هفته پنجم:----o-( ذوالکفــــــل " ترک صفت رذیله حسادت ")-o---
سلام
مرسی از طرح
یه راه خوب که من شخصا امتحان کردم و جواب داده اینه که به اونی که حسودی می کنی تا میتونی محبت کن
بعد یه مدت کلا مشکلت رفع میشه
خدا به همه ما کمک کنه از حسادت دور بمونیم
حقیقتا حسود هرگز نیاسود
التماس دعا
داستانی جالب در مورد حسادت
در زمان يكی از خلفا ،مرد ثروتمندی غلامی خريد . از روز اولی كه او را خريد ، مانند يك غلام بااو رفتار نمیكرد ، بلكه مانند يك آقا با او رفتار میكرد . بهترين غذاهارا به او میداد ، بهترين لباسها را برايش میخريد ، وسائل آسايش او را فراهم میكرد و درست مانند فرزند خود با او رفتار میكرد ، گوئی پرواری برای خودش آورده است . غلام میديد كه اربابش هميشه در فكر است ، هميشهناراحت است . بالاخره ارباب حاضر شد او را آزاد كند و سرمايه زيادی همبه او بدهد . يك شب درد دل خود را با غلام در ميان گذاشت و گفت : من حاضرم تو را آزاد كنم و اين مقدار پول هم بدهم ، ولی میدانی برای چه اينهمه خدمت به تو كردم ؟ فقط برای يك تقاضا ، اگر تو اين تقاضا را انجام دهی هر چه كه به تو دادم حلال و نوش جانت باشد ، و بيش از اين هم به تو میدهم ولی اگر اين كار را انجام ندهی من از تو راضی نيستم . غلام گفت : هر چه تو بگوئی اطاعت میكنم ، تو ولی نعمت من هستی و به من حيات دادی . گفت : نه ، بايد قول قطعی بدهی ، میترسم اگر پيشنهاد كنم ، قبول نكنی. گفت:هر چه میخواهی پيشنهاد كنی بگو ، تا من بگويم"بله".
وقتی كاملا قول گرفت ، گفت : پيشنهاد من اين است كه دريك موقع و جای خاصی كه من دستور میدهم ، سر مرا از بيخ ببری . گفت :آخر چنين چيزی نمیشود . گفت : خير ، من از تو قول گرفتم و بايد اين كار را انجام دهی . نيمه شب غلام را بيدار كرد ، كارد تيزی به او داد ، و باهم به پشت بام يكی از همسايهها رفتند . در آنجا خوابيد و كيسه پول را بهغلام داد و گفت : همينجا سر من را ببر و هر جا كه دلت میخواهد برو . غلامگفت : برای چه ؟ گفت : برای اينكه من اين همسايه را نمیتوانم ببينم .مردن برای من از زندگی بهتر است . ما رقيب يكديگر بوديم و او از منپيش افتاده و همه چيزش از من بهتر است . من دارم در آتش حسد میسوزم ،میخواهم قتلی به پای او بيفتد و او را زندانی كنند . اگر چنين چيزی شود ،من راحت شدهام . راحتی من فقط برای اين است كه میدانم اگر اينجا كشتهشوم ، فردا میگويند جنازهاش در پشت بام رقيبش پيدا شده ، پس حتمارقيبش او را كشته است ، بعد رقيب مرا زندانی و سپس اعدام میكنند ومقصود من حاصل میشود ! غلام گفت : حال كه تو چنين آدم احمقی هستی ، چرا من اين كار را نكنم ؟ تو برای همان كشته شدن خوب هستی . سر او را بريد ،كيسه پول را هم برداشت و رفت . خبر در همه جا پيچيد . آن مرد همسايه رابه زندان بردند ، ولی همه میگفتند اگر او قاتل باشد ، روی پشت بام خانهخودش كه اين كار را نمیكند ، پس قضيه چيست ؟ معمائی شده بود . وجدانغلام او را راحت نگذاشت ، پيش حكومت وقت رفت و حقيقت را اينطورگفت : من به تقاضای خودش او را كشتم . او آنچنان در حسد میسوخت كهمرگ را بر زندگی ترجيح میداد . وقتی مشخص شد قضيه از اين قرار است ،هم غلام و هم مرد زندانی را آزاد كردند .
ان شاءاله ک خوندن این داستان و عواقب شومش عبرتی بشه واس ما در ترک این صفت رذیله...
عوامل ایجاد حسادت درمیان خانواده هاوروابط آنان بافرزندانشان
۱ . روش ناپسندیده ی مقایسه فرزندان با یکدیگر
۲ . ورود فرزند دوم
۳ . تحقیر کردن فرزند در مقابل همسالان و دیگران
۴ . تمایز قائل شدن میان فرزندان و یکی را برتر از دیگران دانستن
۵ . فرق گذاشتن در تشویق و تنبیه بچه ها
۶ . حساس تر بودن بچه ها در سال های اولیه ( ۳ تا ۴ سالگی )
حسادت در چه کساني شايعتر است؟
• كساني بيشتر حسادت ميكنند كه توانمنديهاي خودشان را دستكم ميگيرند.
• كساني كه خودشان را توانا ميدانند، ممكن است به موقعيت والاي ديگران غبطه بخورند.
• بيشتر افراد همسطح و همطبقه به همديگر حسادت ميكنند.
• هرچه پايگاه اجتماعي افراد به هم نزديكتر باشد، بيشتر به هم حسادت ميكنند.
حسادت از دیدگاه قرآن
•پیامبر عظیم الشان اسلام در این باره میفرماید : «خداوند به موسی بن عمران فرمود : مبادا بر مردم حسد بری ، درباره آنچه من به آنها دادهام از فضل خودم. چشمانت را به دنبال آن دراز مکن و دل خود را به دنبال آن روانه مساز، زیرا آنکه حسد برد نعمت مرا بد داشته و از آن قسمتی که میان بندههایم کردم، جلو گرفته و هر که چنین باشد من از او نیستم او هم از من نیست» (کافی _ ج ۲)
•امام جعفر صادق علیهالسلام میفرماید : «اصول الکُفر ثَلاثَه :الحرص و الاستکبار و الحسد ؛ اساس کفر سه چیز است : حرص ، تکبر و حسد» (کافی _ ج ۲)
•حضرت علی علیهالسلام فرمود : بخیلان و حسودان لایق مصاحبت و همنشینی نیستند و همین در وصف حاسدان بس است که حق تعالی فرموده است : «و مِن شَرِّ حاسِدٍ اِذا حَسَد» پس از شر حاسدان و بخیلان پناه به رب جلیل بریم و بخل نکنیم و حسد بر کسی نبریم که اول گناهی که در آسمان و زمین کرده شد، حسد و بخل بود که شیطان در آسمان به آدم علیهالسلام حسد برد و به لعنت خدا گرفتار شد.
