهار مورد جنبه مالى را شامل مىشود كه با دو آیه «تبذیر»شش آیه مىشود.
به آیات زیر توجه كنید:
1 - كذلك زین للمسرفین ماكانوا یعملون. (8)
اینگونه براى اسرافكاران اعمالشان زینت داده شده است.
2 - ولا تطیعوا امر المسرفین. (9)
اطاعت فرمان مسرفان نكنید.
3 - ان الله لایهدى من هو مسرف كذاب. (10)
خداوند اسرافكار دروغگو را هدایت نمىكند.
4 - و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفین. (11)
و به راستى فرعون برترىجویى (و طغیان) در زمین روا داشت و او از اسرافكاران بود.
اما آیاتى كه تنها ظهور در جنبههاى اقتصادى دارند عبارتند از:
1 - انعام، آیه 141.
2 - اعراف، آیه 31.
3 - فرقان، آیه67.
4 - اسراء، آیات27 و 28.
حال به ذكر چند آیه مىپردازیم:
1 - وات ذاالقربى حقه والمسكین وابن السبیل ولاتبذر تبذیرا ان المبذرین كانوا اخوان الشیاطین و كان الشیطان لربه (12) كفورا.
وحق نزدیكان را بپرداز! و (همچنین) مستمند و در راهمانده را، و هرگز تبذیرمكن چرا كه تبذیركنندگان برادران شیطانند و شیطان كفران (نعمتهاى)پروردگار كرد.
واژه «تبذیر»، تنها یك واژه اقتصادى است و در قرآن كریمتنها در همین دو آیه از سوره اسراء به كار رفته است. و شاید در قرآن كریمكمتر مواردى بتوان پیدا كرد كه با چنین لحن تند و شدیدى از عملى نهى شدهباشد.
2 - خذوا زینتكم عند كل مسجد و كلوا واشربوا ولا تسرفوا انهلایحب المسرفین (13) زینتخود را در هر مسجد برگیرید و بخورید و بیاشامیدو اسراف نكنید همانا كه خداوند مسرفان را دوست نمىدارد.
تمامى آیات مربوط به اسراف را مىتوان به طوركلى به دو بخش تقسیم كرد:
1 - اسراف در مال.
2 - اسراف در غیرمال.
1 - اسراف در مال
آیات مربوط به زیادهروى در صرف مال شامل دو بخش است:
الف)اسراف در مصرف شخصى; مىفرماید: كلوا من ثمره اذا اثمر ... (14) از میوهآن به هنگامى كه به ثمر مىنشیند بخورید و حق آن را به هنگام دروبپردازید، اسراف نكنید كه خداوند مسرفین را دوست نمىدارد.
بنابرایناسرافى كه در بعد اقتصادى بیشتر مورد توجه است و موجب تضعیف بنیه مالىمحرومان و لذتطلبى مسرفان مىشود و از بلاهاى بزرگ اجتماعى است و فقر ومحرومیتبیشتر به دنبال دارد همین نوع اسراف است كه هر مسلمان با توجه بهوظیفه و تعهد و مسؤولیتى كه در برابر خداوند و اجتماع دارد لازم است، درمخارج زندگى خویش رعایت اعتدال را بكند و جدا از اسراف پرهیز نماید.
ب)اسراف به خاطر دیگران; وقتى انفاق از حد تعادل خارج شود نسبتبه انفاقشونده و انفاقكننده هر دو عوارض سوء و زیانبار خواهد داشت، به این جهتاست كه قرآن مجید وقتى در آیاتى از سوره شریفه فرقان ویژگیهاى مؤمنان وبندگان واقعى را برمىشمارد یكى از آن ویژگیها را اینگونه معرفىمىفرماید:
اذا انفقوا لم یسرفوا ولم یقتروا و كان بین ذلك قواما; (15)كسانى هستند كه هرگاه انفاق كنند نه اسراف مىكنند و نه سختگیرى، بلكه درمیان این دو اعتدالى دارند. و نیز قرآن، خطاب به حضرت پیامبر(ص)مىفرماید: و لا تجعل یدك مغلولة الى عنقك ولا تبسطها كل البسط فتقعدملوما محسورا (16) هرگز دستت را بر گردنت زنجیر مكن (و ترك انفاق و بخششمنما) و بیش از حد آن را مگشا تا مورد سرزنش قرار گیرى و از كار فرومانى،و در همین رابطه حضرت على(ع) مىفرمایند: «ما عال امرء اقتصد» (17) كسى كهمیانهروى پیشه سازد تنگدست نگردد. و حضرت رسول(ص) مىفرمایند: «من اقتصداغناه الله، و من بذر افقره الله» (18) هر كس در دخل و خرج میانهروى كندخدا بىنیازش مىكند و هر كس اسراف و تبذیر نماید خداوند فقیرش گرداند.
زیربناىآفرینش بر تعادل گذاشته شده است «و كل شىء عنده بمقدار» (19) و هر چیزىنزد او مقدار معینى دارد و در مورد دیگر مىفرماید: «انا كل شىء خلقناهبقدر» (20) ما هر چیزى را به اندازه آفریدیم.
حساب هر چیزى در پیشگاهخداوند متعال براساس حكمتبالغه او و مصلحت و عدالت و از روى اندازه وبدور از افراط و تفریط است، و اساس حكومت را هم عدالت تشكیل مىدهد واقامه عدل از اهداف مهم بعثت انبیاى عظام الهى بوده است تا آنجا كه معیارمالكیت مشروع را عدم زیان و اضرار و ستم به فرد و اجتماع، و ضابطه انفاق واحسان را كرامت و سخاوت بدور از بخل و امساك و نیز بدور از اسراف وزیادهروى قرار داده است و بالاخره تحكیم بنیان اقتصادى جامعه و میانهروىمطلوب و مورد تاكید شارع مقدس اسلام است.
2 - اسراف در غیرمال
الف)اسراف در قتل; در دوران جاهلیت رسم بر این بود كه هرگاه كسى از روى ظلم وتعدى به قتل مىرسید بستگان مقتول با توجه به خوى و خصلت جاهلى و حسكینهتوزى و انتقامجویى چند نفر از بستگان قاتل را به قتل مىرساندند.قرآن كریم این تجاوز و انتقامجویى را مردود دانسته و فرمود: «فلا یسرف فىالقتل» (21) . اما در قتل اسراف نكنید، یعنى، براى قتل یك نفر، فقط یكنفر را به قتل برسانند آن هم با توجه به صدر آیه كه مىفرماید: «ولاتقتلوا النفس التى حرم الله الا بالحق»، نفسى را كه خداوند حرام كرده استنكشید مگر از روى حق، یعنى این كشتن هم فقط در مواردى تجویز شده است كهقاتل مستوجب كشته شدن باشد و با علم و عمد مرتكب قتل نفس شده باشد.
ب)اسراف در نفس; كسى كه از نظام اعتدال خارج مىشود و با ارتكاب گناه ومعصیت از حریم انسانى خود تجاوز مىكند اسرافكار است، اما اسرافكارى كهمشمول پیام رحمت و امید الهى قرار گرفته است: قل یا عبادى الذین اسرفواعلى انفسهم لاتقنطوا من رحمة الله ان الله یغفر الذنوب جمیعا انه هوالغفور الرحیم. (22) بگو اى بندگان من كه بر خود اسراف و ستم كردهاید ازرحمتخداوند نومید نشوید كه خدا همه گناهان را مىآمرزد.
ملاحظه مىشود كه هرگونه گناه و تجاوز از حد و مرز و حریم انسانى اسراف بر نفس شمرده مىشود.
درجاى دیگر مىبینیم، مجاهدان جنگ احد به درگاه خداوند متعال دست نیازبرمىداشتند: و ما كان قولهم الا ان قالوا، ربنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنافى امرنا و ثبت اقدامنا وانصرنا على القوم الكافرین (23) گفتار آنها فقطاین بود كه پروردگارا گناهان ما را ببخش و از تندرویهاى ما در كارها چشمبپوش، قدمهاى ما را ثابتبدار، و ما را بر جمعیت كافران پیروز بگردان.
از آیه شریفه مستفاد مىشود، آنچه از آن عدول كرده و بجا نیاوردهاند اطاعت امر پیامبر(ص)، و سستى و منازعه بوده است.
هرنوع گناه، اسراف و تجاوز از حد فطرى و طبیعى انسان است كه با ارتكاب آن ازمسیر اعتدال بیرون مىرود و به راه زوال و نیستى كشانده مىشود و ایندرستخلاف آن هدف عالى است كه انبیاى الهى براى آن مبعوث شدهاند. قرآن دراین مورد مىفرماید: ولقد جاءتهم رسلنا بالبینات ثم ان كثیرا منهم بعد ذلكفى الارض لمسرفون; (24) و رسولان، با دلایل روشن به سوى بنىاسرائیلآمدند، اما بسیارى از آنها بر روى زمین تعدى و اسراف كردند. در این آیهشریفه مراد از «مسرفون» كسانى هستند كه از انبیا و طریق حق تبعیت نكردندو در نتیجه این سركشى به گناه آلوده شدند.
معیار اسراف
احادیثىاز حضرت امام صادق(ع) نقل است كه در مورد اسراف به اصحاب مىفرمایند:كمترین حد اسراف این است كه لباسى را كه بیرون خانه براى حفظ آبرو مىپوشىدر داخل خانه نیز بپوشى یا باقیمانده آب و غذا را كه در ظرف مىماند دوربریزى و یا خرما را خورده و هسته آن را دور اندازى. (25) در بعضى ازاحادیث آمده است كه در هنگام وضو گرفتن باید مواظب باشیم كه دچار اسرافنشویم و مقدار یك مد (معادل سه چهارم لیتر) آب براى وضو كفایت مىكند. ونیز در ذیل آیه شریفه 31 سوره اعراف: «كلوا و اشربوا...» احادیثى از حضرتامام صادق(ع) نقل شده است كه از آن جمله این حدیث است كه «عیاشى از ابانبن تغلب» از آن حضرت نقل مىكند كه مال و ثروت از آن پروردگار است كه آنرا در نزد مردم به امانت گذاشته است و به آنها اجازه فرموده كه در حداعتدال و میانهروى بخورند و بیاشامند و لباس بپوشند، و نكاح كنند، مركبسوارى داشته باشند و مازاد آن را به فقراى مؤمنین ببخشند و بدینوسیلهاختلافات طبقاتى را از بین ببرند و پراكندگیها را ترمیم كنند و كسى كهاینگونه عمل مىكند، آنچه را كه مىخورد و مىآشامد، اعمالش مباح است ونكاح او و استفاده از مركوبش نیز حلال مىباشد و كسى كه از این حد تجاوزكند بر او حرام است و سپس فرمود كه اسراف نكنید كه خداوند مسرفان را دوستندارد.
از فرمایش امام(ع) كه نظرشان را به صراحت اعلام و مىفرمایند:«من عدا ذلك كان علیه حراما» (26) حرمت اسراف به وضوح آشكار مىشود و وقتىاز حد متعادل و مشخص كه در این حدیثشریف بدان تصریح شده تجاوز شد به حرمتمىانجامد و به دلیل اینگونه احادیث و یا به دلیل نهى صریح قرآن(لاتسرفوا) اسراف و تبذیر نوعى حریمشكنى و عصیان در برابر امر پروردگار واز گناهان كبیره محسوب مىشود. در حدیثى دیگر مىفرماید: «كسى كه چیزى رادر غیر اعتخدا انفاق كند او مبذر است و كسى كه در راه خدا چیزى را انفاقكند او مقتصد است. (27) در این جا معلوم مىشود كه بذل و بخشش اگر به قصدو نیت الهى نباشد حكم اسراف را دارد و اصولا از دید اسلام چنین عملىاخلاقى و پسندیده نیستحال كه بحث اخلاقى به میان آمد متناسب است تااشارهاى اجمالى بكنیم به این كه چگونهعملى، از نظر اسلام مقبول است.
عمل اخلاقى از دیدگاه اسلام
اسلامعملى را خیر و اخلاقى مىداند كه داراى دو جنبه باشد. به این معنى كه هرعمل از روح و نیت «حسن فاعلى» و شكل و صورت «حسن فعلى» تشكیل شده است وعمل خیر باید حسن فعلى داشته باشد یعنى صورت و شكل عمل صحیح باشد. مثلاكسى كه مالى را از راههاى نامشروع جمع كرده و با این مال به قصد قربتاقدام به خیرات و مبرات مىنماید از او پذیرفته نیست و یا مال مباح ومشروع را خواسته باشد براى ریا و خودنمایى و در غیر رضا و طاعت پروردگارانفاق و بخشش كند اینجا هم مردود است و بنا به نظر حضرت امام صادق(ع) چنینكسى مبذر و مسرف است.
