جمع بندی و چکیده مباحث طــرح صــــالــحـیــن راســــخــــون
مبحث 48 طرح صالحين "غم درماني"
چكيده مطالب
باور كن !كمي غم مثل:نمك است براي غذاي روح ما،ضروري و لازم است
غم ها،به نوعي ديگر،عطر و طعم خداوند را با خود دارند !
يادت باشه!سعي كن گاهي غصه بخوري!اما مواظب باش تا غصه تورا نخورد!
مطمئن باش!آتش غم نا خالصي هاي روح مارا از بين ميبرد
فراموش نكن!غم باعث نازك شدن روح ما ميگردد.
فكر نكن!وقتي به گذشته نگاه ميكني آن لحظه ها تنها در خلوت خودت كمي غمگين بودي ،چه احساس لطيفي داشتي
چکیده مطالب
تابان ز وجود جلوه چار تن است شعبان که مَهِ سُرور هر مرد و زن است
هم مولد پاک حجت بن الحسن است هم مولد سجاد و اباالفضل و حسين
شعبان ماه بسیار شریفى است و به حضرت سید انبیاء صَلَّى اللهِ عَلِیهِ وَ آله منسوب است و آن حضرت این ماه را روزه مىگرفت و به ماه رمضان وصل مىكرد و مىفرمود شعبان، ماه من است هر كه یك روز از ماه مرا روزه بگیرد بهشت برای او واجب میشود.
آفتاب وجود مبارک سیدالشهدا، روز پنج شنبه، سوم شعبان سال چهارم هجرت، از مشرق دامان فاطمه زهرا(س) و در خانه امیرالمؤمنین علی(ع) طلوع کرد. ایشان 57 سال زیست که هفت سال آن در دوران حیات رسول خدا(ص) سپری شد. سی سال در خدمت امیرالمؤمنین علی(ع) بود. ده سال را نیز در دوران امامت برادر بزرگوارش، امام حسن مجتبی(ع) گذراند و ده سال هم عهده دار مسئولیت سنگین امامت بود. دوران امامت امام سوم، با حکومت پلید معاویه و پس از آن، پسرش، یزید هم زمان شد.
در روز چهارم شعبان سال 26 هجري قمري، حضرت عباس (ع) پايه عرصه گيتي نهاد. مادر گراميش فاطمه، دخت حزام بن خالد بن ربيعه بن عامر كلبي و كنيه اش (ام البنين) بود.حضرت ابوالفضل العباس نخستين فرزند از ازدواج حضرت امير المؤمنين على(عليه السلام) و ام البنين بود ايشان در مدينه چشم به جهان گشودند.
امام صادق نيز در ستايش از حضرت عباس مى فرمايد:
عموى ماعباس داراى بصيرة نافذ و ايمانى استوار بود همراه امام حسين جهاد كرد و آزمايش خوبى داد و به شهادت رسيد.
چهارمین اخترفروزان آسمان امامت و ولایت، حضرت علی بن الحسین علیه السلام معروف به سجاد پنجم شعبان سال 38 هجری در مدينه ولادت يافت.اسم مبارك آن بزرگوار علي است و مشهورترين القاب آن حضرت زين العابدين و سجّاد است و مشهورترين كنية او ابامحمد وابوالحسن است. مدّت عمر آن بزرگوار مثل پدر بزرگوارش پنجاه و هفت سال است زيرا پانزدهم جمادي الاول سال سي و هشت از هجرت به دنيا آمد. تولد آن بزرگوار دو سال قبل از شهادت اميرالمؤمنين (ع) است و تقريباً بيست و سه سال به پدر بزرگوار زندگي كرد. پس مدت امامت آن بزرگوار سي و چهار سال است.
ماه شعبان در زمره شریف ترین ایام سال قرار دارد و به انجام اعمال مختلف در این ماه بسیار سفارش شده است تا ضمن زدودن آلودگیها از روح و جسم، انسان با فراغ بال و تزکیه نفس به ماه میهمانی خدا وارد شود.
ماه شعبان، شمیم رحمت خداست که نوید برپایی میهمانی بزرگ الهی را با خود آورده است. ماه شعبان را پیامبر اعظم ماه خود دانسته و مردم را به پاسداشت این ماه فرا خوانده است.این ماه بزرگ، افزون بر اینکه روزهای بزرگی را چون روز ولادت سید الشهداء ، امام سجاد، ابوالفضل العباس و روز عظیم نیمه شعبان روز ولادت امام زمان در بردارد، در واقع ماه آمادگی، مناجات و راز و نیاز است.مناجات شعبانیه و فرازهای استثنایی آن همین ویژگی را تایید می کند. مناجاتی بی نظیر که بزرگان دین و اخلاق ما توصیفهای منحصر به فردی از آن دارند.
چکیده مبحث 51 طرح صالحین(ولادت حضرت علی اکبر علیه السلام و روز جوان)
اي جوان رعنا و رشيد حسين! اي علي را يادگار! اي علي اکبر!
ســـلام و درود بيپايان بر صورت و سيرت پيامبر گونهات.
خواهي که ببيني رخ پيغمبر را
بنگر رخ زيباي علي اکبر را
در منطق و خلق و خوي او ميبيني
با ديدهي جان، محمّدي ديگر را
* ميلاد شبيهترين آينهي پيغمبري مبارک*
- علي اکبر عليه السلام «ناز» جواني را با «نياز» به پروردگار همراه کرد و بدين گونه صورت زيبا را با سيرت دل ربا در آميخت. او خداوندگار ادب بود، و شور و طراوت جواني، هرگز وي را از دايره ادب، به ويژه در برابر پدر، خارج نکرد.
- جواني، آغاز شكفتن است. جواني، ميلاد دوباره انسان است. انسان در جواني، بار تكليف الهي را به تازگي بر دوش گرفته است. خداوند، بسياري از نعمتهايش را در جواني به انسان ارزاني ميدارد.
- هر گاه در كاري كه با آن مواجه شدي، نيازمند مشورت بودي، ابتدا با جوانان مشورت كن؛ زيرا به لحاظ ذهن، تيزتر و به لحاظ حدس و گمان، سريعترند. سپس آن را بر ميانسالان و كهنسالان عرضه كن تا بررسي كنند و بهترين رأي را برگزينند؛ زيرا آنها تجربه بيشتري دارند.
- پيامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم): خداوند جواني را که جواني خويش را در راه اطاعت خداي تعالي بگذراند، دوست دارد.