راه علمی و عملی جلوگیری از حسد
حسادت اولین علت دشمنی و استهزا اولین تیر دشمن است
اگر حسادت ويژگيهاي سوختن را داشت، نياز به هيچ سوخت ديگري نبود.((مثل يوگوسلاوي))
از حسادت تنها يك نتيجه عايد حسود مي شود و آن از بين رفتن تدريجي خود اوست.((مثل انگليسي))
بدگويي حسود دليل برتري شماست.((تن))
حسود قبل از اينكه چاقي ديگران را بگيرد، خودش از لاغري خواهد مرد.((امير قلي امين))
حسود را آزار مده كه خود در آتشي بي پايان مي سوزد. هر چيزي كه مطابق ميل و آرزوي ماست، حقيقت محض به نظرمان مي رسد و تمام آن چيزها كه بر خلاف ميل مان است، خشمناكمان مي كند.((آندره موروا))
حسود تصور مي كند چنانچه پاي همسايه اش بشكند، او بهتر راه تواند رفت.((مثل دانماركي))
آنكس كه به كسي ديگر حسد ورزد، دليل بر آن است كه اعتراف به برتري او كرده است.((هراس وال پول))
يكي از بينش هايي كه به انسانها لطمه مي زند، آرزوي برابري است؛ اين آرزو سرچشمه حسادت و تنگ نظري است.((جان ماكسول))
حسهاي بد و منفي مثل كينه، حسد، غم و غصه چنان با قدرت و سرعتي غيرعادلانه راه خود را در افكار آدمي باز مي كند كه به ناچار افكار خوب و خوشايند مجبور به عقب نشيني مي شوند.((ديل كارنگي))
پنج چيز است كه پنج چيز از آن نزايد: دلي كه خانه ي غرور است كانون محبت نشود. ياران دوران فرومايگي، نكوخويي ندانند و تنگ نظران ره به بزرگي نبرند. حسودان بر جمال و كمال جز به چشم كين ننگرند و دروغگويان از كسي وفا و اعتماد نبينند.((گوته))
اگر حسد در پي آن است كه خويشتن را به چنگ و دندان بدرد؛ او را در نيت خير خود آزاد بگذار.((گوته))
حسود از چاقي ديگران لاغر مي شود.((هوراس))
اگر مي خواهي اندوهگين نباشي، حسود مباش.((انوشيروان عادل))
بر دوستي كه حسود باشد، ايمن نمي توان بود.((بزرگمهر))
حسود بر من حسد مي ورزد، بي آنكه خود بداند.((جبران خليل جبران))
عشق افراطي؛ انحصارطلب، وابسته و حسادت برانگيز، شيفتگي شديد به معشوق، معمولاً فاقد عزت نفس، عدم رضايت از رابطه، مانند وسوسه مي ماند و مي تواند به احساسات افراطي منجر گردد؛ عشق دردسر ساز، عشق وسواس گونه.((مانيا))
در جنگ بعدي كساني كه زنده مانده اند به حال رفتگان رشك [ =حسادت ] خواهند برد.((خروشچف))
دشمن زرنگ و زيرك است و در برابر خشم و حسادت او هزاران سال همچون يك پلك زدن است.((اميلي رودا))
حسد ورزان و شكست خوردگان تنها در حالي مي توانند به تو صدمه بزنند كه خود، توان اين كار را به آنان بدهي.((پائولو كوئيلو))
حسد همچون مگس است كه همه جاي بدن سالم را رها مي كند و بر روي زخمهاي آن مي نشيند.((چايمن))
انسان براي كسب محبت دست به خيلي كارها مي زند؛ اما براي تحريك حسادت ديگران هر كاري كه از دستش ساخته باشد، انجام مي دهد.((مارك تواين))
رقابت تا زماني پسنديده است كه كار را به حسادت نكشاند.((دكارت))
خودبيني و رشك بردن، هزاران ويژگي خوب را مي پوشاند.((كنفوسيوس))
روح جهان از خوشبختي انسانها سيراب ميشود و يا از بدبختي، ناكامي و حسادت آنها.((پائولو كوئيلو))
آنكس كه رشك ورزد، خسيس و نادرست باشد، تنها به مِس سخني يا ديدار زيبا، اَرجمند نگردد.((بودا))
مرگ، اين لطف را دارد كه كاخ نيكنامي را بهرهي انسان ميسازد و رشك و تنگنظري كسان را نسبت به وي نابود ميكند.((فرانسيس بيكن))
رشك بردن را ناديده بگيريد و به كلي آن را فراموش كنيد؛ زيرا اين حس، هميشه شما را شكنجه خواهد داد.((ويكتور هوگو))
آرزو و چشم و هم چشمي و رشك، هر سه به ترتيب دنبال يكديگرند.((آگاتا كريستي))
حسد، بزرگترين دشمن عشق است.((فلورانس اسكاول شين))
راههاى جلوگیرى از رشد حسادت
۱- درمان حسادت در كودكى
براى جلوگیرى از ظهور و رشد حسادت در كودكى، لازم است والدین توجه داشته باشند كه كودك را به دلیل حسادت مورد ملامت و سرزنش قرار ندهند، بلكه با برخوردهاى حساب شده، در حذف علتهاى آن گامهاى مؤثرى بردارند.والدین مىتوانند با خوددارى از تنبیه و كنار كشیدن ظاهرى خود، رفتار او را نادیده بگیرند و احساس ارزشمندى، شخصیت و محبوبیت را در او تقویت كنند. (۲۲) به عنوان مثال، براى كاهش حسادت كودك نسبتبه نوزاد، مىتوان پیش از تولد، كودك را از ورود وى آگاه ساخت و پس از تولد نیز در طول روز مدتى را با كودك بزرگتر سپرى نمود و او را مورد مهر و نوازش قرار داد.در مورد كودكان كوچكتر نیز مىتوان شیئى از طرف نوزاد به او هدیه داد و در نگهدارى و انجام كارهاى نوزاد او را سهیم كرد.