معیار و ملاك هزینهها
اصولاتوجه به این نكته ضرور است كه هر كس چقدر حق هزینه دارد كه وقتى از آن حدگذشت مشمول اسراف مىشود و باید از آن خوددارى نماید، به اعتبارى مصرف ومخارج زندگى را مىتوان به دو قسم تقسیم نمود، مخارج روا و مخارج ناروا،قضاوت در مورد روا و ناروا بودن مخارج با عرف و افراد اجتماع است.همانطور كه قضاوت در مورد اباحه و حرمتبه دستشرع است، هر كس براساسایمان و عدل اسلامى موظف است زندگى خویش را طبق شان و موقعیتى كه دراجتماع دارد تنظیم كند (البته این با معنى مساوات اسلامى منافاتى ندارد،زیرا این تفاوت براساس تفاوت در شهرت و ضعف استعداد و میزان تلاش و فعالیتهر كس و مراحل مختلف افراد است) مثلا در باب خمس داریم كه افراد در موردمنافع كسب باید مخارج سالانه خود را طبق شان تامین كنند و آنچه از اینمعیار اضافه باشد مشمول خمس مىشود و یا در باب زكات شرط است كهنیازمندانى مىتوانند آن را دریافت نمایند كه هزینه لباس و غذا و سایرمخارج ضرور زندگى آنان تامین گردد و توسعه یابد تا همسطح سایر افراد قرارگیرند.
در مورد نفقه زن كه بر عهده شوهر است معیار چنین است كه مردخوراك و پوشاك زن را در حد شایسته و شرافتمندانه كه در خور شان و موقعیتاجتماعى اوست تامین نماید در این زمینه قرآن مجید مىفرماید: «و علىالمولود له رزقهن و كسوتهن بالمعروف لاتكلف نفس الا وسعها» (28) بر آن كسىكه فرزند براى او متولد شده (پدر) لازم استخوراك و پوشاك مادر را به طورشایسته و در مدت شیردهى بپردازد حتى اگر طلاق گرفته باشد، هیچ كس موظف بهبیش از مقدار توانایى خود نیست.
مىبینیم آن قسمت از مخارج وهزینههایى كه با موقعیت اجتماعى و شؤون زندگى انسان موافق و سازگار استاقتصاد و تقدیر معیشت است و آنچه از این حد و مقدار تجاوز كند، اسراف وزیادهروى است و موجب غضب پروردگار خواهد بود. لازم به تذكر است كه شایدنتوان معیار و مقدار معینى براى اسراف در نظر گرفت. بلكه اسراف مفهومى استكه در افراد مختلف و اوضاع گوناگون و اجتماعات مختلف مصادیق متفاوت ومختلفى مىیابد، مثلا ممكن است پوشیدن لباس و یا خوردن غذایى خاص درشرایطى كه در جامعه نیازمند و محتاج وجود ندارد اسراف نباشد لكن همانپوشاك و خوراك در جامعهاى فقیر و یا زمانى خاص زیادهروى و اسراف محسوبشود و این خود توجه دادن ثروتمندان استبه این كه مسایل مهمتر را در نظربگیرند و بر تمام ابعاد زندگى خود را زیر نظر گیرند و احساس مسؤولیت كنندو بدانند كه همگان در پیشگاه ایزد متعال مسؤولند; مسؤول در برابر خود وجامعه خود. غنى باید در فكر فقیر و رفع نیازهاى او باشد كه در تعالیماسلام بر این مساله تاكید فراوان شده است و براى نمونه علاوه بر آیاتشریفه قرآنى كه وارد شده استبه این كلام مشهور حضرت رسول9 اكتفا مىشودكه فرمود: «من اصبح و لا یهتم بامور المسلمین فلیس بمسلم»، پس باید غنىدر فكر فقیر و در راه رفع حوایج او باشد و افراد كم درآمد در مرز خود حركتكنند تا امتیازهاى نابجا از میان برود و اصول در جامعه رشد كند و بحرانهاىاقتصادى پدید نیاید.
اسراف موجب تنگدستى و فقر است و میانهروى مایه توانگرى
درحدیثى از امام على(ع) آمده است كه «القصد مثراة و السرف مثواة» (29) یعنىاقتصاد و میانهروى موجب ثروتمندى و اسراف و ولخرجى موجب سقوط و فقرمىگردد و نیز امام زینالعابدین(ع) از رسول خدا(ص) نقل مىفرماید كهفرمود: «ثلاث منجیات فذكر الثالث القصد فى الغنى و الفقر» (30) حضرت رسولسه عامل براى نجات معرفى مىفرمایند كه سومین آن میانهروى و اعتدال درتوانگرى و نیازمندى است. پس افراد توانگر هم حق ندارند به بهانه این كهامكانات مالى وسیع دارند به اسراف پردازند. نكته مهمى كه از این حدیثاستنباط مىشود این است كه اسراف و تبذیر موجب فقر و تنگدستى است.
اسرافى كه همیشه حرام است
سه قسم اسراف است كه در همه جا و در همه حالات حرام است و اختصاص به شخص یا زمان، یا جاى خاصى ندارد.
1- ضایع كردن مال و بىفایده كردن آن، هر چند آن مال كم باشد. مانند بقیهظرف آب را ریختن در جایى كه آب كمیاب باشد و به آن مقدار رفع نیازمىگردد. یا لباسى را كه قابل استفاده شخصى یا دیگران است، پاره كردن و یادور انداختن و یا خوراكى را نگهداشتن و به دیگرى ندادن تا این كه ضایع وتباه شود و یا دادن مال به دست صغیرى كه آن را تلف مىكند و نظایر اینها.
