هم در روایات شیعه و هم در روایات اهل‌تسنن آمده است که روزی عمر بن خطاب فردی را نزد پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله آورد در حالی که امیرالمؤمنین علیه السلام هم آنجا بودند.

عمر گفت: یا رسول الله این فرد (همان فردی که همراهش بود) از شما نقل کرده است که:

عمر در ادامه می‌پرسد:

پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله در جواب می‌فرمایند:

سه نکته در مورد این روایت است که به نظر من توجه به این سه نکته خیلی با اهمیت است:

۱ـ محور اصلی سؤال، ورود به بهشت است. یعنی کسی که این شرایط را داشته باشد حتماً و بلاتردید وارد بهشت می‌شود (خدا انشاء الله نصیب ما بکند!)
اما صحبتی از اتفاقاتی که برای آن فرد قبل از ورود به بهشت رخ می‌دهد نمی‌شود. پس معنای این روایت و روایات مشابه این نیست که عذابی صورت نمی‌گیرد. (پناه می‌برم به خدا از عذاب برزخ!)

۲ـ عمربن خطاب صریحاً یک سؤالی می‌کند که این سؤال ممکن است امروزه سؤال یا شبهه‌ی خیلی از ما باشد. او می‌پرسد در این صورت، مردم به خیال اینکه این شرایط را دارند، مشغول گناه می‌شوند. به عبارت بهتر: «اینطوری که نمیشه آقا!».
خب پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله چه می‌فرمایند؟
گویی ایشان هم این را می‌دانند اما گناهان مردم تا زمانی که با سه شرط زیر منافات نباشد، از ورود به بهشت جلوگیری نمی‌کند:

ممکن است کسی بگوید: انسانی که متمسک به ولایت و محبت امیرالمومنین علیه السلام باشد، هیچ‌گاه گناه نمی‌کند. به عبارت بهتر، منظور این روایت، «مستمسکین واقعی» است.

من با این برداشت از روایت موافق نیستم.

هم به این جهت که صریحاً در سؤال خلیفه دوم (که خدا لعنتش کند) به این نکته اشاره شده و هم به جهت انبوهی از روایات که در مورد شفاعت شیعیان گناهکار در منابع روایی ما وجود دارد.

۳ـ نکته مهم دیگر این است که اگر فردی می‌خواهد ورود به بهشتش تضمینی باشد، باید طوری زندگی کند که سه شرط فوق را تا آخرین لحظه‌ی حیاتش داشته باشد. بنابراین ممکن است گناهان زیاد، منجر به این شود که این سه شرط یا حداقل یکی را از دست بدهیم. (پناه می برم به خدا)

دوست دارم نظر شما را هم در این مورد بدانم.

 

پی‌نوشت:
[۱]. امالی شیخ طوسی، ج۱، ص۲۸۸؛ صحیح مسلم، ج۱، باب من لقی الله تعالی بالایمان
.