اگر والدین در برخورد با كودك، واكنشهاى حسادتآمیز وى را تشدید كنند و او را به شدت خشمگین سازند، تاثیرات منفى زیادى را در او ایجاد خواهند كرد.اگر والدین انتظار داشته باشند كه او هنگام حسادت، هیچ واكنشى نشان ندهد و هیجان درونى خود را نادیده بگیرد، در این صورت، به تدریج و به طور طبیعى، ممكن استشیوههاى دفاعى نامطلوبى براى مقابله با این موقعیتها در او شكل گیرد.همانگونه كه اشاره شد، بهترین راه از بین بردن زمینه حسادت در كودكان، به كارگیرى عدالت در بین فرزندان وتوجه ومحبتبههمهآنهاست.این نكته در آموزشهاى تربیتى اسلام آمده و سفارش شده است كه نسبتبه فرزندانتان به عدالت رفتار كنید. (۲۳) همچنین با پنهان نمودن برترى و برجستگى یكى از فرزندان نسبتبه دیگرى، مىتوان جلوى حسادت آنها را گرفت; چنانچه حضرت یعقوبعلیه السلام به فرزند برجستهاش، یوسفعلیه السلام، سفارشمىكندكهخواب نویدبخش خود را براى برادرانش نقل نكند; مبادا باعثحسادت آنان گردد. (۲۴)
۲- درمان حسادت در بزرگسالى
براى درمان حسادت در بزرگسالى، ابتدا شناخت ریشه آن ضرورى است تا بتوان با مقابله و از بین بردن آن، حسادت را درمان نمود.مىتوان گفت: ریشه اصلى حسادت ضعف فكرى در نحوه تلقى امور و بدبینى است; اگر كودك نسبتبه نوزاد حسادت مىورزد كه چرا پدر یا مادر به او محبت مىكنند، براى این است كه احساس مىنماید ممكن نیست پدر هر دو را دوستبدارد; یا اگر اسباب بازى و چیزى از این نوع در كار است، احساس مىكند فقط همین یكى است و دستیابى به مثل آن امكان ندارد.البته این مساله در سالهاى اولیه رشد ناآگاهانه یا نیمهآگاهانه است، ولى در سالهاى بالاتر، به دلیل آگاهى بیشترى كه فرد نسبتبه حالات خود پیدا مىكند، با دید وسیعترى به امكانات موجود در جهان مىنگرد; یعنى این بار بدبینى و كجفكرى هنگام حسادت به نظام عالم و خداى متعال تغییر جهت مىدهد; فرد وسعت فضل الهى را انكار مىكند و یا فكر مىنماید خدا او را دوست نداشته كه فلان نعمت را به او نداده است.به همین دلیل، در بعضى روایات، ریشه «حسادت» ، كفر و انكار فضل الهى ذكر شده است. (۲۵) با توجه به ریشه حسادت، مىتوان راههاى فكرى و عملى براى رفع حسادت پیشنهاد كرد.
در فرهنگ اسلام (قرآن كریم، روایات اهل بیتعلیهم السلام و كلمات دانشمندان اخلاق) ، براى جبران ضعفشناختى بزرگسالان كه منجر به حسادت مىشود، راههاى متعددى وجود دارد كه در ذیل، به برخى از آنها اشاره مىشود:
الف - توجه به رحمت و حكمتخداى متعال: توجه به گستردگى نعمتها (۲۶) و نیز كمتخداى متعال، كه هر كارى را از روى حكمت انجام مىدهد، مىتواند چاره بدبینى در حسود باشد.اگر نعمتهاى الهى را به دریایى از آب شیرین و گوارا تشبیه كنیم، هیچ كس بر سر سیراب شدن از آن، به دیگرى حسد نخواهد برد.از سوى دیگر، محدودیتهایى كه در بهرهمندى از این دریاى عظیم وجود دارد به دلیل حكمتهایى است كه خداوند در اداره این عالم به كار گرفته است.توجه به این دو مطلب زمینه را براى قناعت و راضى بودن فرد به آنچه از امكانات برایش فراهم شده آماده مىكند و او را از حسادت نسبتبه نعمتهایى كه در دست دیگران است، باز مىدارد.
توجه به كمال نبودن بهرهمندى مادى - كه غالبا موضوع حسادت است - و توجه به فضیلت صبر بر تلخى محرومیتها و نیز تلاش براى به دست آوردن خواستهها از راه صحیح، از دیگر اندیشههاى سودمند براى مبارزه با حسادت است.اسلام پیروان خود را همواره به بىاعتنایى نسبتبه آنچه در دست مردم قرار دارد (۲۷) و بىارزش شمردن و اصالت ندادن به بهرهمندىهاى مادى و بسنده نمودن به قدر كفایت همراه با پاكى و عفاف، دعوت نموده است. (۲۸)
ب - توجه به موقعیتها و امكانات شخصى: علاوه بر توجه به گستردگى نعمتهاى الهى در این جهان مادى و محدود و توجه به نعمتهاى فراوانى كه خداوند، به هر یك از ما داده است، توجه به آنچه را كه حسود به صورت بالفعل دارد، مىتواند راه عملى دیگرى براى مبارزه با حسادت باشد; (۲۹) همینكه فرد محاسبه كند «من چه نعمتهاى زیادى دارم كه دیگران ندارند و مىتوانم با تلاش و به كارگیرى توان خود، بیش از این هم به دست آورم» ، او را كمك مىكند تا ریشه حسادت را در درون خود بخشكاند.
ج - توجه به ضررهاى حسادت: تلقى حسادت به عنوان یك بیمارى خطرناك، مىتواند زمینه را براى درمان آن فراهم آورد.همانگونه كه گذشت، حسد موجب ضررهاى بدنى و نیز رنج و اندوه فراگیر و طولانى مىشود.توجه به اینكه حسادت پیش از فرد مورد حسادت، اولین ضربه و مهلكترین آنها را بر حسود وارد مىآورد (۳۰) و او را اسیر غم و اندوه مىسازد، مىتواند به عنوان زنگ بیدار باش مورد توجه قرار گیرد.
آثار حسادت
از جمله آثار عمومى حسادت، كه در كودك و بزرگسال وجود دارد، «خشم» است.حسود فرد مورد حسادت واقع شده را هدف غضب خود قرار مىدهد; چنانچه از امام علىعلیه السلام نقل شده است: «الحسود یغتاظ على من لا ذنب له» ; (۱۱) حسود نسبتبه كسى كه هیچ گناهى ندارد خشمگین مىشود.تنها خطاى او برخوردارى از نعمتى است كه حسود از آن محروم مىباشد.حسود ممكن استبه دنبال حسادتى كه خشم او را بر افروخته حسادت خود را به طور مستقیم یا غیر مستقیم ظاهر سازد.
۱- واكنشهاى مستقیم: (۱۲) این نوع واكنش در رفتار كودكان بیش از بزرگسالان دیده مىشود.كسانى كه عواطف فرد مورد علاقه كودك را به خود جلب نمایند، معمولا مورد خشم و غضب وى قرار مىگیرند.براى مثال، اگر با تولد فرزند جدید، عواطف مادر از فرزند بزرگتر به نوزاد جلب شود، نوزاد مورد خشم كودك بزرگتر واقع مىشود.او در این هنگام، ممكن است قهر خود را با واكنشهاى لفظى علنى و روشن و یا حملات بدنى مثل گاز گرفتن، لگد زدن و هل دادن كودك تازه متولد شده آشكار سازد.