حضرتصادق(ع) میوه نیمخوردهاى را دیدند كه از منزل ایشان بیرون انداخته شدهبود. آن حضرت ناراحت و خشمگین شدند و فرمودند این چه كارى است كه كردید؟اگر شما سیر شدهاید بسیارى از مردم هستند كه سیر نشدهاند، پس به آنهایىكه نیازمندند بدهید. متاسفانه در حال حاضر مىبینیم در جامعه اسلامى، چهمقدار از غذاها و یا میوههایى كه قابل استفاده است در سطلهاى آشغال وزبالهدانها ریخته مىشود! در حالى كه افراد بسیارى به آن نیاز دارند.نسبتبه دور ریختن تتمه طعام بخصوص خرده نان (مگر در صحرا براى حیوانات)روایات تهدیدآمیزى رسیده است كه ذكر آنها موجب طول كلام است.
خوردن چیزهاى مضر هم اسراف است
2- از موارد اسراف، صرف كردن مال است در آنچه به بدن ضرر برساند، از خوردنىو آشامیدنى و غیر آنها مانند خوردن چیزى پس از سیرى هر گاه مضر باشد.چنانچه صرف مال در آنچه كه براى بدن نافع و به صلاح آن است، اسراف نیست.
صرف كردن مال در محرمات اسراف است
3- صرف كردن مال در مصرفهایى كه شرعا حرام است، مانند خریدن شراب و آلاتقمار و اجرت فاحشه و خواننده و رشوهدادن به حكام و صرف نمودن مال در چیزىكه ظلمى در بردارد یا ستمى به مسلمانى مىرساند و نظیر اینها، و در چنینمواردى از جهت مخالفت امر خدا معصیت است، یكى گناه بودن اصل عمل و یكىاسراف بودن صرف مال در آن موارد.
رابطه اسراف و اتلاف مالكیت
دراسلام مالكیتى كه از راههاى مباح حاصل شده باشد محترم شمرده شده است و جزدر مواردى خاص كه در فقه اسلامى مقرر شده از مالك سلب مالكیت نمىشود. دراین جا لازم است این نكته روشن شود كه مالك حق اتلاف را ندارد و حق تصرفتا مرز اتلاف پیش نمىرود، اگر مالك بخواهد ملك خویش را تلف كند نوعى«اعراض» تلقى مىشود به طورى كه آن مال بكلى از مالكیت او خارج مىشود ورابطه مالكیتشخص با آن چیز از بین مىرود. «اعراض» یكى از عوامل سلبمالكیت است. اتلاف مال گناه است و تلفكننده اصولا در ملك خداوند تصرفنابجا كرده است. به عنوان مثال: شخصى از بالاى پشتبام لیوان خود را بهقصد شكستن مىاندازد. اگر دیگرى در بین راه آن را بگیرد صاحب آن لیوانكدام یك از آن دو هستند؟ این بحثى حقوقى است كه در فقه نیز مطرح است، شخصپرتاب كننده لیوان رابطه مالكیتخود را با لیوان قطع كرده است و این«اعراض» نام دارد در حالى كه اگر او حق داشتشاهد تلف شدن مال خویش باشداین رابطه قطع نمىشد و قطع شدن رابطه مالكیتبه صرف این عمل بدین معنىاست كه او حق اتلاف ندارد. با اولین اقدام شخص «براى اتلاف مال خود» دومساله به وجود مىآید: یك گناه تكلیفى و دیگر اثر حقوقى كه همان قطعمالكیت اوستبه گونهاى كه اگر فرد دیگرى آن مال را از تلف شدن نجات دهدمالك آن مىگردد.
صراط مستقیم
در جامعه اسلامىبراساس نگرش خاص اسلام باید تمام حركتها و روشها در كلیه شؤون و ابعادحیاتى در مسیرى ویژه قرار گیرد كه در اصطلاح خاص مكتبى از آن صراط مستقیمو طریقه وسطى، سواءالسبیل یا راه میانه و خط عدالت تعبیر مىشود، صراطمستقیم راهى است كه خداوند متعال براى انسان در نظر گرفته و از این راهاست كه انسان مىتواند به كمال لایق خود برسد و گذشتن از آن توام با سلامتو عافیت از پل صراط در جهان دیگر است، و آن خط و مسیرى است كه در دو لبهپرتگاه سقوط در دره هولناك بدبختى هلاك و عذاب واقع شده است. راهروان اینصراط به هر طرف بلغزند خواه چپ یا راست، به جانب افراط و تفریط، جلوافتادن از دیگر رهروان یا عقب ماندن، تهور و بیباكى یا جبن و ترس بىمورد،پرگویى یا سكوت و بالاخره خواه لغزش به سوى اسراف و اتراف و تبذیر باشد یابه سوى بخل و امساك و تقتیر، در هر حال گمراهى است و انحراف و شقاوت. حضرتعلى(ع) مىفرماید: «الیمین والشمال مضلة والطریق الوسطى هى الجادة» (31)راست و چپ گمراهى است و راه راست جادهاى است غیرقابل انحراف و به تعبیردیگر، رهرو واقعى این طریق خود حضرت على(ع) در جاى دیگر مىفرماید: «و مناخذ یمینا و شمالا ذموا الیه الطریق» (32) هر كس به سمت راست و چپ برودمذمتش كرده و از تباه شدن و مفسده برحذرش دارید. و نیز آن حضرت در موردمفسدهگران مىفرماید: «و اخذوا یمینا و شمالا» (33) مفسدین با پیش گرفتنراههاى گمراهى راست و چپ از صراط مستقیم هدایت، چشم پوشیده و محروم شدندبنابراین روشن است كه اسراف و تبذیر و بخل و تقتیر در صراط مستقیم مكتباسلام جایى ندارد و خروج از راه تعادل است، ولخرجى و ریختوپاشهاىمتكبرانه بر روش مترفین و نازپروردگان لغزش و انحراف به سمت راستبوده وبخل و تقتیر و امساك، سقوط در جهت چپ و جذب شدن به اصحاب شمال مىباشد. دراین مطلب توجه به این نكته ضرور است كه انسان منهاى هدایت آسمانى و مكتبوحى طبعا یا بخیل است و یا اهل اسراف و تبذیر، «و كان الانسان قتورا» (34)انسان سختگیر است; همانگونه كه ظالم و نادان است. «انه كان ظلوما جهولا»(35) و این هدایت تشریعى الهى است كه او را از این طبیعت و خصلتهاىپستحیوانى نجات مىدهد و لذا خداوند متعال در آیات كریمه قرآنى جهت رهایىاز افراط و تفریط و نجات از پستیها و خستهاى نفسانى راه هدایت و تربیت رابراى انسان هموار كرده است و مىفرماید: «بندگان خداى رحمان آنان هستند كههنگام انفاق اسراف نكرده و بخل هم نورزند بلكه در این میان راهى استوار،معتدل و براساس عدالت پیش مىگیرند». (36)
پس بهطور كلى و بویژه ازبعد اقتصادى كه مورد بحث ما است، بیجا و ناروا مصرف كردن و تلف كردننعمتهاى الهى، محروم كردن جامعه از آن نعمتها است، لذا مىبینیم كه قرآنكریم چگونه به موارد مختلف آن اشاره مىفرماید: «خداوندت مسرفین را دوستنمىدارد» (37) و «مسرفین قابل هدایت نبوده و بسیار دروغگویند» (38) و«اهل هلاكت و گمراهىاند و نجات ندارند» (39) و «اهل تردید و شك و ریبند»(40) ، «اهل آتشند» (41) و «قابل پیروى نیستند.» (42)
چون بناى اسلامبر صراط مستقیم است از جهت دیگر، قرآن مجید، بخل و امساك و تقتیر را هممورد نكوهش قرار داده و مثلا مىفرماید: «الذین یبخلون و یامرون الناسبالبخل و یكتمون ما اتیهم الله من فضله» (43) آنان كه بخل مىورزند ومردم را به بخل وامىدارند و آنچه خدا از فضل خود به آنان بخشیده كتمانمىكنند «به مردم استفاده نمىرسانند» به كیفر خود خواهند رسید.
