:.¸¸.•`¯`•.¸ دلنوشته های زیبای مهدوی :.¸¸.•`¯`•.¸
یاد آن شاعر دلداده بخیر
که دمادم میگفت ...
خبر آمد خبری در راه است...
سرخوش آن دل که از آن آگاه است...
ولی ای کاش خبر می آمد
که خدا میخواهد پرده از غیبت مهدی زمان بر دارد
پرده از روزنه ی عشق و امید...
پرده از راز نهان بردارد
کاش روزی خبر آید که تسلای دل خلق خدا
از فراسوی افق می آید
مهدی،آن یوسف گم گشته ی زهرا و علی...
از شب هجر به کنعان دلم می آید
ﻫﯿﭻ ﺩﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﺩﻝ ﻣﻬﺪﯼ ﺧﺒﺮ؟
ﮔﺮﯾﻪ ﻫﺎﯼ ﻫﺮ ﺷﺒﺶ ﺭﺍ ﺗﺎ ﺳﺤﺮ؟
ﺍﻭ ﮐﻪ ﺍﺭﺑﺎﺏ ﺗﻤﺎﻡ ﻋﺎﻟﻢ ﺍﺳﺖ،
ﻣﻦ ﺑﻤﯿﺮﻡ،
ﺳﺮ ﺑﻪ ﺯﺍﻧﻮﯼ ﻏﻢ ﺍﺳﺖ،
" ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ "
ﻣﻬﺪﯼ ﻏﺮﯾﺐ ﻭ ﺑﯽ ﮐﺲ ﺍﺳﺖ،
ﺟﺎﻥ ﻣﻮﻻ ﻣﻌﺼﯿﺖ ﺩﯾﮕﺮ ﺑﺲ ﺍﺳﺖ،
" ﺷﯿﻌﯿﺎﻥ "
ﺑﺲ ﻧﯿﺴﺖ ﻏﻔﻠﺖ ﻫﺎﯾﻤﺎﻥ؟
ﻏﺮﺑﺖ ﻭﺗﻨﻬﺎﯾﯽ ﻣﻮﻻﯾﻤﺎﻥ؟
ﻣﺎ ﻋﺒﯿﺪ ﻭ ﻋﺒﺪ ﺩﻧﯿﺎ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﯾﻢ،
ﻏﺎﻓﻞ ﺍﺯ ﻣﻬﺪﯼ ﺯﻫﺮﺍ ﮔﺸﺘﻪ ﺍﯾﻢ،
ﻣﻦ ﮐﻪ ﺩﺍﺭﻡ ﺍﺩﻋﺎﯼ ﺷﯿﻌﻪ ﮔﯽ،
ﭼﻪ ﺑﮕﻮﯾﻢ ﻣﻦ ﺑﻪ ﺟﺰ ﺷﺮﻣﻨﺪﮔﯽ ... ؟
شاید این جمعه بیاید شاید...
اللهم عجل لولیک الفرج ...
چشم ها همه منتظر توست آقاجان زودتر بیا و پایان بده به این انتظــــــــار تاریک...
درد دل با امام زمان( عج)
گه دلم سمت گناه و گه دلم سوی شماست
این حقیقت، بیگمان ازسستی ایمان ماست
با زبان گفتم که هستم پیرو گفتارتان
با عمل ثابت نمودم حرفم آقاجان خطاست
با گناهانم دل پاک تورا آزرده ام
گر عذابم یا که تنبیهم کنی آقا رواست
هرچه کردم بهر دیدار رخت خالص نبود
معترف هستم که اعمال من ازروی ریاست
در صراط مستقیم تو قدم نگذاشتم
تازه فهمیدم که خیلی راهم ازراهت جداست
جمعه ها در ندبه میخوانم گل زهرا بیا
یاکه میگویم عزیزم خیمه ی سبزت کجاست
گرچه میگویم بیا، اما نیایی بهتراست
چونکه این آقابیا هایم فقط یک ادعاست
گرچه بیمار گنه گردیده آقا چاوشت
نسخه ی درمان او دیدار شهرکربلاست
دلم تنگ است یامهدی کجا ماندی؟
بگو امشب نمازت راکجاخواندی؟
کنار بارگاه مرتضی بودی؟
و یا که زائرموسی الرضا بودی؟
بگو درمکه درحال دعا هستی ؟
و یا مهمان شاه کربلا هستی؟
و یا هرنیمه شب دلتنگ وتنهایی..
عزادار بقیع و قبر زهرایی؟
دلم تنگ است یا مهدی برای دیدنت هردم
حلالم کن اگر یکدم تو را آزرده ات کردم
در این دنیا که گردیده پراز نیرنگ ونامردی
دعایت میکنم هرشب که فردایش توبرگردی...
*اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج*
مادری رفت خدمت امام صادق علیه السلام
گفت پسرم خیلی وقت است از مسافرت برنگشته
خیلی نگرانم
حضرت فرمود صبر کن پسرت برمی گردد...
رفت و چند روز دیگر برگشت و گفت پس چرا پسرم برنگشت... حضرت فرمود مگر نگفتم صبر کن؟
خب پسرت برمی گردد دیگر... رفت اما از پسرش خبری نشد... برگشت؛ آقا فرمود مگر نگفتم صبر کن؟
دیگر طاقت نیاورد... گفت آقا خب چقدر صبر کنم؟......
