هفته پانزدهم:( ذوالکفل " ترک صفت رذیله عیب جویی ").
نقد کردن خوبه اما نقد منفی زیبا نیست .نقد منفی یعنی همان عیب جویی .در حال حاضر در کشور ما به اسم نقد وبررسی دنبال نشان دادن عیوب وبزرگ کردن آن وخرد وله کردن طرف مقابل اند.به نییتهای عیب جو برمیگرده . واگر دوستانه عیوب رو فقط به عملکرد خودش بگیم تغییر پذیره واما نباید شخصیت اون زیر سوال بره . وجالبه کسانی که اهداف عیب جویی یا نقد منفی دارن باعث رشد معنوی ما هم میشه چرا که در رفع عیوب خود تلاش بیشتری میکنیم .
عیب جویی یا نهی از منکر
عیب جویی با نهی از منکر متفاوت است. عیب جویی همراه با سرزنش و تخریب شخصیت است در حالی که نهی از منکر با هدف اصلاح و به دور از جار زدن انجام می شود. امام خمینی(ره) فرمودند: «تأثیر موعظه حسنه در نفوس بسیار زیادتر است از عیب جویی و بدگویی، و ممکن است قلمها و زبانهای عیب جو در بعضی از نفوس عصیان بیاورد و به جای اثر مثبت و نیکو اثر منفی و بد به جا گذارد و به جای اصلاح، موجب افساد شود. «(بیانات امام در تذکر به مردم و مسئولان، 29/12/95). تعبیر هدیه دادن عیوب در روایات هم ناظر به این مدعاست. امام صادق(ع) می فرماید: احب اخوانی الی، من اهدی الی عیوبی؛ در میان برادران دینی آن کس را بیشتر دوست دارم که عیبهایم را به من هدیه دهد. (الکافی، ج2، ص936(
آثار عیب جویی
از پیامدهای این رذیله به چند مورد اشاره می شود:
1. تنهایی و انزوا
عموم مردم از معاشرت با افراد عیب جو دوری می کنند؛ زیرا همیشه نگرانند که مبادا تعرضی به شخصیت آنها شود. در روایات هم از معاشرت با این افراد نهی شده است. از امیرالمؤمنین(ع) نقل شده: «از معاشرت با عیب جویان بپرهیزید زیرا هیچ کس از ضرر آنها در امان نمی ماند» (غررالحکم، ص 841) ایشان در روایت دیگری می فرماید: «کسی که به دنبال عیوب پنهان مردم باشد، خداوند محبت و دوستی دل های مردم را بر او حرام می کند» (غررالحکم، ص124(.
2. رسوایی و فاش شدن اسرار
کسی که به دنبال بی آبرو کردن مؤمنین است خداوند هم اسرار نهانی او را فاش می کند. امیرالمؤمنین(ع) فرمودند: «کسی که در جستجوی اسرار مردم باشد خداوند اسرارش را آشکار می کند» (غررالحکم، ص124(
از دیگر آثار می توان به نداشتن آرامش روانی، شکل گیری عداوت علیه فرد و شریک بودن در گناهی که فاش شده است اشاره کرد. (ر.ک: وسایل الشیعه، ج21، ص772(
توصیه به عیب پوشی
عیب پوشی در مقابل عیب جویی قرار دارد و یکی از صفات خداوند، ستارالعیوب بودن اوست. این کار از اخلاق انسان های کریم و بزرگوار است که با وجود آگاهی نسبت به عیوب دیگران از آن چشم پوشی می کنند. امیرمؤمنان علی(ع) در این رابطه می فرمایند: «یکی از با ارزشترین کارهای کریمان، «تغافل» از چیزهایی است که از آن آگاهند» (غررالحکم، ص124) البته باید توجه داشت که این تغافل شامل امور کم اهمیت یا اموری که مصلحت در پوشیدن مانده آنهاست می شود و امور سرنوشت ساز زندگی را شامل نمی شود.
راه درمان عیب جویی
کیفر سنگین این گناه، اهمیت درمان آن را نشان می دهد. از امام صادق(ع) نقل شده که فرمود: «من قال فی مؤمن ما راته عیناه و سمعته اذناه فهو من الذین قال الله عزوجل: ان الذین یحبون ان تشیع الفاحشه فی الذین امنوا لهم عذاب الیم (نور، 91) هرکس درباره مؤمنی مطلبی را بگوید که با چشم خود دیده یا با گوش خود شنیده )که به وسیله آن عیب جویی کند) از کسانی است که خداوند فرمود: کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است» (الکافی، ج2، ص753) عیب جویی بنا بر روایات سبب می شود فرد عیبجو حتماً قبل از مرگش دچار همان عیبی شود که از دیگران گرفته بوده است. (ر.ک: وسایل الشیعه، ج21، ص772(.