چرا مسرفین مبغوض خدا و مبذرین برادران شیطان شمرده شدهاند؟
علتاین مطلب را باید در جهانبینى و اعتقادات اسلامى جستجو كرد و تبیین آن درمورد مسرفان مىتواند چنین باشد كه خداوند امر به عدالت و احسان مىكند وطبعا صاحبان عدالت را دوست مىدارد. «ان الله یامر بالعدل و الاحسان» واز آنجا كه اسرافكاران از این فرمان سرپیچى كرده و بیعدالتى در مصرف راپیشه خود ساختهاند قهرا مورد خشم و دشمنى خداوند قرار خواهند گرفت، ولىدر مورد تبذیركاران علت همدستبودن و شباهتشان به شیطان را از آیه شریفهمىتوان استنباط كرد آن جا كه مىفرماید: مبذران برادران شیطانند و تعبیربرادر در لغت عرب به معنى مشابه و نظیر هم مىآید و شیطان در برابرپروردگارش ناسپاس است، و از طرف دیگر تبذیر به معناى ضایع كردن نعمتهاىخداوند است و خود نوعى ناسپاسى است نسبتبه آن نعمتها; و شیطان نخستینفردى است كه همه چیز را نادیده گرفت و تمرد از فرمان خدا كرد و راهناسپاسى را باز نمود، لذا آنها كه مبتلا به این خصلت ناروا باشند ازهمكاران و همدستان شیطان خواهند بود و از آنان با عنوان برادران شیطان یادشده است و این است رمز تعبیر زیباى قرآن.
درسى از رسول خدا(ص)
دركتاب تحفالعقول آمده است: «جاء الرجل بلبن و عسل لشربه فقال(ص): شرابانیكتفى باحدهما عن صاحبه لا اشربه و لا احرمه و لكنى اتواضع لله; فانه منتواضع لله رفعه الله و من تكبر وضعه الله و من اقتصد فى معیشته رزقه اللهو من بذر حرمه و من اكثر ذكر الله آجره الله» (44) مردى شیر و عسل براىپیامبر(ص) آورد تا بنوشد فرمود: دو نوشیدنى كه یكى از دیگرى كفایت مىكندمن آن را نخورم و حرام هم نمىكنم ولى براى خدا تواضع مىكنم. زیرا هر كهبراى خدا تواضع كند خدایش بالا برد و هر كه تكبر كند خداوند او را خوارسازد و هر كه در زندگى میانهروى كند خدایش روزى دهد و هر كه زیادهروىكند خداوند او را بىنصیب گرداند و هر كه خدا را بسیار یاد كند خدایش جزادهد.
نكاتى كه در این حدیثشریف است مستلزم بحثى مفصل و هر كدامراهگشاى سعادت دنیا و آخرت است اما مناسب با این مقال آن است كه پیامبر(ص)مىفرمایند: رعایت اقتصاد و میانهروى در معیشتباعث ازدیاد روزى و نزولبركات الهى است و فردى كه رعایت اعتدال مىكند دچار فقر و تنگدستى نمىشودو برعكس كسى كه طریق اسراف و تبذیر پیش گیرد دچار محرومیت مىشود و خداوندچنین بندهاى را به سختى معیشت مبتلا مىسازد.
امام صادق(ع) فرمود:«چهار دسته هستند كه دعایشان مستجاب نمىشود: اول) كسى كه در خانهمىنشیند و مىگوید: خدایا به من روزى بده! و در طلب روزى تلاش نمىكند درجواب او گفته مىشود: «الم آمرك بالطلب؟» آیا تو را به طلب روزى دستورندادم؟
دوم) كسى كه از همسر خود ناراحت است و او را نفرین مىكند، مىفرمایند: «الم اجعل امرها علیك» آیا امر او را به دست تو قرار ندادم؟
سوم)كسى كه مالى داشته و آن را ضایع كرده است، مىگوید: «اللهم ارزقنى» خدایابه من روزى بده! مىفرمایند: «الم آمرك بالاقتصاد؟» آیا تو را به اقتصاد ومیانهروى و اعتدال در خرج امر نكردیم و «الم آمرك بالاصلاح؟» آیا به تودستور اصلاح در مال را ندادیم؟
چهارم) كسانى كه از مال خود بدون شاهدبه دیگران وام دهند و بعد وامگیرنده منكر شود، خداوند مىفرماید: «المآمرك بالشهادة؟» (45) آیا به تو دستور ندادیم شاهد بگیرى؟
ملاحظه مىفرمایید كه با وجود اسراف و شاهد نگرفتن در پرداخت وام، دعا فایدهاى ندارد.