- امام خميني(رحمة الله عليه) در جملهاي کوتاه ميفرمايند: «جوانان به ملکوت نزديکترند.»
- به واسطه روز جوان به اين موضوع حياتي نگاه كنيم كه چقدر فرصت و امكان جوانيكردن در شهر و روستا پديد آوردهايم. چقدر روزنه و پنجره براي ديدن. چقدر راه و هدف براي رفتن و رسيدن و چقدر انگيزه و امكان براي ماندن و جوانيكردن به وجود آوردهايم.
دانی كه نو بهار جوانی چسان گذشت؟
زود آنچنان گذشت، كه تیر از كمان گذشت
نیمی به راه عشق و جوانی تمام شد
نیم دگر بغفلت و خواب گران شد
صد آفرین به همت مرغی شكسته بال
كز خویشتن شد و، از آشیان گذشت
افسردهای كه تازه گلی را ز دست داد
داند چها به بلبل بی خانمان گذشت
بنگر به شمع عشق، كه در اشك و آه او
پروانه بال و پر زد و، آتش به جان گذشت
بشنو درای قافله سالار زندگی
گوید به خواب بودی واین كاروان گذشت
ظالم اگر به تیغ ستم، خون خلق ریخت
از خون بیگناه، مگر می توان گذشت؟
"مشفق" بهار زندگیت گر صفا نداشت
شكر خدا كه همره باد خزان گذشت
"مشفق كاشانی"
با عرض سلام خدمت دوستان گرامی در راسخون ، فرا رسیدن اعیاد شعبانیه و ولادت امام زمان (عج) را به همگی شما تبریک عرض میکنم.
یک سال دیگر هم گذشت و چشممان به جمال مولای غایبمان روشن نشد...
اما آقای ما!
به آن «لیله البرات» و «لیله الصک» و «لیله المبارکه» و لیله الرحمه» نیز گفته اند.
این شب بعد از لیله القدر، بافضیلت ترین شب هاست.
امام صادق(ع) فرموده اند: «نیمه شعبان، شبی است که حق تعالی آن را برای ما اهل بیت قرار داد در برابر «لیله القدر» که آن را برای پیامبر(ص) قرار داده است»
شبی است که حق تعالی فضل خود را به بندگانش عطا می کند.
شبی است که خداوند به احسان خود، گناهان بندگانش را می آمرزد.
شبی است که حق تعالی به ذات مقدس خودش قسم خورده که در این شب هیچ سائلی را از درگاه خودش نراند، مگر این که آن سائل از خدا انجام معصیتی را خواسته باشد.
از ابتدای این شب تا آخرین لحظه آن، از جانب خدای متعال ندا می رسد که «آیا استغفارکننده ای هست که به خاطر گناهانش طلب آمرزش کند تا من او را بیامرزم؟!»
اعمال این شب مبارک فراوان است؛ از جمله آنها غسل است و احیاء و شب زنده داری به نماز و دعا و استغفار. اما بافضیلت ترین عمل این شب، زیارت امام حسین(ع) است. آمده است که اگر کسی خواست روح یکصدوبیست وچهار هزار پیغمبر با او مصافحه کند، دراین شب امام حسین (ع) را زیارت کند و کم ترین حد این زیارت آن است که زیر آسمان یا روی بام بروی، سمت راست و چپ خود را نگاه کنی، آن گاه سر به آسمان بلند کنی و بگویی: «السلام علیک یا اباعبدالله یابن رسول الله السلام علیک و رحمه الله و برکاته»
سلطان عصر، امام زمان (عج) در سر این شب متولد شد.
عقل یگانه چراغ راه ما در این ظلمتکده است
اگر میخواهید قدرت داشته باشید در تعالی عقل خود کوشا باشید
عقل مانند شادی و غم موهبتی است خدادادی و ما همه با یک میزان عقل به دنیا آمده ایم ولی در طول زندگی با کسب تجربه از دیگران میتوانیم این موهبت خدادی را افزون کنیم
جمع بندی و چکیده مبحث پنجاه و ششم (امـام حـسـن مـجـتـبـی (ع))
1- کریم بودن امام حسن مجتبی (ع) :
عربی به محضر امام حسن علیه السلام آمد. فرمود: هرچه ذخیره دارم به او بدهید، بیست هزار درهم بود همه را به عرب دادند، گفت: مولای من! اجازه ندادی که حاجتم را بگویم و مدیحه ای در شأنت بخوانم، حضرت در پاسخ اشعاری انشا کرد به این مضمون: بیم فروختن آبروی آن کس که از ما چیزی می خواهد موجب می شود که پیش از درخواست او بدو ببخشیم.
2- وقایع زندگی امام حسن (ع) :
امام مجتبى (ع) در جنگ جمل در کنار پدر خود در خط مقدم می جنگید . آن بزرگوار جنگ صفین نیز در بسیج عمومى نیروها و گسیل داشتن سپاه حضرت علی(ع) براى جنگ با سپاه معاویه، نقش مهمى داشت.
امام حسن مجتبى(ع) با شجاعتی که از خاندان خود به ارث برده بود و تعصبی که نسبت به دین اسلام داشت، هرگز در برابر دشمنان اسلام و مسلمانان کوچکترین کوتاهی نداشت و به هر شکل ممکن، حتی در قالب مناظرات کوبنده در برابر فعالان ضد اسلامی ایستادگی می کرد.
حضرت مجتبى (ع) حتى پس از انعقاد پیمان صلح که در نهایت درایت و هوشمندی امام انجام شد، بعد از ورود معاویه به کوفه، بر منبر نشست و انگیزه هاى صلح خود و امتیازات خاندان امیرالمؤمنین را بیان کرد و در حضور هر دو گروه با اشاره به نقاط ضعف معاویه با شدت و صراحت از روش او انتقاد کرد.
امام در آن شرایط و موقعیت صلح را ترجیح داد تا مسلمانان را از گزند نبردهایی که به شکست آنها و شهادت می انجامد مصون داشته و در آرامش و صلح به تحکیم پایه های اعتقادی مسلمانان و تبیین معارف حقه اسلامی بپردازد .
3- احادیث مرتبط با امام حسن (ع) :
مردی از حضرت موعظه خواست، حضرت فرمودند: آماده سفر آخرت شو و زاد وتوشه آنرا پیش از رسیدن مرگ فراهم نما.
4- داستان هایی از زندگی امام حسن (ع) :
امام حسن(علیه السلام) در عین اینكه پارسا و عابد بود و بیست بار پیاده از مدینه به مكه برای انجام مناسك حج رفت ، و سه بار همه اموال خود را صدقه داد، خوشپوش و با وقار و آراسته بود.