راهکارهایی برای ترک این صفت مذموم وارد شده از جمله اینکه انسان به خود و عیوب خود مشغول باشد و تا عیبی را از خودش برطرف نکرده درباره آن عیب، از دیگران عیب جویی نکند. امام علی(ع) فرمود: «کیف یصلح غیره من لم یصلح نفسه، کسی که خودش را اصلاح نکرده، چگونه می تواند دیگران را اصلاح کند؟
اگر میخوای رسوا نشی، عیبجویی نکن!
همانگونه که عیب جویی زشت و حرام است کتمان عیب نیز خیانت است زیرا مومن باید مانند آیینه باشد و زشتی ها و زیبایی های برادر دینی خود را نشان بدهد منتها به خود او نه به دیگران ، که شأن آیینه همین است .
عاقبت عیب جویی از دیگران از دیدگاه حضرت محمد(صلی الله علیه و آله)
عیب" در لغت به معنی كمبود در ذات چیزی یا صفتش میباشد و در مقابل آن صحت و سلامتی است.
عیب جویی یكی از رذایل اخلاقی است كه قرآن با تعبیرهای مختلف از آن نهی كرده و عیب جو رامورد نكوهش قرار داده است.
عیب پوشی نقطه مقابل تجسس و عیب جویی است و در فضیلت و شرافت آن همین بس كه یكی از اوصاف خدای سبحان است. (خداوند ستار العیوب میباشد)
ریشه و اساس پیدایش این صفت مذموم در دل انسان از دیدگاه علم اخلاق می تواند موارد زیر باشد:
1- عیب جویی نتیجه عداوت و حسد است به این معنا كه اگر كسی كینه و دشمنی دیگری را در دل داشته باشد به دنبال عیوب او میافتد تا آنها را پیدا كند و رسوایش سازد.
2- تجسس ممكن است در برخی موارد از آثار طغیان قوه شهوت باشد به این معنا كه شخص بدون اینكه كینه و حسد نسبت به دیگران داشته باشد دنبال لغزشها و عیوب آنها میافتد. به طوری كه در این قوه نوعی پستی و زبونی پدید میآید كه فرد بیمار از آشكار شدن زشتیها و عیوب دیگران، شاد میشود.
3- بدگمانی، عامل دیگری بر عیب جویی و بدگویی است.
راه علاج:
هر كسی بامراجعه به نفس خویش متوجه میشود كه خودش مانند دیگران خالی از عیوب نیست و خداوند از روی لطف، صفات بد و زشت و اشتباهات او را از دیگران مخفی كرده است. توجه به این نكته همچنین توجه به آثار شوم عیب جویی بر خود فرد و دیگران،چه دنیوی و چه اخروی، از مهمترین راهكارهای درمان این صفت زشت است.
حضرت امیر (علیه السلام) در این باره میفرماید:
«مَنْ نظَرَ فی عَیْبِ نَفْسِهِ اِشْتَغَلَ عَنْ عَیْبِ غَیرِهِ »[ «هر كه عیب خود را ببیند از پرداختن به عیب دیگران باز ایستد.»
حضرت علی -علیه السلام -فرموده اند: البته باید دشمن ترین آدم ها نزد تو و دور ترین اشخاص از تو کسانی باشند که در عیب جویی از مردم اصرار بیشتری دارند
گوشت بدن عیبجویان را قطع می كنند
در حدیث معراجیه نقل شده است كه نبی اكرم محمد مصطفی( صلی الله علیه و آله) فرمود: وقتی به امر پروردگار به آسمانها عروج كردم، گروهی از مردم را دیدم كه گوشت بدن آنها را از پهلو قطع می كنند و به آنها می خورانند و به ایشان گفته می شود: بخورید، به خاطر آنچه از گوشت برادر مسلمان خود ( در دنیا ) می خوردید!؟
وقتی این صحنه را مشاهده كردم، از جبرئیل پرسیدم: اینها چه كسانی هستند؟ جبرئیل در پاسخ من گفت: هؤُلاءِ الهَمّازونَ مِن اُمَّتِكَ اللَّمّازونَ. یعنی، اینها سخن چینان و عیبجویان امت تو هستند.
نکوهش بیجا
سیر، یک روز طعنه زد به پیاز *** که تو مسکین چقدر بد بويي!
گفت، از عیب خویش بیخبری *** زان ره از خلق، عیب میجويی
گفتن از زشترويی دگران *** نشود باعث نکورويی
تو گمان میکنی که شاخ گلی *** بهصف سرو و لاله میرويی
یا که همبوی مشک تاتاری *** یا ز ازهار باغ مینويی
خویشتن، بیسبب بزرگ مکن *** تو هم از ساکنان این کويی
ره ما، گر کج است و ناهموار *** تو خود، این ره چگونه میپويی
در خود، آن به که نیکتر نگری *** اول، آن به که عیب خودگويی
ما زبونیم و شوخ جامه و پست *** تو چرا شوخ تن نمیشويی
بسم الله الرحمن الرحیم
ویل لکل همزه لمزه
وای بر هز عیب جوی مسخره کننده ای
سیر، یک روز طعنه زد به پیاز *** که تو مسکین چقدر بد بويي!
