راسخون

آب و عطش

taghvimi کاربر برنزی
|
تعداد پست ها : 231
|
تاریخ عضویت : مهر 1390 

آب و عطش

 

تقریر کن، آب و عطش، تقریر کن، عشق و جنون
بنویس، جان من کجاست؟ آنجا ببین غرق به خون

بنویس: آبی تر شدم،نقاش سرگردان بکش
رنگ جنون را سبز کن، از آخرین دوران بکش

رود حضور را سرخ کن، با من بگو از شور مرگ
از فرصت خنجر بگو، از صبر آب و صبر مرگ

آن نیزه ی خونین شب، دارد هزاران جاذبه
این سینه ام مشتاق اوست، نفرین بر این فاصله

بنویس از سودای عشق، بنویس از شوق گناه
بنویس از ترس عدم، از قلب من این جان پناه

برخیز ای روح مسیح، از تن به نیزه تا فلک
تکرار کن ذکر عروج، همراه یار و با ملک

مستور کن برق شرف، شاید هویدایت کنیم
مجهول عشق من بمیر، شاید که پیدایت کنیم


 
 

 
mohsen_alavi کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 8348
|
تاریخ عضویت : آبان 1391 

خیلی زیبا بود ممنون دوست عزیز

ahmadfarm کاربر طلایی1
|
تعداد پست ها : 7792
|
تاریخ عضویت : آبان 1390 

زيبا بود!

batlagh0007 کاربر تازه وارد
|
تعداد پست ها : 50
|
تاریخ عضویت : آذر 1392 

این کار از خودتون بود؟

به هر جهت بسیار زبا بود تشکر.

peyromahdi کاربر برنزی
|
تعداد پست ها : 92
|
تاریخ عضویت : آذر 1392 

ممنون بسیار زیبا وادبی بود به دل نشست

ftm1370 کاربر نقره ای
|
تعداد پست ها : 779
|
تاریخ عضویت : خرداد 1393 

شاعرش  کی هست؟؟ زیبا بود.