روزی با لباس خوب و تمیز سوار بر قاطر زیبا از منزل بیرون آمد، و با شكوه و نورانیت خاصی در كوچه های مدینه می گذشت و به بیرون شهر می رفت .
یك نفر یهودی نزدیك آمد و عرض كرد: سوالی دارم ،
امام فرمود: بپرس .
او گفت : جدت رسول خدا (صلی الله علیه وآله) فرمود: الدنیا سجن المومن و جنه الكافر: دنیا برای مؤ من ، زندان است و برای كافر بهشت .
ولی اینك می بینم تو از مواهب دنیا بهره مندی ولی من در سختی هستم !
امام حسن (علیه السلام) فرمود: این تصور تو غلط است كه مؤ من باید از همه چیز محروم باشد، و اگر تو مقام ارجمند مؤ من را در بهشت با جایگاه پست جهنم برای كافر را مقایسه كنی ، و با دنیای مؤ من و كافر بسنجی بخوبی درمیابی كه سخن رسول خدا (صلی الله علیه وآله) دست كه دنیا برای مؤ من زندان است و برای كافر بهشت می باشد
5- میلاد امام حسن (ع) :
آقای من، امشب را به بهانه عید به در خانه شما امده ایم
میخواهیم به بهانه عیدی از شما طلب ببخشش کنیم
مگر نه اینکه کریم اهل بیتی مگرنه اینکه بخششت عالم و ادم را فرا گرفته است
یک ذره ای از لطف و کرمت را به ما عیدی بده
آقای من
مارا به بهانه عیدی هم که شده ببخش و کمک کن تا راه راست را درپیش گیریم راه راست را خودت نشانمان بده.
موضوع ویژه : دلنوشته
یا حسن جان ... :
تو غریبی و منم غریبم اما چی میشه
این دل غریبه رو با خودت آشنا کنی ...
التماس دعا
در مبحث ۵۷ طرح صالحین به داستانهابی در مورد زندگی و رشادتهای حضرت علی ع وهمچنین احادیث ومطالبی در مورد ایشان پرداخته شد.
تلاشهای علی(ع) در هنگام حکومت
علامه طباطبائی می فرمایند: علی(ع) در دوران خلافت چهارساله خود، در سه زمینه تلاش موفقیت آمیز داشتند. 1 ـ بواسطه کردار عادلانه خود، چهره جذاب رفتار و خلق خوش پیامبراسلام(ص) را به مردم به ویژه نسل جدید نشان دادند. وی در برابر شوکت کسرایی و قیصری معاویه ایستادند و خود مانند فقرا زندگی می کردند.
2 ـ علی رغم همه گرفتاری ها، ذخایر گرانبهایی از معارف الهی و علوم اسلامی در میان مردم به یادگار گذاشتند.
3 ـ گروه انبوهی رجل سیاسی و دینی و دانشمندان اسلامی تربیت کردند که در میان ایشان جمعی از زهدان و اهل معرفت مانند اویس قرنی و کمیل بن زیاد و میثم تمّار از پایه گذاران عرفان شناخته شده اند و عده ای هم در علم کلام و تفسیر و فقه، از مؤسسان و بانیان این علوم به شمار می آیند.
چکیده مبحث 58 طرح صالحین(ماه مبارک رمضان و عيد سعيد فطر)
در بسیارى از احادیث اهل بیت(ع) از گفتن کلمهی «رمضان» به تنهایى نهى شده و سفارش شده است که آنرا «ماه رمضان» نام گذارند؛ زیرا «رمضان» یکى ازاسماى الهى است.از امام علی(ع) نقل شده است: «نگویید رمضان، بلکه بگویید ماه رمضان و احترام آن را رعایت کنید» امّا در اصطلاح، رمضان نام ماه نهم از ماههاى عربى و ماه روزه اسلامى است و آن ماه نزول قرآن است: «شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ»
اميرالمؤمنين علی عليه السّلام فرمودند: بر شما باد در ماه رمضان به زیاد استغفار و دعا کردن، امّا دعا: پس بلا را از شما دفع مىكند، و امّا استغفار پس گناهانتان به وسيلهی آن محو مىگردد.
روزهدار باید معتقد باشد که تنها به خاطر تقوا و محفوظ نگهداشتن خود از شر نفس حیوانی و تقرب به پیشگاه خداوند و جلب رضایت او روزه میگیرد.
امام علی(ع): روزی رسول خدا(ص) برای ما خطبه ای ایراد کرد و فرمود: ای مردم! همانا ماه با برکت و رحمت و آمرزش به شما روی آورده است. این ماه نزد خدا برترین ماه است و روزهایش برترین روزها و شبهایش برترین شبها و ساعتهایش برترین ساعات. در این ماه شما به میهمانی خدا دعوت شده اید و در زمره بهرمندان از کرامات خداوند قرار گرفته اید. در این ماه نفس های شما تسبیح خداست و خواب شما عبادت است و اعمال شما پذیرفته و دعایتان به اجابت می رسد...
من برخاستم و عرض کردم: ای رسول خدا! برترین کارها در این ما چیست؟ پیامبر فرمود: یا ابا الحسن! برترین کارها در این ماه خویشتنداری از حرامهای خداوند است.
امام صادق(ع) ميفرمايند: کسي که مؤمني را افطاري دهد، کفاره يک سال گناه او شمرده ميشود؛ و کسي که دو مؤمن را افطاري دهد، بر خداوند است که او را وارد بهشت سازد.
پایان ماه رمضان با پرداخت زکات فطره به یک امر عبادی-اقتصادی منجر میشود و همان طور که در احکام مصارف زکات آمده است بهتر است این زکات به فقرا و نیازمندان شیعه داده شود.
در فرهنگ اسلامى اولین روز ماه شوال به عنوان عید فطر و جشن بازگشت به فطرت معیّن شده است، زیرا مسلمانان روزهدار در طول ماه رمضان با ارتباطهاى پى در پى با خداوند متعال و استغفار از گناهان به تصفیه روح و جان خویش همت گماشته و از تمام آلودگىهاى ظاهرى و باطنى كه بر خلاف فطرت آنهاست، خود را پاك نموده و به فطرت واقعى خود بر مىگردند .