در برخى موارد، ممكن است كودك از درون به انجام كارهایى مانند دزدى و فریبكارى، كه از نظر اجتماعى ناپسند است، تحریك گردد تا شىء مورد علاقه خود را، كه در اختیار دیگرى است، به چنگ آورد.همچنین ممكن است كودكان نزد والدین خود از فرزندى كه از امكانات ویژهاى برخوردار استشكایت كنند و یا سعى نمایند شىء مطلوبى را كه در اختیار دیگرى است مورد تحقیر قرار داده، كم ارزش جلوه دهند و یا والدین خود را به دلیل تهیه نكردن آن سرزنش كنند. (۱۳)
در روایتى از امام علىعلیه السلام، به واكنش سریع و پرخاشگرانه حسود اشاره شده است: «الحسود سریع الوثبة» حسود زود پرخاش مىكند. (۱۴)
۲- واكنشهاى غیر مستقیم: (۱۵) رفتارهاى حسادتآمیز همیشه آشكار نیست; در برخى موارد، به ویژه در دوران پیش دبستانى و در سالهاى بالاتر، به گونههاى غیر مستقیم و پوشیده ظاهر مىشود.بنابراین، برخورد با این رفتارها تا حدى مشكلتر است.اعمال غیر مستقیم عبارتند از:
الف.بازگشتبه دوران شیر خوارگى و انجام رفتارهایى مناسب با سطوح اولیه رشد; مثل شب ادرارى و انگشت مكیدن;
ب.كوشش براى جلب توجه دیگران از طریق تظاهر به ترسهایى كه قبلا از او دیده نشده است، غذا نخوردن یا خواستن غذاهاى مخصوص، اظهار بیمارى بىمورد، تخریب و ویرانگرى، نافرمانى عمومى و ناسزاگویى، عیبجویى همراه با تظاهر به بىنیازى از محبت و توجه اطرافیان، خراب كردن اسباب بازىهاى خود و مانند آن;
ج.دیگر آزارى; مثل اذیت اطفال كوچكتر از خود، آزار جانوران، ایجاد نزاع بین بچهها و همانند اینها;
د.دست زدن به رفتارهاى ضد اجتماعى; مثل تكبر، تظاهر، تقلب، ترشرویى، گوشهگیرى و همچون آن.
گاهى كودك به نحو غیر عادى نسبتبه فرد مورد حسادت اظهار علاقه و محبت مىنماید و گاهى با انجام رفتارهاى مطلوب و جامعهپسند و جلب توجه والدین به سوى خود، سعى مىكند تا فرد مورد حسادت را شكست دهد. (۱۶)
در برخى از روایات به بعضى از واكنشهاى غیرمستقیم حسود اشاره شده است: امام صادقعلیه السلام به نقل از لقمان در ذكر نشانههاى حسود مىفرمایند: «...در پنهان، از فرد مورد حسادت بدگویى مىكند، اما در ظاهر، به چاپلوسى مىپردازد و هنگام مصیبت، شماتت مىكند.» (۱۷)
آثار جسمى و روانى حسادت
حسادت گذشته از واكنشهاى مستقیم و غیرمستقیم نسبتبه دیگران، داراى آثار جسمى و روانى نامطلوبى در خود حسود نیز مىباشد كه در اینجا به برخى از آنها اشاره مىشود:
آثار جسمى حسد موضوعى استشایان توجه و تحقیق علمى بیشتر.فعل و انفعالات تنكردشناختى - همانند فعالیت غدد درونریز - و واكنش دستگاههاى عصبى هنگام بروز و ادامه یافتن این حالت هیجانى باید مورد توجه بیشتر قرار گیرد.
در روایات بسیارى، آثار جسمى حسد مورد توجه قرار گرفته است.به عنوان مثال، در تعدادى از آنها آمده است كه حسادت بدن را ذوب مىكند. (۱۸) در بعضى دیگر، حسد به زنگار و بدن به آهن تشبیه شده است; همانگونه كه زنگار به تدریج موجب نابودى آهن مىگردد، حسد نیز بدن را از بین مىبرد. (۱۹) در اجتماع، به وضوح این آثار جسمى در افراد حسود مشهود است، اما گاهى به آن توجه نداریم و نمىدانیم كه از كجا ریشه گرفته است و فقط به درمان ظاهرى و برطرف كردن عوامل غیر واقعى مىپردازیم، ولى با كمى تفكر و مراجعه به مشاوران متخصص و دلسوز، مىتوان به ریشه پىبرد و آن را خشكاند.
آثار روانى حسد، به ویژه در سالهاى بالاى رشد، از اهمیت فراوانى برخوردار است. حسادت در سالهاى اولیه، رشد چندان عمقى ندارد و به همینرو، آثار آن زودگذر است و با از بین رفتن شرایطى كه باعثحسادت شده، آثار آن نیز از بین مىرود.به عنوان مثال، هنگامى كه یك اسباب بازى مورد علاقه كودكى قرار مىگیرد و با كودكى كه آن را در اختیار دارد درگیر مىشود، اگر اسباب بازى بشكند یا اسباب بازى را از آنها بگیریم، ممكن است مدتى بعد رفتار صلحآمیز از سر گرفته شود.ولى در سالهاى بالاتر، حسادت عمیقتر و پابرجاتر است و گاه چندین سال ادامه مىیابد. در این موارد، آثار روانى نامطلوب حسادت آشكار مىشود.این نكته در روایات متعدد مورد تاكید قرار گرفته و به آثارى از حسادت همچون اندوه مداوم اشاره شده است.حسود نسبتبه چیزى محزون است كه توانایى تغییر آن را ندارد.او از محرومیتخود رنج مىبرد، در حالى كه نه قدرت سلب آن نعمت را از دیگرى دارد و نه توانایى كسب آن را براى خود.حسادت حتى بهرهمندى فرد را از چیزهایى كه در اختیار دارد و لذت بردن از نعمتهاى موجود را از او سلب مىكند (۲۰) و بدینسان، او را از آسایش روانى محروم مىگرداند (۲۱) و در دراز مدت، موجب ابتلاى او به بیمارىهاى سخت روانى مىشود
در ميان هفت گناه كبيره فقط حسادت است كه مفرح نيست. تنبلی و خشم به نظر نمیرسد كه چندان لذت بخش باشند، اما خود را به تنبلی سنگين سپردن مسرت بخش است و بيان كردن خشم با خود آسودگی میآورد كه خالی از شعف نيست. در عوض حسادت به احتمال بسيار نامشهودترين و بلكه بايد گفت كه موذیترين در ميان هفت گناه كبيره است. مطمئناً حسادت گناهی است كه كمترين احتمال را دارد كه مردم بخواهند آن را به گردن بگيرند، زيرا اعتراف كردن به آن به اين معنا است كه شخص بپذيرد نظر تنگ، ناخن خشك، گدامنش، و از گذشت و فداكاری بی بهره است. همچنين میتوان گفت كه حسادت شايعترين گناه است. جدا از سقراط، عيسی، ماركوس اورليوس، سنت فرانسيس، مادر ترزا و چند تايی ديگر ما همگی بالاخره گاهی پيش آمده كه جرقهی حسد را در خود احساس كرده ايم، ولو اينكه در شدتهای متغير، از آن سوزش ناچيز گرفته تا آن زخم دردناك روح فرسا و جريحه دار كننده. از آنجا حسادت بسيار شايع است ـ من خوانده ام كه در تمامی زبانهای شناخته شدهی جهان واژهای برای حسد وجود دارد ـ پذيرفتن اين ادعا كه حسادت ورزيدن بخشی از طبيعت انسان است ابداً دشوار نيست.
