هفته ششم: ----o-( ذوالکفــــــل " پرهیز از قضاوت عجولانه ")-o--- امتیاز ویژه
» قضاوت عجولانه ممنوع
امام صادق علیه السلام براى مهمان خود خرماى مرغوبى آورد. مهمان آیهاى از قرآن خواند.كه مفهومش این بود: از این نعمتها در قیامت، مورد بازخواست قرار خواهید گرفت.
گویا به نظرش آمد كه خرماى به این خوبى، چرا در منزل امام است. امام فرمود: مراد از نعمتى كه در قیامت مورد بازخواست قرار گرفته مىشود، نعمت رهبرى و ولایت است و نه خرما.
این مهمان به خیال خود، خرماى عالى را خلاف زهد و مقام امامت دانست و خواست به امام تذكرى بدهد. غافل از آنكه، امر و نهى و تذكر نیاز به شناخت معروف و منكر دارد و با قضاوت عجولانه نمىتوان هر كلامى را گفت. در حدیث مىخوانیم: خداوند منزه است از آنكه از نعمتهاى مادى سوال كند زیرا انسانهاى معمولى از آب و نانى كه به شخصى مىدهند، بازخواست نمىكنند؛ تا چه رسد به خداى رحمان.
یک داستان ....
معلم که از عصبانیت شقیقه هایش می زد، تو چشمهای سیاه و مظلوم دخترک خیره شد و داد زد: چند بار بگویم مشقهایت را تمیز بنویس و دفترت را سیاه و پاره نکن ؟ ها؟! فردا مادرت را میاری مدرسه. می خواهم در مورد بچه بی انضباطش باهاش صحبت کنم! دخترک چانه ی لرزانش را جمع کرد... بغضش را به زحمت قورت داد و آرام گفت: خانم... مادرم مریضه... اما بابام گفته آخر ماه بهش حقوق میدن... آنوقت می شه مامانم را بستری کنیم که دیگر از گلویش خون نیاد... آنوقت می شه برای خواهرم شیر خشک بخریم که شب تا صبح گریه نکنه... آنوقت... آنوقت قول داده اگر پولی ماند برای من هم یک دفتر بخرد که من دفترهای داداشم را پاک نکنم و توش بنویسم... آنوقت قول می دهم مشقهامو... معلم صندلیش را به سمت تخته چرخاند و گفت بنشین سارا... و کاسه اشک چشمش روی گونه خالی شد.
«طوبی لمن جعل بصره فی قلبه و لم یجعل بصره فی عینه. لاتنظروا فی عیوب الناس کالارباب و انظروا فی عیوبکم کهیئة العبید. انما الناس رجلان مبتلی و معافی فارحموا المبتلی و احمدوا الله علی العافیه. »
برخی افراد، ظاهربین و سریع القضاوه هستند; یعنی به محض مشاهده ظاهر کسی یا چیزی، بلافاصله در مورد خوب یا بد بودن آن قضاوت می کنند. این حالت سطحی نگری نه تنها در شان انسان مؤمن نیست، بلکه حتی در شان یک فرد عاقل نیز نمی باشد. قضاوت انسان عاقل باید مبتنی بر تحقیق و دوراندیشی باشد; صرف داشتن ظاهر فریبنده و یا یک رفتار خوب یا بد نباید مبنای قضاوت انسان قرار گیرد. اما متاسفانه بسیاری از مردم این گونه هستند; یعنی منشا قضاوت آن ها را همین ادراکات سطحی و ابتدایی تشکیل می دهد. از این رو، در بسیاری از موارد با قضاوت های نادرست، در دام های شیطان می افتند.
حضرت عیسی علیه السلام ضمن دادن هشدار نسبت به این آفت، می فرماید: خوشا به حال آن کسی که بینش یا بینایی اش در دلش باشد نه در چشمش: «طوبی لمن جعل بصره فی قلبه و لم یجعل بصره فی عینه.» صرف دیدن با چشم، بینش نیست، یک رؤیت سطحی است که حیوانات هم از آن برخوردارند. مصداق واژه «قلب » در این تعبیر، عقل می باشد که جامع ادراکات درونی و عمیق است. بنابراین، ما باید سعی کنیم از قضاوت های منفعلانه و سطحی در مورد اشیا و اشخاص که منشا آن، تنها ادراکات حسی ظاهری است، اجتناب ورزیم. اگر انسان از روی تحقیق و دقت قضاوت کند و عقل خود را به کار گیرد، دیگر فریب زرق و برق دنیا را نمی خورد. در دنیا چیزهایی وجود دارد که ممکن است انسان با مشاهده آن ها به قضاوت های عجولانه ای دست بزند و بر این اساس، فریب بخورد. اگر انسان درست بیندیشد، متوجه می شود که بسیاری از چیزها که ظاهری فریبنده دارند، باطن خوبی ندارند. چه بسا به دنبال یک نگاه، سال ها گرفتاری و بدبختی باشد. همچنین با دیدن ظاهر اشخاص نمی توان در مورد شخصیت حقیقی آن ها قضاوت کرد; ممکن است کسانی ظاهری موجه و - به اصطلاح - حزب اللهی داشته باشند، اما در باطن افرادی دو رو و منافق باشند و به عکس، کسانی ظاهر خوبی نداشته باشند، اما باطن آن ها بهتر از ظاهرشان باشد. بنابراین، ما نباید به دیدنی های ظاهری اکتفا کنیم و بر آن اساس زود قضاوت نماییم، بلکه باید به دنبال ادراکات حسی، عقل خود را نیز به کار بگیریم.