آثار سوء اسراف
الف) زیانهاى فردى
اسرافكار، علاوه بر زیانهاى اقتصادى كه بر جامعه و ملت تحمیل مىكند، براى خود نیز زیانهاى جبرانناپذیرى به بار مىآورد:
1- خشم الهى; اسرافكار چون تعادل و توازن اقتصادى جامعه را برهم مىزند، ازرحمتخدا بدور و گرفتار خشم خدا مىشود، همانگونه كه در قرآن مجید آمدهاست: «انه لایحب المسرفین» (46) خداوند اسرافكاران را دوست نمىدارد، وامام صادق(ع) فرمود: «ان السرف امر یبغضه الله» (47) اسراف مورد غضبخداست.
2 - محرومیت از هدایت; خداى متعال كه همواره درهاى رحمتش بربندگان گشوده استخود را «غافر الذنب و قابل التوب» (48) معرفى كرده استلكن نسبتبه اسرافكاران مىفرماید: «ان الله لا یهدى من هو مسرف كذاب»(49) همانا خداوند كسى را كه اسرافكار و دروغگوست هدایت نمىكند.
3 -فقر; روشنترین اثر اقتصادى اسراف، فقر است، زیرا كه اسرافكار در اثر مصرفنارواى خود هم جامعه را به ورطه فقر مىكشاند و هم خود دچار فقر مىشود.لذا یكى از راههاى مبارزه اسلام با فقر و محرومیت ایجاد هماهنگى اقتصادى وریشهكن ساختن اسراف است. حضرت على(ع) مىفرمایند: «القصد مثراة و السرفمتواة» (50) اقتصاد و میانهروى باعث توانگرى و اسراف و ولخرجى مایه فقرو تنگدستى است. و نیز فرمود: «سبب الفقر اسراف» (51) ولخرجى عامل فقر است.
4- هلاكت; اسراف از هر نوعى كه باشد انسان را به نابودى مىكشد. قرآن مجیداین حقیقت را چنین بیان مىفرماید: «ما به وعدههایى كه به انبیاء و اولیادادیم وفا كردیم و سپس آنها را با هر كه اراده كردیم نجات دادیم، امامسرفان و ستمگران را هلاك كردیم» (52) و نیز حضرت على(ع) مىفرماید:«كثرة السرف تدمر» (53) اسرافكارى زیاد انسان را به هلاكت مىكشاند.
5- كیفر اخروى; كیفر كسانى كه از حدود الهى تجاوز كرده و اوامر و نواهى خدارا نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنیا نیستبلكه عذاب اخروىنیز در انتظار آنان است. قرآن مجید در اینباره مىفرماید: «و كذلك نجزىمن اسرف و لم یؤمن بآیات ربه ولعذاب الآخرة اشد و ابقى» این چنین جزامىدهیم كسى را كه اسراف كند و ایمان به آیات پروردگارش نیاورد، عذاب آخرتشدیدتر و پایدارتر است، و در جاى دیگر مىفرماید: «و ان المسرفین هم اصحابالنار» براستى كه مسرفان اهل دوزخند. به این ترتیب معلوم است كه وضعافرادى كه در مسیر باطل و هرزگیها دچار اسراف مىشوند چه خواهد بود!
ب) زیانهاى اجتماعى اسراف
البتهاز نظر اسلام، هر كس مالك حاصل كار و دسترنجخود - با رعایتحدود شرعى -مىباشد ولى انسان نمىتواند به بهانه این كه مالك مالى است هر طور كهبخواهد آن را صرف و خرج كند بلكه دو شرط اساسى دارد: یكى بهرهگیرى براىخود و دیگرى بهرهدادن به دیگران و تعطیل اینها دو صورت مىتواند داشتهباشد:
1 - ثروتاندوزى و تكاثر كه نه خود از آن بهرهمند شود و نه دیگران.
2 - صرف مال در راه هوا و هوس و اسرافكارى، كه هر دو ممنوع و داراى پیامدهایى به شرح زیر مىباشند:
1)حقناشناسى، وجدان هر انسانى این مطلب را پذیراست كه در برابر هر احسانىباید تشكر كرد و اخلاق اجتماعى نیز حكم مىكند كه در مقابل هر نیكى بایدحقشناس و سپاسگزار باشیم، از احسان و نیكى پدر و مادر، استاد و معلم تاخالق مهربان.
«لئن شكرتم لازیدنكم و لئن كفرتم ان عذابى لشدید» (54)اگر شكر نعمت را بجا آورید، فزونى دهیم و اگر كفران نعمت كنید مجازاتمشدید است.
2 - تزلزل و سستى، انسانهاى معتدل در فراز و نشیبهاى زندگىهرگز نمىلغزند ولى افراد اسرافكار كه ولخرجى و مصرفزدگى تمام ابعادزندگیشان را فراگرفته چون روحیه مقاومت ندارند، شكستخورده و متزلزلخواهند بود.
3 - كاهش تولید، جامعه مصرفى رفتهرفته قدرت تولید را ازدست مىدهد و براى تامین مایحتاج خود به بیگانه روى مىآورد. این مطلبىاست كه در دوران حكومت طاغوت براى همه ثابتشده و نیاز به توضیح ندارد.
4- سقوط اخلاقى، ولخرجى و ریختوپاشهاى نابجا و بىمورد، انسان را از مسیرصحیح بیرون آورده و به ورطه هولناك فساد و تباهى مىكشاند، انسان اسرافكارگاهى به مرحلهاى مىرسد كه به هر پستى تن مىدهد; رشوه مىگیرد، دروغمىگوید، ربا مىخورد، به عناوین مختلف، عفت و شخصیتخود را از دست داده وسرانجام كارش به رسوایى مىكشد.
كیفر كسانى كه از حدود الهى تجاوز كردهو اوامر و نواهى خدا را نادیده گرفته باشند، تنها فقر و تنگدستى در دنیایستبلكه عذاب اخروى نیز در انتظار آنان است.
5 - ضعف ایمان، اسرافكارى آدمى را از راه اعتدال خارج مىكند و به سستى ایمان و ضعف عقیده مىكشاند.
6- اختلاف طبقاتى، یكى از علل اساسى اختلاف طبقاتى به طور قطع همیناسرافكاریها است. و همچنین وابستگى به بیگانگان و تضییع حقوق دیگران وغفلت از خدا و حریمشكنى را از دیگر پیامدهاى اسراف باید شمرد. علاوه براینها دغدغه خاطر و گرفتاریهاى روحى و بیماریهاى جسمى و روانى از نتایجمسلم ولخرجیها و بىبندوبارىها است.