در حوزهی سياست، حسادت يا به هر تقدير اميد برای محو كردن آن گفته میشود كه اصل حاكمی است از سوسياليسم، درست آنگونه كه حرص و طمع اصل حاكمی از سرمايه داری است (هرچند كه تبليغات تجاری سرمايه داری معاصر فقط كمی بيشتر از تحريك دائمی حسادت هستند). در صحنهی بين المللی بسياری از جنگها، اگر چه نه همهی آنها به علت حسادت يك ملت به قلمروی ديگری آغاز شدهاند و همهی آنها از آن سرچشمه میگيرند، يا به خاطر احساس خطر ثروتمندانی كه از روی حسد محتاط شدهاند. يعنی جنگ به اين بهانه كه ملت ثروتمندی احساس میكند كه توسط كسانی كه مال و منال كمتری دارند در معرض خطر قرار گرفته و احتمال دارد كه آنها به موقعيت ممتازش حسادت بورزند. در همين رابطه دشوار است نپذيرفتن اينكه بيشتر احساسات ضدآمريكايی پس از 11 سپتامبر كه برخی از آنها با تمام وجود كينه توزانه هستند حد اقل تا حدی از حسادت ناشی شدهاند. نويسندهای هندی به نام راماچاندرا گوها در نشريهی گرانتا (Granta) مینويسد: «از ديدگاه تاريخی علت ضدآمريكاگرايی در هندوستان بيزاری زيباشناسانه از بزرگترين استعداد آمريكايی، يعنی پول در آوردن است». اما آيا «انزجار زيباشناسانه» میتواند در اينجا چيزی بيشتر باشد از نام مستعاری برای حسد كه به خوبی جامهی مبدل نپوشيده؟ اين همچنين میتواند يك آزمون رورشاخ (تعبير لكههای جوهر) باشد: بگو به چه حسادت میورزی و بدين ترتيب مطالب بسياری در بارهی خودت افشا خواهی كرد. البته میتواند همهی اينها باشد ـ و بلكه بيشتر. هيچ كس شك ندارد كه حسد هر چه هست واژهای است حاكی از اتهام: يكی از معدود واژههای باقی مانده در زبان انگليسی كه قدرت خود را در مبهوت كردن ديگران همچنان حفظ كرده است. ما اغلب میتوانيم به خوبی بخوابيم چنانچه در خصوص يكی از شش گناه كبير ديگر مورد اتهام قرار گرفته باشيم، اما متهم شدن به حسادت شديداً رنج آور است. يك چنين اتهامی به نحو روشنی يكراست به شخصيت انسان برخورد میكند. هرچند كه هيچكدام از تمامی گناهان كبيرهی ديگر مورد تاييد اديان نيستند، اما به طور كامل يك شخص را حقير نمیكنند، بی ارزش و كوچك جلوه نمیدهند و فاقد صلاحيت اعلام نمیكنند.
يافتن معنای حسادت در واژه نامهی وبستر (Webster) معادل دقيقی ارائه نمیدهد: معنای اولی كه در آنجا در نظر گرفته شده است «بدخواهی و بدانديشی» است و معنای دوم «آگاهی دردناك يا رنج آور از امتيازی كه شخص ديگری از آن بهره مند است و شخص حسود آرزوی برخورداری از همان مزيت را دارد». فرهنگ آكسفورد كمی بهتر است: در آنجا حسد ابتدا به معنای «احساس شريرانه يا خصمانه، خصومت، بدخواهی، دشمنی و عداوت» در نظر گرفته شده و سپس «بدجنسی، آسيب، شرارت» آمده است. هردوی اين معادلها گنگ و پراز ابهام هستند. اما فرهنگ بزرگ اكسفورد در سومين معنای در نظر گرفته شده است كه به طور جدی دست به كار میشود. در آنجا حسد به «احساس خجالت و شرمساری و خصومتی كه به هنگام تأمل از امتياز برتر كه ديگری از آن بهره مند است در انسان ايجاد میشود» معنا شده است. كاربرد حسد در اين معنای سوم سرو و كله اش در حدود سال 1500 پيدا میشود. يك معنای چهارم هم افزوده شده است، معنايی كه در آن اين واژه بدون داشتن «قصد بد» (يا بار منفی) مورد استفاده قرار گرفته و در رابطه قرار داده شده است با (اول) اشتياق برای هم تراز شدن با ديگری در موفقيت، تفوق، رقابت و معنای (ب) از «اشتياق برای مزيتهايی كه شخص ديگری از آنها بهره مند است» میگويد. ارسطو در «فن بيان» از هم چشمی و تقليد به عنوان حسادت خوب اشاره میكند يا حسادتی كه به ستايش و بنابراين به تلاش برای تقليد از كيفيتهايی میانجامد كه شخص توسط حسادت ورزيدن به آنها آغاز میكند. با اين وجود بايد اضافه شود كه حسادت معمولاً بدين شكل عمل نمیكند. كمی حسادت ورزيدن بد نيست اما انباشته شدن از آن، همانگونه كه هركس آن را عميقاً احساس كرده باشد میداند عاقبت خوبی نداشته است.