قضاوت عجولانه
اساسا قضاوت کار بسیار مشکلی است و باید حساب شده و دقیق باشد؛ زیرا ممکن است بر اثر یک اشتباه کانون زندگی خانواده ای از هم پاشیده شود، خونی پایمال شود، یا حقی ناحق شود. انسان نباید نسنجیده و بی دقت درباره قضیه ای قضاوت کند؛ زیرا در قضاوت تنها علم و دانش شرط نیست، بلکه دقّت و بررسی کامل قضیه نیز ضروری است. چه می دانید، شاید در نهاد قضیه ای که می خواهید بدون تفکر درباره اش رأی دهید حقایقی نهفته باشد که اگر بر شما روشن شود، به کلی نظرتان را تغییر دهد. حضرت علی(ع) می فرماید:
لَیْسَ مِنَ الْعَدْلِ القَضاءُ علی الثِقَةِ بالظَّنِّ
داوری بر اساس گمان، خلاف عدل است.
بسم الله
خیلی بد شد آخه بعد از ی قضاوت عجولانه برای ی نفر ، ی سری اتفاقات بدی برای اون افتاد ، و حالا که دارم واقعیت رو می بینم
واقعا چقدر بد شد
کاش اینقدر زود قضاوت نمی کردم
کاش کمی تحقیق و بررسی می کردم
ای کاش خدا من و ببخش
خدایا اشتباه کردم
منو ببخش
قضاوت امر بسيار مهمي است. ما در بيشتر مواقع در حال قضاوت در مورد مسائل جاري و گذشته و افراد هستيم. گاهي اوقات اين روحيه قضاوت كردن آن قدر افراطي ميشود كه مانع ارتباط درست و صميمانه ما با ديگران ميشود. به گزارش سرويس نگاهي به وبلاگهاي خبرگزاري دانشجويان ايران (ايسنا)،نويسنده وبلاگ "خاطرات يک مدير" به نشاني http://yekmodir.ir نوشته است: لزومي ندارد تا در مورد همه چيز و همه كس قضاوت كنيم. وقتي قضاوت كرديم موضع داريم و با موضع و ديد پيشداورانه به استقبال افراد و مسائل ميرويم.
وقتي بدون هيچ دليل و مدركي يا با حداقلها و عدم بررسي همه جانبه دست به قضاوت در مورد يك فرد ميزنيم و ميگوييم كه او آدم فلاني است راه ارتباطي خود را با او مسدود كردهايم در مورد او با ديگران صحبت ميكنيم و قضاوت خود را نشر ميدهيم و ناگهان بواسطه يك اتفاق و با تكميل اطلاعاتمان متوجه مي شويم كه اشتباه كرده ايم . راحتترين راه اين است كه مي رويم و عذر خواهي مي كنيم ولي با اذهاني كه خراب كرده ايم چه مي كنيم؟
در مديريت قضاوت عجولانه در مورد امور و افراد بزرگترين آفت براي يك مدير و سازمان متبوعه اش مي باشد .قدري صبوري و بررسي بيشتر هر ماجرا از بوز بسياري از مشكلات ناشي از قضاوت غلط جلوگيري مي كند . با يك منبع اطلاعاتي قضاوت كردن ما را دچار مشكلات عديده اي مي كند . وقايع و رفتار افراد از فيلترهاي ذهني ديگران كه عبور ميكند شكلي متناسب با ديدگاهها و غرض ها و اهداف آنها پيدا مي كند كه الزاما ديدگاههاي سازمان و ماي مدير نيست.
در نقل قولها نسبت به ديگران مخصوصا خيلي بايد مراقب بود . حتي اگر نيت منفي نيز در كار نباشد، انتقال كلمات بخودي خود از شخصي به شخص ديگر دچار تغيير مي شود . يا حالت بيان يك جمله كه عوض شود معناي ان متفاوت خواهد شد . پس عجولانه قضاوت نكنيم . هر كاري هم كه مي كنيم فرصت آخرين دفاع را هم بدهيم و بگذاريم كسي كه مي خواهيم در موردش قضاوت كنيم نيز حرف بزند .
خيلي به نقل قولها اعتماد نكنيم .در برخي موارد سازمانها زمينه هاي مناسبي براي نقل قولهاي نامناسب در مورد افراد پيدا ميكنند . وقتي فرد جديدي وارد سازمان مي شود، وقتي كسي حكم جديدي مي گيرد، وقتي كسي وام مي گيرد، وقتي قرار است تغيير و تحولاتي صورت پذيرد، وقتي سازماني در مرحله گذار از نصب به راه اندازي است
پرهیز از قضاوتهای عجولانه
|
|
|
|
یک رذیله اخلاقی ست.
خود صحیح انگاری و پیش داوری در مورد دیگران بزرگترین عامل قضاوت عجولانه است و راه حل خوشبینی و صبر است.
قضاوت عجولانه گناه بزرگيه و حتي خطاي بزرگي چون در بسياري از موارد سبب جدايي خانواده ها از هم ميشه!
روزی مردی سوسک کوچکِ بدبو وسیاهی را مشاهده کرد . در فلسفه ی خلقت او فرو
رفت که چرا خداوند آن را آفریده است ؟ واز روی اعتراض گفت : خداوند برای چه آن
را آفریده است ؟آیا شکل زیبایی دارد یا از بوی معطری بر خوردار است که آنرا خلق
کرده است ؟
پس از مدتی آن مرد بیمار شد و خداوند او را به زخمی مبتلا کرد که نتوانست آن را
مداوا کند . هر دارویی در اختیار داشت مصرف کرد ، اما بهبودی نیافت . نزد هر طبیبی
رفت ، معالجه نشد از درمان خود مأیوس گردید .
روزی صدای طبیب دوره گردی را شنید که به معالجه مردم می پرداخت .به اطرافیان خود دستور داد تا او را بیاورند . وقتی طبیب آمد و او را مورد معاینه قرار داد ، زخم او را شناخت. آن گاه دستو داد یک سوسک کوچک سیاه برای او حاضر کنند.
اطرافیان بیمار از درخواست او خندیدند . در این جا بود که بیمار به یاد سخن اعتراض
آمیز خود افتاد ، به حاضران گفت : این فرد طبیب ماهری است آنچه را می خواهد حاضر کنید .
آنها رفتند و سوسکی را پیدا کرده به نزد طبیب آوردند . او سوسک را کشت و سوزاند
تا به خاکستری تبدیل گردید . آن گاه خاکستر آن را روی زخم بیمار گذارد و زخم او به لطف خداوند بهبود یافت . پس از بهبودی گفت خداوند خواست به من بفهماند که پست
ترین آفریده ها بهترین داروها ست !!!!!!!!!!
ازجمله ریشه قضاوتهای عجولانه بدگمانی وان هم به شتابزدگی بر میگردد
پرهيز از شتابزدگى:
يكى از راههاى مبارزه با بدگمانى اين است كه اگر انسان درباره برادران مسلمان خود چيزى شنيد فوراً قضاوت نكند و ترتيب اثر ندهد بلكه صبر كند تا آن خبر براى او تأييد و يا تكذيب شود. در صورتى كه به طور اطمينان آورى تأييد شد آنگاه ترتيب اثر دهد.
پيامبر اكرم (ص) فرمود:
«... اذا ظَنَنْتَ فَلا تَقْضِ ...» «1»
... هرگاه گمان «بد» بردى، (آن را مطلبى ثابت ومحقق نگير وزود) قضاوت نكن ...
حضرت على عليهالسلام نيز فرمود:
«ايُّهَا النَّاسُ، مَنْ عَرَفَ مِنْ اخيهَ وَ ثيقَةَ دينٍ وَ سَدادَ طَريقٍ فَلا يَسْمَعَنَّ فيهِ اقاويلَ الرِّجالِ ...» «2»
اى مردم! هركه برادر (دينى) خود را شناخت و دانست كه در دين، محكم واستوار است و درگفتار و كردار به راه راست قدم مىنهد، نبايد گفتار (بد) مردم را درباره او گوش بدهد ....
آيا بدگمانى هميشه مذموم است؟
ممكن است اين سوال به ذهن كسى خطور كند كه آيا بدگمانى درهمه جا و نسبت به هر كس، زشت است، يا بستگى به شرايط زمانى و افراد مختلف دارد؟ در پاسخ بايد گفت: آنچه از روايات به دست مىآيد، اين است كه در برخى موارد بدگمانى، مجاز و بلكه لازم است ازجمله زمان غلبه فساد در محيطى كه بيشتر افراد آن، گرفتار فساد و آلودگى هستند، خوش گمانى كار منطقى و درستى نيست و چه بسا موجب فريب خوردن و ضرر ديدن انسان مىشود.
اميرمؤمنان على عليهالسلام فرمود:
«... اذَا اسْتَوْلَى الْفِسادُ عَلَى الزَّمانِ وَاهْلِهِ فَاحْسَنَ رَجُلٌ الظَّنَّ بِرَجُلٍ فَقَدْ غَرَرَ» «3»
... هرگاه فساد و تبهكارى بر روزگار و اهلش چيره شد، اگر مردى به مرد ديگرى خوش بين باشد، فريب خورده و نادانى كرده است.
سازمان منافقين در سالهاى قبل از پيروزى انقلاب، كوشش فراوانى كردند تا نظر امام خمينى قدس سرّه را به خود جلب كنند ازجمله فردى به نام حسين روحانى را به نجف فرستادند او طى يك ماه به طور مداوم و روزى يك تا يك و نيم ساعت خدمت امام مىرسيد و با بيان آيات قرآن ونهج البلاغه به تبيين مواضع سازمان مىپرداخت و برخى از كتابهاى سازمان را نيز در اختيار امام گذاشت به اين اميد كه امام آنها را تأييد كند ولى آن عالم ربّانى پس از شنيدن سخنان نماينده منافقين ومطالعه كتابها پاسخ مىدهد كه من هنوز به نظر نهايى درباره شما نرسيدهام و بايد با افراد مطلع ديگرى گفتگو كنم.
منافقين كه از اين راه طرفى نبستند، نزد علما و روحانيون مبارزى كه با امام رابطه داشتند رفتند و از آنها خواستند كه با تلگراف و نامه از امام بخواهندكه سازمانشان را تأييد كند و آنها نيز چنين كارى را انجام دادند و سيل سفارشها و درخواستها امام را تحت فشار قرار داد، ولىدست پرورده قرآن ونهج البلاغه دربرابراين فشارها وجوسازيهامقاومت كرد و با بصيرت و آگاهى خاص خود به اين سازمان خود فروخته- كه بعدها ماهيت پليدش براى همه روشن شد- اعتماد نكرد. «4»
روايت شده است كه اسماعيل، فرزند امام ششم مىخواست، مقدارى پول در اختيار شخصى (شرابخوار) بگذارد تا برايش تجارت كند. در اين باره با پدرش، مشورت كرد. امام عليهالسلام فرمود: فرزندم! آيا نشنيدهاى كه اين مرد شراب مىنوشد؟ عرض كرد: مردم اين گونه مىگويند. حضرت فرمود: اين كار را نكن. (پول خدو را به او مسپار) اسماعيل، اندرز پدر را نپذيرفت وسرمايه خود را به او سپرد و مرد نيز براى تجارت به
يمن رفت. پس از باز گشت، نه تنها سودى به اسماعيل نپرداخت، بلكه سرمايهاش را نيز پس نداد (ودر اثر حسن ظن اسماعيل به فرد بدكار، زيان ديد).
ناگفته نماند كه در چنين محيط هايى انسان نبايد به بدگمانى خود، جز آنچه مربوط به جنبههاى احتياطى است، ترتيب اثر دهد يعنى علاوه بر رعايت احتياطهاى لازم، بايد از تظاهر به اعمالى كه از آن بدگمانى و بى اعتمادى نسبت به افراد فهميده مىشود، خود دارى كند. به عبارت ديگر، در چنين جاهايى بايد هوشيار باشد و رعايت احتياطهاى لازم را بنمايد تا فريب نخورد. «5»
( 1)- بحارالانوار، ج 77، ص 155.
( 2)- نهج البلاغه، فيض، خطبه 141، ص 430.
( 3)- نهج البلاغه، فيض، حكمت 110، ص 1140.
( 4)- ر. ك. نهضت امام خمينى، حميد روحانى، ج 3، ص 402- 412.
( 5)- وسايل الشيعه، ج 13، ص 230، بيروت.