در پایان باید عرض كنیم كه اسراف و تبذیر دایرهاى وسیع دارد و مصادیق آن نیز متعدد است.
اسرافدر اموال عمومى، اسراف در بیتالمال مسلمین، اسراف در مواد غذایى; خوراك،مسكن، وسیله نقلیه و نظایر اینها از جمله مصادیق اسراف است. زیانبارتر ازهمه اسراف در بیتالمال است كه امیرالمؤمنین على(ع) فرمود: «ان اعظمالخیانة، خیانة الامة» (55) بالاترین خیانت، خیانتبه مردم است.
استفادهشخصى از اموال عمومى، علاوه بر اسراف، خیانت است، اسراف در آب و غذا،اسراف در برق و گاز علاوه بر اسرافكارى، خیانتبه مردم است.
شیوه مبارزه با اسراف
نظارتهمگانى یا امر به معروف و نهى از منكر، تبلیغات و ارائه الگوى صحیح مصرف وسرانجام برخورد عملى و قانونى قاطعانه با اسرافكاران مىتواند كارساز باشدو از این همه خلاف و اختلاف جلوگیرى كند.
پىنوشتها و مآخذ:
1- بقره /191.
2- مفردات راغب، ص23، ماده سرف.
3- اعراف /29.
4- لقمان /19.
5- فاطر /32.
6- غررالحكم، فصل49، ص483.
7- نهجالبلاغه فیضالاسلام، خطبه 184/611.
8- یونس /12.
9- شعراء /15.
10- غافر /28.
11- یونس /83.
12- اسراء /26 و27.
13- اعراف /31.
14- انعام /141.
15- فرقان /67.
16- اسراء /29.
17- نهجالبلاغه فیض، حكمت 34/1153.
18- نهج الفصاحه، ص601.
19- رعد /8.
20- قمر /49.
21- اسراء /35.
22- زمر /54.
23- آلعمران /141.
24- اسراء /29.
25- میزانالحكمه، 4/448.
26- تفسیر برهان، 2/10.
27- همان، 2/416.
28- بقره /233.
29- وسائل، 15/258.
30- همان.
31- نهجالبلاغه، خطبه16، ص69.
32- همان، خطبه213، ص704.
33- همان، خطبه 180.
34- اسراء /100.
35- احزاب /72.
36- احزاب / مضمون آیه67.
37- اعراف /31.
38- غافر /38.
39- انبیاء /9.
40- غافر /34.
41- غافر /43.
42- شعرا /151.
43- نساء /37.
44- تحفالعقول، موعظه 82 از مواعظ النبى(ص).
45- اصول كافى، ج2، كتاب دعا، ص275.
46- انعام /14.
47- وسائلالشیعه، 15/262.
48- غافر /3.
49- مؤمن /28.
50- وسائل الشیعه 15/285.
51- فهرست غررالحكم، ص159.
52- انبیاء /90.
53- فهرست غررالحكم، ص195.
54- ابراهیم /7.
55- نهجالبلاغه دكتر صبحى صالح، نامه26.
منبع:www.balagh.net
انواع اسراف از دیدگاه قرآن
از جمله مفاهیمی كه در قرآن مورد تاكید بسیار قرار گرفته موضوع اسراف است. در نگرش قرآنی، میتوان به ناهنجاری بودن آن بی هیچ تردید و گمانی حكم كرد. اما از آن جایی كه ابعاد آن، چنان كه باید و شاید روشن و تبیین نشده و همه جوانب آن با رویكرد تحلیلی مورد بررسی قرار نگرفته، در این نوشتار تلاش شده است تا به این موضوع در ابعاد مختلف آن پرداخته شود كه البته به جهت مهم بودن مسایل اجتماعی و شناسایی اصول و موارد هنجاری از ضدهنجاری به جنبه اجتماعی آن بیشتر پرداخته شده است.
مفهوم اسراف
كاربرد عرفی این واژه در معنای اقتصادی آن موجب شده است كه به ابعاد و جوانب دیگر مسئله اسراف، كمتر پرداخته شده و یا به طور كلی نادیده گرفته شود. در حالی كه در نگاه قرآنی و نیز كاربردهای واژه نشان میدهد كه دامنه مفهومی آن نه تنها ابعاد اقتصادی و هنجاری و اخلاقی، بلكه حوزه اعتقادات را نیز شامل میشود. بنابراین در حوزههای كلامی و اعتقادی و جامعه شناسی و روان شناسی و اصول اخلاقی و تربیتی و اقتصادی میتوان از اسراف سخن گفت و به بررسی موارد و نیز علل و عوامل آن پرداخت.
واژه اسراف كه بیش از 23 بار در آیات متعدد قرآن در اشكال مختلف به كار گرفته، به معنای هرگونه كوتاهی و زیادهروی و تجاوز از حد اعتدال و گرایش به سوی افراط و حتی تفریط است. از این رو تنها به معنای افراط و تفریط نیست و اختصاصی به كوتاهی و یا زیادهروی ندارد. هر چند بیشتر در معنای زیادهروی و افراط به كار میرود ولی این موجب نمیشود كه از اطلاق آن دست برداریم و تنها به معنی خروج از اعتدال به سمت و سوی زیادهروی بگیریم در حالی كه این واژه در بردارنده هرگونه خروجی به سوی كم یا زیاده است. كمینه و یا بیشینه در هر امری را میتوان اسراف دانست.
در كاربردهای قرآن، اسراف اختصاص به امری خاص مانند امور اقتصادی ندارد بلكه چنان كه گفته شد این واژه در آیات قرآنی به معنای هرگونه خروج از اعتدال و میانهروی در مسائل بینشی، منشی و كنشی به كار رفته است.
از این جهت گاه با مسئله قوام(حد وسط و اعتدال) هم، معنا میگردد و خروج و تجاوز از حد وسط و میانه، اسراف نامیده میشود.(فرقان، آیه 67) و گاه با مسئله فساد ارتباط مستقیمی پیدا میكند(شعراء، آیه 151 و 152)؛ زیرا هرگونه امری كه بر هم زننده تعادل در امور باشد به معنای اسراف خواهد بود و فساد نیز یكی از این حالات خروج و بر هم زننده است.
به نظر میرسد كه در كاربردهای قرآنی، واژه اسراف ارتباط تنگاتنگ با مفاهیمی چون كفر و ظلم و فسق و مانند آن دارد.