نمی توانم صبر کنم..... به خدا طاقتم تمام شده...
حضرت فرمود برو خانه پسرت برگشته...
رفت خانه دید واقعاً پسرش برگشته...
آمد پیش امام صادق، آقا جریان چیست؟
نکند مثل رسول خدا به شما هم وحی نازل می شود؟
آقا فرموده بودند به من وحی نازل نشده اما:
«عِند فناءِ الصّبر یأتی الفَرج.....»
صبر که تمام بشود فرج می آید...
.
وسائل الشیعة، جلد ۱۵، ب
اب استحباب الصبر فی جمیع الاُمور، حدیث ۲۰۴۶۶۲ .
این راه رسیدن به فرج است
باید بی تاب مهدی فاطمه شویم... . همین...... .
.
...::اللهم عجل لوليك الفرج
باز هم چشم به راهم که مُحرّم برسد..
بوی اسپند عزایش به مشامم برسد...
کاش امسال، مُحرّم به دعای زهرا (س)
خبرآمدن منجـــــــــــی عالم برسد...
اللهم عجل الولیک الفرج به حق فاطمه الزهرا
کاش که همسایه ما میشدی
باز هم آدینه ای آمد ولی مهدی کجاست؟
یک نفر می گفت مهدی جمعه ها کرببلاست
رو به سوی کربلا کردم که فریادش زنم
باز هم با ندبه ای از هجر مولا دم زنم
آمد از سویی ندایی؛ ای اهل انتظار
اندکی دیگر صبوری؛ می رسد دیدار یار
خداوندا:
از تو می خواهم
نه مثل مختار بعداز واقعه!
نه مثل حربن ریاحی میان واقعه!
و نه مثل توابین بعد از واقعه!
بلکه مثل عباس(ع) درتمام واقعه!
مثل مسلم پیشتاز واقعه!
در رکاب کسی باشم که به انتظارش ایستاده ام!
اللهم عجل لولیک الفرج
جمعه احوال عجيبي دارد
هر كس از عشق نصيبي دارد
در دلم حس غريبي جاري است
و جهان منتظر بيداري است
جمعه، با نام تو آغاز شود
يابن ياسين همه جا ساز شود
جمعه يعني غزل ناب حضور
جمعه ميعاد گه سبز حضور
جمعه هر ثانيه اش يكسال است
جمعه از دلهره مالامال است...
ابر چشمان همه باراني است
عشق در مرحله پاياني است
كاش اين مرحله هم سر مي شد
چشم ناقابل ما تر ميشد...
اللهم عجل لولیک الفرج
مہدے جاڹ....
با اینڪہ در حوالےِ چشمم ندارمتـــــ...
اما همیشہ ڪنج دلم دوستـــــ دارمتـــــ...
ایڹ جمعہ هم نیامدے بازمثل قبل....
ایڹ هفتہ هم بہ خدا مےسپارمتـــــ...
تقدیم به ساحت مقدس امام زمان
صدایت میکنم آقا...
همین جایم... خودم...تنها...
از این پایین به آن بالا...
صدایم می رسد آقا؟؟
نگاهم در زمین گیر است...
خودم هم خوب میدانم...
بســـــــی دیر است...
بســــــی دیر است برای پر زدن اما...
امیدم را نگیر آقا...
از این سقف گناهانم دعا بالا نمی آید...
دعا آنجا نمی آید...
دعایم را ببر بالا...
شفاعت کن مرا آقـــــــــــا...
شما را میدهم سوگند...
به حق مادرت زهرا...
نگاهت را نگیر آقا..
اللهم عجل لولیک الفرج
روزی یکی از شاگردان علاّمه طباطبایی (ره) خدمت ایشان آمد و عرض کرد:
جناب استاد لطفاً بفرمایید چرا ما امـام زمـان (عجّ) را نمیبینیم.
علاّمه فرمودند:
لطفاً برگردید و پشت به من بنشینید، شاگرد علامه این کار را انجام داد.
علاّمه فرمودند آیا الان من را میتوانید ببینید؟
شاگرد عرض کرد خیر نمیتوانم ببینم!
علاّمه فرمودند چرا نمیتوانی من را ببینی؟
شاگرد عرض کرد چون پشت من به شماست....
علاّمه فرمود حالا متوجه شدید چرا امـام زمـان «ارواحنا فداه» را نمیبینید، چون شما پشتتان به حضرت است....
با گناهان و نافرمانیها پشتمان را به امـام زمـان (عجّ) کردهایم و در عین حال تقاضای دیدار وجود مبارک بقیه الله الاعظم «ارواحنا فداه» را داریم
ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرج
مهدی جان ، آقای من می دانم ، خوب می دانم که شایسته نعمت وجود تو نیستم ،میدانم که شایسته نام منتظر نیستم ،
ولی مهـــــــــــدی فاطمه امید به عطوفت و مهربانی و بخشش تو دارم
تو را به آبروی مادر غریبت زهرا یاریم کن
مرا یاری کن تا در این دنیایی که بی تو بودن افتخار است و هنر ،با تو باشم، با تو بمانم و با یاد تو ترک دنیا کنم و بمیرم