گفت، از عیب خویش بیخبری *** زان ره از خلق، عیب میجويی
گفتن از زشترويی دگران *** نشود باعث نکورويی
تو گمان میکنی که شاخ گلی *** بهصف سرو و لاله میرويی
یا که همبوی مشک تاتاری *** یا ز ازهار باغ مینويی
خویشتن، بیسبب بزرگ مکن *** تو هم از ساکنان این کويی
ره ما، گر کج است و ناهموار *** تو خود، این ره چگونه میپويی
در خود، آن به که نیکتر نگری *** اول، آن به که عیب خودگويی
ما زبونیم و شوخ جامه و پست *** تو چرا شوخ تن نمیشويی
نکوهش بیجا
سیر، یک روز طعنه زد به پیاز *** که تو مسکین چقدر بد بويي!
گفت، از عیب خویش بیخبری *** زان ره از خلق، عیب میجويی
گفتن از زشترويی دگران *** نشود باعث نکورويی
تو گمان میکنی که شاخ گلی *** بهصف سرو و لاله میرويی
یا که همبوی مشک تاتاری *** یا ز ازهار باغ مینويی
خویشتن، بیسبب بزرگ مکن *** تو هم از ساکنان این کويی
ره ما، گر کج است و ناهموار *** تو خود، این ره چگونه میپويی
در خود، آن به که نیکتر نگری *** اول، آن به که عیب خودگويی
ما زبونیم و شوخ جامه و پست *** تو چرا شوخ تن نمیشويی
واقعاااا قشنگ بود
دستت دردنکنه
رسول خدا :صلی الله علیه واله
لا تَطلُبوا عَثَراتِ المؤمنينَ ؛ فإنّ مَـن تَتَبّعَ عَثَراتِ أخيهِ تَتَبّعَ اللّه ُ عَثَراتِهِ ، و مَن تَتَبّعَ اللّه ُ عَثَراتِهِ يَفْضَحْهُ و لو في جَوفِ بَيتِهِ ( ميزان الحكمة،ج2،ص207)
لـغزشهاى مسلمانان را نجوييد كه هر كس لغزشهاى برادرش را پى جويد خداوند لغزشهاى او را پيگيرى كند و هركه را كه خداوند عيب جويى كند رسوايش سازد هر چند در اندرون خانه خود باشد .
|
پس ارتقاء فكری و افزایش آگاهی و تعالی اندیشه در دنیای پر سرعت و بی وقفه امروز یك ضرورت اجتناب ناپذیری است و صد البته كه برای این ارتقاء و تعالی نمی توان تنها به یك فكر و یك نظریه اتكا كرد. من به تنهایی تنها بخش كوچكی از این آگاهی را حمل می كنم. دیگری بخش دیگر و دیگری بخش دیگر و در اثر تعامل و هم اندیشی. تجارب طی یك فرآیند سریع از كسی به دیگری منتقل می شود و گویی میان برهای آگاهی در تعاملات روزمره، اما صحیح رخ می دهد. شما برای درمان بیماری تان، اتكاء به دانش و تمرینات خود نمی كنید بلكه نزد دكتر متخصص می روید. او این آگاهی را دارد كه چگونه شما را درمان كند و صد البته كه پزشك شما برای ساختن یك خانه به دانش خود اتكاء نمی كند و نزد یك مهندس می رود و... حال هر چه این ارتباطات انسانی و تعاملات اندیشه ای طی یك فرآیند صحیح رخ دهد،طرفین در طی مسیر رشد موفق تر خواهند بود. یكی از مواردی كه به عنوان یك ركن اساسی باعث اصلاح و كامل شدن تفكرات و اعمال ما می شود، نقد سازنده است. به این معنی كه اعمال ما در آینه روابط روزمره مورد ارزیابی نقد، از نگاه دیگری قرار می گیرد و نقاط قوت و ضعف آن آشكار می گردد. در طی این فرآیند آشكارساز، اعمال و افكار مورد اصلاح قرار گرفته و اندیشه ها رشد می كنند. حال آنچه كه مانع این جریان می شود، «عیب جویی» است. عیب جویی چنانكه می دانید، یك رفتار و عمل غیراخلاقی - به ویژه در دین اسلام - است. اما چرا؟ بیایید یك رویكرد موشكافانه و تا حدی علمی به موضوع داشته باشیم. چه تفاوتی بین انتقاد سازنده و عیب جویی وجود دارد. چرا كه یك مسئله اساسی این است كه اغلب ما وقتی تشویق به انتقاد از هم شدیم، در ابتدای راه، فضای انتقاد تبدیل به فضای عیب جویی می شود. اغلب افراد از انتقاد، تصور عیب جویی دارند، حال آنكه این دو مقوله تفاوت های اصولی و بنیادینی با یكدیگر دارند. ●انتقاد یا عیب جویی: مسئله این است: اول اینكه انتقاد یك سبك تفكر است. پس دارای قوانین و نظم فكری معینی است. اندیشه ها در یك ساختار منظم و هدفمند ذهنی تبیین می شوند و صد البته خروجی كار نیز معلوم است. دلیل بیان قوت یا ضعف یك موضوع كه شامل رفتار یا عمل یا حتی نظریه می شود، با مصداق های اثبات همراه است حال آنكه در عیب جویی اصلاً ساختار و نظمی در كار نیست. تفكری در كار نیست. آنچه مطرح است، سخن لغو است كه هیچ گونه اصلاح و نظمی را دنبال نمی كند. دوم اینكه در انتقاد؛ نگاه صرفاً به نقاط ضعف و چالش ها نیست. بلكه نقاط قوت را جهت تشدید و الگوسازی مورد نظر قرار می دهند، مثبت یا منفی هر دو را ارزیابی می كنند؛ لكن در عیب جویی نقاط قوت یك رفتار یا عمل را نادیده گرفته، پنهان می كنند و صرفاً به بیان منفی ها و ضعف ها می پردازند. به این دلیل خروجی یك تعامل عیب جویانه، ناامیدی، یأس، ناراحتی، دلگیری، موضع گیری، خشونت، جنگ و تنش ها رفتاری است. سوم اینكه در یك تعامل سازنده انتقادی، نگاه به آن دسته از نقاط ضعفی است كه قابل اصلاح باشد. و مواردی كه از عهده شخص مورد نظر خارج است، به عنوان نقطه ضعف بیان نمی شود و صرفاً به عنوان یك واقعیت قابل پذیرش مطرح است. به عنوان مثال كسی را در نظر بگیرید كه زیاد قسم می خورد، برای هر چیزی و هر موضوعی، قسم خدا را می خورد، به خدا خیابان ها شلوغ بود! به خدا من گفتم ...به خدا تلفن در دسترس نبود... این مسئله به عنوان یك نقطه ضعف و البته ناپسند و به دور از ایمان، قابل اصلاح است. اما اگر كسی به علت كوتاهی یك پا از پای دیگر، لنگان راه برود، را نمی توان به عنوان یك نقطه ضعف اعلام كرد!! این مسئله با اینكه محدودیت هایی برای فرد پیش آورده نقطه ضعف نیست. محدوده ها باید به عنوان یك واقعیت در نظر گرفته شوند. چون اصلاح آن از عهده شخص خارج است. اما در «عیب جویی» دقیقاً انگشت برروی آن دسته از نقاطی گذاشته می شود كه قابل اصلاح نیستند و اغلب با لحنی تمسخر آمیز. چهارم اینكه در انتقاد هدف سازندگی است، اصلاح است. ارتقاء كیفی روابط است و تعالی رفتاری در یك همراهی پویا! حال آنكه در عیب جویی، اساس بر تحقیر است و برتری جویی. و چون مصداق عیب مطرح شده به طور جزیی و نمونه بیرونی عنوان نمی شود، آن عیب حتی اگر درست هم باشد، قابل اصلاح نیست. چون شخص مورد عیب نمی داند كه این رفتار یا عمل معیوب ناشی از چیست. در انتقاد، محبت به عنوان یك عنصر كلیدی در بیان موارد مطرح است. در صورتیكه در عیب جویی، حس تلافی جویانه، انتقام، خشم، چنان مطرح اند كه تمامی سازندگی را در تعامل از بین می برند. لذا می توان گفت كه انتقاد یك تعامل و ارتباط انسانی است و عیب جویی یك عمل ضد انسانی! چرا كه اغلب نه به صورت رودررو، بلكه در غیاب فرد مورد نظر بیان می شود. (كه آن را غیبت می گویند). مسئله این است كه برای داشتن روابط خوب و تعاملات دو سویه باید در یك سیر انتقادی آنچه با هدف سازندگی و همكاری است رعایت شود؛ انتقاد بدون محبت، بدون مصداق، بدون نقطه قوت و بدون در نظر گرفتن فرد انتقاد شونده، همانا عیب جویی است. و به عنوان حرف آخر این مقاله؛ چطور است كه ما آدم ها عیب های دیگران را می بینیم و عیب های خودمان را نه؟ |
|
|