ارتباط اسراف و تبذیر
چنان كه تبذیر با اسراف از این جهت نوعی ارتباط مفهومی پیدا میكند؛ زیرا تبذیر به معنای ریخت و پاش دانه و بذر در شرایط نامناسب و به روشی نادرست است كه این خود نوعی خروج از میانه و اعتدال و عدالت است.
به هر حال در كاربردهای قرآنی اسراف مفهومی فراگیر است كه دربردارنده هرگونه خروج از اعتدال است. در این راستا انحراف و خروج از حق و عدالت در امور اعتقادی و اخلاقی و اجتماعی و اقتصادی و مانند آن میتواند به عنوان امری اسرافی مورد سرزنش قرار گیرد و از آن بازداشته شود.
به نظر میرسد كه تفاوتی در این معنا نیست كه تجاوز و خروج از اعتدال در كارهای مباح باشد یا كارهای غیر مباح؛ به این معنا كه حتی اگر كسی در امور مباح مانند خوردن و آشامیدن از حد و اندازه بگذرد به عنوان مسرف شناخته میشود و میبایست از انجام آن خودداری ورزد و خود را به میانه و اعتدال نزدیك سازد.
انواع اسراف
چنان كه بیان شد از كاربرد واژه اسراف در آیات قرآن میتوان به این نتیجه رسید كه این واژه در حوزه مسایل مختلفی به كار رفته و هدف از آن در همه موارد بیان خروج از اعتدال و حد میانه در مسایل و امور بوده است. در این جا به برخی از موارد اشاره شده در آیات قرآن درباره اسراف میپردازیم.
اسراف اعتقادی
شرك به خدا و بت پرستی و یا كفر به خدا و عدم اعتقاد و باور به توحید به عنوان مصادیقی از اسراف مورد اشاره و سرزنش قرار گرفته است.(طه، آیه 124 و 127) از نظر قرآن، این گونه نگرش به هستی و جهانبینی، امری نادرست و به دور از اعتدال و حقانیت است. پیامد چنین نگاهی در دنیا و آخرت گرفتاریهای متعدد و نابینایی و عدم درك درست مسایل دیگر است. كسی كه ناتوان از درك هستی و نقش خداوندگاری است، در مسایل روزانه خویش نیز نمیتواند تحلیل درستی از مسایل داشته باشد و در نتیجه آن رفتار و كنشها و واكنشهایش وی را از رسیدن به مقصد دور میسازد و همواره با دست خویش خود را گرفتار اموری میكند. كه جز بدبختی حاصلی نخواهد داشت.
به عنوان نمونه كسی كه خدا و نقش او را در مدیریت و اداره دنیا و به درستی درنیابد با پدید آمدن كوچكترین مشكلی، به اندوه دچار میشود و یا هرگاه مالی را از دست دهد اندوهگین میشود. این گونه است كه عدم درك و تحلیل درست از هستی و بینش نادرست نسبت به خدا و جایگاه او موجب میشود كه در امور دنیوی و گرفتاریهای آن خود را ببازد و بر مشكلات خویش بیافزاید. افزون بر آن كه در آخرت نیز میبایست پاسخگوی رفتار و اعمال و عقیده خویش باشد و به عذابهای دردناك گرفتار شود.
اسراف اخلاقی
اسراف اخلاقی به معنای گرایش به مادیات و قطع علاقه از خداوند است. آیات قرآن بسیاری از صفات انسانی را كه موجب میشود او به گناه دست زند، به عنوان امری اسرافی مورد بررسی و تحلیل قرار داده و از آن بازداشته است.
اسراف در حوزه اخلاق فردی و اجتماعی به این معناست كه شخص صفاتی را در خود پدید آورد كه وی را از حالت اعتدال و میانهروی بیرون برد. برخی از صفات مانند تكبر و بخل و مانند آن را میتوان از مصادیق بارز اسراف در حوزه اخلاق معرفی كرد.
در حوزه عمل اجتماعی نیز وقتی سخن از اسراف به میان میآید مراد از آن رفتارهای ناشایستی است كه از فرد سر میزند. به عنوان نمونه استكبارورزی كه در نابهنجاریهای زشت اجتماعی و بازتاب صفت زشت اخلاقی تكبر است از جمله نمونههای خروج از اعتدال و تجاوز از حد و حدود است. انحراف جنسی(اعراف، آیه 80 و 81 و ذاریات آیه 32 و 34) و انجام اعمال زشت خودكامگی، استكبار، استثمار و خونریزی و ستم و هرگونه فساد و تباهی اجتماعی از مصادیق بارز اسراف به شمار میرود. تاكید بر میانهروی در همه امور
از آن جایی كه آثار اجتماعی اسراف در حوزه هنجاری بسیار زیاد و تاثیرگذار است، خداوند از مومنان میخواهد كه همواره اعتدال و میانهروی در امور را سرلوحه خویش قرار دهند و با اسراف خویش موجبات تباهی و فساد در جامعه و زمین را فراهم نیاورند.(شعراء، آیه 152)
بی گمان اسراف در همه حوزهها آثار زیانباری به جای خواهد گذاشت كه از جمله آنها میتوان به دوری از محبت خدا(اعراف آیه، 31 و انعام، آیه141) و نیز سستی و ضعف در رسیدن به موفقیت در حوزههای مختلف زندگی اشاره كرد.(آل عمران، آیه 147) چنان كه اسراف در حوزه اقتصادی موجب اتلاف منابع ثروت میشود و رفاه فردی و عمومی جامعه را با خطر مواجه میسازد. به هر حال قرآن، اسراف را به عنوان یك رویكرد ضد هنجاری شناسایی و مورد تحلیل قرار میدهد و با اشاره به ابعاد مختلف و مصادیق و موارد گوناگون و آثار زیانبار آن در دنیا و آخرت، از مومنان میخواهد كه خود را از آن رهایی بخشند و با دوری از شهوت پرستی(اعراف، آیه 81) و پرهیز از روحیه ناسپاسی و كفران نعمت(اسراء، آیه 26) تكبر و خودكامگی و استعمار و سیطره جویی(یونس، آیه 31 و دخان، آیه 44 و نمل، آیه 34) و عُجب و خودبینی (یونس آیه 12) خود را از آن برهاند.