کلبـــه عاشقــان جمکـــــران
شاید برای آمدنت دیر کرده ای
وقتی نگاه آینه را پیر کرده ای
دیری است آسمان مرا شب گرفته است
خورشید من ، برای چه تاخیر کرده ای
بیآین از امام زمان بخوآییم مآرو برآ خودش * سپر * ی کنه !..
نذآره همینجوری * سپری * بشیم !..
جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو
بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو
بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد
دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو
تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا
هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو
چاره ای کن، گره افتاده به کار دل من
راهی از کار دلم پیش نبردم بی تو
سالها می شود از خویش سؤالی دارم
من اگر منتظرم از چه نمردم بی تو
با حساب دل خود هرچه نوشتم دیدم
من از این زندگیم سود نبردم بی تو
گذری کن به مزارم به خدا محتاجم
من اگر سر به دل خاک سپردم بی تو
دل سرگشتهی ما آه و نوایی دارد
زندگی بی گل نرگس چه صفایی دارد؟
نوکرت خلع سلاح است ز بار عصیان
نه دگر اشکی و نه سوز دعایی دارد
ترک عصیان نتوان لیک در این کوی وفا
چه خوش آن بنده که شرمی و حیایی دارد
باشد آقا نخر اما به ابالفضل(ع) قسم
نوکر بی سر و پا نیز خدایی دارد
هر که شد خادم این خانه پشیمان نشود
سله اش تذکرهی کرب و بلایی دارد
من را نمی شناخت کسی اینجا، گم نامم و به نام تو می نازم
شادم که مثل عده معدودی،شعری برای نام نمی سازم
شعرم برای توست شعاری نیست،کشتی برای موج سواری نیست
باور مکن که دل به زمین دادم،وقتی تویی بهانه پروازم
هر جا که نام نامی تو آنجاست،قلبم بهانه غزلی دارد
این سوز ریشه ای ازلی دارد،پس با غم عزیز تو دمسازم
شعرم اگر چه هیچ نمی ارزد،سوزانده است نام و نشانم را
می سوزم و به هیزم ابیاتم،بیتی به عشق شعله می اندازم
یا صاحب الزمان و زمین موعود،دانای هرکه آمد و هر چه بود
گم نامم و تویی تو،که می دانی،تنها به نام سبز تو می نازم
آسمان غرق خیال است .کجایی آقا؟
آخر.این سال تمام است کجایی آقا؟
یک نفر عاشق اگر بود بر روی زمین.میفهمید
عاشقی بی تو محال است. کجایی اقا؟
در حسرت بهار نشستم نیامدی
در خیمه گاه غربت و تنهایی فراق
رنجور و بی قرار نشستم نیامدی
در غم سرای خلوت دل بی تو ای عزیز
با چشم اشکبار نشستم نیامدی
دل از ما برد و روی از ما نهان کرد
خدایا با که این بازی توان کرد
خوش به حال اونهایی که حالا، عازم جمکران هستن
اَلسَّلامُ عَلَيکَ في آناءِ لَيلِکَ وَ أطرافِ نَهارِکُ
اَلسَّلامُ عَلَيکَ يا بَقيَّةَ اللهِ في أرضِه
سلام بر تو، در تمام لحظههاي شبانهات و ساعتهاي روزت
سلام بر تو، اي باقينهادهي خدا در زمين
یک عمر دگر طی شد
در حسرت روی تو
جا مانده دل تنگم
در حلقه ی موی تو
عمرم چه گران طی شد
نامد گل بی خارم
جانا قدمت بگذار
بر روی دل زارم
یا ابن الحسن کجایی
ای داد از این جدایی
عزیزم کاسه ی چشمم سرایت
میون هر دو چشمام جای پایت
از آن ترسم که غافل پا گذاری
نشینه خار مژگونم به پایت
يا رب زغمش تا چند اشکم ز بصر آيد
بنشسته سر راهش ، شايد ز سفر آيد
تا چند بنالم زار شب تا سحر از هجرش
كوكب شِمُرم هر شب ، شايد كه سحر آيد
هر دم كه رخش بينم خواهم دگرش ديدن
بازش نگرم شايد يك بار دگر آيد
از ديده نهان اما اندر دل من جايش
او را طلبم هر شب شايد كه ز در آيد
با كس نتوانم گفت من راز درون خویش
كز درد غم هجرش دل را چه به سر آيد
مي سوزم و مي سازم از درد فراق اما
تير غم او بر دل افزون ز شمَر آيد
"حيران" به فغان تا کی با محنت و غم همدم
یارب نظری کان شاه از پرده بدر آید
شعر: علامه میر جهانی
هنوزم انتظارو انتظار است هنوزم دل به سینه بی قرار است
هنوزم خواب میبینم به شبها همان مردی که بر اسبی سوار است
همان مردی که روز جمعه آید
و این پایان خوب انتظار است
اللهم عجل لولیک الفرج
دل نوشته شهید حجه الله رحیمی به ساحت مقدس امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف