با بزرگان
بیچاره سنگ وقتی از دست کودکی به سوی قناری رها میشه... :نمیدونه دل کودک رو بشکنه یا سرقناری رو....
به تعظیم مردم این زمانه اعتماد نکن ، تعظیم آنان مانند خم شدن دو سرکمان است که هرچه بهم نزدیکتر شوند ، تیرش کشنده تر است..!
سکه ها همیشه صدا دارند
اما اسکناس ها بی صدا
پس هنگامی که ارزش و مقام شما بالا میرود
بیشتر آرام و بی صدا باشید . . .
کاش در کتاب قطور زندگی سطری باشیم به یاد ماندنی ٬ نه حاشیه ای فراموش شدنی .
اگر با خونسردی گناهان کوچک را مرتکب شدیم ٬ روزی میرسد
که بدترین گناهان را هم بدون خجالت و پشیمانی انجام میدهیم . . .
برای پی بردن به ارزش یک دوست ٬ او را از دست بده . . .
وقتی زندگی رو از یخ ساختی ٬ برای آب شدنش گریه نکن . . .
در زندگی ۳ راه برای رسیدن به هدف وجود دارد :
۱)اندیشه والاترین راه
۲)تقلید آسان ترین راه
۳)تجربه تلخ ترین راه
خداوند به فرشتگان عقل داد بدون شـــهوت ٬ حیوانات را شـــهوت داد بدون عقل
و انسان را شــــهوت داد با عقل ٬ هر انسانی که عقلش به شـــهوتش غلبه کند از
فرشتگان بهتر است ٬ هر انسانی که شـهوتش به عقلش غلبه کند از حیوان بدتر است . . .
شمع محفل شاهان شدن ذوقی ندارد ٬
ای خوشا شمعی که روشن میکند ویرانه ای را .
آقا سلام
آقا سلام گرچه بلند است جایتان
می خواهم از زمین بنویسم برایتان
یک نامه حاوی همه حرف های راست
یک نامه از کسی که کمی عاشق شماست
یک نامه از بلندی انسان که پست شد
یک نامه از کسی که دچار شکست شد
این نامه مدح نیست فقط شرح ماتم است
یک ذره از هزار نوشتم اگر کم است
بعد از شما غبار، به آیینه ها نشست
شیطان دوباره آمد و جای خدا نشست
پرپر شدند در دل طوفانی از بدی
گل های رو سپید همیشه محمّدی
آمد به شهر فاجعه، اسلام راحتی
انسان مُنهدم شده، قرآن زینتی
بیمارهای عشق خدا بستری شدند
جلباب هایمان کم کم روسری شدند
خورشید مُرد و شام تباهی دراز شد
بر روی دشمنان در این قلعه باز شد
در کسوت قدیمی آزادی زنان
تبلیغ پشت پرده شهوت مجاز شد
در کار حق مداخله کردیم، بد نبود
نان و شرف معامله کردیم، بد نبود
کم کم اصول دین خداوند پول شد
هر کس که پول داشت نمازش قبول شد
حرف خدا و دین محمّد ز یاد رفت
آری تمام غیرت یاران به باد رفت
مسجد تهی و شهر پر از جنب و جوش شد
حتی بهشت نیز، خرید و فروش شد
راه خدا به جانب ناحق کشیده شد
کم کم دروغ مصلحتی آفریده شد
تخم ریا میان دل ما جوانه زد
و مصلحت به گرده ی دین تازیانه زد
هر لقمه ی حرام شده سیر کردمان
و سفره های کفر، نمک گیر کردمان
و کاروان، جدا شده از راه مستقیم -
یعنی خلاصه می کنم آقا عوض شدیم
آقا خلاصه ی همه نامه ام غم است
آقا خلاصه می کنم اینجا جهنّم است
یک بار دیگر از غم انسان طلوع کن
از عمق استغاثه ی یاران طلوع کن
یا از خدا عذاب زمین را طلب نما
یا اینکه مثل رحمت باران طلوع کن
دنیای ما اگر چه گرفتار آمدست
اما هنوز تشنه ی نام محمّد است
در انتهای نامه ی خیسم سلام بر -
نام بزرگوار و نجیب پیامبر
رخت پير خانه ما
سرك مي كشد از ديوار
تا رصد كند
شايد
نرگس
گل كند
غروب جمعه!!!
درخت پير خانه ما
سرك مي كشد از ديوار
تا رصد كند
شايد
نرگس
گل كند
غروب جمعه!!!
درخت پير خانه ما
سرك مي كشد از ديوار
تا رصد كند
شايد
نرگس
گل كند
غروب جمعه!!!
مرديم
از اين بهار خواب هاي بي تو
روياي_ آمدن
نداري ؟!!!