معانی كه در هر دو فرهنگ لغت آكسفورد و وبستر آمده به تمايز حساس بين حسادت ورزيدن و غبطه خوردن بی توجه است. اغلب مردم كه در آموختن تمايز مفيد مابين آنها ناكام ماندهاند به خطا هر دو واژه را به طور مترادف استفاده میكنند. اما من بر اين گمان هستم كه مردم هميشه چنين نمیكنند. H. W. Fowler در كتاب بی نظير خود «Modern English Usage» در 1926 برای هيچ كدام از دو واژه مدخلی در نظر نگرفته است، كه حكايت دارد از اين كه در گذشته در اين مورد سردرگمی وجود نداشته است. Brayan A. Garner در كتاب خود Dictionary of Modern American Usage در 1998 اشاره دارد كه نويسندهی دقيق ميان كاربرد اين دو واژه اختلاف قائل است. اما خودش به شخصه به اندازهی كافی چنين نمیكند. او مینويسد: «غبطه خودرن به طور كل محدود میشود به متنهايی كه در روابط عاطفی و عاشقانه درگيرند و حسادت ورزيدن به طور گسترده در تامل حاكی از رنجش شخصی سعادتمندتر استفاده میشود».
با لذت عميق و متكلفانهای كه شخص در سرهم كردن كاربرد مورد تاييد يك اهل فن میبرد مايلم بگويم كه او «تقريباً اشتباه میكند». تمايز اصلی اين است كه انسان غبطه میخورد به آنچه يك نفر دارد و حسادت میورزد به آنچه ديگران دارند. غبطه خوردن هميشه دارای بار منفی نيست. همه چيز به كنار انسان میتواندغبطه خورد به شأن و منزلت، حقوق شهروندی و نيك نامی يك نفر. حسادت ورزيدن به استثنای كاربرد در مفهوم هم چشمی و تقليد ارسطويی آن دارای بار منفی است. اگر غبطه خوردن در اصطلاح كليشهای به عنوان ديو حسادت (هيولای سبز چشم) خوانده میشود، حسادت بايد ديو لوچ شرم روی، ديو چپ چشم شرمنده، ديو گرفته چشم خجالتی (با چشمانی قی كرده) باشد. اگرچه بين حسادت ورزيدن و غبطه خوردن اين مورد دومی است كه غالباً با اشتياق بيشتر احساس میشود اما همچنين میتواند مورد واقعیتر هم باشد: همه چيز به كنار، گاهی احساس غبطه خوردن برای يك نفر كاملاً معقول و درست است. و نه همهی غبطه خوردنها هميشه همان نقش حسادت عاشقانه است. شخص میتوان غبطه خورد ـ باز هم به درستی ـ به نيك نامی يك نفر، به صداقت و درستی او و ساير چيزهای خوب. احساس حسادت داشتن در هيچ مورد درست نيست. حسود بودن فی نفسه (ipso facto) خطاست.
با صرف نظر از حسادت مبتنی بر هم چشمی وتقليد تنها جنبهی حسادت كه به نظر من دارای بار منفی نيست نوعی از آن است كه من به شخصه حس كرده ام، و گمان میكنم ديگرانی كه اين مقاله را میخوانند نيز حس كرده باشند: اين حسادتی است كه من آن را به عنوان حسادت توأم با حسن نيت (يا صميمانه) میپندارم و حالت حسودانهای است كه يك انسان نسبت به كسانی احساس میكند كه دارای ايمانی دينی، حقيقی، عميق و حاكی از هوشمندی هستند. ايمان دينی كه آنها را در تيرهترين بحرانها از جمله مرگ مشايعت میكند. چنانچه فردی به شخصه بی ايمان است اما آرزو دارد كه هيجان ايمان دينی را در خود احساس كند، در اين صورت من نمیتوانم از نامهی فلانری او كانر (Flannery O’Conner) مطلب بهتری را به او توصيه كنم. در آنجا پی به وجود خانمی میبريم كه در دههی سوم زندگی خود است، هنگامی كه قريحهی تابناك در او شكوفه داده اما میداند كه پيش از وقت خواهد مرد و در حاليكه توسط مذهب كاتوليك روحيه گرفته، بدون ترس و بدون برزبان آوردن حتی شكايتی با پايان زندگی خود مواجه میشود.
در زمانی نه چندان دور من در وين اجرای بسيار فوق العادهای از سمفونی نهم بتهوون را شنيدم و بی اندازه توسط آن به هيجان آمدم، اما نمیتوانم جلوی شگفتی خودم را بگيرم از اين فكر كه چنانچه من در حالتی از ايمان مذهبی میبودم چقدر بيشتر به هيجام میآمدم زيرا سمفونی نهم به نظر من از بسياری جهات اثری است مذهبی. حسادت مبتنی بر حسن نيت دريغا كه حسادتی است كه شخص هيچ كاری در اين باره از دستش ساخته نيست، فقط اينكه میتواند آن را بی سر و صدا درون خود نگه دارد.
حسادت همچنين بايد از حسرت چيزی را خوردن متمايز گردد. انسان ديگرانی را میبيند كه از آسودگی و فراغت اجتماعی قابل توجهی برخوردار هستند و آرزو میكند كه مانند آنها باشد، يا اينكه مشتاقانه احساس میكند چقدر خوب میبود كه برای بار ديگر میتوانست جوان شود. يا سخت مشقاق است كه ثروتمندتر باشد، يا برای آن كه قد بلند تر، لاغر تر، عضلانی تر، كمتر دستپاچه يا به طور كل زيباتر باشد روز شماری میكند. همهی اينها حسرت چيزی را خوردن است. حسادت هرگز عام نيست بلكه به طور كامل خاص است ـ حد اقل آن نوع حسادتی كه انسان شديداً در خود احساس میكند.
شخص حسود گرايش دارد به اينكه يك جمع كنندهی بی عدالتی باشد. به قول ويليامهازليت «حسادت در ميان ساير تركيباتش علاقهی خاصی دارد به عدالت. ما نسبت به خوش بختی كه به نظرمان بی مورد يا دور از انصاف میآيد شديداً خشمگين میشويم اما نه در مقابل خوش بختی سزاوار و به حق». در اين مورد من فقط تا حدی حق را به جانبهازليت میدهم. حسادت اغلب احساساتی را بيان میكند كه بيشتر شخصی هستند تا اينكه حاكی از علاقهای برای عدالت باشند. در تمايز مفيد ديگر كيركگارد (Kierkegaard) در «بيماری تا به هنگام مرگ» مینويسد: «ديگران را تحسين كردن همان چشم پوشی سعادتمند است و حسادت ورزيدن به آنها از خود راضی بودن تاسف انگيز». در هر حال حسادت يك پرسش اصلی را مطرح میسازد: پس من چه؟ چرا آن مرد يا آن زن زيبا است، ثروتمند است، قدرتمند است، همهی جهان او را دوست دارند، و خيلی هنرهای ديگر دارد و يا در هر حال در هر چيزی نسبت به من سر است؟ چرا من نبايد آن گونه باشم؟ دوروتی سی يرس (Dorothy Sayers) در كتاب كوچكی در بارهی هفت گناه كبيره مینويسد: «حسادت مساوات طلب كبير است. اگر نتواند همه چيز را با بالا آوردن در يك سطح قرار دهد میخواهد همين كار را با پائئن آوردن سطوح انجام دهد. حسادت در بهترين حالت مثل يك آدم جاه طلب است و يك آدم پر افاده و در بدترين حالت مانند يك ويران كننده ـ به جای آن كه كسی را از خودش سعادتمندتر ببيند حاضر است كه همه يكجا درمانده و مفلوك باشند». شخص حسود ذهن خودش را به دست خود مسموم ميكند. حسادت معمولاً كمتر به اين كه يك نفر چه چيزهايی را ندارد میپردازد بلكه بيشتر به اين موضوع كه ديگران چيز چيزهايی را بيشتر دارند. ويژگی شديدی از تنگ نظری در حسادت جا خوش كرده است. در نتيجه حسادت شخص حسود را آن گونه كه امانوئل كانت در «متافيزيك اخلاق» میگويد «مصمم به بر باد دادن سعادت ديگران میكند».