حضرت علی(ع) میفرمایند: «ای مردم، امروز روز پاداش نیکوکاران و زیانِ تبهکاران است و آن را شباهتی بسیار با روز رستاخیز است؛ پس هنگامی که برای نماز عید بیرون میروید، خروج از قبر و روانه شدن به سوی پروردگار را به یاد آرید.» این کلام امیرالمؤمنین(ع) عظمت و جایگاه نماز عید را روشن میسازد و بندگان صالح خدا را در خروج برای نماز عید ترغیب میکند.
اي عيد عاشقان به حقيقت جمال تو
هر لحظه عيديي رِسَدَم از وصال تو
عيد كسان غره شوال و عيد من
آن ساعتي بود كه ببينم جمال تو
چکیده مبحث 55 طرح صالحین
آنچه باید برای ما مهم باشد ، اصل استجابت دعا ها است و دیر یا زود آن مهم نیست ، زیرا گاهی مصلحت اقتضا می کند که دعا دیتر اجابت شود ؛ زیرا خداوند از خیر و صلاح ما آگاه تر است .
استجابت دعا دارای شرایط و نیز موانعى است. پیش از بیان آن، مفهوم دعا و مقدمهاى را متذکر مىشویم:
مفهوم دعا: دعا به معنى «خواندن» است، خواندنى که به صورت نیایش و سرود و ستایش، یا خواستن و طلب و درخواست مَدَد و نصرت و یاورى.
مقدمه:
انسان مرتبط با خدا مىکوشد از طریق دعا (راز و نیاز و مناجات و عبادت) به خدا نزدیک شود. وقتى با کسى آشنا شدى و ارتباط پیوسته شما زمینه اعتماد را فراهم ساخت و از دوستان صمیمى او به شمار آمدى، در هنگام نیاز به خانهاش مىروى. شرط دوستى را به جا مىآوری و میثاق و محبت را استوار مىسازی. او نیزدر را باز مىکند و شما را در اندرون پذیرایى مینماید و مورد لطف و عنایت ویژه قرار خواهد داد.
براى استجابت دعا نیز باید شرایطى را مهیا نمود و موانعى را برطرف ساخت. در ذیل به برخى از شرایط و موانع اشاره مىشود:
الف) شرایط استجابت دعا.
1 - ارتباط مداوم با خدا در هر حال:
خداوند به پیامبرش دستور مىدهد که «نفس خویش را در کمال شکیبایى در هر بامداد و شامگاه به دعا کردن و جلب خشنودى خدا وادار کن».(1)
قرآن کسانى را که فقط در هنگام گرفتارى و مشکلات دعا مىکنند، مورد نکوهش قرار داده است: «وقتى به انسان گرفتارى و غمى روى مىآورد، ما را در هر حال (خواب و بیدارى، نشسته و ایستاده) بخواند و چون گرفتاریش را برطرف کنیم، برود (و از ارتباط خود با خدا از جهت کمیت و کیفیت بکاهد و گاهى قطع نماید، به گونهاى که) گویى اصلاً ما را براى گرفتارى که به او رسیده بود، نخوانده است!».(2)
امام صادق (ع) مىفرماید: «کسى که پیشدستى در دعا نکند و فقط در وقت نزول بلا دست به دعا بردارد، دعایش در آن وقت مستجاب نگردد و فرشتگان گویند: این آواز را نشناسیم». در روایت دیگرى آمده که «به او مىگویند: تا امروز کجا بودى؟!».(3)
در اصول کافى آمده که خداوند به حضرت داوود(ع) فرمود: «مرا در روزهاى خوش و آسایش یاد کن تا من دعاى تو را در روزهاى گرفتارى و سختى اجابت کنم».(4)
2 - دعا باید از صمیم قلب باشد.
تمام ذرات وجود انسان یک چیزى را بخواهد و طلب کند و دل و زیانش با عمل و رفتارش هماهنگ باشد.
3 - اعتماد به خدا و اطمینان به اجابت او:
امام صادق(ع) فرمود: «خدا دعایى را که از دل غافل و بى خبر برخیزد، مستجاب نمىکند پس وقتى دعا کنى، از عمق دل به او روى آور (و دلت را با زبانت همراه گردان) و سپس به اجابت دعایت مطمئن باش».(5)
4 - قطع امید از غیر خدا و امید و اطمینان به خداوند.
امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه یکى از شما بخواهد که هر چه از خدا درخواست مىکند، خدا به او عطا فرماید، باید از همه مردم ناامید و مأیوس گردد و هیچ امیدى جز به درگاه خدا نداشته باشد».(6) او به نقطهاى از ایمان و توکل باید برسد که بداند همه قدرتها و علل جهان تحت اراده و قدرت الهى قرار دارند.
پس از خدا بخواهد که اسباب و علل مادى و معنوى جهان را جهت صلاح و منفعت او قرار دهد.
5 - دعا باید در کنار تلاش و تدبیر باشد.
پیامبر اکرم(ص) فرمود: «الداعى بلا عمل کالرامى بلا وتر؛ کسى که دعا مىکند و به دنبال آن تلاش و عمل نمىکند، مانند آن است که بى چله کمان تیر مىاندازد».(7)
دعا نمىتواند جاى تلاش و برنامه ریزى در زندگى را بگیرد، بلکه مکمل آن مىتواند باشد.
6 - دعا باید با حالت تضرع و دلى شکسته باشد.
امام صادق(ع) فرمود: «هرگاه دلتان شکست، دعا کنید، زیرا دل تا پاک و خالص نشود، شکسته نمىشود».(8)
7 - مکان دعا در استجابت تأثیر دارد، مثلاً دعا در حرم امامان (ع) مخصوصاً حرم امام حسین(ع) و کنار خانه خدا به خصوص مقام حضرت ابراهیم(ع) و کنار حجرالاسود.
8 - زمان دعا: دعاى پنهانى و در تاریکى شب زودتر به اجابت مىرسد، مخصوصاً در قنوت یا سجده نماز «وتر» که بعد از خواندن هشت رکعت نماز شب و دو رکعت نماز شفع خوانده مىشود.(9)
قرآن مىفرماید: «پروردگار خود را به حالت تضرع و تذلل و در پنهانى و خفا بخوانید».
دعا در شبهاى ماه رمضان و رجب و دهه اول ذىالحجه و غیر آن دعا را به اجابت نزدیک مىکند.
9 - توسل به چهارده معصوم(ع) و آنها را بر پایه آیه شریفه «وابتغوا الیه الوسیله» وسیله و شفیع قرار دادن.
10 - غسل توبه نماید، سپس با وضو چهار رکعت نماز بخواند در هر رکعت یک مرتبه سوره حمد و سه مرتبه توحید و یک مرتبه سوره «الناس» و یک مرتبه «فلق» را بخوانید. بعد از نماز هفتاد مرتبه استغفرالله ربى و اتوب الیه و بعد از هفت مرتبه «لا حول و لا قوة الا بالله العلى العظیم» سپس بگویید: یا عزیز یا غفار اغفرلى ذنوبى و ذنوب جمیع المؤمنین و المؤمنات فانه لا یغفر الذنوب الا انت.»(10)
به این ترتیب شخص در جاده دعا قرار مىگیرد و باید مراقب باشد تا راه دعا را درست بپیماید، و به بیراهه نرود. نشانى راه دعا را ذکر خواهیم کرد.
ب) موانع استجابت دعا
امام على(ع) مىفرماید: «المعصیة تمنع الاجابة؛(11) گناه مانع اجابت دعا است».
گناهان سه نوع تأثیر منفى در دعا مىگذارند:
1 - لذت دعا و مناجات را سلب مىکنند.
انسان دعا مىکند، اما لذت نمىبرد و رقت قلب پیدا نمىکند.
2 - مانع استجابت دعا مىشوند.
3 - توفیق دعا کردن یا شرکت نمودن در مجالس دعا را از انسان سلب مىکنند.
برخى از گناهان در عدم اجابت دعا تأثیر بیشتر دارند که در ذیل به نمونهاى از آنها اشاره مىکنیم.
امام سجاد(ع) فرمود: «گناهانى که مانع استجابت دعا مىشوند، عبارتند از: بددلى و سوءظن به مؤمنان و کارهاى آنان؛ طینت و درونى ناپاک داشتن؛ نفاق و دورویى با برادران و خواهران ایمانى؛ عدم اطمینان به اجابت دعا؛ تأخیر نمازهاى واجب (و نخواندن آن در اول وقت فضیلت) آن که وقت آن بگذرد؛ بدزبانى و فحاشى و اهانت کردن؛ نزدیک نشدن به خدا به وسیله صدقه و کارهاى نیک». (12)
نیز فرمود: «از جمله گناهانى که مانع استجابت دعا مىگردد، نافرمانى و رنجاندن خاطر پدر و مادر است».(13)
در برخى از روایات، بداخلاقى سبب باز گرداندن دعا معرفى شده است.
علل عدم اجابت دعاها از دیدگاه امیرالمؤمنین(ع)
مردى به حضرت عرض کرد: خداوند مىفرماید: «ادعونى استجب لکم» پس چرا ما دعا مىکنیم، ولى اجابت نمىشود، حضرت فرمود: چون دلهاى شما در هشت مورد خیانت و بى وفایى کرد:
1 - خدا را شناختید، ولى حقش را آن گونه که بر شما واجب بود، ادا نکردید. از این رو آن معرفت به کار شما نیامد.
2 - به پیامبر خدا ایمان آوردید، ولى در عمل با سنت و روش او مخالفت کردید، پس ثمره ایمان شما چه شد؟
3 - کتاب خدا (قرآن) را خواندید، ولى در عمل با آن مخالفت کردید.
4 - گفتید ما از آتش دوزخ مىترسیم، ولى در همه حالات به واسطه گناهان خود به سوى جهنم مىروید.
5 - گفتید ما به بهشت تمایل و رغبت داریم، ولى کارهایى انجام مىدهید که شما را از بهشت دور مىسازد.
6 - نعمتهاى خدا را استفاده مىکنید، ولى شکر و سپاس گزارى نمىکند.
7 - خداوند فرمود: شیطان دشمن شما است، شما نیز او را دشمن گیرید.(14) شما به زبان او را لعن مىکنید، ولى در عمل با او دوستى مىنمایید و از او اطاعت مىکنید.
8 - عیبهاى مردم را برابر دیدگانتان قرار دادید و عیبهاى خود را پشت سرانداختید، در نتیجه کسى را ملامت مىکنید که خود به ملامت سزاوارتر از او هستید.
با این وضع چه دعایى از شما مستجاب گردد، در صورتى که شما راهها و درهاى دعا را به روى خود بستهاید؟!
«پس تقوا پیشه کنید؛ کارهایتان را اصلاح کنید؛ امر به معروف و نهى از منکر کنید تا خدا دعایتان را مستجاب کند.(15)
راه دعا از دیدگاه امام صادق(ع)
شخصى خدمت امام صادق(ع) عرض کرد: دو آیه در قرآن است که تأویل و معناى آن را نمىدانم. یکى «ادعونى استجب لکم» است، که ما هر چه دعا مىکنیم، اجابت نمىشود. حضرت فرمود: «من سر عدم اجابت دعایتان را به شما مىگویم. اگر تو خدا را در آن چه دستور فرموده اطاعت کنى و آن گاه او را بخوانى، دعایت را اجابت مىکند، ولى تو با (دستورهاى) او مخالفت کرده، نافرمانىاش مىکنى. او نیز اجابت نمىکند. با این حال، اگر خدا را از راهش بخوانى - اگر چه گناهکار باشى - خدا دعایت را مستجاب مىکند».
آن شخص پرسید: راه دعا چیست؟ فرمود: «نماز (16) که خواندى، ابتدا تمجید کرده، او را به بزرگى مىستایى و به هر نحو که مىتوانى، حمد و ستایش مىکنى، سپس بر پیامبر(ص) و آلش درود مىفرستى و به تبلیغ رسالتش گواهى مىدهى، و بر ائمه هدى سلام مىدهى، آن گاه نعمتهاى خدا را بر خود مىشمارى و او را به خاطر آنها ستایش و شکر مىکنى. بعد به گناهان خود یکایک اعتراف مىکنى و هر کدام را که به یاددارى، اقرار مىنمایى. هر کدام را به خاطر ندارى، به طور سربسته به زبان مىآورى و از همه گناهان به درگاه خدا توبه مىکنى و تصمیم مىگیرى که دیگر گناه نکنى و از روى پشیمانى و صدق نیت و خلوص، و در بیم و امید از آنها
استغفار و طلب آمرزش مىکنى، سپس مىگویى: «اللهم انى أعتذر الیک من ذنوبى و استغفرک و أتوب الیک فأعنى على طاعتک و وفّقنى لما اوجبت علىّ من کل ما یرضیک فانى لم أر أحداً بلغ شیئاً من طاعتک الا بنعمتک علیه قبل طاعتک، فأنعم علىّ بنعمة أنال به رضوانک و الجنةَ. بعد از رعایت این مراتب، حاجت خود را بخواه، که امیدوارم خدا ناامیدت نکند و حاجتت را برآورد».(17)
چند تذکر:
1 - گاهى با وجود تمام شرایط دعا، دعا مستجاب نمىشود، چون به مصلحت ما نیست، یعنى چیزى را طلب مىکنیم که به سود ما نیست، اگر چه مىپنداریم به نفع ما و خیر است.(18)
2 - گاهى دعا مستجاب مىشود، ولى از روى مصالحى تحقق عملى آن به تأخیر مىافتد، حتى ممکن است تا بیست سال طول بکشد تا محقق گردد.
3 - در روایت است خداوند وقتى بندهاى را دوست داشته باشد، اجابت دعاى او را به تأخیر مىاندازد تا بندهاش با او راز و نیاز گوید.
از این رو مؤمنان ثابت قدم هیچ گاه از تکرار دعا مأیوس نمىشوند، بلکه مىگویند:
دست از طلب ندارم تا کام من برآید
یا جان رسد به جانان یا جان ز تن درآید.
4- گاهی اجابت دعاها در آخرت به صورت پاداش نمایان می شود و در دنیا خواسته اش بنابر مصالحی داده نمی شود. اگر کسی بداند خداوند در عوض عدم اجابت دعا در دنیا، چه پاداشی برای او در آخرت در نظر گرفته است، هرگز نا امید نمی شود. امام صادق(ع) می فرماید: «روز قیامت خداوند متعال می فرماید: ای بندة من! تو مرا خواندی و من اجابتت را به تأخیر انداختم. اکنون ثواب و پاداش تو چنین و چنان است. پس مؤمن آرزو می کند که کاش هیچ دعایی از او در دنیا اجابت نمی شد، برای آن ثواب و پاداش نیک که می بیند».(5)
از روایات استفاده می شود که هیچ دعایی بی اثر نیست و هر دعایی در دنیا و آخرت تأثیر مناسب خود را دارد.
امام سجاد(ع) می فرماید: «دعای مؤمن یکی از سه فایده را دارد: یا برای او در آخرت ذخیره می گردد ، یا در دنیا برآورده می شود ، یا بلایی را که می خواست به او برسد، از وی می گرداند».(6)
علاوه بر مطالب یاد شده، همیشه به این نکته توجه داشته باشید که نماز و روزه و دعا و غیره، مطلوبیت ذاتی دارند و فلسفه دعا تنها بر آوردن حوائج به ویژه خواسته های دنیوی نیست، بلکه خود دعا و مناجات با خدا، صرف نظر از اجابت یا عدم اجابت، ارزش دارد و به اصطلاح طلب مهم تر از مطلوب است.(7)
پىنوشتها:
1 - کهف (18) آیه 28.
2 - یونس (10) آیه 12.
3 - اصول کافى، ج 4، ص 219.
4 - بحارالانوار، ج 93، ص 381.
5 - بحارالانوار ج 93، ص 305.
6 - عدة الداعى، ص 97.
7 - عدة الداعى، ص 97.
8 - مکارم الاخلاق، ص 315.
9 - پیامبر(ص) فرمود: «براى خدا منادى هست که هنگام سحر ندا مىکند: آیا دعا کنندهاى هست تا اجابت نمایم؟ آیا استغفار کنندهاى هست تا مورد بخشش قرار دهم؟ آیا درخواست کنندهاى هست تا به او عطا نمایم؟» رساله «لقاءالله»، میرزا جواد آقا ملکى تبریزى، ص 119.
10 - همان، ص 87.
11 - غررالحکم، ترجمه محمد على انصارى، ج 1، ص 32.
12 - معانى الاخبار، ص 271، به نقل از کیفرگناه و عواقب آن، سید هاشم رسولى محلاتى.
13 - همان، ص 270.
14 - مؤمن (40) آیه 60.
15 - بحارالانوار، ج 93، ص 376 و 377.
16 - غسل و نماز توبه به کیفیتى که ذکر شد.
17 - فلاح السائل، ص 38 و 39.
18 - قرآن کریم در این مورد مىگوید: «چه بسا چیزى را خوش ندارید، حال آن که خیر و منفعت شما در آن است و یا چیزى را دوست داشته باشید، حال آن که شر و ضرر شما در آن است. خدا مىداند، ولى شما نمىدانید». سوره بقره، آیه 216.
5. همان، ص 247.
6. تحف العقول، ص 202.
7. مصباح یزدی، بر درگاه دوست، ص 56
جمع بندی و چکیده مبحث پنجاه و نهم (چله تابستان)
فصل تابستان است
سایه ای می جویم
سایه ای پر الفت
کوچه ها گرم کلام
خانه ها گرم سخن
کودکی با شادی
روی خاک نمناک
کلبه ای می سازد
کلبه ای بی سرما
ان طرف تر
دخترک می دوزد
لباس از جنس خیال
و عروسک پشت ویترین مغازه
چشمکی می زند به دنبال لباس
این طرف تر
در خیابان گنجشکی افتاده بی غذا
فصل تابستان است
می نویسم شعری
از زبان سهراب
و خدایی که در این نزدیکی است ...
** جشن چِلِّه تابستان ؛ جشن نوروز بَل ؛ جشن نیلوفر ؛ چله تَمُوز ؛ زیارتگاه نارکی ؛ تمامی این اسامی حکایت از یک جشن بزرگ در میانه های فصل تابستان در ایران باستان را دارند.
** این جشن بهتر است احیا شود ازین جهت که صله رحم ودید و بازدید از بزرگترها صورت می گیرد ، به امید روزی که همگان زندگانی به سبک اسلامی و پیامبر مهربانی حضرت محمد (ص) را سرلوحه خود قرار دهند.
جمع بندی و چکیده مبحث شصتم (و ایـنـک غـــزه...)
در شهر صدای آتش و آوار است برخیز، کدام خفتهای بیدار است
ای خوابدلانِ ساحلِ آرامش! یک شهرِ شکسته آنورِ دیوار است
این قافله قصدِ دودمانت دارند نیرنگ برای آسمانت دارند
امشب شبِ جشن است و خدایانِ جهان صد نقشه برای کودکانت دارند
این قوم به انجماد دادند تو را سرمایۀ غم زیاد دادند تو را
آنانکه چو بید از تو میلرزیدند ای شمع! به دستِ باد دادند تو را
از خاکِ خودت محافظت کن، غزّه! از اینهمه گل مراقبت کن، غزّه!
تا لحظۀ زیبای شکفتن در خون با جان و تنت مقاومت کن، غزّه!
ای کاش دوباره عشق آغاز شود تا بار دگر غزّه سرافراز شود
صدها غزل نگفته دارند، اگر یکروز دهانِ سنگها باز شود
پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم:
کسیکه فریاد دادخواهی مظلومی را بشنود اما او را یاری نکند، مسلمان نیست.
هرچه در برابر ظالم نرمش صورت بپذیرد در ظلم خود جری تر می شود باید به بهای خون با ظالم ستیز کرد از حسین(ع) آموخت درس فداکاری را شاید حتی امروز نتوان درخت ظلم را برکند اما به زود صبح عدالت فرا می رسد پس باید ایستاد و در برابر ظلم فریاد زد« الیس صبح بقریب»
اندکی صبر، سحر نزدیک است ...
DOWN ISRAEEL
DOWN AMERICA
مرگ براسرائیل
مرگ برامریکا
چکیده مبحث 61 طرح صالحین(امام صادق علیه السلام)
حضرت امام جعفر صادق عليه السلام رئيس مذهب جعفرى (شيعه) در روز 17ربيع الاول سال 83 هجرى چشم به جهان گشود.
پدرش امام محمد باقر (ع) و مادرش "ام فروه" دختر قاسم بن محمد بن ابى بكر مىباشد.
كنيه آن حضرت "ابو عبدالله" و لقبش "صادق" است. حضرت صادق تا سن 12 سالگى معاصر جد گراميش حضرت سجاد بود و مسلما تربيت اوليه او تحت نظر آن بزرگوار صورت گرفته و امام (ع) از خرمن دانش جدش خوشهچينى كرده است.
پس از رحلت امام چهارم مدت 19 سال نيز در خدمت پدر بزرگوارش امام محمد باقر ( ع ) زندگى كرد و با اين ترتيب 31 سال از دوران عمر خود را در خدمت جد و پدر بزرگوار خود كه هر يك از آنان در زمان خويش حجت خدا بودند، و از مبدأ فيض كسب نور مىنمودند، گذرانيد.
بنابراين صرف نظر از جنبه الهى و افاضات رحمانى كه هر امامى آن را دار مىباشد، بهرهمندى از محضر پدر و جد بزرگوارش موجب شد كه آن حضرت با استعداد ذاتى و شم علمى و ذكاوت بسيار، به حد كمال علم و ادب رسيد و در عصر خود بزرگترين قهرمان علم و دانش گرديد.
پس از درگذشت پدر بزرگوارش 34 سال نيز دوره امامت او بود كه در اين مدت "مكتب جعفرى" را پايهريزى فرمود و موجب بازسازى و زنده نگهداشتن شريعت محمدى (ص) گرديد.
زندگى پر بار امام جعفر صادق (ع) مصادف بود با خلافت پنج نفر از بنى اميه (هشام بن عبدالملك - وليد بن يزيد - يزيد بن وليد - ابراهيم بن وليد - مروان حمار) كه هر يك به نحوى موجب تألم و تأثر و كدورت روح بلند امام معصوم (ع) را فراهم مىكردهاند ، و دو نفر از خلفاى عباسى (سفاح و منصور) نيز در زمان امام (ع) مسند خلافت را تصاحب كردند و نشان دادند كه در بيداد و ستم بر امويان پيشى گرفتهاند، چنانكه امام صادق (ع) در 10 سال آخر عمر شريفش در ناامنى و ناراحتى بيشترى بسر مىبرد.
امام جعفر صادق (ع): دنیا مانند آب دریاست که هر چه شخص تشنه از آن بیشتر آشامد، تشنگیش بیشتر شود تا او را بکشد.
**** ، دختر امام موسی و نجمه خاتون است. وی از شخصیتهای مورد احترام شیعیان است و آرامگاهش در شهر قم است.تاریخ تولدشان به طور دقیق مشخص نیست، ولی کتاب «مستدرک البهار» تاریخ تولد ایشان را طبق اسناد به دست آمده، در روز 1 ذیقعده سال ۱۷۳(قمری) در شهر [مدینه] نوشتهاست.
پس از آن که مامون خلیفه وقت، برادر فاطمه معصومه، امام رضا، را در سال 200، از مدینه به مرو خواند، فاطمه معصومه همچون تعدادی از علویان، درسال ۲۰۱ هجری به ایران روی آورد. وقتی که به ساوه رسید، بیمار شد. در ساوه از همراهان خود پرسید که تا قُم چقدر فاصلهاست؟ گفتند که نزدیک است. گفت:مرا به شهر قم ببرید، زیرا از پدرم شنیدم که میفرمود: شهر قم مرکز شیعیان ما است.
پسران سعد اشعری که از شیعیان برجسته بودند و نیز دیگر بزرگان شهر قم که از موضوع حرکت فاطمه معصومه به قم باخبر شده بودند، از وی استقبال باشکوهی به عمل آوردند فاطمه معصومه به خانه موسی بن خزرج بن سعد اشعری وارد شد.
فاطمه معصومه تنها هفده روز در قم زنده ماند و پس از آن در سن ۲۸ سالگی، در حالی که هنوز ازدواج نکرده بود. پیکر او را در جایی که آن زمان به باغ بلبلان مشهور بود به خاک سپردند که هم اکنون زیارتگاهی باشکوه مشهور به حرم حضرت معصومه است. پس از به پایان رسیدن مراسم دفن، موسی بن الخزرج سایبانی از حصیر و بوریا بر قبر او ساخت و این سایبان بر قرار بود تا زمانی که زینب دختر محمد بن علی جواد (امام نهم شیعه)، بر آن گنبدی بنا کرد.
برای اطلاعات کامل تر در مورد زندگینامه حضرت,اشعار و مطالب و تصاویر در مورد ایشان به مبحث شصت و دوم مراجعه بفرمایید.
چکیده مبحث 64 طرح صالحین(مهربانترین پناه/امام رضا علیه السلام)
امام رضا(علیه السّلام): "علم و دانش همانند گنجی میماند که کلید آن سؤال است، پس بپرسید.
خداوند شما را رحمت کند زیرا در این امر چهار طایفه دارای اجر میباشند:
1- سؤالکننده، 2- آموزنده، 3- شنونده و 4- پاسخدهنده."
حضرت رضا(عليه السلام) در يازدهم ذيقعدة الحرام سال 148 هجري در مدينه منوّره ديده به جهان گشودند.
نام مبارك ايشان "علي" و كنيه آن حضرت ابوالحسن و مشهورترين لقب ايشان "رضا" به معناي "خشنودي" ميباشد. دیگر لقب مشهور ایشان "عالم آل محمّد" است .
پدر بزرگوار ايشان امام موسي كاظم(عليه السلام) پيشواي هفتم شيعيان بودند كه در سال 183 ه.ق. به دست هارون عباسي به شهادت رسيدند و مادر گراميشان "نجمه" نام داشت.
حضرت رضا(عليه السلام) تا قبل از هجرت به مرو در زادگاهشان(مدینه)، ساكن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاك رسول خدا و اجداد طاهرينشان به هدايت مردم و تبيين معارف ديني و سيره نبوي ميپرداختنند.
امامت و وصايت حضرت رضا(عليه السلام) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرينشان و رسول اكرم(صلي الله و عليه و آله و سلّم)اعلام شده بود. به خصوص امام كاظم(عليه السلام) بارها در حضور مردم، ايشان را به عنوان وصي و امام بعد از خويش معرفي كرده بودند.
مدّت امامت امام هشتم در حدود بيست سال بود كه ميتوان آن را به سه بخش جداگانه تقسيم كرد :
1- ده سال اول امامت آن حضرت، كه همزمان بود با زمامداري هارون.
2- پنج سال بعد از آن كه مقارن با خلافت امين بود.
3- پنج سال آخر امامت آن بزرگوار كه مصادف با خلافت مأمون و تسلط او بر قلمرو اسلامي آن روز بود.
مأمون برای عملی کردن اهداف خود، چند تن از مأموران مخصوص خود را به مدینه، خدمت حضرت رضا(علیه السلام) فرستاد تا حضرت را به اجبار به سوی خراسان روانه کنند. همچنین دستور داد حضرتش را از راهی که کمتر با شیعیان برخورد داشته باشد، بیاورند. لذا امام را از مسیر بصره، اهواز و فارس به سوی مرو حرکت داد. مأموران او نیز پیوسته حضرت را زیر نظر داشتند و اعمال امام را به او گزارش میدادند. در طول سفر امام به مرو، هر کجا توقف میفرمودند، برکات زیادی شامل حال مردم آن منطقه میشد. از جمله هنگامی که امام در مسیر حرکت خود وارد نیشابور شدند و در حالی که در محملی قرار داشتند از وسط شهر نیشابور عبور کردند. مردم زیادی که خبر ورود امام به نیشابور را شنیده بودند، همگی به استقبال حضرت آمدند. پس از اینکه مردم ساکت شدند، حضرت حدیثی تحت عنوان "سلسلة الذّهب" بیان فرمودند: "کلمه لا إله إلّا الله حصار من است پس هر کس آن را بگوید داخل حصار من شده و کسی که داخل حصار من گردد ایمن از عذاب من خواهد بود." سپس امام فرمودند: "اما این شروطی دارد و من، خود، از جمله آن شروط هستم."
این حدیث بیانگر این است که از شروط اقرار به کلمه لا إله إلّا الله که مقوّم اصل توحید در دین میباشد، اقرار به امامت آن حضرت و اطاعت و پذیرش گفتار و رفتار امام میباشد که از جانب خداوند تعالی تعیین شده است. در حقیقت امام شرط رهایی از عذاب الهی را توحید و شرط توحید را قبول ولایت و امامت میدانند.
چون حضرت رضا(علیه السلام) وارد مرو شدند، مأمون از ایشان استقبال شایانی کرد و در مجلسی که ترتیب داده بود، پیشنهاد واگذاری خلافت به امام را مطرح کرد. امام پس از عدم پذیرش این درخواست، بدیل پافشاری مأمون، ولایتعهدی را بپذیرد. حتی مأمون، امام را در پذیرفتن ولایتعهدی تهدید نیز کرده بود. حضرت در رابطه با این جریان فرمودند: "اینک که مجبورم، قبول میکنم به شرط آنکه کسی را نصب یا عزل نکنم و رسمی را تغییر ندهم و سنتی را نشکنم و از دور بر بساط خلافت نظر داشته باشم." مأمون با این شرط راضی شد. پس از آن حضرت، دست را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: "خداوندا! تو میدانی که مرا به اکراه وادار نمودند و به اجبار این امر را اختیار کردم؛ پس مرا مؤاخذه نکن همان گونه که دو پیغمبر خود یوسف و دانیال را هنگام قبول ولایت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نکردی. خداوندا، عهدی نیست جز عهد تو و ولایتی نیست مگر از جانب تو، پس به من توفیق ده که دین تو را برپا دارم و سنت پیامبر تو را زنده نگاه دارم. همانا که تو نیکو مولا و نیکو یاوری هستی."
در نحوه به شهادت رسیدن امام نقل شده است که مأمون به یکی از خدمتکاران خویش دستور داده بود تا ناخنهای دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور داد تا دست خود را به زهر مخصوصی آلوده کند و در بین ناخنهایش زهر قرار دهد و اناری را با دستان زهرآلودش دانه کند و او دستور مأمون را اجابت کرد. مأمون نیز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار کرد که امام از آن انار تناول کنند. اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار کرد تا جایی که حضرت را تهدید به مرگ نمود و حضرت به جبر، قدری از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت زهر اثر کرد و حال حضرت دگرگون گردید و صبح روز بعد در سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجری قمری امام رضا(علیه السلام) به شهادت رسیدند.
به قدرت و اراده الهی، امام جواد (علیه السلام) فرزند و امام بعد از آن حضرت، به دور از چشم دشمنان، بدن مطهر ایشان را غسل داده و بر آن نماز گزاردند و پیکر پاک ایشان با مشایعت بسیاری از شیعیان و دوستداران آن حضرت در مشهد دفن گردید و قرنهاست که مزار این امام بزرگوار مایه برکت و مباهات ایرانیان است.
و نکته آخر: (قابل توجّه همهی ما بخصوص مدیران و مسئولین کشور)
مردی از اهالی بلخ میگوید: "در سفر خراسان با امام رضا(علیه السلام) همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگزاران حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ایشان غذا بخورند. من به امام عرض کردم: "فدایت شوم بهتر است اینان بر سفرهای جداگانه بنشینند." امام فرمود: "ساکت باش، پروردگار همه یکی است. پدر و مادر همه یکی است و پاداش هم به اعمال است."