اللهم عجل لولیک فرج
واقعا این گناه خیلی از مشکلات رو بوجود میاره
ولی متاسفانه ما اهمیت نمیدیم بهش
انشالله که دیگه این گناه رو تکرار نکنیم
سلام بر همه دوستان
بحث جالبیه
یادم میاد که آقای قرائتی در یکی از جلسات بحثشون فرمودند:
از نظر اسلام اگر دختر و پسر نامحرمی را عریان و لخت و بی لباس زیر یک پتوی مشترک پیدا کردید ، حق ندارید به آن ها تهمت زنا بزنید !!!
به این فکر افتادم که چقدر اسلام به پرهیز از قضاوت عجولانه و تصمیم گیری پیش از تحقیق کامل عنایت ویژه ای داشته است.
سپاس
اخلاق اجتماعی قضاوت عجولانه
بعضی از افراد، ظاهربین و سریعالقضاوه هستند؛ یعنی به محض مشاهده کردن ظاهر کسی یا چیزی، بلافاصله دربارهی خوب یا بد بودن آن قضاوت میکنند. این حالت سطحینگری نه تنها در شأن انسان مؤمن نیست، بلکه حتی در شأن فرد عاقل هم نیست.
قضاوت انسان عاقل باید بر اساس تحقیق و دوراندیشی باشد؛ صرف داشتن ظاهر فریبنده و یا رفتار خوب و بد نباید قضاوت کرد. اما متأسفانه برخی از مردم این گونهاند؛ یعنی منشأ قضاوت آنها را همین ادراک سطحی و ابتدایی تشکیل میدهد؛ از این رو، در بسیاری از موارد با قضاوتهای نادرست، در دام شیطان میافتند.
حضرت عیسی (علیه السلام) ضمن دادن هشدار نسبت به این آفت، میفرمایند: "خوشا به حال آن کسی که بینش یا بیناییاش در دلش باشد نه در چشمش. صرف دیدن با چشم، بینش نیست، یک رویت سطحی است که حیوانات هم از آن برخوردارند. مصداق واژهی "قلب" در این تعبیر، عقل است که جامع ادراکات درونی و عمیق است." بنابراین، ما باید سعی کنیم از قضاوتهای منفعلانه و سطحی در مورد اشیا و اشخاص که منشأ آن، تنها ادراک حسی ظاهری است، اجتناب ورزیم.
اگر انسان از روی تحقیق و دقت قضاوت کند و عقل خود را به کار گیرد، دیگر فریب زرق و برق دنیا را نمیخورد. در دنیا چیزهایی وجود دارد که ممکن است انسان با مشاهده کردن آنها به قضاوتهای عجولانهای دست بزند و بر این اساس، فریب بخورد. اگر انسان درست بیندیشد، متوجه میشود که بسیاری از چیزها که ظاهری فریبنده دارند، باطن خوبی ندارند. چه بسا به دنبال یک نگاه، سالها گرفتاری و بدبختی باشد. همچنین با دیدن ظاهر اشخاص نمیتوان در مورد شخصیت حقیقی آنها قضاوت کرد. ممکن است کسانی ظاهری موجه داشته باشند، اما در باطن افرادی دورو باشند و برعکس، کسانی ظاهر خوبی نداشته باشند، اما باطن آنها بهتر از ظاهرشان باشد.
بنابراین، ما نباید به ظاهر اکتفا کنیم و بر آن اساس زود قضاوت کنیم، بلکه باید به دنبال ادراک حسی، عقل خود را نیز به کار گیریم.
بسیاری از مردم به جای این که به دنبال رفع عیوب خود باشند، پیوسته در پی جستجوی عیوب دیگران هستند. این گونه افراد رفتار دیگران را زیر ذرهبین میگذارند و به محض دیدن کوچکترین لغزش یا اشتباهی، شروع به عیبجویی میکنند. این حالت از خودخواهی انسانهاست؛ یعنی چون انسان حب ذات دارد، نمیخواهد باور کند که آلوده و یا با عیب هست. با آنکه انسانها بر نقصها و ضعفهای خود آگاهاند، اما برخی به سبب داشتن حس خودپرستی و خودخواهی، چنین وانمود میکنند که هیچ عیب و ایرادی ندارند؛ این افراد برای سرپوش گذاشتن بر عیوب خود، خودشان را با افرادی که دارای عیوب بدتری هستند، مقایسه میکنند تا از این طریق هم خود را بهتر از دیگران جلوه دهند و هم دلشان را خوش کنند که آن قدرها هم آدم بدی نیستند!
ما اگر میخواهیم این انگیزهی شیطانی را از خود دور کنیم، باید به جای عیبجویی از دیگران، در صدد یافتن عیوب خود و رفع آنها باشیم.