انسان ممكن است كه شخصی يا چيزی را ـ زندگی خانوادگی، سلامت، خوشبختی ديگر ـ حسادت برانگيز بخواند بدون اين كه كمترين قصد كينه يا عداوتی داشته باشد. به همين نحو، يك نفر میتواند بگويد: «من به دو ماه تعطيلات و مسافرت تو به جنوب فرانسه حسوديم میشود» بدون آن كه در ذهن گوينده نقشهی شومی برای آن كه خودش به جای آن دوست به آن تعطيلات برود باشد. يا شخص ديگری ممكن است بگويد: «من به مسئوليتهايی كه او در شغل خودش دارد حسوديم نمیشود» كه در اينجا منظور گوينده خرسند بودن از نداشتن چنين دردسرهای شغلی است. واژهی ديگری حد فاصل ميان حسادت و ستايش میبايست وجود میداشت كه ندارد، همان گونه كه لازم بود واژهی ديگری ميان استعداد و نبوغ میبود. زبان در اين گونه موارد بی كفايت است. همچنين حسادت را نبايد با بگومگوهای عمومی اشتباه گرفت. شخص ممكن است چيزی داشته باشد كه ديگری نيز همان را بخواهد ـ مشتریهای زياد، منصبی دولتی و بلند پايه يا پر اهميت، موقعيتی با اختيارات بسيار زياد ـ و شخص برای بدست آوردن اينها كمتر يا بيشتر به شكل پرخاشجويانه مبارزه يا رقابت میكند، اما در هر حال به صورت علنی و آشكار. صراحت طبيعت بازی را تغيير میدهد. حسادت هرگز به صورت علنی بروز نمیكند بلكه به صورت مرموز، همراه با توطئه و پنهانی است. هلموت شوك (Helmut Schoeck) در «حسادت: نظريهای برای رفتار جمعی» كه جامعترين كتاب در بارهی اين موضوع است اشاره میكند كه: «حسادت جريانی است بی صدا و مرموز و نه هميشه اثبات شدنی». حسادت برای آنكه حسادت باشد لازم است كه در پشت نكتهای پررنگ از بدخواهی و خباثت مخفی شده باشد ـ گاهی البته بيش از فقط يك نكته. La Rochefoucauld هنگامی كه نوشت: «در بدبختی و مصيبتی كه برای بهترين دوستان خودمان پيش میآيد هميشه چيزی را پيدا میكنيم كه برای ما ناخوشايند نيست (2)» باب موضوع حسادت را با ظرافت تمام به عنوان دشنهای سيمين گشود. بله، در حقيقت آن چيزی كه ابداًَ ناخوشايند نيست. حسادت، اين نازنين ديرينهی ما.
ـــــــــــــــــــــ
همه ما ممکن است گاهی در زندگی دچار حسادت شویم. ارتقای شغلی همکاران، ماشین جدید همسایه یا حتی دوچرخه دوستتان ممکن است باعث حسادتتان شود.
برای بیشتر افراد، حسادت، احساسی زودگذر و مقطعی است اما بعضی مواقع حسادت آنقدر قوی و شدید است که شادی فرد را میگیرد و بر روابطش با دیگران تاثیر منفی میگذارد. مراحل زیر به شما کمک میکند تا بر حس حسادت غلبه کنید.
● قدم اول:
به جای اینکه به خاطر احساستان نسبت به دیگران، خودتان را سرزنش کنید، ریشهها و دلایل حسادتتان را شناسایی کنید.
روانشناسان میگویند، حسادت در نتیجه اعمال و رفتار دیگران ایجاد نمیشود بلکه عدم اطمینان و اعتماد بهنفس درونی افراد باعث به وجود آمدن چنین احساسی در افراد میشود.
سعی نکنید رفتار خودتان را توجیه کنید. شاید گاهی وقتها بتوانید برای حسادتتان دلیل قانع کنندهای پیدا کنید اما در اغلب موارد اینطور نیست.
● قدم دوم:
بهترین راه برای اینکه حسادت را از خودتان دور کنید، این است که اعتماد به نفستان را تقویت کنید.
همانطور که در مرحله قبل گفتیم، حسادت در نتیجه عدم اطمینان افراد به خودشان ایجاد میشود نه رفتار و اعمال دیگران.
برای افزایش و تقویت اعتماد به نفستان از همین امروز اقدام کنید. کتابهای مفید در این زمینه را مطالعه کنید و در صورت لزوم از مشاور کمک بگیرید.
● قدم سوم:
از تجربههای گذشته درس بگیرید و حسادت را کنار بگذارید.
اگر در گذشته به کسی حسادت کردهاید، با دقت بیشتری به آثار منفی حسادت در زندگیتان توجه کنید. اجازه ندهید حسادت بر روابط شما با دیگران تاثیر منفی بگذارد.
● قدم چهارم:
افراد خانواده و دوستان شما هر چه بیشتر پیشرفت کنند و در زندگیشان موفق شوند، بهتر میتوانند از شما حمایت کنند و اعتماد به نفستان را بالا ببرند؛ بنابراین به جای حسادت، به وجود آنها افتخار کنید.
حسادت به داشتههای دیگران، شما را عصبی، خشمگین و افسرده میکند و همین باعث میشود انرژی لازم برای پیمودن راه موفقیت را از دست بدهید و نتوانید پیشرفت کنید.
● قدم پنجم:
برای نعمتهایی که دارید، شکرگزار باشید و سعی کنید راضی باشید و برای بهتر شدن تلاش کنید.
حسادت وقتی به وجود میآید که شخص احساس کند آنچه دارد، کمتر از آن چیزی است که باید داشته باشد.
بنابراین قانع و راضی بودن به آنچه که دارید، میتواند شما را از این احساس ناخوشایند دور کند.
● قدم ششم:
برنامهتان را بر اساس اقدامات تنظیم کنید. یاد بگیرید در لحظاتی که دچار حسادت میشوید، قبل از اینکه این حس تمام وجودتان را بگیرد، آن را تجزیه و تحلیل کنید.
به جای فکر کردن به مواردی که حسادتتان را برانگیخته، به این فکر کنید که چه ضعف یا کمبودی در وجودتان باعث به وجود آمدن این حس شده است.
شخصیتتان را رشد دهید. به نقاط مثبت شخصیتتان فکر کنید، قدر خودتان را بدانید و ارزش وجودتان را درک کنید.
فراموش نکنید شأن شما بالاتر از این است که به دیگران حسادت کنید و با این کار به خودتان آسیب برسانید.
سخنان بزرگان در مورد حسادت
حسود را آزار مده كه خود در آتشي بي پايان مي سوزد. هر چيزي كه مطابق ميل و آرزوي ماست، حقيقت
محض به نظرمان مي رسد و تمام آن چيزها كه بر خلاف ميل مان است، خشمناكمان مي كند.((آندره موروا))
آنكس كه به كسي ديگر حسد ورزد، دليل بر آن است كه اعتراف به برتري او كرده است.((هراس وال پول))
مردها را شجاعت به جلو مي راند و زنها را حسادت.((؟))
يكي از بينش هايي كه به انسانها لطمه مي زند، آرزوي برابري است؛ اين آرزو سرچشمه حسادت و تنگ نظري است.((جان ماكسول))
حسهاي بد و منفي مثل كينه، حسد، غم و غصه چنان با قدرت و سرعتي غيرعادلانه راه خود را در افكار آدمي
باز مي كند كه به ناچار افكار خوب و خوشايند مجبور به عقب نشيني مي شوند.((ديل كارنگي))
پنج چيز است كه پنج چيز از آن نزايد: دلي كه خانه ي غرور است كانون محبت نشود. ياران دوران فرومايگي،
نكوخويي ندانند و تنگ نظران ره به بزرگي نبرند. حسودان بر جمال و كمال جز به چشم كين ننگرند و دروغگويان
از كسي وفا و اعتماد نبينند.((گوته))
اگر حسد در پي آن است كه خويشتن را به چنگ و دندان بدرد؛ او را در نيت خير خود آزاد بگذار.((گوته))
حسود از چاقي ديگران لاغر مي شود.((هوراس))
اگر مي خواهي اندوهگين نباشي، حسود مباش.((انوشيروان عادل))
بر دوستي كه حسود باشد، ايمن نمي توان بود.((بزرگمهر))
حسود بر من حسد مي ورزد، بي آنكه خود بداند.((جبران خليل جبران))
عشق افراطي؛ انحصارطلب، وابسته و حسادت برانگيز، شيفتگي شديد به معشوق، معمولاً فاقد عزت نفس،
عدم رضايت از رابطه، مانند وسوسه مي ماند و مي تواند به احساسات افراطي منجر گردد؛ عشق دردسر
ساز، عشق وسواس گونه.((مانيا))
در جنگ بعدي كساني كه زنده مانده اند به حال رفتگان رشك [ =حسادت ] خواهند برد.((خروشچف))
دشمن زرنگ و زيرك است و در برابر خشم و حسادت او هزاران سال همچون يك پلك زدن است.((اميلي رودا))
حسد ورزان و شكست خوردگان تنها در حالي مي توانند به تو صدمه بزنند كه خود، توان اين كار را به آنان
بدهي.((پائولو كوئيلو))
حسد همچون مگس است كه همه جاي بدن سالم را رها مي كند و بر روي زخمهاي آن مي نشيند.((چايمن))
انسان براي كسب محبت دست به خيلي كارها مي زند؛اما براي تحريك حسادت ديگران هر كاري كه از دستش
ساخته باشد، انجام مي دهد.((مارك تواين))
رقابت تا زماني پسنديده است كه كار را به حسادت نكشاند.((دكارت))
خودبيني و رشك بردن، هزاران ويژگي خوب را مي پوشاند.((كنفوسيوس))
روح جهان از خوشبختي انسانها سيراب ميشود و يا از بدبختي، ناكامي و حسادت آنها.((پائولو كوئيلو))
آنكس كه رشك ورزد، خسيس و نادرست باشد، تنها به مِس سخني يا ديدار زيبا، اَرجمند نگردد.((بودا))
مرگ، اين لطف را دارد كه كاخ نيكنامي را بهرهي انسان ميسازد و رشك و تنگنظري كسان را نسبت به وي
نابود ميكند.((فرانسيس بيكن))
رشك بردن را ناديده بگيريد و به كلي آن را فراموش كنيد؛ زيرا اين حس، هميشه شما را شكنجه خواهد
داد.((ويكتور هوگو))
آرزو و چشم و هم چشمي و رشك، هر سه به ترتيب دنبال يكديگرند.((آگاتا كريستي))
حسد، بزرگترين دشمن عشق است.((فلورانس اسكاول شين))
انشالله که بتونیم بهتر از قبل از این گناه دوری کنیم و دعای ما موفقیت دوستان و بقیه باشه
کسی که حسادت در دل او ریشه دوانده هر لحظه در گناه است و در هر لحظه، توبه از آن واجب است و در پاره ای موارد به شماره ی نفس کشیدنش در گناه است.درمان و پاک شدن از این بیماری روحی، سخت و مشکل است مگر برای کسیکه خدا یاریش کند و به نور یقین دلش را روشن گرداند.
حسود باید بداند که غافل شدن از نعمتهای الهی و عدم توجه و شکر در برابر آنچه به ما ارزانی شده است نه تنها دردی را دوا نخواهدکرد، بلکه مشکلی بزرگ برای خود شخص و نزدیکانش فراهم میکند و چه بسا به سلب نعمت از آن منجر شود؛ پس باید سعی کنیم با تلاش خود، به مرتبه های فضل و کمال دست یابیم. آنچه خداوند به دیگران داده-اگر طالب آنیم-فقط از او طلب کنیم و نسبت به آنچه خداوند در اختیار ما قرار داده و می دهد، قانع و راضی باشیم.
حسد ز فعل و صفات وجود شیطان است
حسود نیست هر آن کسی که اهل ایمان است
خدای نســل حســود از جهــان برانـدازد
که گــر حسود نباشــد جهـــان گلستان اســت